نبض سیاست

[omidvar]

پاسخ : نبض سیاست

[QUOTE=daylaq;616850]توهم توطئه: شاید یکی از دلایل رکود تورمی و دامن زدن به آن خود دولت باشد تا با این کار به مردم این سیگنال را بدهد که اگر توافق نشود کارها درست بشو نیست. الان دقیقاً در چنین فضایی قرار داریم. در هر جمعی از مردم که باشید نا امیدی و یاس رو در تمام جملات آنها میشه دید. و اینکه باید توافق بشه. [/QU


واقغا به توافق نیازمندیم ولی به چه قیمت ایا قیمت انرا با شرایطی که طرفها مطرح کرده اند ارزش دارد چیزهایی از ما میخواهندد که گویی ناموسمان را بدهیم ساده تر باشد جسارتم را ببخشید موضوع دقیقا حیثیتی وناموسی شده

[Nay]

پاسخ : نبض سیاست

واقغا به توافق نیازمندیم ولی به چه قیمت ایا قیمت انرا با شرایطی که طرفها مطرح کرده اند ارزش دارد چیزهایی از ما میخواهندد که گویی ناموسمان را بدهیم ساده تر باشد جسارتم را ببخشید موضوع دقیقا حیثیتی وناموسی شده

یکی نیست به این با ناموس ها بگه، اگر الله از آمریکا بزرگتره، پس چرا 70 ساله حریف اسراییل 7 میلیونی نمیشن این جمعیت 270 میلیونی عرب که عربیشون از انگلیسوشون خوب تره


قیمت آدم ها، به اون مطالبیست که توی مغزشون فرو میکنند ...... مثل ناموس هایی که دست این بی ناموس ها سپرده اند با این افکار ........................

حال روز امروز ما هم، همون قیمتی است که پرداخته ایم برای رسیدن به چنین موقعیتی...... یعنی معنویات متعالی و انسان شدن به قول و زبان و وعده جناب آقا خمینی


تقصیر اون قصه ها بود، تقصیر اون با ناموس ها بود، اونا اگه شب نبودن، سپیده امروز با ما بود

[Nay]

پاسخ : نبض سیاست

توهم توطئه: شاید یکی از دلایل رکود تورمی و دامن زدن به آن خود دولت باشد تا با این کار به مردم این سیگنال را بدهد که اگر توافق نشود کارها درست بشو نیست. الان دقیقاً در چنین فضایی قرار داریم. در هر جمعی از مردم که باشید نا امیدی و یاس رو در تمام جملات آنها میشه دید. و اینکه باید توافق بشه.

توهم واقعی و اصلی اینجاست که ما مدام چاقو رو از دسته اش جدا می بینیم

دولت یا حکومت. مسئله این است



کی بود کی بود من نبودم؛ من که دروغ زن نبودم (دولت به حکومت و حکومت به دولت مدام این جملات رو پاسکاری میکنند)


--------------------

البته در جمع دولتی ها یا حکومتی ها اگر باشید (نامردمان)، بدون توهم بهتون میگن، الله اکبر، با 200 کیلومتر در ساعت، امیدواری و اعتماد به نفس از تمام وجودشون می باره. چون خدا فقط با اوناست..... غرق در ایمان و لاجرم، آرامش!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[Nay]

پاسخ : نبض سیاست

شرکت بريتيش پتروليوم (بیپی) در تازهترين گزارش سالانه خود که روز چهارشنبه ۲۰ خرداد منتشر شد، اعلام کرد که ايران دارای بزرگترين ذخاير گازی جهان است و از لحاظ ذخاير نفتی جايگاه چهارم جهان را داراست.




اين گزارش همچنين میگويد که ايران طی سال ۲۰۱۴ توليد نفت و گاز خود را افزايش داده است.

گزارش سالانه اين شرکت انرژی که در سايت رسمی آن منتشر شده است، همچنين از افزايش ظرفيت پالايشگاهی ايران خبر میدهد.

بر اساس آمارهای شرکت بیپی، ايران هم اکنون با داشتن ۳۴ تريليون متر مکعب ذخاير، بزرگترين منبع گازی جهان را در اختیار دارد.



با وجود این، آمارهای منتشر شده حاکی است که ايران نتوانسته است طی سال گذشته ذخاير نفت و گاز جديد قابل توجهی کشف کند.

اين گزارش میافزايد که در سال گذشته ميلادی، ايران توليد گاز خود را بيش از پنج درصد افزايش داده و به ۱۷۲ ميليارد و ۶۰۰ ميليون متر مکعب رسانده است.



از نکات مثبت اين گزارش، ظرفيت پالايشگاهی ايران است که بنا بر ارزيابی شرکت بیپی از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ در رقم یک ميليون و ۸۶۰ هزار بشکه نفت در روز ثابت باقی مانده بود، اما از سال ۲۰۱۳ شروع به افزايش کرد و در سال گذشته به رقم یک ميليون و ۹۸۵ هزار بشکه در روز رسيد.

همچنين توليد نفت ايران (به همراه توليد ميعانات گازی و مايعات گازی) به سه ميليون و ۶۱۴ هزار بشکه در روز رسيده که نسبت به دوران قبل از تحريمها ۷۶۰ هزار بشکه کاهش نشان میدهد، اما نسبت به سال ۲۰۱۳ حدود ۹۰ هزار بشکه افزايش يافته است.


--------------------------------------------------------------

چرا ایران خانم اینقدر خاطر خواه دارد و خواستنی است(تازه با اینهمه غم که از رخساره اش هویداست و طبق گفته وزیر ورزشش در رتبه بندی جهانی، اون پایین مایین ها، جزء افسرده ترین کشورها هم هست)، زیرا خبر فوق (هنوزم که هنوزه، انرژی های فسیلی رقیب ندارند و گنج پنهان تلقی میشوند)

اما از اون قدیم ندیما، گنج در ویرانه پنهان بوده و نگهبان خرابه نیز اژدها

حالا خودتون کلاهتون رو قاضی کنید، اگر نگهبانان این گنج، قیافه اشون شبیه فرشته ها بود ..............


جغد که شوم است به افسانه در
بلبل گنج است به ویرانه در

بنابراین، اونایی که عقلشون میرسه، میدونند که جغد یا اژدها،شوم یا ترسناک نیستند، بلکه نشانه هستند، نگهبانند. از برای چه؟ بلی، گنج!!!!!!!

تحریم ها هم برای اینه که بگن دست نزن بچه، جیزه.... جیزززززززززززززززززززززز

----------------------------------

اصولاً نظام طبیعی دنیا هم بر همین اساس استواره، تظاهرات

یعنی جایی که انتظارش رو نداری

هر جا که اغراق آمیز جذابه، حتماً تله ای درش نهفته است
هر جا که اغراق آمیز ترسناکه، حتماً تو دلش گنجی نهانه

[Nay]

پاسخ : نبض سیاست

شما نمی توانید وارد سایت شوید ! دسترسی شما به دلیل زیر قطع شده است :

هیچ دلیلی اتخاذ نشده است .

پایان مدت محرومیت شما : پنجشنبه 20 خرداد 95 ساعت 18.00

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

((گیرم که پرواز را علامت

ممنوع می زنید ...))

.......

سلام بر ریوی عزیز

شما در منطقه پرواز ممنوع، نه تنها بلند پروازی کرده اید، بلکه اقدام به پرتاب بمب خوشه ای هم کرده اید، خداییش انتظار داشتی با ضد هوایی نزنندت؟

طبق قوانین طبیعی، چیزای جذاب، تله است و شما در تالار رایگان، انتظار داری که سَرِت سلامت بمونه؟


هر که را اسرار حق آموختند، مهر کردند دهانش دوختند

وگرنه اینکه، سرب کردن دهانش سوختند

[rio]

پاسخ : نبض سیاست

(( سر در گریبان می روم ))

سلام :
دوستان آدانی مطلب بسیار مهم هست , لطفا با دقت و تا انتها بخوانیم ؛ بحث در ابتدا شاید چالش خصوصی به نظر بیاید اما در انتها خواهیم دید که موضوعات به مرتب با اهمیت تری مطرح هست که مستقیما با سود و ضرر اهالی ی آدان هم در ارتباط جدی هست .
نخست آنکه مخاطب این مطلب در اصل اقای بهزاد بهزادی مدیریت ادان هستند که من ضمن نقدهایی که بر ایشان داشته ام , همواره از ایشان به دلایلی قدردانی کرده ام (به گواهی ی پست هایی که زده ام و اختیار ش از دست خودم در رفته ! ( بلاک شده ام دیگر)

اما در مورد اقای علی رضا اسماعیلی !
نخست این را بگویم که این آخرین پست من در آدان خواهد بود ؛ مادامی که ایشان مدیر باشند ؛ مگر آنکه کسی تفنگ پر را بگذارد روی مغز من که ناچار شوم در آدان مطلب بنویسم دلیل اش را هم در ادامه خواهم گفت .
اقای بهزادی با دقت بخوانید ، ایرا د متوجه اقای اسماعیلی نیست ؛ ایراداتی که ذکر می شود مستقیما متوجه شخص شما است اگر ایشان را به سمت مدیر انجمنی نصب کرده اید پس به حرمت چند سالی که با هم بوده ایم با دقت بخوانید و لطفا پاسخ گوی تمام موارد باشید , چون بحثسرمایه زندگی و سود و ضرر و سرمایه عده ای در میان است :


نخست اینکه دیروز پستی نوشتم در ارتباط با مطلب اقای اسماعیلی که در اینجا (( fundamentalystha.rozblog.com)) که آدرسی است که گاهکی در آنجا می نویسم ؛ قابل رویت است با عنوان (( شهامت )) .

اما پس از آنکه در آدرس فوق جوابیه صحبت های اقای اسماعیلی را دادم , دیشب که دوباره صحبت های ایشان را خواندم ناگهان متوجه شدم که از اصل و اساس سوراخ دعا را اشتباه گرفته بودم و ایشان سوای بد اخلاقی هایی که متاسفانه طی سالیان اخیر معلول شرایط فرهنگی/ اجتماعی جامعه مان بوده و اکثریتی از ما را با خود برده ؛ دارند ( و آن اینکه در قبال نقدی که به ایشان می شود ؛ اقدام به استفاده از انواع ترفندها و وسایل برای حصول هدف شان می کنند چنانکه این سالها نمونه هایش را فراون شاهدیم ) ایشان از معضل بسیار جدی تری در رنج اند که مطمئنا خودشان هم از آن بی خبرند و آن چیزی نیست جز :


1- بد فهمی ی شدید در درک زبان فارسی

2- عدم اطلاع از اصول اولیه ورود به بحث و نقد و گفتمان بر پایه رابطه علت و معلولی بین پدیده ها .


اقای اسماعیلی ؛ نخست برای آنکه رگ های گردنتان فرو بنشیند و سعی کنید ارامش تان را حفظ کنید ارجاع تان می دهم به این سخن مولانا که :


دلایل قوی باید و معنوی ...به حجت نه رگ های گردن قوی

و در ادامه برای آنکه در همین ابتدای راه پی به عظمت اشتباهتان هم شما و هم برخی دیگر دوستان ببرید ؛ این را از من داشته باشید که اگر چنانکه ادعا کرده اید خطاب به دوستی که :

((این اقا- ریو- با من خصومت شخصی دارد یعنی منظور تان این بوده که ریو با شما سابقه خصومت شخصی دارد ..

اگر شما یا هر بنی بشر دیگری , توانست مسبوق به سابقه ؛ و شواهد و دلایل ؛ نشان دهد که من تا پیش از این جریان دو روز اخیر سر سوزنی با شما خصومت که هیچ ؛حتی مشکلی داشته ام ؛ ...مثلا جمله ای از من کپی کند و بالا بیاورد که من در مورد شخص ( علی رضا اسماعیلی ) به قدر یک دانه ارزن بدی گفته باشم یا حتی در پیام خصوصی به کسی یا مکالمه ای با کسی حتی اسم شما را بر زبان آورده باشم , به تمام آنچه برایم مقدس است ، به همه همینجا قول می دهم در حضور جمع که نه تنها در آدان که اصلا با نام (ریو ) در دنیای مجازی خداحافظی کنم و والسلام ...یعنی بشود ریو ..بی ...ریو ...
بسم ال...نشان بدهید ...شما که دو روز است هر نسبتی را به من روا داشته اید از جمله : سراسر کذب و دروغ بودنم ...صداقت تان را به رخ بکشید تا من از شما یاد بگیرم ...

اگر توانستید چنین چیزی را اثبات کنید ؛ فرض را بر این می گذاریم که در همه موارد دیگر هم حق با شما بوده اما اگر نتوانستید , تنها کاری که به خاطر خودتان لازم است بکنید این است که این مطلب را 3 بار با دقت بخوانید ....دوستان هم همگی کمک کار و یاور شما باشند برای پیدا کردن شواهد ...خدا را شکرمن را هم که بلاک کرده اید و نمی توانم به پست هایم دسترسی داشته باشم و آدان هم که اجازه حذف و ویرایش پست نمی دهد...
!
بنده ی ناسپاس خدا !
من در عمر نزدیک به 50 ساله ام تا این لحظه حتی یک بار و یک لحظه هم با کسی خصومت ورزی نکرده ام ...ما انسان ها سوای حرمت و ارزش والایی که همگی در ذات انسانی مان داریم , آنقدر در عین حال ناچیز و بی مقداریم که ارزش ندارد کسی بخواهد با کسی خصومت بورزد....من خود را آنقدر کوچک می بینم که حتی لحظه ای هم نمی پسندم فکر کنم که مثلا من چه گوهر یکتایی هستم که ارزش این را داشته باشد کسی بیاید و وقت و انرژی و اعصاب اش را بگذارد که با من خصومت بورزد ....

نمی خواهم شرمنده باشید اما سیلی بر حق اگر خوردیم ما را بیدار می کند ! :

من تنها دو بار طی این سالها از شما نام برده ام و هر دو بار هم تقدیرتان کرده ام یک بار گمانم به دلیل دلسوزی تان و قلب خوبی که داشتید و هنوز هم دارید و بار دیگر هم ، یک زمانی که شهامت اعتراف به اشتباه را در شما دیدم که آمدید و از کسانی که بواسطه ی نظرات شما , متضرر شده اند حلالیت طلبیدید ....

جز این نه از شما نامی برده ام جایی نه حتی یک ثانیه ...حتی یک ثانیه به شما فکر کرده ام ....
این همه خود بزرگ بینی و تفرعن از کجای وجود ما نشات می گیرد ؟

بنگرید خودتان را !
جوابیه تان را به من با واژه ی (( من )) شروع کرده اید :
(( من ))اين مطلب كه سراسر افترا و دروغ با قلمي بسيار زيبا و سليس نوشته شده است ...

و من در مقابل و یک روز قبل از جوابیه شما ؛ در مطلب (( ... پرواز را علامت ممنوع می زنید )) با واژه ی (( ما )) شروع کرده ام ونوشته ام :
((ما را در آدان محروم کردند ))
این ها نشانه های روانشناختی است که نشان می دهد(( من )) در وجود شما چقدر بزرگ است ...به سرتاسر نوشته تان رجوع کنید تا ببینید چقدر من و من من کرده اید ....نه به ضرورت نگارش متن که برخاسته از ( من ) بودن تان ...

این ها را گفتم که بدانید اگر کسی عملکرد و گفتار و کردار ما را به نقد کشید معنایش این نیست که با من و شما خصومت شخصی دارد ...معنایش این است که : با (عملکرد) ما مسئله دارد نه با خود ما ....

اما شما این ها را نمی دانید چون متاسفانه بسیاری بدیهیات دیگر را هم نمی دانید و من امروز با تیغ قلم آمده ام بلکه شما اندکی به خودتان بیائید و همچون من و بسیاری دیگران به عمق نادانی تان پی ببرید که این قدم اول است .

جهت اطلاع تان این سخن از حکیمی به نام سقراط است که فرمود :
تا بدانم همی که نادانم .


شما مقام سقراط را در عالم علم و فلسفه و معنا می دانید کجاست ؟ ...شک ندارم که نمی دانید ..بنگرید چه نوشته اید:

علی رضا اسماعیلی :

(( ایا این توهین به اکثریت نیست معنی این که بخواهند با جمع بستن خودشان با دیگران برای مظلوم نمایی همه را نادان فرض کنند ؟ ))

مرد حسابی !
آخر من و شما که هستیم که وقتی سقراط خودش را ((نادان)) فرض کرده ؛ با دارا بودن دریایی از علم و معرفت ؛ ما بیائیم و این همه دم از دانایی بزنیم ؟ !

من نوشته بودم :

((البته در هر جایی انسان های شریف و درخور هم یافت می شوند ...اما اکثریت مثل خود من نادان و کم دان انند ))

من از شدت نادانی ی خودم گفتم , چون دریافته ام که سقراط دانا ؛ خود را نادان می نامد ...تازه در ابتدا هم گفته ام : اقلیتی انسان دانا ( مثل شما ) هم پیدا می شوند !!!!
کاش چشم تان را قدری بیشتر باز می کردید .....

((نادانی)) عیب نیست ؛ ندانستن عار نیست ....اگر در پی کم کردنش باشیم ....ادعای ((دانایی )) داشتن در عین این همه کثرت و غلظت و شدت (( نادانی )) که در نزد خود و شما می بینم ، عیب و عار است ...به خودتان بیائید ...
-----------------------------------------------------------
اما برگردیم سر اصل مطلب :

شما دو ایراد اصلی به نظر من دارید که اولینش همانا :(( بد فهمی ی شدید در درک زبان فارسی است )) .
نگاه کنیم به آنچه من گفته ام و برداشت شما از حرف من :

ریو :

((بی تعارف بگویم بسیاری از دوستان و کاربران آدانی , جوانانی کم تجربه و جویای

نام

و

مال

اند ))

برداشت علی رضا اسماعیلی :
((ایا این نوشتار سراسر توهین نیست ! اینکه اکثریت کاربران را بی تجربه و خام بدانند ! اینکه اینجا دوستانی هستند که دنبالنام و نشان انند !))

اقای اسماعیلی ، من گفته ام :
جوانان کم تجربه ، خوب مگر شما نمی دانید که تمام دنیا روی این موضوع اتفاق نظر دارند که دوره جوانی ؛ دوره کسب تجربه و خامی است ..

.من در استانه ورود به سالخوردگی , خود را خام می دانم ؛ انوقت شما غوره نشده ؛ مویز شده ای که چه ؟ به ما توهین شد که گفتند : جوان خام است و کم تجربه ؟

وقتی می گویم شما بدیهیات را هم نمی دانید برای این هاست ....می دانم که ناراحت هستید از حرف های من اما 20 سال دیگر ؛ روزی خواهد آمد که در خواهید یافت ؛ دوست واقعی ی شما ای بسا من بودم ....صبر داشته باشید ...

هم چنین من نوشته ام : جویای مال و نام اند .
خوب اخر کام ادم عاقلی که حداقل ها را بداند این را توهین تلقی می کند ؟

مگر جز این است که همه بورسی ها آمده اند برای کسب سود و مال ؟ ....شما که مانیفست خودت این است که : می خواهم پولدار شوم ( آن هم از نوع زیادش) !
پس یعنی شما به خودت توهین کردی وقتی می نوشتی : دنبال مال ام ؟

نه عزیز من ، شما نه درک درستی از معنای واژه ها دارید نه اطلاعات کافی از دنیای پیرامون تان ...شما چون فرزند من خام اید ....پخته خواهید شد ....صبر کنید ..

ببینید که من نوشته ام : جویای ( نام)) و شما معنی کرده اید : ((دنبال نام و نشان ))

فرزند من ؛ نام چیز بدی نیست مگر آنکه از جنس (( بدنامی )) باشد ؛ اما اگر کسی جویای (( خوش نامی )) باشد ؛ خیلی هم خوب است .
مگر شما این بیت معروف را نشنیده اید ؟ که :

((نام نیکی گر بماند ز ادمی به کزو ماند سرای زر نگار ))

نمی دانید این ها را چون فکر می کنید خیلی می دانید ...اگر بخواهیم تمام مطالبتان را در همان یک صفحه جوابیه که نوشتید به لحاظ انواع ایرادات به همین شکل آنالیز و واشکافی و آسیب شناسی کنیم , کتابی می شود 150 صفحه ؛ خرجش با شما ؛ نوشتن اش با من ....بسم ال...
----------------

اما وقت دوستان را نگیریم و برویم سر اصل موضوع :

از اینجا به بعد را همه دوستان آدان و خوانندگان دقیق تر بخوانند که برای معاملات شان هم مهم است :

من 6 دوست صمیمی دارم که 5 تای شان خوشبختانه آذری زبان انند ؛ همسرم نیز اهل ارومیه است و لاجرم فرزندانم نیز نیمی شان آذری و نیمی شان فارس ( من اهل شیرازم ) .
این را گفتم که کسی فکر نکند خدای نخواسته آنچه می خواهم بگویم از سر برخی کوتاه اندیشی ها در باب زبان و گویش و قومیت و اهلیت و این قبیل است ...خواستم بدانید که من آذری ها را دوست دارم و به سمت شان کشش درونی دارم ...از لهجه شان ...فرهنگ شان ....آداب شان ...خوشم می اید .
اما دیشب تازه متوجه شدم که(( شاید)) یکی از دلایلی که منجر به بدفهمی های دوستمان اقای اسماعیلی ؛ از نوشتار من شده ؛ مربوط به موضوع ویژگی ها و تفاوت های فرهنگی و زبانی در درک و فهم مقوله کلام باشد ...چون خود من سالها با همسرم در همین مورد مسئله داشتم و هنوز هم دارم که فی المثل
من می نویسم :
هلو
ایشان می بیند : گردو و می خواند نارگیل و معنی می کند در ذهنش برای خودش رطب و می گوید هویج و دست آخر در جواب برایم می نویسد : سیب زمینی !

خوب معلوم است که سوئ تفاهم پیش می اید ؛ وقتی من از پله اول راه را اشتباه بروم معلوم است که آخر سر سر از کجا در می آورم ....

این یک موضوعی که در مورد اقای اسماعیلی به نظرم باید در موردش فکری کرد , چون اگر ایشان وقتی مثلا با مدیر صنعتی یا کارشناسی گفتگویی می کند یا مطلبی را می خواند در جایی ؛ و برداشت خودش از آن مطالب را می اید اینجا به عنوان تحلیل در اختیار دیگران می گذارد , اگر آنجا هم مثل مواردی که ذکر کردم محض نمونه ؛ در بالا ؛ مشکل ناهمزبانی در درک کلام ، وجود داشته باشد , که نتیجه واویلاست !

اقای اسماعیلی , ناراحت بشوید یا نه ؛ لطفی به خودتان و دیگر کاربران کنید و در این مورد قدری با خودتان و همفکری ی هر کسی که به شما نزدیک است و ویژگی ها و وتوانایی هایی در این حوزه خاص دارد ؛ مشورتی بکنید , نکند که این مشکل که اتفاقا ؛ مشکلی بزرگ تر از این من نمی شناسم در وادی ی تحلیل ؛ منجر به ضرر و زیان به خودتان و دیگران بشود یا شده باشد .
من به شخصه اگر تا قبل از دیشب این موضوع را فهمیده بودم ؛ حتما در مورد خوانش و پذیرش و قبول تحلیل های شما ؛ دقت و تامل فراوانی می کردم...نتایج چنین خسارتی ؛ فاجعه بار است .

باز هم تاکید می کنم که این موضوع امری طبیعی می تواند تلقی شود در مورد افرادی که گنجینه کلامی شان ؛ از دو زبان متفاوت منشا می گیرد ...توضیح هم دادم که عزیزان من هم در خانواد خودم چنین معضلی دارند ...پس لطفا کسی نخواهد بل بگیرد و گرد و خاک کند که : آی چه نشسته اید که به ما توهین شد و چه و چه ...نه برادر من داریم کشف ایراد می کنیم تا اگر سوء تفاهمی است برطرف شود ...
هم چنین دوستان دیگر اذری زبان مان که نمی دانم چرا اینقدر اینجا در آدان تعدادشان زیاد است ؟...پر ریسک و اقای اسماعیلی گویا اهل ارومیه هستند ...طیفور و میشو هم اگر اشتباه می کنم بفرمایند به نظرم هموطن اذری هستند ؛ دیگرانی هم حتما هستند که من نمی دانم ....
حتما تمام این ها اتفاقی است ...نمی دانم ...واقعا نمی دانم ...درصد بگیریم بر اساس قانون احتما لات ؛ چند درصد می شود که اتفاقی مدیران و کاربران موثر و سبز و قرمز فرومی , اغلب شان هموطن محترم آذری باشند یا مثلا اغلب شان شمالی یا فارس ؟
البته اشکالی ندارد این موضوع به شرطی که حتما به شکل صریح اعلان شده باشد ...مثلا تاپیک هایی هستند با عنوان بچه های شیراز یا اصفهانی ها یا شمالی ها ....یعنی شناسنامه دارند اما اینکه چنین چیزی باشد اما من کاربر بی اطلاع باشم بسیار محل ایراد است :
دلیل اش هم اینکه در چنین محل هایی امکان آنکه شکل گیری مسائل بر اساس روابط باشد نه ضوابط بسیار است و در لایه های زیرین و پنهان می تواند اتفاقاتی بیافتد که قربانی هایی داشته باشد ...می دانیم که جامعه ی ما پر است از زد و بند و مافیا و باند بازی و قس علی هذا و وبورس مان که دیگر عروس هفت داماد است ...

باز هم تاکید می کنم که پرسشی دیشب در ذهن من جرقه زد که مطرح شدو لازم است حتما توسط اقای بهزاد بهزادی پیرامونش شفاف سازی به عمل اید تا برای کسی (و از جمله خود من ) سوء تفاهمی پیش نیاید .
خوب است فی المثل اقای بهزادی در مورد سایر کاربران ارشد فروم شان هم و همچنین اگر دوست داشتند حتی خودشان ؛ و اینکه هموطن گرامی ی ما از کدام خطه هستند , در حد اقل لازمه ؛ بنویسند تا ذهنیت ها مان روشن شود ...واقعا برای خود من این موضوع علامت سوال شده ...( خود من هم نوشتم اهل کجا هستم ) ....شما هم با افتخار بنویسید تا رفع شبهه لااقل برای من نوعی شود و همچنین معدودی چون من اگر هستند ....
حالا باز کسی نیاید بگوید : ای توهین شد و تهمت شد و چه و چه ....داریم با زبان ساده ی محترمانه طرح سوالی می کنیم و دلیل پیدایش چنین سوالی را هم در ذهن مان مفصل توضیح دادیم که نگویند : قصد تخریب داریم و فلان و چنان ....
خیلی ساده است اگر چنین موضوعی نیست خوب با اندکی توضیح حل و فصل اش کنید و والسلام ؛ اگر هم هست بگوئیم که همه کاربران آدان که بر حسب نظر و تحلیل های دیگران اتخاذ تصمیم می کنند , خودشان تصمیم بگیرند ...


اما جناب بهزادی گرامی ؛ مقصد اصلی ی این وضعیتی که در آن هستیم و من به شخصه ناچار شده ام قریب 6 ساعت وقت ام را اختصاص دهم به رفع و رجوع سوء تفاهم ها و بد فهمی های مدیر فروم شما ؛ و وقت خود و دیگران را برای چنین امر بی ارزشی بگیرم شما هستید و بس !

برادر محترم من : من همیشه از محسنات شما تا این لحظه گفته ام ( پنهان و اشکار) نقدتان هم کرده ام ....نه شما را که عملکردتان را ...حالا هم همین است ؛ با شخصیت و منش شما مشکلی ندارم و نظام استدلالی شما را می پسندم گرچه اکنون که دارم می روم آخرین نقد ام را خدمت تان می نویسم و می روم :

اول اینکه در انتخاب مدیر فروم , به نظر من و با وشواهد مستند و غیر قابل انکاری که ارائه شد , دچار اشتباه سختی شده اید....
مطلب با عنوان (( شهامت)) را در آدرسی که اول مطلب دادم بخوانید تا بیشتر دست تان بیاید که چه می گویم

متاسفانه ( ؛ گمان من این است که دوستی تان با اقای اسماعیلی در امر انتخاب ایشان بیشتر دخیل بوده تا موارد دیگر ...اگر ملاک شما توانایی های ایشان بوده که من به سادگی نشان تان دادم ایشان در برقراری ارتباط دو طرفه با مخاطب ؛ به دلایل آمده ؛ به شدت مسئله دارند ...اگر هم بر حسب دانایی هاشان بوده که آن را هم اندکی و در حد لازم باز کردم ....اگر دلسوزی شان بوده و فعال بودنشان ؛ خوب این ها را قبول دارم اما این ها که اولویت های اصلی اولیه لازم افراد در اتخاذ پست مدیریتی نیست ....

مدیر یک فروم در وهله اول باید ؛ بتواند درست ببیند و درست بفهمد و برداشت کند و بعد درست استدلال کند و دست آخر نتیجه ی تمام این ها را بتواند درست و تر تمیز طرح کند و بگوید ( جوری که اگر 100 نفر خواندند هر 100 نفر حتی الامکان فهم واحدی از موضوع داشته باشند )

خوب شما از بابت تمام اینها اگر به مدیرتان نمره قبولی داده اید به ترازوی ارزیابی ی شما مربوط است ....من با قاطعیت 99 درصدی عرض می کنم , ترازویتان در این یک مورد خاص ، سخت نیاز به کالیبره شدن دارد , اگر باز هم اصرار دارید بر این همه حرفی نیست ؛ شما مالک اینجا هستید , فضایی که به ریو دادید را پس بگیرید و نوشته های من را پس بدهید بروم ( نه اینکه پاک کنید یا حذف کنید ) .

جانی تو طلبکاری و بوسی ( بوسه ای ) تو بدهکار
این را بده آن را بستان ؛ حرف حسابی دو کلام است

اقای بهزادی بواسطه ی ؛ عدم دقت شما در انتخاب مدیر فروم تان , من را دچار چنین مشکلی کرده اید که دسترسی به نوشته ها و مطالب و آثار و تراوشات ذهنی ی خودم ندارم !

نه اینکه بخواهم بمانم یا بنویسم ؛ هرگز مادامی که چنین مدیری باشد در آدان , چرا که ایشان متاسفانه مثل یک بمب متحرک ساعتی هستند که هر لحظه ممکن است به دلیل تمام نقائصی که عرض شد خدمت شان ؛ زیر پای خودشان یا کس دیگر منفجر شوند ( نظیر همین چند روزه که می بینید) ...

این است که این را بی هیچ قصد و غرضی عرض می کنم که حقیقتا و به هرچه برایم ارزشمند است که((اگر می دانستم این ویژگی های مدیر آدان ( دوستمان علیرضا جان را ) دستم را شده می شکستم اما در آدان نمی نوشتم ))....نمی توانم توضیح دهم که از نظر من نوشتن در جایی که اختیار نوشته ات دست چنین دوستی بیفتد , را چقدر خطا و خطرناک می دانم .

القصه ، فضای فروم شما مال شما ؛ نوشته های من مال من ....امکانی ایجاد کنید که من تمام مطالبم را بتوانم دسترسی داشته باشم تا از آدان cut کنم و ببرم در جای دیگر برای خودم paste کنم و نگه دارم ....گمان نمی کنم کسی باشد که موضوع به این سادگی را قبول نداشته باشد ...کپی رایت است دیگر ....
به عنوان پیشنهاد اگر می توانید , در محل جدایی ؛ بی نام و نشان , مطالب مرا قرار دهید تا خودم فقط با رمز شخصی بتوانم به آنها دسترسی داشته باشم و در یک بازه زمانی ی مناسب مثلا 1 هفته ای ؛ بردارم و بروم .

اما خواهشی از شما و دیگر دوستان هم دارم ؛ از خطاهای بزرگ هم نگذریم ....هم چنین خطاهایی کوچک که عواقبی بزرگ دارند...همه ما ایراد و اشکال داریم فراوان...هیچ کس کامل نیست ...من که سراپا ایرادم ....به من تا جایی که می توانید ایراد بگیرید ...اما با ذکر دقیق مستندات تان ( کپی ی عین جمله ی من) و با منطق درست و اصولی ....حتما استفاده می کنم و اگر هم ناراحت شدم خوب بشوم ...مهم نیست ....دانا شدن درد دارد ...من دردش را می پذیرم ...

اقای بهزادی بر همین اساس نقد آخرینم را هم به عملکرد تحلیلی فروردین و اردیبهشت تان هم خلاصه عرض می کنم و می روم :
5 بار به نظر من دچار خطا در تحلیل شرایط شدید ؛ خطاهایی که قابل پیش بینی و پیش گیری بود ند و این نکته بسیار مهمی است و من به قدر کوچکی ی توانم در موردشان هم مستقیم و هم تلویحا چند باری مطالبی نوشتم در آدان ( قبل از وقوع شان نوشتم نه بعد که بگوئیم : مشکل چو حل گشت اسان شود ) :


نخست آنکه در مورد اعلان ورود به زون قرمز تان ؛ ملاک قضاوت تان به گمانم جمع شدن وزرای خارجه گرد هم بود ؛ و این برداشت که اگر گرد هم آمدند توافق حتمی است ...همان موقع ما هم اصرار داشتیم که : تفاهم حتمی است اما توافق قطعیتی ندارد و نباید عجله کرد این بازار فرصت خرید می دهد .

دوم انکه congrtulation زدید که در موردش مفصل نوشتم و نقد کرد که : به چه مناسبت و با چه دلایل و مدارکی ؟

سوم انکه وقتی روز 16 فروردین طیب نیا آمد تا بازار را با مصاحبه اش و عنوان کردن عرضه های اولیه بمیراند , شما ریزش های متعاقب را تکنیکالی دانستید ، حتی تا چند هفته بعد و همان موقع ؛ خدمت شما و همه دوستان عرض شد که : تکنیکال کاره ای نیست و منتظر معجزات تکنیکال نباشند ... و شما در خصوصو تان فرمودید : خواهید دید که طی همین چند روز آینده بازار بر خواهد گشت ...

چهارم آنکه در اواخر فروردین که به شخصه از بورس بیرون آمدم و بارها عرض کردیم که دولت برگ و نوایی برای حمایت از بورس ندارد ( حتی اگر بخواهد هم نمی تواند ) و سپرده گذاری را ارجح دانستیم و و خرید سهم را حرام ( تا دست کم چند ماه اینده )؛و صریحا پست زدیم در این موارد .... شما همچنان اصرار بر ماندن در بازار داشتید ؛ و امیدوار بودید با محاسباتی که در مورد پایین بودن انحراف معیار تان از اهداف داشتید ....


و هم الان هم اصرار بر احتمال بالای حصول توافق دارید ؛ به این دلیل از جمله که دلار هم بالا نمی رود پس بازار ارز هم توافق را نزدیک می بیند ...
من اندک اشنایی با اتمسفر ارزی دارم , چنین نیندیشید ؛ خوش بینی ها در حال افول است ....اگر دلار بالا نمی زند ؛ دلیل اصلی اش ؛ هم کمبود نقدینه گی است و هم اینکه دولت تقاضای کاذب بازار ارز را به خوبی کنترل کرده با اهرم های کارار و ساده و کم هزینه از جمله : اعلان نرخ دلار آزاد از مراجع و کانال های مد نظر و معرفی آنها به عنوان مرجع اصلی ی نرخ دهی و دیگر از عرصه خرج کردن بازیگران اصلی ی بازار ارز با کنترل دقیق گردش حساب های آنها ....

من آرزوی آن را دارم که شما و ادانی ها ,نه 40 درصد امسال که هر ماه و هر روز سود کنید اما بیش از آن برای همه گی مان ارزوی بها دادن به آگاهی و دانایی دارم .

تا یادم نرفته ؛ این را هم بگویم که من می توانم ثابت کنم به روحانی رای نداده ام !خیلی ساده است اثباتش .......عملکردهای اشتباهش را نقد می کنم و عملکردهای درست اش را تقدیر ....احمدی نژاد و ...هرکس دیگری هم قاعده اش همین است ...ما با اشخاص کاری نداریم ...اشخاص محلی از اعراب ندارند ...موضوعات برای ما هم هستند و موضوع مهم برای من سرنوشت ایران وایرانی است ...

کار خوب خوب است و کار بد , بد از طرف هر کس می خواهد باشد ....بهترین آدم دنیا هم که باشی اگر بد کردی , بد است و قابل نقد و بدترین و منفورترین هم که باشی ؛ اگر کار خوب و درستی کردی , خوب است و قابل تقدیر این موضوع ساده ای است ...آدمها تک بعدی نیستند ...چند بعدی اند ...آمیزه ای از خیر و شر ....خوب و بد ...درست و غلط ...فقط بعضی ها امثال من ؛ غلظت و چگالی ی اشتباهاتشان بیشتر است و برخی دیگر بر عکس .

امید که همه شما دوستان از نوع دوم باشید .
اگر رنجشی از من حاصل شد ؛ امید که بی دلیل و بی ثمر نبوده باشد ...
دوست تان دارم :
درهم و بر هم .
بدرود .
پنج شنبه بیست و چندم خرداد ! 94
(( با مهر و سپاس ))
نظرات شخصی و ای بسا اشتباه

بعدالتحریر :
من دیگر در آدان نمی نویسم ، نمی پسندم هم که بحث را با دوستان ادامه دهم ....کارهای به مراتب مفید تر و واجب تری دارم ...باید بروم از نادانی ام کم کنم اگر بتوانم ....این است که از پاسخ گویی مگر در صورت ضرورت جدی ؛ معذورم آن هم نه در اینجا....
امید که هر یک این شعر پر مغز را سر لوحه زندگی مان قراردهیم :

عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبا ن خویش

----------------------------
سر در گریبان می روم :
رخصت ...

ریو

[rio]

پاسخ : نبض سیاست

ببخشید دوستان ناچار شد مطلب بالا را اینجا بزنم ....فروم های دیگه کارکتر ها را قبول نمی کردند به دلیل زیادی ...نمی تونستم هم دوباره کاری کنم ...
بر من ببخشائید

["Midas"]

پاسخ : نبض سیاست

ببخشید دوستان ناچار شد مطلب بالا را اینجا بزنم ....فروم های دیگه کارکتر ها را قبول نمی کردند به دلیل زیادی ...نمی تونستم هم دوباره کاری کنم ...
بر من ببخشائید

جناب ریو:

اول تبریک بابت اینکه بنده قبل از این سن شما را از هیجان نوشته هایتان حدود 35-30 می پنداشتم، حالا که فرمودید در آستانه 50 سالگی هستید بایستی عرض کنم: بزنم به تخته خوب موندید!

دوم اینکه نوشته های شما مصداق ثبت stream of consciousness یا جریان فکری می باشد. یعنی شما توانایی نوشتن هر آنچه در ذهنتان است را دارید.

بنده یاد دارم در کودکی برای کامل کردن یک انشای 8 خطی مشکل داشتم، اما شما 80 خط انشا برایتان دست گرمیه!

[تاران]

پاسخ : نبض سیاست

سلام جناب ریوی عزیز....
مطالبات رو خوندم....باید بگم اکثرا فحوای مطالب شما و نوع نگارش اون برای بنده جالب بوده..
قبول دارید که همه مثل هم نمی اندیشند و عمل نمیکند...جناب بهزادی توضیحات خوبی در مورد مشکل بوجود اومده داده اند...به نظرم قهر کردن خوب نیست.. هم اینجا و هم اونجا جای خوبی براب تضارب اراست

[negarminavi]

پاسخ : نبض سیاست

سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد:
احتمال انحلال برخی از موسسات مالی بزرگ

چند روز پس از انتشار آگهی انحلال موسسه مالی میزان، سخنگوی قوه قضاییه با ارائه توضیحاتی درباره آخرین وضعیت این موسسه مالی غیرمجاز از احتمال منحل شدن برخی از موسسات مالی بزرگ نیز سخن گفت.

چند روز پیش با انتشار آگهی انحلال موسسه مالی میزان رسما این موسسه مالی غیرمجاز منحل شد. با این حال هنوز وضعیت سپردههای سپردهگذاران این موسسههای مالی چندان مشخص نیست.

در همین حال امروز حجتالاسلام و المسلمین غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی درباره رسیدگی به وضعیت 500 موسسه اعتباری غیرمجاز، گفت: هم بانک مرکزی و هم ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی که من نیز به عنوان معاون اول قوه قضاییه در آنجا شرکت میکنم این موضوع را در دستور کار جدی خود دادند.

وی گفت: در این رابطه کارگروهی از وزارتخانهها و نمایندگان سه قوه تشکیل شده و همه موارد که البته تعداد آنها بیش از این عدد است، در یک ردیف نیستند.

به گزار اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به اعلام انحلال موسسه مالی میزان، گفت: بعید نیست انحلال برخی موسسات دیگر هم به زودی اعلام شود که تعدادی از آنها از موسسات بزرگ هستند.

محسنیاژهای با بیان اینکه الزاما همه این پروندهها به دستگاه قضایی نمیآید، گفت: با این موسسات صحبت شده که ادغام شوند یا مجوز بگیرند و اگر چنانچه نخواهند زیر بار دستورات قانونی بانک مرکزی بروند به قوه قضاییه معرفی میشوند.

وی در پاسخ به سوالی درباره آخرین وضعیت پرونده پدیده شاندیز، گفت: در این رابطه اطلاع جدیدی ندارم و هنوز هم فرصتی که برای پرداخت پولها داده شده بود به پایان نرسیده است، اما از ادامه فعالیتهای پدیده جلوگیری نشده و فقط قرار شده موارد خلاف اصلاح شود.

http://www.eghtesadonline.com/fa/con...B2%D8%B1%DA%AF

در سالهای 90 و 91 مثل ریگ این موسسات را ایجاد کردید تا با اخلال در بازارها به قول خودتان دولت احمدی نژاد را زمین گیر کنید !!

احمدی نژاد اولین کسی بود که گفت به نام ائمه هر روز موسسات مالی راه می اندازند و بازارها را به هم می ریزند !

عاقبت مار در آستین پروراندن همین است !

آن سالها می گفتند دولت وظیفه دارد بازار را تنظیم کند ! این موسسات که نقشی ندارند در بازار !

حالا می گویند همه مشکلات مربوط به این موسسات است ! درست مثل تحریم !

تحریمها را هم همین ها در آستین پروراندند و به طرف مقابل گرا می دادند که کدام شرکت در کجا حساب دارد و چگونه کار می کند !

فکر می کردند وقتی اینها بیایند سر کار، طرف مقابل به خاطر اینها تحریمها را بر می دارد !

می گفتند تحریم نقشی ندارد ! فوقش 20 درصد اثر دارد !

حالا می گویند همه مشکلات از تحریم است ! حتی آبِ خوردن مردم !!!

[Nay]

پاسخ : نبض سیاست

حسن روحانی از اجرای پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح های اتمی دفاع کرده و گفته است که ايران ضمن اجرای اين پروتکل، اجازه دسترسی ديگران را به اسرارش نخواهد داد.

-------------------------------------

در کنار نماز جمعه دیروز، یعنی 10 تیر توافق میشه!

فعلاً

الان رجیم مشایی نوبت گرفته بره کنار رجیمی و بقایی


فرید زکریا هم که گفته از عربستان چلمنگ تر سراغ نداره و 90 درصد اقتصادش با این همه سرمایه گذاری خارجی، وابسته به نفته و فقط بلده زمین سوراخ کنه........ بمب اتم تضمینی تا 10 سال آینده عرضه نداره بسازه

خریدن بمب هم ممکن نیست، چون شتر سواری دولا دولا نمیشه، سریعاً لو میره و عواقبش سنگین تره از نداشتنش و قمپز در کردنش
حتی پاکستان حاضر نشد سرباز بفرسته برای جبهه یمن، بمب بفروشه!!!!!!!!!

پس میشه انتظارات غیر منتظره را نظاره نشست!!!!!!!!!!!
ش
نظر به اون نظر که نظر بازی ها داشت با برخی و نزدیک ترین نظرها را داشت و نظرها را باید عوض کرد..... اگر تا چند وقت دیگه اون نظرباز منحرف سر از اوین در آورد هم نباید تعجب کرد ... این حداقل مجازاتِ به انحراف کشیده شدنه .... چه به عمد و چه به سهو

[Nay]

پاسخ : نبض سیاست

گفتهاند که ما ایرانیها، ۱٪ فکر میکنیم و ۹۹٪ عمل.
شاید درست باشد و شاید اشتباه، اما در مورد بسیاری از طرحهای توسعه در ایران و بر اساس نتایج این طرحها، احتمالا همان ۱٪ هم تعارف است.
نتیجه به انجام رساندن طرحهایی که مطالعه کافی در موردشان نشده باشد، کاملا «الله بختکی» است.

در کنار گسل و روی آبرفت و خاک باغی برج میسازند، بعد میگویند: «حالا کو تا زلزله بیاید...»

هر چه در سفرههای آب زیرزمینی است که از هزاران سال پیش تا کنون ذخیره شده را بیرون میکشند تا باغهای پسته سیراب شود و عدهای به ثروت برسند، ولی وقتی زمین در مناطق مختلف به همین خاطر نشست میکند و ترک میخورد، خود را به نفهمی میزنند و نمیدانند چرا دشتهای حاصلخیز ناگهان «بیآبان» شدهاند. ممکن است




و حال خبانتی دیگر به بیت المال و سرمایه و سلامت ایران به نام سد گتوند

خوانندهی علاقهمند به نحوهی تبدیل یک سد بزرگ مثل سد گتوند به منبع آب نمک، از خودش سوال کند که این نبوغ ویژه کار چه کسانی بوده است که سدی با هزینهای بسیار سنگین (به روایتی چند میلیارد دلار) ساخته شده، و الان مقامهای شرکتهای مهاب قدس و آب و نیرو با خوشحالی در باره اهمیت این سد برای به دست آوردن نمک کافی برای پتروشیمی بندر امام خمینی حرف میزنند و به منتقدان ساخت سد میتازند.


--------------------

هنر نزد ایرانیان است و بس و از ایرانی باهوش تر وجود نداره ... سد میزنند به چه عظمت و حال باید تخریبش کنند .... مسئولیتش هم طبق معمول، کی بود کی بود من نبودم، من که دروغ زن نبودم

[negarminavi]

پاسخ : نبض سیاست

آیت الله سبحانی: در 8 سال گذشته نفت دادیم، جنس بنجل چینی گرفتیم/به هندی ها بگویید، ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان/ انشاالله دولت روحانی صد در صد موفق شود

یکی از مراجع تقلید شیعه در قم، با بیان این که باید واردات کشور، فقط بنا بر ضرورت باشد، گفت: در 8 سال گذشته نفت میدادیم به جای آن جنس بنجل و بیکیفیت چین به کشور ما میآمد، در نتیجه هم بهترین کارگاههای ما در کشور دچار تعطیلی میشد و هم به پول نفت خود نمیرسیدیم.

به گزارش «تیک»، آیت الله سبحانی عصر روز گذشته در دیدار ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی که در دفتر این مرجع تقلید در قم حاضر شده بود، اظهار كرد: انشاالله دولت آقای روحانی صد در صد موفق شود.

........

آیت الله سبحانی:

پرداختن به «حجاب» مهمتر از «رباخواری» است/ بد حجابان به نظام دهن کجی میکنند در حالی که رباخواران کاری به نظام ندارند/ افرادی با حمایت «عوامل خارجی» و با پوشش های بد به قم فرستاده می شوند تا در اطرف حرم تردد کنند

آیت الله سبحانی گفت: بسیار واضح است٬ افرادی که به دنبال از بین بردن قبح بد حجابی در اطراف حرم حضرت معصومه (س) هستند از عوامل خارجی حمایت میشوند؛ اگر نیروی انتظامی چند بار با این افراد برخورد جدی انجام دهد این مسأله در شهر مقدس قم حل خواهد شد.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : آیت الله سبحانی در دیدار فرمانده نیروی انتظامی نسبت به بروز برخی ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی در شهر مقدس قم هشدار داد و با بیان این که برخی برای از بین بردن قباحت بدحجابی در قم ماموریت دارند، از ناجا خواست به وظیفه خود در قبال این مساله عمل کند.

به گزارش «انتخاب»٬ آیت الله جعفر سبحانی امروز در دیدار فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران گفت: نیروی انتظامی مکمل موقعیت انبیا است؛ انبیای الهی به اندازه خود در جوامع کار کردهاند و اثرات خود را گذاشتهاند و این وظیفه نیروی انتظامی است که ادامه دهنده راه ایشان باشد و امنیت را به نحو تمام و کمال در جامعه حفظ کند.

این مرجع تقلید گفت: دایره مسؤولیت را قانون معین کرده است؛ اگر مزاحمتی در کار نباشد بهتر است تا نیروی انتظامی فراتر از وظیفه خود عمل کند؛ اکنون پرداختن به مسأله حجاب مهمتر از پرداختن به رباخواری است.

وی ادامه داد: حجاب نماد جمهوری اسلامی است؛ بد حجابان به نظام دهن کجی میکنند در حالی که رباخواران کاری به نظام ندارند و برای کسب سود بیشتر در پستوها ربا میخورند؛ این بد حجابان هستند که به نظام دهن کجی میکنند و اعمال بد حجابان از رباخواران بدتر است.

حضرت آیت الله سبحانی توجه به حجاب در نظام جمهوری اسلامی را از آرمانهای امام خمینی (ره) عنوان کرد و ابراز داشت: حضرت امام خمینی (ره) نسبت به این مساله بسیار تاکید کردند؛ اکنون وظیفه نیروی انتظامی است که به این مهم توجه کند البته سعی شود که مسألهزا نشود.

آیت الله سبحانی در بخش دیگری از سخنان خود نسبت به نقشه هایی که برخی معاندان و بدخواهان برای ترویج بد حجابی در قم دارند هشدار داد و تاکید کرد: افرادی با پوشش های بد و نا مناسب به قم فرستاده می شوند تا در اطرف حرم تردد کنند و با این کار خود قبح عمل بد حجابی را از بین ببرند.

وی افزود: بسیار واضح است٬ افرادی که به دنبال از بین بردن قبح بد حجابی در اطراف حرم حضرت معصومه (س) هستند از عوامل خارجی حمایت میشوند؛ اگر نیروی انتظامی چند بار با این افراد برخورد جدی انجام دهد این مسأله در شهر مقدس قم حل خواهد شد.

گفتنی است فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در ابتدای این دیدار به فضای موجود در نیروی انتظامی جهت استفاده از رهنمودهای مراجع اطلاع داد و گفت: کارکنان٬ مدیران و فرماندهان با روحیه دینی و مسلمانی کار میکنند٬ به مسؤولیتها توجه دارند و با نگاه دین مدارانه از آرمانهای انقلاب اسلامی٬ امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب حراست و پاسداری میکنند.

سردار حسین اشتری ادامه داد: دغدغههای مراجع و علما برای نیروی انتظامی بسیار مهم است و تمام تلاش خود را برای تأمین امنیت٬ اخلاق و از بین بردن ناهنجاریها به کار میگیرد تا آرامش و آسایش در زندگی مردم به صورت همیشگی وجود داشته باشد

مطهری می نویسد : حضرت علی تنها برای یک چیز تازیانه دست می گرفت ، آن هم در مورد رباخواران بود !

برخی شاید حالا بهتر متوجه شوند که چرا آن مرد اصرار داشت نرخ سود بانکی پایین باشد ! و اینها همه بر سرش فریاد می کشیدند، از سیاسیون و اقتصاد خوانده ها گرفته تا برخی علمای اسلام !!!

[esi4u]

پاسخ : نبض سیاست

مطهری می نویسد : حضرت علی تنها برای یک چیز تازیانه دست می گرفت ، آن هم در مورد رباخواران بود !

برخی شاید حالا بهتر متوجه شوند که چرا آن مرد اصرار داشت نرخ سود بانکی پایین باشد ! و اینها همه بر سرش فریاد می کشیدند، از سیاسیون و اقتصاد خوانده ها گرفته تا برخی علمای اسلام !!!

چه روشنگری فوق العاده ای!
ما ساده بودیم فکر کردیم آن "مرد"! و مردان همراهش و اعوان و انصار ابرمردش! چند هزار چند هزار وام با بهره های پائین گرفتند و بردند و خوردند و سکه و طلا و دلار و زمین و ملک خریدند و به ریش ما خندیدند و اینکار را هم درست زمانی کردند که میشد با آن وامهای کلان دلار را 1000 تومان خرید و بعد بردش بالا تا 3500 و فروخت !
خوب است که ما را راهنمائی کردید در مورد دلیل کم کردن نرخ بهره در زمان آن مرد که به خاطر تصاعدی پول پارو کردن نبوده و به خاطر کتاب مطهری بوده و بر مبنای حفظ اصول و ارزشها !
مطهری متشکریم !!

[نجاT...]

پاسخ : نبض سیاست

مطهری می نویسد : حضرت علی تنها برای یک چیز تازیانه دست می گرفت ، آن هم در مورد رباخواران بود !

برخی شاید حالا بهتر متوجه شوند که چرا آن مرد اصرار داشت نرخ سود بانکی پایین باشد ! و اینها همه بر سرش فریاد می کشیدند، از سیاسیون و اقتصاد خوانده ها گرفته تا برخی علمای اسلام !!!

البته به نظرم دلار تا 4800 تومان رفت بالا !
اگر آن مرد 8 سال دیگر بر مسند میمیاند, الان بی شک خریدن یک دلار برای ما آرزو میشد...
یادمه زمزمه های پراید 40 میلیون تومانی شنیده میشد...

چه روشنگری فوق العاده ای!
ما ساده بودیم فکر کردیم آن "مرد"! و مردان همراهش و اعوان و انصار ابرمردش! چند هزار چند هزار وام با بهره های پائین گرفتند و بردند و خوردند و سکه و طلا و دلار و زمین و ملک خریدند و به ریش ما خندیدند و اینکار را هم درست زمانی کردند که میشد با آن وامهای کلان دلار را 1000 تومان خرید و بعد بردش بالا تا 3500 و فروخت !
خوب است که ما را راهنمائی کردید در مورد دلیل کم کردن نرخ بهره در زمان آن مرد که به خاطر تصاعدی پول پارو کردن نبوده و به خاطر کتاب مطهری بوده و بر مبنای حفظ اصول و ارزشها !
مطهری متشکریم !!