to continue, please follow me on my page
ببخشید این مطلبو اینجا میزنم اما محسن خان نظری این چراغ تاپیکتونو روشن کنید ممنونتون میشیم
1-این طور که معلوم هست میگه فعلا نقد رو بچسب یا فعلا به سود 5% قانع باش تا 50%!!!
2-از خیلی کارها پشیمونم که مهمترینش این بود که میتونستم یک دوست چند ساله رو نگه دارم اما نگه نداشتم تو زندگی حسرت نمیخورم هیچ وقت وقتی یک جاندار به خصوص ماهی های قرمز یا گربه ای یا هر حیون دیگه به طور مزلومانه میمیره دلم میگیره واسه همین همون دو روز اول ماهیهای تنگ رو میندازم تو رودخونه!!1
3-خدا رو شکر به اکثر تصمیماتی که گرفتم عمل کردم اما هنوز به اهداف مورد نظرم نرسیدم
4-در مجمع ولساپا دوستان زیادی رو ملاقات کردم که بهترین خاطره بورسیم هستش
5-بزرگترین کلاه در خرید یک دستگاه اپارتمان سرم رفت که حداقل متری 200 هزار گرونتر بهن انداختن!!!
6-بزگترین تجربه زندگیم همین فعالیت در بورس هست که حسابی ادم رو ابدیده میکنه
7-بزرگترین ارزوم حمله ایران به کشورهای عربی و لت و پار کردنشون هست البته اون کشورهای عربی که شاخ بازی دارن در میارن الهی امین![]()
دستم بگرفت و پا به پا برد...
سلام بر جناب مهربان
ممنونم از اظهار لطف و محبت شما ....
با اینکه از قوانین صندلی داغه که سوالات قبل از مصاحبه پرسیده بشه اما با توجه به اینکه شما اولین باری است که این تاپیک رو مطالعه می فرمایید...مشکلی نیست و فکر می کنم دوستان عزیزم هم بتونند این استثناء را برای دکتر مهربان عزیز قائل شوند؛یک دکتر از نوع مهربانش که بیشتر نداریم...![]()
to continue, please follow me on my page
behnam, Captain Nemo, Hamid-safapour, Karampor, kh25, rajabnejad, roohe-khashen, shigley, اشراق, راد, صادقی, طيب, عليرضا جمالی, غزاله, ماهور, مجيد رادمنش, محسن نظري, مهربان, ناهید, وحید 20, کریم مهدوی
to continue, please follow me on my page
...7 شوخی....
...1....وقتی ایناواتورو میزاشتی احساس کردی که خیلی شاخی و مثلا اگه جرو بحثی تو سایت پیش بیاد یارو فکر میکنه خیلی هیکلیو کپ میکنه....هان....نفله...نه ولم کن جدی همچین فکری کردی...حمید ....ادرس این حجره اشو بده برم بتکونمش بیام.......(اولش سوال بود ادامه اشو که نوشتم اعصابم خراب شد قاطی کردم...برم یه لیوان اب بخورم دستم میلرزه...این اعصابمه...این دستمه)...
...2...ببین خداییش حمید همون پاساژبغلیه توهم زده خیلی خوش تیپه قبلا یه عکسشو میزاشت 3 هفته بمونه حالا جو گیر شده روزی 3 بار عکسشو عوض میکنه...خدا وکیلی علتی دور از جون عیبی نقصی چیزی که نیست...تو چرا عکستو اوتورت نمیکنی....
...3...قشنگ نشسته بودی تو پاساژت معلومه که بچه مایه دارم هستی حمید امارتو برا من ریخته رو دایره کار تجارتتو انجام میدادی...میشه به من بگی چه انگیزه ای باعث شد که فکر کنی میتونی تو اینکار موفق باشی که پول بابا رو زدی تو کار سهام...نکنه با این حال میکنی که دخترا میان تو حجره سریع لپ تاپو بگردونی یجوری که مثلا داری تحلیل تکنیکال میکنی نمودارا کفشونو ببره...نه...واستا...درست بگو به من ببینم...اصلا نمیخواد جواب بدی حمید امار حجره اشو به من بده برم بتکونمش....
...4....خدا وکیلی اگر تو جمع هم نمیتونی بگی در گوشم یواش بگو...تا بحال شده در لابلای لایه های پنهان ذهنت....اونجا که جز خودت و خدای خودت وهمون 4 تا سلولی که برات مونده همینطور که پای نت نشستی و شطحیات حمیدو میبینی نگاهت به سمت حجره اش میخکوب بشه و بگی خدایا....چی میشه الان یه صدای انفجار از تو حجره اش بیاد و من اونو در حالیکه مثل ذغال سیاه شده و لباساش منهدم وایضا گوشیاش ببینم....نه خداییش....
....5...یه سوال مهم...تو که یه رابط اچ تی سی ساده نداری خدا وکیلی تو کار موبایلی...نه جان من راستشو بگو یا مردمو فیلم کردی....
....6....فکر کن طبقه 15 برج تهران در یه شب اسرار امیز و وهم انکیز پاییزی در حالیکه یه فنجان قهوه به دست گرفتی و از پشت شیشه ای تبدار و بخار گرفته در غروبی سنگین و فلقی خون الود به شهر نگاه میکنی...و احساسی سترگ از پربار بودن زندگیت و اینگکه ماموریتی ناتمام خدا بر دوشت گذاشته بهت دست داده....خدا وکیلی منکه تورو ندیدم ولی حمید که دیده...ببین من ندیدمتا...خدوت کلاه خودتو قاضی کن....و جواب منو درست بده....این صحنه خیلی تعلیق کونه و اثیری به قیافه و شکلت میخوره خداییش یا نه....یعنی مال این صحنه هستی یا نه....نه درست جواب بده من ببینم....نه...حمید ادرس حجره اشو بده...
....7....یه 5 تومن داری فردا صبح کارت به کارت کنی...اخر ماه بهت میدم...داری...جواب منو بده...
ویرایش توسط مهربان : 2012/04/23 در ساعت 23:11
.....ممنونم از سرکار خانم گرامی ویادی کنم از بانوی بزرگوار ناهید دوست ومادر من از سایت فرابورس تا اینجا....
.....خواهشا اگر میخواهید تصویری از من در ذهن مخاطب زنده کنید منو به کنفوسیوس یا دالایی لاما تشبیه کنید.......فقط دالاییش فراموش نشه...
....حالا اجازه بدید من سوالات دوستان و پاسخهای حمید عزیز رو بخونم تا به یه جمع بندی در مورد افکار و دغدغه های این جوان گرامی برسم....
.........
1-والا خدمت خانوم رجب نژاد بگم که تا حالا لنگه کفش نخوردم اما یه بار با یکشون مبارزه کردم که یدونه جودان یعنی لگد بالا تنه محکم زد تو صورتم خمچین که برق از سه فازم پرید البته مبارزه رو باخت اما خوب لگدی زد خداییش!!
2-بنده از بچگی عاشق کشتی بودم که بعدا جاش رو به جنگنده داد!!!ادامه که دادم منتها مهندسی کشتی شامل کاپستانی نمیشه رشته ناوبری شامل کاستانی میشه کشتی شاخه های زیادی داره ناوبری- برق کشتی- موتورخانه...
3-بله عاشق کاراته هستم و اگه منظورتون درگیری هست که بله استفاده کردم اما بیشتر تو همون باشگاه یا اردوی تیم ملی البته قدیما عضو تیم ملی جوانان کاراته جمهوری اسلامی ایران بودم
4-اون عکس مربوط یه رویان بود
5-بله مادرم شاهد مصاحبه هست و الان برام میوه و اب میوه اوردش
6-والا خودتون که میدونین بنده خیلی مامانی هستم فقط میتونم بگم تا اخر عمر نوکرشم به بقیه هم توصیه میکنم حسابی هوای پدر مادر رو حتی بعد از ازدواج هم داشته باشن
دستم بگرفت و پا به پا برد...
1-این اواتار شخصیت محبوب من تو بازی تیکن هستش یعنی جین کازاما که از لحاظ تیپ و قیافه و هیکل خیلی شبیه خودم هستش اما دکتر ما کتک خورده شما ایم بابا بی خیال!!
2-والا دکتر حمید هم بچه باتیریپ هستش دیگه جوگیر شده منتها من با این اواتار اخریه خیلی حال میکنم اما به چشم اون هم عوض میشه از شما به اشاره از ما به سر دویدن
3-البته بنده اصلا از پدر گرامی پول نگرفتم اما خوب اون قسمت لب تاپ رو با تکنیکال رو خوب اومدی دکتر اره خداییش چند تا کتاب جان مورفی و الن اندری رو گذاشتم مغازه واسه کلاس
4-اره وحشتناک این ارزو رو کردم!!!
5-دکتر من رابط ا تی سی دارم حمید نداشت!!فردا بیا بگیر خدایی
6-نه خداییش من مرد این لحظات نیستم!!
7-نه خداییش ندارم اما اخر ماه میتونم برات کارت به کارت کنم!!!
دستم بگرفت و پا به پا برد...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)