دورهمی چند نفره

[رادین1]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

این هم در نوع خودش جالبه ! یک شهروند به همین ساده گی به بالاترین مقام مملکتش تذکر دهد .
نبض خبر؛

هشدار شهروند استرالیایی به نخست وزیر




اسکات موریسون نخست وزیر استرالیا مشغول مصاحبه با خبرنگاران در محوطه چمنکاری شدهای بود که صاحبخانه سر رسید و به تیم خبرنگاران و نخست وزیر دستور داد از چمن محوطه بیرونی خانهاش، خارج شوند. نخست وزیر از همراهانش خواست از این محوطه خارج شوند؛ اتفاق قابل تامل که در فضای عمومی مورد توجه قرار گرفته است. این لحظات را در تابناک میبینید.

[/COLOR]

[azad.]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

ممنون رویا جون.لطف دارین.
به نظرم شما روح سالم ،استعداد بسیار خوب،پشتکار عالی، طبع بلند و مهربانی بیکرانی دارین..........
انشالله که همیشه سلامت و خوشحال باشین در کنار خانواده /:.Heart.:/

[roya123]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

ممنون رویا جون.لطف دارین.
به نظرم شما روح سالم ،استعداد بسیار خوب،پشتکار عالی، طبع بلند و مهربانی بیکرانی دارین..........
انشالله که همیشه سلامت و خوشحال باشین در کنار خانواده /:.Heart.:/

مرسی عزیزم. :x
من این همه که گفتی نبودم /:.tonguesmiley:./
ولی ممنون از این همه تعریف خوب و قشنگ :)

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

سلام.
تو این بازار آنهایی که سهامشان بهتر است بدجوری دارند میسوزند! :D بقیه دارند مثبت پنج کامل در قیمت پایانی میخورند برای اینها مثبت یک دو...
تازه بازار که خراب بشود قشنگ سهام اینها هم راه میدهد برای خرید...


الان حالا باید سهام خوب جمع کنیم یا بد؟
??????

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

برخی نمادها هم که صف فروش دارند هم جالب هستند... شمارشان هم کم نیست...

اوه... قشکر را نگاه کن... بیست درصد دیگر هم رشد کرده... هی وای من... ? من تو کف به یکی از دوستان این را پیشنهاد داده بودم... بعد خودم رایاش را زدم و گفتم نمیخواهد بخری... اکنون بیاید این را ببیند یک چیزی در دلش به من میگوید... ?

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

قرعهکشی خودرو هم به من نرسید... به هر که رسید کوفتش بشود الهی...
(شوخی کردم.)

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

چند روز پیش یک سوتی بسیار معظم داده بودم... امروز هم یک سوتی خیلی بد دیگر هم دادم...
رویم نمیشود بگویم...
یکجورهایی آمدم نوسان بگیرم نوسان دادم!
و حالا هم گیر کردهام تویش...
?
??
عیب ندارد خدا بزرگ است...

[amir no.7]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

قرعهکشی خودرو هم به من نرسید... به هر که رسید کوفتش بشود الهی...
(شوخی کردم.)

/.:biggrinsmiley.:/
به منم نرسید
خخخخ

[mokhlas]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

/.:biggrinsmiley.:/
به منم نرسید
خخخخ

دور و اطراف هر كسي ميگه به من نرسيده است!!!!
پس به چه كسي نرسيده است؟

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

از دوستان کسی میداند بین دورههای

MCSE
Cisco
دوره شبکه (نتورک پلاس؟)

کدام بهتر است؟

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

خوب! بیا تحویل بگیر...
دوستان عزیزی که میفرمودید بازار متعادل را بیشتر دوست دارید...
ای تو که دعا میکردی بازار از گاوی به حالت متعادل در بیاید!
آری با شما هستم...
بیا تحویل بگیر...
?

چرا دعا میکنی کار ما را خراب میکنی؟?
الان خوب است من دعا کنم سبدت متعادل بشود؟؟؟ ?

الان دو تا صف فروش تو سبد من هست... خسارتش را باید از که بگیرم؟ ???

باید یک کمیته تشکیل بدهیم بر علیه کسانی که دعا میکنند بازار گوسفندی نباشد.?

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

تو قوه قضاییه بگیر بگیر راه افتاده...
من همیشه از این حالت دفاع میکردم... یعنی خودم همیشه دوست داشتم یک چنین چیزی راه بیافتد... چون آدم فاسد کم نداریم...
البته این مال قبلها بود...
بعدها با خودم اندیشیدم که... نود درصد مردم دزد هستند (ای بسا یکیاش خود من)... اگر قرار به بگیر بگیر باشد... که را بگیرند؟ که را ول کنند؟ اگر قرار بر بگیر بگیر سفت و سخت باشد آخر سر یک حضرت علی(ع) میماند آن وسط (به عنوان قاضی و حاکم و پلیس و زندانبان) با چند میلیارد آدم دزد (خودم هم یکیاش)...


یک زمانی آدمهای عوام ? آمریکا را مثال میزدند به عنوان مدینه فاضلهی شهروند مداری و پاسپورت و عدم فساد و رو به راه بودن همه چیز... حالا همانها دارند کانادا و بخشهای خاصی از اروپا را مثال میزنند و کلا یادشان رفته در مورد آمریکا چه میگفتند... این را دیدیم... آنها را هم میبینیم... آن آدم عوام هم بعدا که انگلیس و فرانسه و کانادا وضعشان مانند آمریکا شد و با یک مقدار اغتشاش و آشوب، غارت و دزدی مردمانِ به ظاهر متمدنشان رونمایی شد دوباره حرفش را عوض میکند... بماند.

آری... داشتم میگفتم... گر حکم شود که مست گیرند... باید به شهر (هر)آنکه هست گیرند...
نتیجه اینکه فعلا موافق با این هستم که «یک مقدار» بگیر بگیر شود.


البته... این «یک مقدار» خیلی حرف دارد... تا حالا به این اندیشیدهاید؟ به کسی که صد میلیارد امکان دزدی دارد و ده میلیارد میدزدد در مقایسه با کسی که هزار تومان میتواند بدزدد و عینا همهی هزار تومان میدزدد... کدامیک دزدتر هستند؟ و کدامیک مستحق مجازات هستند و کدام مستحق بخشش؟
(فرض بر تساوی باقی مشخصات این دو نفر است... خانواده و محیط و قدرت مالی و غیره...)
اکثر مردم میگویند آنکه ده میلیارد دزدیده باید گردن زده شود و اینکه هزار تومان دزدیده باید رها شود!
در حالی که روح این آدمی که هزار تومان دزدیده واقعا دزدتر و مجرمتر است... و این اگر جای همان که ده میلیارد دزدیده بود بود عینا تمام صد میلیارد را میدزدید! ای بسا صد و یک میلیارد میدزدید! ??? و تهش هم یک چیزی طلبکار بود از مردم که همکاری لازم را نکردهاند...

[sooroosh1315]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

تو قوه قضاییه بگیر بگیر راه افتاده...
من همیشه از این حالت دفاع میکردم... یعنی خودم همیشه دوست داشتم یک چنین چیزی راه بیافتد... چون آدم فاسد کم نداریم...
البته این مال قبلها بود...
بعدها با خودم اندیشیدم که... نود درصد مردم دزد هستند (ای بسا یکیاش خود من)... اگر قرار به بگیر بگیر باشد... که را بگیرند؟ که را ول کنند؟ اگر قرار بر بگیر بگیر سفت و سخت باشد آخر سر یک حضرت علی(ع) میماند آن وسط (به عنوان قاضی و حاکم و پلیس و زندانبان) با چند میلیارد آدم دزد (خودم هم یکیاش)...


یک زمانی آدمهای عوام ������ آمریکا را مثال میزدند به عنوان مدینه فاضلهی شهروند مداری و پاسپورت و عدم فساد و رو به راه بودن همه چیز... حالا همانها دارند کانادا و بخشهای خاصی از اروپا را مثال میزنند و کلا یادشان رفته در مورد آمریکا چه میگفتند... این را دیدیم... آنها را هم میبینیم... آن آدم عوام هم بعدا که انگلیس و فرانسه و کانادا وضعشان مانند آمریکا شد و با یک مقدار اغتشاش و آشوب، غارت و دزدی مردمانِ به ظاهر متمدنشان رونمایی شد دوباره حرفش را عوض میکند... بماند.

آری... داشتم میگفتم... گر حکم شود که مست گیرند... باید به شهر (هر)آنکه هست گیرند...
نتیجه اینکه فعلا موافق با این هستم که «یک مقدار» بگیر بگیر شود.


البته... این «یک مقدار» خیلی حرف دارد... تا حالا به این اندیشیدهاید؟ به کسی که صد میلیارد امکان دزدی دارد و ده میلیارد میدزدد در مقایسه با کسی که هزار تومان میتواند بدزدد و عینا همهی هزار تومان میدزدد... کدامیک دزدتر هستند؟ و کدامیک مستحق مجازات هستند و کدام مستحق بخشش؟
(فرض بر تساوی باقی مشخصات این دو نفر است... خانواده و محیط و قدرت مالی و غیره...)
اکثر مردم میگویند آنکه ده میلیارد دزدیده باید گردن زده شود و اینکه هزار تومان دزدیده باید رها شود!
در حالی که روح این آدمی که هزار تومان دزدیده واقعا دزدتر و مجرمتر است... و این اگر جای همان که ده میلیارد دزدیده بود بود عینا تمام صد میلیارد را میدزدید! ای بسا صد و یک میلیارد میدزدید! ������������������ و تهش هم یک چیزی طلبکار بود از مردم که همکاری لازم را نکردهاند...

مخالفم آنکه از 100 میلیارد ده میلیارد برداشته .... مشکلش این بوده که نمیشده بیشتر برداشت ....یک مقدار هوشمندی می خواد جابجایی می خواد
مثلا فرض کنید قرار شمش طلا برداریم با دس خالی بدون وسیله حمل و نقل .... خوب من باشم نهایت 4-5 کیلو طلا برمیدارم ..... شایدم طمع کردم 7-8 کیلو برداشتم ... ولی بیشترش ممکن است ان 5-6 کیلو را هم از دستم ببرد

[mhjboursy]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

مخالفم آنکه از 100 میلیارد ده میلیارد برداشته .... مشکلش این بوده که نمیشده بیشتر برداشت ....یک مقدار هوشمندی می خواد جابجایی می خواد
مثلا فرض کنید قرار شمش طلا برداریم با دس خالی بدون وسیله حمل و نقل .... خوب من باشم نهایت 4-5 کیلو طلا برمیدارم ..... شایدم طمع کردم 7-8 کیلو برداشتم ... ولی بیشترش ممکن است ان 5-6 کیلو را هم از دستم ببرد

نه دیگر... فرض مسئله اصلا این بوده که صد میلیارد «میتوانسته» بردارد. با دیدن تمام مسائل از قبیل جابهجایی و شمش و غیره و ذلک...
یا مثلا اگر میخواهید اینگونه فکر کنید... در همین مثال شما... این کسی که ده میلیارد میتواند بردارد اگر یک میلیاردش را بردارد... این را مثال میزنیم. ?

[noori]

پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها

تو قوه قضاییه بگیر بگیر راه افتاده...
من همیشه از این حالت دفاع میکردم... یعنی خودم همیشه دوست داشتم یک چنین چیزی راه بیافتد... چون آدم فاسد کم نداریم...
البته این مال قبلها بود...
بعدها با خودم اندیشیدم که... نود درصد مردم دزد هستند (ای بسا یکیاش خود من)... اگر قرار به بگیر بگیر باشد... که را بگیرند؟ که را ول کنند؟ اگر قرار بر بگیر بگیر سفت و سخت باشد آخر سر یک حضرت علی(ع) میماند آن وسط (به عنوان قاضی و حاکم و پلیس و زندانبان) با چند میلیارد آدم دزد (خودم هم یکیاش)...


یک زمانی آدمهای عوام ? آمریکا را مثال میزدند به عنوان مدینه فاضلهی شهروند مداری و پاسپورت و عدم فساد و رو به راه بودن همه چیز... حالا همانها دارند کانادا و بخشهای خاصی از اروپا را مثال میزنند و کلا یادشان رفته در مورد آمریکا چه میگفتند... این را دیدیم... آنها را هم میبینیم... آن آدم عوام هم بعدا که انگلیس و فرانسه و کانادا وضعشان مانند آمریکا شد و با یک مقدار اغتشاش و آشوب، غارت و دزدی مردمانِ به ظاهر متمدنشان رونمایی شد دوباره حرفش را عوض میکند... بماند.

آری... داشتم میگفتم... گر حکم شود که مست گیرند... باید به شهر (هر)آنکه هست گیرند...
نتیجه اینکه فعلا موافق با این هستم که «یک مقدار» بگیر بگیر شود.


البته... این «یک مقدار» خیلی حرف دارد... تا حالا به این اندیشیدهاید؟ به کسی که صد میلیارد امکان دزدی دارد و ده میلیارد میدزدد در مقایسه با کسی که هزار تومان میتواند بدزدد و عینا همهی هزار تومان میدزدد... کدامیک دزدتر هستند؟ و کدامیک مستحق مجازات هستند و کدام مستحق بخشش؟
(فرض بر تساوی باقی مشخصات این دو نفر است... خانواده و محیط و قدرت مالی و غیره...)
اکثر مردم میگویند آنکه ده میلیارد دزدیده باید گردن زده شود و اینکه هزار تومان دزدیده باید رها شود!
در حالی که روح این آدمی که هزار تومان دزدیده واقعا دزدتر و مجرمتر است... و این اگر جای همان که ده میلیارد دزدیده بود بود عینا تمام صد میلیارد را میدزدید! ای بسا صد و یک میلیارد میدزدید! ??? و تهش هم یک چیزی طلبکار بود از مردم که همکاری لازم را نکردهاند...

واقعيت اينه كه من به شخصه باور ندارم كه اين بگير و ببندها صرفا در راه رسيدن به عدالت است چون كسي كه امروز در راس قوه قضاييه نشسته سالها مناصب مهم حكومتي داشته وميتوانسته بسياري از اين كارها را در آن زمان انجام دهد اما چرا اينجا و الان داره اتفاق مي افته خودش جاي بحث داره شايد امروز بايد يك سري كارها پررنگ بشه و يك سري از آقايون تو چشم بيايند حالا چه مثبت و چه منفي
كاش اگر قراره عدالت برقرار بشه از همه طرفها باشه نه اينكه باز هم دو دسته خودي و غير خودي تشكيل بشه هميشه در هر دوره اي آدمهاي دوم و سوم را ميگيرن و نفر اول در ميره هميشه همينه حالا اين آدم اول بعضي وقتها اينوريه بعضي وقتها اونوري
اينقدر كه آقايون رؤسا در دوره كانديداتوري پته همديگرو رو آب ريختن كه ميشد هر سه را سالها فرستاد زندان اما بماند كه نه تنها زندان نرفتن بلكه سمت هم گرفتند .
همين آقاي جهادي قاليباف با سه ميليون حساب بانكي كه پسرشون هم موتور دارند فقط دوست دارم مدرسه تحت مديريت پسر فقيرشون را ببينيد من براي ثبت نام پسرم اونجا رفتم و به چشم ديدم كه چه خبره و مدرسه كلا براي قشر از ما بهترون تاسيس شده كسي كه تفكر فقر زدايي داره نميره براي پولدارها مدرسه لاكچري بزنه كه اردوشون تور اروپا باشه كه پرداختش هم يورويي هستش !!! مشكل اينجاست اينقدر جامعه قطبي شده كه مردم چشمشون را روي واقعيت بستند و صرفا به جاي ديدن واقعيت دارن بزرگنمايي در خوبي و بدي ميكنن بدون اينكه بدنبال واقعيت بروند .