اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • امیدازاد
    عضو فعال
    • Sep 2020
    • 3750

    #3346
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    با عرض تسلیت خدمت دوستان عزیزم پژو ۲۰۷ اتومات پاناروما به قیمت یک میلیارد و بیست میلیون رسید…..??بگو مرگ بر آمریکا ...

    نظر

    • pournikdast
      ستاره‌دار(2)
      • Oct 2020
      • 525

      #3347
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در اصل توسط رادین1 پست شده است View Post
      با سلام
      شما که همه جوره از حاکمیت دفاع می کنید !!! لطفا بفرمایید مسئول وضعیت کنونی اقتصادی و کاهش لحظه ای ارزش پول ملی کیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

      لطفا به جاده خاکی نزنید و جواب منطقی و علمی بدهید !!!!! دلار تا پایان سال احتمال زیاد 50 را پشت سر میگذارد و این یعنی فاجعه !!! فشار مضاعف بر سفره مردم !!!

      چرا هیچکس جوابگو نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

      سکه 27 میلیون را پشت سر گذاشته است و دلار 47 هزار تومان را !!!!!!!!

      اینکه می فرمایید منکر سومدیریت نیستید دقیقا موضوع همینه !!!!!!!!!!!!! بقیه مردم هم به همین نتیجه بی کفایتی و بی لیاقتی حاکمین رسیده اند !!!!!! اما ظاهرا مسئولین از قدرت و ثروت خوششان آمده و حاضر نیستند دست بردارند !!!!!!

      به نظر شما مردم نگون بخت چه باید بکنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      سلام و عرض ادب...
      رادین جان جوابتون رو از جناب همسفر گرفتید یا بیشتر توضیح بدم؟
      رهبری بارها به (مسئولین) تذکر داده اند که اقتصاد درون زا، تولید محور و مقاومتی راه حل مشکلات است؛ اما مسئولین گوش نکرده اند...
      پس یا باید امیدوارم باشیم رهبری آینده، خودشان هم (کمی مسئول) باشند...
      یا باید امیدوار باشیم انشاء الله در 40 ساله بعدی یکسری مسئول حرف گوش کن و باکفایت سر کار بیایند...
      .................................................. .................................................. ..
      اما راجع به قرارداد 25 ساله ی چین و تخفیف 30 درصدی :
      -البته من چند جا خوندم که اینها گمانه زنی است و مستنداتی نداره و بسیار امیدوارم چنین چیزی واقعیت نداشته باشه...
      -اما اگر یک درصد فقط یک درصد چنین اتفاقی افتاده باشد؛ خطاب به مسئولین نازنین باید گفت :
      در کشوری که جوان مردم به خاطر نداشتن یک سرمایه ی کوچک امکان اشتغال و ازدواج و تهیه ی مسکن را ندارد...
      شما خیلی غلط میخورید که برای ادامه به اصطلاح استکبارستیزیتان و برای صرفا حفط بقای قدرت؛ مجبور میشوید که سرمایه ی این جوانان را بصورت نامتوازن و مثلا با 30 درصد تخفیف واگذار کنید...
      مگر باید هزینه ایدئولوژی یا بی عرضگی شما از جیب مردم پرداخت شود؟؟؟

      نظر

      • علیرضا۱۲۳
        عضو فعال
        • Sep 2022
        • 2731

        #3348
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        رفیقمون اومده نوشته اربابم توصیه اقتصادی داشتند در چند بند و در گذشته
        نادان...وقتی ساختار معیوب هست توصیه به چه دردی میخوره...ساختار خرابه
        مثل اینکه یک ماشین گریبوکسش خرابه شما مدام رنگ و رخ ماشین رو بزک کن..مدام موتور ماشین رو درست کن...این ماشین کار نمیکنه
        واقعا که روی هرچی جهالت هست سفید کردید در طول تاریخ...ساختاری که معیوب هست و نخبه ها رو فراری میده و توانایی تعامل به جهان رو نداره نتیجه اش میشه اینکه میبینی...اون اربابت همچین عقل کل هم نبوده که این توصیه ها رو داشته...اینا رو ما بهتر از اون روضه خون بلدیم

        نظر

        • رادین1
          عضو فعال
          • Dec 2018
          • 4718

          #3349
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          در اصل توسط همسفر پست شده است View Post
          پاسخ رهبر انقلاب به ۴ پرسش مهم اقتصادی /نسخه درمان اقتصاد چیست؟



          نشریه خط حزب الله در شماره دویست و چهل و پنجم خود در مطلبی با تیتر «نسخه درمان اقتصاد» به بیانات رهبری و پاسخ ایشان به چهار پرسش اصلی درباره وضعیت اقتصادی کشور می‌پردازد.
          به گزارش خبرآنلاین، رهبر انقلاب در بخشی از بیانات خود در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی به موضوع اقتصاد ایران، ظرفیت‌های پیش رو و راه حل درمان آن پرداختند. خط حزب‌الله در سخن هفته‌ این شماره خود به این موضوع از منظر رهبر انقلاب پرداخته است که در ادامه آمده است؛
          مسـئله اقتصـاد و مشـکلات معیشـتی، ایـن روزهـا بخش مهمـی از فکر و ذهـن مـردم و فضای سیاسـی و اجتماعـی کشـور را پـر کـرده اسـت. برنامـه‌ی چندجانبـه‌ی دشـمن بـرای تضعیـف اقتصـاد کشـور و معیشـت مـردم از یـک سـو و تأکیدات مکرر رهبر انقلاب بر اولویـت درجه یک حل مشـکلات اقتصادی، چالش چندین سـاله ای را رقـم زده کـه البتـه ایـن روزها بـه نقاط حسـاس و مشـکل خـود رسـیده اسـت. کارشناسـان و صاحب نظـران، از این مشـکلات اقتصـادی مزمنی کـه در طـول سـال های متمـادی کم و بیـش عمیق تـر نیـز شـده اند، بـا عنـوان اقتصـاد بیمـار یـا بحـران زده تعبیـر کرده انـد و البتـه راه حل هـای متعـدد و مختلفـی نیـز مطـرح کرده انـد. رهبـر انقلاب در ارتبـاط تصویـری اخیـر بـا نماینـدگان مجلـس شـورای اسلامی، مطالبـی را بیـان کردند کـه در حقیقـت پاسـخ بـه چهـار سـؤال اصلـی جامعه ایرانی در زمینه ی اقتصاد است:
          اول اینکه برای حل مشـکلات، ابتدا باید منشـأ آن را شـناخت؛ ریشـه‌ مشـکلات اقتصـادی در ایـران چیسـت؟
          پرسـش دوم دربـاره شـناخت دقیـق ابعـاد و کیفیـت خـود بیمـاری اسـت. مصادیـق بیمـاری اقتصـادی کشـورمان کدام انـد؟
          پرسش سـوم آیـا توانمنـدی لازم بـرای عبـور از ایـن بیماری هـای مزمـن اقتصـادی وجـود دارد؟
          چهـارم راه حـل اصلـی عبـور از مشـکالات فعلـی اقتصـادی کشـور چیسـت؟
          اول. ریشه مشکلات اقتصادی در ایران چیست؟

          «مشـکلات مـا حقیقتـا ناشـی از ایـن اسـت کـه خودمان کم توجهی کردیم: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ؛ (روم/۴۱) خود مـا یـک جاهایـی بی توجهی کردیم، کم توجهی کردیم. مثلا فـرض کنید بـه تولید اهمیت ندادیـم، به سـرمایه گذاری اهمیت ندادیم، ناگهان مواجه شـدیم بـا شکسـت کارخانه‌جـات مـن بـاب مثـال، یـا فـرض کنیـد کـه مشـکلات تولیـد در کشـور. خـب وقتـی انسـان کار نکنـد، نتیجـه کار نکـردن مشـهود اسـت. آنجاهایـی کـه خـود ما مسـئولین بی‌توجهی کردیـم، کم توجهی _ در طول سال های مختلف البته_ کردیـم، نتایجـش ایـن خواهـد بـود.» ۹۹/۴/۲۲
          دوم. مصادیق بیماری اقتصادی کشورمان کدام‌اند؟

          «مشـکلات اقتصـادی کـه از آن تعبیـر کردیـم بـه بیماری، خـب عمده ترینـش تورم اسـت، کاهش ارزش پول ملی است، گرانی هـای بی منطـق اسـت، مشـکلات بنگاه هـای تولیـدی اسـت، وجـود تحریم هـای خارجـی اسـت -کـه نقـش ایـن تحریم هـا را نبایـد نادیـده گرفـت- و نتیجـه ی این‌ها هـم سـختی معیشـت طبقـات پاییـن و متوسـط اسـت.» «در مقولـه اقتصـاد اگـر بخواهیـم مسـائل کلیـدی را مطـرح کنیـم، مسـئله تولیـد جدا کلیـدی اسـت... مسـئله اشتغال جـزو مسـائل کلیـدی اسـت کـه البته با تولیـد ارتبـاط پیـدا می کنـد. مسـئله ی مهـار تـورم مسئله‌ی جدا کلیدی است... مدیریت نظام پولی و مالـی جـزو مسـائل کلیـدی اسـت؛ عـدم وابسـتگی اقتصـاد کشـور بـه نفـت جـزو مسـائل ِ کلیـدی اسـت؛ این هـا مسـائل مهـم اسـت، در زمینه هـای اقتصـادی.» ۹۹/۴/۲۲
          سوم. آیا توانمندی لازم برای عبور از این بیماری های مزمن اقتصادی وجود دارد؟

          «اگـر شـما کشـور را بـه جسـم یـک انسـان تشـبیه بکنید، این مشـکلات، همان طور که عـرض کردم، بـه منزلـه ی بیمـاری اسـت، منتهـا خطـر بیمـاری نسـبت بـه همـه یکسـان نیسـت. خـب حـالا کرونـا در کشـور هسـت، اما خطر کرونا نسبت به همه یـک جـور نیسـت. کسـی پیـر باشـد، ناتـوان باشـد، توانایـی تقویـت جسـمانی نداشـته باشـد، دارای بیماری هـای زمینـه ای باشـد، بیمـاری بـرای او خطرنـاک اسـت، خطرآفریـن اسـت، پزشـک هـم وقتـی بـا یـک چنیـن بیمـاری مواجـه می شـود خیلی امیـدوار نیسـت؛ لکن اگـر چنانچه ایـن بیمار جـوان باشـد، توانایـی جسـمی داشـته باشـد و بیماری هـای زمینـه ای نداشـته باشـد، فرضـا ورزشـکار و از لحـاظ جسـمی قدرتمنـد باشـد، ایـن بیمـاری در او هسـت، لکـن خطـر در مـورد او زیـاد نیسـت و وقتـی طبیـب هـم بـا یـک چنیـن بیمـاری مواجـه می شـود، بـا امیـد بیشـتری بـه سـراغ ایـن بیمـار مـی رود. بلـه؛ کشـور بیماری هایـی دارد، لکـن ایـن بیماریهـا مواجـه اسـت بـا یـک توانایی هایـی... ایـن بیماریهـا هسـت، لکـن بنیـه ی کشـور قـوی اسـت. چـرا می گوییـم بنیـه ی کشـور قـوی اسـت؟ بـه خاطـر ظرفییت‌های گسـترده ای کـه در کشـور وجـود دارد.» ۹۹/۴/۲۲
          چهارم. راه حل اصلی عبور از مشکلات فعلی اقتصادی کشور چیست؟

          «اگـر چنانچـه ایـن تفکر و روحیه خوداتکایی و اعتماد به نفس ملی_ کـه امـروز خوشـبختانه عمومیت پیـدا کـرده و بخصـوص در بیـن قشـر جـوان تحصیلکـرده ی بـا عـزم و اراده رشـد پیـدا کـرده_ و این اعتماد به نیروی داخلـی در اقتصاد به همیـن شـکل پیـش بـرود و امیدهـای واهـی که گاهی انسـان مشـاهده می کنـد بـه بیـرون از مرزها وجـود دارد و اقتصـاد کشـور را شـرطی می کنـد نسـبت بـه تصمیم گیـری بیگانـگان، اگـر چنانچـه وجـود نداشـته باشـد یـا ضعیـف بشـود و اعتمـاد ملی افزایـش پیـدا کنـد، بـه نظـر بنـده همـه ی ایـن مشـکلاتی کـه امـروز در اقتصـاد وجـود دارد قابـل رفـع و برطـرف کـردن اسـت. بایسـتی از ایـن بنیـه ی قـوی کشـور اسـتفاده کـرد. ۹۹/۴/۲۲


          .................................................. ...................

          ۱۵ توصیه اقتصادی اخیر رهبر انقلاب به دولت برای حل مشکلات معیشتی مردم چه بود؟

          حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر اعضای هیات دولت، اقتصاد را همچنان اولویت اول کشور دانستند و توصیه‌های مهمی را برای حل مشکلات زندگی مردم بیان کردند.

          به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر اعضای هیات دولت، موضوع اقتصاد را همچنان اولویت اول کشور دانستند و توصیه‌های مهمی را برای حل مشکلات زندگی مردم بیان کردند.«لزوم انسجام مدیران اقتصادی و داشتن نظر واحد در مسائل گوناگون اقتصادی»، «مشخص کردن اولویتها و تمرکز بر شاخصهای اصلی و پیگیری روزانه آنها از جانب رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان» نکاتی بود که رهبر انقلاب به آنها اشاره کردند.رهبر انقلاب اسلامی در بیان شاخص‌های اصلی اقتصاد گفتند: اندازه تورم، رشد اقتصادی، رشد سرمایه‌گذاری، رشد اشتغال، رشد درآمد سرانه و کاهش فاصله طبقاتی شاخص‌هایی هستند که باید به صورت دقیق و مستمر مورد توجه قرار گیرند.رهبر انقلاب در توصیه بعدی، عمده‌ترین سرفصل در پیشرفت اقتصاد کشور را مسئله تولید خواندند و تأکید کردند: قاطعانه با هر عاملی که تولید را تضعیف می‌کند، مقابله کنید.ایشان در بخش تولید کشاوزی، با اشاره به بحران غذا به دنبال وقوع جنگ اوکراین، مسئله امنیت غذایی را بسیار مهم دانستند و با یادآوری توصیه‌های مستمرِ قبلی مبنی بر لزوم خودکفایی در اقلام اساسی مانند گندم، افزودند: مسئله امنیت غذایی یک مسئله درجه یک است که نباید از آن غفلت شود.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص تولید صنعتی، با اشاره به مشکل کمبود سرمایه در گردشِ واحدهای تولیدی، تأمین این سرمایه را وظیفه بانکها خواندند و گفتند: بانک مرکزی سخت‌گیریهای بجا و به‌موقعی را در خصوص کنترل ترازنامه بانکها آغاز کرده است اما باید مراقبت شود که این کنترل‌ها بر روی فعالیتهای غیر مولّد بانکها همچون خرید زمین و سکه یا فعالیتهای بنگاهداری آنها اِعمال شود و تسهیلات لازم برای واحدهای تولیدی آسیب نبیند.رهبر انقلاب در برشمردن اولویت‌های اقتصادی، مسئله مسکن را مورد توجه قرار دادند و گفتند: در قضیه مسکن عقب‌ماندگی زیادی وجود دارد که موجب افزایش سرسام‌آور قیمت و اجاره‌بها و رنج و زحمت مردم شده است.«ساخت پتروپالایشگاهها»، «تکمیل زنجیره ارزش افزوده در صنایع معدنی و جلوگیری از خام‌فروشی»، «تکمیل مسیرهای حیاتی شمال- جنوب و شرق به غرب برای افزایش ظرفیت حمل و نقل بین‌المللی و همچنین مسیرهای ارتباطی و حمل و نقل داخلی» و «توسعه استفاده از ظرفیت بی‌بدیل دریا» اولویتهای دیگری بود که رهبر انقلاب بر آنها تأکید و خاطرنشان کردند: نگذارید ظرفیتهای طبیعی و انسانی عظیم موجود در کشور هرز برود.به گزارش فارس در تصویر زیر، ۱۵ توصیه رهبر معظم انقلاب که در دیدار اخیر اعضای هیات دولت مطرح شد، آمده است:

          خوب دوست عزیز اگر به همین سادگی است که می فرمایید واقعا هر یک از ما حتی می توانیم رهبر بهتری هم باشیم !!! رهبری فقط توصیه نیست عزیزجان !!
          همین جا می توانم 10 تا توصیه بکنم که کسی هم نتواند ایرادی بگیرد !!!

          مسئول وضع کنونی دقیقا کل مجموعه حاکمیتی هستند !!! هر کس هم به میزان قدرتی که در حاکمیت دارد !
          و اما توصیه های این حقیر برای بهبود اوضاع کشور !!!!!!!!!!! واقعا کسی می تواند نفی کند به نظر شما ؟؟؟ تازه من مسئولیتی از این باب ندارم و حقوقی هم بابت این نمی گیرم !!!!

          1- تورم باید کنترل شود و به زیر 5 درصد در سال بیاید .
          2- نرخ بیکاری باید به زیر 5 درصد بیاید .
          3- ارزش پول ملی باید تقویت شود
          4- شرایط ازدواج جوانان باید تسهیل شود .
          5- مسکن برای اقشار آسیب پذیر باید ساخته شود .
          6- برای بیکاران باید مقرری ماهانه پرداخت بشود .
          7- روابط با همسایگان کشور باید بهبود بیابد .
          8- ارزش پاسپورت ایرانی باید بالاتر برود .
          9- صادرات باید افزایش یابد (البته نه مواد اولیه و خام)
          10- واردات غیر ضروری کاهش یابد
          11-و ده ها توصیه دیگر میشه نوشت که همه مفید هستند و همه هم می دانند !!! اما اینها را دقیقا باید حاکمیت به انجام رساند نه مردم عادی کوچه و بازار !!!

          ضمنا این 15 توصیه را فرض بگیرید مردم پذیرفتند و خیلی هم خوب هستند !!! چند تا دولت دیگه باید بیاد تا به سرانجام برسد ؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر به سرانجام نرسید تکلیف مردم چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟
          دیگه دولت آقای رئیسی بدون شک حتی نزدیک تر از آقای احمدی نژاد به رهبری هستند !!! اما به احتمال نزدیک به یقین من خدمت شما می گویم در پایان دولت رئیسی اوضاع چند برابر بدتر از پایان دولت قبلی خواهد شد !!!

          ضمنا این را من نگفتم !!!
          آیت الله فاضل لنکرانی: غالب مردم در خط فقر قرار گرفته‌اند / تصور فقر در نظام اسلامی بعد از ۴۴ سال مشکل است چه رسد به واقعیت خارجی آن




          آخرین ویرایش توسط رادین1؛ 2023/02/16, 16:05.

          نظر

          • مگنوس کارلسن
            عضو فعال
            • Jan 2022
            • 1630

            #3350
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            بحث ونتیجه جالبی بود...استفاده کردم....

            نظر

            • dornaa
              عضو فعال
              • Sep 2020
              • 1468

              #3351
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              در اصل توسط مگنوس کارلسن پست شده است View Post
              بحث ونتیجه جالبی بود...استفاده کردم....
              استفاده کن

              من که حال وحوصله خوندن واستفاده کردن رو ندارم

              شما بجای ما استفاده کن ولی طمع نکن

              اسراف هم نکن

              نظر

              • MOSTAFAVI
                ستاره‌دار(1)
                • Jun 2012
                • 5633

                #3352
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                نظر

                • چلاغعلی خان خانان
                  ستاره‌دار(2)
                  • Oct 2020
                  • 708

                  #3353
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
                  پیگیری های ویژه محسن رضایی برای بحران برفی کوهرنگ



                  محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور در تماس تلفنی با استاندار چهارمحال و بختیاری خواستار رسیدگی جدی به مردم کوهرنگ در چهارمحال و بختیاری شد که در برف سنگین و کم سابقه محصور و گرفتار شده اند.


                  کد خبر:
                  ۱۱۶۴۱۱۲


                  تاریخ انتشار:
                  ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۳15 February 2023




                  محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور در تماس تلفنی با استاندار چهارمحال و بختیاری خواستار رسیدگی جدی به مردم کوهرنگ در چهارمحال و بختیاری شد که در برف سنگین و کم سابقه محصور و گرفتار شده اند.
                  به گزارش تابناک، غلامعلی حیدری استاندار چهارمحال و بختیاری در گزارش تلفنی به دکتر رضایی عنوان کرد: در برخی مناطق کوهرنگ از جمله گردنه چری ارتفاع برف به ۵ متر رسیده است که تردد میان دو استان چهارمحال و بختیاری را به صورت کامل مسدود کرده و قابل بازگشایی نیست و حتی بولدوزرهایی که در حال بازگشایی مسیر بودند در زیر برف مدفون شدند‌.
                  استاندار چهارمحال و بختیاری در این گفتگوی تلفنی افزود: از استان خوزستان برای بازگشایی راه های روستایی در بازفت تجهیزات و نیروهایی اعزام شده اند. در شهر کوهرنگ و سایر روستاهای این شهرستان نیز کوچه ها و خانه ها از برف پوشیده شده است.
                  محسن رضایی نیز پس از دریافت گزارش از استاندار چهارمحال و بختیاری، در تماس با مسئولین وزارت راه و شهرسازی و سایر ارگان های مربوطه، خواستار بسیج همه امکانات و ظرفیت های استانی و فرا استانی برای بازگشایی جاده های شهری و روستایی و نجات خانه ها و مردم گرفتار در برف شد.

                  لازم به ذکر است در چند هفته گذشته و به ویژه در روزهای اخیر بارش های کم سابقه شهرستان کوهرنگ به صورت پایداری ادامه داشته و منجر به وقوع شرایط بحرانی در این منطقه شده است.

                  ---------------------------
                  اثرات آزاد شدن حجاب در سال جاری /.:biggrinsmiley.:/
                  اااااااااااا این یارو چقدر چهرش شبیه گربه پرشین ماست/:.happysmiley:./

                  نظر

                  • عباس انصاری
                    عضو فعال
                    • Jan 2022
                    • 1780

                    #3354
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    اعتماد آنلاین

                    علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران:
                    مردم پایتخت برای زلزله احتمالی تهران خودشان چادر بخرند!
                    علی نصیری گفت: من از مردم خواهش می‌کنم برای خودشان چادر بخرند و در منزل داشته باشند چون در جایی مانند تهران عده و عُده آنقدر زیاد است که نمی‌شود در شرایط اضطراری فقط به دولت و حکومت سپرد.

                    نظر

                    • عباس انصاری
                      عضو فعال
                      • Jan 2022
                      • 1780

                      #3355
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      میشل فوکو اگر امروز زنده بود ! نام کتاب خودش رو از ایران روح جهان بی روح را به جهان روح ، بی روح ایران تغییر می داد !

                      نظر

                      • امیدازاد
                        عضو فعال
                        • Sep 2020
                        • 3750

                        #3356
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        در اصل توسط عباس انصاری پست شده است View Post
                        میشل فوکو اگر امروز زنده بود ! نام کتاب خودش رو از ایران روح جهان بی روح را به جهان روح ، بی روح ایران تغییر می داد !
                        ای تو روح فوکو ...مردک دیوانه و اوبنه ای ..!!

                        نظر

                        • همسفر
                          عضو عادی
                          • Jan 2022
                          • 280

                          #3357
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط رادین1 پست شده است View Post
                          خوب دوست عزیز اگر به همین سادگی است که می فرمایید واقعا هر یک از ما حتی می توانیم رهبر بهتری هم باشیم !!! رهبری فقط توصیه نیست عزیزجان !!
                          همین جا می توانم 10 تا توصیه بکنم که کسی هم نتواند ایرادی بگیرد !!!

                          مسئول وضع کنونی دقیقا کل مجموعه حاکمیتی هستند !!! هر کس هم به میزان قدرتی که در حاکمیت دارد !
                          و اما توصیه های این حقیر برای بهبود اوضاع کشور !!!!!!!!!!! واقعا کسی می تواند نفی کند به نظر شما ؟؟؟ تازه من مسئولیتی از این باب ندارم و حقوقی هم بابت این نمی گیرم !!!!

                          1- تورم باید کنترل شود و به زیر 5 درصد در سال بیاید .
                          2- نرخ بیکاری باید به زیر 5 درصد بیاید .
                          3- ارزش پول ملی باید تقویت شود
                          4- شرایط ازدواج جوانان باید تسهیل شود .
                          5- مسکن برای اقشار آسیب پذیر باید ساخته شود .
                          6- برای بیکاران باید مقرری ماهانه پرداخت بشود .
                          7- روابط با همسایگان کشور باید بهبود بیابد .
                          8- ارزش پاسپورت ایرانی باید بالاتر برود .
                          9- صادرات باید افزایش یابد (البته نه مواد اولیه و خام)
                          10- واردات غیر ضروری کاهش یابد
                          11-و ده ها توصیه دیگر میشه نوشت که همه مفید هستند و همه هم می دانند !!! اما اینها را دقیقا باید حاکمیت به انجام رساند نه مردم عادی کوچه و بازار !!!

                          ضمنا این 15 توصیه را فرض بگیرید مردم پذیرفتند و خیلی هم خوب هستند !!! چند تا دولت دیگه باید بیاد تا به سرانجام برسد ؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر به سرانجام نرسید تکلیف مردم چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟
                          دیگه دولت آقای رئیسی بدون شک حتی نزدیک تر از آقای احمدی نژاد به رهبری هستند !!! اما به احتمال نزدیک به یقین من خدمت شما می گویم در پایان دولت رئیسی اوضاع چند برابر بدتر از پایان دولت قبلی خواهد شد !!!

                          ضمنا این را من نگفتم !!!
                          آیت الله فاضل لنکرانی: غالب مردم در خط فقر قرار گرفته‌اند / تصور فقر در نظام اسلامی بعد از ۴۴ سال مشکل است چه رسد به واقعیت خارجی آن
                          پاسخ به یک شبهه رایج
                          چرا رهبری برای حل مشکلات اقتصادی ورود نمی‌کند؟

                          چرا رهبر انقلاب علی‌رغم اطلاع از مشکلات معیشتی مردم برای حل این مشکلات کاری انجام نمی‌دهند؟ آیا در مقابل سوء مدیریت مدیران اجرایی، نوعی مماشات صورت نمی‌گیرد؟یکی از شبهاتی که در مقاطع مختلف و به انحای گوناگون بارها طرح‌شده در خصوص چرایی عدم ورود رهبری در حوزه‌های اجرایی است. این شبهه معمولاً زمانی که ناکارآمدی حوزه‌های اجرایی اوج می‌گیرد و موجب تشدید نارضایتی افکار عمومی می‌شود، جدی‌تر شده و بیشتر اذهان مردم را با خود درگیر می‌کند. اکنون نیز و در زمانه‌ای مشکلات مختلف اقتصادی بر گرده مردم سنگینی می‌کند این شبهه به شکل‌های مختلف در گفتگوها شنیده‌شده و یا در فضای مجازی دیده می‌شود. در ادامه خواهیم کوشید به این شبهه از جوانب مختلف پاسخ دهیم:

                          1- شئون و مسئولیت‌های ولی‌فقیه چیست؟ در ساختار نظام جمهوری اسلامی نوعی تقسیم وظایف میان ارکان مختلف شکل‌گرفته که بر مبنای آن وظایف و مسئولیت‌های هر یک از مسئولان و ارکان نظام تعیین‌شده است. بر این اساس مطابق اصل 5 قانون اساسی ولایت مطلقه امر و امامت امت بر عهده ولی‌فقیه بوده و دیگر مسئولان کشور هرکدام وظایف و مسئولیت‌هایی بر عهده‌دارند.

                          مطابق «اصل شصتم» قانون اساسی «اِعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیس‌جمهور و وزرا است.» و نیز «اصل یک‌صد و سیزدهم» نیز تصریح می‌کند «پس از مقام رهبری رئیس‌جمهور عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می‌شود، بر عهده دارد.» همچنین بر اساس «اصل پنجاه و هشتم» این قانون «اِعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی است که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل می‌شود و مصوبات آن پس از طی مراحلی که در اصول بعد می‌آید برای اجرا به قوه مجریه و قضاییه ابلاغ می‌گردد.»

                          همان‌گونه که پیداست حوزه اجرا و تقنین دارای مابه ازاهای نهادی و متولیان خاص خود است که بر اساس روال مشخصی تعیین می‌گردند. نکته جالب اینجاست که اتفاقاً در ساختار جمهوری اسلامی این دو قوه بارأی مستقیم تعیین تکلیف شده و عملاً متولیان اجرا و قانون‌گذاری مشخص می‌گردند.

                          در جمهوری اسلامی ایران نیز حوزه اقتصاد و مدیریت کلان آن در بخش حاکمیتی عمدتاً در همین دو قوه تمرکزیافته و سایر نهادها یا فاقد صلاحیت حاکمیتی و یا تأثیرگذاری مستقیم در روندهای اقتصادی هستند. صلاحیت حاکمیتی در اینجا به معنای مرجع قانونی صدور مجوزهای رسمی برای فعالیت‌های اقتصادی، سیاست‌گذاری و پایش فعالیت‌های اقتصادی در کشور، اجازه ورود و یا عدم ورود دستگاه‌های گوناگون در بازار و ... است.
                          این‌ها در حالی است که اصل 110 قانون اساسی به‌جز برخی عزل و نصب‌ها، «تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام، حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه و حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل‌حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام» را بر عهده رهبری گذارده است. بنابراین حوزه‌های اجرایی و قانون‌گذاری خصوصاً در بخش اقتصاد متولی مشخصی غیر از رهبری دارد که باید پاسخگوی وظایف و اختیارات خود باشد.

                          2- چرا رهبری از اختیارات مطلقه خود استفاده نمی‌کند؟
                          گاه پرسیده می‌شود مگر مطابق نظریه سیاسی امام (ره) و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ولایت‌فقیه از نوع مطلقه نیست؟ پس چرا رهبری از این اختیارات خود برای حل این مشکلات اقتصادی استفاده نمی‌کند؟
                          پاسخ این است که:

                          اولا-ً رهبری «اجازه» بهره‌گیری از اختیارات مطلقه در اداره کشور را دارد، ولی به این معنا نیست که لزوماً «امکان» این امر نیز در اختیار او باشد. اجازه مطلقه بودن ولایت متکی به نص است، اما امکان آن متکی به شرایط، ازجمله مهم‌ترین آن‌ها که آمادگی پذیرش آن در خواص و آحاد امت است. می‌دانیم که نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی بر پایه مردم‌سالاری دینی است و مردم نظام را متعلق به خود می‌دانند. اگر براثر القائات دشمن شائبه نقض مردم‌سالاری دینی در افکار عمومی ایجاد شود، موجبات گسست میان امام و امت فراهم آمده و اصل نظام آسیب می‌بیند.
                          ثانیاً- حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در سیره حکومتی خود دو اصل را همواره مدنظر داشته‌اند : 1- دادن فرصت انتخاب‌گری به مردم برای مشارکت‌جویی بیشتر در حاکمیت و نیز تجربه‌آموزی در انتخاب‌های مختلف که با تنفیذ مکرر آرای مختلف مردم در انتخابات ریاست جمهوری تبلوریافته است. 2- استفاده حداقلی و صرفاً اضطراری از اختیارات ولایت مطلقه و حکم حکومتی و عمدتاً به‌صورت مقطعی و با حدود معین.

                          این‌چنین است که حضرت امام در پاسخ جمعی از نمایندگان مجلس در خصوص اختیار مجمع تشخیص می‌نویسند: « انشاء الله تصمیم دارم در تمام زمینه‌ها وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. آنچه در این مهروموم‌ها انجام‌گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا می‌کرد تا گره‌های کور قانونی سریعاً به نفع مردم و اسلام بازگردد.»[1] همین امر در سیره رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به‌کرات مشاهده می‌شود.

                          ثالثاً- مطلقه بودن ولایت به معنای درهم‌ریختگی ساختار و بی‌انضباطی در حکمرانی نیست. در ساختار قانون اساسی نیز مسیرهایی جهت اِعمال این حق وجود دارد. همان‌گونه که نورخان‌تر گرفته شد مطابق اصل 110 قانون اساسی «حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل‌حل نیست،» بر عهده رهبری است، البته قیدی دارد و آن «از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام» است. این بدان معناست که تمایل اولیه قانون‌گذار بر حل مشکلات باخرد جمعی و با مشارکت کارگزاران نظام است. بر این اساس است که اتفاقاً بیشتر احکام حکومتی امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اساس درخواست خود مسئولان قوا صادرشده است . چنانچه حضرت آیت الله خامنه‌ای در سال 1388 و در پاسخ به نمایندگان نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات می‌فرمایند: «آقای خاتمی نیز وقتی سال 76 می‌خواستند کاندیدای ریاست جمهوری شوند، آمدند پیش بنده و گفتند که بنده عقیده‌ام این است که رهبری باید در چارچوب قانون اساسی عمل کند. بنده به ایشان گفتم بسیار مطلب خوبی است ولی شما جناب آقای خاتمی کسی خواهی بود که در آینده بیشترین تقاضاها را برای استفاده از اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری جهت حل مشکلات کشور خواهید داشت. در طول سال‌های ریاست جمهوری، ایشان بارها نامه می‌زدند که فلان مطلب را تنها شما می‌توانید حل کنید و بنده می‌نوشتم که با توجه به اینکه درخواست شما در چارچوب قانون اساسی نیست، مکتوب بنویسید که موضوع از طریق اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری حل شود و ایشان بارها و بارها چنین مطلبی را مکتوب کردند. شما ببینید این اختیارات رهبری در انتخابات مختلف مثل تائید انتخابات مجلس تهران و یا تائید صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری و... تاکنون به نفع چه جریانی بیشتر به کار گرفته‌شده است. در همین جمع اکثر دوستان در زمان تصدی خود بر پست‌های مختلف در مواقع بحرانی کشور، همین درخواست‌ها را به‌صورت مکتوب برای استفاده از اختیارات رهبری داشته‌اند .»[2]
                          بدین ترتیب روشن است که احکام حکومتی نیز عمدتاً به خواست مسئولان قوا صادرشده است.

                          3- امکانات مدیریتی در اختیار ولی‌فقیه برای حل مشکلات اقتصادی تا چه حد است؟
                          فراتر از امکان حقوقی ورود یا عدم ورود ولی‌فقیه، امکانات مادی و مدیریتی در اختیار او نیز مهم است. در موضوع مورد مناقشه (حل مشکلات اقتصادی) طبیعی است که با صدور یک فرمان و یا حکم حکومتی مشکل قابل‌حل نیست. برای آنکه مشخص شود تا چه میزان امکان حل مشکل اقتصادی در ساختار کنونی نظام در اختیار رهبری است باید به وضعیت بودجه، امکانات و دستگاه‌های متولی اقتصاد نگاهی بی اندازیم:

                          برآوردهای کارشناسی نشان می‌دهد مطابق قوانین بودجه سالانه کشور، حدود 80 درصد بودجه حاکمیت در اختیار قوه مجریه است و 20درصد باقیمانده در اختیار مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح و سایر نهادها ازجمله نهادهای وابسته به رهبری است. همچنین مطابق «اصل یک‌صد و بیست و ششم» رئیس‌جمهور مسئولیت امور برنامه‌وبودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً بر عهده دارد و می‌تواند اداره آن‌ها را به عهده دیگری بگذارد. این بدان معناست که مدیریت تخصیص بودجه در اختیار رئیس‌جمهور است و اوست که تصمیم می‌گیرد از بودجه مصوب هر نهاد چه میزان در اختیاران قرار دهد.

                          حتی بخش‌های فرا قوه‌ای همچون «صندوق توسعه ملی» نیز عملاً درید مدیریت قوه مجریه بوده، چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با کارگزاران نظام می‌فرمایند: « همین‌که حالا آقای دکتر روحانی اشاره کردند که یک مقداری از پول ارز و درآمد ارزی به دولت داده نمی‌شود، این یعنی می‌رود داخل صندوق توسعه‌ی ملّی. این صندوق توسعه‌ی ملّی در اختیار دولت است و هیچ‌چیز این در خارج از دولت نیست؛ خود صندوق در اختیار دولت است، مسئولین صندوق را دولت نصب می‌کند، سیاست‌های صندوق، برداشت از صندوق، همه‌چیزش دست دولت است منتها در یک مواردی چون یک برداشت غیرقانونی برای دولت ضرورت پیدا می‌کند و فرصت اینکه بروند از مجلس اجازه بگیرند نیست، می‌آیند سراغ این حقیر، از این بنده مجوّز می‌گیرند برای اینکه این پول را مثلاً بردارند [برای] این کار، وَالّا این صندوق در اختیار دولت است.»[3]

                          هرچند مطابق اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاست‌های کلی نظام با رهبری است و اتفاقاً سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و یا اصل 44 باهدف شکوفایی و مقاوم‌سازی اقتصاد صادرشده، اما در مقام اجرا این روحیه و سلیقه مدیران اجرایی است که به نتیجه نهایی رسیدن یا نرسیدن سیاست‌های کلی را مشخص می‌کند و می‌دانیم که تعیین این مدیران در اختیار رئیس‌جمهور و وزرا است. طبیعی است که بر هم زدن این نظام ساختاری به معنای نادیده انگاشتن سازوکارهای متعارف مردم‌سالاری دینی است و ممکن است همین افرادی که امروز شبهه «چرایی عدم ورود رهبری به مسائل اقتصادی» را دارنده فردا شبهه «چرایی نادیده انگاشتن ساختارهای دموکراتیک» را طرح کنند.
                          علاوه بر این ورود مکرر رهبری به تدابیر اقتصادی‌ای که معمولاً در قوه اجرایی اتخاذ می‌گردد، بهانه‌ای در دست کسانی ایجاد می‌کند که به دنبال این ادعا هستند که «نمی‌گذارند کارکنیم!»

                          4- رهبر انقلاب برای اقتصاد و معیشت مردم چه می‌کنند؟
                          آنچه در اینجا به‌اختصار بدان پرداخته شد به این معنا نیست که رهبری به حل مشکلات مردم خصوصاً در حوزه معیشتی و اقتصادی بی‌اعتنا بوده و برای آن کاری نکرده باشند. در میان مسئولان عالی‌رتبه نظام، بیشترین تأکید بر حل این مشکلات را از زبان امام خامنه‌ای شنیده‌ایم. بارها معظم له مسئله اصلی کشور را «اقتصاد» دانسته و به بازگویی «گله‌مندی‌های مردم» در جمع مدیران اجرایی پرداخته‌اند.ایشان در نقش ابتدایی رهبری یعنی سیاست‌گذاری بر همین مسئله اصلی بارها تأکید نمودند: چنانچه در ده سال گذشته در نام‌گذاری و تعیین شعار، جهت حرکت کشور را در حوزه اقتصاد تعریف نمودند، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، اصل 44 و ... را باهدف بسترسازی پیشرفت اقتصادی و گره‌گشایی معیشتی ابلاغ کرده و بارها در توصیه به دولتمردان بر حل این مسائل تأکید نمودند.

                          در دیگر مسئولیت خود یعنی «نظارت» نیز بارها ضعف‌های نهادهای متولی و مدیران اجرایی گوشزد نموده‌اند و این نشان از اشراف فوق‌العاده معظم له به مسائل کشور و حوزه‌های اجرایی است و از سویی ایشان چندین برابر این پیگیری‌ها در مرئی و منظر عمومی از دستگاه‌ها و مدیران را حتی به‌صورت بازخواست و استیضاح در جلسات خصوصی انجام می‌دهند.

                          علاوه بر این‌ها، معظم له از طریق نهادهای منتسب به ولی‌فقیه نیز در جهت کاهش آلام مردم حرکت می‌کنند. فعالیت‌های خدمت‌رسانی نهادهایی چون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)، قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص)، بسیج سازندگی، کمیته امداد امام خمینی (ره) در سرتاسر کشور خصوصاً نقاط محروم نشان از دقت نظر معظم له در حل مشکلات مردم دارد. البته امکانات مادی و سرمایه‌ای این دستگاه‌ها در مقایسه با کلیت دولت و قوه مجریه قابل‌مقایسه نیست و نمی‌توان انتظار داشت همه نارسایی‌ها و کم‌کاری‌های دیگران را جبران کنند.در پایان این متن را با یکی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان خاتمه می‌دهیم: «درواقع رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین‌طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقه‌ها و ضرورت‌ها، مدیریت‌های گوناگون را به بعضی از انعطاف‌های غیر لازم یا غیر جایز وادار می‌کند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرایی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضی‌ها دوست می‌دارند همین‌طور بگویند؛ فلان تصمیم‌ها بدون نظر رهبری گرفته نمی‌شود. نه، این‌طور نیست. مسئولین در بخش‌های مختلف، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخش‌های خودشان، مسئولان قوه‌ی قضائیه در بخش خودشان، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در همه‌ی این‌ها رهبری نه می‌تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاً امکان ندارد. خیلی از تصمیم‌های اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمی‌کند؛ مسئولینی دارد، مسئولینش باید عمل کنند. بله، آنجایی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج شدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا می‌کند. در تصمیم و عملِ رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقع‌بینی در خدمت آرمان‌گرایی‌ها قرار بگیرد.»[4]

                          .................................................. .........

                          رهبر معظم انقلاب: برای نجات اقتصاد کشور نباید منتظر پایان تحریم‌ها بود.



                          نظر

                          • afshinamin
                            عضو فعال
                            • Jul 2013
                            • 4495

                            #3358
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            در اصل توسط امیدازاد پست شده است View Post
                            ای تو روح فوکو ...مردک دیوانه و اوبنه ای ..!!
                            نگاهی به زندگی میشل فوکو، جامعه شناس قدرت، حقیقت، و بدن!

                            منبع: فیلسوفان بدکردار از نایجل راجرز و مل تامپسونمدتی بعد از مرگ او در 25 ژوئن 1984 در پاریس حقیقت آشکار شد. میشل فوکو، پروفسور تاریخ نظام‌های تفکر در دانشگاه معروف کولژ دوفرانس بر اثر ایدز مرد. همجنس گرایی او چیزی نبود که کسی از آن خبر نداشته باشد، اما حتی دانیل دفر[1] که مدت‌ها شریک جنسی او بود هم اطلاعی از این بیماری او نداشت. نگاهی به عقب نشان می‌داد که تابستان قبل او سرفه‌های ناجوری می‌کرده اما این باعث نشده که زندگی عمومی‌اش در پاییز سال قبل در آمریکا مختل شود. او به تدریس در برکلی ادامه می‌داد و در سالن‌های خودآزاری-دیگر آزاری[2] و حمام‌خانه‌های سانفرانسیسکو حضور می‌یافت. گمنامی در این مکان‌ها به او اجازه می‌داد تا دنبال وحشیانه‌ترین و بی عاطفه‌ترین نوع سکس برود.اما همانطور که خودش آشکارا اعتراف می‌کند، نوشته‌های او بازتاب دهنده زندگی و ترجیحات جنسی او هستند چون او به عنوان یک نویسنده همه‌ی خودش را در این نوشته‌ها جا داده است. این آثار دغدغه‌های او در مورد جنون، قدرت، نظم، تنبیه و سکس را بازتاب می‌دهند. با اطمینان می‌توان گفت که او متفکری بود که سبک زندگی‌اش با تفکرش همخوانی داشت و احتمالا رفتار خودش را –به قول نیچه- «فراسوی نیک و بد» می‌دید.روزهای دانشجویی او با افسردگی نابود شدند که احتمالا احساس گناه از نیازهای شدید جنسی خودآزارانه-دیگرآزارانه در کنار بیماری‌های مکرر و فزاینده روان تنی[3] عامل این افسردگی بوده است. او یک بار با تیغ صورت تراشی سینه‌اش را بریده بود و احتمالا یک بار هم در سال 1948 با مصرف بیش از حد مواد مخدر سعی کرده بود خودکشی کند. در روزهای پس از جنگ او خیلی بیش از حد رایج مواد و الکل مصرف می‌کرد و بعضی وقت‌ها به سرش می‌زد و باید کسی پیدا می‌شد و جلو او را می‌گرفت. در عین حال به نظر می‌رسید که او یک رویکرد تنشی و پرخاش‌گرانه به بحث پیدا کرده است. به همین دلیل، همکلاسی‌هایش سعی می‌کردند دور و بر او نپلکند. پدر فوکو مشاوره‌ای با ژان دلات که یک روانشناس برجسته در هوپیتال سنت آنه بود ترتیب داد و در نتیجه آن به فوکو یک اتاق اختصاصی در آسایشگاه اکول نرمال سوپریور دادند تا بدون مزاحمت از سوی هم اتاقی‌ها وقت بیشتری برای مطالعه داشته باشد.یکی از استادانش هم در همان آسایشگاه بود. لویی آلتوسر از اسکیزوفرنیا و بیماری‌های روانی جنون-افسردگی رنج می‌برد. آلتوسر که مدت زیادی در این آسایشگاه بود با فوکو دوست شد و به او در مورد بدی‌های بستری شدن گفت و او را تشویق کرد که به حزب کمونیست فرانسه بپیوندد. آلتوسر خودش سی سال دیگر به تدریس در اکول نرمال سوپریور ادامه داد و رویکرد خودش به مارکسیسم را تبلیغ می‌کرد تا اینکه در نوامبر 1980 زنش هلن را خفه کرد. او به خاطر قتل (نه به خاطر اصرار بر مارکسیسم) دهه آخر عمرش را در یک واحد امن برای بیماران روانی سپری کرد. او یکی دیگر از فیلسوفانی بود که بی منطقی به طرز غم انگیزی بر رفتارش غالب بود.در این زمان فوکو وارد یک رابطه پرتنش جنسی با آهنگ نویسی به نام ژان باراک[4] شد که عمیقا در مشروب و نیچه غرق شده بود. زندگی آنها پر از سکس خودآزارانه-دیگرآزارانه، مشروب و بحث بود. این رابطه تنها دو سال ادامه یافت و باراک که به قول زندگی‌نامه نویس فوکو جیمز میلر از دست «تئاتر شهوانی وحشی‌گری» به تنگ آمده بود رابطه را تمام کرد تا به قول خودش دیگر زیر بار این «خفت» نرود. احتمالا منظور او از «خفت» میل خودآزاری-دیگرآزاری در فوکو بود. اما در کریسمس 1954 که روابط باراک و فوکو قطع شد، فوکو به تازگی تدریس در سوئد را آغاز کرده بود.او از سال 1954 تا 1958 در دانشگاه اوپسالا زبان فرانسه تدریس می‌کرد اما طوری درس‌هایش را تنظیم می‌کرد که اهداف خاصی را تامین کند. مثلا عنوان یکی از درس‌های او «عشق در ادبیات فرانسه؛ از مارکی دوساد تا ژان ژنه» بود. وقتی در اوپسالا بود روی رابطه جامعه و جنون کار می‌کرد و هنوز نشانه‌هایی از علاقه به خودکشی و مرگ از خود بروز می‌داد. او احساس می‌کرد وقتی انسان خودش را دار می‌زند دررفتن جان از بدن لذتی ناگفتنی دارد. اما او به زرق و برق هم بی علاقه نبود و یک جگوار خرید و از تند رفتن، گاهی مست، لذت می‌برد. همیشه هم دور و بر او دوست‌پسرهایی بودند. البته در این زمان هنوز خیلی مانده بود وجهه دانشگاهی او تثبیت شود و به همین دلیل بخشی از مخارج این سبک زندگی او را خانواده‌اش تامین می‌کردند. بعد از اوپسالا، یک سال به عنوان مدیر یک مرکز زبان فرانسه در یک دانشگاه در ورشو کار کرد. در آنجا او زبان فرانسه درس می‌داد و مدتی بعد وابسته فرهنگی سفارت شد. البته معلوم شد مرد جوانی که فوکو به او علاقه‌مند شده بود مخبر پلیس بوده و پلیس از او خواست بلافاصله لهستان را ترک کند. آخرین پست خارجی او در انستیتو فرانسه در هامبورگ بود که او در آنجا فرانسه درس می‌داد و سخنرانی‌هایی به زبان فرانسه ارائه می‌کرد و با امکانات تفریحی این شهر خوش می‌گذراند.در ابتدای دهه 1960 فوکو با دانیل دفر آشنا شد و برای بقیه عمرش شریک جنسی او شد. فوکو به او علاقه زیادی داشت اما این علاقه از نوعی نبود که انحصار جنسی ایجاد کند. دفر که از فوکو جوان‌تر بود یک فعال سیاسی بود و این باعث شد که علائق سیاسی فوکو تحت تاثیر قرار بگیرد و تقویت شود.دانیل دفر برای اینکه زیر بار دو سال خدمت سربازی نرود، قبول کرد برای تدریس به تونس برود. فوکو در سال 1966 دنبال او به تونس رفت و به تدریس در دانشگاه تونس مشغول شد. او که از خوشی‌های آرامش بخش شمال آفریقا لذت می‌برد بیش از پیش به لحاظ سیاسی آگاه و فعال می‌شد.بعد از تظاهرات‌هایی علیه حکومت، خیزش دانشجویی و رویارویی‌های گسترده میان دانشجویان و پلیس در سال 1968، فوکو در یک فضای مسموم از تندروی سیاسی به پاریس برگشت و یک پست استادی در دانشگاه تازه تاسیس وینسنس گرفت و به عنوان مدیر گروه فلسفه به کار مشغول شد. دفر هم دنبال او از راه رسید و به تدریس جامعه شناسی مشغول شد. دانشگاه یک فضای تند چپ گرایانه داشت و در پیشانی حرکات دانشجویی قرار داشت. فوکو بعدها ادعا کرد که خیزش دانشجویان در سال 1968 او را تکان داده و از علاقه به مطالعه گفتمان جدا کرده و به سمت فعالیت در مسائل سیاسی و اجتماعی رانده است.در نتیجه، او در برخی کارزارهای سیاسی که برجسته‌ترین آنها جنبش اصلاحی کار در زندان بود درگیر شد. به زودی وینسنس هم صحنه تظاهرات و درگیری با پلیس شد. مدیر گروه فلسفه سنگ می‌انداخت و سنگر درست می‌کرد. به هر حال، تظاهر کنندگان زورشان به پلیس نرسید و فوکو و دفر به همراه حدود دویست نفر دیگر که بر اثر گاز اشک آور اشک می‌ریختند دستگیر شدند.حالا دیگر فوکو یک تصویر کاملا متفاوت داشت و تبدیل به یک استاد تندرو شده بود که قهرمان آرمان خواهی سیاسی بود. این عنوان به او می‌آمد: او که چهل دو سال داشت و هر روز بیشتر تاس می‌شد، دست پیش را گرفت و کله‌اش را از ته تراشید. تصویر و لباس‌های غیر رسمی‌اش او را از یک آدم دانشگاهی معمولی متمایز می‌کرد. برخی ادعا می‌کردند که او آگاهانه واقعیت خود را بر می‌ساخت تا به یک روش کاملا نیچه‌ای خودش را تایید کند؛ گروه دیگری ممکن بود بگویند او فقط دنبال مد بود و سعی می‌کرد بهترین ظاهر را برای وضعیت کنونی‌اش انتخاب کند.اما موقعیت جدید فوکو تندروی او را مهار نکرد. او در مناظره‌ای با فیلسوف و فعال سیاسی آمریکایی نوآم چامسکی که در تلویزیون آلمان در سال 1971 پخش شد آشکارا اعلام کرد که حاضر است از خیر همه اصول عدالت بگذرد. چامسکی استدلال کرد که گاهی باید دولت را به چالش کشید و با آن مخالفت کرد اما برای انجام دادن این کار آدم باید خودش اصولی برای عدالت داشته باشد. فوکو که تحت فشار قرار گرفته بود اصرار داشت که در تضاد طبقاتی هدف بردن است، نه اخلاق، و وقتی که پرولتاریا به قدرت دست پیدا کند این قدرت را با روش‌های خونین و خشونت بار علیه شکست خوردگان اعمال خواهد کرد و این هیچ اشکالی هم ندارد. چامسکی که شوکه شده بود به این نتیجه رسید که دارد با کسی صحبت می‌کند که حتی با او در یک جهان اخلاقی زندگی نمی‌کند. سال بعد فوکو پا را از این هم فراتر گذاشت و با اشاره به قتل عام سپتامبر 1792 از «عدالت عوام» در برابر نظام قضایی هواداری کرد. در این حادثه که یکی از خونین‌ترین سرفصل‌های انقلاب فرانسه بوده بیش از هزار نفر از جمله تعدادی کشیش، اشراف، و کسانی که مشکوک به خیانت بودند، به وسیله مردم پاریس کشته شدند. آشکار بود که برای فوکو پذیرش وحشی‌گری مرزی نداشت: او طرفدار این بود که به جای اقدام از مجاری قانونی به مردم اطلاعات داده شود تا نیاز عوام به انتقام کشی و تلافی ارضاء شود. به نظر می‌رسید که او در شرایط فشار دوست دارد مردم را شوکه کند تا احتمالا نیاز جنسی‌اش به طغیان گری را پاسخ دهد.در سال 1975 او در برکلی در کالیفرنیا تدریس می‌کرد و باز هم مدام در حمام‌خانه‌ها و مهمانی‌های خودآزاری-دیگرآزاری سان فرانسیسکو ول می‌چرخید. از میانه دهه 1970 در کالیفرنیا همه فعالیت‌های جنسی میان بزرگسالان به شرط رضایت طرفین قانونی شد و جامعه همجنس بازان کالیفرنیا در حال رشد بود. میخانه‌های همجنس بازان، کلوپ‌های همجنس بازان و حتی گروه‌های همجنس بازان درست شدند. برخی حمام‌خانه‌ها اتاق‌های عیش داشتند که همزمان چند مرد غریبه می‌توانستند در آن در هم بلولند و از هم لذت ببرند. فوکو در اینجا می‌توانست به مدد آزادی حاصل از گمنامی همه لذت‌های جنسی را با ارتباط جنسی با غریبه‌ها ببرد. او همچنین از صحنه‌هایی که همه در آن لباس چرمی می‌پوشیدند لذت می‌برد و از شوق سکس بی رودربایستی و مواد مخدر سر از پا نمی‌شناخت. او اصطلاح «غیرجنسی کردن لذت» را ارائه داد و به امکان برانگیخته شدن جنسی و کسب لذت فیزیکی از طریق استفاده از کل بدن و نه فقط اندام‌های جنسی فکر می‌کرد. او که از نگرانی در مورد آشکار شدن هویت واقعی‌اش رها شده بود، به این فکر می‌کرد که چطور می‌شود در سطح فیزیکی به یک نفر لذت داد و از او لذت مستقیم و غیر شخصی برد. او می‌گفت که وقتی ال اس دی مصرف کرده بود و از بالا بر فراز دره مرگ در کالیفرنیا پرواز می‌کرد تجربه‌ای به غایت عالی کسب کرده بود. در واقع، فوکو آنچنان از اثر توهم آور مواد مخدر خوشش آمده بود که گفت «تنها چیزی که می‌توانم لذتش را با این کار مقایسه کنم، سکس با یک غریبه است». آدم اصلا انتظار ندارد چنین حرفی را از دهان یک استاد کولژ دوفرانس بشنود! فوکو متهم است که در اواخر عمر با علم به اینکه ایدز دارد، ده ها نفر را در خانه های حمامی آمریکا به ایدز مبتلا کرده است. خود او هرگز این واقعیت را انکار نکرد. برخی از نزدیکان او معتقد بودند فوکو با ادعای اینکه زندگی بورژوازی زندگی ای مزخرف است، دلیلی نمی دید کسی را به ایدز مبتلا نکند یا در این مورد احتیاط کند.


                            [1] Daniel Defert

                            [2] S&M Parlours

                            [3] Psychosomatic

                            [4] Jean Barraqué

                            http://esmatly.blogfa.com/post/94


                            ----------------
                            "
                            او از سال 1954 تا 1958 در دانشگاه اوپسالا زبان فرانسه تدریس می‌کرد اما طوری درس‌هایش را تنظیم می‌کرد که اهداف خاصی را تامین کند. مثلا عنوان یکی از درس‌های او «عشق در ادبیات فرانسه؛ از مارکی دوساد تا ژان ژنه» بود.
                            "
                            کل متن فوق مملو از خودازاری- دگرازاری جنسی و غیر جنسی این روانی هست !!مارکی دوساد کسی هست که سادیسم به نام او نامگذار شده!! انصافا فوکو از دیدن جنایات خلخالی ، چقدر لذت برده !!
                            از این روانی که افراد زیادی رو تعمدا به ایدز مبتلا کرده /.:blinksmiley.:/ انتظار بهتری هم نمیرفت
                            ------------


                            فوکو آشکارا هم‌جنس‌گرا بود و مهم‌ترین شریک جنسی او دانیل دفر نام داشت. از سال ۲۰۲۰ در مورد تمایل جنسی او به کودکان ادعاهایی مطرح شده است. مشخصاً نویسنده‌ای به نام گای سورمان در مورد زمانی که فوکو در تونس بوده و اقدام به برقراری روابط جنسی با کودکان کرده است، در روزنامه فرانس-آمریک مطالبی گفته است
                            آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/02/16, 20:28.

                            نظر

                            • امیدازاد
                              عضو فعال
                              • Sep 2020
                              • 3750

                              #3359
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
                              نگاهی به زندگی میشل فوکو، جامعه شناس قدرت، حقیقت، و بدن!

                              منبع: فیلسوفان بدکردار از نایجل راجرز و مل تامپسونمدتی بعد از مرگ او در 25 ژوئن 1984 در پاریس حقیقت آشکار شد. میشل فوکو، پروفسور تاریخ نظام‌های تفکر در دانشگاه معروف کولژ دوفرانس بر اثر ایدز مرد. همجنس گرایی او چیزی نبود که کسی از آن خبر نداشته باشد، اما حتی دانیل دفر[1] که مدت‌ها شریک جنسی او بود هم اطلاعی از این بیماری او نداشت. نگاهی به عقب نشان می‌داد که تابستان قبل او سرفه‌های ناجوری می‌کرده اما این باعث نشده که زندگی عمومی‌اش در پاییز سال قبل در آمریکا مختل شود. او به تدریس در برکلی ادامه می‌داد و در سالن‌های خودآزاری-دیگر آزاری[2] و حمام‌خانه‌های سانفرانسیسکو حضور می‌یافت. گمنامی در این مکان‌ها به او اجازه می‌داد تا دنبال وحشیانه‌ترین و بی عاطفه‌ترین نوع سکس برود.اما همانطور که خودش آشکارا اعتراف می‌کند، نوشته‌های او بازتاب دهنده زندگی و ترجیحات جنسی او هستند چون او به عنوان یک نویسنده همه‌ی خودش را در این نوشته‌ها جا داده است. این آثار دغدغه‌های او در مورد جنون، قدرت، نظم، تنبیه و سکس را بازتاب می‌دهند. با اطمینان می‌توان گفت که او متفکری بود که سبک زندگی‌اش با تفکرش همخوانی داشت و احتمالا رفتار خودش را –به قول نیچه- «فراسوی نیک و بد» می‌دید.روزهای دانشجویی او با افسردگی نابود شدند که احتمالا احساس گناه از نیازهای شدید جنسی خودآزارانه-دیگرآزارانه در کنار بیماری‌های مکرر و فزاینده روان تنی[3] عامل این افسردگی بوده است. او یک بار با تیغ صورت تراشی سینه‌اش را بریده بود و احتمالا یک بار هم در سال 1948 با مصرف بیش از حد مواد مخدر سعی کرده بود خودکشی کند. در روزهای پس از جنگ او خیلی بیش از حد رایج مواد و الکل مصرف می‌کرد و بعضی وقت‌ها به سرش می‌زد و باید کسی پیدا می‌شد و جلو او را می‌گرفت. در عین حال به نظر می‌رسید که او یک رویکرد تنشی و پرخاش‌گرانه به بحث پیدا کرده است. به همین دلیل، همکلاسی‌هایش سعی می‌کردند دور و بر او نپلکند. پدر فوکو مشاوره‌ای با ژان دلات که یک روانشناس برجسته در هوپیتال سنت آنه بود ترتیب داد و در نتیجه آن به فوکو یک اتاق اختصاصی در آسایشگاه اکول نرمال سوپریور دادند تا بدون مزاحمت از سوی هم اتاقی‌ها وقت بیشتری برای مطالعه داشته باشد.یکی از استادانش هم در همان آسایشگاه بود. لویی آلتوسر از اسکیزوفرنیا و بیماری‌های روانی جنون-افسردگی رنج می‌برد. آلتوسر که مدت زیادی در این آسایشگاه بود با فوکو دوست شد و به او در مورد بدی‌های بستری شدن گفت و او را تشویق کرد که به حزب کمونیست فرانسه بپیوندد. آلتوسر خودش سی سال دیگر به تدریس در اکول نرمال سوپریور ادامه داد و رویکرد خودش به مارکسیسم را تبلیغ می‌کرد تا اینکه در نوامبر 1980 زنش هلن را خفه کرد. او به خاطر قتل (نه به خاطر اصرار بر مارکسیسم) دهه آخر عمرش را در یک واحد امن برای بیماران روانی سپری کرد. او یکی دیگر از فیلسوفانی بود که بی منطقی به طرز غم انگیزی بر رفتارش غالب بود.در این زمان فوکو وارد یک رابطه پرتنش جنسی با آهنگ نویسی به نام ژان باراک[4] شد که عمیقا در مشروب و نیچه غرق شده بود. زندگی آنها پر از سکس خودآزارانه-دیگرآزارانه، مشروب و بحث بود. این رابطه تنها دو سال ادامه یافت و باراک که به قول زندگی‌نامه نویس فوکو جیمز میلر از دست «تئاتر شهوانی وحشی‌گری» به تنگ آمده بود رابطه را تمام کرد تا به قول خودش دیگر زیر بار این «خفت» نرود. احتمالا منظور او از «خفت» میل خودآزاری-دیگرآزاری در فوکو بود. اما در کریسمس 1954 که روابط باراک و فوکو قطع شد، فوکو به تازگی تدریس در سوئد را آغاز کرده بود.او از سال 1954 تا 1958 در دانشگاه اوپسالا زبان فرانسه تدریس می‌کرد اما طوری درس‌هایش را تنظیم می‌کرد که اهداف خاصی را تامین کند. مثلا عنوان یکی از درس‌های او «عشق در ادبیات فرانسه؛ از مارکی دوساد تا ژان ژنه» بود. وقتی در اوپسالا بود روی رابطه جامعه و جنون کار می‌کرد و هنوز نشانه‌هایی از علاقه به خودکشی و مرگ از خود بروز می‌داد. او احساس می‌کرد وقتی انسان خودش را دار می‌زند دررفتن جان از بدن لذتی ناگفتنی دارد. اما او به زرق و برق هم بی علاقه نبود و یک جگوار خرید و از تند رفتن، گاهی مست، لذت می‌برد. همیشه هم دور و بر او دوست‌پسرهایی بودند. البته در این زمان هنوز خیلی مانده بود وجهه دانشگاهی او تثبیت شود و به همین دلیل بخشی از مخارج این سبک زندگی او را خانواده‌اش تامین می‌کردند. بعد از اوپسالا، یک سال به عنوان مدیر یک مرکز زبان فرانسه در یک دانشگاه در ورشو کار کرد. در آنجا او زبان فرانسه درس می‌داد و مدتی بعد وابسته فرهنگی سفارت شد. البته معلوم شد مرد جوانی که فوکو به او علاقه‌مند شده بود مخبر پلیس بوده و پلیس از او خواست بلافاصله لهستان را ترک کند. آخرین پست خارجی او در انستیتو فرانسه در هامبورگ بود که او در آنجا فرانسه درس می‌داد و سخنرانی‌هایی به زبان فرانسه ارائه می‌کرد و با امکانات تفریحی این شهر خوش می‌گذراند.در ابتدای دهه 1960 فوکو با دانیل دفر آشنا شد و برای بقیه عمرش شریک جنسی او شد. فوکو به او علاقه زیادی داشت اما این علاقه از نوعی نبود که انحصار جنسی ایجاد کند. دفر که از فوکو جوان‌تر بود یک فعال سیاسی بود و این باعث شد که علائق سیاسی فوکو تحت تاثیر قرار بگیرد و تقویت شود.دانیل دفر برای اینکه زیر بار دو سال خدمت سربازی نرود، قبول کرد برای تدریس به تونس برود. فوکو در سال 1966 دنبال او به تونس رفت و به تدریس در دانشگاه تونس مشغول شد. او که از خوشی‌های آرامش بخش شمال آفریقا لذت می‌برد بیش از پیش به لحاظ سیاسی آگاه و فعال می‌شد.بعد از تظاهرات‌هایی علیه حکومت، خیزش دانشجویی و رویارویی‌های گسترده میان دانشجویان و پلیس در سال 1968، فوکو در یک فضای مسموم از تندروی سیاسی به پاریس برگشت و یک پست استادی در دانشگاه تازه تاسیس وینسنس گرفت و به عنوان مدیر گروه فلسفه به کار مشغول شد. دفر هم دنبال او از راه رسید و به تدریس جامعه شناسی مشغول شد. دانشگاه یک فضای تند چپ گرایانه داشت و در پیشانی حرکات دانشجویی قرار داشت. فوکو بعدها ادعا کرد که خیزش دانشجویان در سال 1968 او را تکان داده و از علاقه به مطالعه گفتمان جدا کرده و به سمت فعالیت در مسائل سیاسی و اجتماعی رانده است.در نتیجه، او در برخی کارزارهای سیاسی که برجسته‌ترین آنها جنبش اصلاحی کار در زندان بود درگیر شد. به زودی وینسنس هم صحنه تظاهرات و درگیری با پلیس شد. مدیر گروه فلسفه سنگ می‌انداخت و سنگر درست می‌کرد. به هر حال، تظاهر کنندگان زورشان به پلیس نرسید و فوکو و دفر به همراه حدود دویست نفر دیگر که بر اثر گاز اشک آور اشک می‌ریختند دستگیر شدند.حالا دیگر فوکو یک تصویر کاملا متفاوت داشت و تبدیل به یک استاد تندرو شده بود که قهرمان آرمان خواهی سیاسی بود. این عنوان به او می‌آمد: او که چهل دو سال داشت و هر روز بیشتر تاس می‌شد، دست پیش را گرفت و کله‌اش را از ته تراشید. تصویر و لباس‌های غیر رسمی‌اش او را از یک آدم دانشگاهی معمولی متمایز می‌کرد. برخی ادعا می‌کردند که او آگاهانه واقعیت خود را بر می‌ساخت تا به یک روش کاملا نیچه‌ای خودش را تایید کند؛ گروه دیگری ممکن بود بگویند او فقط دنبال مد بود و سعی می‌کرد بهترین ظاهر را برای وضعیت کنونی‌اش انتخاب کند.اما موقعیت جدید فوکو تندروی او را مهار نکرد. او در مناظره‌ای با فیلسوف و فعال سیاسی آمریکایی نوآم چامسکی که در تلویزیون آلمان در سال 1971 پخش شد آشکارا اعلام کرد که حاضر است از خیر همه اصول عدالت بگذرد. چامسکی استدلال کرد که گاهی باید دولت را به چالش کشید و با آن مخالفت کرد اما برای انجام دادن این کار آدم باید خودش اصولی برای عدالت داشته باشد. فوکو که تحت فشار قرار گرفته بود اصرار داشت که در تضاد طبقاتی هدف بردن است، نه اخلاق، و وقتی که پرولتاریا به قدرت دست پیدا کند این قدرت را با روش‌های خونین و خشونت بار علیه شکست خوردگان اعمال خواهد کرد و این هیچ اشکالی هم ندارد. چامسکی که شوکه شده بود به این نتیجه رسید که دارد با کسی صحبت می‌کند که حتی با او در یک جهان اخلاقی زندگی نمی‌کند. سال بعد فوکو پا را از این هم فراتر گذاشت و با اشاره به قتل عام سپتامبر 1792 از «عدالت عوام» در برابر نظام قضایی هواداری کرد. در این حادثه که یکی از خونین‌ترین سرفصل‌های انقلاب فرانسه بوده بیش از هزار نفر از جمله تعدادی کشیش، اشراف، و کسانی که مشکوک به خیانت بودند، به وسیله مردم پاریس کشته شدند. آشکار بود که برای فوکو پذیرش وحشی‌گری مرزی نداشت: او طرفدار این بود که به جای اقدام از مجاری قانونی به مردم اطلاعات داده شود تا نیاز عوام به انتقام کشی و تلافی ارضاء شود. به نظر می‌رسید که او در شرایط فشار دوست دارد مردم را شوکه کند تا احتمالا نیاز جنسی‌اش به طغیان گری را پاسخ دهد.در سال 1975 او در برکلی در کالیفرنیا تدریس می‌کرد و باز هم مدام در حمام‌خانه‌ها و مهمانی‌های خودآزاری-دیگرآزاری سان فرانسیسکو ول می‌چرخید. از میانه دهه 1970 در کالیفرنیا همه فعالیت‌های جنسی میان بزرگسالان به شرط رضایت طرفین قانونی شد و جامعه همجنس بازان کالیفرنیا در حال رشد بود. میخانه‌های همجنس بازان، کلوپ‌های همجنس بازان و حتی گروه‌های همجنس بازان درست شدند. برخی حمام‌خانه‌ها اتاق‌های عیش داشتند که همزمان چند مرد غریبه می‌توانستند در آن در هم بلولند و از هم لذت ببرند. فوکو در اینجا می‌توانست به مدد آزادی حاصل از گمنامی همه لذت‌های جنسی را با ارتباط جنسی با غریبه‌ها ببرد. او همچنین از صحنه‌هایی که همه در آن لباس چرمی می‌پوشیدند لذت می‌برد و از شوق سکس بی رودربایستی و مواد مخدر سر از پا نمی‌شناخت. او اصطلاح «غیرجنسی کردن لذت» را ارائه داد و به امکان برانگیخته شدن جنسی و کسب لذت فیزیکی از طریق استفاده از کل بدن و نه فقط اندام‌های جنسی فکر می‌کرد. او که از نگرانی در مورد آشکار شدن هویت واقعی‌اش رها شده بود، به این فکر می‌کرد که چطور می‌شود در سطح فیزیکی به یک نفر لذت داد و از او لذت مستقیم و غیر شخصی برد. او می‌گفت که وقتی ال اس دی مصرف کرده بود و از بالا بر فراز دره مرگ در کالیفرنیا پرواز می‌کرد تجربه‌ای به غایت عالی کسب کرده بود. در واقع، فوکو آنچنان از اثر توهم آور مواد مخدر خوشش آمده بود که گفت «تنها چیزی که می‌توانم لذتش را با این کار مقایسه کنم، سکس با یک غریبه است». آدم اصلا انتظار ندارد چنین حرفی را از دهان یک استاد کولژ دوفرانس بشنود! فوکو متهم است که در اواخر عمر با علم به اینکه ایدز دارد، ده ها نفر را در خانه های حمامی آمریکا به ایدز مبتلا کرده است. خود او هرگز این واقعیت را انکار نکرد. برخی از نزدیکان او معتقد بودند فوکو با ادعای اینکه زندگی بورژوازی زندگی ای مزخرف است، دلیلی نمی دید کسی را به ایدز مبتلا نکند یا در این مورد احتیاط کند.


                              [1] Daniel Defert

                              [2] S&M Parlours

                              [3] Psychosomatic

                              [4] Jean Barraqué

                              http://esmatly.blogfa.com/post/94


                              ----------------
                              "
                              او از سال 1954 تا 1958 در دانشگاه اوپسالا زبان فرانسه تدریس می‌کرد اما طوری درس‌هایش را تنظیم می‌کرد که اهداف خاصی را تامین کند. مثلا عنوان یکی از درس‌های او «عشق در ادبیات فرانسه؛ از مارکی دوساد تا ژان ژنه» بود.
                              "
                              کل متن فوق مملو از خودازاری- دگرازاری جنسی و غیر جنسی این روانی هست !!مارکی دوساد کسی هست که سادیسم به نام او نامگذار شده!! انصافا فوکو از دیدن جنایاتت خلخالی ، چقدر لذت برده !!
                              از این روانی که افراد زیادی رو تعمدا به ایدز مبتلا کرده /.:blinksmiley.:/ انتظار بهتری هم نمیرفت
                              جالب تر اینجاست که وی به نوعی قبله ارزشی ها هم محسوب میشود ...ونقل قول و نوشته هایش را به عنوان فکت درباب حقانیت انقلاب ۵۷ به کار می برند ...‌

                              نظر

                              • afshinamin
                                عضو فعال
                                • Jul 2013
                                • 4495

                                #3360
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                در اصل توسط امیدازاد پست شده است View Post
                                جالب تر اینجاست که وی به نوعی قبله ارزشی ها هم محسوب میشود ...ونقل قول و نوشته هایش را به عنوان فکت درباب حقانیت انقلاب ۵۷ به کار می برند ...‌
                                نظریه های روانشناسی میشل فوکو بخش 1
                                مروری بر زندگی‌های موازی میشل فوکو؛ راه رفتن در مه • دیجی‌کالا مگ
                                فوکو آشکارا هم‌جنس‌گرا بود و مهم‌ترین شریک جنسی او دانیل دفر نام داشت. از سال ۲۰۲۰ در مورد تمایل جنسی او به کودکان ادعاهایی مطرح شده است. مشخصاً نویسنده‌ای به نام گای سورمان در مورد زمانی که فوکو در تونس بوده و اقدام به برقراری روابط جنسی با کودکان کرده است، در روزنامه فرانس-آمریک مطالبی گفته است

                                پس سعید طوسی هم پست مدرنیست بوده ما خبر نداشتیم !
                                -------
                                https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%84_%D9%81%D9%88%DA%A9%D9%88
                                فوکو و انقلاب ایران[ویرایش]

                                فوکو دوبار، از ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۱۳۵۷ و از ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷ به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران ملی و دینی و گروه‌های مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات کرد.[۱۳] حاصل این سفرها مجموعه گزارش‌ها و مقالاتی شد که فوکو برای روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا نوشت.[۱۴] این مقالات با عنوان «ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند» در ایران ترجمه شده‌است. همچنین مصاحبهٔ او دربارهٔ انقلاب ایران نیز با عنوان «ایران روح یک جهان بی‌روح» ترجمه شده‌است. فوکو در این مقاله‌ها و مصاحبه‌ها نگاهی ستایش‌آمیز به انقلاب ایران و رهبری آن خمینی داشته که باعث شد رسانه‌های فرانسه شدیداً از او انتقاد کنند.[۱۵] رنه بیتون دربارهٔ او می‌گوید: «شاید فوکو به دلیل اشتباهاتش در جوانی در حزب کمونیست بخشیده شود، اما او هرگز برای حمایت آشکارش از رژیم خمینی در ایران، حمایت از رابطه جنسی با کودکان و حمایت ضمنی از تجاوز جنسی بخشیده نشده و نخواهد شد[۱۶]
                                آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/02/16, 20:44.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X