پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
Collapse
X
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
نگاهی به یک راستگویی دیگر / آیا دولت بنفش کار خود را با رشد منفی ۶.۸ درصدی شروع کرد؟! دولت بهار: این ادعای موهوم که بارها و بارها و تقریبا در تمامی جلسات و سخنرانی ها تکرار می شود که دولت یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرده که رشد اقتصادی منفی 6.8 درصد بود، برای آن است که پس از آن ادعای معجزه رشد 3 درصدی سال 93 مطرح شود و با خودفریبی کامل برای خود بَه بَه و چَه چَه کنند، ولی واقعیت می گوید دولت گذشته توانسته بود در فرصتی چندماهه و در نیمه اول سال 92 با همه مشقت ها بر تحریم و فشارها غلبه نسبی پیدا کند و رشد اقتصادی کشور را کاهش داده و تحویل دولت بنفش دهد. جالب آنکه هم بانک مرکزی و هم وزیر اقتصاد چندبار اذعان کرده اند که با وجود رشد 3 درصدی سال 93، هنوز هم به سطح رشد اقتصادی سال 90 پیش از تحریم ها نرسیده ایم!
دولت بهار/ دولت یازدهم ادعای رشد اقتصادی 3 درصدی برای سال 93 دارد که البته این ادعا با واکنش منفی فعالان اقتصادی مواجه شده است و آن را معجزه ای به حساب می آورد که پس از رشد اقتصادی منفی 6.8 درصدی در آغاز کار خویش حاصل کرده، درحالی که این ادعا از اساس موهوم است.
اخیرا حسن روحانی، بار دیگر در دیدار با اصناف و فعلان بخش خصوصی همان ادعای نادرست را تکرار کرده است: «بلافاصله پس از اقدامات انجام شده در خصوص کاهش تورم سراغ برنامه خروج از رکود غیرتورمی رفتیم که کار بسیار پیچیده و دشواری است. به فضل الهی اجرای برنامه خروج از رکود غیرتورمی آغاز و نشانههای آن از اواخر سال ۹۲ و به طور آشکار در سال ۹۳ نمایان شد و این برای دولتی که در آغاز فعالیت خود با رشد منفی ۶.۸ مواجه بود، یک اقدام بزرگ محسوب میشود!»
اما آمار رسمی منتشر شده برای رشد اقتصادی سال 92 که تا مردادماه آن سال یعنی عملا نیمی از سال دولت همچنان در اختیار تیم دولت گذشته بوده و البته تا چندماه پس از آن نیز دولتمردان بنفش مشغول عزل و نصب بودند، حکایت از آن دارد که رشد اقتصادی نیمه اول سال 92، به شرح زیر است:
به گزارش مرکز آمار:
با احتساب نفت، منفی 2 درصد
بدون احتساب نفت، منفی 1.7 درصد
به گزارش بانک مرکزی:
با احتساب نفت، منفی 2.4 درصد
بدون احتساب نفت، منفی 1 درصد
پس این ادعا که دولت یازدهم کشور را با رشد منفی 6.8 درصد تحویل گرفته است، یک دروغ بزرگ است؛ گویا دولتمردان بنفش فراموش کرده اند که تازه در خردادماه 92 انتخابات برگزار و درحالی که تقریبا نیمی از سال گذشته بود، کار خود را آغاز کرده اند. جالب آنکه همین نرخ رشد منفی برای سال 91 هم از سوی مرکز آمار اینگونه اعلام شده است:
منفی 5.4 درصد با احتساب نفت
منفی 3.1 درصد بدون احتساب نفت
بانک مرکزی نیز این نرخ را ابتدا منفی 5.8 درصد با احتساب نفت و منفی 3.1 بدون نفت اعلام می کرد ولی به یکباره اعلام شد با تجدیدنظر در سال پایه سیاستهای مالی از سال 76 به سال 83 ، رشد اقتصادی در سال 91 بر اساس سال پایه 83 به شرح زیر است:
منفی 6.8 درصدی با احتساب نفت
منفی 0.9 درصد بدون احتساب نفت
این نرخ نشان می دهد در آن سال ایجاد شوک در بخش نفت که به دلیل تحریم شاهد رشد منفی 37.4 درصدی به روایت بانک مرکزی بوده، تأثیر خود را بر نرخ رشد کلان کشور گذاشته است و البته دولت دهم توانسته با غلبه بر فشارهای ناشی از تحریم نفت، آن را در نیمه اول سال 92 بهبود بخشد.
پس با این توصیف مشخص می شودکه نرخ رشد منفی 6.8 درصدی که مکررا مورد ادعای دولتمردان یازدهم و شخص رئیس جمهور قرار می گیرد، اولا مربوط به گزارش مرکز آمار که وظیفه رسمی و قانونی انتشار این آمار را دارد نیست.
ثانیا مربوط به گزارش بانک مرکزی است که ابتدا این رقم را منفی 5.8 اعلام می کرد اما یکباره سال پایه را از 76 به 83 تغییر داد و آن را منفی 6.8 اعلام کرد.
ثالثا همین نرخ هم، رشد اقتصادی با احتساب نفت است که تحریم ها موجب افت شدید آن شده بود و بدون احتساب تأثیر مستقیم بخش نفت، این نرخ منفی 0.9 می باشد که البته تأثیرات غیر مستقیم افت بخش نفت را در خود دارد.
رابعا این نرخ اساسا مربوط به سال 91 است که دولت دهم زیر بار فشار سنگین تحریمِ همه چیز، نظیر تحریم بانک مرکزی، تحریم نفت، تحریم سوئیفت نقل و انتقالات بین المللی پول و به دنبال آن جهش ناگهانی نرخ دلار همراه با شیطنت ها و کارشکنی های وصف ناپذیر داخلی، تحریم طلا و ... کشور را خیلی بهتر از امروز که دو سال از کشورداری دولت تدبیر و امید می گذرد، اداره می کرد، نه مربوط به نیمه سال 92 که دولت یازدهم کار را از دولت دهم تحویل گرفته است!
این ادعای موهوم که بارها و بارها و تقریبا در تمامی جلسات و سخنرانی ها تکرار می شود که دولت یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرده که رشد اقتصادی منفی 6.8 درصد بود، برای آن است که پس از آن ادعای معجزه رشد 3 درصدی سال 93 مطرح شود و با خودفریبی کامل برای خود بَه بَه و چَه چَه کنند، ولی واقعیت می گوید دولت گذشته توانسته بود در فرصتی چندماهه و در نیمه اول سال 92 با همه مشقت ها بر تحریم و فشارها غلبه نسبی پیدا کند و رشد اقتصادی کشور را کاهش داده و تحویل دولت بنفش دهد. جالب آنکه هم بانک مرکزی و هم وزیر اقتصاد چندبار اذعان کرده اند که با وجود رشد 3 درصدی سال 93، هنوز هم به سطح رشد اقتصادی سال 90 پیش از تحریم ها نرسیده ایم!
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
در اصل توسط rajabi پست شده است View Postنگاهی به یک راستگویی دیگر / آیا دولت بنفش کار خود را با رشد منفی ۶.۸ درصدی شروع کرد؟! دولت بهار: این ادعای موهوم که بارها و بارها و تقریبا در تمامی جلسات و سخنرانی ها تکرار می شود که دولت یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرده که رشد اقتصادی منفی 6.8 درصد بود، برای آن است که پس از آن ادعای معجزه رشد 3 درصدی سال 93 مطرح شود و با خودفریبی کامل برای خود بَه بَه و چَه چَه کنند، ولی واقعیت می گوید دولت گذشته توانسته بود در فرصتی چندماهه و در نیمه اول سال 92 با همه مشقت ها بر تحریم و فشارها غلبه نسبی پیدا کند و رشد اقتصادی کشور را کاهش داده و تحویل دولت بنفش دهد. جالب آنکه هم بانک مرکزی و هم وزیر اقتصاد چندبار اذعان کرده اند که با وجود رشد 3 درصدی سال 93، هنوز هم به سطح رشد اقتصادی سال 90 پیش از تحریم ها نرسیده ایم!
دولت بهار/ دولت یازدهم ادعای رشد اقتصادی 3 درصدی برای سال 93 دارد که البته این ادعا با واکنش منفی فعالان اقتصادی مواجه شده است و آن را معجزه ای به حساب می آورد که پس از رشد اقتصادی منفی 6.8 درصدی در آغاز کار خویش حاصل کرده، درحالی که این ادعا از اساس موهوم است.
اخیرا حسن روحانی، بار دیگر در دیدار با اصناف و فعلان بخش خصوصی همان ادعای نادرست را تکرار کرده است: «بلافاصله پس از اقدامات انجام شده در خصوص کاهش تورم سراغ برنامه خروج از رکود غیرتورمی رفتیم که کار بسیار پیچیده و دشواری است. به فضل الهی اجرای برنامه خروج از رکود غیرتورمی آغاز و نشانههای آن از اواخر سال ۹۲ و به طور آشکار در سال ۹۳ نمایان شد و این برای دولتی که در آغاز فعالیت خود با رشد منفی ۶.۸ مواجه بود، یک اقدام بزرگ محسوب میشود!»
اما آمار رسمی منتشر شده برای رشد اقتصادی سال 92 که تا مردادماه آن سال یعنی عملا نیمی از سال دولت همچنان در اختیار تیم دولت گذشته بوده و البته تا چندماه پس از آن نیز دولتمردان بنفش مشغول عزل و نصب بودند، حکایت از آن دارد که رشد اقتصادی نیمه اول سال 92، به شرح زیر است:
به گزارش مرکز آمار:
با احتساب نفت، منفی 2 درصد
بدون احتساب نفت، منفی 1.7 درصد
به گزارش بانک مرکزی:
با احتساب نفت، منفی 2.4 درصد
بدون احتساب نفت، منفی 1 درصد
پس این ادعا که دولت یازدهم کشور را با رشد منفی 6.8 درصد تحویل گرفته است، یک دروغ بزرگ است؛ گویا دولتمردان بنفش فراموش کرده اند که تازه در خردادماه 92 انتخابات برگزار و درحالی که تقریبا نیمی از سال گذشته بود، کار خود را آغاز کرده اند. جالب آنکه همین نرخ رشد منفی برای سال 91 هم از سوی مرکز آمار اینگونه اعلام شده است:
منفی 5.4 درصد با احتساب نفت
منفی 3.1 درصد بدون احتساب نفت
بانک مرکزی نیز این نرخ را ابتدا منفی 5.8 درصد با احتساب نفت و منفی 3.1 بدون نفت اعلام می کرد ولی به یکباره اعلام شد با تجدیدنظر در سال پایه سیاستهای مالی از سال 76 به سال 83 ، رشد اقتصادی در سال 91 بر اساس سال پایه 83 به شرح زیر است:
منفی 6.8 درصدی با احتساب نفت
منفی 0.9 درصد بدون احتساب نفت
این نرخ نشان می دهد در آن سال ایجاد شوک در بخش نفت که به دلیل تحریم شاهد رشد منفی 37.4 درصدی به روایت بانک مرکزی بوده، تأثیر خود را بر نرخ رشد کلان کشور گذاشته است و البته دولت دهم توانسته با غلبه بر فشارهای ناشی از تحریم نفت، آن را در نیمه اول سال 92 بهبود بخشد.
پس با این توصیف مشخص می شودکه نرخ رشد منفی 6.8 درصدی که مکررا مورد ادعای دولتمردان یازدهم و شخص رئیس جمهور قرار می گیرد، اولا مربوط به گزارش مرکز آمار که وظیفه رسمی و قانونی انتشار این آمار را دارد نیست.
ثانیا مربوط به گزارش بانک مرکزی است که ابتدا این رقم را منفی 5.8 اعلام می کرد اما یکباره سال پایه را از 76 به 83 تغییر داد و آن را منفی 6.8 اعلام کرد.
ثالثا همین نرخ هم، رشد اقتصادی با احتساب نفت است که تحریم ها موجب افت شدید آن شده بود و بدون احتساب تأثیر مستقیم بخش نفت، این نرخ منفی 0.9 می باشد که البته تأثیرات غیر مستقیم افت بخش نفت را در خود دارد.
رابعا این نرخ اساسا مربوط به سال 91 است که دولت دهم زیر بار فشار سنگین تحریمِ همه چیز، نظیر تحریم بانک مرکزی، تحریم نفت، تحریم سوئیفت نقل و انتقالات بین المللی پول و به دنبال آن جهش ناگهانی نرخ دلار همراه با شیطنت ها و کارشکنی های وصف ناپذیر داخلی، تحریم طلا و ... کشور را خیلی بهتر از امروز که دو سال از کشورداری دولت تدبیر و امید می گذرد، اداره می کرد، نه مربوط به نیمه سال 92 که دولت یازدهم کار را از دولت دهم تحویل گرفته است!
این ادعای موهوم که بارها و بارها و تقریبا در تمامی جلسات و سخنرانی ها تکرار می شود که دولت یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرده که رشد اقتصادی منفی 6.8 درصد بود، برای آن است که پس از آن ادعای معجزه رشد 3 درصدی سال 93 مطرح شود و با خودفریبی کامل برای خود بَه بَه و چَه چَه کنند، ولی واقعیت می گوید دولت گذشته توانسته بود در فرصتی چندماهه و در نیمه اول سال 92 با همه مشقت ها بر تحریم و فشارها غلبه نسبی پیدا کند و رشد اقتصادی کشور را کاهش داده و تحویل دولت بنفش دهد. جالب آنکه هم بانک مرکزی و هم وزیر اقتصاد چندبار اذعان کرده اند که با وجود رشد 3 درصدی سال 93، هنوز هم به سطح رشد اقتصادی سال 90 پیش از تحریم ها نرسیده ایم!
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
در اصل توسط Rudel پست شده است View Postنخیر.
ممکنه یکی قلبا یا به صورت احساسی یا منطقی به جناحی علاقه داشته باشه و با توجه به عدم شفافیت و آزادی جریان اطلاعات در این مملکت جهان سومی که کاملا هم طبیعی است بعضی واقعیت ها رو نداند و طرفدار هر کسی چه هاشمی چه روحانی یا احمدی نژاد باشه و یا اختلاف نگاه داشته باشه ولی قصد پنهان کاری هم نداشته باشه.
چه ایشان یا خود بنده هم مردم عادی هستیم از این قاعده مستثنی نیستیم.
چه بسا افرادی که دید اقتصادی بسیار خوب یا سطح علمی فوق العاده بالایی دارند ولی در حوزه عقیدتی یا سیاسی برداشت متفاوت و یا اشتباه دارند که این هم بسیار رایج و طبیعی است.
اینجا بحث می کنیم ممکنه من برداشت ایشان را غلط بدونم ولی به معنای دروغگویی ایشان یا کسانی که باهاش مخالف هستم نیست.
بنده بارها به روحانی هم انتقاد کردم ولی به احمدی نژاد خیلی بیشتر چون نظرم اینه با توجه به مشاهدات خودم شاید علمی هم نباشه،
آیا شما هیچ اشکال و خطای بزرگی در سیاست های احمدی نژاد ندیدی تا به حال؟ شده یک دونه اش رو در نقد به اون دولت بگذاری؟ سرت هم تو حساب و کتاب خیلی خوب هست از گزارشهای کدال که میگذاری کاملا مشخصه
اگر شما اشکالی دیدی و نگفتی یعنی دروغگویی چون عدم بیان و اعتراف به واقعیت به صورت عمدی با دروغگویی متناظره
و گرنه من نه شما رو می شناسم نه پدرکشتگی دارم در بدترین حالت با هم هم وطن منی ولی اگر دلسوز این مملکت باشی امکان نداره به بهترین نفر این مملکت هم انتقادی نداشته باشی محاله
به فرض من از روحانی پول می گیرم ده نفر اقتصاد دان تو دانشگاهها نیستند از احمدی نژاد تعریف کنند؟ تو ایارن بگیم نمیزارن اساتید مستقل بین المللی در قرن 21 هم این اجازه رو ندارند چرا هیچ کس از ایشان تعریف نمی کنه اگر این قدر خوبند
بنده در فاز 9 و 10 عسلویه بودم، 17 و 18 بودم و 20 و 21 هم الان مشغولم این پروژه ها بیش از 100 ماه طول کشیدند هیچ کدام زمان احمدی نژاد به سر انجام نرسیدند دیگه اولویت اول مملکت این پروژه ها بود. 9 و 10 در زمان خاتمی بیش از نود درصد پیشرفت داشت ده درصد آخر در دوره احمدی نژاد سالها طول کشید هنوز هم چاههاش کامل نشده به صورت عملیاتی با اخبار و شو تلویزوین کاری ندارم که یه مشعل روشن می کنند فلر میسوزه و استیم میاد بالا اینها خالی بندی هایی است که از زمان هاشمی شروع شد و احمدی نژاد هم عالی رفت جلو نمونه اش انفجار پالایشگاه آبادن در حضور شخص انورش بود. وقتی خواست 9 و 10 به صورت نمایشی افتتاح بشه همه پرسنل به نشانه اعتراض در زمان احمدی نژاد رفتن در اتاقهای خودشون رو قفل کردند مدیر سایت مهندس ضیایی نیامد حتی گفت افتتاح نمایشی خیانت به مملکته هنوز 9 و 10 تحویل نهایی نشده این کفایت های احمدی نژاد کجا بود چرا ما ندیدیم؟
خوب اگر واقعا خدمتگزار هست مگر مریضیم بیاییم بهش فحش بدیم. حالا فحش هم ندادیم بهش ولی جرمش در دید من به عنوان یک شهروند خیانته
شما وقتی کم میارید زود می نویسید که هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و .... همه سر و ته یکی هستند !!!
خوب اگر همه اینها یکی هستند از نظر شما چرا یکی رو فحش میدی دیگری رو نمیدی ؟؟ چرا یکی رو انتقاد می کنی دیگری رو نمی کنی ؟؟؟ یک بام و دو هوا که نمیشه
بنده قبلا گفتم نه احمدی نژاد نه هیچ رییس جمهور دیگری نه هیچ انسان دیگری در این دنیا کامل نیست و همه اشتباهات داریم
حتی در همین سایت نوشتم که رهبری خودشون گفتن ایشون رو نقد کنیم، زیرمجموعه هاشونو و .... نقد البته نه فحاشی که برخی کاربران میکنن
خود من در موارد مختلف نقد داشتم و دارم به تصمیمات رهبری هم، همین چند روز پیش در مورد آملی لاریجانی نوشتم ! اما پاسخ خودتان را بخوانید مجددا !!!
در اصل توسط Rudel پست شده است View Postما نفهمیدیم از نظر شما رهبری با بصیرت هست یا نه بالاخره التزام عملی نداری اصلا
لاریجانی منصوب مستقیم ایشان هست برو به ایشان بگو حتما
دلیل طرفداری یا گرایش مردم به افراد مسئول و متولی و جریانات سیاسی در اصل جهتگیری آنهاست
مثلا ممکنه یک آدمی در ظاهر آراستگی نداشته باشه، یا اون ملاکهایی که مدنظر ماست برای ظاهر مناسب در اون نباشه اما دانشمند باشه، کمالاتی داشته باشه و ... درمقابل ممکنه یکی هم با ظاهری خیلی شیک و آراسته بیاد و به راحتی هم فریب بده افراد رو بره .... این وسط یک عده ممکنه به همون فرد اول به خاطر ظاهرش بی توجه باشن و فریب ظاهر فرد دوم رو بخورن
ما در دانشگاه یک استادی داشتیم ظاهرش همینطور بود، یک لباس رو از اول سال تا آخر سال می پوشید یک مقدار هم سختگیر بود، بچه ها کمتر باهاش درس برمی داشتن !!!
حالا شما باشی میگی اگر این استاد خوبی بود همه باهاش درس برمی داشتن ! مثل اینکه میگی چرا به رجایی و فلان وبهمان گوجه پرتاب نکردن ؟؟؟
یک زمانی در کوفه در منبر تمام مساجد در مذمت حضرت علی سخنرانی های طولانی میکردن ! اونم چه کسانی، کسانیکه پیامبر رو درک کرده بودن و توصیفات علی (ع) رو شنیده بودن از ایشون
اما در مورد معاویه و عمر و عاص و ... چنین وضعی نبود !
احتمالا شما باشی میگی حتما یه چیزی هست که علی رو لعن میکنن و معاویه رو نمیکنن !! پس ....
اینطور نیست قضایا که به همین راحتی و سطحی شما نگاه میکنی، از ابتدای تاریخ تا حالا در مورد حق و باطل وضع همین بوده
در مورد ما و جریانهای سیاسی و افراد در عصر ما هم همین است، نه کسی در همه موارد حق تمام است، نه کسی باطل تمام !
اما اگر در مجموع ارزیابی کنید جهتگیری نهایی این افراد و گروهها به سمت حق و باطل میتونه تعیین کننده باشه
نکته دیگه اینکه بنده و دیگران در مورد خیلی از مسایل ممکنه خیلی نظراتی داشته باشیم، اما اینجا بیان نکنیم ! این میشه دروغگویی؟؟؟
اگر اینطور باشه ملاک شما، پس همه دروغگو هستیم !!!
نه اینجا مجالی هست برای بیان همه دیدگاهها و نظرات و نه به درد دوستان میخوره دانستن همه دیدگاههای بنده و جنابعالی و دیگر کاربران
بعضی وقت ها یک نکته ای در مورد مسایل به نظر آدم میاد و مطرح میکنه، همینطور که خود شما مطرح می کنید
حالا یکی از این نکته استفاده میکنه، یکی نمیکنه، یکی خوشش میاد یکی خوشش نمیاد، برخی هم فحاشی میکنن !
به قول خودتون پدرکشتگی هم نداریم اینجا باکسی
نکته دیگری نوشتید که به فرض شما از روحانی پول می گیرید و .... بنده همچین نظری نداشتم و ندارم ، جناب محمود اینو نوشتن در مورد شما !
از این موارد در مورد خود من هم نوشتن و گفتن برخی کاربران و خودشون باید پاسخگوی این تهمتها باشن !
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
کارخانه هایی درتهران که سالن عروسی شده اند!...
در بخش پایانی خیابان دماوند تهران و کمی بعد از ترمینال شرق کارخانه بسیار بزرگی وجود دارد که روزگاری بزرگ ترین تولید کننده و برند لوازم خانگی را در کشور در اختیار داشت و چند هزار کارگر در بخش های مختلف آن و در خط تولید لوازم مختلف از کولر گرفته تا بخاری و... کار می کردند اما حالا از آن کارخانه پر ابهت چیزی باقی نمانده است جز سوله های بزرگ خالی؛ کارگران اخراج و خانه نشین شده اند و همه دستگاه ها و خط های تولید جمع آوری شده اند و جای خود را به صندلی ها چوبی و دیوارهای تور زده داده اند؛ حالا این جا نه آن کارخانه بزرگ با چند هزار کارگر بلکه سالن عروسی است.
سالن ناهار خوری کارخانه به سالن شماره 1 و سوله اصلی کارخانه به سالن شماره 2 تبدیل شده اند و هر کدام شبی 4 تا 6 میلیون تومان اجاره داده می شوند. روی دیوار بزرگ کارخانه نوشته شده است: « کترینگ ..... برگزار کننده تمام مراسم های شما از نامزدی تا عروسی به قیمت رویایی.» رویایی که شاید این روزها برای یک شب بهترین لحظه ها را پیش روی یک عروس و داماد قرار دهد اما روزی رویای هر روزه و ماهانه تعداد بسیار زیادی از کارگران خانه نشین و بیکار شده و البته خانواده آن ها را برآورده می کرد.
البته این کارخانه تنها یکی از هزاران کارخانه ای است که درچند سال گذشته به دلیل مشکلات اقتصادی، تحریم های خارجی، سوء مدیریت دولت قبلی، پرداخت نکردن قسط های بانکی و رکود شدید اقتصادی و... دست به تعدیل نیرو زده اند و یا تعطیل شده اند و کارگران آن ها اخراج و بیکار شده اند. موضوعی که آمارهای ارئه شده از سوی سید ابریشمی معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس شهرک های صنعتی به خوبی آن را تایید می کند؛ او چندماه پیش از توقف فعالیت 14 هزار واحد صنعتی خبر داد و گفت:« در حال حاضر در مجموع 81 هزار واحد صنعتی در کشور فعالیت می کنند که 14 هزار واحد آن تعطیل شده اند، 22 هزار واحد آن با ظرفیت کمتر از 50 درصد کار می کنند و 24 هزار واحد صنعتی نیز با ظرفیت 50 تا 70 درصد مشغول کار هستند و مابقی کارگاه ها هم وضعیت عادی دارند.»
نکته مهم در حرف های پور ابریشمی این است که با بسته شدن و کاهش ظرفیت کار کارخانه ها تعداد زیاد کارگر بیکار شده اند؛ اگرچه که او آماری از تعداد کارگران بیکار شده ارائه نداده است اما فقط کافی است با یک حساب سرانگشتی تنها تعداد 14 هزار واحد تعطیل شده را در میانگین 10 نفر کارگر برای هرکدام از واحدها ضرب کنیم تا به عدد 140 هزار نفر کارگر بیکار شده در حداقل ترین حالت برسیم. در حال حاضر به دلیل مشکلات اقتصادی در بخش تولید بسیاری از کارگران نگران از دست دادن شغل و آینده شغلی خود هستند؛ اتفاقی که باعث شده حس ناامنی و بی ثباتی شغلی در بسیاری از کارگاه ها و کارخانه ها در بین کارگران حاکم شود. کارگرانی که درصد بالایی از آن ها قراردادهای کوتاه مدت ( یک ماه، سه ماه، شش ماه، نه ماه ) دارند.
قراردادهایی که دولت حدود دو هفته قبل صدرو آن ها را ممنوع کرد اما با فشار کارفرمایان به یک باره آن را به بهانه بررسی بیشتر پس گرفت و به عنوان نمره منفی در کارنامه دولت ثبت کرد، اتفاقی که باعث شده در روزهای گذشته کارگران سراسر کشور و اتحادیه های آن ها اعتراض گسترده ای به این موضوع داشته باشند و حتی به دیوارن عدالت اداری نیز شکایت کنند.
با جمع کردن انگشتانش شمارش را شروع می کند و چند لحظه نمی گذرد که می گوید:« 6 ماه فقط مانده که بازنشسته شوم.» و بعد دوباره با خنده ادامه می دهد: « با زن نشسته» و پس از مکثی کوتاه حرف خود را کامل می کند:« البته ما که بازنشسته نمی شویم؛ زمان استراحت ما وقت مرگ است.»
حسن آقا که تمام موهای سرش ریخته و پشت میز کارش نشسته، لنگه کفش را روی زمین می گذارد، دست سریشی اش را با پیشبندش پاک می کند و با نشان دادن دو نفر از کارگران دیگر که تمام موهای سر و صورتشان همچون او سفید شده است، می گوید:« آخر عاقبت من هم شبیه این بندگان خداست الان 5،6 سالی هست که بازنشسته شده اند اما چون نمی شود با 800، 900 هزار تومان زندگی کرد، دوباره کار می کنند؛ البته این را هم باید گفت که کار نکنند، چی کار کنند؟ چقدر می شود خانه ماند و یا در پارک نشست؟ بازنشستگی برای پول دارها خوب است که تازه راه می افتند به سفر و گردش ما که پولی نداریم.»
در کارگاه کفاشی دائم صدای ضربه های محکم چکش روی چرم و ماشین دوخت می آید و بوی چسب را حتی از فاصله چند متری هم به خوبی می توان حس کرد؛ حسن آقا می گوید الان ماهی حدود یک میلیون تومان درآمد دارم و مجبورم هر روز از ورامین 35 کیلومتر تا تهران بیایم اما حالا امیدوارم حداقل بعد از بازنشستگی بتوانم چند کیلومتری به تهران نزدیک تر شوم و خانه ای در شهر ری اجازه کنم تا حداقل هر روز 5 صبح از خانه بیرون نزنم.
البته این تنها حسن آقا نیست که به قول یکی دیگر از کارگران این کارگاه کفاشی «سختی مثل بختک روی زندگی اش افتاده» است بلکه حال روز بیش از 70 درصد کارگران کشور همین است تا جایی که به گفته رحمت الله پور موسی دبیرکل کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور 70 درصد کارگران زیر خط فقر زندگی و با چالش های معیشتی دست و پنجه نرم می کنند.
براساس ماده 41 قانون کار تعیین دستمزد سالانه کارگران باید برمبنای نرخ تورم و البته «وضعیت معیشت کارگران» تعیین شود اما نکته مهمی که همیشه مورد بی توجه قرار می گرید وضعیت معیشت است و معمولا تعیین دستمزد تنها براساس نرخ تورم ( اگرچه که تورم هم به اعتقاد بسیاری کارشناسان واقعی در نظر گرفته نمی شود) صورت می گیرد حال آن قانون گذار به وضعیت معیشت کارگران نیز توجه داشته است ولی این موضوع از سوی شورای عالی کار چندان مورد توجه قرار نمی گیرد تا جایی که حداقل حقوق کارگران در شرایط کنونی و حتی سال جاری که به اندازه 17 درصد رشد داشته است فاصله بسیاری با میانگین هزینه زندگی کارگران دارد.
مرکز آمار ایران میانگین هزینه زندگی در شهرها را 2میلیون 180 هزار تومان اعلام کرده است که با حداقل حقوق کارگران در سال جاری(713 هزارتومان) یک میلیون و 467 هزار تومان و با میانگین یک میلیون تومانی دریافتی حقوق کارگران یک میلیون و 180 هزار تومان فاصله دارد.
در سال های گذشته و در ماه های پایانی سال که موضوع تعیین دستمزد مطرح می شود، افزایش و واقعی کردن حقوق کارگران باتوجه به هزینه های زندگی همیشه مورد تاکید و خواسته اصلی کارگران و نماینده آن ها بوده است ولی هیچگاه این واقعی سازی که اکنون به بزرگ ترین دغدغه کارگران و پاشنه آشیل آن ها تبدیل شد، صورت نگرفته است. نمایندگان کارگران در شورای عالی کار معتقدند هم اکنون دستمزد کارگران تنها کفاف 10 روز یا یک سوم هزینه ماهیانه آن ها را می دهد و آن ها و خانوادهایشان مجبور هستند و بوده اند که بسیاری از چیزها را از سفره و سبد هزینه های خود کم کنند و صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند.
ابراهیم یکی از کارگرانی که دو شیفت کار می کند؛ صبح ها در شرکت ساخت تجهیزات الکترونیکی و عصرها مسافر کشی، می گوید:« برای گذراندن زندگی چاره ای جز چند شغله بودن ندارم وگرنه همیشه خدا هشتشم گرو نهم است که البته با چند شغل هم هست است. الان سه ماه است که کار کارخانه کم شده و صاحب شرکت به همه فقط ماهی 400، 500 هزار تومان اللحساب می دهد » او با خنده ای تلخ می گوید:« این قدر که یک کارگر صبح تا شب می دود یک دونده دو ماراتن نمی دود!»
البته همه این اتفاقات در شرایطی رخ می دهد که دولت به وعده های خود به کارگران باوجود گذشت دو سال از شروع کار همچنان عمل نکرده است، افزایش حقوق متناسب با شرایط اقتصادی کشور و اجرای دقیق قانون در این ارتباط، پایان قرار دادهای کوتاه مدت، ثبات شغلی و امنیت و... از جمله وعده های رئیس جمهور و اعضا دولت به کارگران بود که همچنان گام های اجرایی برای آن برداشته نشده است...انتقال ثروت از كوتاه مدتي ها به بلند مدت ها !
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
در اصل توسط negarminavi پست شده است View Postخوب اگر همه اینها یکی هستند از نظر شما چرا یکی رو فحش میدی دیگری رو نمیدی ؟؟ چرا یکی رو انتقاد می کنی دیگری رو نمی کنی ؟؟؟ یک بام و دو هوا که نمیشهدر اصل توسط negarminavi پست شده است View Postنکته دیگه اینکه بنده و دیگران در مورد خیلی از مسایل ممکنه خیلی نظراتی داشته باشیم، اما اینجا بیان نکنیم ! این میشه دروغگویی؟؟؟
اگر اینطور باشه ملاک شما، پس همه دروغگو هستیم !!!
نه اینجا مجالی هست برای بیان همه دیدگاهها و نظرات و نه به درد دوستان میخوره دانستن همه دیدگاههای بنده و جنابعالی و دیگر کاربران
بعضی وقت ها یک نکته ای در مورد مسایل به نظر آدم میاد و مطرح میکنه، همینطور که خود شما مطرح می کنید
حالا یکی از این نکته استفاده میکنه، یکی نمیکنه، یکی خوشش میاد یکی خوشش نمیاد، برخی هم فحاشی میکنن !
به قول خودتون پدرکشتگی هم نداریم اینجا باکسی
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
احكام جدید احمدی نژاد برای 29 نفر به عنوان «دولت در سایه» + اسامی/ تدوین برنامه های انتخاباتی احمدی نژاد برای ریاست جمهوری 96/ چه کسانی آمار و اطلاعات دولت روحانی را به «دولت در سایه» می دهند؟!
=========================
کامنتها و تعداد لایک ها هم بامزه اند !
یک نفر نوشته دیشب والیبال میدیدیم و حواسمان نبود , کسی از معاونین و وزراء احمدی نژاد به جرم اختلاس و دزدی دستگیر نشده ؟؟!!هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد , مگر آنکه از درون نابود شده باشد !...ویل دورانت
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
دكل گمشده در دوره احمدی نژاد پیدا شد؛ در خلیج مكزیک دارد حفاری می کند!
تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۴۴
دكل دریایی GSP FORTUNA که بیشتر پول خرید آن توسط شركت تأسیسات دریایی پرداخت شده است، به جای تحویل به ایران در ابتدا به امارات منتقل و سپس به خلیج مكزیک منتقل شد تا قرارداد ۸۹۴ روزه شركت پمكس و شركت GSP را اجرایی کند.
روزنامه ایران نوشت:رسانههای خارجی خبر دادهاند که این دكل در فوریه سال ۲۰۱۴ عازم خلیج مكزیک شده و هم اینک مشغول عملیات حفاری است. از سوی دیگر؛ علی علیلو عضو کمیسون صنایع و معادن مجلس با بیان اینكه «خبرهای خوبی از حوزه حفاری و دكل های نفتی از وزارت نفت شنیده نمی شود»؛ موضوع گم شدن دكل نفتی را عجیب و توجیه ناپذیر ارزیابی می کند و خواستار برخورد جدی و روشن شدن وضع پرونده دكل نفتی است.
علیلو تاکید کرد:« در باره دكل حفاری اخبار بسیار بدی رسیده است، گم شدن دكل نفتی با هیج عقل سلیمی توجیه پذیر نیست و معنا ندارد». وی افزود:« دستگاههای نظارتی باید وارد عمل شوند، به طور حتم برای مدیران ارشد محل این دكل مشخص است با توجه به شایعات، مدیران با سكوت در این موضوع، خود را زیر سوال می برند».هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد , مگر آنکه از درون نابود شده باشد !...ویل دورانت
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
سومین معاون احمدینژاد در یکقدمی دادگاه
500صفحه گزارش و بیش از ٣٠ هزار سند آماده است تا سومین مرد نزدیک به محمود احمدینژاد هم روانه دادگاه شود.
به گزارش «شرق»، پیگیریها نشان از آن دارد که مسعود زریبافان هفته پیش در جلسه کمیسیون اجتماعی حاضر بود و یکبار دیگر بر پاکدستیاش تأکید کرده است. بااینحال، غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، از اعضای کمیته تحقیقوتفحص، به «شرق» میگوید: «تخلف مالی در بنیاد شهید محرز و اظهر من الشمس است».هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد , مگر آنکه از درون نابود شده باشد !...ویل دورانت
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
برخی نویسندگان خیلی با ذوق هستند !
=============================
دزدان دغل٬ بغل بغل می دزدند
از گلّه ی اشتران جمَل می دزدند
چون ارزش پولمان تنزّل کرده
این بار برادران دكل می دزدند
خودرا همه جا جای شبان جا زده اند
گرگند که شب به گله ی ما زده اند
از گم شدن دكل خبر دار شدیم
دزدان شرور دل به دریا زده اند
از دفتر شاعران غزل می دزدند
از نامه ی مردگان عمل می دزدند
آن عده که تخم مرغ می دزدیدند
حالا عوض شتر دكل می دزدند
باید سرمان گرم توهّم نشود
تا هیچ خری سوار مردم نشود
باید بروند عده ای گم بشوند
تا از سر چاه ها دكل گم نشود
خلیل جوادی
=================
هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد , مگر آنکه از درون نابود شده باشد !...ویل دورانت
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
عصر ایران - بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، عصر ایران در مطلبی تحت عنوان "دولت روحانی کمیته بررسی غارت ملی تشکیل دهد" از رئیس جمهور خواست برای بررسی آنچه در طول 8 سال بر سر منابع مالی کشور آمده است، کمیته ویژه ای تشکیل دهد.
این پیشنهاد، هر چند از سوی کاربران مورد استقبال قرار گرفت ولی دولت روی خوش بدان نشان نداد.
در دو سال گذشته، کمتر روزی بوده است که خبری از فساد مالی گسترده در دولت قبل افشا نشود. فساد 12 هزار میلیارد تومانی در یک پروژه راه آهن، وجود افراد متعددی مانند بابک زنجانی در مجموعه نفت که به بهانه دور زدن تحریم ها، نفت کشور را بردند و فروختند و پولش را ندادند، واگذاری های خارج از ضوابط شرکت ها و ساختمان های دولتی به افراد خاص با قیمت های نازل، گرفتن وام های کلان بانکی بدون ضمانت های لازم و بازنگرداندن آنها ، تخصیص ارز دولتی دارو به واردات خودروهای و ... همه و همه تنها نمونه هایی از فساد فراگیری است که کشور را فراگرفت و هزاران میلیارد تومان از سرمایه مردم ایران به جیب عده ای خاص رفت و طبقه ای جدید در کشور ایجاد شد که با پول مردم یک شبه ، راه صد ساله که نه، راه هزار ساله رفتند!
به عنوان مثال در یکی از همین واگذاری ها ، یکی از بزرگ ترین پتروشیمی های کشور را که در سطح جهانی شناخته شده است و چندین هزار میلیارد تومان ارزش دارد را به قیمت عجیب و غریب 100 میلیارد تومان به یک شرکت خاص فروختند و تازه ، آن 100 میلیارد تومان را به طور اقساط دریافت کردند(!) و بدین ترتیب "دوستان" با پرداخت 30 میلیارد تومان قسط اول ، صاحب این ثروت افسانه ای که متعلق به مردم ایران است، شدند. 30 میلیارد تومان ، قیمت یک پنت هاوس مجلل در شمال تهران است ولی با این پول، یکی از بزرگ ترین پتروشیمی های ایران و منطقه را از مردم ایران گرفتند و به دوستان خودشان دادند! (عصر ایران در حال تهیه گزارشی در این باره است و به زودی آن را منتشر می کند).
دزدی ها، معمولاً به صورت پنهانی صورت می گیرند اما آنچنان قبح غارت ریخته شده بود که آشکارا می بردند و می خوردند و خیال شان هم آسوده بود و کار بدانجا رسید که حتی یک دکل نفتی هم از بیخ و بن ناپدید شد!
در ماجراهای پلیسی، کلاهبرداری معروفی وجود دارد که طی آن، فردی به نام"ویکتور لوستیگ" خود را به عنوان یکی از مدیران دولتی معرفی کرده و برج ایفل را به یک تاجر آهن فروخته بود. اما خریدار نتوانست پیچ و مهره های برج ایفل را باز کند و برج را ببرد چون هنگامی که کارگرها خواستند وارد محوطه بشوند و برج را تخریب کنند، مأموران جلویشان را گرفتند و پرده بر افتاد. (+شرح ماجرا)
اما در ایران، یک دکل نفتی مورد کلاهبرداری رسمی قرار گرفت و بر خلاف برج ایفل، این بار کل دکل را بردند و الان از آن دکل 78 میلیون دلاری خبری نیست! اگر این غارت ملی نیست پس چیست؟!
اکنون خبر جالب و البته دردناک دیگری رسیده است. بعد از دکل، "برج مراقبت" و "باند یک فرودگاه" را هم فروخته اند و زمین های آن را به یک دهم قیمت به دوستان داده اند. آن طور که مدیرعامل پیشین منطقه آزاد قشم گفته «بنچاق سندهای زمینهای همسایگانی که آنسوی خیابان فرودگاه قدیم قشم زندگی میکنند، نشان میدهد در همان تاریخ، آنها زمینهایشان را بین ٨٠٠ تا یکمیلیونتومان فروختهاند. اما زمین فرودگاه را به متری ٨٠ هزارتومان یعنی یکدهم قیمت واقعی فروختهاند».
بی تردید می توان گفت که در آن سال ها، غارت وسیعی صورت گرفته است و مردم به عنوان مال باختگان بزرگ این غارتگری ها ، حق دارند از دولتمردان بخواهند کمیته ای برای بررسی تمام واگذاری ها و معاملات کلان دولت قبل شکل دهند و با همکاری قوه قضائیه که اعلام کرده است عزم برای مبارزه با فساد جزم است، آنچه از جیب ملت به غارت رفته را بازگردانند.
امام علی(ع)، بعد از آن که به حکومت رسیدند، فرمودند: آنچه از بیت المال به غارت رفته را بازمی گردانم ولو آن که آن اموال را مهر زنان شان کرده باشند.
اینک آیا زمان آن نرسیده است که به این آموزه شهید عدالت، جامه عمل پوشانده شود؟
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
۱۳۹۴/۰۴/۱۳بیانات در دیدار اساتید دانشگاههادر هفدهمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
در حسینیهی امام خمینی رحمهالله
بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)
خیلی خوشآمدید برادران و خواهران عزیز. قبلاً بنده عرض کردهام(۲) که تشکیل این جلسهی دیدار با اساتید محترم و مکرّم و عزیزمان در درجهی اوّل، با هدف تکریم از مقام استاد است. ما میخواهیم این فرهنگ در کشور جا بیفتد که به استادان احترام گذاشته بشود. این یکی از بزرگترین تعالیم تربیت اسلامی است. دربارهی این، علمای گذشتهی ما کتاب نوشتند، احادیث نقل کردند، آیهی قرآن نقل کردند. در درجهی اوّل این است؛ این یک عمل نمادین است، برای اینکه از اساتید تکریم بشود. هدف دوّم و سوّم هم که البتّه مهم است این است که من از برادران و خواهرانِ استاد، مطالبی را بالمشافهه(۳) بشنوم؛ و اگر چیزی به نظرم میرسد به آنها عرض بکنم.
جلسهی امروز جلسهی بسیار خوبی بود؛ افسوس که وقت، کم بود و ما از استفادهی از بقیّهی اساتیدی که قرار بود سخنرانی کنند محروم ماندیم؛ ولی همان مطالبی که دوستان بیان کردند، بسیار خوب بود؛ بعضی از آنها حتماً پیگیری ما را لازم دارد که من سفارش خواهم کرد و پیگیری خواهم کرد.
دو سه نکته را من عرض میکنم. نکتهی اوّل این است که استاد فقط به معنای معلّم نیست، بلکه به معنای مربّی نیز هست؛ این یک راز طبیعیِ مکشوف برای همه است. کسی که ما از او چیزی یاد میگیریم و بابی از دانش را به روی ما باز میکند، بهطور طبیعی یک نفوذی در قلب ما و روح ما ایجاد میکند؛ میتوانیم بگوییم یک حالت تأثیرپذیری در متعلّم ایجاد میشود به برکت همین تعلیم؛ این یک فرصت بسیار بزرگ و استثنائی است. جوانهایی که حاضر نیستند از نصیحت پدر و پدربزرگ و مادر و خانواده چیزی به گوش و به دل بگیرند و درعینحال یک حرف استاد و یک اشارهی استاد در آنها یک اثر عمیق میگذارد، کم نیستند. استاد اینجور است. بهطور طبیعی تعلیم با امکان تربیت همراه است؛ از این فرصت باید استفاده کرد. اگر استاد ما متدیّن باشد، دارای غیرت ملّی باشد، دارای انگیزهی انقلابی باشد، دارای روحیّهی سختکوشی باشد، بهطور طبیعی اینها به متعلّم منتقل میشود. اگر عکس اینها هم باشد، همینجور. اگر آن استاد، یک انسان باانصاف و بااخلاق باشد، امکان تربیت دانشجوی باانصاف و بااخلاق بالا خواهد رفت؛ عکسش هم همینجور است.
امروز کشور به جوانهایی نیاز دارد که بتوانند بازوان پُرقدرتی باشند برای پیشرفت کشور، سرشار از انگیزهی ایمانی، بصیرت دینی، همّت بلند، جرئت اقدام، اعتمادبهنفس، اعتقاد به اینکه «ما میتوانیم»، امید به آینده، افقهای آینده را روشن و درخشان دیدن، روح استغناء -نه به معنای اعراض از فراگیری از بیگانگان، که این را ما هرگز توصیه نکردهایم و نمیکنیم؛ حاضریم شاگردی کنیم پیش دیگران که از ما بیشتر بلدند- روحیّهی استغناء از تأثیرگذاری، تحمیل و سوءاستفادهی از انتقال دانش که امروز در دنیای دانشمند که دنیای قدرت استکباری است این معنا رایج است -این روحیّهی استغناء باید در جوان وجود داشته باشد- روحیّهی فهم درست از موقعیّت کشور که ما در کجا هستیم و کجا میخواهیم برسیم و چگونه میتوانیم این راه را طی کنیم -که در بیانات امروز این اساتید، نکات روشنی در این زمینه حقیقتاً وجود داشت- قاطع بودن در برابر دستاندازی، تجاوز و خدشهدار کردن استقلال ملّی؛ ما به جوانهایی با یکچنین روحیّههایی نیاز داریم. این روحیّهها را، این امتیازات را استادها میتوانند در نسل جوانِ مشغول تحصیل و علمآموز کشور، القا کنند و تزریق کنند و بهوجود بیاورند؛ استاد این است؛ البتّه با روش، با منش، نه با درس اخلاق. توصیه نمیکنم که اساتید علمی، کلاس اخلاق بگذارند برای دانشجو؛ این یک کار دیگری است. اساتید ما با رفتار خودشان، با اظهارات خودشان، با منش خودشان، با اظهار عقیدههایی که در زمینههای مختلف میکنند، میتوانند این تأثیرات را در دانشجوی خود، در جوان امروز القا کنند و بهوجود بیاورند و خلق کنند. اینکه ما گفتیم اساتید فرماندهان جنگ نرمند، این به این معنا است. اگر آن جوان -همچنانکه ما عرض کردیم- افسر جوان جنگ نرم است، استاد، فرمانده او است و این فرماندهی به این صورت است.
در جنگهای سخت هم همینجور بود: هر وقت خود فرمانده -فرمانده گردان، فرمانده گروهان، فرمانده تیپ- در وسط میدان در نقطهی حسّاس حضور داشت، یعنی خود او اگرچنانچه میجنگید، تأثیر فوقالعادهای در سربازان هم داشت. مخصوص ما هم نیست، دیگران هم همینجور هستند. ناپلئون پهلوی سربازهای خودش با لباس روی خاک میخوابید. راز پیشرفتهای جنگی ناپلئون در دوران خودش که یک چیز فوقالعادهای است، این است: سربازها از او فقط به زبان دستور نمیگرفتند، در عمل دستور میگرفتند. جوانهای ما هم در دوران دفاع هشتساله همینجور عمل کردند؛ فرمانده لشکر، گاهی اوقات جلوتر از عناصر عادی در میدان جنگ حضور داشت؛ در خطوط مقدّم حضور داشت و حتّی گاهی به شناسایی میرفت؛ خود فرمانده لشکر میرفت شناسایی! که این در ارتشهای دنیا یک چیز بیمعنی و غیر قابل قبولی است، امّا این اتّفاق افتاد و همین بود که پیشرفتها و شگفتیهای عظیم دورهی دفاع مقدّس را بهوجود آورد. در جنگ نرم هم همینجور است. استاد خودش باید وسط میدان این مبارزهی عمیق، حیاتی و مقدّس -یعنی همین چیزی که اسمش را میگذاریم «جنگ نرم» که این هم یک دفاع مقدّسی است- حضور داشته باشد.
امروز ما در حدود هفتاد هزار عضو هیئت علمی در کشور داریم که این مایهی افتخار است. من یادم است در سالهای اوّل انقلاب -در نیمهی اوّل دههی ۶۰، شاید هم تا نیمهی دوّم- تعداد اعضای هیئت علمی، حدود پنج هزار و شش هزار تخمین زده میشد. این عدد امروز به حدود هفتاد هزار رسیده؛ این مایهی افتخار کشور و مایهی افتخار انقلاب و مایهی افتخار دانشگاه ما است.
خوشبختانه بخش عظیمی از این نیروی بزرگ و گسترده، انسانهای مؤمن، متدیّن، مذهبی، انقلابی و معتقد به مبانی دین و انقلابند؛ این هم چیز بسیار مهمّی است؛ این [هم] یک پدیدهای است. باید عناصر مؤمن و انقلابی در هیئتهای علمی، قدر دانسته شوند. این را من خطاب به مدیران عزیزمان، به مسئولین وزارت آموزش عالی و وزارت بهداشت و آموزش پزشکی میگویم: قدر بدانید! وزرای محترم و هیئتهای مدیرهی وزارتخانهها، باید از حضور این اساتید مؤمن و اساتید پایبند به ارزشهای دینی که ایستادهاند پای حرف حقّ خودشان و از این هجمههای تبلیغاتی و موذیگریهای زیرزیرانه -که از خیلی از آنها هم ما مطّلعیم- نهراسیدند و عقب ننشستند، قدردانی کنند. مدیران محترم! عناصر مؤمن و اساتید مؤمن را در دانشگاهها ارج بنهید.
این مطلب اوّل راجع به اهمّیّت استاد. من اگر میتوانستم با همهی این هفتاد هزار استاد عزیز در کشور دیدار کنم، حتماً این کار را میکردم، و اگر میتوانستم از یکایک آنها سخنی بشنوم حتماً میشنیدم؛ منتها خب، معلوم است که دست ما کوتاه است و این خرمای شیرین و ارزشمند بر نخیلی بلند.(۴)
نکتهی دوّم در مورد مسئلهی علم است. خوشبختانه امروز جنبش علمی در کشور تبدیل شده به یک جریان؛ این یک جریان تثبیتشدهی در کشور است و در این تردیدی نیست. در این ده پانزده سال اخیر اساتید ما، دانشمندان ما، جوانان ما در این زمینه کار کردند؛ و آثار آن را هم در صعود رتبهی علمی کشور مشاهده میکنیم. ما رسیدیم به رتبهی شانزدهم علمی جهان، این خیلی مهم است؛ رتبهی ما خیلی عقبتر و پایینتر از این حرفها بود؛ کشور را به رتبهی شانزدهم رساندند و این بسیار چیز باارزشی است.
چند نکته در اینجا وجود دارد: نکتهی اوّل این است که رسیدن ما به رتبهی بالای علمی، ناشی از شتاب فوقالعادهی کار بود. طبق آمارهای جهانی، شتاب پیشرفت علمی در کشور، سیزده برابرِ متوسّط جهان بود؛ این را مراکز آماریِ علمی دنیا اعلام کردند که ما هم مکرّر قبلاً اعلام کردیم. این شتاب، امروز کم شده. اینکه بعضی میگویند از لحاظ پیشرفت علمی عقب ماندیم، بعضی میگویند نه، عقب نماندیم و هر دو هم آمار ارائه میکنند، نکتهاش اینجا است: بله، علیالظّاهر از رتبهی شانزدهم یا پانزدهم تنزّل نکردیم -این درست است- امّا بایستی ترقّی میکردیم؛ یعنی آن شتاب بایستی ادامه پیدا میکرد؛ این شتاب امروز کم شده. برادران و مسئولان عزیز وزارتخانهها به این [نکته] توجّه کنند؛ آن شتاب، امروز نیست. کاری کنید که شتاب رشد علمی فروکش نکند؛ باز به تعبیر نظامیهای جنگ سخت، این حرکت از دُور نیفتد. البتّه میدانیم که هرچه جلوتر برویم، طبعاً این شتاب کمتر خواهد شد؛ یعنی وقتی خیلی عقبیم، ظرفیّتهای استفادهنشدهی بیشتری وجود دارد که هرچه جلوتر بیاییم، این ظرفیّتها طبعاً کمتر میشود، چون استفاده میشود -این را میدانیم- امّا آن شتاب لازم و متناسب، در پیشرفت علمی نباید کم بشود.
نکتهی دوّم این است که محیط علمی کشور را از حاشیهسازیها برکنار نگه دارید. اشتباه نشود؛ من نمیگویم در دانشگاهها سیاست نباشد -شاید خیلیها یادشان است که من سالها پیش در همین جلسهی ماه رمضان در حضور اساتید، تعبیر تندی کردم نسبت به آن کسانی که میخواستند دستوپای سیاست را از دانشگاهها و میان دانشجوها جمع کنند که مایهی گلهی خیلیها شد- نه، بنده معتقدم محیط دانشگاه، محیط فهم سیاسی، تحلیل سیاسی، دانش سیاسی، آگاهی سیاسی است؛ این را من مانع نیستم؛ نه، [بلکه میگویم] سیاستبازی نشود، سیاسیکاری نشود، حاشیهسازی نشود. این حاشیهسازیها به کار اصلی که عبارت است از کار علم و پیشرفت علم با همهی خصوصیّاتی که این مسئله دارد، لطمه میزند.
یکی از غلطترین کارهایی که در این یکی دو سال اخیر اتّفاق افتاد، این مسئلهی بورسیهها بود. اگر راست هم بود این حرف -که البتّه بعد تحقیق کردند، معلوم شد به آن شکل، راست هم نیست؛ آنطوری که روزنامهها با آن بازی کردند هم نبود؛ به ما گزارشهای دقیق و بر اساس بررسیها دادند- راهش این نبود که ما مسئله را روزنامهای کنیم. یک تعدادی برخلاف قانون یک امتیازی بهدست آوردند؛ خیلی خب، راه قانونی وجود دارد: لغو کنند آن امتیاز را؛ سروصدا ندارد. جنجال درست کردن، حاشیه درست کردن است و این سمّ برای محیط علمی است که بایستی با آرامش کار خودش را دنبال بکند. این سم را متأسّفانه افرادی بر اساس همان پایههای بینش فکریِ مبنی بر سیاسیکاری و سیاستبازی به کام دانشگاه کشور ریختند؛ چرا؟ علاوه بر اینکه ظلم هم شد -به خیلیها ظلم شد- هم خلاف قانون بود این کار، هم خلاف تدبیر بود این کار، هم خلاف اخلاق بود؛ آنوقت مدام دم از اخلاق هم میزنند. توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند!(۵) این کار اخلاقی بود؟ حاشیهسازی نشود. نگذارید محیط آموزش عالی اسیر حواشی بشود.
مسئلهی بعدی مسئلهی علوم انسانی است. در زمینهی علوم انسانی عقبیم. دوستان که دربارهی علوم انسانی صحبت کردند، بدرستی بر روی اهمّیّت علوم انسانی، حتّی در صنعت، تکیه کردند؛ درست است. این آماری که این برادر عزیزمان دادند برای من جالب بود که گفتند در پیشرفت صنعتی، حدود چهل درصد مثلاً -یا پنجاه درصد- مربوط به مسائل مهندسی و مربوط به مسائل فنّی است، حدود پنجاه شصت درصد مربوط به مسائل علوم انسانی -مثل مدیریّت، همکاری، سختکوشی- است؛ راست میگویند، این خیلی مهم است. در زمینهی علوم انسانی، امروز خوشبختانه چند نفر از برادران مطالب خوبی گفتند، همان حرفهای دل ما است؛ البتّه حرفهای زبان ما هم هست؛ این مسائل را ما هم بعضاً گفتیم. علوم انسانی بسیار مهم است. تحوّل در علوم انسانی که به دلایل بسیار یک امر لازم و ضروری است، نیاز دارد به جوششی از درون و حمایتی از بیرون. خوشبختانه جوشش از درون امروز هست. من میبینم [گزارش کارها]، هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی -همین شورای تحوّل و دوستانی که در آنجا مشغول کارند- هم در خود دانشگاهها، هم آنطور که امروز ملاحظه کردید [در صحبت] بعضی از دوستانی که دربارهی علوم انسانی صحبت کردند، نشاندهندهی این است که این جوشش درونی در درون دانشگاهها آن هم از سوی فرزانگان و از سوی انسانهای دانشمند، وجود دارد؛ حمایت از بیرون هم باید وجود داشته باشد -حمایت گوناگون- که یکی از مصادیق این حمایت، تبعیّت دانشگاه و وزارت از مصوّبات شورای تحوّل است. یک مصوّباتی دارند که امروز هم یکی از برادرها همین حالا بیان فرمودند که همان مقداری که کار شده، همین مقدار عملیّاتی بشود. هر مقداری که تلاش شده است، کار شده است، این اجرائی بشود و عملیّاتی بشود. در دفترها و کتابها و زونکنها -و به قول ایشان در پیچوخمهای دالانهای وزارت یا شورای عالی انقلاب فرهنگی- نماند، بیاید عملیّاتی بشود؛ این کاملاً درست است. وزارت به این نکته توجّه کند. آقای دکتر فرهادی(۶) هم اینجا نشستهاند، اینها چیزهایی است که من بخصوص به ایشان توجّه میدهم که این مسائل را دنبال کنند؛ این کار، کار بزرگی است. امروز سررشتهی علم در کشور و سررشتهی دانشگاه در کشور، در دست این برادران خوب ما است؛ اینها بایستی به معنای واقعی کلمه و دلسوزانه دنبال بکنند.
یک نکتهی دیگر مسئلهی سهم بودجهی پژوهش است. البتّه دربارهی این مسائلی که عرض میکنم، یک توضیحاتی هم لازم است منتها وقت نزدیک به اذان است و نمیتوانم خیلی بحث را توسعه بدهم. سهم بودجهی پژوهش مهم است؛ چند سال است که بنده در همین جلسه و در جلسات دیگر و در دیدارهای خصوصی با مسئولین اجرائی کشور، روی این مسئله تکیه کردهام، متأسّفانه اطّلاعاتی که به من میدهند و گزارشی که به من میدهند، نشان میدهد که نه، این حرفهای ما مثل نصیحت است؛ نصیحتی که مثلاً یک نفر منبر میرود و یک نصیحتی میکند؛ با این چشم نگاه شده؛ اینجور نیست؛ باید سعی بشود. حالا در چشمانداز، ۴ درصد از بودجهی عمومی را برای پژوهش در نظر گرفتند؛ ما حالا آنقدر همّتمان برای این در کوتاهمدّت، بلند نیست؛ امّا همان ۱/۵ درصد یا ۲ درصدی که ممکن است و صحبت است، باید انجام بگیرد؛ هنوز بودجههایی که وجود دارد برای پژوهش، بحث چند صدم درصد است؛ یکی این مسئله است؛ یکی هم صَرف درست و برنامهریزیشدهی منابع مالی پژوهش؛ باید درست صرف بشود و درست در جای خود قرار بگیرد.
نکتهی بعدی مسئلهی نقشهی جامع علمی است؛ خب، نقشهی جامع علمی با زحمت و تلاش دوستان تکمیل شد و به جایی رسید و یک سند کاملِ خوب تهیّه شد برای کشور که خیلی مغتنم است. آن کسانی هم که صاحبنظر هستند، بعد از اینکه نقشهی جامع علمی کشور تهیّه شد -آنطور که به بنده گزارش دادند و منتقل شد- تأیید کردند؛ یعنی اینکه یک اشکال عمدهای، یک اشکال بزرگی بر این چیزی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیّه شده، وارد باشد، نه؛ چنین چیزی وجود نداشته؛ یعنی مورد تأیید قرار گرفته است؛ منتها این نقشهی جامع علمی باید عملیّاتی بشود که قدم اوّلش هم گفتمانسازیاست. میشنوم من که دوستانی که به شهرستانها مسافرت میکنند، در دانشگاههای کشور حضور پیدا میکنند، میگویند بسیاری از اساتید -چه برسد به دانشجویان- و حتّی مدیران، درست اطّلاعی از نقشهی جامع علمی کشور ندارند. حالا یکی از دوستان اینجا گفتند که خیلیها از اقتصاد مقاومتی که شما میگویید، اطّلاع ندارند؛ بله، این یکی از ضعفهای کار ما است. ما اگر میخواهیم یک خواستهای تحقّق پیدا کند، قدم اوّل این است که این خواسته را بهصورت یک گفتمان پذیرفتهشده دربیاوریم؛ مسئلهی علم از همین قبیل بود که یک گفتمان شد و بهطور طبیعی وارد جریان عملی شد، عملیّاتی شد و بهصورت یک جریان درآمد؛ این [مسئله] هم همینجور است. مسائل مربوط به نقشهی جامع علمی کشور باید تبدیل بشود به یک گفتمان و بهصورت جدّی اجرا بشود؛ این یک نکته است.
از مسائل جنبیِ این هم یک نکتهی مهمّ دیگر است و آن عبارت است از سند آمایش آموزش عالی. اینکه یکی از دوستان اشاره کردند که «اگر همهی چیزهایی که مورد نظرمان است اولویّتهای ما باشند، معنایش این است که اصلاً اولویّتی نداریم»، این حرف درست و حرف متین است. اینکه گفتند «ما در چند رشتهی صنعتی مشخّصاً بگوییم در این رشتهها میخواهیم پیشرفت بکنیم و روی آنها سرمایهگذاری انسانی و مالی و همّت و تواناییهای گوناگون بکنیم»، این کاملاً حرف درستی است. بنده یک وقتی در مورد ورزش این مطلب را گفتم؛ گفتم ما در دو سه رشتهی ورزشی میتوانیم در دنیا یا اوّل باشیم یا دوّم؛ خیلی خب، برویم سراغ اینها؛ در بعضی از رشتههای ورزشی نه، ما امید اوّل و دوّم شدن نداریم؛ منظورم در ورزشهای قهرمانی و در مسابقات جهانی است. اتّفاقاً همین کار را هم کردند؛ یعنی یک مقداری در این زمینهها قدم برداشتند و مفید و مؤثّر هم بوده؛ در این زمینه هم همینجور است. نگاه کنیم ببینیم کدام رشتهی علمی، در کدام دانشگاه و در کدام منطقهی کشور دارای اولویّت است؛ آمایش علمیِ سرزمینی کشور به این معنا است. ما در کدام دانشگاهها بایستی چه رشتههایی را دنبال بکنیم و روی آن سرمایهگذاری کنیم و از آنها پاسخ بخواهیم و مطالبه کنیم. این هم یک مسئله است که بایستی این سند تکمیل بشود و عملیّاتی بشود و کار بشود.
آنچه من در پایان عرض میکنم، این است که برادران عزیز، خواهران عزیز! قدر این کاری که به آن اشتغال دارید را بدانید. از این عزیزتر و محترمتر، امروز کاری نمیشود سراغ کرد از کارهایی که در اختیار ما است. شما کارهای بزرگی را بر عهده گرفتید که دارید انجام میدهید. در وزارت علوم، عزم و همّت کار بایستی روزبهروز افزایش پیدا کند، اگر بخواهیم این کارها انجام بگیرد.
من البتّه یکی از چیزهایی که یادداشت کردهام، مسئلهی افزایش تعداد دانشجو در دورههای تحصیلات تکمیلی است -که خوشبختانه در این چند سال اخیر افزایش چشمگیری پیدا کرده و این یک مزیّت بسیار فوقالعادهای است- منتها بایستی برنامهریزی صحیحی نسبت به خروجی این پدیدهی مهم انجام بگیرد. در دورههای تحصیلات تکمیلی، دانشجویان دنبال این هستند که یک چیزی را تحقیق کنند، یک چیزی را بنویسند، رسالهای را تهیّه کنند؛ این احتیاج دارد به یک نظام، احتیاج دارد به یک نگرش کلان، به یک هدایت کلّی که چه تهیّه بشود که کشور بتواند از آن استفاده بکند. اگرچنانچه این نشد، ما منابع را هدر دادهایم؛ هم استاد را، هم دانشجو را، هم پول را، هم مدیریّت را، هم امکانات گوناگون دیگر را هدر دادهایم. این نگاههای کلان، این برنامهریزیهای کلان، این انتظامبخشیدنهای کلان به مسائل مربوط به وزارت علوم، کارهای اساسی است که بایستی انجام بگیرد و گرههای کشور انشاءالله از این طریق باز بشود.
کاری که شما اساتید میکنید کار مهمّی است. کاری که دستگاه مدیریّت علمی کشور انجام میدهد -که عمدتاً وزارتها هستند و معاونت علمی رئیسجمهور- کار مهمّی است؛ این کار را اهمّیّت بدهند؛ آن تقویم و ارزیابی حقیقی نسبت به این انجام بگیرد؛ بدانیم که چه کار مهمّی دارد انجام میگیرد.
همینطور که بعضی از دوستان در سخنرانیهای خودشان اشاره کردند، هدف دشمنان ملّت ایران این است که نگذارند این کشور و این ملّت به جایگاه شایستهی خودش، آن جایگاه تمدّنی، برسد؛ [چون] احساس کردهاند که این حرکت در کشور آغاز شده؛ تحریمها بهخاطر این است. بله، بنده هم عقیدهام این است که هدف تحریمها مسئلهی هستهای فقط نیست، مسئلهیحقوق بشر هم نیست، مسئلهی تروریسم هم نیست. گفتند چرا فلانی برای روضهی علیاصغر که روضهخوان خواند، گریه نکرد؟ گفت آن بنده خدا خودش صد علیاصغر سر بریده؛ این برای روضهی علیاصغر گریه میکند؟ اینها خودشانتروریستپرورند، اینها خودشان ضدّ حقوق بشرند؛ اینها دنبال این هستند که برای حقوق بشر به یک کشوری فشار بیاورند؟ مسئله این نیست؛ مسئله یک محاسبهی بسیار بالاتر و فراتر از این حرفها است؛ یعنی یک ملّتی، یک حرکتی، یک هویّتی بهوجود آمده است مبتنی بر منابعی و مبادیای درست نقطهی مقابل مبادی نظام استکبار و نظام ظلم و انظلام؛ نمیخواهند این به جایی برسد؛ ما در یکچنین موقعیّتی هستیم؛ ما در یکچنین جایگاهی هستیم. بایست حرکت بکنیم، باید تلاش کنیم. تحریمها هم البتّه زحمتهایی ایجاد میکند امّا میتواند مانع پیشرفت نشود؛ [باید] از ظرفیّتهایمان استفاده کنیم. و شما اساتید در این زمینه نقش دارید؛ و وزارت علوم و وزارتهای مربوط به مسئلهی دانش، نقشهای اساسی و مهمّی دارند؛ این نقشها را قدر بدانید و دنبال کنید و انشاءالله از خدای متعال هم کمک بخواهید. این آیهی شریفه را هم که دوستان خواندند -اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم-(۷) این وعدهی بیتخلّف الهی است.
پروردگارا! به برکت این روزها و این شبها، به برکت خون مطهّر امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و خونهای پاکی که در راه حق در این سالها بر زمین ریخته شد -و در کشور ما شهدائی بُروز کردند و ظهور کردند- به برکت این خونها، به برکت این مجاهدتها، به برکت این قداستها، ملّت ما را روزبهروز به سربلندی و سعادت حقیقی نزدیک بفرما؛ پروردگارا! مجاهدان این راه، فعّالان این راه، از جمله اساتید محترم و دانشجویان و کسانی که در راه علم تلاش میکنند، همهی اینها را از توفیقات خود بهرهمند بفرما؛ روح مطهّر امام بزرگوارمان و ارواح طیّبهی شهدا را با شهدای صدر اسلام محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
---------------------------------
یادش به خیر این به ظاهر با سواد های در واقع امی چه جنگ رسانه ای روی این موضوع بوجود آوردن
تا جاییکه رئیس جمهور اعظم به موضوع ورود کردند laughingsmiley
بقیه ی اراجیفشان هم به زودی بر ملا خواهد شد ، چه این اراجیف از سوی دولت باشه چه از سوی قوه ی قضائیه
نظر
-
پاسخ : عملکردهای دولت های احمدی نژاد و روحانی تا به امروز... .
در اصل توسط negarminavi پست شده است View Postمعرفی کتاب؛
احمدی نژاد مردی در قلب طوفان
جریان هائی چون نفی هولوکاست و تروریست خواندن احمدی نژاد فقط ابزارهائی در جهت پیگیری همان تحریم ها و فشارهای قبلی همیشگی غرب علیه ایران و جهان سوم بود که در گذشته و حتی آینده با این بهانه ها یا بدون آن همچنان همین وضعیت خواهدبود .
به گزارش سرویس بین الملل میدان72، مردی که سوالات زیادی را بر استکبار تحمیل کرد و شیطان بزرگ را به چالش طلبید. او می دانست و آگاهی میداد که جهان براساس منطق پیش نمی رود، بلکه مطرح کردن منطقت در جهان به قدرت نیاز دارد. او هنوز معماست نه بخاطر اینکه اعتقداتش را مخفی می کرد بلکه از این رو، که او بشکل شگفت انگیزی نمونه و استثناست. بله او احمدی نژاد ” مردی در قلب طوفان ” است.
این کتاب بوسیله عادل الجوجری، نویسنده برجسته ی مصری در 8 فصل نوشته شده است.
مؤلف در فصل اول کتاب با عنوان ” قرار با طوفان (موعد مع العاصفه) ” مینویسد: رئیس احمدی نژاد ، از اگوست 2005 که ریاست را در دست گرفت طوفان ها را یکی پس از دیگری در می نوردد بدون جنجال و خستگی ناپذیر، و او محبوب میلیون نفر در جهان سوم خاصه : کوبا ، بولیوی، ونزوئلا ، برزیل ، هندوراس، و باقی ملتهای دربند آرزومند رهائی از چنگال آمریکا ست .
رئیس جمهور احمدی نژاد، استاد دانشگاه است و اصولگرای ملتزم تربییت شده در مکتب آیه الله امام خمینی (ره) است و میان اصولگرائی و مدرنیته امتزاجی در کار اجرائی خود ایجاد کرده است، همانطور بین نرمش با عقل دیپبلماتیک تاریخی ایران، همزمان در امور عقیدتی نیز عزت و کرامت کشور و یا آنچه که او ” اقتدار ایرانی ” می نامد سخت پایبندی نشان می دهد.
تمدنی که حداقل 5000 سال سابقه دارد، پشتکار و اصرار ایرانی در نوع خود منحصر بفرد است و مردمی که یک فرش (قالیچه) را در پنج سال می بافند در قیمت گذاری آن 5 ساعت وقت مذاکره می گذارند.
واضح است که ایرانی ها وقتی که به محل برگزاری انتخابات می روند صرفاً ” نامی ” را به صندوق های رای نمی اندازند، بلکه آنها روشی را که می پسندند از منتخب خود انتظار دارند در دستور کار داشته باشد مخصوصاً اینکه احمدی نژاد قبل از نامزدی اش برای ریاست جمهوری دیدگاه کامل خود را در پایتخت تهران به عرضه گذشته بود و صداقت خود را در عملی کردن همه ی شعارهایش نشان داده است و برهمین اساس وقتی در انتخابات به خود لقب (خدمتگذار) “خادم الشعب ملت ایران ” داد، ایرانی ها او را باور کردند و او وقتیکه با جدیت اعلام آمادگی کرد که به جارو کردن در خیابانها بخاطر آرامش مردمش هم حاضر است بپردازد با همین جمله نفس ها را در سینه شهروندان حبس کرد، چون احمدی نژاد با سوابق عملی تطبیق اقوال با افعال شناخته شده بود ، و در این رابطه او به خیابانهای تهران رفت و به جمع رفتگران خیابانی پیوست و شعار او برای جاروکردن فساد “مبارزه با فساد ” بسرعت در قلوب ایرانی ها راه پیدا کرد.
عملیات “چنگال عقاب از آغاز در تعقیب احمدی نژاد بود “، کاخ سفید با تدارک تعدادی برنامه ی دروغ پراکنی علیه احمدی نژاد به جنگ روانی علیه او پرداخت و هجوم و انتقادات اولیه در رسانه های آمریکا وا سرائیل با إطلاق صفت تندرو و افراطی علیه احمدی نژاد آغاز شد و “موتور دروغ پردازیها در واشنگتن و وین ” همچنان احمدی نژاد را هدف قرار می داد و این از هنگام اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 2005 از سوی واشنگتن شدت بخشیده شد.
ولی احمدی نژاد همچنان موفق بود. چرا؟
چون او به برنامه های سیاسی خود پای بند و در مقابل غرب سرسختی نشان میداد و حاضر نشد که امتیاز خاصی به غربی ها خاصه در مبارزه ایران با جهان غرب در قضیه برنامه ی هسته ی بدهد و جوانان پرشور ایرانی از این عوامل استقبال می کردند چون به غرور ملی شان سخت علاقمندند.
احمدی نژاد از یکی عوامل اصلی در موفقیتش یعنی عقبه و تجربه نظامی خود بسیار استفاد کرد و همچنین توانائی او در کار تشکیلاتی و سازماندهی از 2003 م، و کار با مجموعه های جوان باعث شد تا بسیاری از امور را حل کند.
و دو حقیقت که احمدی نژاد را بعنوان رئیسی متمایز نشان می داد :
اول: او اولین رئیسی بود که از خانواده ی فقیر و غیر روحانی می آمد.
دوم: احمدی نژاد مسلمانی صریح و بی پرده بود، چنانکه در صحبت هایش اصولگرائی انقلابی مشخص و آشکار بود.
او براستی در زمانی بسیارکوتاه “جبهه جهانی از توده فقیر و انقلابیون جهان را علیه امپریالیسم و سلطه آمریکا ” سازماندهی کرد و این حرکت و جنبش او بسرعت جواب داد. وقتی از گروه کشورهای غیر متعهد خواست که برنامه انرژی هسته ی ایران را برسمیت بشناسند آنها فوری با درخواست او موافقت کردند و در بسیاری از مقدمات از ایران در این رویکرد چالش برانگیز حمایت کردند و همین میزان از روابط ایران با هرکدام از کشورهای -ونزوئلا، چین ، روسیه و کره شمالی، غرب را مستاصل کرده بود و برنامه اتمی ایران علاوه بر داخل کشور در خارج نیز موفقیت های مداومی کسب می کرد .
از همان آغاز انقلاب آمریکا و غرب و اسرائیل هر کدام بنوعی با ایجاد بحران و مانع با ایران در ابعاد وعرصه های مختلف درگیر بودند و بلافاصله پس از انتخاب احمدی نژاد بار دیگر این اسرائیل بود که بهانه ها و اتهامات مختلف را پیش کشید و ایران نیز هر بار در موضع دفاعی پاسخ داده بود.
و رهبران افراطی صهیونىست اظهاراتی برای ترور احمدی نژاد مطرح کردند و تهدیدات مستمر در تهاجم علیه تاسیسات اتمی ایران، محور کنش و واکنش های اسرائیل و ایران بود . ولی ایران هیچگاه در اشتباهات زبانی و ادبیاتی مانند اشتباهات لفظی ” بوش ” قرار نگرفت. جریان هائی چون نفی هولوکاست و تروریست خواندن احمدی نژاد فقط ابزارهائی در جهت پیگیری همان تحریم ها و فشارهای قبلی همیشگی غرب علیه ایران و جهان سوم بود که در گذشته و حتی آینده با این بهانه ها یا بدون آن همچنان همین وضعیت خواهدبود.
نتیجه گیری مولف در پایان این کتاب:
احمدی نژاد ؛ مردی که به سرزمین خود (بله / آری) گفت ، توانست به بیگانه (نه / خیر) بگوید … بیگانه ی که همواره در کمین کشور و منافعش بوده است.
نویسنده : عادل الجوجری
تاریخ انتشار: 2006- 2007
تهیه و ترجمه: عبدالمجید اورا
http://72sq.com/61365/%D8%A7%D8%AD%D...%D8%A7%D9%86-2
نظر
نظر