اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • مگنوس کارلسن
    عضو فعال
    • Jan 2022
    • 1641

    #16576
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
    وقتی پشه ای رو می کشید، "جان" اش رو ازش گرفته اید...
    وقتی مورچه ای رو می کشید، "جان" اش رو ازش گرفته اید
    همینطور وقتی یه نهنگ رو می کشید یا یک فیل رو یا یک کودک رو

    پس چه فرقی هست بین کشتن یک پشه با یک نهنگ؟ هر دو یک موجود "جاندار" بوده اند که شما یک چیزی به نام "جان" رو ازشون گرفته اید
    یا بین یک مورچه و یک کودک؟

    کاری به سلسله مراتب آگاهی و تکاملی شون ندارم
    کاری هم به اثرگذاری و فانکشن شون در دنیا نیز ندارم

    در هر دو صورت، شما چیزی به اسم "جان" یک جاندار رو از او گرفته اید. و الان دیگه به همین خاطر او آن "جان" ی که باعث شده بود در دنیا بتواند زندگی کند و تعامل کند را ندارد... میخواد یک پشه باشه میخواد یک انسان باشه یا یک نهنگ... جثه مهم نیست، مراتب آگاهی هم مهم نیست...

    ----
    این موضوعیه که چند روزه فکر منو مشغول کرده....
    آیا به نظر شما قیاس بالا درست است؟
    آیا کشتن یک مورچه، برابری میکنه با کشتن یک انسان؟

    و سوال دیگه این که آیا میشه اون یک واحد "جان" ی رو که از پشه گرفته ایم، بدیم به نهنگی که در لحظات آخر مرگشه و اون زنده بشه؟ (شدنی بودن فیزیکی اش رو نمیگم. منظورم روی قدرت زندگی بخشی این"جان" هست) آیا جان یک پشه، میتونه در کالبد یک نهنگ قرار بگیره و باعث زنده موندن اون بشه؟ به هر حال، جان یا روح یا انرژی یا هر اسم دیگری، قاعدتا نه حجم داره، نه وابسته به حجم جانداره... یا هست؟؟
    دردنیا عدالتی وجود ندارد...اصلا عدالت باوجودتفاوتها..بحثی بی معناست...عدالت یعنی جان یک پشه...بایک انسان ...برابراست...این دنیابدون دلیل و براساس تصادف به وجود آمده...سرانجام هم بدون معنا به فنا میرود...زندگی هم براساس اصالت قدرت(جناب گنجشک)...تداوم می یابد...خدا وآخرت هم که مفاهیمی در راستای اصالت قدرت برای استثمار موجودات زنده دیگراست...تنها عامل بازدارنده وزیبای خلقت...مفهوم ...وجدان انسانیست...که کور سویی از اجرای حقیر عدالت را...ممکن میسازد....

    نظر

    • Bikhabar
      ستاره‌دار(22)
      • Sep 2020
      • 1189

      #16577
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
      وقتی پشه ای رو می کشید، "جان" اش رو ازش گرفته اید...
      وقتی مورچه ای رو می کشید، "جان" اش رو ازش گرفته اید
      همینطور وقتی یه نهنگ رو می کشید یا یک فیل رو یا یک کودک رو

      پس چه فرقی هست بین کشتن یک پشه با یک نهنگ؟ هر دو یک موجود "جاندار" بوده اند که شما یک چیزی به نام "جان" رو ازشون گرفته اید
      یا بین یک مورچه و یک کودک؟

      کاری به سلسله مراتب آگاهی و تکاملی شون ندارم
      کاری هم به اثرگذاری و فانکشن شون در دنیا نیز ندارم

      در هر دو صورت، شما چیزی به اسم "جان" یک جاندار رو از او گرفته اید. و الان دیگه به همین خاطر او آن "جان" ی که باعث شده بود در دنیا بتواند زندگی کند و تعامل کند را ندارد... میخواد یک پشه باشه میخواد یک انسان باشه یا یک نهنگ... جثه مهم نیست، مراتب آگاهی هم مهم نیست...

      ----
      این موضوعیه که چند روزه فکر منو مشغول کرده....
      آیا به نظر شما قیاس بالا درست است؟
      آیا کشتن یک مورچه، برابری میکنه با کشتن یک انسان؟
      ...
      در پاسخ به سوال شما .. سوالی برای من مطرح میشه که ابتدا لازمه تا اون جواب داده بشه!

      به نظر شما جان یک انسان اهمیت داره؟ چرا؟ .. فرض کنیم من الان توانایی کشتن چند ملیون یا میلیارد انسان رو (به صورت رندوم) دارم .. آیا به نظر شما کشتن اون‌ها ایرادی داره؟چرا؟

      //////////////////////////////////////////////////////////

      یک سوال هم از سایر دوستانی که پاسخ دادند بپرسم .. چطور شما به چیزی به نام روح یا هر چیز ماوراء طبیعه دیگه‌ای باور پیدا کردید؟
      آخرین ویرایش توسط Bikhabar؛ 2024/07/24, 20:20.

      نظر

      • MNB1984
        عضو فعال
        • Jan 2020
        • 376

        #16578
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        در اصل توسط مگنوس کارلسن پست شده است View Post
        دردنیا عدالتی وجود ندارد...اصلا عدالت باوجودتفاوتها..بحثی بی معناست...عدالت یعنی جان یک پشه...بایک انسان ...برابراست...این دنیابدون دلیل و براساس تصادف به وجود آمده...سرانجام هم بدون معنا به فنا میرود...زندگی هم براساس اصالت قدرت(جناب گنجشک)...تداوم می یابد...خدا وآخرت هم که مفاهیمی در راستای اصالت قدرت برای استثمار موجودات زنده دیگراست...تنها عامل بازدارنده وزیبای خلقت...مفهوم ...وجدان انسانیست...که کور سویی از اجرای حقیر عدالت را...ممکن میسازد....
        با سلام
        جالبه که در مورد بینش تصادف باهم همنظریم.انسانهای کمی هستند که به تصادف اعتقاد دادن.ولی تصادف بر دنیا جاریه.
        در مورد وجدان و عمل صحیح انسان.
        هم شبر میگرده به قسمت pfc مغز!
        در ذات انسان سکس با محارم هم مشکلی نداره چیزی که جوش رو میگیره قسمت ldpfe مغزه و جالبه این قسمت تنها در انسان وجود داره و حس انزجار حدود ده هزار ساله ساله که تکامل پیدا کرده‌
        اگر قسمت ldpfc رو غیرفعال کنید چه محارم و چه غیر محارم یک نقش رو دارند
        پیشنهاد میکنم کتاب دترمایند رو مطالعه بفرمایید.

        نظر

        • مگنوس کارلسن
          عضو فعال
          • Jan 2022
          • 1641

          #16579
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Post
          در پاسخ به سوال شما .. سوالی برای من مطرح میشه که ابتدا لازمه تا اون جواب داده بشه!

          به نظر شما جان یک انسان اهمیت داره؟ چرا؟ .. فرض کنیم من الان توانایی کشتن چند ملیون یا میلیارد انسان رو (به صورت رندوم) دارم .. آیا به نظر شما کشتن اون‌ها ایرادی داره؟چرا؟

          //////////////////////////////////////////////////////////

          یک سوال هم از سایر دوستانی که پاسخ دادند بپرسم .. چطور شما به چیزی به نام روح یا هر چیز ماوراء طبیعه دیگه‌ای باور پیدا کردید؟
          به گمان من...خود"جان"...مفهومی ماوراالطبیعه است..."وجدان "...مفهومی اکتسابی وهم غریزی است...اون قسمت غریزیش...میتونه ماوراالطبیعه باشه....
          کشتن انسانهای دیگر...ویاحتی جانوران دیگر...فقط به واسطه مفهوم وجدان(که نه تعریف میشود ونه بین انسانها یکسان است)...خوب نیست...درمفهوم بزرگ کیهانی...کشتن ادمها...همانگونه است که کشتن پشه ...کاملا بی اهمیت...
          تفاوت انسان وحیوانات...احتمالا..پیشرفته شدن حس غریزه...وتبدیل ان به وجدان است...
          نتیجه گیری کلی....همه چیزپوچ است...

          نظر

          • کیمیاگر
            عضو عادی
            • Apr 2011
            • 298

            #16580
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            سپاسگزارم از پاسخهای دوستان فرهیخته...
            عذر میخوام آنلاین نبودم... امیدوارم حمل بر بی ادبی نشده باشه
            مواردی رو در دو سه پست آتی خواهم نوشت

            نظر

            • Bikhabar
              ستاره‌دار(22)
              • Sep 2020
              • 1189

              #16581
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              در اصل توسط مگنوس کارلسن پست شده است View Post
              به گمان من...خود"جان"...مفهومی ماوراالطبیعه است..."وجدان "...مفهومی اکتسابی وهم غریزی است...اون قسمت غریزیش...میتونه ماوراالطبیعه باشه
              چطور "جان" رو یک مفهوم ماوراالطبیعه می‌دونید؟ .. خب ما یک انسان زنده رو از مرده تشخیص می‌دهیم .. پس چرا باید ماوراالطبیعه باشه؟ [به نظر میرسه تعریف و فهم ما از ماوراالطبیعه متفاوته]

              در اصل توسط مگنوس کارلسن پست شده است View Post
              کشتن انسانهای دیگر...ویاحتی جانوران دیگر...فقط به واسطه مفهوم وجدان(که نه تعریف میشود ونه بین انسانها یکسان است)...خوب نیست
              با تعریف‌پذیر نبودن وجدان هم شاید خیلی موافق نباشم .. بالاخره در مورد هر چیزی .. حداقل ویژگی‌هاش رو می‌تونیم بیان کنیم .. که بدونیم داریم در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم و فهم مشترکی نسبت به اون پیدا کنیم

              در اصل توسط مگنوس کارلسن پست شده است View Post
              نتیجه گیری کلی....همه چیزپوچ است...

              و در مورد نتیجه‌گری کلی هم .. تا ببینیم منظور از "پوچ" چی باشه!
              /.:biggrinsmiley.:/
              آخرین ویرایش توسط Bikhabar؛ 2024/07/24, 20:54.

              نظر

              • کیمیاگر
                عضو عادی
                • Apr 2011
                • 298

                #16582
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                در اصل توسط Davar پست شده است View Post
                شما می فرمایید " کاری به سلسله مراتب آگاهی و تکاملی شون ندارم "

                اصل موضوع همینه، واسه چی دنیای مادی رو تجربه می کنن؟ پشه و انسان
                رفت و آمد به دنیای ماده به دلیل ارتقاء آگاهی یا تکامل روح هست وگرنه جان ارزشی نداره.
                هزار بار جان گرفتیم هزار بار دیگه هم می گیریم تا ارتقاء آگاهی رخ بده تا نیازی به تجربه مادی نداشته باشیم.
                درود...
                ممنون...
                فرمایش تان، کاملا متین هست و منم کاملا به مبحث ارتقای آگاهی و تکامل روح باور دارم
                اما خودم که داشتم فکر میکردم، به این فکر میکردم که اگه این موارد رو کنار بگذاریم و فارغ از اونها به مساله نگاه کنیم، چطور باید تجزیه تحلیل کنیم مساله رو...
                یعنی در یک حالت ایزوله مانند
                فرض کنیم که مراتب آگاهی ای در کار نیستند، و انسان دیگه در اون، اشرف مخلوقات نیست...
                و فرض کنیم که مراتب تکاملی ای هم در کار نیست که موجودی بخواهد از موجودی دیگر تغذیه کند یا موجودی، تهدیدی برای موجودی دیگر باشد

                و فقط به مبحث اون یک واحد "جان" نگاه کنیم، نه دیگر موارد


                در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                درود

                جالبه که دیه زن و مرد ( ارزش مادی جانشان ) متفاوته !!!

                ==========

                بحث قدرت در عالم واقعیت تعیین میکنه که جان هرکسی چقدر ارزش داره ، جان کودک با پشه برابری میکنه کمتره یا بیشتره ( اصالت قدرت )


                مثلا خیلی راحت میشه به جوجه های یک مرغ تعرض کرد ، ولی به بچه های پلنگ و شیر کار ساده ای نیست ! پدر و مادرشون بواسطه قدرتی که دارن ....


                ===========

                یکمی سخت ترش کنیم ، اصلا جان یا جاندار یعنی چی ؟ ویروس ها هم جاندار محسوب میشن ؟ صرفا چون قابلیت تاکثیر دارند؟ ستاره ای مثل خورشید که فعالیت داره چطور آن هم زنده محسوب میشه ؟ مثلا اگر میشد خورشید را به طرقی خاموش کنیم به معنای گرفتن جانش محسوب میشد ؟

                ========

                بیشتر بحث زور و قدرت بنظرم مطرح هست


                شما می تونید شخصا برید پشت دوشکا و به ملت تیراندازی کنی اگر زورت برسه ، به هیچجا هم لازم نیست پاسخگو باشی

                اما اگر در جلسه دادگاه داد بزنی و حق خواهی کنی ، سریع یک حکم می زنند برای "اختلال در نظم عمومی " دستبند بازداشتگاه !!!!

                بحث بحث قدرته ولا غیر


                ===============
                انتقال جان ! فکر نمی کنم به گرفتن جان شخص دیگری نیاز باشه

                چیزی شبیه به دستگاه شوک الکتریکی که فرد تازه فوت شده میزنند و زنده میشه و بر میگرده ، ممکنه در اینده دستگاه های پیشرفته تری به وجود بیاد که خیلی ساده تر بشه جلوی مرگ را گرفت یا حیات را بازگردوند. و.... نیازی هم به گرفتن جان دیگری نباشه
                درود...
                ممنون جناب گنجشک، اما بحث تنازع بقا مد نظرم نبود یا اینکه یک موجود چون قدرت داره نمیتوان به جانش تعرضی کرد و بالعکسش

                همونطور که در توضیح بالا گفتم، اگه بیایم و این مساله رو در چارچوب یک فضای ایزوله ببینیم، چطور باید تحلیلش کنیم؟

                به عبارت دیگه، من بعنوان یک انسان نوعی، همونطور که اصلا نمیتونم چنین فکری رو در ذهنم حتی اجازه عبورش رو بدم که جان یک کودک رو بگیرم، و به شدت اندوهگین و متاثر میشم... همین رویه رو هم چرا در برابر گرفتن جان یک پشه ندارم؟
                آیا اون چیزی که اون کودک معصوم و نازنین داره به نام "جان" با اون جانی که یک پشه داره، متفاوته؟ باز هم تاکید میکنم روی موجود ها فوکوس نکنید، بلکه تنها روی اون "جان" ... اون چیزی که در درون جسم شون وارد شده و نبودش باعث از بین رفتن شون میشه

                نظر

                • کیمیاگر
                  عضو عادی
                  • Apr 2011
                  • 298

                  #16583
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  در اصل توسط کیوان پست شده است View Post
                  درود به شما ، برام جالب بود اینجا همچین سوالی مطرح شده و پاسخها هم شنیدنی بود ، همونطور که دوست آگاه من داور عزیز گفتند این به مراتب آگاهی و تکاملی مربوط هست اما میخوام نکات دیگری رو هم اضافه کنم.

                  ابتدا بگم آگاهی و ابعاد بالاتر هیچ ارتباطی به ادیان و سو استفاده آنها از این مفاهیم خدا و روح و ... ندارد ، آگاهی با دانش متفاوت است ، هیچ ربط و شباهتی هم به باور یا اعتقادی ندارد و اصولا این مسائل هم ربطی با خداباوری یا ناباوری ندارد ، اساسا به نظرم خداناباوران جایگاه بالاتر و ادراک قویتری از مفهوم زندگی نسبت به مذهبیونی که مدعی باورهای الهی هستند دارند ، آنها شجاعت نقض و نقد و شک و بحث را دارند ، چارچوب هایی که یک مذهبی نمیخواهد و نمیتواند فراتر از آن حرکت کند.

                  در عالم معنا یا روحانی یا به معنای لغوی صحیح تر ، در جهان واقعی ( که جهان مادی 3 بعدی ما نسبت به آن کاملا سطحی و غیر واقعی محسوب میشود ) اعمال اینجا بر حسب نیت درونی آن عمل سنجیده میشود.
                  بین کشتن پشه با پشه هم با نیت های مختلف ، تفاوت عمیقی وجود دارد .
                  پشه ای آدمی را نیش میزند و آن آدم بر طبق واکنش غریزی و طبیعی خود و برای حفاظت از بدن خود در برابر پشه آنرا در لحظه میکشد ، اثر این کشتن در تجربه روحی آن فرد هم به اندازه همان لحظه ناگوار خواهد بود ، صیادانی برای رزق روزانه خود و خانواده گرسنه شان مجبور به شکار نهنگی میشوند ، آنها میدانند که کشتن نهنگ اشتباه است اما جبر روزگار و شرایط جغرافیایی راه دیگری برای آنها باز نگذاشته ، گرفتن جان این نهنگ برای آنها در جهان حقیقت تبعاتی دارد همچون ضربه های دانه های تگرگ که برای دقایقی به عمق جان روحشان میخورد اما مدت کوتاهی پس از ان ابرهای تیره کنار میرود و نور خورشید نمایان میشود.
                  اما در جایی دیگر ، آدمهایی دیگر ، پشه را بی هیچ دلیلی و از روی آزارش میکشد ، نهنگ را مازاد بر نیازش ، برای گرفتن روغن نهنگ یا برای حرص و طمع فروش بالا و کسب پول ، برای تفریح و خوشگذرانی اش ، برای نفرتی که از نام و قیافه نهنگ دارد شکار میکند و میکشد، اثر گرفتن جانی که اینجا آن آدم انجام میدهد در عالم حقیقی دیگر در لحظه نیست که به سادگی تمام شود ، پژواک بلندش در امتداد ابدیت مرتعش میشود و اثر ناگوارش ماهیت روح او را در بر میگیرد.

                  آیا جان یک پشه، میتونه در کالبد یک نهنگ قرار بگیره و باعث زنده موندن اون بشه؟

                  سطح و کیفیت و خصوصا ماهیت آن روح یا انرژی که در جانداران مختلف قرار میگیرد با یکدیگر متفاوت هستند ، همونطور که تکامل در جسم معنا دارد ، در آنچه ما روح مینامیم هم مفهوم خاص خودش را دارد ولی از نظر ساختار متفاوت با درک ما از مفهوم تکامل است ، ویژگی این دنیای مادی در این هست که در اینجا همه نوع ترکیب روحی و انرژی از هر سطح نازل و عالی به طور همزمان و یکجا در کنار هم قرار میگیرند و برای حل معمای معنای عالم حقیقت ، همچون قطعات پازلی سعی میکنند نقاط فرو رفته و برآمده یکدیگر را پیدا کرده در هم چفت شده طرح کلی را کامل نمایند، به این ترتیب همه در حال یاد دادن و یاد گیری به یکدیگر هستند و طبعا وقتی قطعات اشتباه در هم قرار میگیرند باعث بهمریختگی و تنش و درگیری میشوند و به همین دلیل این دنیا هرگز بر مبنای عدالت نخواهد چرخید ، چون تاریکی و نقص همیشه در آن وجود خواهد داشت ، اما ریشه این تنشها به ماهیت روح بازخواهد گشت و آنجاست که تغییراتی رخ خواهد داد.
                  بنابراین اساسا این سوال و مفهوم که گفتید با واحد جان چیزی آن چیز دیگر را بتوان جان داد اشتباه است ، حتی در یک گونه و نوع هم جنس هم امکان پذیر نیست ، یعنی روحی که در قالب فردی وارد شده صرفا بر مبنای طرح و برنامه ای خاص تکامل خودش چیده شده ، با قرار گیری بدون برنامه و صرفا برای بخشش یک واحد جان کل پروژه و مسیر برنامه ریزی شده تکاملی اش بیمعنا و بدون هدف خواهد شد.
                  /:.Heart.:/

                  درود...
                  بسیار لذت بردم از خواندن مطلب تون
                  @};-

                  در عالم معنا یا روحانی یا به معنای لغوی صحیح تر ، در جهان واقعی ( که جهان مادی 3 بعدی ما نسبت به آن کاملا سطحی و غیر واقعی محسوب میشود ) اعمال اینجا بر حسب نیت درونی آن عمل سنجیده میشود.
                  بین کشتن پشه با پشه هم با نیت های مختلف ، تفاوت عمیقی وجود دارد .


                  به این مورد هم کاملا باور دارم...
                  برای همین گفتم فارغ از سلسله مراتب تکاملی و مراتب آگاهی
                  ما پشه رو میکشیم، چون ما رو آلوده میکنه... کی این اجازه رو به ما داده؟ خب مراتب تکاملی... انسان اشرف مخلوقات هست و باید برای زنده ماندنش سالم بمانه...
                  مرغ گیاهان رو میخوره چون در مراتب تکاملی بالاتر از اونها هست و باید تغذیه کنه تا زنده بمانه.... انسان مرغ را میخورد چون او هم مرتبه بالاتری از مرغ دارد و او هم باید زنده بمانه...
                  یا درخصوص مراتب آگاهی، هر موجودی از نقشش در جهان هستی و فانکشن هاش، تا حدودی آگاه هست... حالا یک قسمتی اش خودآگاهه مثل انسان (که این توانایی رو به طور ویژه داره) و یک قسمتی اش ناخودآگاه هست مثل موجودات دیگر که اگرچه غریزی عمل میکنند اما دارند فانکشن خودشون رو در جهان هستی انجام میدن و در راستای اون هست زندگی هاشون

                  تو این خوردن گیاهان توسط مرغ ، هیچ مواخذه ای در کار نیست... چون در سلسله مراتب تکاملی داره حرکت میکنه
                  تو گرفتن جان مرغ توسط انسان هم هیچ مواخذه ای در کار نیست، چون انسان هم داره در خط سیر تکاملی خودش حرکت میکنه

                  اما اگه این مراتب رو بگذاریم کنار، آیا اون دو تا "جان" با هم برابری میکنند یا نه؟

                  ------------
                  صیادانی برای رزق روزانه خود و خانواده گرسنه شان مجبور به شکار نهنگی میشوند ، آنها میدانند که کشتن نهنگ اشتباه است اما جبر روزگار و شرایط جغرافیایی راه دیگری برای آنها باز نگذاشته ، گرفتن جان این نهنگ برای آنها در جهان حقیقت تبعاتی دارد همچون ضربه های دانه های تگرگ که برای دقایقی به عمق جان روحشان میخورد اما مدت کوتاهی پس از ان ابرهای تیره کنار میرود و نور خورشید نمایان میشود.
                  اما در جایی دیگر ، آدمهایی دیگر ، پشه را بی هیچ دلیلی و از روی آزارش میکشد ، نهنگ را مازاد بر نیازش ، برای گرفتن روغن نهنگ یا برای حرص و طمع فروش بالا و کسب پول ، برای تفریح و خوشگذرانی اش ، برای نفرتی که از نام و قیافه نهنگ دارد شکار میکند و میکشد، اثر گرفتن جانی که اینجا آن آدم انجام میدهد در عالم حقیقی دیگر در لحظه نیست که به سادگی تمام شود ، پژواک بلندش در امتداد ابدیت مرتعش میشود و اثر ناگوارش ماهیت روح او را در بر میگیرد.


                  این قسمت عاالی بود....

                  همونطور که تکامل در جسم معنا دارد ، در آنچه ما روح مینامیم هم مفهوم خاص خودش را دارد

                  و این قسمت...

                  تا حدود زیادی حس میکنم در جهان بینی با شما اشتراک دارم...

                  ویژگی این دنیای مادی در این هست که در اینجا همه نوع ترکیب روحی و انرژی از هر سطح نازل و عالی به طور همزمان و یکجا در کنار هم قرار میگیرند و برای حل معمای معنای عالم حقیقت ، همچون قطعات پازلی سعی میکنند نقاط فرو رفته و برآمده یکدیگر را پیدا کرده در هم چفت شده طرح کلی را کامل نمایند، به این ترتیب همه در حال یاد دادن و یاد گیری به یکدیگر هستند و طبعا وقتی قطعات اشتباه در هم قرار میگیرند باعث بهمریختگی و تنش و درگیری میشوند و به همین دلیل این دنیا هرگز بر مبنای عدالت نخواهد چرخید ، چون تاریکی و نقص همیشه در آن وجود خواهد داشت ، اما ریشه این تنشها به ماهیت روح بازخواهد گشت و آنجاست که تغییراتی رخ خواهد داد.
                  بنابراین اساسا این سوال و مفهوم که گفتید با واحد جان چیزی آن چیز دیگر را بتوان جان داد اشتباه است ، حتی در یک گونه و نوع هم جنس هم امکان پذیر نیست ، یعنی روحی که در قالب فردی وارد شده صرفا بر مبنای طرح و برنامه ای خاص تکامل خودش چیده شده ، با قرار گیری بدون برنامه و صرفا برای بخشش یک واحد جان کل پروژه و مسیر برنامه ریزی شده تکاملی اش بیمعنا و بدون هدف خواهد شد.


                  پاسخ قابل تاملی بود... تا حدود زیادی وضعیت اون سوال دومم رو برام شفاف کرد... ممنون

                  نظر

                  • کیمیاگر
                    عضو عادی
                    • Apr 2011
                    • 298

                    #16584
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    در اصل توسط مگنوس کارلسن پست شده است View Post
                    دردنیا عدالتی وجود ندارد...اصلا عدالت باوجودتفاوتها..بحثی بی معناست...عدالت یعنی جان یک پشه...بایک انسان ...برابراست...این دنیابدون دلیل و براساس تصادف به وجود آمده...سرانجام هم بدون معنا به فنا میرود...زندگی هم براساس اصالت قدرت(جناب گنجشک)...تداوم می یابد...خدا وآخرت هم که مفاهیمی در راستای اصالت قدرت برای استثمار موجودات زنده دیگراست...تنها عامل بازدارنده وزیبای خلقت...مفهوم ...وجدان انسانیست...که کور سویی از اجرای حقیر عدالت را...ممکن میسازد....
                    درود ...
                    همونطور که برای جناب گنجشک نوشتم، بحثم روی عدالت و قدرت نبود... این که ما میتوانیم انسان رو به خاطر این کارهایش مواخذه کنیم یا نه نبود... درواقع تقریبا چیزی مشابه همون کلمه ای که شما هم در انتهای پست تان بهش اشاره نمودید: "وجدان"
                    چطور آدمیزادی که نمیتونه حتی فکر گرفتن جان هم نوعش رو بکنه، اما میتونه به راحتی با یک تلنگر انگشت، یک پشه رو بکشه؟ آیا وزنِ (معنایی) اون جان با این جان فرق میکنه؟

                    اما در مورد تصادفی بودن دنیا.... 180 درجه با شما اختلاف نظر دارم ...

                    ارادت...

                    در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Post
                    در پاسخ به سوال شما .. سوالی برای من مطرح میشه که ابتدا لازمه تا اون جواب داده بشه!

                    به نظر شما جان یک انسان اهمیت داره؟ چرا؟ .. فرض کنیم من الان توانایی کشتن چند ملیون یا میلیارد انسان رو (به صورت رندوم) دارم .. آیا به نظر شما کشتن اون‌ها ایرادی داره؟چرا؟

                    //////////////////////////////////////////////////////////

                    یک سوال هم از سایر دوستانی که پاسخ دادند بپرسم .. چطور شما به چیزی به نام روح یا هر چیز ماوراء طبیعه دیگه‌ای باور پیدا کردید؟
                    درود...

                    اگه در همون حالت ایزوله ای که دو پست پیش تر گفتم، فکر کنیم،
                    و اگه "جان" یک انسان رو با "جان" یک مورچه برابر بدانیم:
                    اهمیت کشتن چند میلیون انسان، دقیقا مثل اینه که با کفش روی یک کلونی مورچه پا بگذاریم...
                    حالا، آیا کشتن این کلونی مورچه ها ایرادی داره؟ آیا شما ناراحت میشید از کشتن اونها؟ چقدر ناراحت میشید؟
                    اگه ناراحت میشید و خیلی هم ناراحت میشید، بله، کشتن میلیون ها انسان هم ایراد داره
                    اگه نه... خب دو تا مساله برابر هستند...
                    دو تا مجموعه از موجودات جاندار هستند که به واسطه فعل یک نفر، "جان" خودشون رو از دست داده اند

                    نظر شخصی ام: همونقدر که گرفتن جان یک مورچه اهمیت داره و ناراحت کننده هست، همونقدر هم گرفتن جان یک انسان، و بالعکسش...

                    -----

                    عذر خواهی میکنم از دوستان که برخلاف طبع کم حرفم، امروز خیلی پر حرفی کردم...
                    باز هم ممنونم از مطالب عالی ای که بیان فرمودند
                    @};-@};-

                    نظر

                    • Bikhabar
                      ستاره‌دار(22)
                      • Sep 2020
                      • 1189

                      #16585
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
                      درود...

                      اگه در همون حالت ایزوله ای که دو پست پیش تر گفتم، فکر کنیم،
                      و اگه "جان" یک انسان رو با "جان" یک مورچه برابر بدانیم:
                      اهمیت کشتن چند میلیون انسان، دقیقا مثل اینه که با کفش روی یک کلونی مورچه پا بگذاریم...
                      حالا، آیا کشتن این کلونی مورچه ها ایرادی داره؟ آیا شما ناراحت میشید از کشتن اونها؟ چقدر ناراحت میشید؟
                      اگه ناراحت میشید و خیلی هم ناراحت میشید، بله، کشتن میلیون ها انسان هم ایراد داره
                      اگه نه... خب دو تا مساله برابر هستند...
                      دو تا مجموعه از موجودات جاندار هستند که به واسطه فعل یک نفر، "جان" خودشون رو از دست داده اند

                      نظر شخصی ام: همونقدر که گرفتن جان یک مورچه اهمیت داره و ناراحت کننده هست، همونقدر هم گرفتن جان یک انسان، و بالعکسش...
                      ...
                      خب من باز هم سوال دارم /.:biggrinsmiley.:/

                      می‌دونیم برای بیشتر انسان‌ها کشته شدن یک انسان با یک مورچه تفاوت زیادی داره .. مثلا یه جا زلزله میاد و کلی آدم کشته میشه .. اکثریت غالب آدم‌ها متاثر می‌شوند .. ولی اینکه یه بچه بزنه کلی مورچه رو بکشه واقعا اهمیت چندانی براشون نداره

                      حالا سوال من اینه .. شما که از دست دادن جان یک مورچه به اندازه یک انسان براتون اهمیت داره و ناراحت‌کننده هست

                      در واقع .. از دست دادن جون اون مورچه براتون به اندازه‌ای ناراحت‌کننده هست .. که اون اکثریت به واسطه‌ی از دست رفتن جون یک انسان ناراحت می‌شوند

                      یا از دست دادن جون یک انسان .. براتون به مثابه از دست دادن جون یک مورچه در نظر اون اکثریت هست .. و آنچنان هم شما رو متاثر نمیکنه

                      یا هیچ‌کدام؟!!

                      نظر

                      • کیوان
                        ستاره دار (1)
                        • Jun 2011
                        • 5094

                        #16586
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Post
                        یک سوال هم از سایر دوستانی که پاسخ دادند بپرسم .. چطور شما به چیزی به نام روح یا هر چیز ماوراء طبیعه دیگه‌ای باور پیدا کردید؟
                        درود
                        طبعا یکی از طرفین مخاطب شما من هستم ، اما برای پاسخ به همین سوال ساده شما من بارها متنم را ویرایش و حذف کردم چون حقیقتا با وجود اینکه خیلی خوشحالم اینجا چنین مباحثه ای میبینم اما با شک و تردید بسیار اون پاسخ رو گذاشتم چون میدونستم به واسطه اون اینچنین سوالی پدید میاد و دوباره بعد از هر پاسخ من سوال و سوالات بیشتر و این چیزی نیست که من بخواهم واردش بشم. البته خیلی مشتاقم که صحبت کنم ، صحبت هم بسیار زیاد هست اما به تجربه دیدم که صرف کنجکاوی افراد و حتی جستجوگری آنها برای رسیدن به پاسخ ها کافی نیست، افراد کنجکاو فقط برای رفع عطش کنجکاوی خود و نه رشد درونی در مقاطعی به جستجو و تکاپو می افتند و بعد دوباره فراموشی ...

                        من اصلا در این تاپیک هیچوقت وارد نمیشدم ، ظاهرا بی دلیل و بر حسب تصادف وارد شدم و به سوال دوستم برخوردم که به حوزه اگاهی ام مربوط میشد و پاسخ دادم ، چون در اصل و بر خلاف نظر سایر دوستان هیچ چیز تصادفی در عالم وجود ندارد و من باید می امدم تا جواب دوستمان را بدهم و بروم.

                        مفاهیمی مثل خدا ، روح و ... که ما در رده ناشناخته ها یا ماورایی قرار میدیم آنقدر آعشته به داده های غلط و گمراه کننده و خرافات و داستانسرایی ها شده و آنقدر مورد هجمه و سواستفاده انواع شیادان و هم کاسبان دین و دنیا قرار گرفته که به نظر چند قرن فقط زمان برده میشود تا از آن مفاهیم لایه برداری شود تا حقیقت درون مشخص گردد!
                        بعنوان مثال وقتی ما از روح صحبت میکنیم به طور پیش فرض در افکار و انظار مردم در کل جهان در حد یک شبح ( سفید یا سیاه ، محو و مه آلود ) تعبیر مشه ، در فیلم و داستانها یک ماهیتی نشون داده میشه که در کنار جسم از میزان واقعیت و انسجام کمتری برخورداره ، مردم غالبا از روح میترسن ، خزعبلاتی خصوصا در غرب از روح بوجود اومده مثل شرکتهای روح گیر، عموما از روح در ساختار فیلمهای ترسناک استفاده میشه ، در مذهب که خرافات جن و اجنه را با اون قاطی کردن و کلا واقعیت رو با یک موضوع غیر واقعی کم رنگ و محو کردن ، بنابراین وقتی یکی میگه من به روح اعتقاد دارم یا ندارم شاید ماهیتا اصلا با آنچه که من از آن بعنوان روح به دلیل استعمال عمومی استفاده میکنم یکسان نباشد.
                        به همین دلیل من مدتی هست که سعی میکنم با خلق تابلو و آثار نقاشی هایم آگاهی را به طرق مختلف در آنها نمایان کنم ، بعد از من شاید آثارم حرفی برای گفتن داشته باشند.

                        من به روح باور دارم چون خود آن هستم ، واقعیت من روح است ، یک هویت کاملا مشخص، دارای نام ، جایگاه ، مکان و جهان مشخص ، دارای ابعادی گسترده که به دلایلی در این بازی زندگی و با ورود به جسمی بنام کیوان در این مسیر وارد شدم ، تک تک ما اینگونه هستیم و هویت اصلی و حقیقی ما چیز دیگری است ، اما اینکه من آگاهی را در مورد خود واقعی ام از کجا میدانم شاید مضحک به نظر بیاد اما خیلی خلاصه بخوام توضیح بدم پاسخ در مقدمه فیلم Mr. nobody هست ، سازنده اون قسمت فیلم یقینا بخشی از آگاهی اش فعال بوده ، اینکه چرا از کودکانی شاد و خندان و جذاب بعنوان روح هایی که به زمین اعزام میشن استفاده کرده!
                        به تعبیر صحیح کائنات یک دانشگاه غول آساست و زمین در اون فقط یک مهدکودکه! در مهد کودک هم دنیا فقط محل زندگی هست و در اون اهداف زیادی برای هرکسی پنهان و نقطه گذاری شده ، و البته در انتهای مقدمه اون فیلم کارکتر پسر بچه ای که فرشته یادش رفت قسمت فراموشی اش را فعال کنه داستان روح منه! من بخشی از اگاهی ام را با خودم از ابتدا داشتم، در واقع من دقیقا میدونم کی هستم و از کجا اومدم و بابت فهمیدن این هیچ جستجو و تلاشی نکردم ، چون نه در خانواده ای بودم که این مسائل در اون مطرح بشه و نه از کودکی اصلا علاقه ای به این نوع مسائل و مفاهیم داشتم ، همه برایم بی اهمیت بود اما چیزهایی را درک میکردم ، میدانستم ، میدیدم که بعدها متوجه شدم ریشه در حقیقت دارد و اینها جزو دانش من نبوده ، جزو اگاهی ها و ویزگی هایم بوده ، درک این نوع معرفت کاملا شخص و تجربی است و دلیل هم دارد و دقیقا هم باید همینطوری باشد ، من تجربیاتی داشتم که از نظر دیگران همه در حیطه ماورا قرار میگیرد و هیچ توضیح علمی هم ندارد، من دیرباور و شکاک هستم و بارها به آگاهی های خودم شک کردم و هربار که خواستم به تجربه برایم ثابت شود با مستندات و شواهد غیر قابل انکار برای من و حتی در برابر برخی از نزدیکانم اثبات شد اما نه میتوانم و نه قرار هست که اینرا برای دیگران توضیح داده یا اثبات کنم، این یک شوی نمایشی برای اقناع دیگران نیست، اینها فقط مختص من و برای حضور درونی من قرار گرفته، برای هرکسی از طریق میزان حضور درونی خودش آگاهی تزریق و اثبات خواهد شد.


                        یک توصیه به دوستان خودم بکنم ، از سوالاتی که منجر به فلسفه بافی میشه دوری کنید ، فلسفه به انسان در دریافت پاسخ ها کمک نمیکنه فقط مساله رو پیچیده تر و بغرنج تر میکنه و زنجیره ای از سوالات تو در تویی که هیچکدام به انتهایی ختم نمیشن ، در حوزه آگاهی قرار نیست کسی قانع بشه یا قرار باشه چیزی را باور کنه یا بپذیره، فقط آگاهی به میزان مورد لزوم ارائه میشه هرکسی میتواند از انها بهره ببرد یا نبرد یا سطح اطلاعات عمومی اش را برای بعدا ارتقا دهد!
                        فقط و فقط زندگی کنید ، چگونه زندگی کردن بزرگترین هنری هست که در طرح و نقشی که اینجا می اندازیم روی روح حقیقی ما مینشینه ...



                        من دیگه نیستم ... /.:biggrinsmiley.:/
                        آخرین ویرایش توسط کیوان؛ 2024/07/25, 02:01.
                        ما را به چوب و رخت شبانی فریفته اند ، این گرگ سالهاست که با گله آشناست

                        نظر

                        • شیخ مسعودخان خانان
                          ستاره‌دار(1)
                          • Sep 2020
                          • 1969

                          #16587
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط کیوان پست شده است View Post
                          درود
                          طبعا یکی از طرفین مخاطب شما من هستم ، اما برای پاسخ به همین سوال ساده شما من بارها متنم را ویرایش و حذف کردم چون حقیقتا با وجود اینکه خیلی خوشحالم اینجا چنین مباحثه ای میبینم اما با شک و تردید بسیار اون پاسخ رو گذاشتم چون میدونستم به واسطه اون اینچنین سوالی پدید میاد و دوباره بعد از هر پاسخ من سوال و سوالات بیشتر و این چیزی نیست که من بخواهم واردش بشم. البته خیلی مشتاقم که صحبت کنم ، صحبت هم بسیار زیاد هست اما به تجربه دیدم که صرف کنجکاوی افراد و حتی جستجوگری آنها برای رسیدن به پاسخ ها کافی نیست، افراد کنجکاو فقط برای رفع عطش کنجکاوی خود و نه رشد درونی در مقاطعی به جستجو و تکاپو می افتند و بعد دوباره فراموشی ...

                          من اصلا در این تاپیک هیچوقت وارد نمیشدم ، ظاهرا بی دلیل و بر حسب تصادف وارد شدم و به سوال دوستم برخوردم که به حوزه اگاهی ام مربوط میشد و پاسخ دادم ، چون در اصل و بر خلاف نظر سایر دوستان هیچ چیز تصادفی در عالم وجود ندارد و من باید می امدم تا جواب دوستمان را بدهم و بروم.

                          مفاهیمی مثل خدا ، روح و ... که ما در رده ناشناخته ها یا ماورایی قرار میدیم آنقدر آعشته به داده های غلط و گمراه کننده و خرافات و داستانسرایی ها شده و آنقدر مورد هجمه و سواستفاده انواع شیادان و هم کاسبان دین و دنیا قرار گرفته که به نظر چند قرن فقط زمان برده میشود تا از آن مفاهیم لایه برداری شود تا حقیقت درون مشخص گردد!
                          بعنوان مثال وقتی ما از روح صحبت میکنیم به طور پیش فرض در افکار و انظار مردم در کل جهان در حد یک شبح ( سفید یا سیاه ، محو و مه آلود ) تعبیر مشه ، در فیلم و داستانها یک ماهیتی نشون داده میشه که در کنار جسم از میزان واقعیت و انسجام کمتری برخورداره ، مردم غالبا از روح میترسن ، خزعبلاتی خصوصا در غرب از روح بوجود اومده مثل شرکتهای روح گیر، عموما از روح در ساختار فیلمهای ترسناک استفاده میشه ، در مذهب که خرافات جن و اجنه را با اون قاطی کردن و کلا واقعیت رو با یک موضوع غیر واقعی کم رنگ و محو کردن ، بنابراین وقتی یکی میگه من به روح اعتقاد دارم یا ندارم شاید ماهیتا اصلا با آنچه که من از آن بعنوان روح به دلیل استعمال عمومی استفاده میکنم یکسان نباشد.
                          به همین دلیل من مدتی هست که سعی میکنم با خلق تابلو و آثار نقاشی هایم آگاهی را به طرق مختلف در آنها نمایان کنم ، بعد از من شاید آثارم حرفی برای گفتن داشته باشند.

                          من به روح باور دارم چون خود آن هستم ، واقعیت من روح است ، یک هویت کاملا مشخص، دارای نام ، جایگاه ، مکان و جهان مشخص ، دارای ابعادی گسترده که به دلایلی در این بازی زندگی و با ورود به جسمی بنام کیوان در این مسیر وارد شدم ، تک تک ما اینگونه هستیم و هویت اصلی و حقیقی ما چیز دیگری است ، اما اینکه من آگاهی را در مورد خود واقعی ام از کجا میدانم شاید مضحک به نظر بیاد اما خیلی خلاصه بخوام توضیح بدم پاسخ در مقدمه فیلم Mr. nobody هست ، سازنده اون قسمت فیلم یقینا بخشی از آگاهی اش فعال بوده ، اینکه چرا از کودکانی شاد و خندان و جذاب بعنوان روح هایی که به زمین اعزام میشن استفاده کرده!
                          به تعبیر صحیح کائنات یک دانشگاه غول آساست و زمین در اون فقط یک مهدکودکه! در مهد کودک هم دنیا فقط محل زندگی هست و در اون اهداف زیادی برای هرکسی پنهان و نقطه گذاری شده ، و البته در انتهای مقدمه اون فیلم کارکتر پسر بچه ای که فرشته یادش رفت قسمت فراموشی اش را فعال کنه داستان روح منه! من بخشی از اگاهی ام را با خودم از ابتدا داشتم، در واقع من دقیقا میدونم کی هستم و از کجا اومدم و بابت فهمیدن این هیچ جستجو و تلاشی نکردم ، چون نه در خانواده ای بودم که این مسائل در اون مطرح بشه و نه از کودکی اصلا علاقه ای به این نوع مسائل و مفاهیم داشتم ، همه برایم بی اهمیت بود اما چیزهایی را درک میکردم ، میدانستم ، میدیدم که بعدها متوجه شدم ریشه در حقیقت دارد و اینها جزو دانش من نبوده ، جزو اگاهی ها و ویزگی هایم بوده ، درک این نوع معرفت کاملا شخص و تجربی است و دلیل هم دارد و دقیقا هم باید همینطوری باشد ، من تجربیاتی داشتم که از نظر دیگران همه در حیطه ماورا قرار میگیرد و هیچ توضیح علمی هم ندارد، من دیرباور و شکاک هستم و بارها به آگاهی های خودم شک کردم و هربار که خواستم به تجربه برایم ثابت شود با مستندات و شواهد غیر قابل انکار برای من و حتی در برابر برخی از نزدیکانم اثبات شد اما نه میتوانم و نه قرار هست که اینرا برای دیگران توضیح داده یا اثبات کنم، این یک شوی نمایشی برای اقناع دیگران نیست، اینها فقط مختص من و برای حضور درونی من قرار گرفته، برای هرکسی از طریق میزان حضور درونی خودش آگاهی تزریق و اثبات خواهد شد.


                          یک توصیه به دوستان خودم بکنم ، از سوالاتی که منجر به فلسفه بافی میشه دوری کنید ، فلسفه به انسان در دریافت پاسخ ها کمک نمیکنه فقط مساله رو پیچیده تر و بغرنج تر میکنه و زنجیره ای از سوالات تو در تویی که هیچکدام به انتهایی ختم نمیشن ، در حوزه آگاهی قرار نیست کسی قانع بشه یا قرار باشه چیزی را باور کنه یا بپذیره، فقط آگاهی به میزان مورد لزوم ارائه میشه هرکسی میتواند از انها بهره ببرد یا نبرد یا سطح اطلاعات عمومی اش را برای بعدا ارتقا دهد!
                          فقط و فقط زندگی کنید ، چگونه زندگی کردن بزرگترین هنری هست که در طرح و نقشی که اینجا می اندازیم روی روح حقیقی ما مینشینه ...



                          من دیگه نیستم ... /.:biggrinsmiley.:/
                          چاکر داش کیوان باسواد گل
                          داداش خبر ناصرخان گلاب یوراسیا نداری
                          خیلی وقته رفته
                          کجاست این گل پسر
                          [URL]https://s3.amazonaws.com/psiphon/web/yqeg-8x4w-6cha/ar/download.html#direct[/URL]

                          نظر

                          • Bikhabar
                            ستاره‌دار(22)
                            • Sep 2020
                            • 1189

                            #16588
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            در اصل توسط کیوان پست شده است View Post
                            ... پاسخ در مقدمه فیلم Mr. nobody هست ، سازنده اون قسمت فیلم یقینا بخشی از آگاهی اش فعال بوده ...
                            Mr. nobody رو ندیدم ولی عاشق ژاک ون دورمل هستم به خاطر "روز هشتم"

                            در اصل توسط کیوان پست شده است View Post

                            ... فقط و فقط زندگی کنید ، چگونه زندگی کردن بزرگترین هنری هست که در طرح و نقشی که اینجا می اندازیم روی روح حقیقی ما مینشینه ...
                            والا ما که خیلی دلمون میخواد زندگی کنیم! .. ولی نامردها نمیذارن .. دیگه قسمت ما هم اینجوری بوده دیگه /.:biggrinsmiley.:/

                            نظر

                            • بابای یسنا
                              عضو فعال
                              • Apr 2023
                              • 689

                              #16589
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              درود. در آخرین جلسه هیات دولت مشنگ گزارش شد افزایش ۵۱درصدی گردشگران خارجی به ایران ،
                              حتما منظورافاغنه .وگدایان پاکستانه حیفه خاک نیست بر سرتان انگل های لات بی سرپا

                              نظر

                              • بابای یسنا
                                عضو فعال
                                • Apr 2023
                                • 689

                                #16590
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                درود. دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

                                نظر

                                در حال کار...
                                X