پاسخ : بررسی ارزندگی سهم بر مبنای P/E
البته که این بهانهای بیش نبود. وقتی دنیا عقلستیز باشد، تقصیرات از گردن او ساقط میشود. اما حالا که سه قرن گذشته، آن توضیحات نمیتواند دلیلی بر توالی خاص تصمیمات نیوتن در بهار حباب باشد، چون هرکدام از تصمیماتش در زمان خود معقول به نظر میرسد.
دلیل حرکت اولش، یعنی تصمیم به فروش در ماه آوریل، کاملاً واضح است: به این نتیجه رسیده بود که به ثروت کافی رسیده و میخواست این سود را نقد کند. چند هفته بعد که به بازار برگشت هم با داستانی بههمیناندازه منسجم قابلتوجیه است. همین تصمیم اساسی قبلاً برای صدها و چهبسا هزاران نفر کارساز شده بود، افرادی که بیش از یک بار به بازار سهام ورود و خروج کرده بودند. ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است. پس چرا برای نیوتن چنین نباشد؟
و واقعاً هم برایش چنین شد، تا اینکه ورق برگشت. آنچه تا سالها نیوتن را آزار داد و امروزه هنوز هم عجیب به نظر میرسد این است که تواناییاش در تحلیل بدون تعصب و غرض به دردش نخورد، آن هم درست در دورانی که بیش از همیشه به آن نیاز داشت. نیوتن کسی بود که لگاریتمها را تا ۵۰ رقم اعشار محاسبه میکرد. اما در تب زمانه، نتوانسته بود جمعوتفریق سادهای انجام دهد.
این ضعف فردی نیوتن به یکی از ویژگیهای عمومی پولپرستان اشاره میکند. به بیان اَن مککنتس، مورخ اقتصاد، بحرانهای بازار پدیدههایی اجتماعیاند: عواطفی که انسانها احساس میکنند و به یکدیگر انتقال میدهند منجر به بروز تصمیماتی میشوند که ما در ذهن خود آنها را عینی و «عقلانی» جلوه میدهیم. این موضوع ۳۰۰ سال پیش در اولین فاجعۀ مالی چشمگیر در دنیای مدرن صحت داشت و امروزه نیز صحت دارد. پرسش اینجاست که آیا میتوان کاری انجام داد تا بهجز فاکتور فکر (که بیشک همۀ ما از این لحاظ از آیزاک نیوتن ضعیفتریم)، چارۀ دیگری اندیشیده شود؟ و اگر بتوان چنین کرد، آیا عملیاش خواهیم کرد؟
از سال ۱۷۲۱، رهبران جدید مجلس بریتانیا شروع به اجرای تمهیداتی کردند تا جلوی تکرار فاجعۀ سال پیش را بگیرند. در فجایع اقتصادی بعدی همچون رکود بزرگ نیز واکنش معمول همین بود. الگوی دیگری که همیشه تکرار شده این است که، با رنگباختن خاطرۀ سقوط پیشین، میگذاریم آن مقررات جدید اثر خود را از دست بدهند. از سال ۲۰۱۷ به این سو، دولت ترامپ به شکلی نظاممند حتی جزئیترین تمهیدات صورتگرفته پس از رکود پیشین را نیز از میان برده است. چنین تغییراتی اگر پابرجا بمانند، هنگام بروز فاجعۀ مالی بعدی، آسیب بیشتری را به جا خواهند گذاشت.
حالا پس از گذشت سه قرن از زمانی که آیزاک نیوتن دار و ندارش را از دست داد، آخرین پیامش برای ما میتواند چنین باشد: شاید بتوان او و همتایانش را بهخاطر شکست در آن فاجعه بخشود، چرا که آن موقع اولین بار بود که رخ میداد، اما ما چنین عذر و بهانهای نداریم.
از سایت ترجمان کپی شده است
البته که این بهانهای بیش نبود. وقتی دنیا عقلستیز باشد، تقصیرات از گردن او ساقط میشود. اما حالا که سه قرن گذشته، آن توضیحات نمیتواند دلیلی بر توالی خاص تصمیمات نیوتن در بهار حباب باشد، چون هرکدام از تصمیماتش در زمان خود معقول به نظر میرسد.
دلیل حرکت اولش، یعنی تصمیم به فروش در ماه آوریل، کاملاً واضح است: به این نتیجه رسیده بود که به ثروت کافی رسیده و میخواست این سود را نقد کند. چند هفته بعد که به بازار برگشت هم با داستانی بههمیناندازه منسجم قابلتوجیه است. همین تصمیم اساسی قبلاً برای صدها و چهبسا هزاران نفر کارساز شده بود، افرادی که بیش از یک بار به بازار سهام ورود و خروج کرده بودند. ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است. پس چرا برای نیوتن چنین نباشد؟
و واقعاً هم برایش چنین شد، تا اینکه ورق برگشت. آنچه تا سالها نیوتن را آزار داد و امروزه هنوز هم عجیب به نظر میرسد این است که تواناییاش در تحلیل بدون تعصب و غرض به دردش نخورد، آن هم درست در دورانی که بیش از همیشه به آن نیاز داشت. نیوتن کسی بود که لگاریتمها را تا ۵۰ رقم اعشار محاسبه میکرد. اما در تب زمانه، نتوانسته بود جمعوتفریق سادهای انجام دهد.
این ضعف فردی نیوتن به یکی از ویژگیهای عمومی پولپرستان اشاره میکند. به بیان اَن مککنتس، مورخ اقتصاد، بحرانهای بازار پدیدههایی اجتماعیاند: عواطفی که انسانها احساس میکنند و به یکدیگر انتقال میدهند منجر به بروز تصمیماتی میشوند که ما در ذهن خود آنها را عینی و «عقلانی» جلوه میدهیم. این موضوع ۳۰۰ سال پیش در اولین فاجعۀ مالی چشمگیر در دنیای مدرن صحت داشت و امروزه نیز صحت دارد. پرسش اینجاست که آیا میتوان کاری انجام داد تا بهجز فاکتور فکر (که بیشک همۀ ما از این لحاظ از آیزاک نیوتن ضعیفتریم)، چارۀ دیگری اندیشیده شود؟ و اگر بتوان چنین کرد، آیا عملیاش خواهیم کرد؟
از سال ۱۷۲۱، رهبران جدید مجلس بریتانیا شروع به اجرای تمهیداتی کردند تا جلوی تکرار فاجعۀ سال پیش را بگیرند. در فجایع اقتصادی بعدی همچون رکود بزرگ نیز واکنش معمول همین بود. الگوی دیگری که همیشه تکرار شده این است که، با رنگباختن خاطرۀ سقوط پیشین، میگذاریم آن مقررات جدید اثر خود را از دست بدهند. از سال ۲۰۱۷ به این سو، دولت ترامپ به شکلی نظاممند حتی جزئیترین تمهیدات صورتگرفته پس از رکود پیشین را نیز از میان برده است. چنین تغییراتی اگر پابرجا بمانند، هنگام بروز فاجعۀ مالی بعدی، آسیب بیشتری را به جا خواهند گذاشت.
حالا پس از گذشت سه قرن از زمانی که آیزاک نیوتن دار و ندارش را از دست داد، آخرین پیامش برای ما میتواند چنین باشد: شاید بتوان او و همتایانش را بهخاطر شکست در آن فاجعه بخشود، چرا که آن موقع اولین بار بود که رخ میداد، اما ما چنین عذر و بهانهای نداریم.
از سایت ترجمان کپی شده است
نظر