زن=وزیر سلب آسایش، شوهر=وزیر کار، مادر زن=وزیرجنگ، مادر شوهر=وزیر اغتشاشات، خواهر زن=جاسوس دو جانبه، خواهر شوهر=وزیر اطلاعات و بازرسی، پدر زن=وزیر ارشاد، پدر شوهر=رییس تشخیص مصلحت!........=))
جک بگیم ... بخندیم
Collapse
X
-
آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده که: ولک تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام کن! خلاصه اونقدر التماس میکنه، تا آخر آرنولد قبول میکنه. فرداش آبادانیه داشته با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون چرخ میزده، یهو ارنولد میاد میگه: سلام عبود! آبادانیه میگه: اَاهه ... باز این سیریش اومد! ..:->چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر...
نظر
-
دوتا معتاد داشتن از خیابون رد می شدن، یکیشون یه سکه 100 تومنی میبینه و به اون یکی میگه دوشت عزیزم اون شکه رو بردار. دوستش بر میگرده بهش میگه: مرد حشابی، مگه من وزنه بردارم:p
نظر
-
یک اصفهانی با دمپایی و به تنهایی موفق به فتح قله اورست شد
مصاحبه پرس تی وی با این شخص در حالی فوق العاده عصبانی بود :
لطفا انگیزتون رو از این صعو بفرمایید؟
اصفهانی: خدا لعنت کوند اون کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن :dبه جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x
نظر
-
غضنفر و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟
یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان!
افسره برمیگرده به غضنفر میگه اسم توچیه؟! غضنفر اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!....to continue, please follow me on my page
نظر
-
به غضنفر میگن: اگه سردت باشه، جه کار می کنی؟ میگه: نزدیک بخاری می نشینم. میگن: اگه خیلی سردت باشه چی؟ میگه: به بخاری می چسبم. میگن: اگه خیلی خیلی سردت باشه چطور؟ میگه: بخاری رو روشن می کنم!to continue, please follow me on my page
نظر
-
غضنفر می ره پیش اخوند می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده می گه نه جانم نمی شه. غضنفر میگه ولی من خوندم … شد
دکتر از غضنفر می پرسه این همه قاشق در شکم تو چه کار می کنه؟ غضنفر میگه: دکتر جان الهی من فدات شم خودتان گفتین روزی یک قاشق بخور
یه روز آشغالی میاد دم خونه غضنفر میگه : آشغال دارین؟ غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم.
نظر
-
کارت عروسی غضنفر
از ساعت 6 تا هر وقت که دعوا شد......:))to continue, please follow me on my page
نظر
-
به غضنفر می گن
بابات به رحمت ایزدی پیوست
میگه :رحمت ایزدی کیه؟
میگن:یعنی دار فانی رو وداع گفت
میگه:خب..چی گفت؟
میگن:خره،بابات مرد!!
میگه:بابای من خر نداشت؟؟!!!
میگن:بابای خرت مرد!!!
میگه:خر ما بابا نداشت که !!آخرین ویرایش توسط آمن خادمی؛ 2011/05/11, 13:21.to continue, please follow me on my page
نظر
-
» ترجمه جالب نشریات خارجی از سخنان ضرب المثل گونه سیاستمداران ایران
جمله احمدی نژاد به فارسی چنین بود: « غرب دست از بچه بازی بردارد و با دم شیر بازی نكند. »
لوماتن چنین نقل کرد: « احمدی نژاد گفت که غرب دست از لجاجت و تجاوز به کودکان بردارد و با شیرها بازی نکند.»
نشریه اسپانیایی ال پائیس نیز نوشت: « رئیس جمهور ایران غرب را متهم به کودک آزاری کرد و گفت که شورای امنیت نباید با شیرها بازی کند.»
نشریه لا کرودونیای ایتالیا نیز نوشت: « احمدی نژاد به غربی ها هشدار داد که نباید با لجبازی به کودکان تجاوز کنند و شیرها را بکشند.»
لاریجانی
جمله علی لاریجانی: با نشان دادن « لولو» ی شورای امنیت، مردم ایران رو به قبله نمی شوند.
ترجمه نیوزویک: علی لاریجانی گفته است که اگر شورای امنیت مثل موجوداتی که بچه ها را می ترسانند ظاهر شود، مردم ایران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمی کشند.
ترجمه نشریه اسپانیایی ال پائیس: علی لاریجانی گفت که اگر شورای امنیت چیز ترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد، باز هم مردم ایران به سوی عربستان سعودی نمی خوابند.
ترجمه نشریه فرانسوی اومانیته: علی لاریجانی گفت که دراز کشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانه ای بترسند، این یک داستان ایرانی است
نظر
-
غزل صفدر:
پروانه اگر سوخت به جهنم.......ایخاس دوره شمع فیت فیت نکنهto continue, please follow me on my page
نظر
-
نامه مامان غضنفر به پسرش
غضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند
وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادت خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی ۱۰ کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم ۱۰ کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان
آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش ۴ روز طول کشید ، دومیش ۳ روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید
غضنفر جان، آن کت نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم
پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز ۸۰۰، ۹۰۰ نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه
ببخشید معطل شدی. جعفر خان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت
دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن...
اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره . فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی
راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن. حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد
شرمنده همین دیگه .. خبر جدیدی نیست
قربانت .. مادرت
راستی: گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم.
نظر
نظر