اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • afshinamin
    عضو فعال
    • Jul 2013
    • 4495

    #15481
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    در اصل توسط جواد277 پست شده است View Post
    یادش بخیر دانشجویان کوی دانشگاه ایران را چند سال پیش به علت فساد و بی عدالتی اعتراض داشتن کشتن و سرکوب کردن گفتن از خارج دستور میگرفتن این شلوغی در امریکا و اروپا به علت مهاجر پذیر بودن یک مشته خود فروخته با دلارهای نفتی ایران است که به نظر من همه انها را باید تیرباران کرد

    یه عده چپول مفتخور ، وید و الکل رو با روابط فوق آزاد جنسی با نصف بیشتر بچه های خوابگاه قاطی میکنند( رجوع کنید انقلاب جنسی می 1968)

    این وسط میگن یه مبارزه بی خطری هم بزنیم به رگ

    چیکار کنیم ؟! بریم از تروریستهای حماس حمایت کنیم

    چون امریکا کشور دموکراتیک هست هیچ عواقبی هم نداره برامون

    وید و الکل و دختر /پسر بازی مون هم سرجاش خواهد ماند

    نظر

    • afshinamin
      عضو فعال
      • Jul 2013
      • 4495

      #15482
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      بت و پیامبر اصلی چپها کیست ؟

      استالین یا چگوارا ؟؟
      اکثرا معتقدندچگوارا
      کسی که دانشجوی پزشکی بود ولی هبه بهداشت فردی بی توجه بود و دهانش بوی تعفن میداد طوریکه معروف به خوک شده بود و خودش هم ازاین لقب راضی بود/:.negaran.:/
      -----
      فرارو

      روایتی از زندگی و مرگ یک چریک
      چه گوارا؛ شهید یا قاتل؟



      او نوشیدنی زیادی خورده بود، البته نه برای آنکه جرات پیدا کند، بلکه احتمالاً به خاطر جشن پیروزی. روز قبل، ارتش بولیوی جنگ سختی را با شبه‌نظامیان کمونیست که در یک راه‌آّب کوهستانی به تله افتاده بودند، به انجام رسانده بود. دشمن به عقب رانده شده و چند نفری اسیر شده بوده بودند.


      تاریخ انتشار: ۱۶:۲۱ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴


      پ




      او نوشیدنی زیادی خورده بود، البته نه برای آنکه جرات پیدا کند، بلکه احتمالاً به خاطر جشن پیروزی. روز قبل، ارتش بولیوی جنگ سختی را با شبه‌نظامیان کمونیست که در یک راه‌آّب کوهستانی به تله افتاده بودند، به انجام رسانده بود. دشمن به عقب رانده شده و چند نفری اسیر شده بوده بودند.

      هر دو طرف کشته داده بودند، در نتیجه وقتی که یک افسر به دنبال داوطلبی برای اجرای اعدام آمد، گروهبان ماریو تران با کمال میل حاضر بود تا انتقام خون برادران بولیویایی کشته شدۀ خود را بگیرد. نوشیدنی تاثیری روی نشانه‌گیریش نداشت.


      به گزارش فرادید، تران وارد کلاس مدرسه‌ای شد که از آن به عنوان سلول زندانی اصلی استفاده می‌شد. اسیر، کثیف بود و موهایش ژولیده، با لباسهایی پاره و مندرس. به جای چکمه، تکه‌های چرم را به پایش گره زده بود. او روی زمین خاکی دراز کشیده بود و از زخم گلوله‌ای که به پایش خورده بود، خون می‌چکید. او به راستی "یک حیوان زخم خورده" بود. تران، تفنگ نیمه اتوماتیکش را روی او نشانه گرفت.


      در افسانه‌ها آمده که زندانی گفته بود: "می‌دانم که آمده‌ای من را بکشی! شلیک کن بزدل، فقط قرار است یک مرد را بکشی!" تران شلیک کرد. بنا بود که جلوه داده شود که این شبه نظامی در جریان درگیری کشته شده است، و به همین خاطر تران اول به دستها و پاهای او شلیک کرد. در حالی که مرد از درد روی زمین به خود می‌پیچید، تران دوباره شلیک کرد و این بار گلوله را به سینۀ او زد و او را کشت. اسمِ زندانی، "چه گوارا" بود. ترسناکترین انقلابی مارکسیست جهان، مرده بود.


      سی‌ونه سال قبل، در سال 1928، "ارنستو چه گوارا دلا سرنا" در روزاریویِ آرژانتین به دنیا آمد و طولی نکشید که برای اولین بار با مرگ رویارو شد. دشواری‌های شدیدی که در تنفس داشت، آسم تشخیص داده شد، و حمله‌های آسمیش گهگاه چنان شدید بود که جانش را به خطر می‌انداخت. ارنستوی جوان که اغلب اسیر تختش بود، وقت داشت تا به بیماریش فکر کند و بفهمد که نفس بعدیش، می‌توانست آخرین نفسش باشد. او خیلی زود به فانی بودنش پی برد. او که با مرگ چهره به چهره شده بود و از آن نترسیده بود، اجازه نداد بیماری اسیرش کند. دیدگاه در لحظه زندگی کردن، با او ماند. سالها بعد، نهراسیدنش از مرگ، باعث شد فیدل کاسترو تعجبش را از اینکه چه گوارا از انقلاب کوبا جان سالم به در برد را بروز دهد.

      خانوادۀ گوارا در سالهای کودکی ارنستو، اغلب در حال جا به جایی بود و همیشه در آرژانتین به دنبال جایی بودند که آب و هوایش به بهبود سلامتی ارنستو کمک کند. در نهایت، آنها سر از آلتا گراسیا در آوردند. شهر کوچکی در کوهپایۀ سیراس چیکاس، در استان کوردوبا. جایی که هوای خشک کوهستانیش باعث می‌شد، کودک اولشان راحتتر نفس بکشد. در آنجا، با تولد خواهر و بردارهای ارنستو و بزرگتر شدن خانواده، آنها به خانه عوض کردن ادامه دادند. مفهوم یک جا نشینی، و ریشه دواندن، چیزی بود که ارنستو عملاً هرگز لمسش نکرد.

      پدر و مادرش، هر دو تحصیکرده بودند، و از خانواده‌هایی می‌آمدند که اگرچه ثروتمند نبودند، اما ابداً فقیر هم نبودند. تحصیل ارنستو در ابتدا تق و لق بود و بیشتر شامل درسهایی بود که مادرش در خانه با او کار می‌کرد. بعدتر، زمانی که وضعیت آسم او بهتر شد، حضور او نیز در مدرسه بیشتر شد. او دانش‌آموزی توانا و باهوش محسوب می‌شد، هر چند که خیلی با برنامۀ درسی مدرسه میانۀ خوبی نداشت. شاید به این دلیل که در سالهای نوجوانی، مطالعات زیاد و متنوعی داشت: از آثار سیاسی گرفته تا آثار نویسندگان کلاسیک فرانسوی نظیر دوما و زولا و نویسندگان آمریکایی‌ای همچون اشتاین بک. او همچنین شیفتۀ شطرنج بود و با وجود بیماری و جثۀ نحیفش، راگبی‌باز مشتاق و قهاری بود و حتی یک نفر را مامور کرده بودند تا در کنار خط زمین با اسپری آسمش بدود تا اگر نیاز شد، اسپری را به او برساند.

      در سال 1947، ارنستو مشمول خدمت وظیفه می‌شد، اما به خاطر آسم معاف شد. این اولین بار بود که او به خاطر شش‌های ضعیفش خوشحال بود، چرا که این امکان را فراهم آورده بودند تا به تحصیلش ادامه دهد. او در دانشکدۀ پزشکی دانشگاه بوینس آیرس ثبت نام کرد و قصد داشت دکتر شود. جالب است که با وجود علاقه‌اش به پزشک شدن، خودش چندان به رعایت بهداشت فردی روی خوش نشان نمی‌داد. او از اینکه به خاطر بوی بد بدنش به او لقب "ال چانچو" (خوک) را داده بودند راضی بود. او همچنین از اینکه لباسهای قدیمی، از مد افتاده و شلخته بپوشد هم لذت می‌برد، مخصوصاً که دوست داشت با این کار دیگران را بهت زده کند.


      این خصیصه‌های ذاتی، دست و پای کسی را که عاشق سفر بود را نمی‌بست. ارنستو شیفتۀ آن بود که در تعطیلات دانشگاهی به سفر برود. او اولین بار به تنهایی با دوچرخه‌ای که رویش یک موتور کوچک سوار شده بود، در سال 1950 به سفر رفت. این سفر به نوعی آزمونی بود تا قدرت اراده‌اش را در کنترل بیماریش بسنجد. او با دوچرخه و با تمام سختی‌ها حدود 4500 کیلومتر را پیمود و تا شمال آرژانتین رفت. او خاطرات ماجراجویی‌هایش را یادداشت می‌کرد. او عادت خاطره‌نویسیش را در سفری که با دوستش، آلبرتو گرانادو، انجام داد نیز ادامه داد. این سفر در ژانویۀ 1952، سوار بر موتوری که نامش را "ظفرمند" گذاشته بود، شروع شد. البته این موتور چندین بار در طور سفر خراب شد و دست آخر آن را رها کردند. این دو در این سفر از شیلی، پرو، کلمبیا و ونزوئلا گذر کردند و سپس ارنستو از آنجا به تنهایی به میامی در ایالات متحده رفت و در سپتامبر 1952 دوباره به آرژانتین بازگشت.

      خاطراتی که او از این سفر نوشته، به خوبی نشان می‌دهند که چگونه فقر و محرومیت‌هایی که ارنستو در جریان این سفرها شاهد بود، نگاه او را به جهان شکل داد. قبل از سفرهایش، اگرچه مطالعات فراوانی در مورد نظریه‌های سیاسی انجام داده بود، اما هرگز خود را رسماً حامی یک دکترین سیاسی خاص معرفی نکرده بود. با این وجود، پس از مشاهدۀ فقر و درماندگی جمعیت‌های بومی آمریکای لاتین و استثماری که اغلب از سوی شرکتهای آمریکایی نسبت به آنها روا داشته می‌شد، او عمیقاٌ تحت تاثیر قرار گرفت.


      در ماه اکتبر آن سال، ارنستو دوباره در بوینس آیرس در حال تحصیل بود و داشت خود را برای امتحانهایی که برای دریافت مدرک پزشکی لازم بود، آماده می‌کرد. شش ماه بعد، او با خانه تماس گرفت، و به شوخی گفت دکتر گوارا دلا سرنا صحبت میکند. تقریباً بلافاصله پس از تایید صلاحیت پزشکیش، ارنستو برنامۀ سفری دیگر را چید، این بار با دوستی به نام کالیکا فرر. آنها در 7 جولای 1953، رهسپار کاراکاس در ونزوئلا شدند. جایی که آلبرتو (گرانادو) مشغول به کار بود.

      در طول سفر، ارنستو و کالیکا دریافتند که تغییرات انقلابی‌ای در گواتمالا در حال رخ دادن است. ارنستو هیجان زده بود. وقتی که در اکوادور بودند، به کالیکا پیشنهاد شد تا تیم فوتبالی را در کوییتو مربیگری کند. ارنستو نیز دعوت شده بود، اما او می‌خواست که سفرش را به سمت شمال ادامه دهد و بدین ترتیب آن دو از هم جدا شدند. آنها دیگر هرگز همدیگر را ندیدند.

      در راه سفر به گواتمالا، ارنستو در کاستاریکا توقف کرد و در آنجا با متفکرین سیاسی متنفذی همچون خوان بوش، که بعداً رییس جمهور جمهوری دومنیکن شد و رومولو بتانکورت، که بعداً رییس جمهور ونزوئلا شد، آشنا گشت. آگاهی سیاسی ارنستو روز به روز بیشتر می‌شد.

      این موضوع در گواتمالا به اوج رسید. او ابتدا با هیلدا گادیا، یک تبعیدی چپگرای پرویی، آشنا شد. ارنستو مردی فوق‌العاده جذاب بود، و با وجود لباسهای شلخته و عادت نداشتن به رعایت بهداشت، عاشقان پرتعدادی داشت. هیلدا، اگرچه چندان جذاب نبود، به اندازۀ ارنستو پرمطالعه بود، آن دو رابطه‌ای عمیق با هم پیدا کردند. حلقۀ اجتماعی هیلدا، شامل تبعیدی‌های سایر کشورهای آمریکای لاتین که حکومتهای دیکتاتوری نظامی راستگرا داشتند، می‌شد. در میان کسانی که از این جمع، ارنستو با ایشان آشنا شد، چندین کوبایی بودند که پس حمله‌ای ناموفق به سربازخانه‌ها، از این کشور گریخته بودند. رهبرشان که همچنان در کوبا زندانی بود، فیدل کاسترو نام داشت.

      گواتمالا به هشت تبعیدی‌های سیاسی بدل شده بود، چرا که دولت آن به ریاست جمهوری جاکوبو آربنز، در حال انجام اصلاحات اجتماعی بزرگی از جمله در زمینۀ حق رای، حق زمین و حق تحصیل بود.

      در بهار 1954، شایعات قوی‌ای وجود داشت مبنی بر این که شورشیان با پشتیبانی سیا، در حال برنامه‌ریزی برای ساقط کردن رییس جمهور هستند. وقتی که در تابستان، بمباران هواپیماها آغاز شد، این شایعات هم مهر تایید خورد.

      ارنستو در نامه‌ای که به خانه نوشت، و اعتراف کرد که بمبارانها هراس انگیز است، نوشت که "حس جادویی آسیب‌پذیر بودن" را احساس می‌کند.



      چه و هیلدا
      با شدت گرفتن درگیری‌ها، او به عضویت یک واحد پزشکی در آمد تا کمک کند و به همه می‌گفت که آربنز باید به مردم سلاح بدهد تا از انقلابشان دفاع کنند. آنچه رخ داد این بود که آربنز، شاید برای جلوگیری از خون و خونریزی و شاید تحت فشار ارتشش، استعفا داد و شورشیان امکان یافتند تا قدرت را در دست بگیرند. خیلی زود هر کس که ظن ارتباطش با رژیم سابق می‌رفت یا اینکه تمایلات کمونیستی داشت، دستگیر شد. هیلدا نیز بازداشت شد. ارنستو به سفارت آرژانتین پناهنده شد.

      او یک ماهی را در سفارت گذراند، تا اینکه به او اجازه دادند به مکزیک برود. هیلدا نیز چند روز بعد از زندان آزاد شد و به بعداً در مکزیک به او ملحق شد. در این زمان، عقاید سیاسی ارنستو در حال شفاف شدن بودند. او به منطقۀ آمریکای جنوبی به دیدِ یک کل نگاه می‌کرد، و باور داشت که جمعیت‌های بومی متنوع آن مورد استثمار شرکتهای استعمارگری که عمدتاً آمریکایی بودند، قرار گرفته و توسط این شرکتها فقیر نگاه داشته شده‌اند. این جوامع می‌بایست ابتدا استعمارگرانی را که از شمال قاره آمده بودند بیرون می‌ریختند و سپس حتی اگر لازم بود با خشونت، از آزادی بدست آمده دفاع می‌کردند. با این وجود، او همچنان مطمئن نبود که باید خودش را وقف هدفی خاص کند یا که سفرش را به اروپا ادامه دهد. تا اینکه در تابستان 1955 با فیدل کاسترو آشنا شد.

      چندین تبعیدی کوبایی‌ای که ارنستو و هیلدا در گواتمالا با ایشان آشنا شده بودند، نیز به مکزیک آمده بودند. فیدل و برادرش، رائول، در کوبا مورد عفو قرار گرفته بودند. وقتی که آنها به سایر تبعیدی‌ها در مکزیک پیوستند، راه برادران کاسترو با ارنستو یکی شد. فیدل برنامه‌ای مفصل ریخته بود تا یک نیروی چریکی کوچک را با قایق به کوبا برساند و یک انقلاب را در آنجا آغاز کند. ارنستو، تحت تاثیر رهبر کاریزماتیکی که تفکر مشابهی با خودش داشت، پذیرفت که به حملۀ شورشیان بپیوندد.

      اندک زمانی بعد، هیلدا باردار شد و ارنستو و هیلدا با هم ازدواج کردند، هر چند که از تعهد هیچ یک نسبت به نهضت کاسته نشد. "چه" که کلمه‌ای آرژانتینی به معنی "داداش" یا "رفیق" بود، کلمه‌ای بود که چه گوارا زیاد به کار می‌برد، و همرزمان کوبایی‌اش به همین خاطر به او لقب "چه" دادند. شوهر هیلدا، اصولاً پزشک گروه محسوب می‌شد. با این وجود، چه در همۀ برنامه‌های تمرین نظامی شرکت می‌کرد، و مشتاق بود تا خودش را اثبات کند. آلبرتو بایو، از کهنه سربازان جنگ داخلی اسپانیا که مربی این گروه بود، چه را "بهترین چریک" خوانده بود.

      نیرویی متشکل از 82 مرد سوار بر یک لنج موتوری، مکزیک را در 25 نوامبر 1956 ترک کردند. لنج قراضه‌ای بود. سفر هفت روز طول کشید. قایق در نزدیکی ساحل به گل نشست. افراد مجبور بودند تا هر آنچه را می‌توانستند با خود به ساحل حمل کنند و برای اینکار باید از میان مانگروهای انبوه و بوته‌های خاردار گذر می‌کردند. چه بعداً دربارۀ آن ماجرا نوشته بود: "در واقع قایق پهلو نگرفته و در اصل به گل نشسته بود." گروه خیلی زود توسط ارتش کوبا مورد حمله قرار گرفت.


      چه در یکی دیگر از مبارزاتش با مرگ، از ناحیۀ گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و خون زیادی از دست داد. او فکر می‌کرد که خواهد مرد، اما سایر مبارزان او را به مکانی نسبتاً امن رساندند. در درگیری‌ها، بسیاری از افراد گروه کشته شدند و سایرین دستگیر و اعدام شدند. آنها که زنده ماندند، در آن ناحیه پراکنده شدند.

      چریکهایی که جان سالم به در برده بودند، به تدریج یکدیگر را پیدا کردند و در کوههای سیرا مائسترا پنهان شدند. تعداد دقیقشان مشخص نیست، اما کمتر از 25 نفر بودند. کم کم، و با کمک بومی‌های منطقه و سایر کوبایی‌هایی که مشتاق پایان دادن به رژیم منفور باتیستا بودند، شورشیان موفق به عضوگیری و بدست آوردن اسلحه شدند. چه در ترتیب دادن حملات برق‌آسا به ارتش مهارت داشت، و به ارتش خسارت وارد می‌کرد و سپس پیش از آنکه پاتکی شکل بگیرد به مناطق روستایی فرار می‌کردند. فیدل کاسترو از مهارت ارنستو خشنود بود و فرماندهی یک نیروی دیگر را هم به او سپرد.

      چه، مردانش را سازماندهی کرد تا به محلی‌ها خواندن و نوشتن بیاموزند و خود کارهای درمانی برای بومیان انجام می‌داد. او در مورد انضباط شدیداً سختگیر بود، ولی در عین حال یک استراتژیست عالی هم بود که همواره خودش در صف اول قرار می‌گرفت و از همین روحیۀ گروههای تحت امرش همیشه بالا بود. مردان او همیشه آماده بودند تا جانشان را برای رهبرشان و هدفشان فدا کنند.

      پس از یک حملۀ ناموفق از سوی ارتش باتیستا، چریک‌ها حمله‌ای سراسری ترتیب دادند. نیروهای فیدل شروع به پیشروی به سوی سانتیاگو، دومین شهر بزرگ کوبا کردند و نیروهای چه نیز به سمت سانتا کلارا پیش رفتند. نبرد برای سانتا کلارا تعیین کننده بود. تنها ساعاتی پس از آنکه شهر به دست شورشیان افتاد، باتیستا از کشور گریخت. مردان چه رو به سوی هاوانا گرفتند و بدون مانع این شهر را اشغال نمودند. کمی بیش از دو سال طول کشید تا گروهی از چریکها که کمتر از بیست نفر بودند، کشور را تحت اختیار بگیرند.


      حال وقتش بود که آن را نگاه دارند. مسئولیت زندان لا کابانا به چه سپرده شد و وی در آنچه عدالت انقلابی را به سرعت به شکنجه‌گران باتیستا، جنایتکاران جنگی، خائنین، و دشمنان انقلاب نشان داد. متهمان حق استفاده از وکیل و شهود را داشتند، اما خبری از هیئت منصفه نبود. "چه" قضات را انتخاب می‌کرد و پرونده‌ها را با آنها بررسی می‌کرد، هر چند که به عنوان دادستان ارشد، حرف آخر را خودش می‌زد. صدها نفر به دستور او به جوخه‌های تیر سپرده شدند. او بنا نداشت، ملایمتی را که از نزدیک در گواتمالا شاهد بود را تکرار کند.

      او در زندگی شخصیش نیز، اصلاً اهل سازش نبود. وقتی که هیلدا با دختر سه سالۀشان به کوبا آمد، چه با بی‌تفاوتی به او اطلاع داد که عاشق همرزمش، آلیدا مارچ شده است. چه و هیلدا خیلی زود طلاق گرفتند. او و آلیدا ازدواج کردند و صاحب چهار بچه شدند.

      با این وجود، نه زن و بچه‌هایش، و نه کوبا که به او و خانواده‌اش شهروندی اعطا کرده بود، نمی‌توانستند قلب او را تسخیر کنند. تعهد اصلی چه، انقلاب بود.

      چه پس از آنکه برای چندین سال، مناصب دولتی گوناگونی را در دست داشت، نهایتاً یک "نامۀ خداحافظی" نوشت که فیدل کاسترو در اکتبر 1965 آن را به مردم کوبا عرضه کرد. چه در آن نامه از هدفش برای ترک کشور به منظور جنگیدن برای نهضت انقلاب در خارج گفته بود. زمانی که مردم از نامه مطلع شدند، او در آفریقا بود و در کنار مبارزان زبدۀ کوبایی به شورشیان مارکسیست در کنگو آموزش می‌داد.

      تصور می‌شد که تاکتیک‌های چریکی‌ای که در کوبا جواب داده بودند را می‌توان برای برپا کردن حکومتی کمونیستی در مرکز آفریقا به کار بست. با این وجود، چه دریافت که شورشیان کنگوی انضباط ضعیفی دارند و رهبری مناسبی هم ندارند. آنها همچنین با مزدوران آفریقای جنوبی که برای جنگیدن با شورشیان به کنگو فرستاده شده بودند نیز رو به رو بودند. چه که از وضعیت وخیم بهداشتی کنگو و حملات آسم رنج می‌برد، ناگزیر مجبور به ترک ماموریت شد.

      او دوران نقاهتش را به صورت ناشناس در دارالسلام و پراگ گذارند. او مخفیانه، برای آخرین بار به کوبا رفت و به فیدل و خانواده‌اش سر زد. سپس، ریش و بیشتر موهایش را تراشید و در پوشش یک تاجر بی‌اهمیت اروگوئه‌ای، وارد بولیوی شد.

      در مناطق روستایی جنوب شرق کشور، او با گروهی حدوداً پنجاه نفری از شورشیان آشنا شد. آنها در چند تبادل تیر ابتدایی با ارتش بولیوی موفق شده بودند. با این وجود، محلی‌ها قویاً حاضر نبودند قیام کنند و به آنها در انقلاب ملحق شوند، ضمن اینکه دشمنانشان از سوی سیا و نیروهای ویژۀ ایالات متحده حمایت می‌شدند. چریکها خیلی سریع به دام دشمن افتادند، و شمارشان روز به روز کمتر و حلقۀ محاصره به دورشان لحظه به لحظه تنگتر می‌شد.

      در اکتبر 1967، روحیۀ چریکها پایین بود و مردان چه خسته بودند. گروه چه در نزدکی روستای لا هیگوئرا بود. ارتش بولیوی آنها را در درۀ تنگ به دام انداخت و تیراندازی‌ای که به دستگیری چه منجر شد، آغاز شد. این آخرین جدال چه با مرگ بود.


      منبع: All About History; Issue 25

      نظر

      • EURASIA
        عضو فعال
        • Jan 2022
        • 1253

        #15483
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
        یه عده چپول مفتخور ، وید و الکل رو با روابط فوق آزاد جنسی با نصف بیشتر بچه های خوابگاه قاطی میکنند( رجوع کنید انقلاب جنسی می 1968)

        روابط جنسی یک مسئله شخصی است

        پس شما چه لیبرالی هستی که اینقدر با روابط جنسی افراد کار داری؟

        روابط فوق ازاد یعنی چه ؟

        فوق ان همون روابط خارج از ازدواج یا فوق فوق ان روابط چند نفره است دیگه؟

        خوب مسئله شخصی انها است

        این نشان می دهد مطالعات جنابعالی در فلسفه سطحی است

        یعنی هنوز این را متوجه نشدی

        که لیبرال ها و چپ ها در مسائل جنسی ازاد دعوایی ندارند و هم فکر هستند؟

        حتی لیبرال ها در مسائل جنسی اسان گیر تر و تندرو تر هستند

        این را نمی دانی؟


        لیبرال ها حتی با روسپیگری و تن فروشی موافق هستند

        ( روسپیگری یعنی پول در قبال رابطه )

        در حالی که چپ ها موافق نیستند یعنی پول در مقابل رابطه جنسی را رد می کنند و می گویند این کار ستم بر شحص تن فروش است و نباید از فقر اقتصادی انها سو استفاده کرد

        در حالی که از نظر لیبرال ها تن فروشی هم یک مسئله انتخابی است و باید باشد

        و با همین دانش در کامنت های مربوط به بحث نژاد علیه من لایک می گذاری

        بله حتما یکی از فلاسفه نژاد شناس هم کتاب های انها را نخواندی

        و بعد هم نظر هم می دهید

        و منبع ات هم ویکیپدیا است

        عجب منبع مهمی
        آخرین ویرایش توسط EURASIA؛ 2024/04/28, 16:18.
        زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

        نظر

        • زار عی
          عضو فعال
          • Dec 2020
          • 438

          #15484
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          هر کسی از چهار چوب ازدواج خارج شود از حیوان پست تره و باید ازش فاصله گرفت

          چند سال پیش تو تهران جنت آباد طرف پای را فراتر گذاشته بود و به دختر خود ش تجاوز کرده بود قبلا از همه عزیزان از درج این موضوع خیلی عذر خواهی می کنم

          اگر این اشخاص را 100 بار آتیش بزنی باز کم است آخه بی ناموس میرفتی با شخص دیگری ازدواج می کردی نه اینکه به دختر خودت تجاوز کنی
          هیچ آرامشی بالاتر از آن نیست که خداوند را با تمام وجود بخوانی و
          هیچ لذتی بالاتر از آن نیست که دست نیازمندی را بگیری

          نظر

          • rahi
            عضو عادی
            • Jan 2022
            • 118

            #15485
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
            یه عده چپول مفتخور ، وید و الکل رو با روابط فوق آزاد جنسی با نصف بیشتر بچه های خوابگاه قاطی میکنند( رجوع کنید انقلاب جنسی می 1968)

            این وسط میگن یه مبارزه بی خطری هم بزنیم به رگ

            چیکار کنیم ؟! بریم از تروریستهای حماس حمایت کنیم

            چون امریکا کشور دموکراتیک هست هیچ عواقبی هم نداره برامون

            وید و الکل و دختر /پسر بازی مون هم سرجاش خواهد ماند
            آزادی بیان همسوئی با وحدانیت خداوندی و جوهر وجودی در کائنات است که در برخی جوامع بشری پیاده سازی میشه دوست گرامی...

            با هیچ دلیل و بهانه ای نمیشه حق آزادی اظهار نظر رو از کسی سلب کرد...

            پلیس آمریکا هم گمونم بخاطر تجمع در مکان نامناسب برخورد کرده...

            نظر

            • EURASIA
              عضو فعال
              • Jan 2022
              • 1253

              #15486
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              در اصل توسط زار عی پست شده است View Post
              هر کسی از چهار چوب ازدواج خارج شود از حیوان پست تره و باید ازش فاصله گرفت

              چند سال پیش تو تهران جنت آباد طرف پای را فراتر گذاشته بود و به دختر خود ش تجاوز کرده بود قبلا از همه عزیزان از درج این موضوع خیلی عذر خواهی می کنم

              اگر این اشخاص را 100 بار آتیش بزنی باز کم است آخه بی ناموس میرفتی با شخص دیگری ازدواج می کردی نه اینکه به دختر خودت تجاوز کنی
              تجاوز به بزرگسالان و رابطه با کودکان جرم است این یک بحث متفاوت است
              زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

              نظر

              • afshinamin
                عضو فعال
                • Jul 2013
                • 4495

                #15487
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                در اصل توسط EURASIA پست شده است View Post
                روابط جنسی یک مسئله شخصی است

                پس شما چه لیبرالی هستی که اینقدر با روابط جنسی افراد کار داری؟

                روابط فوق ازاد یعنی چه ؟

                فوق ان همون روابط خارج از ازدواج یا فوق فوق ان روابط چند نفره است دیگه؟

                خوب مسئله شخصی انها است

                این نشان می دهد مطالعات جنابعالی در فلسفه سطحی است

                یعنی هنوز این را متوجه نشدی

                که لیبرال ها و چپ ها در مسائل جنسی ازاد دعوایی ندارند و هم فکر هستند؟

                حتی لیبرال ها در مسائل جنسی اسان گیر تر و تندرو تر هستند

                این را نمی دانی؟


                لیبرال ها حتی با روسپیگری و تن فروشی موافق هستند

                ( روسپیگری یعنی پول در قبال رابطه )

                در حالی که چپ ها موافق نیستند یعنی پول در مقابل رابطه جنسی را رد می کنند و می گویند این کار ستم بر شحص تن فروش است و نباید از فقر اقتصادی انها سو استفاده کرد

                در حالی که از نظر لیبرال ها تن فروشی هم یک مسئله انتخابی است و باید باشد

                و با همین دانش در کامنت های مربوط به بحث نژاد علیه من لایک می گذاری

                بله حتما یکی از فلاسفه نژاد شناس هم کتاب های انها را نخواندی

                و بعد هم نظر هم می دهید

                و منبع ات هم ویکیپدیا است

                عجب منبع مهمی
                شما چطور ایرانی هستی که نمیدونی تو ایران چه خبره و این متن برای چه کسی نوشته شده و نمیدونی یه ضرب المثل ایرانی هست که حرفو بندازی زمین صاحبش پیداش میکنه . عجله نکن پیداش خواهد کرد .نکنه توقع داری برای عرزشی جماعت که قدیس و بت شبه مذهبی ساخته ازین چپها از "جانَین" ((لاک / استیوارت میل)) نظر بذارم /.:biggrinsmiley.:/
                ----
                وات !! من و پیام قومیتی نژادی ؟!!
                با کی کار داری !!لطفا
                @};- از این جای پیام تا اخر زنگ بالا رو بزن :D
                اگه صرفا منطورت لایک خشک و خالی هست زیر کامنت علیرضای عزیز که من به ایشون ارادت دارم و کامنت بدی هم نذاشته بود. مگه قومی داریم که همه خوب یا همه بد باشند؟!ضمنا برای تیمور بختیار لایک من زیر کامنت امید آزاد عزیز رو ندیدی !!

                وانگهی شما چه لیبرالی هستی که به لایک ملت هم کار داری !!

                در مورد سواد هم نیازی به دفاع از خودم ندارم خدا روشکر

                در پایان
                @};-
                آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2024/04/28, 20:27.

                نظر

                • pournikdast
                  ستاره‌دار(2)
                  • Oct 2020
                  • 525

                  #15488
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  سلام و عرض ادب...
                  جناب مصطفوی عزیز پاسخ سوال قبلی بنده رو که ندادید، اما...
                  اول اینکه در دنیای عدد و رقم و آمار یعنی واقعا هنوز مقایسه ها باید بر اساس چند تا عکس و جملات بزرگان باشه؟
                  خب خدا رو شکر تکلیف اکثر متغیرها تو مقیاس جهانی و منطقه ای با عدد و رقم مشخصه...
                  اما فرض که قبول...
                  .................................................. ....................
                  آخه این چه توجیهی است که هر جا اعتراضی میکنیم سریع چند تا عکس و فتوشاپ میزارید که یعنی (بله) از ما بدتر هم هست...
                  مسئول از ما دزدتر...
                  خشونت از ما بیشتر...
                  فقر و بدبختی از ما بدتر...
                  دیکتاتوری و سرکوب از ما وحشتناک تر...
                  الان این شد دفاع از روش غلط؟
                  .................................................. ..
                  جوان عزیزی که مدافع حکومتت هستید، یعنی به غیر از:
                  -از ما بدترم هست...
                  -دنیا با ما دشمنه...
                  -آمریکا ستیزی...
                  -تحریمیم...
                  -به مسئولان تذکر دادیم...
                  -نفوذی داریم...
                  -لیبرال ها نزاشتن...
                  -حرف گوش نمیدن...
                  حاکمان ما هیچ مسئولیت دیگه ای رو تو اوضاع مملکت پذیرفتند؟
                  اگر این دلایل فرافکنانه رو از دایره واژگانتان حذف کنید، یعنی دیگه هیچ دلیلی برای این وضع مملکت وجود ندارد؟
                  همه چی خارج از اراده ی شماست؟
                  پس نقش شمای مسئول و حاکم چیه؟
                  مجدد سوال میکنم دشمن به کنار، دشمن کارش دشمنیه، نقش شما چیه؟
                  شما همه نایس؟
                  یا همه قاق؟
                  یا شاید هم واقعا فکر میکنید همه چی مرتبه و ما بی دلیل و ازسر شکم سیری غر میزنیم؟
                  /:.mellowsmiley.:/
                  .........................................
                  بازم کل چپ شد بی حیایی و کل چپولا شدن بی بند و بار...
                  ببین افشین جان خودت دوباره سر شوخی رو باز میکنی...
                  لیست آپدیت شده تو یک صفحه جا نمیشه ها، گفته باشم...
                  /.:biggrinsmiley.:/

                  نظر

                  • afshinamin
                    عضو فعال
                    • Jul 2013
                    • 4495

                    #15489
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    در اصل توسط pournikdast پست شده است View Post
                    سلام و عرض ادب...
                    جناب مصطفوی عزیز پاسخ سوال قبلی بنده رو که ندادید، اما...
                    اول اینکه در دنیای عدد و رقم و آمار یعنی واقعا هنوز مقایسه ها باید بر اساس چند تا عکس و جملات بزرگان باشه؟
                    خب خدا رو شکر تکلیف اکثر متغیرها تو مقیاس جهانی و منطقه ای با عدد و رقم مشخصه...
                    اما فرض که قبول...
                    .................................................. ....................
                    آخه این چه توجیهی است که هر جا اعتراضی میکنیم سریع چند تا عکس و فتوشاپ میزارید که یعنی (بله) از ما بدتر هم هست...
                    مسئول از ما دزدتر...
                    خشونت از ما بیشتر...
                    فقر و بدبختی از ما بدتر...
                    دیکتاتوری و سرکوب از ما وحشتناک تر...
                    الان این شد دفاع از روش غلط؟
                    .................................................. ..
                    جوان عزیزی که مدافع حکومتت هستید، یعنی به غیر از:
                    -از ما بدترم هست...
                    -دنیا با ما دشمنه...
                    -آمریکا ستیزی...
                    -تحریمیم...
                    -به مسئولان تذکر دادیم...
                    -نفوذی داریم...
                    -لیبرال ها نزاشتن...
                    -حرف گوش نمیدن...
                    حاکمان ما هیچ مسئولیت دیگه ای رو تو اوضاع مملکت پذیرفتند؟
                    اگر این دلایل فرافکنانه رو از دایره واژگانتان حذف کنید، یعنی دیگه هیچ دلیلی برای این وضع مملکت وجود ندارد؟
                    همه چی خارج از اراده ی شماست؟
                    پس نقش شمای مسئول و حاکم چیه؟
                    مجدد سوال میکنم دشمن به کنار، دشمن کارش دشمنیه، نقش شما چیه؟
                    شما همه نایس؟
                    یا همه قاق؟
                    یا شاید هم واقعا فکر میکنید همه چی مرتبه و ما بی دلیل و ازسر شکم سیری غر میزنیم؟
                    /:.mellowsmiley.:/
                    .........................................
                    بازم کل چپ شد بی حیایی و کل چپولا شدن بی بند و بار...
                    ببین افشین جان خودت دوباره سر شوخی رو باز میکنی...
                    لیست آپدیت شده تو یک صفحه جا نمیشه ها، گفته باشم...
                    /.:biggrinsmiley.:/

                    درود و عرض ادب

                    البته مقصود م به طیف فکری دیگری بود. به در گفتم دیوار بشنوه

                    ولی اقای دکتر بنده گردنم از مو هم باریکتره بقول شاعر : هر چه کنی بکن ولی لیست اپدیت نکن لطفا که هارد مغزم پر شده از لیست /.:biggrinsmiley.:/چون هر نفر که نمیشناسم باید کلی تحقیق کنم در موردش


                    ضمنا چند روز قبل ناخواسته اعتراف کردم که چپ خوب هم داریم مثل چپ عمان در چند دهه قبل /.:biggrinsmiley.:/
                    آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2024/04/28, 21:14.

                    نظر

                    • afshinamin
                      عضو فعال
                      • Jul 2013
                      • 4495

                      #15490
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      در اصل توسط rahi پست شده است View Post
                      آزادی بیان همسوئی با وحدانیت خداوندی و جوهر وجودی در کائنات است که در برخی جوامع بشری پیاده سازی میشه دوست گرامی...

                      با هیچ دلیل و بهانه ای نمیشه حق آزادی اظهار نظر رو از کسی سلب کرد...

                      پلیس آمریکا هم گمونم بخاطر تجمع در مکان نامناسب برخورد کرده...

                      بله گویا ملک خصوصی دانشگاه ها محسوب میشه طبق قانون و بدون رضایت دانشگاه تجمع در ان نقظه ممنوعه

                      نظر

                      • afshinamin
                        عضو فعال
                        • Jul 2013
                        • 4495

                        #15491
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        روزنامه کار و کارگر:۵۰ درصد به جمعیت فقرای کشور اضافه شد

                        ? شواهد آماری حاکی از آن است که نرخ فقر در ایران از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۹۶ روند ثابتی داشته است. از سال ۹۶ این رویه تغییر کرده و نرخ فقر حدود ۱۰ واحد درصد بیشتر شده و از سطح ۲۰ درصدی به ۳۰ درصد صعود کرده است.افزایش ۱۰ واحد درصدی نرخ فقر در ایران به معنای اضافه شدن ۸ میلیون نفر به تعداد فقرا است. به عبارت دیگر بعد از سال ۹۶ حدود ۵۰ درصد نسبت به گذشته به جمعیت فقرای کشور اضافه شده است.
                        ---------
                        شماری از وب‌سایت‌های خبری در ایران تایید کرده‌اند که موعود شمخانی، معاون سابق سازمان منطقه آزاد اروند و برادرزاده علی شمخانی، مشاور سیاسی رهبر جمهوری اسلامی، به اتهام اختلاس مالی در آبادان بازداشت شده است.

                        بنا بر این گزارش، میزان اختلاس برادرزاده دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۰ هزار میلیارد تومان است.

                        پیش از این نیز اخبار متعددی با موضوع «فساد مالی فرزندان و همسر و اعضای خانواده شمخانی» در پرونده‌های فروش پنهانی نفت، برج‌سازی و مالکیت شرکت‌های کشتی‌رانی در رسانه‌ها منتشر شده بود، اما این اولین‌ بار است که یکی از اعضای خانواده شمخانی بازداشت می‌شود.

                        نظر

                        • afshinamin
                          عضو فعال
                          • Jul 2013
                          • 4495

                          #15492
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          مسعود میرزائی شهرابی، رییس دانشگاه فردوسی مشهد، در نامه‌ای به استفان پریزنر، نماینده هماهنگ‌کننده سازمان‌ملل در ایران، اعلام کرد که این دانشگاه آماده است تا دانشجویانی که در جریان تجمعات ضد اسرائیلی و حمایت از غزه از دانشگاه‌های آمریکا اخراج شده‌اند را پذیرش کند

                          ------------

                          عزیزان سرکوبگر ساچمه دارند براتون چه ساچمه هایی
                          B-)
                          آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2024/04/28, 22:05.

                          نظر

                          • afshinamin
                            عضو فعال
                            • Jul 2013
                            • 4495

                            #15493
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            نخاله‌های انسانی با برگزاری راهپیمایی در هامبوگ (آلمان)، خواهان ایجاد خلافت در صنعتی‌ترین کشور قاره سبز شدند.


                            این بار اولی نیست که این تفاله‌های انسانی در اروپای غربی خواهان برپایی خلافت در این کشورها هستند.


                            هلند نیز صحنه چنین راهپیمایی‌هایی بوده است.


                            اگر جرات دارید در روسیه دم از این حرف‌ها بزنید تا ماهم از برخورد OMON با شما لذت ببریم ? حتی در روسیه هم نه؛ در دیگر کشورهای اسلاو اروپای شرقی مثل لهستان یا جمهوری چک حتی. در این کشورها مردم به خدمتشان می‌رسند ?

                            جنگاوران

                            نظر

                            • امیدازاد
                              عضو فعال
                              • Sep 2020
                              • 3763

                              #15494
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              در اصل توسط pournikdast پست شده است View Post
                              سلام و عرض ادب...
                              جناب مصطفوی عزیز پاسخ سوال قبلی بنده رو که ندادید، اما...
                              اول اینکه در دنیای عدد و رقم و آمار یعنی واقعا هنوز مقایسه ها باید بر اساس چند تا عکس و جملات بزرگان باشه؟
                              خب خدا رو شکر تکلیف اکثر متغیرها تو مقیاس جهانی و منطقه ای با عدد و رقم مشخصه...
                              اما فرض که قبول...
                              .................................................. ....................
                              آخه این چه توجیهی است که هر جا اعتراضی میکنیم سریع چند تا عکس و فتوشاپ میزارید که یعنی (بله) از ما بدتر هم هست...
                              مسئول از ما دزدتر...
                              خشونت از ما بیشتر...
                              فقر و بدبختی از ما بدتر...
                              دیکتاتوری و سرکوب از ما وحشتناک تر...
                              الان این شد دفاع از روش غلط؟
                              .................................................. ..
                              جوان عزیزی که مدافع حکومتت هستید، یعنی به غیر از:
                              -از ما بدترم هست...
                              -دنیا با ما دشمنه...
                              -آمریکا ستیزی...
                              -تحریمیم...
                              -به مسئولان تذکر دادیم...
                              -نفوذی داریم...
                              -لیبرال ها نزاشتن...
                              -حرف گوش نمیدن...
                              حاکمان ما هیچ مسئولیت دیگه ای رو تو اوضاع مملکت پذیرفتند؟
                              اگر این دلایل فرافکنانه رو از دایره واژگانتان حذف کنید، یعنی دیگه هیچ دلیلی برای این وضع مملکت وجود ندارد؟
                              همه چی خارج از اراده ی شماست؟
                              پس نقش شمای مسئول و حاکم چیه؟
                              مجدد سوال میکنم دشمن به کنار، دشمن کارش دشمنیه، نقش شما چیه؟
                              شما همه نایس؟
                              یا همه قاق؟
                              یا شاید هم واقعا فکر میکنید همه چی مرتبه و ما بی دلیل و ازسر شکم سیری غر میزنیم؟
                              /:.mellowsmiley.:/
                              .........................................
                              بازم کل چپ شد بی حیایی و کل چپولا شدن بی بند و بار...
                              ببین افشین جان خودت دوباره سر شوخی رو باز میکنی...
                              لیست آپدیت شده تو یک صفحه جا نمیشه ها، گفته باشم...
                              /.:biggrinsmiley.:/
                              دکتر جان سلام ..راستی یه سوال ؟؟چرا بعضی افراد به ایده چپ گرایش پیدا می کنن؟؟چی میشه که افراد به جای اینکه برا رشد و ارتقا جایگاه اجتماعی و شغلی خودشون تلاش کنن...می افتن تو این مسیر ؟؟مثلا اینده ...موقعیت و زندگیشون رو بعضا تو مسیری که منافع یا مطالبات دیگران هست به اسم آرمان و ایدولوژی ...ومبارزه برای تحققش فدا می کنن...جالبه دودسته هستن هم اونایی که خودشون به نان شب محتاجن ولی برامثلا فلسطین پستان به تنور می چسبانن مثل یمنی ها ...یا مثل چریک های قبل انقلاب که دکتر مهندس بودن می تونستن موقعیت های خوب مالی داشته باشن ولی دیدیم که چیکار کردن ..راستی چرا اینطوریه بعضی ادما چپ میشن بعضی راستگرا میشن ؟؟سرشته ؟؟محیطه ؟؟اکتسابیه انتخابیه ؟؟چیه جریان ؟؟

                              نظر

                              • afshinamin
                                عضو فعال
                                • Jul 2013
                                • 4495

                                #15495
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                مملکته, [4/28/2024 9:35 PM]
                                ?راز ناپدید شدن دختر مبتلا به اوتیسم در اصفهان فاش شد:

                                مادر این دختر اعتراف کرده، دایانا را به یک باغ متروکه در خارج از شهر برده و با چاقو او را کشته. بعد هم جسدش را آتش زده و با انتشار آگهی ناپدید شدن دایانا، بدنبال صحنه سازی بوده است.
                                m_ghamkhar (https://twitter.com/m_ghamkhar/statu...57553873047886)

                                در این زمینه، پیشتر وب‌سایت «پیام ما» گزارش داده که در زمستان سال گذشته، هر ماه یک کودک دارای معلولیت توسط اعضای خانواده به قتل رسیده و از جمله عوامل زمینه‌ساز این قتل‌ها، «افزایش تورم و اجرا نشدن قانون حمایت از افراد دارای معلولیت» بوده است.

                                در این گزارش، به نقل از یک مادر دارای فرزند اوتیستیک آمده است، «هیچ نهادی» امکانات مورد نیاز «برای حمایت از این افراد» را تأمین نمی‌کند و «حتی دولت هم که باید طبق قانون کمک‌هزینه معیشت را به آنها پرداخت کند، از وظیفه‌اش سر باز می‌زند.»

                                همچنین سعیده صالح غفاری، مدیرعامل انجمن اوتیسم ایران، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا گفته با وجود آن که بارها از وزارت بهداشت و نهاد‌های حاکمیتی خواسته نسبت به وضعیت آماری جامعه اوتیسم در کشور اقداماتی انجام دهند، اما تا کنون پاسخ مثبتی از نهاد‌های ذی‌ربط دریافت نکرده است.
                                VOA (https://ir.voanews.com/a/murder-auti...r/7588367.html)

                                همزمان در آلمان:
                                https://t.me/mamlekate/87048

                                مملکته, [4/28/2024 9:35 PM]
                                ? آریان کجاست؟
                                بزرگترین عملیات جستجو در تاریخ آلمان

                                کودک ۶ ساله آلمانی به نام آریان که آوتیست هم هست حدود یک هفته است گم شده. بیش از ۱۲۰۰ نفر از سربازان ارتش و امدادگران در جستجوی این کودک هستند. تلاش‌های جستجوگران برای یافتن این کودک تا کنون نتیجه‌ای نداده است.
                                DW (https://www.dw.com/fa-ir/a-68942501)
                                همزمان در جمهوری اسلامی:
                                https://t.me/mamlekate/87047

                                نظر

                                در حال کار...
                                X