کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
۸ تا سردار محترم ایرانی رو یکجا اسراییل شهید کرد و ۵۰۰ تا موشک زدیم بدون اینکه حتی یک اسراییلی خراش بر دلرد و نکته جالب بابت ۸ تا سردار عزای عمومی اعلام نشد و اینکه ......بماند
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
وقتی همه مردم بیایند سلاحهای گرم هم از کار میافتد..! "ونزوئلا"
سلاح ها برای کشتن مردم تنها گلوله نمیخواهند، دلیل و برهان قاطع میخواهند!
وقتی حکومتی نتواند ساختار معنایی و راهبردی خود را بازآفرینی و بازپیرایی کند و مانیفست آن با عملکردش از معنا تهی شدهباشد، بیگمان نمیتواند مردم را همراه خود داشتهباشد و اگر حاکمیتی نتواند مردم را همراه خود داشتهباشد چه در زمینهی امنیت نظامی و چه امنیت داخلی بمرور دچار فروپاشی و انحطاط خواهد شد.
برای اینکه حکومتی بتواند قدرت خود را در داخل تداوم بخشد نیاز به مشروعیت واقعی نه مشروعیت رسانهای دارد و این مشروعیت عملکردی خود کارکرد سلاحها را برای دفاع در برابر تهاجم بیگانگان و یا شورشهای داخلی ثمربخش میکند و در صورت نبودن چنین مشروعیتی بیگمان هیچ ساختار نظامی در برابر مردم و بیگانگان دوام و قوامی نخواهد داشت، چرا که اودلایل محکم برای ایستادگی در برابر غیرقدرت را از دست میدهد.
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
افسانۀ جلال آل احمد که طور دیگری بود و جلال آل احمدی که گونهی دیگری بهما شناساندند!
✍️یادداشتی از سالار سیفالدینی
«امان از قبلۀ مسلمین.
مرکز کثافت است، مزبله است، کثافتکدهای است.
نمودار کاملی است از ظاهر و باطن مردمی که به این قبله، نماز میگذارند و اصلاً چه بیخود ما جهودها را به کثافت مسخره میکنیم.
اسلام را در زادگاهش، باید نمودار اصلی کثافت دید»..
(خسی در میقات، از بخشهای حذفشده، به کوشش رسول جعفریان)
انتشار بخشهای سانسور شده سفرنامه جلال آل احمد در حج (به قول خودش بدویتِ موتوریزه)، از سوی رسول جعفریان، بسیاری را به شوک فرو بُرد.
آلاحمد به عنوان یک تودهای بریده و ماجراجو، طی دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی برندینگ شد و مرجع تقلید بخشِ بزرگی از روشنفکری دینی و چپ شناخته میشد.
معروف بود که جلالِ بیدین، با رفتن به حج ایمان آورد، ولی آنطور که خودش نوشته، حجِ او صرفاً یک ماجراجویی بود نه از روی اعتقاد، همانطور که سفر به سرزمین اسرائیل (عزرائیل) از روی ماجرا بود.
بخشهای حذف شده از کتاب خسی در میقات، بنا بر مصلحت از سوی خود آلاحمد و به توصیۀ محمود طالقانی، حذف شدند نه اعتقاد.
این حذفیات از جلال موجودی وارونه ساخت و مرجعیتِ روشنفکری به او بخشید.
ضرباتی که جلال از بیرون دانشگاه به پیکرۀ دانشگاه و نظام علم وارد کرد، ضرباتی کاری و جبرانناپذیر بود.
جلال که هرگز «به مکتب نرفت و خط ننوشت» به غمزههای سمی و کتابهای زهراگین، عالَمی را فریفت و مسألهآموز صد مدرس و روشنفکر برای «خودزنی» شد.
حملاتِ جلال به وحدتِ ملی، زمینۀ رشدِ روشنفکری «ضدِّ ملی» را فراهم آورد.
آرزوی اشغال ایران توسط خلافتِ عثمانی به بهانۀ اینکه چه فرقی میکند؟
مگر اکنون ایالتی از ایالتهای امریکا نیستیم...
اوجِ منجلاب و باتلاقِ کثیفی بود که آلاحمد مانند یک مخلوقِ بیریشه و بیاصالت در آن دست و پا میزد.
رضا براهنی که سرچشمۀ جوشانِ افکار سمی او بود، در جایی، غربزدگی را چیزی در مایههای «مانیفیست کمونیستِ شرق» نامیده است.
حقیقتاً پیامدهای ویرانگر این کتاب در لجنمالی اندیشمندانِ ایرانی و نگاه ایدئولوژیک به هر چیز و نابودی تئوریکِ بنیادهای تجدد و سنت (توأمان) کاریکاتوری از همان مانیفیستِ مارکس است.
در خدمت و خیانت روشنفکران برای آن بود که خائن، جای خادم را بگیرد و گفتارِ غربزدگی در نهایت تا جایی پیش رفت که خود جلال نیز «غربزدۀ مضاعف» نام گرفت.
پروژۀ برندینگِ جلال از سوی کسانی همچون «پدر طالقانی» برای مصرفِ او در راه پیکارِ سیاسی بود تا از او، یک روشنفکرِ متعهد بسازد، تا بتوان از یک معلمِ دیپلمۀ الکلی در برابر اندیشمندانِ مستقل دانشگاهی، تندیسی ساخت.
افکار ضدِّ علم و ضدِّ مشروطۀ جلال و ضربهای که بر پیکرۀ «حکومت قانون» زد به تنهایی با حملۀ مغول برابری میکند.
تعطیل کردن فکرِ مشروطه و به هیچشمردنِ قانون و دانشگاه، ضربهای عظیم بود
ولی برای هیچ... بسیاری از مبارزان مذهبی توجه نکردند بریدن او از «حزب» توده به معنای بریدن از سنت کمونیستی و چپ نبود.
جلال، بادکنکی بود که ساخته شده بود برای پیکارِ سیاسی اما فراتر از پیشبینیها باد کرد. مغزی بود سمی و از روی سودا و هوس، که بر هیچ بنیادی تکیه نداشت.
داستان زندگی جلال - که قلمی نرانده جز از روی کینه - نشان میدهد که روشنفکری یعنی «حزبِ روشنفکرانِ ایدئولوژیک» سالها با توهمی از واقعیت، مخاطب را سر کار گذاشته بود.
کینۀ جلال به حج و آئین مسلمانان که با بدترین جملات از آن یاد میکند، نشان میدهد که او چقدر دمدمی مزاج بود و بر هیچ بنیادی تکیه نداشت جز هوس و سودا.
اگر سفرنامۀ اسرائیل او را خوانده باشید، دقیقاً چنین ویژگی دارد، در جایی طرفدارِ اسرائیل و تعلقِ فلسطین به یهودیان است و در جای دیگر طرفدارِ مظلومیتِ فلسطین، اما در نهایت با اسرائیل نیز بد نیست.
جلال، ترور شخصیتِ اندیشمندان و نویسندگان درجۀ یک معاصر را به عنوان یک رسالت، تلقی میکرد و ذیلِ نامِ غربزدگی، دهها نویسندۀ مرجع و دانشمندِ عالی این مملکت را لجنمال کرد
و عاقبت، خودش نیز در سودای افراط در الکل به عدم رفت.
اما مغزهای زیادی را تباه کرد و کارخانه فکری خائنپروری را به کار انداخت.
احمد فردید [مراد بیژن عبدالکریمی] که بار اول، اصطلاحِ غربزدگی را ابداع کرده بود، وقتی دید جلال آن را بیملاحظه به این و آن نسبت میدهد، خود او را «غربزدۀ مضاعف» نامید
اما تمام این مقاومتها چیزی نبود که قلمِ زهرآلود او را متوقف کند.
تکلیفِ جلال با خودش معلوم نبود، یک روز خوب، حالش خوب بود و یک روز بد.
به نظرم رازِ جلال همین بود که کسانی چون محمود طالقانی از او یک چهرۀ دیگر بزک کردند و به مخاطبانِ سادهلوح فروختند
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
اینها برای بقای حکومت مقدس خودشان حتی یک راس اسراییلی را هم زخمی هم نمی کنند چه برسد به کشتن می زنم بزنید خواهیم زد لاف در غربت هست می خواهی بزنی بزن می زنم می زنم مصرف داخلی دارد و لاغیر
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
اینها بدون هماهنگی با آمدیکا و انگلیس و روسیه و چین و ...آب هم نمی خورند می زنم معنی ندارد بزن تموم شه حمله تا ۷۲ ساعتآینده یعنی آب خوردن با هماهنگی و با اجازه خنده داره زد ترکونده این ها دارند دور خودشان می چرخند
نظر