اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

یک نکته دیگر گنجشک اقا

گفتید احزاب چپ عدالت و احزاب راست رشد اقتصادی

اما نه اینجا باید صحبت هایتون را اگر اشکال نداشته تصحیح کنم.

هم چپ و هم راست ادعای عدالت دارند

یعنی عدالت جدا از برابری است

عدالت یعنی هر چیز به جای خود

بحث برابری است

نه عدالت

چپ می گویند باید برای برابری باز توزیع ثروت داشته باشیم از مرفهین بگیریم و به فقرا بیافزاییم

اما راست می گویند این کار پاداش دادن به تنبلی است.

یعنی هر دو عدالت دارند موضوع برابری است

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

یک نکته دیگر گنجشک اقا

گفتید احزاب چپ عدالت و احزاب راست رشد اقتصادی

اما نه اینجا باید صحبت هایتون را اگر اشکال نداشته تصحیح کنم.

هم چپ و هم راست ادعای عدالت دارند

یعنی عدالت جدا از برابری است

عدالت یعنی هر چیز به جای خود

بحث برابری است

نه عدالت

چپ می گویند باید برای برابری باز توزیع ثروت داشته باشیم از مرفهین بگیریم و به فقرا بیافزاییم

اما راست می گویند این کار پاداش دادن به تنبلی است.

یعنی هر دو عدالت دارند موضوع برابری است

درود ناصرخان


برابری در عدالت !



فرض کنیم شما شهید فخری زاده هستید ، من هم یک پیرمرد زوال در رفته

شما دیشب تا دیروقت مشغول کار بودی ! خسته بودی ماشین انداختی تو پیاده رو 100 نفر را لت و پار کردی



قانون شما را نگرفته آزاد میکنه ! ( نمونه اش شهردار اسبق تهران که هفت تیر کشیده بود ) نمیاد که اعدامت کنه


میلیارد میلیارد دلار ریخته بپاتون که دانشمند هسته ای ! بشین ! حالا گیرم 100 نفرو هم خسته بودی کشتی ! اصلا بگو 1 میلیون نفر ! مگه مهمه! ما بیشتر از اینا پول خرج شما کردیم ! عمراً اعدامت کنیم


ولی حالا از اون طرف بنده یک پیرمرد مثلا بازنشست جیره خور که بعضا دنبال بهانه می گردن جواز دفن را صادر کنند ! قاضی همون 30 ثانیه اول میگه اعدام ! و تمام !



برابری در عدالت


اینکه همه در برابر قانون یکسان و برابر باشند


=======

بدی چپ ها را گفتم

بد راست ها هم بنظرم اینه که بشدت انحصار گرا هستن و چیزهایی که دارند را خیلی سفت چسبیدن


مثلا سلاح هسته ای را اجازه بدن همه داشته باشن ! سفت گرفتن برای خودشون !

و به هیچ عنوان اجازه نمیدن کسی رقیب بشه مخصوصا از طبقات غیر خودی !

[vion]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

یک نکته دیگر گنجشک اقا

گفتید احزاب چپ عدالت و احزاب راست رشد اقتصادی

اما نه اینجا باید صحبت هایتون را اگر اشکال نداشته تصحیح کنم.

هم چپ و هم راست ادعای عدالت دارند

یعنی عدالت جدا از برابری است

عدالت یعنی هر چیز به جای خود

بحث برابری است

نه عدالت

چپ می گویند باید برای برابری باز توزیع ثروت داشته باشیم از مرفهین بگیریم و به فقرا بیافزاییم

اما راست می گویند این کار پاداش دادن به تنبلی است.

یعنی هر دو عدالت دارند موضوع برابری است

درود و ارادت
چپ و راست مربوط به گذشته هستند..
و هردو موفقیت ها و شکست های جدی داشته اند..
عصر حاضر از این مفاهیم عبور کرده است.

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

برابری در عدالت

خوب این یک مقوله دیگری است در واقع تبعیض است

یا فساد است.

اما گفتید معایب راست ها چیست؟

پاسخ دادید انحصار گر


اما من یک پاسخ دیگری هم دارم

و ان بی عدالتی های گذشته است

( دقت کنید اینجا منظور خود عدالت است)

مثلا در انگلستان که یکی از محافظه کار ترین کشورهای دنیا است

در گذشته خیلی ها به زور زمین های مرغوب

و املاک زیادی را به غارت بردند

و به نام زدند ولی بعدها با کار و تلاش خودشان پیشرفت کردند

امروز می گویند ما با کار و تلاش پیشرفت کردیم

درست است

اما پایه های اساسی ان که غارت گذشته است را نمی گویند

پس مهمترین عیب راست ها بی عدالتی ها و غارتگری های گذشته است

اما امروز بحث برابری است و عدالت وجود دارد

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود و ارادت
چپ و راست مربوط به گذشته هستند..
و هردو موفقیت ها و شکست های جدی داشته اند..
عصر حاضر از این مفاهیم عبور کرده است.

سلام بر ویون اقا نازنین طرفدار نظریه اریستوکراسی.

ویون چطور می گویید وجو ندارد

با اسم ان کار نداریم

چپ یا راست بالا یا پایین

اما مفاهیم بسیار قدرتمند است

نه تنها وجود دارد بلکه بسیار پیچیده تر هم شده است

مثلا همون نئوکان ها

که هر دوی مان به ان اشاره کرده بودیم

در سیاست و جامعه محافظه کار هستند

اما در اقتصاد سرمایه داری بزرگ هستند

در واقع مکاتب امروز به دلیل پیچیده تر شدن انسانها انها هم بعضی از اصول همدیگر را پذیرفته اند

و در واقع التقاطی شده اند

اما همچنان بسیار قدرتمند هستند

حقیقتا تعجب کردم

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سیما مرادبیگی، زن شجاعی که در انقلاب «زن زندگی آزادی»، ماموران خامنهای دستش را از فاصله نزدیک تیرباران کردند، امروز خبر داد که آخرین پزشکی که باید او را معاینه میکرد به او گفته که امیدی به بهبود و بازگشت توان دستش نیست. سیما که حالا برای خیلی از مردم ایران به نماد مبارزه، مقاومت و ایستادگی تبدیل شده است میگوید: «
هر امیدی برای درمان دستم بود با خاک یکسان شد، تا آخر عمر ناتوانی میشه جزئی از وجودم، جزئی از زندگیم، خیلی از چیزا برام میشه حسرت، آرزوم بود یک بار دیگه ویولن دست بگیرم
آرزوم بود بتونم موهامو ببندم، آرزوم بود بتونم کارای دخترم رو خودم انجام بدم، آرزوم بود
درست مثل همون لحظهای که تیر خوردم و کسی اشکم رو ندید.
همون روزایی که از وجودم کوه ساختم
اینجا درست همونیام که توماج میگه: عشق پرواز مال اونیه که اوجُ ندیده
من رهام، رو هوام، زندگیمم همینه
حتی خودمم ببندن به بند، فکرم پریده»
سیما جانم تو بی شک یکی از شجاعترین و زیباترین زنانی هستی که تا به امروز دیدهام و با تمام وجودم بهت افتخار میکنم. این انقلاب با وجود قهرمانانی همچون تو، پیروز خواهد شد.

#زن_زندگی_آزادی

@masih_alinejad

سیما مرادبیگی: تفنگ را روی دستم گذاشت و شلیک کرد

۱۳ تیر ۱۴۰۲
آیدا قجر

خواندن در ۶ دقیقه







سیما هم مثل بسیاری از زنان ایرانی، به دنبال آزادی بود و هست





پزشکان به سیما گفتهاند دستکم ۳۰۰ ساچمه در دست او هست که آنها توانستهاند حدود ۱۰۰ ساچمه را خارج کنند اما بقیه همچنان در دست سیما وجود دارند





«ناگهان دیدم که اسلحه روی دستم است. فکر کردم میخواهد من را بترساند و نمیزند اما شلیک کرد. بلافاصله افتادم. غرق خون شدم»





سیما هم مثل بسیاری از زنان ایرانی، به دنبال آزادی بود و هست





پزشکان به سیما گفتهاند دستکم ۳۰۰ ساچمه در دست او هست که آنها توانستهاند حدود ۱۰۰ ساچمه را خارج کنند اما بقیه همچنان در دست سیما وجود دارند





«ناگهان دیدم که اسلحه روی دستم است. فکر کردم میخواهد من را بترساند و نمیزند اما شلیک کرد. بلافاصله افتادم. غرق خون شدم»





سیما هم مثل بسیاری از زنان ایرانی، به دنبال آزادی بود و هست











هشدار: این گزارش حاوی تصاویر ناراحت کننده است.
صدایش از دردی که ماهها است به دوش میکشد، میلرزد. گاه بغض میکند، نفسی میگیرد و ادامه میدهد. «سیما مرادبیگی» زنی ۲۶ ساله است از شهر بوکان که با هر گردهمایی اعتراضی، قدم به خیابان میگذاشت. بارها از زیر گلولهباران معترضان توسط ماموران فرار کرده بود. یک بار هم در حین فرار، از پشت ساچمه خورد اما از پا ننشست. امیدوار بود که انقلاب میشود. ۲۱ مهر ۱۴۰۱ اما زندگی او برای همیشه تغییر کرد. نیروی سرکوبگر سلاح ساچمهای را روی آرنجش گذاشت، ماشه را کشید و دردی به سیما وارد کرد که هنوز در صدا و بغضهایش موج میزند؛ مادری با عذاب وجدان برای دختر سه سالهونیمهاش که ماهها است شاهد رنج او نیز هست.
***
سیما هم مثل بسیاری از زنان ایرانی، به دنبال آزادی بود و هست. با شروع اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و مشاهده تجمعات پیدرپی و سیل جمعیت در شهر محل زندگی خود، او هم مثل بسیاری مطمئن شده بود که این بار انقلاب خواهد شد. بارها با همسرش «سینا» یا همراه با جمعی از زنان که دوستش بودند، قدم به خیابان گذاشت؛ هرچند که هنوز یادآوری بازداشت دوستش که نتوانست برای رهایی او از چنگ سرکوبگران کاری کند، آزارش میدهد.
همان ۲۱ مهر ماه بود که سیما میگوید دختری ۱۰ ساله در «امیرآباد» بوکان کشته شد و صدایش به هیچکجا نرسید؛ مثل مردی که به گفته سیما، همان روز روی پشتبام بر سر سرکوبگران فریاد اعتراضی میکشید و با شلیک ماموران، جان در راه آزادی داد.

التهاب در خیابان، دود و آتش، رگبار گلوله، شعارهای «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» و تنهایی که به زمین میافتادند یا در چنگال سرکوبگران به ناکجا آباد برده میشدند، همچنان نفس را بر سینه سیما هنگام روایت آنچه گذشت، حبس میکنند.

دستی که نصف شد

۲۱ مهر بود و نزدیک به یک ماه از آغاز اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ میگذشت. سیما به همراه همسرش به خیابان رفت. هنوز تجمع مردمی شکل نگرفته بود که معترضان از همه طرف محاصره شدند.
سیما به «ایرانوایر» میگوید: «رگبار گلوله بود. همسرم جلوتر از من بود. با جمعیت به خیابان بالاتر رفتم. مقابل بیمارستان قدیمی بوکان یک لحظه ایستادم تا سینا را صدا بزنم. ناگهان دیدم که اسلحه روی دستم است. فکر کردم میخواهد من را بترساند و نمیزند اما شلیک کرد. بلافاصله افتادم. غرق خون شدم. سرم را بالا آوردم و دیدم به دنبال دستهکلید در جیبش است. دستم را بغل کردم و شروع به دویدن کردم. دستم نصف شده بود. به یک پوست بند بود.»



سیما از تقاطع خیابان میگذرد و به مغازهای آشنا میرسد. او را وارد مغازه میکنند و با شال دستش را میبندند. سیما داشت از هوش میرفت. سینا هم رسیده بود. میترسیدند به بیمارستان بروند. خونریزی ادامه داشت. به منزل یک پزشک مراجعه کردند. پزشک گفت که دست سیما نبض ندارد و باید به بیمارستان منتقل شود.
چشمهای سیما بسته شده بودند. صداها را میشنید اما توان پاسخ دادن نداشت: «رفتیم یک بیمارستان اما به ما گفتند آنجا پر از سپاهی است. رفتیم درمانگاه. یک کاسه استخوان خرد شده از دستم بیرون ریخت. نمیتوانستند خونریزی را بند بیاورند. باید به بیمارستان دیگری میرفتیم. هرچه در مسیر به صورتم میزدند، نمیتوانستم واکنش داشته باشم.»
سیما را به بیمارستان بوکان منتقل کردند. دهها نفر از اقوام و دوستان را مطلع کرده بودند. همگی به بیمارستان آمدند و دور تخت سیما را گرفتند که هیچکس نتواند او را ببرد. اما او را برای درمان، پذیرش نمیکردند و میگفتند باید سیما را از بیمارستان ببرند. یک پرستار گریه میکرد و میگفت: «این زن تمام میکند.»
همان پرستار پنهانی برای سیما مورفین آورد و تزریق کرد. همهمه جریان داشت. خون میریخت. سیما روی تخت بود. او را راهی ارومیه کردند.



یا بمیرم یا دستم را قطع کنید

سیما را به بیمارستانی خصوصی منتقل کردند. آنجا هم از پذیرش او خودداری میشد تا یک پزشک جوان با مسوولیت خودش سیما را بستری کرد و به ماموران امنیتی گفت که دلیل حضور آنها تصادف است. در پرونده سیما هم «تصادف با موتور» ثبت شد. سه کیسه خون به سیما تزریق کردند تا فردای آن روز نخستین جراحی را انجام شود: «کمکم داشتم جان میگرفتم و تازه فهمیدم که درد چیست. در هر دقیقه ۱۰۰ بار میمردم. ضربان قلبم پایین بود. دم به دقیقه به من اکسیژن وصل میشد. از شدت درد میگفتم یا بمیرم یا دستم را قطع کنید!»
دو بار دیگر هم سیما مورد عمل جراحی قرار گرفت. هر بار پیش از جراحی پزشک به او میگفت که اگر مجبور باشد، دست او را قطع خواهد کرد. عفونت هم وضعیت او را وخیمتر کرده بود. بالاخره عفونت کم شد و دست سیما هم به بدنش متصل ماند اما در محل آرنج، دیگر مفصلی وجود ندارد.
دکتر «روزبه اسفندیاری»، پزشک هستهای و مشاور «ایرانوایر» با مشاهده مدارک پزشکی سیما میگوید: «سیما دچار شکستگی باز شده است؛ شکستگی پایین استخوان بازو، یعنی محل اتصال استخوان بازو به آرنج به همراه شکستگی یکی از دو استخوان ساعد. مفصل هم از بین رفته است. بافت ماهیچه مرده به خاطر شدت ضربه، برداشته شده است و جسم خارجی را تا جایی که توانستهاند، برداشتهاند.»
پزشکان به سیما گفتهاند دستکم ۳۰۰ ساچمه در دست او هست که آنها توانستهاند حدود ۱۰۰ ساچمه را خارج کنند اما بقیه همچنان در دست سیما وجود دارند.



در عینحال، به گفته دکتر اسفندیاری، دو تا از عصبهای دست او نیز آسیب دیدهاند: «اعصاب از گردن وارد دستان ما میشوند. این اعصاب سه شاخه مهم از آرنج به بعد دارند که دو تا از آنها آسیب دیدهاند. این اعصاب هم شاخههای حسی دارند و هم حرکتی. به احتمال زیاد این خانم هم دچار اختلال حرکتی است و هم حسی. در مدارک گفته شده است که حس انگشتهای یک، دو و سه مختل و دو انگشت دیگر هم حسشان کمتر شده است. وقتی چنین ترومای شدیدی وارد شده باشد، احتمال خونرسانی به سر انگشتها کمتر میشود.»

[vion]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام بر ویون اقا نازنین طرفدار نظریه اریستوکراسی.

ویون چطور می گویید وجو ندارد

با اسم ان کار نداریم

چپ یا راست بالا یا پایین

اما مفاهیم بسیار قدرتمند است

نه تنها وجود دارد بلکه بسیار پیچیده تر هم شده است

مثلا همون نئوکان ها

که هر دوی مان به ان اشاره کرده بودیم

در سیاست و جامعه محافظه کار هستند

اما در اقتصاد سرمایه داری بزرگ هستند

در واقع مکاتب امروز به دلیل پیچیده تر شدن انسانها انها هم بعضی از اصول همدیگر را پذیرفته اند

و در واقع التقاطی شده اند

اما همچنان بسیار قدرتمند هستند

حقیقتا تعجب کردم

درود و ارادت جناب اوراسیای عزیز
کاملا درست میفرمایید .. به شکل التقاط وجود دارند.. که با توجه به مفهوم و ماهیت التقاط از چپ و راست سنتی و شفاف گذشته به مراتب فاصله گرفته اند. در ساختار التقاط هر یک گوشه هایی از مزایای یکدیگر را میگیرند و به خود میچسبانند..و به نوعی بومی خود میکنند..به عبارتی قیچی قیچی شده..
جهان وارد عصر مدنیت شده و این مدنیت هنوز تکامل نیافته..
چپ و راست سعی دارند خود رادر این عصر پیچیده نجات دهند.
ارادت

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود.دکترجان شرمنده بیشتر از از در توانم نیست سوالمو بهتر مطرح کنم این همه تناقض عجیب غریب بین ادمهای باسواد وبیسواد کلا ما ادما برای
چیست تو شلوغی ۵۷ خدا شاهده چه افراد بسیاری را دیدم واز دهنشون شنیدم که حتی سواد نوشتن اسم خودشونو نداشتن میگفتن فلانی چی میفهمه
فیلش یاد هندوستان کرده میخواد پدر مملکتو در بیاره میشه لطفا بفرمایید فدات شم ممنون

سلام و عرض ادب...
بابای یسنای عزیز متوجه نشدم مخاطب سوالتان بنده بودم یا خیر؟ اگر نبودم عذرخواهی میکنم...
من فکر میکنم اگر تناقضی در اهداف، باورها، هیجانات و رفتارهای افراد و یا گروهها میبینیم به دلیل استنباطهای دلبخواهی خودمان است، ذهن ما معمولا عادت دارد با تک متغیرها ارتباطات خطی و مستقیم بسازد و از آنها نتیجه علی بگیرد، این یعنی بسیاری از متغیرهای واسطه و تعدیل گر نادیده گرفته میشوند و نتایج نهایی گاهی ممکن است برای ما عجیب و شگفت آور به نظر برسد...
مثلا در تبیین محبوبیت گرایش چپ نزد برخی فرهیختگان بنده به یک فرض روانشناختی اشاره کردم و جناب اوراسیا به درستی به یک سبب شناسی تاریخی، یعنی بهره کشی نظامهای طبقاتی و طبیعتا شکل گیری خشمی به وسعت تاریخ در ناخودآگاه جمعی توده ها...
حال بحث اینجاست که حتما به این مدل کوچک میتوان دهها متغیر دیگر افزود و اضافه کردن هر متغیر جدید به پیچیدگی پیش بینی ما از دلایل شکل گیری یک جریان فکری خواهد افزود...
ارادتمند...
عذرخواهی و سپاس از همه دوستان که امروز بنده را تحمل کردند...

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود و ارادت جناب اوراسیای عزیز
کاملا درست میفرمایید .. به شکل التقاط وجود دارند.. که با توجه به مفهوم و ماهیت التقاط از چپ و راست سنتی و شفاف گذشته به مراتب فاصله گرفته اند. در ساختار التقاط هر یک گوشه هایی از مزایای یکدیگر را میگیرند و به خود میچسبانند..و به نوعی بومی خود میکنند..به عبارتی قیچی قیچی شده..
جهان وارد عصر مدنیت شده و این مدنیت هنوز تکامل نیافته..
چپ و راست سعی دارند خود رادر این عصر پیچیده نجات دهند.
ارادت

خوب دیگه همین بازی قشنگ تر می کنه

به جای دو تا خواستگار

دست ما را برای انتخاب بین 6 خواستگار باز می گذاره/:.Heart.:/

امروز تمام این مکاتب در دل 6 تا حالت بالاخره جا می گیرند

هر چقدر هم که التقاطی بشوند

باز ژن اصلی شون را نشان می دهند

چون به هر حال اصل اول شون یا الویت اولشون را حفظ می کنند

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

آوا گراوند، خواهر آرمیتا گراوند در استوری اینستاگرام خود از برگزاری مراسم چهلم خواهرش در روز چهارشنبه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۲ در بهشت زهرا تهران، قطعه ۹۹، خبر داده است. این مراسم قرار است ساعت ۱۵ آغاز شود.

آوا گراوند با انتشار عکسی از خواهرش همچنین نوشته است: «یه روزی آرمیتا با موهای باز و قشنگش بیرون میرفت که بابام گفت رعایت کن نگرانتم. آرمیتا گفت بابا روزی میرسه که شما به موهای من افتخار میکنید. آرمیتا قلبم اون روزی که گفتی رسید و امروز روزیه که ما به تو افتخار میکنیم.»
M_pensylvani, ManotoNews

? @VahidOnline
........
میون بحث جالب و حکیمانه امشب دوستان
امشب دل من گرفته . دلم روضه میخواد.روضه سیما و آرمیتا و.../:.sadsmiley.://:.sadsmiley.:/

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام و عرض ادب...
بابای یسنای عزیز متوجه نشدم مخاطب سوالتان بنده بودم یا خیر؟ اگر نبودم عذرخواهی میکنم...
من فکر میکنم اگر تناقضی در اهداف، باورها، هیجانات و رفتارهای افراد و یا گروهها میبینیم به دلیل استنباطهای دلبخواهی خودمان است، ذهن ما معمولا عادت دارد با تک متغیرها ارتباطات خطی و مستقیم بسازد و از آنها نتیجه علی بگیرد، این یعنی بسیاری از متغیرهای واسطه و تعدیل گر نادیده گرفته میشوند و نتایج نهایی گاهی ممکن است برای ما عجیب و شگفت آور به نظر برسد...
مثلا در تبیین محبوبیت گرایش چپ نزد برخی فرهیختگان بنده به یک فرض روانشناختی اشاره کردم و جناب اوراسیا به درستی به یک سبب شناسی تاریخی، یعنی بهره کشی نظامهای طبقاتی و طبیعتا شکل گیری خشمی به وسعت تاریخ در ناخودآگاه جمعی توده ها...
حال بحث اینجاست که حتما به این مدل کوچک میتوان دهها متغیر دیگر افزود و اضافه کردن هر متغیر جدید به پیچیدگی پیش بینی ما از دلایل شکل گیری یک جریان فکری خواهد افزود...
ارادتمند...
عذرخواهی و سپاس از همه دوستان که امروز بنده را تحمل کردند...

سلام بر دکتر پورنیکدست گرامی

یک سوال

اقای دکتر فرهنگ هلاکویی که یک روانشناس زبردست و بسیار باهوش است

که البته من ایشون را از 22 سال از طریق ماهواره می شناختم

از طرف سازمان روانشناسان داخلی به عنوان روانشناس زرد معرفی شدند

و فاقد اعتبار

به نظرتان چرا؟

ایشان که یک روانشاس قهار است

[بابای یسنا]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام و عرض ادب...
بابای یسنای عزیز متوجه نشدم مخاطب سوالتان بنده بودم یا خیر؟ اگر نبودم عذرخواهی میکنم...
من فکر میکنم اگر تناقضی در اهداف، باورها، هیجانات و رفتارهای افراد و یا گروهها میبینیم به دلیل استنباطهای دلبخواهی خودمان است، ذهن ما معمولا عادت دارد با تک متغیرها ارتباطات خطی و مستقیم بسازد و از آنها نتیجه علی بگیرد، این یعنی بسیاری از متغیرهای واسطه و تعدیل گر نادیده گرفته میشوند و نتایج نهایی گاهی ممکن است برای ما عجیب و شگفت آور به نظر برسد...
مثلا در تبیین محبوبیت گرایش چپ نزد برخی فرهیختگان بنده به یک فرض روانشناختی اشاره کردم و جناب اوراسیا به درستی به یک سبب شناسی تاریخی، یعنی بهره کشی نظامهای طبقاتی و طبیعتا شکل گیری خشمی به وسعت تاریخ در ناخودآگاه جمعی توده ها...
حال بحث اینجاست که حتما به این مدل کوچک میتوان دهها متغیر دیگر افزود و اضافه کردن هر متغیر جدید به پیچیدگی پیش بینی ما از دلایل شکل گیری یک جریان فکری خواهد افزود...
ارادتمند...
عذرخواهی و سپاس از همه دوستان که امروز بنده را تحمل کردند...

درودِ دکتر جان اگه قابل باشم به شما افتخار میکنم کاش من ودیگران مثل بنده حقیر یه تار موی شما داور افشین تک تک اسم نبرم امثال جنابعالی بودیم خدا پشت و پناه شماها باشه

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام بر دکتر پورنیکدست گرامی

یک سوال

اقای دکتر فرهنگ هلاکویی که یک روانشناس زبردست و بسیار باهوش است

که البته من ایشون را از 22 سال از طریق ماهواره می شناختم

از طرف سازمان روانشناسان داخلی به عنوان روانشناس زرد معرفی شدند

و فاقد اعتبار

به نظرتان چرا؟

ایشان که یک روانشاس قهار است

سلام و عرض ادب...
اینهم از معجزات مملکت ماست...
البته تا جایی که بنده شنیدم مثل اینکه ملاک اون لیستها صرفا مجوز از نظام روانشناسی بوده و نه قضاوت درباره دانش یا توانمندی...
یک نکته دیگه هم هست، البته راجع به دکتر هلاکویی صحبت نمیکنم، اما هستند در عرصه روانشناسی کسانی که در بعد بازاری و گاها تاثیرکذاری دارای ارزش بسیار بالایی هستند اما در بعد آکادمیک و علمی دستاورد خاصی نداشته اند و حتی گاها برخی نظریاتشان کاملا شبه علمی باشد...
مثلا در ایران اگر بخواهیم از اساتید بزرگ و در سطح جهانی در علم روانشناسی صحبت کنیم، باید از دکتر شاملو، خانم دکتر دادستان، دکتر براهنی، دکتر دوانلو، دکتر سیاسی، دکتر منصور و غیره نام ببریم که این اساتید رو به جز دانشجویان و شاغلان این رشته، شاید افراد زیاد دیگری نمیشناسند و کاملا گمنام هستند...
البتع این موضوع در سطح جهانی و حتی راجع به رشته های دیگه هم صدق میکنه...
............................
بابای یسنای عزیز و بزرگوار، یک دنیا سپاس بابت لطف و بزرگواری شما....

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درودِ دکتر جان اگه قابل باشم به شما افتخار میکنم کاش من ودیگران مثل بنده حقیر یه تار موی شما داور افشین تک تک اسم نبرم امثال جنابعالی بودیم خدا پشت و پناه شماها باشه

درود
خاک پای شما و سایر عزیزان اینجا هستم

[EHSANI]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود

حدود یک قرن قبل سیاسیون ایرانی میگفتن اگه دیدید درختی کج شده کار انگلیسها ست

همین جمله برای ترساندن مردم از انگلیس بود

نه بابا اینحورام نیست جناب احسانی

اینا اونقدرهام اهل برنامه ریزی نیستن

دیگه کسی هم نمیترسه .خیلیها بی حجاب ند

درود
بله نمیترسند ولی اونها دارند آخرین تلاشهای خودشون رو میکنند.
در ضمن اگر بخشنامه خرداد ماه واقعی باشه
پس پرونده سازیها و... به نظر بنده بیشتر برای جلوگیری از شورشهای احتمالی شهریور و براندازان و... بوده نه صِرف مبارزه با بیحجابی

به هر حال...
مهم اینه که جامعه امروز برای زن حق حجاب اختیاری رو قائل شده
به عبارتی ، نداشتن حجاب (فقط روسری) دیگه در بین مردم قبح زیادی نداره
یعنی جامعه و افکار عمومی در این دعوا ، حق رو به زن داده
دیگه فرهنگسازی و بنر و تیزر و... تاثیری نداره
مبارزه با بیحجابی ، الان دیگه فقط با قدرت عریان چماق مقدوره...

تا مردم دنبال بحث حجاب هستند ،
دولت از این فرصت استفاده کرده و مالیاتها رو افزایش داده
ولی توی جامعه کسی از مالیات حرفی نمیزنه ، همه از حجاب میگن
(مردم به سن بازنشستگی هم هنوز واکنش نشون ندادند ، شاید به تعویق انداختند! )
یعنی جامعه هنوز دردشو حس نکرده که واکنش نشون بده
سال دیگه که مالیاتها رو گرفتند ، سال بعدش تاثیرش نمایان میشه
وقتی تولید افزایش پیدا نکنه ، مالیات بیشتر یعنی
رکود تورمی و فرار سرمایه ها و فقر بیشتر

همین الان میگن 50 میلیون زیر خط فقر
حالا فکر کن این قراره بیشتر هم بشه
چون اونی که قراره مالیات بیشتر بده ،
یا محصولشو یا مالشو گرونتر میفروشه
یا اینکه سرمایه رو از کشور خارج میکنه
و در نهایت همه سنگینی بار این مالیات میافته رو دوش مصرفکننده نهایی


پینوشت :
من نمیدونم چه کسی صد سال پیش مردم رو از انگلیس میترسوند
ولی وضع فلاکتبار امروز و روی کار اومدن حکومت دینی و...
نتیجه حمایتهای مادی و معنوی انگلیس از نهادهای دینی
و استفاده ابزاری از دین برای پیشبرد اهداف پلید خودش بود
حداقل یکی از عوامل رسیدن به وضع موجود ، انگلیس بوده
شاید اونکه میگفت کار انگلیسه ، این روزها رو پیش بینی میکرد !!!