تکنیکال ( بهرام و رفقا )

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

زمان خاتمی بنزین هر سال مطابق تورم گران می شد ...

هیچکس هم اعتراضی نداشت ...

مملکت را بعد از خاتمی ، ۲۰۰ سال بردید عقب ...

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

درود بر رفقا ...

کار وقتی بیفته دست کاردان ( عبدالناصر همتی) نگرانی نباید داشته باشیم ...

فکر کنید الان به جای پزشکیان، جلیلی بود و به جای همتی ، جبراییلی، آیا میتونستید آرامش داشته باشید ؟

وقتی ملت بیدار میشن و درست انتخاب می کنند و فریب نمی خورند میشه تا ۴ سال بدون دغدغه زندگی کرد چون اونی که انتخاب کردی به جای تو حواسش به دغدغه هات هست ...

کارش را هم خوب بلد هست ... خوب

زمانی امید بنده زنده شد که ملت فریب شعارهای پوپولیستی نخوردند ،

یکی گفت طلا میدم به مردم و بنزین رایگان

یکی گفت زمین میدم

یکی گفت زن ها را استخدام میکنم و دیگری هزاران وعده داد ...

ملت به کسی رای داد که فقط از آزادی گفت و هیچ وعده ی اقتصادی نداد ( خاتمی هم هیچ وعده ی اقتصادی نداد اما اقتصادی قدرتمند تر از ترکیه و عربستان ساخت )

این ملت فریب نخورد و نخوابید ، و این مهمه ...

رفقا به زندگی تان برسید و هیچ گونه نگرانی بابت ایران نداشته باشید...

مثلث (ظریف _ عراقچی _ همتی ) از کاربلد ترین آدمای سیستم هستند ...

ترکیب طلایی سیستم چیده شده ، قبلا هم تاکید داشتم نیروها مهم هستند نه شخص رئیس جمهور ...

جبراییلی بزارین جای همتی ، تا تفاوت با تمام سلولهای بدنتان حس کنید ...

مجید تخت روانچی هم جایگزین باقری شد ...

مثلث طلایی ، تبدیل شد به مربع طلایی (ظریف . عراقچی ، تخت روانچی و دکتر عبدالناصر همتی )

در کاربلد بودن و تبحر این تیم ، هیچ گونه شک و شبهه ای ندارم ....

کافیه با تیم قبلی قیاسی بزنیم ...

فراموش نکنیم ظریف و عراقچی و تخت روانچی معماران اصلی برجام بودند و در خط مقدم مذاکرات با غرب

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

سنکا،فیلسوف محبوب اسپینوزا، انسانها را به سگهای قلادهداری تشبیه کرده بود که به وسیلهی ضرورتهای زندگی به هر طرف کشیده میشوند.

هرچه فرد بیشتر در برابر ضرورت مقاومت کند،گلویش بیشتر فشرده میشود.

و بنابراین فرد حکیم باید همیشه تلاش کند که پیشاپیش بفهمد اوضاع از چه قرار است.

به عنوان مثال عشق چیست یا سیاست با چه سازوکاری عمل میکند.و بعد مسیر آنها را طوری تغییر دهد که گلویش بیجهت فشرده نشود.

این همان نوع نگرش رواقیست که همواره بر فلسفهی اسپینوزا حاکم است.

فهم سنتی از خدا به معنای خواندن انجیل و دیگر متون مقدس است.اما اسپینوزا حالا اندیشهای دیگر عرضه میکند.

بهترین راه شناخت خدا این است که چگونگی سازوکار زندگی و جهان را درک کنیم.

از طریق معرفت به روانشناسی،فلسفه و علوم طبیعی است که فرد میتواند خدا را درک کند.

در دین سنتی،مومنان از خدا توقع پارتیبازی دارند.

در عوض اسپینوزا میگوید که این ما هستیم که باید بفهمیم خواست خدا چیست و این کار را بیش از هر چیز از این طریق انجام دهیم:با مطالعهی هر آنچه وجود دارد.

[بورسفام]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

کل ظرفیت شما همان ۶ درصد رای مجلس بود ...

اینجا علی رضا که از تحریم کنندگان انتخابات بود ، دست به انتخاب زد و غارتگران بیت المال را کوبید ...

یعنی اون ۶۰ درصدی که رای ندادند ، اگر بخواهند بین دیدگاه بنده و شما دست به انتخاب بزنند ، قطعا انتخابشون چای دبش و بابک زنجانی ها نیست...

مملکت را در همین ۳ سال بردید به قهقرا...

مغالطه

[بورسفام]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

سنکا،فیلسوف محبوب اسپینوزا، انسانها را به سگهای قلادهداری تشبیه کرده بود که به وسیلهی ضرورتهای زندگی به هر طرف کشیده میشوند.

هرچه فرد بیشتر در برابر ضرورت مقاومت کند،گلویش بیشتر فشرده میشود.

و بنابراین فرد حکیم باید همیشه تلاش کند که پیشاپیش بفهمد اوضاع از چه قرار است.

به عنوان مثال عشق چیست یا سیاست با چه سازوکاری عمل میکند.و بعد مسیر آنها را طوری تغییر دهد که گلویش بیجهت فشرده نشود.

این همان نوع نگرش رواقیست که همواره بر فلسفهی اسپینوزا حاکم است.

فهم سنتی از خدا به معنای خواندن انجیل و دیگر متون مقدس است.اما اسپینوزا حالا اندیشهای دیگر عرضه میکند.

بهترین راه شناخت خدا این است که چگونگی سازوکار زندگی و جهان را درک کنیم.

از طریق معرفت به روانشناسی،فلسفه و علوم طبیعی است که فرد میتواند خدا را درک کند.

در دین سنتی،مومنان از خدا توقع پارتیبازی دارند.

در عوض اسپینوزا میگوید که این ما هستیم که باید بفهمیم خواست خدا چیست و این کار را بیش از هر چیز از این طریق انجام دهیم:با مطالعهی هر آنچه وجود دارد.

آیا این گفته ها و بافته ها را تایید میکنی؟
میدونی رواقیون چه جور باوری دارند که بر فلسفه اسپینوزا هم حاکم است؟
رواقیون معتقدند انسان تحت هیچ شرایطی نمیتواند حوادث جهان را تغییر دهد. ممكن نیست هیچ گونه حادثهای جز به ان صورت كه در واقع رخ میدهد حادث شود. انسان تنها میتواند اراده خود را تغییر دهد.
مثلا اگر کسی پای شما را شکست نمیتونی جلوش را بگیری فقط میتونی راضی نباشی. یعنی چیزی که در اختیار توست فقط اراده توست نه پدیده های بیرونی.

بسیاری از این نقل قولهایی که می کنید را اگر خوب روی آنها تعقل کنید بعیده آنها را بپذیری و اگر از فلسفه آنها اطلاعات داشته باشید (حتی نه درک وجودین) خواهید دید با باورهای خودتون همخوانی ندارد

در این گفته اسپینوزا نکات دیگه ای هست که دیگه بهش نمیپردازم

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

آیا این گفته ها و بافته ها را تایید میکنی؟
میدونی رواقیون چه جور باوری دارند که بر فلسفه اسپینوزا هم حاکم است؟
رواقیون معتقدند انسان تحت هیچ شرایطی نمیتواند حوادث جهان را تغییر دهد. ممكن نیست هیچ گونه حادثهای جز به ان صورت كه در واقع رخ میدهد حادث شود. انسان تنها میتواند اراده خود را تغییر دهد.
مثلا اگر کسی پای شما را شکست نمیتونی جلوش را بگیری فقط میتونی راضی نباشی. یعنی چیزی که در اختیار توست فقط اراده توست نه پدیده های بیرونی.

بسیاری از این نقل قولهایی که می کنید را اگر خوب روی آنها تعقل کنید بعیده آنها را بپذیری و اگر از فلسفه آنها اطلاعات داشته باشید (حتی نه درک وجودین) خواهید دید با باورهای خودتون همخوانی ندارد

در این گفته اسپینوزا نکات دیگه ای هست که دیگه بهش نمیپردازم

شمایی که از جلیلیون هستید و مهر روی پیشانی حک شده فضیلت می دونین باید از اسپینوزا متنفر هم باشید

چون کل داستان هاتون با فلسفه اسپینوزا ابطال میشه

راستش مدتی رفتم توی نخ اسپینوزا

عجب مخی داشته این هلندی !

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

شمایی که از جلیلیون هستید و مهر نماز روی پیشانی حک شده باید از اسپینوزا متنفر هم باشید

چون کل داستان هاتون با فلسفه اسپینوزا ابطال میشه

راستش مدتی رفتم توی نخ اسپینوزا

عجب مخی داشته این هلندی !

این زندگی، همهی آن چیزی است که داریم.
هیچ رستگاری جاودانهای در آخرت وجود ندارد؛ زیرا آخرتی وجود ندارد.

وظیفهی ما این است که با زندگی عاشقانه و آموختن شناخت خداوند، در زندگی کنونی رستگاری را بیابیم.
دینداری واقعی شامل: عدالت، نیکوکاری، احسان و عشق به انسانهاست.

( مسئلهی اسپینوزا )

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

اگر به اندازه ای که به مثلث (ظریف _ عراقچی _ همتی ) ایمان دارند به خدا ایمان داشتیم...

شما فکر مىکنید که خدا مثل ما فکر مىکند و نیازمند چاپلوسی است و اگر از دستورهایش پیروى نکنیم از ما انتقام مىگیرد؟!
چنین عیب و نقصی چگونه مىتواند در وجودى کامل موجود باشد؟ این صرفا نحوهى حرف زدن کسانى است که کتاب مقدس را نوشتهاند.


(مسئلهی اسپینوزا)

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

آنچه انسان را عقلگریز میکند، هراس است. ترس آن ریشهای است که خرافات از آن بر میرویَد، میپاید، و تغذیّه میشود... مردم تا آنجا که مغلوبِ ترس باشند، آمادهیِ زودباوریاند.

تودهیِ مردم هرآنچه زیرِ نفوذِ ادیانِ جعلی میپرستند چیزی جز اوهام و خیالاتِ ذهنهایِ افسرده و ترسیده نیست؛ هر زمان که مملکتی بیشتر دستخوشِ بزرگترین پریشانیها بوده است، خرافاتیها و رمّالان بیشترین نفوذ را میانِ مردمِ عادی و بیشترین قدرت را در برابرِ حاکمان داشتهاند... هیچچیز به اندازهیِ خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست... همواره کوششِ فراوانی صرفِ آراستنِ مذهب، چه راستین باشد چه کاذب، با فرایض و مراسم شده است، تا توده آن را خیرهکنندهتر از هر چیزِ دیگری بیابد و از آن به شدیدترین درجهای از وفاداری تبعیت کند. مسلمانان این کار را به موثرترین وجهی سازمان دادهاند. ایشان با این اعتقاد که مباحثه بر سرِ مذهب کاری است ناصواب، ذهنِ هر فردی را چنان با پیشداوری پُر میکنند که جایی برایِ عقلِ دُرُست باقی نمیگذارند، چه برسد به جایی برای شک.

بعید نیست که در حقیقت برترین رمزِ حکومتهایِ خودکامه، و آنچه مطلقاً لازمهیِ آنهاست، نگهداشتنِ مردم در وضعیّتِ فریفتگی، و پنهان کردنِ ترسی باشد که مردم را به این-سو-آن-سو میکشانَد، زیرِ عنوانِ فریبایِ مذهب. در نتیجهیِ این وضعیّت، مردم چنان برای بردگیِ خود میجنگند که گویی برایِ رستگاریِ خود میجنگند، و ریخته شدنِ خونِ خود را برای سَروریِ شخصِ واحدی، نهتنها خفّتبار نمیدانند بلکه آن را افتخاری عظیم میشمارند ...


(باروخ اسپینوزا )

[بورسفام]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

شمایی که از جلیلیون هستید و مهر روی پیشانی حک شده فضیلت می دونین باید از اسپینوزا متنفر هم باشید

چون کل داستان هاتون با فلسفه اسپینوزا ابطال میشه

راستش مدتی رفتم توی نخ اسپینوزا

عجب مخی داشته این هلندی !

باز هم مغالطه

اسپینوزا چه ربطی به جلیلی داره
اگر جلیلی وجود خارجی نداشت چه جوابی داشتید؟
مهر روی پیشونی چه ربطی به بنده داره
دارم میگم رواقیون و اسپینوزا معتقدند شما باید تسلیم پدیده ها باشی و نمیتونی تغییری در جهان بدی آیا شما این را می پذیری؟
این چه ربطی به جلیلی داشت
شما همین را جواب بده و با مغالطه مطالب دیگه را نقل نکن چون این یک جور فرار از جوابه


بیشتر در مورد اسپینوزا مطالعه کنید
خواهید دید خیلی از باورهاش همان دیدگاه خیلی از روحانیونه منتها با ادبیات غربی که شما خوشتون بیاد

[بورسفام]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

شما فکر مىکنید که خدا مثل ما فکر مىکند و نیازمند چاپلوسی است و اگر از دستورهایش پیروى نکنیم از ما انتقام مىگیرد؟!
چنین عیب و نقصی چگونه مىتواند در وجودى کامل موجود باشد؟ این صرفا نحوهى حرف زدن کسانى است که کتاب مقدس را نوشتهاند.


(مسئلهی اسپینوزا)

حرف زیاده
یه مورد دیگه هم در مورد این مطلب مثلا:
یکی از دستورات خداوند اینه که به انسان ها ظلم نکن
آیا از این دستور سرپیچی کنی خدا انتقام نمیگیره؟

[بورسفام]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

آنچه انسان را عقلگریز میکند، هراس است. ترس آن ریشهای است که خرافات از آن بر میرویَد، میپاید، و تغذیّه میشود... مردم تا آنجا که مغلوبِ ترس باشند، آمادهیِ زودباوریاند.

تودهیِ مردم هرآنچه زیرِ نفوذِ ادیانِ جعلی میپرستند چیزی جز اوهام و خیالاتِ ذهنهایِ افسرده و ترسیده نیست؛ هر زمان که مملکتی بیشتر دستخوشِ بزرگترین پریشانیها بوده است، خرافاتیها و رمّالان بیشترین نفوذ را میانِ مردمِ عادی و بیشترین قدرت را در برابرِ حاکمان داشتهاند... هیچچیز به اندازهیِ خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست... همواره کوششِ فراوانی صرفِ آراستنِ مذهب، چه راستین باشد چه کاذب، با فرایض و مراسم شده است، تا توده آن را خیرهکنندهتر از هر چیزِ دیگری بیابد و از آن به شدیدترین درجهای از وفاداری تبعیت کند. مسلمانان این کار را به موثرترین وجهی سازمان دادهاند. ایشان با این اعتقاد که مباحثه بر سرِ مذهب کاری است ناصواب، ذهنِ هر فردی را چنان با پیشداوری پُر میکنند که جایی برایِ عقلِ دُرُست باقی نمیگذارند، چه برسد به جایی برای شک.

بعید نیست که در حقیقت برترین رمزِ حکومتهایِ خودکامه، و آنچه مطلقاً لازمهیِ آنهاست، نگهداشتنِ مردم در وضعیّتِ فریفتگی، و پنهان کردنِ ترسی باشد که مردم را به این-سو-آن-سو میکشانَد، زیرِ عنوانِ فریبایِ مذهب. در نتیجهیِ این وضعیّت، مردم چنان برای بردگیِ خود میجنگند که گویی برایِ رستگاریِ خود میجنگند، و ریخته شدنِ خونِ خود را برای سَروریِ شخصِ واحدی، نهتنها خفّتبار نمیدانند بلکه آن را افتخاری عظیم میشمارند ...


(باروخ اسپینوزا )

اولین پست خودتون را که از اسپینوزا گذاشتید را دوباره مطالعه کنید ببینید با این پستش در تناقض نیست؟

در اون پست اسپینوزا اعلام میکنه به اراده ای آزاد باور ندارد و یک جبر گرا است. و میگه انسان مثل سگ قلاده به گردنه که باید به سمت ضرورتها کشیده بشه وگرنه بیهوده گلویش فشرده میشود
در این پست میگه انسان باید اینطور فکر کند و اینطور عمل کند و فلان عمل اشتباهه و...
مثلا آراستن مذهب را به دست مذهبیان نقد میکنه
یا بعضی چیزها را خرافه میدونه
و....


اگر طبق گفته اسپینوزا نباید برای تغییر پدیده ها گلو فشرد چرا خودش چنین کاری انجام می دهد و در مورد تغییر رفتار مذهبیون گلو می فشارد
اگر ضرورتها آنها را به آن سو کشیده اند پس ایشان چرا دنبال تغییر آنهاست

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

حرف زیاده
یه مورد دیگه هم در مورد این مطلب مثلا:
یکی از دستورات خداوند اینه که به انسان ها ظلم نکن
آیا از این دستور سرپیچی کنی خدا انتقام نمیگیره؟

اینو قبول دارم

ظلمی که در این سه سال به ملت ایران شد ، تقریبا بی سابقه بود ....

و خداوند انتقام گرفت ... خوب هم گرفت

حق ایران نبود چنین سقوط کنه !

[بورسفام]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

اینو قبول دارم

ظلمی که در این سه سال به ملت ایران شد ، تقریبا بی سابقه بود ....

و خداوند انتقام گرفت ... خوب هم گرفت

حق ایران نبود چنین سقوط کنه !

یک فلسفه به خاطر یک شخص رفت زیر سوال!!!!!
یعنی اندیشه و فلسفه شما به این راحتی تغییر میکنه؟؟؟

من کاری به شخص ندارم
اما اگر با این منطق بخواهی قضاوت کنی
مصدق هم سقوط کرد و...
و خیلی از پادشاهان همچنین به وضع ناجوری از دنیا رفتند
آیا هر کسی با حادثه یا ... از دنیا رفت آدم بدیه؟ مثل امیرکبیر


در این مورد خوبه کمی آدم تامل کنه چون هیچ کس از نحوه مردن خودش مطمئن نیست

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

یک فلسفه به خاطر یک شخص رفت زیر سوال!!!!!
یعنی اندیشه و فلسفه شما به این راحتی تغییر میکنه؟؟؟

من کاری به شخص ندارم
اما اگر با این منطق بخواهی قضاوت کنی
مصدق هم سقوط کرد و...
و خیلی از پادشاهان همچنین به وضع ناجوری از دنیا رفتند
آیا هر کسی با حادثه یا ... از دنیا رفت آدم بدیه؟ مثل امیرکبیر


در این مورد خوبه کمی آدم تامل کنه چون هیچ کس از نحوه مردن خودش مطمئن نیست

بحث نحوه مردن نیست کلا

بحث جایگاهی هست که نمی بایست آشغال می شد از اول

فرض کن یه کارگر شهرداری ببریم اتاق عمل و بگیم شما شدی جراح !!