چگونه به اهداف خود برسیم

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • rahnama
    عضو فعال
    • Jul 2012
    • 770

    #301
    پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

    نوشتن هدف و رسیدن به آن راز است. راز رسیدن به اهداف.چگونه اهدفمان را بنویسیم که نتیجه بگیریم؟
    هدفها باید مادی و معنوی باشد.
    معنوی مثال خواندن سر وقت نماز- ترک سیگار - شروع برنامه ورزشی - رفتن به سر کلاسهای مورد علاقه.
    هدفهای مادی - خرید خانه - خرید خودرو-خرید ویلا - خرید مغازه -
    وقتی در رابطه با خانه صحبت می شود باید محل - متراژو جزئیات کامل خانه مشخص شده و در ذهن تجسم شود.در مورد خودرو باید نوع خودرو - مدل و رنگ و... نوشته شود و بهمین صورت بقیه اهداف.
    این اهداف با ایمان و باور به اینکه به آن می رسیم باید نوشته شود.
    اینستاگرام من :
    منتظر شما عزیزان هستم.
    www.instagram.com/hoshangghorbanian

    نظر

    • rahnama
      عضو فعال
      • Jul 2012
      • 770

      #302
      پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

      دوستی دارم که در سن 55 سال.با نرم افزار paintطرح ویلائی کشیده بود.طبقه زیر زمین استخر و سونا و هم کف سالن پذیرائی و آشپزخانه و طبقه بالا 3 اطاق خواب. این طرح را روی صفحه مونیتور خود انداخته بود و زمان 5ساله ای برای رسیدن به آن را نوشته بود.البته 7ساله به آن رسید.می گفت خیلی وقتها بحدی تجسمم زیاد بود که حس میکردم الان کنار استخر نشسته و یا در آشپزخانه هستم.اطاقها را سر می زنم. 7 سال بعد رفتیم و طرح پیاده شده اش ر ا نشان داد. فقط طبقه زیر زمین یعنی استخر و سونا ندارد.من تنها کاری که کردم پیشانیش را بوسیدم.
      راز این موفقیت :
      نوشتن درست هدف
      ایمان و باور زیاد
      اعتماد بنفس بالا
      تجسم خلاق عالی
      فعالیت عاشقانه
      اینستاگرام من :
      منتظر شما عزیزان هستم.
      www.instagram.com/hoshangghorbanian

      نظر

      • rahnama
        عضو فعال
        • Jul 2012
        • 770

        #303
        پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

        راز این موفقیت :
        نوشتن درست هدف
        ایمان و باور زیاد
        اعتماد بنفس بالا
        تجسم خلاق عالی
        فعالیت عاشقانه
        اینستاگرام من :
        منتظر شما عزیزان هستم.
        www.instagram.com/hoshangghorbanian

        نظر

        • Nay
          Banned
          • Aug 2014
          • 641

          #304
          پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم... توانا بود هر که دانا بود

          با سلام بر همگی و جناب رهنمای عزیز

          این پست رو در لابلای تمامی پست های تاپیک برترین دیدم، ارزش چندبار خواندن داره!


          در اصل توسط Mehdi1400 پست شده است View Post
          حضور در فضاي مجازي قدرت تحمل را بالا مي‌برد


          دیدار با دکتر محمود سریع‌القلم باموضوع «مبانی عملی عقلانیت» عصر چهارشنبه هفتم اسفند ۹۲ با حضور تعدادزیادی ازعلاقه‌مندان درکافه‌کتاب فروشگاه مرکزی شهرکتاب برگزار شدسریع‌القلم دراین نشست به مدت یک ساعت موضوع توسعه،عقلانیت و رشدفردی راگشود. در ابتدای برنامه،مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه شهرکتاب درصحبت‌هایی کوتاه گفت:امیدوارم این توفیق را داشته باشیم تا طبق قول و قراری که با دکترسریع‌القلم گذاشته‌ایم سالی دوباردرفروشگاه مرکزی شهرکتاب بحثی را با هم پی بگیریم.
          دغدغه هر ایرانی
          سخنرانی استاددانشگاه شهیدبهشتی بامقدمه‌ای آغازشدکه درآن به شایستگی ایرانیان برای توسعه،امکانات توسعه و مبانی فردی و جمعی برای زندگی و برنامه‌ریزی عقلانی پرداخته شده بود. او مبحث خود را با طرح مشکل عقلانیت در ایران شروع کرد و گفت:من بواسطه رشته تحصیلی‌ام فرصت داشته‌ام تاکشورهای زیادی را از نزدیک ببینم و آن‌ها را با هم مقایسه کنم.اینکه ایران جایگاه شایسته خودش را درجهان ندارد،دغدغه هر ایرانی است. اگردرکشور ما امکانات رشدوپیشرفت نبود،شایدلازم نبود که این دغدغه را داشته باشیم.
          ۳۰۰ سال پیش نیمی از مردم انگلستان رمان می‌خوانده‌اند
          سریع القلم بامهم شمردن رشدفردی درتعیین سرنوشت جوامع گفت: ۵۳ درصد جمعیت ایران را زنان تشکیل می‌دهندواین نیرو و انرژی عظیم باید برای رشد و ورود به صحنه اجتماعی برای خودش وقت بگذارد.من سال‌هاست این نکته را مطرح کرده‌ام که یکی از منابع رشد زنان در ایران،استقلال مالی است وبه میزانی که آن‌ها استقلال پیدا کنند می‌توانندبه اندازه تخصص‌شان رشدکنند.جمع رشد فردی آدم‌هاست که به جامعه مدنی منتهی می‌شود.شمادرنظر بگیریدکه ۳۰۰ سال پیش نیمی ازمردم انگلستان رمان می‌خوانده‌اند این استاددانشگاه به وجودبرخی ناهنجاری‌ها و بداخلاقی‌های اجتماعی در ایران اشاره کردوافزود:چرادرجامعه ما افراد خیلی زودعصبانی می‌شوند؟یکی ازدوستان روان‌شناسم به من گفت که دلیل این مسئله،عدم تسلط برخویش است.درواقع ما دقت نمی‌کنیم که چه می‌گوییم،چرا می‌گوییم ودرچه شرایطی می‌گوییم.ما کسانی هستیم که برای خودمان وقت نمی‌گذاریم.یکی از لایه‌های قابل توجه در نوشته‌های دکتر عبدالحسین زرین‌کوب این است که بخشی از تاریخ ایران را حسد و کینه رقم زده است. روزی یک اقتصاددان به من گفت که مادرکتاب اول دبستان نباید بنویسیم«بابا نان داد»باید بگوییم که من زحمت کشیدم ونان به دست آوردم.یعنی باید تلاش کنم روی پای خود بایستم وبه خودم متکی باشم. همین اتکای به خویش است که آلمان را آلمان و ژاپن را ژاپن کرده است.
          آینده خاورمیانه‌ای‌ها در دست بیل‌گیتس‌هاست
          وی با طرح دو سوال«فکر انسان چطور رشدمی‌کند؟»و«چرا در جامعه ما افراطی‌گری هست؟»گفت:دلیل افراطی‌گری این است که این اشخاص فقط درمدار خودشان زندگی می‌کنند.واردمدارهای تازه شدن نیازمند مطالعه و اعتراف به این است که «من نمی‌دانم».من یکبار به یکی از دوستانم چهار رمان از چارلز دیکنز را معرفی کردم وگفتم این‌ها را بخوان تا مدار متفاوتی در ذهنت شکل بگیردوذهنت باجهانی غیر از خودت هم آشنا شود. او آن‌ها راخواندومن باز کتاب‌های دیگری به او معرفی کردم.ازسوی دیگر،رشد فکری نیاز به هم‌مباحثه دارد؛کسی که با او بحث و گفت‌وگو کنیم. رسانه‌های مجازی در این عرصه بسیار تاثیرگذارند و حضور در این فضا‌ها قدرت تحمل را بالا می‌برد. ما با اینترنت و فیس‌بوک و... به هم وصل شده‌ایم. من در اجلاس داووس گفتم که آینده خاورمیانه‌ای‌ها در دست بیل گیتس‌هاست.
          دو نیم‌روز را در هفته برای خودتان بگذارید
          او به مخاطبان توصیه کرد:دست‌کم دو نیم‌روز رادرهفته برای خودتان بگذاریدتاموسیقی گوش کنید،مطالعه کنید،به جنگل وکوه برویدیابه هرطریق،وقتی را به خودتان اختصاص دهیدتابه سمت استقلال فکری حرکت کنید وی با اشاره به 30 ویژگی انسان عقلانی-که چندی پیش در قالب یادداشتی درسایت تابناک منتشر کرده بود -گفت: اولین ویژگی انسان عقلانی این است که به خودش بگوید من نمی‌دانم.بگوید نمی‌دانم و نیاز به کسب اطلاع و دانایی بیشتر دارم.شما دیدید که در هفته‌های گذشته یک سیاستمدار ایرانی بابت کاری از مردم عذرخواهی کرد.ظاهرا این اولین باردرتاریخ ایران بودکه یک سیاستمدار ازمردم عذرخواهی می‌کرد. این کار خیلی خوبی است که اشتباه خود را بپذیریم.مابایدروی فرهنگ وذهنیت خودمان کار کنیم تا به سمت عقلانیت پیش برویم.این استاددانشگاه درادامه برشمردن ویژگی‌های انسان عقلانی افزود:درمقابل کسی که نمی‌داند،زیاد خرده نگیریدوسعی کنیدروی او تاثیر بگذارید.ما اگرطبع انسان رادرنظرگیریم،توقعات‌مان نسبت به دیگری کاهش می‌یابدوکمترهمدیگر را محکوم می‌کنیم.بحثی در رشته ما هست که می‌گوید اگرمی‌خواهید ملتی را خوب بشناسید،اولین روش این است که بدانید روش حل اختلاف‌هایشان چگونه است.ما ایرانی‌ها ظرف پنج ثانیه عصبانی می‌شویم. آیااین تربیت و آموزش را به خودمان داده‌ایم که برای مدت طولانی صبور باشیم، واکنش منطقی از خودمان بروز دهیم وآن پنج ثانیه را به پنج سال افزایش دهیم؟ انباشتگی پرونده‌های قضایی دردادگاه‌های ما به خاطر این است که درخانواده و جامعه نیاموخته‌ایم چگونه مشکلاتمان را حل کنیم.
          سه ساعت مطالعه در روز
          سریع‌القلم با بیان اینکه اگر می‌خواهیم فکرمان رااصلاح کنیم بایدبه سراغ مطالعه برویم گفت:سه ساعت مطالعه در روز غوغایی در شخصیت فرد به وجود می‌آورد.خواندن تاریخ ایران،تاریخ جهان،ادبیات،علوم اجتماعی و...دراین راه بسیاراثرگذار است.به نظرم،موضوع کتاب نخواندن ما ایرانیان،توجیه اقتصادی ندارد. یک خانواده چهار نفره معمولا ۶۰ هزار تومان برای پیتزا می‌پردازندوبا این رقم می‌توان دست‌کم سه کتاب خوب خرید.وی درباره ناهنجاری‌های اجتماعی نیزگفت:بسیاری ازناهنجاری‌های جامعه ما به‌خاطر فقدان آموزش است.من آموزش وتربیت خانوادگی را مهم‌ترین عامل -وبه‌خصوص مهم‌تر از تاثیر ساختار سیاسی و رسانه‌ها -می‌دانم.ما باید یاد بگیریمکه به عنوان انسان برای همدیگر ارزش قائل شویم. باید نهضتی برای احترام گذاشتن به یکدیگر ایجاد کنیم تا شاهد رفتارهای ناهنجار وغیرقانونی نباشیم.اگررئیس‌جمهور آلمان یا نخست‌وزیر ژاپن استعفا می‌کنندبه این خاطر است که حیثیت کشور و شان مردم خود راحفظکنند.دست یافتن به ‌شأن و حقوق فردی، مشروط براین است که تک‌تک ما برای خودمان وقت بگذاریم،به ضعف‌هایمان پی ببریم و خود را تقویت کنیم.
          افراطی‌گری در جامعه از عدم آموزش ریشه می‌گیرد
          دکتر سریع‌القلم اضافه کرد:ما به جای گفتاردرمانی باید فرهنگ فردی‌مان رارشددهیم.عذرخواهی از فرزند کوچکمان به دلیل یک تاخیرچنددقیقه‌ای از صد سخنرانی موثر‌تر است وبرتربیت او تاثیر می‌گذارد.سقف تربیت فرهنگ مدنی، ۱۲ سال است؛یعنی تا آن سن باید به ما یاد بدهندکه به حقوق دیگران احترام بگذاریم و در مقابل مردم چه رفتاری داشته باشیم.در مدارس ابتدایی کره جنوبی،در دوسوم زمان کلاس‌ها معلم با بچه‌ها دور یک میز می‌نشیندو آن‌ها روش بحث وگفت‌وگو و گوش کردن را می‌آموزند. وقتی این قبیل آموزش‌ها نباشد، می‌توانیم بگوییم افراطی‌گری درجامعه از عدم آموزش ریشه می‌گیردکه نمی‌دانیم با تفاوت‌ها و اندیشه‌های دیگر چطوربرخوردکنیم. این سومین نشست دکتر محمود سریع‌القلم در فروشگاه مرکزی شهرکتاب بود.

          نظر

          • rahnama
            عضو فعال
            • Jul 2012
            • 770

            #305
            پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

            متاسفانه کسی از کارش راضی نیست و همه دوست دارند آن کار را ترک کنند ولی نمی دانند چه کاری انجام دهند.
            عزیزان برای رسیدن به موفقیت باید کار کرد. هر کاری که میخواهید شروع کنید سعی کنید بر اساس توانائیهایتان باشد. برای موفقیت بیشتر باید ترفند کارهایتان را پیدا کنید . خود کار برای ترقی و موفقیت کافی نیست بلک پیدا کردن ترفندهای آن مهم است. باید عاشق کارت بشوی. تا عاشق نباشی نمی توانی لذت ببری.
            اینستاگرام من :
            منتظر شما عزیزان هستم.
            www.instagram.com/hoshangghorbanian

            نظر

            • rahnama
              عضو فعال
              • Jul 2012
              • 770

              #306
              پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

              برای موفقیت بیشتر باید ترفند کارهایتان را پیدا کنید .

              هرکاری ترفند بخصوص بخودش را دارد.
              فلافل فروشی زیاد است ولی ما بجائی میرویم که از خود ابتکار جالبی را پیدا کرده است.
              ترفند وی : سلف سرویس مخصوص به مخلفات آن :
              انواع سس - خیارشور- گوجه - ترشی و..........

              خوب مشخص است فردی که اولین بار چنین ابتکاری بخرج داده می تواند موفق شود و یا شعبه هایش را با فروش امتیاز برندش اضافه کند.
              سعی میکنم ترفندهای دیگری را هم نام ببرم.
              اینستاگرام من :
              منتظر شما عزیزان هستم.
              www.instagram.com/hoshangghorbanian

              نظر

              • rahnama
                عضو فعال
                • Jul 2012
                • 770

                #307
                پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

                راننده یک تاکسی فرودگاهی می تواند با داشتن یک کلمن که چند نوشابه و یک فلاکس دوقلو که در یکی چائی و در یکی قهوه باشدو چند لیوان یک بار مصرف و یک روزنامه ایرانی و یک روزنامه خارجی , با پذیرائی از مسافرانش قبل از حرکت , انعام خوبی بگیرد.
                رانندگی مسیر یک درآمد و
                انعام مسافر درآمدی دیگر


                این هم یک نوع ترفند کار است.

                این مثالها صرفا بخاطر اینست که در کارمان ترفند ی برای موفقیت بیشتر پیدا کنیم.
                اینستاگرام من :
                منتظر شما عزیزان هستم.
                www.instagram.com/hoshangghorbanian

                نظر

                • rahnama
                  عضو فعال
                  • Jul 2012
                  • 770

                  #308
                  پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

                  من شروع کننده خوبی هستم و ادامه دهنده بسیار توانا
                  من دست به هر کاری بزنم تا نهایت رسیدن به موفقیت ادامه خواهم داد.
                  اینستاگرام من :
                  منتظر شما عزیزان هستم.
                  www.instagram.com/hoshangghorbanian

                  نظر

                  • Nay
                    Banned
                    • Aug 2014
                    • 641

                    #309
                    پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم (فارغ شو از ما و منی)

                    چونک شاهی دست یابد بر شهی بکشـــــــــدش یا باز دارد در چهی
                    ور بیــــابد خستـــــــه ای افتــــــــاده را مرهمش سازد شه و بدهد عطــــــــــا
                    گـــر نه زهــــــــرست آن تکبر پس چرا کشت شــه را بی‌گناه و بی‌خطــــــــا؟
                    ویـــن دگر را بی ز خدمت چون نواخت زین دو جنبش زهر را شایـــد شناخت
                    راه‌زن هـــرگز گــــدایی را نــــــزد گرگ، گرگ مــــرده را هــــــــرگز گزد؟
                    خضـــــر کشتـــی را برای آن شکست تا توانــــد کشتــــی از فجـــــار رست
                    چون شکسته می‌رهد اشکسته شو امن در فقــــرست اندر فقـــــــــر رو
                    آن کهــــــی کو داشت از کان نقد چند گشــــت پاره پاره از زخـــــــم کلــــــــند
                    تیــــــــغ بهــر اوست کو را گردنیست سایه که افکندست بر وی زخم نیست
                    مهتـــری نفت است و آتش ای غوی ای برادر چــــــون بـــــــــــر آذر می‌روی؟
                    هــــــر چه او همــــوار باشد با زمین تیرها را کـــــی هــــــــدف گردد ببـــین؟
                    ســـــــــــر بر آرد از زمیـــــــــن آنگاه او چون هدفـــها زخـــــــــم یابد بی رفو!
                    نردبان خلق این مـــــــا و منیست عاقبت زین نردبــــــــان افتادنیست
                    هر که بالاتر رود ابلـــــــــــه‌ترست کاستخوان او بتـــر خواهد شکست


                    و در جایی دیگر در قصه طوطی و بازرگان، مولوی همچنان سروده:

                    من کسی در ناکسی دریافتم
                    پس کسی در ناکسی دربافتم

                    ...
                    چرا؟

                    زیرا:

                    هر که داد او حُسن خود را در مـزاد
                    صد قضای بد سوی او رو نــــــــهاد

                    دشمنان او را ز غیــــرت می درند
                    دوستان هـم روزگــارش می برند

                    خشمـــها، رشــــکها و اشـــکها
                    بر سرش ریــــــــزد چو آب از مشکها

                    دانــــــــه باشی مرغـــــکانت برچنند
                    غنــــچه باشی کودکـــــانت برکنند

                    دانه پنهان کن به کــلی دام شو
                    غنچه پنهان کن گیـــــاه بام شو
                    آخرین ویرایش توسط Nay؛ 2014/12/23, 10:40.

                    نظر

                    • Mehdi1400
                      ستاره دار(19)
                      • Jul 2013
                      • 2938

                      #310
                      پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم (فارغ شو از ما و منی)

                      در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                      چونک شاهی دست یابد بر شهی بکشـــــــــدش یا باز دارد در چهی
                      ور بیــــابد خستـــــــه ای افتــــــــاده را مرهمش سازد شه و بدهد عطــــــــــا
                      گـــر نه زهــــــــرست آن تکبر پس چرا کشت شــه را بی‌گناه و بی‌خطــــــــا؟
                      ویـــن دگر را بی ز خدمت چون نواخت زین دو جنبش زهر را شایـــد شناخت
                      راه‌زن هـــرگز گــــدایی را نــــــزد گرگ، گرگ مــــرده را هــــــــرگز گزد؟
                      خضـــــر کشتـــی را برای آن شکست تا توانــــد کشتــــی از فجـــــار رست
                      چون شکسته می‌رهد اشکسته شو امن در فقــــرست اندر فقـــــــــر رو
                      آن کهــــــی کو داشت از کان نقد چند گشــــت پاره پاره از زخـــــــم کلــــــــند
                      تیــــــــغ بهــر اوست کو را گردنیست سایه که افکندست بر وی زخم نیست
                      مهتـــری نفت است و آتش ای غوی ای برادر چــــــون بـــــــــــر آذر می‌روی؟
                      هــــــر چه او همــــوار باشد با زمین تیرها را کـــــی هــــــــدف گردد ببـــین؟
                      ســـــــــــر بر آرد از زمیـــــــــن آنگاه او چون هدفـــها زخـــــــــم یابد بی رفو!
                      نردبان خلق این مـــــــا و منیست عاقبت زین نردبــــــــان افتادنیست
                      هر که بالاتر رود ابلـــــــــــه‌ترست کاستخوان او بتـــر خواهد شکست


                      و در جایی دیگر در قصه طوطی و بازرگان، مولوی همچنان سروده:

                      من کسی در ناکسی دریافتم
                      پس کسی در ناکسی دربافتم

                      ...
                      چرا؟

                      زیرا:

                      هر که داد او حُسن خود را در مـزاد
                      صد قضای بد سوی او رو نــــــــهاد

                      دشمنان او را ز غیــــرت می درند
                      دوستان هـم روزگــارش می برند

                      خشمـــها، رشــــکها و اشـــکها
                      بر سرش ریــــــــزد چو آب از مشکها

                      دانــــــــه باشی مرغـــــکانت برچنند
                      غنــــچه باشی کودکـــــانت برکنند

                      دانه پنهان کن به کــلی دام شو
                      غنچه پنهان کن گیـــــاه بام شو
                      عالی بود جناب نی
                      در حد یک رساله‌ی دکترا

                      نظر

                      • Nay
                        Banned
                        • Aug 2014
                        • 641

                        #311
                        پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم



                        راه های زیادی برای رسیدن به اهداف وجود داره!

                        نکته اینجاست چه هدفی انتخاب کنیم؟

                        مثلاً داشتن خانه بزرگ هدف خوبیه؟ یا درآمد ماهانه 10 میلیون تومان هدف محسوب میشه؟ یا داشتن ماشین شاسی بلند؟

                        مازلو هرمی داره که به هرم سلسله مراتب نیاز های انسانی معروفه

                        برپایه این هرم، هرگاه انسان نیازهای اولیه اش برطرف بشه، به سطوح بالاتر سوق پیدا میکنه و با نیازهای جدیدتر. و اگر این نیاز ها بر طرف نشه، باز بر میگرده به سمت کف هرم

                        براستی هدف ما از زندگی چیست؟

                        مولوی که گفته نردبان این خلق همین ما و منی است!

                        من قراره با ماشین شاسی بلندم چیکار بکنم که با ماشین شاسی کوتاهم نمی توانم؟
                        من قراره با خونه 1000 متریم یا پنت هاوسم چکار بکنم که با خانه 100 متریم نمی توانم؟
                        من با ماهی 10 میلیون درآمد، قراره چه کار بکنم که با ماهی 2 میلیون شدنی نیست؟

                        ایران با درآمد 800 میلیارد دلاری نفت چه غلطی کرد و چه مقدار رفاه به مملکت اضافه شد؟
                        آخرین ویرایش توسط Nay؛ 2014/12/27, 13:05.

                        نظر

                        • Nay
                          Banned
                          • Aug 2014
                          • 641

                          #312
                          پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

                          Bottom line is, I didn't return to Apple to make a fortune. I've been very lucky in my life and already have one. When I was 25, my net worth was $100 million or so. I decided then that I wasn't going to let it ruin my life. There's no way you could ever spend it all, and I don't view wealth as something that validates my intelligence
                          Steve Jobs

                          نکته اصلی اینجاست که من به شرکت اپل بر نگشتم تا ثروتمند شوم. من خیلی خوش شانس بوده ام که در اون موقع،در زندگیم ثروتمند بودم. وقتی 25 سالم بود، خالص ارزش دارایی هام، حول و حوش 100 میلیون دلار بود. آن زمان بود که تصمیم گرفتم که به این ثروت اجازه ندم، زندگی ام را نابود کنه! هیچ جوره نمیتوانی چنین ثروتی را تماماً خرج کنی و من ثروت را بعنوان چیزی که به هوش و ذکاوتم اعتبار و آبرو ببخشه، در نظر نمی گیرم!

                          استیو جابز

                          نظر

                          • rahnama
                            عضو فعال
                            • Jul 2012
                            • 770

                            #313
                            پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

                            دعوتنامه برای پیوستن به گروه مبتدیان:

                            http://forums.boursy.com/group.php?groupid=14
                            اینستاگرام من :
                            منتظر شما عزیزان هستم.
                            www.instagram.com/hoshangghorbanian

                            نظر

                            • rahnama
                              عضو فعال
                              • Jul 2012
                              • 770

                              #314
                              پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

                              ذوستی در انجمن کارافرینی نوشت :

                              روزی که من گریه کردم
                              تا به حال شده با سن و سال 21 و به قول بزرگترا وقتی خرس گنده شده اید " گریه " کنید؟
                              بله برای من شد

                              توصیه میکنم داستان مرا را بخوانید زیرا واقعی است و نویسنده هم در قید حیات است و در صورت لزوم پاسخ می دهد به سوالات شما

                              سلام
                              من امید هستم از یکی از شهرهای استان های شمال غربی

                              از دوران راهنمایی همواره مطالعات جانبی زیادی داشتم و همیشه شوق و جاه طلبی برای رسیدن به موفقیت داشتم. به دلیل کتاب های زیادی که میخواندم خیلی زود از نظر فکری از همکلاسی هایم جدا شدم جوری که مسائلی که برای آن ها ارزشمند بود برای من نبود و اولویتم روی مسائل دیگری مثل مطالعه بود با این حال همواره یک مساله من رو آزار میداد و اون این بود که در بعد عمل حرفی واسه گفتن نداشتم!
                              با وجود درونگرا بودنم مدام برای انتخابات شورای دانش آموزی کاندید میشدم و تقریبا موفق هم بودم اما همیشه این موفقیت برایم یک موفقیت بالانس نشده و بدون تعادل بود چون باز هم خلا میان خودم و دیگران را حس میکردم و متوجه میشدم که تاثیر گذاری لازمه را روی افراد ندارم و همیشه برام سوال بود که چرا نمی توانم روابط اجتماعی و قدرت حرف زدنم در جلوی جمع را تبدیل به مطلوبیت و یا محبوبیت کنم؟
                              سعی کردم کسب و کارهای کوچیکی برای خوم راه بیندازم اما مدام به شکست می رسید و هر شکست روحیه ام را داغون و داغون تر می کرد طوری که اصل اعتماد به نفسم هم زیر سوال رفت و کلا تو کما رفت و بدتر از اون خودباوریم رو هم از دست دادم. در همون مدت دوستانی رو که داشتم رو هم از دست دادم و متوجه نبودم که چه دارد می شود .....
                              تا این که
                              برای کنکور در یکی از دانشگاه های دولتی شمال کشور پذیرفته شدم و برای اولین بار مجبور شدم زندگی کاملا مستقل رو تجربه کنم اون جا متوجه شدم من دچار مشکل "کنترل خشم" هستم و نمی تونم در موقعیت های حساس کنترل خودمو داشته باشم و پیش مشاور رفتم و هر چی بود و بود رو گفتم . خوب یادم هست که بعد از اون مشاوره وقتی اومدم بیرون تصمیم گرفتم تغییر کنم و عصبانی نباشم و سکوت رو بیشتر یاد بگیرم.
                              یک دفترچه اهداف درست کردم و کتاب "قدرت تمرکز" رو خریدم و مشغول خوندن شدم ، همه مطالب جالب رو مینوشتم و لیست اهداف درست می کردم و بر روی چیزهایی که میخواستم متمرکز شدم .
                              همان سال برای انتخابات شورای دانشجویی بین ده هزار دانشجو شرکت کردم و بالاترین رای رو هم آوردم و کلی فعالیت های دیگه انجام دادم که باعث شد خودم رو بهتر و بهتر بشناسم .
                              ناممکن ها به نوبت در مقابلم زانو میزدند و هر روز دید بازتری نسبت به مسائل پیدا میکردم تا این که تصمیم گرفتم یکبار دیگه امتحان کنم پول در آوردن را! ان هم از چه طریقی؟ از طریق متقاعد کردن دیگران برای سپردن تبلیغات کسب و کارشان در ف/ی/س/ب/و/ک به خودم!

                              تقریبا یک ماه طول کشید تا مقدمات کار فراهم بشود و نتیجه چه بود؟
                              پول خوبی که به عنوان پیش پرداخت دریافت کردم!
                              جالب بود که در عرصه روابط اجتماعی هم به خوبی توانسته بودم دیگران را متقاعد کنم و فرصت های کاری و ..... زیادی پیشنهاد میشد اما بهترین چیزی که شنیدم از یکی از کارفرمایان بود که به یکی از کارکنان که در مورد من پرسیده بود گفته بود حیفه اون جا کارکنم چون تواناییم زیاده.

                              جالبه که دست به هر کاری میزنم اگه طلا نشه مطمینا نقره میشه و محاله یه سودی ازش درنیاد.
                              روزی که دستاوردهایم رو بررسی میکردم و برخی نوشته ها و آرزوهایم رو می دیدم تعجب کردم چون خواسته ها و آرزوهای من در سالیان قبل بودند که عملی شده بودند.
                              همون موقع بود که اشکم بعد از مدت ها درومد
                              آری
                              اون روز من گریستم چون به عظمت "خودباوری" . "اعتماد به نفس" ایمان آوردم.
                              دوستان من 21 سال بیشتر ندارم و این مطلب رو نوشتم ولی فقط میخام یه چیز رو باور کنید و اونم وجود "خودتونه".
                              باور کنید موفقیت چیز دوری نیست موفقیت شاید دور و برتون باشه فقط کافیه باورش کنید.
                              یک تابلو ارزو درست کنید و کتاب "قدرت تمرکز" از کنفیلد رو بخونید و دو سال بعد یه مروری کنید اگر شگفت زده شدید شما هم می تونید یک تاپیک مشابه همین رو بزنید.
                              چند مورد از فعالیت هام رو براتون مینویسم که "صرفا" در تصویر سازی ذهنی کمکتون کنه.
                              1) دریافت پیش قسط تبلیغات ف/ی/س/ب/و/کی برای یک کسب و کار محلی برای سه ماه به مبلغ 350000 تومان
                              2)طراحی و فروش کارت تخفیفی مخصوص دانشجویان (جهت خرید از مراکزی مثل سینما و ....... با تخفی 10 الی 50 درصدی به قیمت 5 هزارتومان)که در عرض دوهفته 4 میلیون تومان سود داشت و ادامه هم خواهد داشت.
                              هدف گزاری بعدی من هم :
                              پیش به سوی اولین قرارداد ده میلیون
                              موفقیت خودم رو به شما نیز گزارش خواهم کرد.

                              شاد باشید و "متکی به نفس"
                              امید
                              اینستاگرام من :
                              منتظر شما عزیزان هستم.
                              www.instagram.com/hoshangghorbanian

                              نظر

                              • sartip
                                عضو عادی
                                • Jan 2014
                                • 75

                                #315
                                پاسخ : چگونه به اهداف خود برسیم

                                فيل‌بانان تنها با درك يك نكته و به شيوه‌اي بسيار ساده، فيل‌هاي عظيم‌الجثه را كنترل مي‌كنند. وقتي فيل هنوز بچه‌فيل است، يك پايش را با طناب محكمي به تنه درخت تنومندي مي‌بندند. بچه‌فيل، هرچه تقلا مي‌كند، نمي‌تواند خودش را آزاد كند. اندك اندك بچه‌فيل به اين تصور عادت مي‌كند كه تنه درخت از او نيرومند‌تر است.
                                هنگامي كه بچه‌فيل بزرگ مي‌شود و قدرت شگرفي مي‌يابد، تنها كافي است ريسماني نازك به دور پاي فيل گره زده شود و به يك نهال كوچك بسته شود. جالب اينكه فيل عظيم‌الجثه هيچ تلاشي براي آزاد كردن خودش نمي‌كند.
                                همچون فيل‌ها، پاهاي ما نيز اغلب اسير باورهاي شكننده‌اند، اما از آنجا كه در گذشته به قدرت تنه درخت عادت كرده‌ايم، شهامت مبارزه را نداريم.
                                بي‌آن كه بدانيم كه تنها يك عمل متهورانه ساده براي دست يافتن ما به موفقيت كافي است ...

                                نظر

                                در حال کار...
                                X