امروز چه کردید؟ چرا؟

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • farhad61
    عضو فعال
    • Jul 2025
    • 512

    #856
    در اصل توسط طيب پست شده است View Post
    اي بابا
    مشكل از آسانسوره

    آهان الان متوجه خرابی سیستم بورس شدم
    از صبح بیرون بودم
    آخرین ویرایش توسط farhad61؛ 2011/05/14, 14:09.
    فکر میکنی کاشی و سرامیک مورد نیازت رو چقدر گرونتر میخری ؟ :-s
    قیمت های ارائه شده ما غیر قابل رقابت هستند ;)

    نظر

    • naruto
      عضو فعال
      • May 2011
      • 1879

      #857
      امروز از صبح تا بحال مسئولین سازمان و دست اندرکاران سایت بورس رو به خاطر اینهمه درایت و کاردانیشون دعا می کردم!(از اون دعاها)!
      =))=))=))=))

      نظر

      • امپراتور7
        کاربر فعال
        • Mar 2011
        • 1043

        #858
        خرید خبهمن زیر 300
        فروش بخشی از رانفورهای 1550 تومنی
        به جان خودت بیفت!
        خودت خودت را بساز!
        وگرنه «دیگران» به تو «شکل» میدهند...!

        نظر

        • امیر2309
          عضو فعال
          • Apr 2011
          • 2127

          #859
          فروش بانک ملت
          www.mahak-charity.org

          نظر

          • mehran
            كاربر فعال
            • Jan 2011
            • 1537

            #860
            تکمیل خرید ایرانیت دیگه خریدام تموم شد منتظر میمانیم تا 1 ماهه دیگه....

            نظر

            • mehran
              كاربر فعال
              • Jan 2011
              • 1537

              #861
              تکمیل خرید تپمپی..........ای جونم.........

              نظر

              • پاپیلو
                عضو عادی
                • Mar 2011
                • 224

                #862
                در اصل توسط طيب پست شده است View Post
                یک داستان جالب (آسانسور)



                روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری میشوند.
                پسر متوّجه دو دیوار براق نقرهای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جداشدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟
                پدر که تا بحالدر عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، ونمیدانم.

                در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند که با صندلی چرخدارش به آندیوار نقرهای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیواربراق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بستهشد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که ازیک شروع و بتدریج تا سی رفت، هر دو خیلی متعجب تماشا میکردند کهناگهان ، دیدند شمارهها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، دراین وقت دیوار نقرهای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله موطلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد.


                پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش
                گفت : پسرم ، زود برو مادرت را بیار اینجا!!!
                امروز بهترين كار همينه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
                كسي نميخواد سوار اسانسور بشه؟
                عالی بود تشکر

                نظر

                • meysam
                  عضو عادی
                  • Jan 2011
                  • 147

                  #863
                  خرید فاراک
                  خرید شبریز

                  نظر

                  • امپراتور7
                    کاربر فعال
                    • Mar 2011
                    • 1043

                    #864
                    اضافه کردن خبهمن
                    خرید بالاس
                    فروش رانفور در 1800 و خرید رانفور از صف فروش
                    به جان خودت بیفت!
                    خودت خودت را بساز!
                    وگرنه «دیگران» به تو «شکل» میدهند...!

                    نظر

                    • مهرداد
                      عضو عادی
                      • Jan 2011
                      • 178

                      #865
                      در اصل توسط طيب پست شده است View Post
                      یک داستان جالب (آسانسور)



                      روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری میشوند.
                      پسر متوّجه دو دیوار براق نقرهای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جداشدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟
                      پدر که تا بحالدر عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، ونمیدانم.

                      در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند که با صندلی چرخدارش به آندیوار نقرهای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیواربراق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بستهشد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که ازیک شروع و بتدریج تا سی رفت، هر دو خیلی متعجب تماشا میکردند کهناگهان ، دیدند شمارهها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، دراین وقت دیوار نقرهای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله موطلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد.


                      پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش
                      گفت : پسرم ، زود برو مادرت را بیار اینجا!!!
                      امروز بهترين كار همينه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
                      كسي نميخواد سوار اسانسور بشه؟
                      از شما بعید بود طیب عزیز!
                      خنده بدمستیست در ایام ما هوشیار باش / محتسب بو میکند اینجا دهان بسته را

                      نظر

                      • احمدخان
                        عضو فعال
                        • Jan 2011
                        • 2032

                        #866
                        خرید وصندوق

                        نظر

                        • paria
                          عضو عادی
                          • Apr 2011
                          • 31

                          #867
                          خرید ح وغدیر
                          خرید فارای

                          نظر

                          • طيب
                            عضو فعال
                            • Nov 2010
                            • 3051

                            #868
                            در اصل توسط مهرداد پست شده است View Post
                            از شما بعید بود طیب عزیز!
                            باسلام
                            چي؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
                            بعيد؟
                            اونقدر جلوي اين اسانسور ميايستم تا يكي سوار شه:d=))=))=))=))=))=))
                            :
                            Dفرصت خريد فاراك

                            نظر

                            • meysam
                              عضو عادی
                              • Jan 2011
                              • 147

                              #869
                              خرید خاور
                              فروش ثباغ

                              نظر

                              • PASHA
                                عضو فعال
                                • Mar 2011
                                • 1294

                                #870
                                هرروز بدترازدیروز
                                مثل اینکه بازار کف نداره مثل یک چاله بزرگ می مونه که انتها نداره
                                باهزار جون کندن سهم بالا می ره و چه راحت پایین می آدسود کردن توبورس از بیل زدن زمین هم بعضی موقع سخت تر میشه
                                نمی دونم کجای کار داره می لنگه
                                اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                                نظر

                                در حال کار...
                                X