کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
عکسهای دیده نشده از شکستن نخستین خاکریز دشمن تا آزاد سازی کامل خرمشهر / گزارش تصویری
سعید صادقی که شاهد سقوط خرمشهر در ۴ آبان ۱۳۵۹ بود، اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۱ نیز با دوربین عکاسی خود، مراحل مختلف عملیات بیت المقدس و آزاد سازی این شهر را ثبت کرد. از دید و با کلام او بار دیگر این حماسه بزرگ را مرور کنیم.
از اوایل اردیبهشت 1361 که زمزمه آغاز عملیات آزاد سازی خرمشهر به گوش می رسید، در کوت شیخ مستقر شده بودم و هر روز به بخش اشغال شده خرمشهر چشم می دوختم تا لحظه موعود فرا برسد.
پیاده روی های طولانی برای آماده سازی نیروها؛ این عکس را دو روز پیش از شروع عملیات بیت المقدس گرفتم.
صبح 10 اردیبهشت 61، در نخستین ساعات شروع عملیات بیت المقدس، خاکریزهای روی جاده اهواز- خرمشهر به دست نیروهای ایرانی فتح شد. عراقی ها در روز اول عملیات، تلفات سنگینی را متحمل شدند.
مجروحان عملیات بیت المقدس خیلی سریع توسط بالگردهای هوانیروز به پشت جبهه منتقل می شدند.
روزهای اول عملیات بیت المقدس، نیروهای ایرانی مجبور به گذشتن از دشت ها و زمین های صافی بودند که همین مسئله آنان را آسیب پذیر می کرد.
هر خاکریزی می توانست جان پناه و محلی برای استراحت باشد.
برخلاف مهر 59، این بار تعداد رزمندگان ایرانی اندک نبود و دائم نیروهای تازه نفس به خط می رسیدند.
نبرد و پیشروی لحظه ای قطع نمی شد و برای همین از هر فرصتی باید برای نماز خواندن بهره گرفته می شد.
بعد از 20 روز نبرد بی امان، اولین یگان های ایرانی به دروازه های خرمشهر رسیدند.
سربازان و افسران ارتش بعث که در خرمشهر مستقر بودند، همگی کشته یا اسیر شدند. کلاه خودهای رها شده روی زمین، نشان دهنده وسعت شکست عراقی ها بود.
صبح سوم خرداد، رزمندگان ایرانی به مسجد جامع رسیدند.
با اعلام رسمی پیروزی عملیات بیت المقدس، فضای پرشور حاکم بر خرمشهر خیلی زود به همه ایران تسری پیدا کرد.
به خرمشهر خوش آمدید.
شهید کاظم اخوان که در ثبت آزاد سازی خرمشهر نقش پررنگی داشت.
روز چهارم خرداد 61 فرصتی دست داد تا بار دیگر در سطح شهر بگردم. چیز چندانی از خرمشهر باقی نمانده بود. امروز بعد از 31 سال با آن که ویرانی ها بازسازی شده اند، اما شهر آباد نشده و به روزهای اوج پیش از جنگ برنگشته است.
صحنه ای که می بینید کاپیتان برایان بیوز را لحظاتی قبلا از انفجار جنگنده اش می بینید.
خلبان 36 ساله بین حفظ جنگنده 20 میلیون پوندی و جان خود یکی را انتخاب کرده و با پریدن به بیرون بیش از 30 میلیارد تومان را به باد داد.
وی 1400 ساعت سورتی پرواز را در کارنامه خود ثبت کرده است. این جنگنده اف 18 فوق مدرن از پایگاه هوایی لثبریج در 130 مایلی جنوب کالگاری در کانادا
به هوا برخاست . ظاهرا اختلال در موتور عامل جستن خلبان از هواپیما اعلام شده است .
استقبال رئیس شرکت مک دانل داگلاس از شاه پس ار تست جنگنده اف-4 فانتوم :
پس از تصمیم نیروی هوایی ایران جهت خریداری جنگنده بسیار پیشرفته اف-4 فانتوم , شاه ایران برای تست نهایی و
مطمئن شدن از صحت عملکرد این جنگنده شخصا پروازهایی را با این جنگنده انجام میدهد . این عکس در تاریخ 13
ژوئن 1968 در سنت لوییز گرفته شده است . رئیس وقت کارخانه مک دانل داگلاس شخصا به استقبال شاه ایران
آمده است . پس از این آزمایش 16 فروند از از 140 فروند فانتوم خریداری شده در سپتامبر 1968 تحویل نیروی هوایی
شاهنشاهی ایران گردید تا نیروی هوایی شاهنشایی عملا به پنجمین قدرت هوایی جهان بدل گردد ...
در روز ۵ دسامبر ۱۹۴۵ پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره ۱۹ نامیده میشد، از پایگاه نظامی «فورت لودردیل» واقع
در «فلوریدا» به هوا برخاستند. طبق برنامه، آنها میبایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.
قبلا چندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه
و ماهر تشکیل می دادند. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.در ساعت ۱۰/۲ دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن
به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود ۲۰۰ مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت ۴۵/۳ دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:
-برج مراقبت… وضع اضطراری پیش آمده… انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم… ما قادر نیستیم زمین را ببینیم… تکرار میکنم … ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
-حالا در چه موقعیتی هستید؟
-موقعیت خود را به درستی نمیدانیم … اصلا نمیدانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کردهایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
-طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان « تایلور» پاسخ داد:
-ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست… همه دستگاهها از کار افتاده… همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمیتوانیم تشخیص دهیم.
حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است…
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد:
-ما وارد آبهای سفید میشویم… خطر همچون دشنهای به سوی ما میآید… کمک… کمک …
و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای «مارتین مرینر» با ۱۳ سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی
پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.
در ساعت ۴/۷ دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در «اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره ۱۹ بود.
عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما میبایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد، ۲۴۲ فروند هواپیما و ۱۸ فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. ا
نگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادف کرده اند، میبایستی قطعات شکسته هواپیما و
یا آثار و علائمی از این تصادف پیدا میشد و از سوی دیگر هنگامیکه ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه
هواپیما میتوانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر
تشکهای بادی و جلیقههای نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت.
هواپیمای «مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونهای ساخته شده بود که میتوانست روی آب بنشیند،
در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.
واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است
ماهرترین تک تیر انداز زن جهان و یکی از پنج تک تیرانداز برتر دنیا، یک دختر اوکراینی است:
لیودمیلا پاولیچنکو.
در زمان حمله ارتش آلمان نازی به روسیه، زنان بسیاری در واحدهای نظامی ارتش سرخ خدمت می کردند.
خلبانان زن، خدمه های تانک زن و از همه مهمتر به عنوان جمعی از موفقترین تک تیر اندازان ارتش سرخ. در میان این تک تیر اندازان زن ، موفق ترین تک تیر انداز زن طول تاریخ، سرهنگ لیودمیلا پاولیچنکو (Lyudmila Pavlichenko) سرشناستر از دیگران است. او در طی جنگ جهانی
دوم 309 شکار تائید شده را در کارنامه به ثبت رسانده است.
پاولیچنکو در 12 جولای 1916 در روستای کوچک بلیا تسکرکوف 1 (در زبان اوکراینی به معنای کلیسای سفید) به دنیا آمد. لیودمیلا یکی از شاگردان
خودسر و شلوغ مدرسه به شمار می رفت. در چهارده سالگی همزمان که او سیکل خود را دریافت می کرد به همراه والدین خود به شهر کیف پایتخت
اوکراین مهاجرت کرد، زیرا پدر او یک شغل کوچک در کارخانه مهمات سازی کیف بدست آورده بود. لیودمیلا نیز توانست به عنوان یک کارگر تراشکار در کارخانه
مذکور شغلی به دست آورد. او در این زمان به یک کلوپ تیراندازی ملحق شد و پس از مدتی به یک تیر انداز ماهر مبدل گشت.
در 22 ژوئن 1941، حمله بزرگ ارتش آلمان به روسیه آغاز شد. در این زمان لودمیلای 24 ساله در دانشگاه کیف مشغول تحصیل در رشته تاریخ بود.
او به همراه دیگر همکلاسان خود با اشتیاق فراوان داوطلب خدمت در ارتش سرخ شد. افسر پذیرش زمانی که لیودمیلا را در لباس آراسته و با ناخنهای بلند دید که
درخواست تفنگ برای جنگیدن با سربازان نخبه ورماخت را می کرد، برای دقایقی به شدت خندید. سپس از او با تمسخر پرسید که آیا چیزی در مورد تفنگ می داند.
در پاسخ، لودمیلا گواهینامه کلوپ تیر اندازی را به افسر پذیرش ارائه نمود. افسر پذیرش از او خواست که به عنوان یک پرستار در ارتش خدمت کند؛ ولی او به شدت
اعتراض کرد و سرانجام با اصرار فراوان به عنوان یک تک تیرانداز به لشکر بیست و پنجم پیاده پیوست. لیودمیلا از جمله 2000 تک تیرانداز زن ارتش سرخ بود که تنها
حدود 500 نفر از آنها از جنگ جهانی دوم جان به سلامت به در بردند.نخستین موفقیت لیودمیلا در سال 1941 رقم خورد. در آگوست این سال، لشکر 25 پیاده در حال
دفاع کردن از منطقه بلیایوکا 2 بود که لیودمیلا توانست در یک روز دو سرباز آلمانی را با تفنگ نیمه خودکار Tokarev SVT-40 از پای در آورد.
لیودمیلا در مدت دو ونیم ماهی که در بندر ادسا می جنگید، رکورد خود را به 187 سرباز کشته شده آلمانی افزایش داد.
سربازان تک تیر انداز روسی در آن زمان مجهز به تفنگ قدرتمند موسین- ناگانت 3 با برد موثر 600 یارد و مجهز به دوربین بودند.
هنگامی که آلمانها کنترل ادسا را به دست گرفتند، یکانی که لیودمیلا در آن خدمت می کرد به سواستوپل در شبه جزیره کریمه فرستاده شد.
جایی که لیودمیلا به مدت هشت ماه درگیر نبرد بود. بنا به آمار رسمی ارتش سرخ، لیودمیلا تا می 1942 شکار 257 سرباز آلمانی را در پرونده داشت.
زمانی که واحدهای ارتش آلمان در حال تسخیر بندر استراتژیک سواستوپل بودند، واحد لیودمیلا در کنار تفنگداران نیروی دریایی ارتش سرخ دست به مقاومت
شدیدی زدند و در ژوئن 1942، او بر اثر انفجار یک خمپاره به شدت مجروح شد. در این هنگام رکورد او 309 سرباز کشته شده آلمانی بود که از این میان 36 نفر
از تک تیراندازان آلمانی به شمار می رفتند. به دستور فرماندهان ارشد نیروی دریایی، لودمیلای مجروح به سرعت توسط یک زیر دریایی از بندر در شرف سقوط
سواستوپل خارج و به مکان امنی منتقل گردید.
بعد از بهبودی، او به درجه سرهنگی ارتقا پیدا کرده و سپس جهت یک سفر تبلیغاتی برای شوروی، به همراه یک هیات سیاسی در سال 1943 به
آمریکا و سپس کانادا مسافرت کرد. پاولیچنکو نخستین شهروند اتحاد جماهیر شوروی بود که توسط پرزیدنت فرانکلین روزولت در کاخ سفید مورد استقبال قرار گرفت.
لودمیلا به دعوت الینور روزولت، همسر رئیس جمهور وقت آمریکا به ایراد سخنرانی در سرتاسر آمریکا پرداخت.پس از بازگشت از آمریکا، به دستور مقامات
ارشد ارتش سرخ برای حفظ جان لیودمیلا از شرکت دوباره او در جنگ جلوگیری شد. در عوض لیودمیلا به آموزش تک تیراندازان پرداخته و دهها تک تیرانداز
ماهر تا پایان جنگ توسط او آموزش دیدند.
لیودمیلا جزء معدود زنانی بود که مدال قهرمان اتحاد جماهیر شوروی (یکی از معتبرترین مدالهای نظامی جهان) به او به خاطر شجاعتهایش در
جنگ با آلمان نازی در سال 1943 میلادی اعطا شد. همچنین در همین سال به پاس خدماتش تمبر یادبودی با تصویر وی در شوروی منتشر شد.
بعد از پایان جنگ، قهرمان تک تیرانداز ارتش سرخ به ادامه تحصیلات خود در دانشگاه کیف پرداخت و همچنین از سال 1945 تا سال 1953 در مرکز
فرماندهی و ستاد اصلی نیروی دریایی به عنوان پژوهشگر همکاری کرد.لیودمیلا یکی از اعضای فعال کمیته قربانیان جنگ جهانی دوم به شمار می رفت.
وی سرانجام در تاریخ 10 اکتبر 1974 در سن 58 سالگی، به عنوان معروفترین تک تیر انداز زن دنیا با رکورد 309 سرباز کشته شده دشمن، در گذشت.
پس از مرگ، جسد سرهنگ لیودمیلا پاولیچنکو در گورستان نوودویچی 4 مسکو در کنار مشاهیر معروف روسیه به خاک سپرده شد.
دو سال پس از مرگش، در سال 1976 نیز تمبر یادبود دیگری به یادبود وی در شوروی منتشر گردید.
عملیات محرم آغاز شده بود. نبرد در حد فاصل عین خوش تا موسیان صورت می پذیرفت.
رزمندگان غیور ایرانی توانسته بودند با نفوذ به عمق نیروهای دشمن ضربات سهمگینی را بر پیکره دشمن وارد کنند.
نقش نیروی هوایی در این عملیات چشمگیر بود. روزانه دهها سورتی پرواز جهت بمباران نیروها و تجهیزات دشمن صورت می پذیرفت.
هواپیماهای ترابری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز مشغول حمل نیرو ، تجهیزات و مجروحان بودند. در همین راستا هواپیماهای
رهگیر اف 14 تامکت نیز با حضور در منطقه خود را آماده مقابله با تهدیدات احتمالی و رهگیری هواپیماهای دشمن کرده بودند.
بازدید از جبهه
شرایط جبهه برای عراق به حدی وخیم شده بود که فرماندهان ارتش عراق تصمیم گرفتند راساَ از وضعیت جبهه بازدید کنند.
به همین منظور دو تن از فرماندهان عالی رتبه سپاههای سوم و چهارم عراق برای سرکشی از جبهه ها انتخاب شدند. یکی از
این فرماندهان عراقی ها سرلشکر مهر عبدالرشید نام داشت. او که یکی از منفورترین و بی رحم ترین فرماندهان عراقی بود شخصا
به این بازدید آمده بود تا از تلفات سنگینی که در عملیات فتح المبین و بیت المقدس به عراقیها وارد آمده بود، در این عملیات جلوگیری کند.
عراقی در این عملیاتها دو لشکر زرهی خود را از دست داده بود.
صبح واقعه
بامداد 29 آبان سال 1361 در اولین ساعات صبح یک فروند هلی کوپتر مسلح عراقی که هر دو فرمانده سوار بر آن بودند،
جهت گشت بر فراز میدان نبرد به پرواز درآمد. همزمان سه فروند هلی کوپتر دیگر جهت اسکورت به پرواز درآمدند، به شکلی
که هلی کوپتر فرماندهان در بین آنها قرار گرفت. کل منطقه نیز توسط چهار فروند میگ 21 و چهار فروند میگ 23 پوشش هوایی
داده می شد. در همین هنگام دوفروند فانتوم مسلح پایگاه هوایی همدان در حال سوختگیری هوایی بودندa تا با عبور از مرز مواضع
دشمن را بمباران کنند. کار سوختگیری توسط یک فروند تانکر سوخت رسان 707 صورت می پذیرفت. تانکر سوخت رسان توسط دو فروند
هواپیمای رهگیر اف 14 محافظت می شد. این تامکتها علاوه بر محافظت از تانکر وظیفه پشتیبانی از هواپیماهای بمب افکنی که برای بمباران
اهداف در خاک عراق می رفتند و بازمی گشتند را برعهده داشتند. فانتومها شروع به سوختگیری هوایی کرده بودند و قرار بود با پایان عملیان بنزین گیری
با گردش به سمت مرز به سمت اهداف خود حرکت نموده و آنجا را بمباران کنند. لیدر دسته پروازی اف 14 به دقت در حال بررسی اوضاع آسمان بود تا مبادا
خطری از جانب جنگنده های عراقی تانکر و هواپیماهای فانتوم را تهدید نماید.
خطر در کمین
کمتر از 5 دقیقه گذشته بود که لیدر به وسیله رادار قدرتمند هواپیمای خود متوجه چندین هدف در عمق خاک عراق شد که به سمت
مرز در حال حرکت بودند. احتمال داشت که هدف آنها حمله به کاروان هوایی ایران باشد. در این شرایط خلبان نمی خواست استرسی به
خلبانان تانکر و فانتوم وارد گردد. پس با هواپیمای شماره 2 (اف 14 دوم ) تماس می گیرد و ضمن تشریح موضوع اعلام می کند که کمی جلوتر
می رود تا در صورت لزوم درگیر شود. طبق دستور هواپیمای اف 14 حق نداشت از مرز عبور نماید مگر در شرایط خاص. هواپیماهای دشمن هرلحظه
نزدیکتر می شدند. خلبان چند مرتبه اقدام به قفل راداری روی آنها کرد، ولی گویا جنگنده های دشمن قصد دور زدن نداشتند. آن گونه که از شواهد پیداست
آنها متوجه قفل رادار اف 14 نشده بودند.
غافلگیری میگها
درنگ جایز نبود. اف 14 با قفل کردن روی اولین هواپیمای دشمن که یک فروند میگ 23 بود، اولین موشک فنیکس را به سمت آن شلیک کرد.
اف 14 ایرانی حالا از مرز گذشته بود. خلبان بی درنگ با قفل کردن روی میگ 23 دوم یک تیر موشک فنیکس هم به سمت آن شلیک می کند.
خلبان و کمک حتی لحظه ای از رادار چشم بر نمی دارند. شرایط بسیار حساس و بحرانی است. در همین اثنا خلبان متوجه گردش و سراسیمگی
در تجمع پرندگان عراقی و همزمان با فاصله چند ثانیه متوجه برخورد موشک و انهدام جنگنده های عراقی می شود. برق شادی در چشمان خلبان و
کمک دیده می شود، ولی این پایان کار نیست. خلبان متوجه نزدیک شدن یک فروند جنگنده دشمن می شود. افسر رادار تامکت، این هواپیما را از نوع
میگ 21 تشخیص می دهد. خلبان بی درنگ یک تیر موشک راداری اسپارو به سمت آن شلیک می کند و لحظاتی بیشتر نمی گذرد که میگ 21 عراقی نیز
با برخورد موشک به تلی از آتش تبدیلی می شود.
فرار کنید! در آن سوی مرز، هلی کوپترها در حال پیشروی هستند که ناگهان یکی از خلبانان هلی کوپتر با صدای بلند اعلام خطر می کند
و گزارش می دهد که سه فروند هواپیمای خودی هدف قرار گرفته اند و سقوط کرده اند. سریعا گردش کنید و از مهلکه فرار نمایید.
فرماندهان عراقی که سراسیمه شده بودند، سریعا دستور برگشت و عقب نشینی را صادر می کنند. در همین حین خلبان یکی از میگهای
عراقی نیز فریاد می زد فرار کنید! فرار کنید! آنها خودشان هم نمی دانستند که چه بلایی بر سرشان آمده است. هلی کوپترهای دشمن به واسطه
اینکه در ارتفاع پست و ما بین کوه ها پرواز می کردند، از گزند اف 14 ایرانی در امان ماندند. خلبان اف 14 ایرانی بعد از اطمینان از گردش جنگنده های عراقی
به سمت تانکر گردش می کند و در کنار آنها جای می گیرد بدون اینکه حتی کلمه ای از این درگیری حرفی به میان آورد. بدین شکل حماسه ای دیگر شکل
می گیرد و در یک پرواز تامکت خودی، 2 فروند میگ 23 و یک فروند میگ 21 دشمن هدف قرار می گیرد.
نظر