پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
افرادی وجود دارند که سعی دارند از بیتفاوتی محرز ایرانیها نسبت به مسئله فلسطین نتیجه بگیرند که جامعه ایرانی دچار سقوط اخلاقی شده.
جواب اینها رو باید فقط با ... بدهید. چه از تفالههای حکومتی باشند، چه از زخمخوردگان از حکومت. اگر هم سقوط اخلاقی رخ داده باشه، و نشانههایی داشته باشه، نشانهش این نیست.
از مردم ایران توقع دارند دلسوز جماعتی باشند که هنوز اسم صدام حسین رو روی میدانها و خیابانهاشون میذارن، و این اسم هم در غزه دیده میشه و هم در کرانه باختری.
بین جناحهای فلسطینی هرچقدر اختلاف باشه، در ارادت به صدام اختلافی ندارند. صدامی که هنوز هیچ دیوانهای نتونسته رکورد استفادهاش از سلاح شیمیایی رو بشکنه، با اینکه دنیا کمبودی در تعداد دیوانههای در مسند قدرت نداره. صدامی که هنوز نمیشه با اطمینان گفت همه گورهای دستهجمعی که در خاک عراق کند، کشف شدهاند.
اما دلیل ایرانیها برای بیتفاوتی، فقط منحصر به بیتفاوتی اونها به ایرانیکشی نمیشه.
بلکه شامل علاقه وافرشون به نسلکشی یهودیان هم میشه.
بهانه بودن اشغال، و هدف اصلی بودن نابودی یهودیان رو نمیشه تا ابد پنهان کرد (نتایج نطرسنجیهای اخیر غزه که بیشترشون حامی حماس و مخالف با اصل وجود اسراییل هستند رو نشونم داده و میپرسه تو اینو دیده بودی و گفتی اینها دنبال استقلال نیستند یا از قبل میدونستی؟من سالهاست که حرفم اینه. شما عجیبید که هنوز در مرحله کشف و شهودید).
ما در برابر هر جماعتی مسئولیت نداریم.
مسئولیت شما درباره کشوری که شصت درصد مردمشون تجاوز جنسی به پسربچهها رو امر عادی تلقی میکنند چیه؟
باید مواظب باشید آسیبی نبینند؟ خیر.
اگه از دستتون برمیاد باید بچهها رو از شرشون نجات بدید. و اگه برنمیاد، طبیعیترین واکنشتون اینه که نسبت به تجربهشون از گای سگ، بیتفاوت باشید.
همچنین مردم ایران موظف نیستند دنبالهرو اخلاقیات سینوسی دولتهای آمریکا باشند.
دولت فعلی آمریکا خودش رو معلم اخلاق اسراییل جا زده، و از ارتش اسراییل میخواد تا «گناه جمعی» رو به فلسطینیها نسبت نده و برحسب اون گناه مجازاتشون نکنه.
در حالی که دولت آمریکا بعد از یازده سپتامبر، که تلفاتش به نسبت جمعیت آمریکا، به مراتب کمتر از تلفات اخیر اسراییل بود، مردم افغانستان رو برحسب گناه جمعی مجازات کرد، و گرنه بیست سال تمام بمباران مناطق مسکونی، که شامل مراسم عروسی هم میشد، طبق منطق چندروز اخیرشون، معنی دیگهای نداشت (که اون هم تجویز پرتاندیشان دانشگاهی بود که فکر میکردند با بمب و موشک میشه مسلمان پشتکوهی رو علاقمند سکولاریسم و حقوق زنان کرد).
آمریکا این مجازات رو فقط وقتی پایان داد که برای همه مسلم شد صرفا با یک گروه طرف نیست، با میلیونها افغان طرفه که نه تنها درکی از ارزشهای مدرن ندارند، بلکه نمیخوان هم داشته باشند.
اما حتی با وجود این کشف مهم هم، دلیل اینکه پروژه رو رها کرد این بود که افغانستان اون سر دنیاست. و گرنه اگر در جای مکزیک قرار داشت، دولتهای وقت آمریکا، تا هفتاد سال بعد هم به بمبارانش ادامه میدادند. اما به اسراییل میگه «یه جوری با دو سه میلیون مجاهد انتحاری که رفاه اخروی رو به رفاه دنیوی ترجیح میدن، در بیخ گوش مرزت کنار بیا» (و همون پرتاندیشان دانشگاهی دوباره تز میدن که راه حل مناقشه رشد اقتصادی غزهست. بیخبر ازینکه با جماعتی طرفند که یک حوری رو به پنجاه برابر شدن جیدیپی ترجیح میدن. و اگه غیر ازین بود چه در عمل و چه در نظرسنجی گزینههایی که به بهبود اوضاع کمک میکنه رو انتخاب میکردند، نه گزینههایی که خودکشیاند).
مردم ایران در چهار پنج دهه گذشته در داخل کشور خودشون به خوبی با جماعت دگم و هیئتیمسلک و حوریپسند و مرگپرست و پوچگرا، که حداقل امکانات قدرت رو بدست بیاره، شروع میکنه به توحش، آشنا شدهاند
و خیلی طبیعیه که نسبت به سرنوشت جماعتی مشابه، که علاوه بر همه اینها، ضدایرانی هم است، بیتفاوت باشند.
مردم ایران حق دارند که بگن غزه به شخم چپمون هم نیست. و این نه پینوشت داره و نه زیرنویس.
اریک
افرادی وجود دارند که سعی دارند از بیتفاوتی محرز ایرانیها نسبت به مسئله فلسطین نتیجه بگیرند که جامعه ایرانی دچار سقوط اخلاقی شده.
جواب اینها رو باید فقط با ... بدهید. چه از تفالههای حکومتی باشند، چه از زخمخوردگان از حکومت. اگر هم سقوط اخلاقی رخ داده باشه، و نشانههایی داشته باشه، نشانهش این نیست.
از مردم ایران توقع دارند دلسوز جماعتی باشند که هنوز اسم صدام حسین رو روی میدانها و خیابانهاشون میذارن، و این اسم هم در غزه دیده میشه و هم در کرانه باختری.
بین جناحهای فلسطینی هرچقدر اختلاف باشه، در ارادت به صدام اختلافی ندارند. صدامی که هنوز هیچ دیوانهای نتونسته رکورد استفادهاش از سلاح شیمیایی رو بشکنه، با اینکه دنیا کمبودی در تعداد دیوانههای در مسند قدرت نداره. صدامی که هنوز نمیشه با اطمینان گفت همه گورهای دستهجمعی که در خاک عراق کند، کشف شدهاند.
اما دلیل ایرانیها برای بیتفاوتی، فقط منحصر به بیتفاوتی اونها به ایرانیکشی نمیشه.
بلکه شامل علاقه وافرشون به نسلکشی یهودیان هم میشه.
بهانه بودن اشغال، و هدف اصلی بودن نابودی یهودیان رو نمیشه تا ابد پنهان کرد (نتایج نطرسنجیهای اخیر غزه که بیشترشون حامی حماس و مخالف با اصل وجود اسراییل هستند رو نشونم داده و میپرسه تو اینو دیده بودی و گفتی اینها دنبال استقلال نیستند یا از قبل میدونستی؟من سالهاست که حرفم اینه. شما عجیبید که هنوز در مرحله کشف و شهودید).
ما در برابر هر جماعتی مسئولیت نداریم.
مسئولیت شما درباره کشوری که شصت درصد مردمشون تجاوز جنسی به پسربچهها رو امر عادی تلقی میکنند چیه؟
باید مواظب باشید آسیبی نبینند؟ خیر.
اگه از دستتون برمیاد باید بچهها رو از شرشون نجات بدید. و اگه برنمیاد، طبیعیترین واکنشتون اینه که نسبت به تجربهشون از گای سگ، بیتفاوت باشید.
همچنین مردم ایران موظف نیستند دنبالهرو اخلاقیات سینوسی دولتهای آمریکا باشند.
دولت فعلی آمریکا خودش رو معلم اخلاق اسراییل جا زده، و از ارتش اسراییل میخواد تا «گناه جمعی» رو به فلسطینیها نسبت نده و برحسب اون گناه مجازاتشون نکنه.
در حالی که دولت آمریکا بعد از یازده سپتامبر، که تلفاتش به نسبت جمعیت آمریکا، به مراتب کمتر از تلفات اخیر اسراییل بود، مردم افغانستان رو برحسب گناه جمعی مجازات کرد، و گرنه بیست سال تمام بمباران مناطق مسکونی، که شامل مراسم عروسی هم میشد، طبق منطق چندروز اخیرشون، معنی دیگهای نداشت (که اون هم تجویز پرتاندیشان دانشگاهی بود که فکر میکردند با بمب و موشک میشه مسلمان پشتکوهی رو علاقمند سکولاریسم و حقوق زنان کرد).
آمریکا این مجازات رو فقط وقتی پایان داد که برای همه مسلم شد صرفا با یک گروه طرف نیست، با میلیونها افغان طرفه که نه تنها درکی از ارزشهای مدرن ندارند، بلکه نمیخوان هم داشته باشند.
اما حتی با وجود این کشف مهم هم، دلیل اینکه پروژه رو رها کرد این بود که افغانستان اون سر دنیاست. و گرنه اگر در جای مکزیک قرار داشت، دولتهای وقت آمریکا، تا هفتاد سال بعد هم به بمبارانش ادامه میدادند. اما به اسراییل میگه «یه جوری با دو سه میلیون مجاهد انتحاری که رفاه اخروی رو به رفاه دنیوی ترجیح میدن، در بیخ گوش مرزت کنار بیا» (و همون پرتاندیشان دانشگاهی دوباره تز میدن که راه حل مناقشه رشد اقتصادی غزهست. بیخبر ازینکه با جماعتی طرفند که یک حوری رو به پنجاه برابر شدن جیدیپی ترجیح میدن. و اگه غیر ازین بود چه در عمل و چه در نظرسنجی گزینههایی که به بهبود اوضاع کمک میکنه رو انتخاب میکردند، نه گزینههایی که خودکشیاند).
مردم ایران در چهار پنج دهه گذشته در داخل کشور خودشون به خوبی با جماعت دگم و هیئتیمسلک و حوریپسند و مرگپرست و پوچگرا، که حداقل امکانات قدرت رو بدست بیاره، شروع میکنه به توحش، آشنا شدهاند
و خیلی طبیعیه که نسبت به سرنوشت جماعتی مشابه، که علاوه بر همه اینها، ضدایرانی هم است، بیتفاوت باشند.
مردم ایران حق دارند که بگن غزه به شخم چپمون هم نیست. و این نه پینوشت داره و نه زیرنویس.
اریک
نظر