اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • bahramkhaliran
    عضو جدید
    • Sep 2020
    • 812

    #3361
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    در اصل توسط همسفر پست شده است View Post
    پاسخ به یک شبهه رایج
    چرا رهبری برای حل مشکلات اقتصادی ورود نمی‌کند؟

    چرا رهبر انقلاب علی‌رغم اطلاع از مشکلات معیشتی مردم برای حل این مشکلات کاری انجام نمی‌دهند؟ آیا در مقابل سوء مدیریت مدیران اجرایی، نوعی مماشات صورت نمی‌گیرد؟یکی از شبهاتی که در مقاطع مختلف و به انحای گوناگون بارها طرح‌شده در خصوص چرایی عدم ورود رهبری در حوزه‌های اجرایی است. این شبهه معمولاً زمانی که ناکارآمدی حوزه‌های اجرایی اوج می‌گیرد و موجب تشدید نارضایتی افکار عمومی می‌شود، جدی‌تر شده و بیشتر اذهان مردم را با خود درگیر می‌کند. اکنون نیز و در زمانه‌ای مشکلات مختلف اقتصادی بر گرده مردم سنگینی می‌کند این شبهه به شکل‌های مختلف در گفتگوها شنیده‌شده و یا در فضای مجازی دیده می‌شود. در ادامه خواهیم کوشید به این شبهه از جوانب مختلف پاسخ دهیم:

    1- شئون و مسئولیت‌های ولی‌فقیه چیست؟ در ساختار نظام جمهوری اسلامی نوعی تقسیم وظایف میان ارکان مختلف شکل‌گرفته که بر مبنای آن وظایف و مسئولیت‌های هر یک از مسئولان و ارکان نظام تعیین‌شده است. بر این اساس مطابق اصل 5 قانون اساسی ولایت مطلقه امر و امامت امت بر عهده ولی‌فقیه بوده و دیگر مسئولان کشور هرکدام وظایف و مسئولیت‌هایی بر عهده‌دارند.

    مطابق «اصل شصتم» قانون اساسی «اِعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیس‌جمهور و وزرا است.» و نیز «اصل یک‌صد و سیزدهم» نیز تصریح می‌کند «پس از مقام رهبری رئیس‌جمهور عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می‌شود، بر عهده دارد.» همچنین بر اساس «اصل پنجاه و هشتم» این قانون «اِعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی است که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل می‌شود و مصوبات آن پس از طی مراحلی که در اصول بعد می‌آید برای اجرا به قوه مجریه و قضاییه ابلاغ می‌گردد.»

    همان‌گونه که پیداست حوزه اجرا و تقنین دارای مابه ازاهای نهادی و متولیان خاص خود است که بر اساس روال مشخصی تعیین می‌گردند. نکته جالب اینجاست که اتفاقاً در ساختار جمهوری اسلامی این دو قوه بارأی مستقیم تعیین تکلیف شده و عملاً متولیان اجرا و قانون‌گذاری مشخص می‌گردند.

    در جمهوری اسلامی ایران نیز حوزه اقتصاد و مدیریت کلان آن در بخش حاکمیتی عمدتاً در همین دو قوه تمرکزیافته و سایر نهادها یا فاقد صلاحیت حاکمیتی و یا تأثیرگذاری مستقیم در روندهای اقتصادی هستند. صلاحیت حاکمیتی در اینجا به معنای مرجع قانونی صدور مجوزهای رسمی برای فعالیت‌های اقتصادی، سیاست‌گذاری و پایش فعالیت‌های اقتصادی در کشور، اجازه ورود و یا عدم ورود دستگاه‌های گوناگون در بازار و ... است.
    این‌ها در حالی است که اصل 110 قانون اساسی به‌جز برخی عزل و نصب‌ها، «تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام، حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه و حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل‌حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام» را بر عهده رهبری گذارده است. بنابراین حوزه‌های اجرایی و قانون‌گذاری خصوصاً در بخش اقتصاد متولی مشخصی غیر از رهبری دارد که باید پاسخگوی وظایف و اختیارات خود باشد.

    2- چرا رهبری از اختیارات مطلقه خود استفاده نمی‌کند؟
    گاه پرسیده می‌شود مگر مطابق نظریه سیاسی امام (ره) و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ولایت‌فقیه از نوع مطلقه نیست؟ پس چرا رهبری از این اختیارات خود برای حل این مشکلات اقتصادی استفاده نمی‌کند؟
    پاسخ این است که:

    اولا-ً رهبری «اجازه» بهره‌گیری از اختیارات مطلقه در اداره کشور را دارد، ولی به این معنا نیست که لزوماً «امکان» این امر نیز در اختیار او باشد. اجازه مطلقه بودن ولایت متکی به نص است، اما امکان آن متکی به شرایط، ازجمله مهم‌ترین آن‌ها که آمادگی پذیرش آن در خواص و آحاد امت است. می‌دانیم که نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی بر پایه مردم‌سالاری دینی است و مردم نظام را متعلق به خود می‌دانند. اگر براثر القائات دشمن شائبه نقض مردم‌سالاری دینی در افکار عمومی ایجاد شود، موجبات گسست میان امام و امت فراهم آمده و اصل نظام آسیب می‌بیند.
    ثانیاً- حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در سیره حکومتی خود دو اصل را همواره مدنظر داشته‌اند : 1- دادن فرصت انتخاب‌گری به مردم برای مشارکت‌جویی بیشتر در حاکمیت و نیز تجربه‌آموزی در انتخاب‌های مختلف که با تنفیذ مکرر آرای مختلف مردم در انتخابات ریاست جمهوری تبلوریافته است. 2- استفاده حداقلی و صرفاً اضطراری از اختیارات ولایت مطلقه و حکم حکومتی و عمدتاً به‌صورت مقطعی و با حدود معین.

    این‌چنین است که حضرت امام در پاسخ جمعی از نمایندگان مجلس در خصوص اختیار مجمع تشخیص می‌نویسند: « انشاء الله تصمیم دارم در تمام زمینه‌ها وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. آنچه در این مهروموم‌ها انجام‌گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا می‌کرد تا گره‌های کور قانونی سریعاً به نفع مردم و اسلام بازگردد.»[1] همین امر در سیره رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به‌کرات مشاهده می‌شود.

    ثالثاً- مطلقه بودن ولایت به معنای درهم‌ریختگی ساختار و بی‌انضباطی در حکمرانی نیست. در ساختار قانون اساسی نیز مسیرهایی جهت اِعمال این حق وجود دارد. همان‌گونه که نورخان‌تر گرفته شد مطابق اصل 110 قانون اساسی «حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل‌حل نیست،» بر عهده رهبری است، البته قیدی دارد و آن «از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام» است. این بدان معناست که تمایل اولیه قانون‌گذار بر حل مشکلات باخرد جمعی و با مشارکت کارگزاران نظام است. بر این اساس است که اتفاقاً بیشتر احکام حکومتی امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اساس درخواست خود مسئولان قوا صادرشده است . چنانچه حضرت آیت الله خامنه‌ای در سال 1388 و در پاسخ به نمایندگان نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات می‌فرمایند: «آقای خاتمی نیز وقتی سال 76 می‌خواستند کاندیدای ریاست جمهوری شوند، آمدند پیش بنده و گفتند که بنده عقیده‌ام این است که رهبری باید در چارچوب قانون اساسی عمل کند. بنده به ایشان گفتم بسیار مطلب خوبی است ولی شما جناب آقای خاتمی کسی خواهی بود که در آینده بیشترین تقاضاها را برای استفاده از اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری جهت حل مشکلات کشور خواهید داشت. در طول سال‌های ریاست جمهوری، ایشان بارها نامه می‌زدند که فلان مطلب را تنها شما می‌توانید حل کنید و بنده می‌نوشتم که با توجه به اینکه درخواست شما در چارچوب قانون اساسی نیست، مکتوب بنویسید که موضوع از طریق اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری حل شود و ایشان بارها و بارها چنین مطلبی را مکتوب کردند. شما ببینید این اختیارات رهبری در انتخابات مختلف مثل تائید انتخابات مجلس تهران و یا تائید صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری و... تاکنون به نفع چه جریانی بیشتر به کار گرفته‌شده است. در همین جمع اکثر دوستان در زمان تصدی خود بر پست‌های مختلف در مواقع بحرانی کشور، همین درخواست‌ها را به‌صورت مکتوب برای استفاده از اختیارات رهبری داشته‌اند .»[2]
    بدین ترتیب روشن است که احکام حکومتی نیز عمدتاً به خواست مسئولان قوا صادرشده است.

    3- امکانات مدیریتی در اختیار ولی‌فقیه برای حل مشکلات اقتصادی تا چه حد است؟
    فراتر از امکان حقوقی ورود یا عدم ورود ولی‌فقیه، امکانات مادی و مدیریتی در اختیار او نیز مهم است. در موضوع مورد مناقشه (حل مشکلات اقتصادی) طبیعی است که با صدور یک فرمان و یا حکم حکومتی مشکل قابل‌حل نیست. برای آنکه مشخص شود تا چه میزان امکان حل مشکل اقتصادی در ساختار کنونی نظام در اختیار رهبری است باید به وضعیت بودجه، امکانات و دستگاه‌های متولی اقتصاد نگاهی بی اندازیم:

    برآوردهای کارشناسی نشان می‌دهد مطابق قوانین بودجه سالانه کشور، حدود 80 درصد بودجه حاکمیت در اختیار قوه مجریه است و 20درصد باقیمانده در اختیار مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح و سایر نهادها ازجمله نهادهای وابسته به رهبری است. همچنین مطابق «اصل یک‌صد و بیست و ششم» رئیس‌جمهور مسئولیت امور برنامه‌وبودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً بر عهده دارد و می‌تواند اداره آن‌ها را به عهده دیگری بگذارد. این بدان معناست که مدیریت تخصیص بودجه در اختیار رئیس‌جمهور است و اوست که تصمیم می‌گیرد از بودجه مصوب هر نهاد چه میزان در اختیاران قرار دهد.

    حتی بخش‌های فرا قوه‌ای همچون «صندوق توسعه ملی» نیز عملاً درید مدیریت قوه مجریه بوده، چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با کارگزاران نظام می‌فرمایند: « همین‌که حالا آقای دکتر روحانی اشاره کردند که یک مقداری از پول ارز و درآمد ارزی به دولت داده نمی‌شود، این یعنی می‌رود داخل صندوق توسعه‌ی ملّی. این صندوق توسعه‌ی ملّی در اختیار دولت است و هیچ‌چیز این در خارج از دولت نیست؛ خود صندوق در اختیار دولت است، مسئولین صندوق را دولت نصب می‌کند، سیاست‌های صندوق، برداشت از صندوق، همه‌چیزش دست دولت است منتها در یک مواردی چون یک برداشت غیرقانونی برای دولت ضرورت پیدا می‌کند و فرصت اینکه بروند از مجلس اجازه بگیرند نیست، می‌آیند سراغ این حقیر، از این بنده مجوّز می‌گیرند برای اینکه این پول را مثلاً بردارند [برای] این کار، وَالّا این صندوق در اختیار دولت است.»[3]

    هرچند مطابق اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاست‌های کلی نظام با رهبری است و اتفاقاً سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و یا اصل 44 باهدف شکوفایی و مقاوم‌سازی اقتصاد صادرشده، اما در مقام اجرا این روحیه و سلیقه مدیران اجرایی است که به نتیجه نهایی رسیدن یا نرسیدن سیاست‌های کلی را مشخص می‌کند و می‌دانیم که تعیین این مدیران در اختیار رئیس‌جمهور و وزرا است. طبیعی است که بر هم زدن این نظام ساختاری به معنای نادیده انگاشتن سازوکارهای متعارف مردم‌سالاری دینی است و ممکن است همین افرادی که امروز شبهه «چرایی عدم ورود رهبری به مسائل اقتصادی» را دارنده فردا شبهه «چرایی نادیده انگاشتن ساختارهای دموکراتیک» را طرح کنند.
    علاوه بر این ورود مکرر رهبری به تدابیر اقتصادی‌ای که معمولاً در قوه اجرایی اتخاذ می‌گردد، بهانه‌ای در دست کسانی ایجاد می‌کند که به دنبال این ادعا هستند که «نمی‌گذارند کارکنیم!»

    4- رهبر انقلاب برای اقتصاد و معیشت مردم چه می‌کنند؟
    آنچه در اینجا به‌اختصار بدان پرداخته شد به این معنا نیست که رهبری به حل مشکلات مردم خصوصاً در حوزه معیشتی و اقتصادی بی‌اعتنا بوده و برای آن کاری نکرده باشند. در میان مسئولان عالی‌رتبه نظام، بیشترین تأکید بر حل این مشکلات را از زبان امام خامنه‌ای شنیده‌ایم. بارها معظم له مسئله اصلی کشور را «اقتصاد» دانسته و به بازگویی «گله‌مندی‌های مردم» در جمع مدیران اجرایی پرداخته‌اند.ایشان در نقش ابتدایی رهبری یعنی سیاست‌گذاری بر همین مسئله اصلی بارها تأکید نمودند: چنانچه در ده سال گذشته در نام‌گذاری و تعیین شعار، جهت حرکت کشور را در حوزه اقتصاد تعریف نمودند، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، اصل 44 و ... را باهدف بسترسازی پیشرفت اقتصادی و گره‌گشایی معیشتی ابلاغ کرده و بارها در توصیه به دولتمردان بر حل این مسائل تأکید نمودند.

    در دیگر مسئولیت خود یعنی «نظارت» نیز بارها ضعف‌های نهادهای متولی و مدیران اجرایی گوشزد نموده‌اند و این نشان از اشراف فوق‌العاده معظم له به مسائل کشور و حوزه‌های اجرایی است و از سویی ایشان چندین برابر این پیگیری‌ها در مرئی و منظر عمومی از دستگاه‌ها و مدیران را حتی به‌صورت بازخواست و استیضاح در جلسات خصوصی انجام می‌دهند.

    علاوه بر این‌ها، معظم له از طریق نهادهای منتسب به ولی‌فقیه نیز در جهت کاهش آلام مردم حرکت می‌کنند. فعالیت‌های خدمت‌رسانی نهادهایی چون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)، قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص)، بسیج سازندگی، کمیته امداد امام خمینی (ره) در سرتاسر کشور خصوصاً نقاط محروم نشان از دقت نظر معظم له در حل مشکلات مردم دارد. البته امکانات مادی و سرمایه‌ای این دستگاه‌ها در مقایسه با کلیت دولت و قوه مجریه قابل‌مقایسه نیست و نمی‌توان انتظار داشت همه نارسایی‌ها و کم‌کاری‌های دیگران را جبران کنند.در پایان این متن را با یکی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان خاتمه می‌دهیم: «درواقع رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین‌طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقه‌ها و ضرورت‌ها، مدیریت‌های گوناگون را به بعضی از انعطاف‌های غیر لازم یا غیر جایز وادار می‌کند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرایی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضی‌ها دوست می‌دارند همین‌طور بگویند؛ فلان تصمیم‌ها بدون نظر رهبری گرفته نمی‌شود. نه، این‌طور نیست. مسئولین در بخش‌های مختلف، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخش‌های خودشان، مسئولان قوه‌ی قضائیه در بخش خودشان، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در همه‌ی این‌ها رهبری نه می‌تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاً امکان ندارد. خیلی از تصمیم‌های اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمی‌کند؛ مسئولینی دارد، مسئولینش باید عمل کنند. بله، آنجایی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج شدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا می‌کند. در تصمیم و عملِ رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقع‌بینی در خدمت آرمان‌گرایی‌ها قرار بگیرد.»[4]

    .................................................. .........

    رهبر معظم انقلاب: برای نجات اقتصاد کشور نباید منتظر پایان تحریم‌ها بود.

    www.irna.ir/news/83561953/%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%86%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%87%D8%A7

    سلام
    عقل که نیست جان درعذاب است!
    حکومتی که طی44سال ارزش پول ملی رانسبت به طلابیش از 30000برابربی ارزش کرده است.دین نداد.
    بی ارزش کردن پول ملی =نابودی کشور
    آخرین ویرایش توسط bahramkhaliran؛ 2023/02/16, 20:47.

    نظر

    • امیدازاد
      عضو فعال
      • Sep 2020
      • 3750

      #3362
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
      نظریه های روانشناسی میشل فوکو بخش 1
      مروری بر زندگی‌های موازی میشل فوکو؛ راه رفتن در مه • دیجی‌کالا مگ
      فوکو آشکارا هم‌جنس‌گرا بود و مهم‌ترین شریک جنسی او دانیل دفر نام داشت. از سال ۲۰۲۰ در مورد تمایل جنسی او به کودکان ادعاهایی مطرح شده است. مشخصاً نویسنده‌ای به نام گای سورمان در مورد زمانی که فوکو در تونس بوده و اقدام به برقراری روابط جنسی با کودکان کرده است، در روزنامه فرانس-آمریک مطالبی گفته است

      پس سعید طوسی هم پست مدرنیست بوده ما خبر نداشتیم !
      -------
      https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%84_%D9%81%D9%88%DA%A9%D9%88
      فوکو و انقلاب ایران[ویرایش]

      فوکو دوبار، از ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۱۳۵۷ و از ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷ به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران ملی و دینی و گروه‌های مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات کرد.[۱۳] حاصل این سفرها مجموعه گزارش‌ها و مقالاتی شد که فوکو برای روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا نوشت.[۱۴] این مقالات با عنوان «ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند» در ایران ترجمه شده‌است. همچنین مصاحبهٔ او دربارهٔ انقلاب ایران نیز با عنوان «ایران روح یک جهان بی‌روح» ترجمه شده‌است. فوکو در این مقاله‌ها و مصاحبه‌ها نگاهی ستایش‌آمیز به انقلاب ایران و رهبری آن خمینی داشته که باعث شد رسانه‌های فرانسه شدیداً از او انتقاد کنند.[۱۵] رنه بیتون دربارهٔ او می‌گوید: «شاید فوکو به دلیل اشتباهاتش در جوانی در حزب کمونیست بخشیده شود، اما او هرگز برای حمایت آشکارش از رژیم خمینی در ایران، حمایت از رابطه جنسی با کودکان و حمایت ضمنی از تجاوز جنسی بخشیده نشده و نخواهد شد[۱۶]
      احتمالا ...پروفسور فوکو قبلا تحریرالوسیله حضرت امام را مطالعه فرموده و احکام خاص!!!آن درباب ....!!را مطابق میل خود تشخیص داده ازین رو در عداد ستایشگران حضرت امام برآمده اند !!!

      نظر

      • afshinamin
        عضو فعال
        • Jul 2013
        • 4495

        #3363
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۲۰ نفر
        • [*=center]
          [*=center]
          [*=center]

          [*=center]




        روایت متفاوت احسان نراقی از سفر فوکو به ایران



        دانیل دفر نیز در سفر فوکو به ایران همراهش بود.آنها در تهران به مهمانی احسان نراقی نیز رفتند، امری که باعث شد تا همسر نراقی برآشفته شود.
        به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، میشل فوکو اندیشمند نامدار فرانسوی دو بار در کوران مبارزات انقلابی مردم به ایران سفر کرد. نخستین بار از ۱۶ تا ۲۴ سپتامبر یعنی ۲۵ شهریور تا دوم مهر ۱۳۵۷ و بار دوم از نهم تا ۱۵ نوامبر ۱۹۷۸ یعنی ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷ بود. او در این سفرها در تهران، قم و آبادان با برخی از رهبران ملی و دینی و گروه‌های مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات کرد.
        فوکو پس از این سفرها مقالات ستایش آمیزی درباره قیام مردم ایران نوشت که پیش از ۲۲ بهمن ۵۷ در رسانه‌ها منتشر شدند. متن فرانسه همه این مقالات در جلد سوم از مجموعه نوشته‌های پراکنده فوکو منتشر شدند.
        ترجمه فارسی این مقالات نیز در کتاب کوچکی به اسم «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟» به قلم حسین معصومی همدانی توسط نشر هرمس منتشر شد. عناوین فارسی این مقالات به این شرح است: «ارتش: وقتی زمین می‌لرزد»، «شاه صد سال دیر آمده است»، «تهران: دین بر ضد شاه»، «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟»، «شورش با دست خالی»، «آزمون مخالفان»، «شورش ایران روی نوار ضبط صوت پخش می‌شود» و «رهبر اسطوره‌ای شورش ایران».
        البته بعدها فوکو از تمجید خود دست برداشت و در مصاحبه‌هایی که یکی از آنها در کتاب «ایران، روح یک جهان بی‌روح» ترجمه و منتشر شده است، به منتقدان اروپایی آن مقالات پاسخ داد.
        اما برای فوکو این مهم بود که انقلاب ایران یک انقلاب دینی غیرسکولار است. فوکو دید که ایرانی‌ها بدون ترس از مرگ با گاردی‌های تا بن دندان مسلح محمدرضا شاه پهلوی روبه‌رو و کشته می‌شوند و این برایش اهمیت داشت. مهم‌تر از اینها البته این بود که گویا به نظر فوکو انقلاب ایران صدای «دیگری‌ها» در حکومت پهلوی است و قرار است حقوق همه اقلیت‌ها (از جمله همجنس گرایان) را پاس بدارد که بعدها فهمید اشتباه کرده است. او در سفر به ایران شریک جنسی‌اش دانیل دفر را نیز به همراه داشت.

        اما همانطور که اشاره شد یکی از نکات مهم این کتاب در روایت سفر فوکو به ایران است. فوکو در ایران مهمان احسان نراقی بود. در بخشی از این کتاب اشاره شده که همسر مرحوم نراقی از وضعیت فوکو اطلاعی نداشت، اما به محض اینکه فهمید او همجنس گراست و شریک جنسی‌اش را نیز با عنوان منشی خود به همراه دارد، به شدت از حضورش در خانه آنها برآشفت. به نظر می‌رسد که «در خشت خام» نخستین منبع فارسی است که به کیفیت حضور فوکو در ایران اشاره شده است.

        روایت متفاوت احسان نراقی از سفر فوکو به ایران - همشهری آنلاین

        ----
        فکر کنم زیاد مطلب گذاشتم از میشل فوکو .پوزش میخوام از دوستان - ولی انصافا هرچی هم میزنی بیشتر گندش درمیاد :((

        نظر

        • علیرضا۱۲۳
          عضو فعال
          • Sep 2022
          • 2729

          #3364
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          البته خیلی از نویسندگان و فلاسفه و چهرها همجنس باز بودند در طول تاریخ...از یونان باستان ارسطو و افلاطون ...تا لیونادوداوینچی...مارسل پروست...حالا بنده آمار همه رو ندارم/.:biggrinsmiley.:/
          اما بهر حال داشتیم از این افراد...منتها شخصا اینطوری فکر میکنم که نباید اشخاص رو صرفا روی اینجور چیزها قضاوت کرد...باید بینش طرف به زندگی..میزان آگاهی و خیلی چیزهای دیگه رو هم مد نظر داشت

          نظر

          • رادین1
            عضو فعال
            • Dec 2018
            • 4718

            #3365
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            در اصل توسط همسفر پست شده است View Post
            پاسخ به یک شبهه رایج
            چرا رهبری برای حل مشکلات اقتصادی ورود نمی‌کند؟

            چرا رهبر انقلاب علی‌رغم اطلاع از مشکلات معیشتی مردم برای حل این مشکلات کاری انجام نمی‌دهند؟ آیا در مقابل سوء مدیریت مدیران اجرایی، نوعی مماشات صورت نمی‌گیرد؟یکی از شبهاتی که در مقاطع مختلف و به انحای گوناگون بارها طرح‌شده در خصوص چرایی عدم ورود رهبری در حوزه‌های اجرایی است. این شبهه معمولاً زمانی که ناکارآمدی حوزه‌های اجرایی اوج می‌گیرد و موجب تشدید نارضایتی افکار عمومی می‌شود، جدی‌تر شده و بیشتر اذهان مردم را با خود درگیر می‌کند. اکنون نیز و در زمانه‌ای مشکلات مختلف اقتصادی بر گرده مردم سنگینی می‌کند این شبهه به شکل‌های مختلف در گفتگوها شنیده‌شده و یا در فضای مجازی دیده می‌شود. در ادامه خواهیم کوشید به این شبهه از جوانب مختلف پاسخ دهیم:

            1- شئون و مسئولیت‌های ولی‌فقیه چیست؟ در ساختار نظام جمهوری اسلامی نوعی تقسیم وظایف میان ارکان مختلف شکل‌گرفته که بر مبنای آن وظایف و مسئولیت‌های هر یک از مسئولان و ارکان نظام تعیین‌شده است. بر این اساس مطابق اصل 5 قانون اساسی ولایت مطلقه امر و امامت امت بر عهده ولی‌فقیه بوده و دیگر مسئولان کشور هرکدام وظایف و مسئولیت‌هایی بر عهده‌دارند.

            مطابق «اصل شصتم» قانون اساسی «اِعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیس‌جمهور و وزرا است.» و نیز «اصل یک‌صد و سیزدهم» نیز تصریح می‌کند «پس از مقام رهبری رئیس‌جمهور عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می‌شود، بر عهده دارد.» همچنین بر اساس «اصل پنجاه و هشتم» این قانون «اِعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی است که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل می‌شود و مصوبات آن پس از طی مراحلی که در اصول بعد می‌آید برای اجرا به قوه مجریه و قضاییه ابلاغ می‌گردد.»

            همان‌گونه که پیداست حوزه اجرا و تقنین دارای مابه ازاهای نهادی و متولیان خاص خود است که بر اساس روال مشخصی تعیین می‌گردند. نکته جالب اینجاست که اتفاقاً در ساختار جمهوری اسلامی این دو قوه بارأی مستقیم تعیین تکلیف شده و عملاً متولیان اجرا و قانون‌گذاری مشخص می‌گردند.

            در جمهوری اسلامی ایران نیز حوزه اقتصاد و مدیریت کلان آن در بخش حاکمیتی عمدتاً در همین دو قوه تمرکزیافته و سایر نهادها یا فاقد صلاحیت حاکمیتی و یا تأثیرگذاری مستقیم در روندهای اقتصادی هستند. صلاحیت حاکمیتی در اینجا به معنای مرجع قانونی صدور مجوزهای رسمی برای فعالیت‌های اقتصادی، سیاست‌گذاری و پایش فعالیت‌های اقتصادی در کشور، اجازه ورود و یا عدم ورود دستگاه‌های گوناگون در بازار و ... است.
            این‌ها در حالی است که اصل 110 قانون اساسی به‌جز برخی عزل و نصب‌ها، «تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام، حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه و حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل‌حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام» را بر عهده رهبری گذارده است. بنابراین حوزه‌های اجرایی و قانون‌گذاری خصوصاً در بخش اقتصاد متولی مشخصی غیر از رهبری دارد که باید پاسخگوی وظایف و اختیارات خود باشد.

            2- چرا رهبری از اختیارات مطلقه خود استفاده نمی‌کند؟
            گاه پرسیده می‌شود مگر مطابق نظریه سیاسی امام (ره) و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ولایت‌فقیه از نوع مطلقه نیست؟ پس چرا رهبری از این اختیارات خود برای حل این مشکلات اقتصادی استفاده نمی‌کند؟
            پاسخ این است که:

            اولا-ً رهبری «اجازه» بهره‌گیری از اختیارات مطلقه در اداره کشور را دارد، ولی به این معنا نیست که لزوماً «امکان» این امر نیز در اختیار او باشد. اجازه مطلقه بودن ولایت متکی به نص است، اما امکان آن متکی به شرایط، ازجمله مهم‌ترین آن‌ها که آمادگی پذیرش آن در خواص و آحاد امت است. می‌دانیم که نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی بر پایه مردم‌سالاری دینی است و مردم نظام را متعلق به خود می‌دانند. اگر براثر القائات دشمن شائبه نقض مردم‌سالاری دینی در افکار عمومی ایجاد شود، موجبات گسست میان امام و امت فراهم آمده و اصل نظام آسیب می‌بیند.
            ثانیاً- حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در سیره حکومتی خود دو اصل را همواره مدنظر داشته‌اند : 1- دادن فرصت انتخاب‌گری به مردم برای مشارکت‌جویی بیشتر در حاکمیت و نیز تجربه‌آموزی در انتخاب‌های مختلف که با تنفیذ مکرر آرای مختلف مردم در انتخابات ریاست جمهوری تبلوریافته است. 2- استفاده حداقلی و صرفاً اضطراری از اختیارات ولایت مطلقه و حکم حکومتی و عمدتاً به‌صورت مقطعی و با حدود معین.

            این‌چنین است که حضرت امام در پاسخ جمعی از نمایندگان مجلس در خصوص اختیار مجمع تشخیص می‌نویسند: « انشاء الله تصمیم دارم در تمام زمینه‌ها وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. آنچه در این مهروموم‌ها انجام‌گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا می‌کرد تا گره‌های کور قانونی سریعاً به نفع مردم و اسلام بازگردد.»[1] همین امر در سیره رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به‌کرات مشاهده می‌شود.

            ثالثاً- مطلقه بودن ولایت به معنای درهم‌ریختگی ساختار و بی‌انضباطی در حکمرانی نیست. در ساختار قانون اساسی نیز مسیرهایی جهت اِعمال این حق وجود دارد. همان‌گونه که نورخان‌تر گرفته شد مطابق اصل 110 قانون اساسی «حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل‌حل نیست،» بر عهده رهبری است، البته قیدی دارد و آن «از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام» است. این بدان معناست که تمایل اولیه قانون‌گذار بر حل مشکلات باخرد جمعی و با مشارکت کارگزاران نظام است. بر این اساس است که اتفاقاً بیشتر احکام حکومتی امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اساس درخواست خود مسئولان قوا صادرشده است . چنانچه حضرت آیت الله خامنه‌ای در سال 1388 و در پاسخ به نمایندگان نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات می‌فرمایند: «آقای خاتمی نیز وقتی سال 76 می‌خواستند کاندیدای ریاست جمهوری شوند، آمدند پیش بنده و گفتند که بنده عقیده‌ام این است که رهبری باید در چارچوب قانون اساسی عمل کند. بنده به ایشان گفتم بسیار مطلب خوبی است ولی شما جناب آقای خاتمی کسی خواهی بود که در آینده بیشترین تقاضاها را برای استفاده از اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری جهت حل مشکلات کشور خواهید داشت. در طول سال‌های ریاست جمهوری، ایشان بارها نامه می‌زدند که فلان مطلب را تنها شما می‌توانید حل کنید و بنده می‌نوشتم که با توجه به اینکه درخواست شما در چارچوب قانون اساسی نیست، مکتوب بنویسید که موضوع از طریق اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری حل شود و ایشان بارها و بارها چنین مطلبی را مکتوب کردند. شما ببینید این اختیارات رهبری در انتخابات مختلف مثل تائید انتخابات مجلس تهران و یا تائید صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری و... تاکنون به نفع چه جریانی بیشتر به کار گرفته‌شده است. در همین جمع اکثر دوستان در زمان تصدی خود بر پست‌های مختلف در مواقع بحرانی کشور، همین درخواست‌ها را به‌صورت مکتوب برای استفاده از اختیارات رهبری داشته‌اند .»[2]
            بدین ترتیب روشن است که احکام حکومتی نیز عمدتاً به خواست مسئولان قوا صادرشده است.

            3- امکانات مدیریتی در اختیار ولی‌فقیه برای حل مشکلات اقتصادی تا چه حد است؟
            فراتر از امکان حقوقی ورود یا عدم ورود ولی‌فقیه، امکانات مادی و مدیریتی در اختیار او نیز مهم است. در موضوع مورد مناقشه (حل مشکلات اقتصادی) طبیعی است که با صدور یک فرمان و یا حکم حکومتی مشکل قابل‌حل نیست. برای آنکه مشخص شود تا چه میزان امکان حل مشکل اقتصادی در ساختار کنونی نظام در اختیار رهبری است باید به وضعیت بودجه، امکانات و دستگاه‌های متولی اقتصاد نگاهی بی اندازیم:

            برآوردهای کارشناسی نشان می‌دهد مطابق قوانین بودجه سالانه کشور، حدود 80 درصد بودجه حاکمیت در اختیار قوه مجریه است و 20درصد باقیمانده در اختیار مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح و سایر نهادها ازجمله نهادهای وابسته به رهبری است. همچنین مطابق «اصل یک‌صد و بیست و ششم» رئیس‌جمهور مسئولیت امور برنامه‌وبودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً بر عهده دارد و می‌تواند اداره آن‌ها را به عهده دیگری بگذارد. این بدان معناست که مدیریت تخصیص بودجه در اختیار رئیس‌جمهور است و اوست که تصمیم می‌گیرد از بودجه مصوب هر نهاد چه میزان در اختیاران قرار دهد.

            حتی بخش‌های فرا قوه‌ای همچون «صندوق توسعه ملی» نیز عملاً درید مدیریت قوه مجریه بوده، چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با کارگزاران نظام می‌فرمایند: « همین‌که حالا آقای دکتر روحانی اشاره کردند که یک مقداری از پول ارز و درآمد ارزی به دولت داده نمی‌شود، این یعنی می‌رود داخل صندوق توسعه‌ی ملّی. این صندوق توسعه‌ی ملّی در اختیار دولت است و هیچ‌چیز این در خارج از دولت نیست؛ خود صندوق در اختیار دولت است، مسئولین صندوق را دولت نصب می‌کند، سیاست‌های صندوق، برداشت از صندوق، همه‌چیزش دست دولت است منتها در یک مواردی چون یک برداشت غیرقانونی برای دولت ضرورت پیدا می‌کند و فرصت اینکه بروند از مجلس اجازه بگیرند نیست، می‌آیند سراغ این حقیر، از این بنده مجوّز می‌گیرند برای اینکه این پول را مثلاً بردارند [برای] این کار، وَالّا این صندوق در اختیار دولت است.»[3]

            هرچند مطابق اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاست‌های کلی نظام با رهبری است و اتفاقاً سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و یا اصل 44 باهدف شکوفایی و مقاوم‌سازی اقتصاد صادرشده، اما در مقام اجرا این روحیه و سلیقه مدیران اجرایی است که به نتیجه نهایی رسیدن یا نرسیدن سیاست‌های کلی را مشخص می‌کند و می‌دانیم که تعیین این مدیران در اختیار رئیس‌جمهور و وزرا است. طبیعی است که بر هم زدن این نظام ساختاری به معنای نادیده انگاشتن سازوکارهای متعارف مردم‌سالاری دینی است و ممکن است همین افرادی که امروز شبهه «چرایی عدم ورود رهبری به مسائل اقتصادی» را دارنده فردا شبهه «چرایی نادیده انگاشتن ساختارهای دموکراتیک» را طرح کنند.
            علاوه بر این ورود مکرر رهبری به تدابیر اقتصادی‌ای که معمولاً در قوه اجرایی اتخاذ می‌گردد، بهانه‌ای در دست کسانی ایجاد می‌کند که به دنبال این ادعا هستند که «نمی‌گذارند کارکنیم!»

            4- رهبر انقلاب برای اقتصاد و معیشت مردم چه می‌کنند؟
            آنچه در اینجا به‌اختصار بدان پرداخته شد به این معنا نیست که رهبری به حل مشکلات مردم خصوصاً در حوزه معیشتی و اقتصادی بی‌اعتنا بوده و برای آن کاری نکرده باشند. در میان مسئولان عالی‌رتبه نظام، بیشترین تأکید بر حل این مشکلات را از زبان امام خامنه‌ای شنیده‌ایم. بارها معظم له مسئله اصلی کشور را «اقتصاد» دانسته و به بازگویی «گله‌مندی‌های مردم» در جمع مدیران اجرایی پرداخته‌اند.ایشان در نقش ابتدایی رهبری یعنی سیاست‌گذاری بر همین مسئله اصلی بارها تأکید نمودند: چنانچه در ده سال گذشته در نام‌گذاری و تعیین شعار، جهت حرکت کشور را در حوزه اقتصاد تعریف نمودند، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، اصل 44 و ... را باهدف بسترسازی پیشرفت اقتصادی و گره‌گشایی معیشتی ابلاغ کرده و بارها در توصیه به دولتمردان بر حل این مسائل تأکید نمودند.

            در دیگر مسئولیت خود یعنی «نظارت» نیز بارها ضعف‌های نهادهای متولی و مدیران اجرایی گوشزد نموده‌اند و این نشان از اشراف فوق‌العاده معظم له به مسائل کشور و حوزه‌های اجرایی است و از سویی ایشان چندین برابر این پیگیری‌ها در مرئی و منظر عمومی از دستگاه‌ها و مدیران را حتی به‌صورت بازخواست و استیضاح در جلسات خصوصی انجام می‌دهند.

            علاوه بر این‌ها، معظم له از طریق نهادهای منتسب به ولی‌فقیه نیز در جهت کاهش آلام مردم حرکت می‌کنند. فعالیت‌های خدمت‌رسانی نهادهایی چون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)، قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص)، بسیج سازندگی، کمیته امداد امام خمینی (ره) در سرتاسر کشور خصوصاً نقاط محروم نشان از دقت نظر معظم له در حل مشکلات مردم دارد. البته امکانات مادی و سرمایه‌ای این دستگاه‌ها در مقایسه با کلیت دولت و قوه مجریه قابل‌مقایسه نیست و نمی‌توان انتظار داشت همه نارسایی‌ها و کم‌کاری‌های دیگران را جبران کنند.در پایان این متن را با یکی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان خاتمه می‌دهیم: «درواقع رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین‌طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقه‌ها و ضرورت‌ها، مدیریت‌های گوناگون را به بعضی از انعطاف‌های غیر لازم یا غیر جایز وادار می‌کند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرایی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضی‌ها دوست می‌دارند همین‌طور بگویند؛ فلان تصمیم‌ها بدون نظر رهبری گرفته نمی‌شود. نه، این‌طور نیست. مسئولین در بخش‌های مختلف، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخش‌های خودشان، مسئولان قوه‌ی قضائیه در بخش خودشان، مسئولیت‌های مشخصی دارند. در همه‌ی این‌ها رهبری نه می‌تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاً امکان ندارد. خیلی از تصمیم‌های اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمی‌کند؛ مسئولینی دارد، مسئولینش باید عمل کنند. بله، آنجایی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج شدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا می‌کند. در تصمیم و عملِ رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقع‌بینی در خدمت آرمان‌گرایی‌ها قرار بگیرد.»[4]

            .................................................. .........

            رهبر معظم انقلاب: برای نجات اقتصاد کشور نباید منتظر پایان تحریم‌ها بود.

            www.irna.ir/news/83561953/%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%86%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%87%D8%A7

            خوب واقعا باید اقرار کنم خیلی سعی کردم ! اما نمی توانم منطق شما را درک کنم !!! بالاخره این هم یک منطق است دیگه !!!

            اما من میگم اگر استدلال شما را بدون کمترین اما و اگری هم بپذیریم !!! چیزی که الان نمیشه انکارش کرد خروجی سیستم است !!!!!!!!!!دقیقا وضع موجود همان خروجی سیستم است ! ایا وضع موجود مطلوب است ؟؟؟ آیا از نقطه کنونی به سمت وضع بهتری در حرکت هستیم یا به وضعیت بدتر؟؟؟؟؟؟ نگاهی به گذشته و دولتهای قبل ، نشان می دهد که هر دوره نسبت به قبل بدتر شده است !!!چند ده سال دیگه بگذرد تا وضع خوب شود؟؟؟ اصلا آیا در مرام حاکمیت این موضوع اهمیتی دارد که اوضاع زندگی مردم رو به بهبود برود ؟؟؟جواب این سوالات خیلی چیزها را مشخص می کند . خوب واقعا اگر ساختار موجود توانایی این را ندارد که زندگی خوبی برای مردم بسازد آیه قران نیست که با همین دست فرمون جلو رفت ! ساختار را اصلاح کرد . چرا باید اصرار کنیم بر ساختاری که هر روز زندگی را بر بخش بیشتری از جامعه سخت و سخت تر می کند .
            شما نگاهی به خودرو بنز یا BMW بیاندازید ! وقتی باهاش رانندگی کردید اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که یک سیستم که درست کار کرده است محصول مطلوبی تولید کرده است .
            می خوام بگم وقتی یک ساختار به درستی طراحی شود خروجی اون ساختار حتما محصول خوبی خواهد بود . و برعکسش هم دقیقا درست است . یعنی اگر محصولی بی کیفیت است شک نباید کرد که ساختاری که منجر به تولید اون محصول شده است قطعا ایرادات اساسی دارد . بعضی اوقات می توان ساختارها و فرایندها را اصلاح کرد اما بعضی وقتها به صرفه تر است به طور کل ساختار جدیدی را جایگزین کرد .
            در نهایت به نظر من با سبک فعلی بسیار بعید است بتوان خیلی بیشتر از این ادامه داد . یکسال ، دو سال ، سه سال .... بعدش چی ؟

            نظر

            • manmehdiam
              ستاره دار (1)
              • Jul 2011
              • 1623

              #3366
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              کجایی دهخدا!
              این کلمات فارسی.... وقاحت...حماقت...جهالت...رذالت...

              اینا جان مطلب رو ادا نمیکنه در این زبان پارسی!

              در این زمانه، عبارات جدیدی لازم آمده دخو! نور به قبرت بباره. کم آوردیم جان تو!
              آخرین ویرایش توسط manmehdiam؛ 2023/02/16, 22:17.
              [B]تحلیل ها یا نظرات بورسی و غیربورسی من صرفا محتمل ترین حالتی است که تصور میکنم به وقوع بپیوندد. اگر به دیده نقد نظری دارید بر من منت میگذارید ولی اگر خواندنش شما را آزرده میکند، آن را نادیده بگیرید، حتما نظر شما درست تر است![/B]

              نظر

              • afshinamin
                عضو فعال
                • Jul 2013
                • 4495

                #3367
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                در اصل توسط manmehdiam پست شده است View Post
                کجایی دهخدا!
                این کلمات فارسی.... وقاحت...حماقت...جهالت...رذالت...

                اینا جان مطلب رو ادا نمیکنه در این زبان پارسی!

                در این زمانه، عبارات جدیدی لازم آمده دخو! نور به قبرت بباره. کم آوردیم جان تو!
                درود
                با واژه جنایت فکر کنم حل بشه اقا مهدی

                نظر

                • طيب
                  عضو فعال
                  • Nov 2010
                  • 3031

                  #3368
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  نقش کتابخوانی : ( ۸ )

                  آیا خشونت و مطالعه با هم رابطه دارند؟


                  ?-- موسسه مطالعاتی اقتصاد و صلح، تازه‌ترین گزارش خود را با عنوان «شاخص جهانی صلح» منتشر کرد. ?

                  ?-- در این بررسی مهربان‌ترین کشورها عبارتند از:
                  ۱- ایسلند ۲- دانمارک ۳- اتریش ۴- نیوزیلند ۵- سوئیس ۶- فنلاند ۷- کانادا ۸- ژاپن ۹- استرالیا ۱۰- جمهوری چک

                  ?-- همچنین قهرآمیزترین کشورها عبارتند:
                  ۱۶۲- سوریه ۱۶۱- عراق ۱۶۰- افعانستان ۱۵۹- سودان شمالی ۱۵۸- آفریقای مرکزی ۱۵۷- سومالی ۱۵۶- سودان ۱۵۵- کنگو ۱۵۴- پاکستان ۱۵۳- کره شمالی ۱۵۲- روسیه ۱۵۱- نیجریه

                  ?-- جالب این که ایران با بیش از ۶ میلیون نزاع خیابانی در سال!
                  و بیش از ۱۵ میلیون پرونده قضایی از زد و خورد و قتل و طلاق و تجاوز و ...
                  تازه در سال گذشته رتبه ای بهتر از ۱۳۸ در جدول نیافته است .

                  ?-- در این گزارش، اروپا آرام‌ترین قاره جهان و آسیا دعوایی‌ترین قاره ی کره‌ی زمین است.

                  ?-- جالب‌تر این که
                  ۳۰ کشور آرام جهان،
                  در صدر کشورهای پر مطالعه هستند ?
                  و بدون استثنا سرانۀ مطالعه کشورهای خشونت‌آمیز بسیار پایین است!??

                  ?-- این بدان معناست که کسانی که کمتر کتاب می خوانند،
                  افراد بی‌سوادترند!
                  بیشتر دعوا می کنند
                  و آرامش کمتر دارند!
                  که کشور ما از آخر
                  رتبه بیست و چهارم را دارد.

                  ?-- جالب تر از آن:
                  تمامی کشور های مسلمان با هر نوع تفکر ۹۰٪ در جنگ و درگیری هستند.

                  چه چیز باعث این نوع درگیری ها و جنگ هاست؟
                  ?-- عدم مطالعه و نداشتن سواد کافی !!
                  توجه به خرافات که منشاء آن بیسوادی و عدم مطالعه است
                  از مهمترین عوامل در افزایش افراط‌گرایی و تفریط است .
                  تمامی طرفین درگیر، کشته‌های خود را جهادگر و شهید می‌نامند. در حالی که قربانی بی‌سوادی هستند و بس!!
                  تمامی زمامداران با سوءاستفاده از بی‌سوادی مردم و خرافات به خواسته های شان می‌رسند.

                  برای مثال:
                  ?-- مردم ما وقتی در تکاپوی رفتن به ترکیه و آنتالیا هستند در سواحل همین کشورها محال است اروپایی ها را بدون کتاب ببینند.
                  اما ما مسافرت می کنیم تا پاساژگردی کنیم.
                  فرق ندارد کجا !
                  چه ترکیه چه سفر حج، چه قطب شمال یا سفر بی‌بازگشت به مریخ، کتاب از وسایل چمدان ما نیست.

                  ?-- این در حالی است که فقط و فقط با روزی ۳۰ دقیقه مطالعه، جایگاه ما از صد و سی و چهارمین کشور نزاع دوست دنیا ، به جمع ۱۰ کشور صلح‌طلب دنیا می تواند تغییر جایگاه دهد!

                  ?-- نکتۀ مهم و جالب ، این است که مطالعه حالت ویروسی دارد و اگر یکی از افراد خانواده کتابخوان باشد، سایر اعضای خانواده به این ویروس مبتلا می شوند!
                  پس در مرحله اول باعث رشد و پیشرفت خودمان و نسل آینده شویم .<<<<
                  و در مرحله بعد باور کنیم که اگر خودمان تغییر کنیم باعث توسعه کشورمان خواهیم شد.
                  ?-- هدف آرمان مقدس توسعه ، پیشرفت همه جانبه ، رفاه و آرامش زندگی انسان است موتور محرکه این پارادایم ، باز انسان است ، کدام انسان ؟؟ انسان دانامحور و توسعه یافته و مانوس با کتاب !!!
                  ?-- داده های آماری تمامی کشورهای جهان ، حکایت دارند که یکی از نشانگرهای حیاتی توسعه و رفاه نسبی ، شاخص سرانه مطالعه بالا و خردورزی و ممتاز بودن شان و منزلت معلم ، استاد دانشگاه و پدیده نوآوری است‌ ، ضرباهنگ نرم افزار رشد و توسعه ، بدون کنکاش دائمی علمی و سرانه مطالعه بالا و بهبود مهارت کتابخوانی ، سرابی بیش نخواهد بود .!!!!!
                  ??نشر آگاهی و بیداری ایرانیان ، وفاق ملی ، خرد جمعی و همت نخبگان ، طلب می نماید.!!! ??

                  کانال مطالعه وخرد ، الفبای توسعه
                  ۱۴۰۱/۱۱/۱۳

                  t.me/Alefbaietousee

                  نظر

                  • همسفر
                    عضو عادی
                    • Jan 2022
                    • 280

                    #3369
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    در اصل توسط رادین1 پست شده است View Post
                    خوب واقعا باید اقرار کنم خیلی سعی کردم ! اما نمی توانم منطق شما را درک کنم !!! بالاخره این هم یک منطق است دیگه !!!

                    اما من میگم اگر استدلال شما را بدون کمترین اما و اگری هم بپذیریم !!! چیزی که الان نمیشه انکارش کرد خروجی سیستم است !!!!!!!!!!دقیقا وضع موجود همان خروجی سیستم است ! ایا وضع موجود مطلوب است ؟؟؟ آیا از نقطه کنونی به سمت وضع بهتری در حرکت هستیم یا به وضعیت بدتر؟؟؟؟؟؟ نگاهی به گذشته و دولتهای قبل ، نشان می دهد که هر دوره نسبت به قبل بدتر شده است !!!چند ده سال دیگه بگذرد تا وضع خوب شود؟؟؟ اصلا آیا در مرام حاکمیت این موضوع اهمیتی دارد که اوضاع زندگی مردم رو به بهبود برود ؟؟؟جواب این سوالات خیلی چیزها را مشخص می کند . خوب واقعا اگر ساختار موجود توانایی این را ندارد که زندگی خوبی برای مردم بسازد آیه قران نیست که با همین دست فرمون جلو رفت ! ساختار را اصلاح کرد . چرا باید اصرار کنیم بر ساختاری که هر روز زندگی را بر بخش بیشتری از جامعه سخت و سخت تر می کند .
                    شما نگاهی به خودرو بنز یا BMW بیاندازید ! وقتی باهاش رانندگی کردید اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که یک سیستم که درست کار کرده است محصول مطلوبی تولید کرده است .
                    می خوام بگم وقتی یک ساختار به درستی طراحی شود خروجی اون ساختار حتما محصول خوبی خواهد بود . و برعکسش هم دقیقا درست است . یعنی اگر محصولی بی کیفیت است شک نباید کرد که ساختاری که منجر به تولید اون محصول شده است قطعا ایرادات اساسی دارد . بعضی اوقات می توان ساختارها و فرایندها را اصلاح کرد اما بعضی وقتها به صرفه تر است به طور کل ساختار جدیدی را جایگزین کرد .
                    در نهایت به نظر من با سبک فعلی بسیار بعید است بتوان خیلی بیشتر از این ادامه داد . یکسال ، دو سال ، سه سال .... بعدش چی ؟

                    جناب رادین قطعا سیستم فعلی نقایص زیادی دارد در این شکی نیست شخصا ریشه این نقص رو بیش از همه چیز فرهنگی میدانم که مربوط به 44 سال گذشته هم نیست حتی خیلی به عقب تر هم برویم این نقص کاملا خودنمایی می کند فقط بعنوان مثال شاید انتهای ذوران کریم خان زند و ابتدای سلسله قاجار و آغاز حکمرانی آغا محمد خان را شروع زوال فرهنگی اخیر بدانیم چندان به بیراهه نرفته ایم و صد البته نفوذ حارجی به دربار ایران در دوره مذکور برای کسب منفعت بیشتر مثل نفوذ و رقابت روس و انگلیس که به قربانی کردن نخبه های کاردان و وطن دوستی همچون امیر کبیر انجامید مثل کاتالیزور باعث تشدید اضمحلال فرهنگی در ایران باشد که سنگ بنای این کج روی ترجیح منافع شخصی و گروهی به منافع ملی و جناحی بوده و هست!

                    توضیح سئوال شما که تاحدودی سئوال خود بنده هم هست بسیار سخت و پیچیده هست اما شاید..شاید مطالعه مطلب زیر بتواند بخش کوجکی از دلایل چرایی این نقایص و ایرادات را توضیح دهد(امیدوارم البته) در انتها لینک کامل مصاحبه رو هم قرار میدم تا مایل بودین بتوانید کل مطب رو مطالعه کنید.

                    ما در جامعه‌ی ایران با مسائلی دست و پنجه نرم می‌کنیم که در این چهل و اندی سال آن‌ها را حل نکردیم یا همچنان با روش‌هایی که چهل سال پیش به فکرمان رسید می خواهیم آن ها را حل کنیم؛ یا گاهی اصلا مسئله‌ی روی میز را به رسمیت نمی‌شناسیم. به نظر شما چرا بخشی از حاکمیت حاضر نیست مسئله ها را حل کند یا در مواردی هم که می‌خواهد مشکل را رفع کند حاضر نیست محض تنوع هم که شده، به توصیه و تجویز دیگران گوش کند؟


                    فاضلی: من کتاب «ایران بر لبه‌ی تیغ» را با مقاله‌ی «ایران، جامعه‌ی مسائل حل نشده» شروع کرده‌ام. بر اساس یافته هایم، مسائل جامعه‌ی ایران در همان شکل اولیه بدون این که بهبود پیدا کنند، وخیم تر هم شده اند. اولا تعریف گروه ها از مسئله با یک دیگر فرق می کند. برای مثال مساله ی حجاب برای بخشی از جامعه‌ی ایران اهمیتی ندارد که یک نوع از پوشش باید برای آن ها الزامی باشد یا نباشد. اما حجاب، برای بخش دیگری از جامعه‌ی ما که حاکمیت نماینده‌ی همین بخش است، کماکان اهمیت دارد. خود این تفاوت به یک مسئله تبدیل می شود. نکته‌ی دوم این است که ما به سازوکارها و نهاد های لازم برای حل مسئله دسترسی نداشتیم و قواعدی را برای حل مسئله درست نکردیم. خانم الینور استروم، متفکر اقتصادی برنده جایزه نوبل، می‌گوید جامعه‌ای نا کارآمد می شود که قواعد تغییر قواعدش کار نکند.هر جامعه‌ای یک سری قواعدی دارد که تعیین می‌کنند چه جور کار کند. اما باید یک سری قواعد تغییر قواعد هم وجود داشته باشد. به سیر تغییر قواعد والیبال نگاه کنید. قبلا یک قانون بسیار جدی در بازی والیبال بود که هر کس سرویس می زد و می توانست توپ را در زمین حریف بخواباند امتیاز می‌گرفت و این قانون خیلی بازی والیبال را طولانی و غیر قابل پیش بینی می‌کرد؛ چون این شیوه ی امتیاز دادن می توانست تا ابد طول بکشد و زمان مشخصی نداشت. وقتی قواعد بازی اینقدر بازی را طولانی می کنند شما نمی توانید آن را در تلویزیون پخش کنید چون برنامه های تلویزیونی باید زمان معینی داشته باشند.از یک جایی فدراسیون جهانی والیبال به این نتیجه رسید که بازی ورزشی را اگر نتوان در تلویزیون پخش کرد که طرفدار و سرمایه گذار پیدا نمی کند و در نتیجه هیچ جای پیشرفتی برای بازیکنان و دست در کاران این رشته متصور نخواهد بود؛ پس باید زمان بازی قابل پیش بینی باشد که بتوان آن را در تلویزیون پخش کرد. اما فدراسیون جهانی والیبال تصمیم گرفت این قاعده را تغییر بدهد و پس از تحقیق و اجرا های آزمایشی، یکی از قواعد بازی والیبال را تغییر دادند که به دنبال آن پیشرفت حیرت انگیزی در این رشته اتفاق افتاد. بنیان این پیشرفت در والیبال چه بود؟ قواعد تغییر قواعد، وجود داشت.


                    موسوی: خب مگر در یک سری زمینه‌ها ما این قاعده‌ها را نداشتیم و بعد هم توانستیم آن‌ها را تغییر دهیم. به عنوان مثال در اوایل انقلاب حمل ساز مثل حمل اسلحه نیاز به مجوز داشت و یک دهه گذشت ما تمام انواع و اقسام موسیقی را آزاد کردیم. چطور در مسئله‌ی موسیقی توانستیم قواعد را تغییر دهیم اما مثلا در مورد گشت ارشاد یا حجاب چنین ظرفیتی وجود ندارد؟ یک مثال دیگر، فکر نمی‌کنم کسی از اقتصاد دانان اعم از روحانی و دیگر طیف های اندیشمند، کسی موافق این شیوه‌ی بانکداری باشد، ولی پس چرا هیچ مسوولی اراده ای برای تغییر قواعد بانکداری ندارد؟


                    فاضلی: من فکر می کنم بعضی از مسائل برای یک سری گروه‌ها در جامعه‌ی ما حیثیتی و هویتی شده اند. سوای از هویت، منافع و ظرفیت تغییر هم دو عامل دیگری هستند که بسیار برای تحلیل وضعیت کنونی مهم‌اند. این ساختار بانکی که خیلی‌ها آن‌را نقد می‌کنند برای یک عده‌ای منافع دارد. یک وقت هایی ظرفیت تغییر قواعد اصلا وجود ندارد. فکر می کنید بقیه‌ی دنیا نمی دانند که آمریکایی ها زورگویی می کنند؟ آیا فقط ما هستیم که از زورگویی آمریکا ناراضی هستیم؟ حتی چینی ها هم بخشی از این زورگویی را می‌پذیرند. برای مثال خانم نانسی پلوسی که می خواست به تایوان برود چینی ها مدت ها اعتراض شان را در بوق و کرنا کردند و حتی طرف آمریکایی را تهدید کردند اما بالاخره به سفر خانم پلوسی به تایوان تن دادند. خب چینی‌ها می توانستند هواپیمای خانم پلوسی را با موشک بزنند و وارد یک فرآیند پیش‌بینی‌ناپذیری از تنش با یک ابر قدرت بشوند اما آن ها ترجیح دادند که وارد همچین تنش و جنگی نشوند. این ناشی از رضایت نیست بلکه ظرفیت انجام خواسته و تغییر وجود ندارد. این که یک قاعده‌ی نامطلوب در برابر نقد ها و خواسته ها برای تغییر دوام می آورد می تواند تحت تاثیر هر یکی از سه عامل باشد. یعنی قاعده‌ی ما یا برای گروه‌هایی هویتی شده، یا منافع گروهی را تضمین می کند یا امکان تغییر آن وجود نداشته باشد. بدترین وضعیت وقتی است که هر سه عامل باهم ترکیب می‌شود.


                    موسوی: گفت‌وگو در چنین وضعیتی چه نقشی می‌تواند ایفا بکند؟


                    فاضلی: اگر بخواهیم یک هویت را تغییر بدهیم باید روایت مخالف آن یا روایت تصحیح‌کننده‌ی آن را شکل بدهیم. در مورد عامل دوم باید گفت که هر منفعتی یا باید مشروع و توجیه داشته باشد یا باید با خشونت حفظ شود. البته هیچ صاحب منفعتی صرفا با متقاعد شدن، از منفعت خودش دست نمی‌کشد. هیچ دزدی را نمی‌توانید با گفت‌وگو متقاعد کنید که سرقت نکند. چرا جامعه از نیروی انتظامی برای مبارزه کردن با دزد ها حمایت می‌کند؟ چون جامعه روایتی را قبول دارد که در آن دزدها مستحق مجازات هستند. آیا جامعه می تواند به روایتی برسد که برخورد با دزد را نپذیرد؟ بله. من یک بار یادداشتی را در مورد دزد مجارستانی نوشتم با عنوان «سندروم آتیلا». وقتی مجارستان در دهه‌ی 1990 درگیر دوران پساکمونیستی و در فساد دولتی غوطه‌ور شده بود، پلیس مجارستان تصویر یک دزد بانک به نام آتیلا را منتشر می‌کند تا مردم با پیدا و معرفی کردن او به پلیس کمک کنند. اما مردم به جای تحویل آتیلای دزد، از او حمایت کردند. حتی یک خانم دکتر جراح پلاستیکی گفته بود که من حاضرم صورت این دزد را جراحی کنم که شما نتوانید او را شناسایی کنید. یک روایتی در مجارستان شکل گرفته بود که این آقای آتیلا همان رابین هود است البته بعدها که دستگیر شد معلوم شد که اصلا رابین هود هم نبوده است. سندروم آتیلا به تعبیر من وضعیتی است که روایتی در ذهن مردم شکل می‌گیرد که اتفاقا خرده‌دزدها را که به خاطر نیاز شخصی شون دست به عمل دزدی می‌زنند، در مقابل دزدهای یقه سفید کلان ستایش می‌کند. پس برای این که ما بتوانیم یک پروژه کاری را جلو ببریم، برای هر کاری نیازمند یک روایت هستیم تا ذهن‌ها را باهم هم راستا کند و جامعه‌ی ایرانی به شدت در حال گفت‌وگو برای شکل دادن به چنین روایتی است.


                    ایران برلبه تیغ؛ مسایل وخیم تر شده اند/بقای گفت‌وگو در سطح سیاسی نیازمند سازمان است / قطع اینترنت قطع گفت و گوی ایران با جهان است - خبرآنلاین

                    نظر

                    • علیرضا۱۲۳
                      عضو فعال
                      • Sep 2022
                      • 2729

                      #3370
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      ✅ سقوط
                      محسن رنانی


                      سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما می‌تواند با تغییر رویه،‌ پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد

                      سقوط هر سیستم اجتماعی دو بُعد و چهار مرحله دارد که پی‌در‌پی و به نوبت رخ می‌دهند. بُعد اول، سقوطِ ذهنی است که دو مرحله دارد: سقوط کارآمدی و سقوط شایستگی؛ و بُعد دوم، سقوط عینی است که آن‌هم شامل دو مرحله است: سقوط نمادها و سقوط ساختارها. اکنون معتقدم جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده و در آستانه مرحله چهارم ایستاده است.

                      اکنون نزدیک به یک‌و‌نیم دهه است که جامعه آرام‌آرام از نظر ذهنی به سمت این جمع‌بندی سوق داده شده که این ساختار، توانایی حل‌وفصل مشکلات روزاروز فزاینده و بحران‌هایی که خود عامل خلق آنها بوده است را ندارد. امروز نه فقط شکست پیاپی نظام در تحقق اهداف اصلی‌اش آشکار شده است، بلکه حتی معلوم شده که نظام تدبیر در مدیریت مسائل بحران نظام تامین‌‌اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی، بحران سالیانه ۱۷ هزار کشته رانندگی، بحران آب، بحران برق و گاز، بحران تورم و سقوط مستمر و چهل‌ساله ارزش پول ملی، بحران بیکاری، بحران ازدواج، بحران مسکن، بحران انباشت پرونده‌های قضایی، بحران فساد اقتصادی، بحران تخریب محیط زیست و ...) نیز توانایی لازم را ندارد و پی‌در‌پی شکست می‌خورد.

                      رسوایی ساقط کردن هواپیمای اوکراینی بدون شفاف‌سازی به موقع؛ تعارض‌های فراوان بین گفتار و رفتار مسئولان؛ فرار از پاسخگویی در برابر وعده‌های دروغین؛ و توجیه تمام شکست‌ها با توسل به مفاهیم مذهبی، همگی در جهت تشدید سقوط شایستگی عمل کرده‌اند . این که می‌بینیم هر چه حکومت تلاش می‌کند تا قتل کیان، کودک اهل ایذه‌، را به عوامل تروریست نسبت دهد، نه جامعه و نه حتی خانواده کیان این را نمی‌پذیرند، این‌ها همه نشانه سقوط شایستگی است.این که مردم می‌بینندکه حکومت، شهروندان را به خودی و ناخودی و درجه یک و دو تقسیم می‌کند، سقوط شایستگی را تشدید می‌کند. این که گروههای مختلف اجتماعی از دانشجو، ورزشکار، هنرمند و فعالان مدنی، همگی نمادهای حکومت را به سخره گرفته‌اند نشانه ورود جامعه به مرحله سقوط نمادهاست. سرپیچی از حجاب اجباری بوسیله طیف وسیعی از زنان؛ شادی مردم در شکست تیم ملی فوتبال؛ نخواندن سرود ملی در برخی مراسم رسمی‌؛ تحریم جشنواره‌های حکومتی؛برداشتن عکس‌های رسمی از بسیاری از مغازه‌ها؛ ابراز برائت برخی خانواده‌های شهدا از رفتار حکومت؛ این که هنرمندان نامداری که در یک جشنواره هنری حکومتی شرکت کرده بودند یک به یک اعلام پوزش‌خواهی کردند نشانگان تحقق مرحله سقوط نمادهاست

                      اکنون حکومت در آستانه مرحله پایانی سقوط، یعنی سقوط ساختارها، قرار گرفته است. در انقلاب اسلامی سقوط ساختار رژیم شاه از وقتی آغاز شد که دولت‌های بزرگ غربی، بر سر رفتن حکومت شاه به توافق رسیدند. درحالی که انقلاب در داخل به شدت جریان داشت، در خارج نیز غربی‌ها متوجه شدند که دیگر ادامه حمایت و حفظ رژیم شاه ممکن نیست. بنابراین مذاکره با رهبران انقلاب (مانند آیه‌الله بهشتی) و رهبران ارتش برای انتقال مسالمت‌آمیز قدرت را آغاز کردند.

                      این روزها هیچ‌کدام از اخباری که می‌شنویم، نشانی از خردمندی در خود ندارد. از یک سو غرب دارد به سرعت به سوی اجماعی جهانی برعلیه حکومت ایران می‌رود؛ ایرانیان مهاجر نیز برای اولین‌بار در تاریخ بعد از انقلاب، به سوی همبستگی و هماهنگی در کنشگری و سیاست‌ورزی رفته‌اند. در داخل نیز به مرحله هم‌آیندی بحران‌ها رسیده‌ایم

                      من نمی دانم کسانی که از تحریم و انزوای ایران سودهای کلان می‌برند تا چه حد در مراکز تصمیم‌گیری نفوذ دارند؛ من نمی‌دانم اسرائيل که تا راهبردی‌ترین حوزه‌های نظامی ما رسوخ کرده است آیا در مراکز تصمیم‌سازی سیاسی ما نیز حضور پنهان دارد یا نه؛ من نمی‌دانم کسانی که انحصارات اقتصادی‌شان فقط در شرایط نابسامان کشور تامین و تضمین می‌شود چقدر قدرت سیاسی پشت پرده دارند؛ من نمی‌دانم مقامات اصلی کشور اصلا در جریان واقعیات جامعه هستند یا نه؛ اما امیدوارم هیچ‌کدام از این بدگمانی‌ها درست نباشد و نظام تدبیر بتواند فارغ از این شرایط دست به تصمیمات بزرگ بزند که اکنون، آری همین اکنون که دوباره احساس تسلط و قدرت می‌کند، وقت آن است

                      نظر

                      • علیرضا۱۲۳
                        عضو فعال
                        • Sep 2022
                        • 2729

                        #3371
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        خیلی جالب هست که راوی و حامی حکومتی در این تاپیک هم آخر سر رسید به مقوله فرهنگ و بحران فرهنگی در جامعه ما...خوب در این چهل و سه سال ما چقدر دنبال فرهنگ رفتیم...فرهنگ رو سپردیم به یک جریان افراطی و به اصطلاح مذهبی و حدود و چارچوب سخت هم برای اون تعریف کردیم...غافل از اینکه فرهنگ باید پویا و رونده باشد...مسولان از فرهنگ غفلت کردند و فقط متوجه توهمات تمدن سازی بودند...حالا به فرض شما تمدن شیعی که بنظر خودتون در طول تاریخ مجال احیا نداشته رو زنده کردید..ما که قبلا بزرگترین تمدن ها رو داشتیم..پس چرا وضع الان نابسامان هست؟؟؟؟؟
                        تمدن اصلا اهمیتی ندارند...این فرهنگ هست که سمت و سو میده به جامعه...این فرهنگ هست که هویت یک جامعه رو تعریف می‌کنه...اما با چارچوب‌ها و قواعد سخت مذهبی و این هم بصورت کاملا عوام فریبانه فرهنگ رو هم نابود کردید

                        نظر

                        • b4city
                          عضو فعال
                          • Nov 2020
                          • 4097

                          #3372
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط Davar پست شده است View Post
                          دورد
                          من با توجه به این نوشته شما گفتم که دارید پیش داوری می کنید

                          " ولی کلیت موضوع سر جای خود باقیست ، شاه در کشور استبداد زده و توسعه نیافته نمیتونه بره یه گوشه بشینه ماستش را بخوره و مشروطه باشد . عاقبت پایش به دخالت همه جانبه در امور کشور باز میشود چنان که شاه هم در دهه اول حکومتش تا حدودی مشروطه بود ولی وقتی رسید به مصدق که نخست وزیری نبود که بله قربان گو باشد و از نظر سنی و پختگی بیش از 2 برابر سن شاه را داشت مشکل پیش اومد و عاقبت اون اتفاقات رخ داد و نهایت برگشتیم به سلطنت مطلقه"( این نوعی پیش داوری هست که شاه آینده رو محکوم به دیکتاتوری کردید که قطعا دیکتاتور خواهد شد چون نمیتونه بره یه گوشه بشینه و ماستش رو بخوره!!!!)/:.smilingsmiley.:/
                          به همین خاطر گفتم که تا زمانی که انتخاباتی برگزار نشده نتیجه گیری در مورد موضوعی نوعی دیکتاتوریست
                          مثلا همین موضوع مخالفت با چپی ها
                          صبر کنیم ببینیم شاید مردم ایران دلشون با مریم رجوی بود!!
                          اما الان خود این گروه حاضر به همکاری با هیچ گروهی نیست!!!! دقیقا چیزی که ج .ا میخواد: تفرقه بین مخالفین.


                          این کاری که من و شما داریم انجام میدیم بهترین کاره
                          بحث در مورد سیستم های حکومتی و روشن شدن مشکلات و نقاط ضعف و قدرت هر سیستمی
                          تمرین دمکراسی که جامعه ایران به شدت ضعف داره


                          در خصوص دکتر فاطمی
                          ایشون روز 25 مرداد جلوی مجلس مردم رو دعوت به قیام مسلحانه بر علیه حکومت وقت کردند
                          و خواستار برپایی حکومت جمهوری شدند و با همراهانشون چندین افسر ارتش رو کشتند
                          تغییر سیستم حکومتی و جنگ داخلی رو مصدق نپذیرفت و اعدام نشد.
                          .

                          درود
                          منظورم از چپ ، در مفهوم کلاسیکش بود و مثال هم از بخشی از بدنه حزب دمکرات امریکا زدم نه رجوی ناپاک و دار و دسته اش
                          دار و دسته رجوی که چپ محسوب نمیشوند . اون ملغمه ای از اسلام و تفکرات به ظاهر سوسیالیستی مارکسیستی است که نوعی شله قلمکار من در اوردی است و از بحث خارج است و اندازه کافی مورد سرزنش و حتی نفرت مردم و سیاسی های موافق و مخالف هستند

                          ما داریم از حسن و عیب های سیستم های سیاسی حرف میزنیم . این هیچ ربطی به انتخاب مردم ندارد . انتخاب مردم هر چی باشه مگر خوب است ؟ نتیجه ای که از انتخاب مردم حاصل میشود کمترین ارتباط با نوع انتخاب و خواسته های مردم ندارد
                          خب همین سیستم فعلی مگر انتخاب مردم نبود با ارای بالا ؟ پس نباید در مورد حکومت اسلامی سالهای 57 به قبل حرفی زده میشد چون ممکن بود انتخاب مردم باشد ؟ همین حرف نزدن بود که به این سرانجام رسیدیم . حرف زدن و نقد و بررسی در مورد سیستم سیاسی خاص چه ربطی به دیکتاوری دارد که میفرمائید این نتیجه گیری ها نوعی دیکتاتوری است

                          اگر این مباحث بهترین کار است و تمرین دمکراسی است که ما میکنیم پس دیکتاتوریش چیه ؟ تناقض داره گفته شما در این زمینه

                          من هنوزم معتقدم هر مقام مادام العمری که در کشورهای استبداد زده و جهان سومی در اخیتار کسی باشد ، شاه باشد یا نباشد ( حتی رئیس جمهور باشد ) و مشروط باشد یا نباشد ، اونی نمیشه که از انگلیس و اسپانیا و سوئد و نروژ و هلند و بلژیک و ... دیدیم
                          ولی پنجره را میتوان باز نگهداشت با یک شرط
                          قانون اساسی محکم و الزام به اجرای ان است که میتونه احیانا ضمانت جلوگیری از دیکتاتوری باشد و البته نه با احتمال قطعی ولی جای امیدواری هست . منتها بازم باید در نظر گرفت اینجا آسیا است و سرزمینی چند هزار ساله با تمدن بالا ولی استبداد زده !!!

                          در کشور ما هیچ سابقه تمرین دمکراسی قبلی هم وجود نداشته چه برسد به اجرای ان و این ریسک همواره وجود دارد
                          مقایسه با کشورهای دمکرات مشروطه که ده ها و بعضا صدها سال سابقه پشت سر دارند کمی دشوار و مبهم است

                          فقط قانون اساسی محکم و مفاد مبتنی بر جلوگیری از فرد گرائی و خود محوری شخصی است که میتونه طرف را 4 میخ کند و الزام اجرائی و قانونی برای اینکه هیچ یکی از میخ ها با زد و بند و زیر ابی باز نشود
                          مثال از دمکراسی و قانون اساسی امریکا

                          مطابق با قانون اساسی امریکا ، رئیس جمهوری که در ارای مردمی و الکترال به دیگری باخته و در کاخ سفید مستقر است باید در ساعت و روز موعود قدرت را واگزار کند وگرنه قوای مسلح ملزم نیستند وی را فرمانده خود بدانند و از چنین قدرتی ساقط است

                          اگر چنین قانون محکمی نبود ترامپ احتمالا کاخ سفید را ترک نمیکرد و با اینکه در اخرین روزها المشنگه راه انداخت ولی عاقبت ناگزیر به تن دادن بود چون اگر میخواست بماند همان پلیس کاخ سفید میتونست وی را بازداشت کند و بندازه بیرون چون قوانین این اجازه را به انها میداد

                          قوانین است که حتی افرادی با خوی دیکتاتور منشی را 4 میخ میکند و البته زمان هم لازم است تا احترام به قانون تمرین شود که در کشورهای دمکرات این تمرین سالهاست یا قرنهاست سپری شده

                          در مورد فاطمی و تشویق به اقدام مسلحانه و همکاری در کشتن افرادی از ارتش نشنیده و نخوانده ام و رد یا تائید نمیکنم ولی میدونم از مخالفان سر سخت پهلوی بوده و در چند روزی که شاه ایران نبود در پائین کشیدن قاب عکس شاه از ادارات و مجسمه وی از میادین نقش داشته . پشت اون اعدام ، سفارت انگلیس تمام قد هم مزید بر علت است و دلیلش هم این بود که زمان وزارت خارجه فاطمی ، تنش در روابط انگلیس و ایران شدت گرفته بود تا حد اخراج کارمندان سفارت انگلیس

                          نظر

                          • گنجشک
                            ستاره‌دار(3)
                            • Jun 2022
                            • 1307

                            #3373
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            تشکر از دوستان بابت نشر اطلاعات

                            از تمرین دمکراسی جناب داور

                            تا جزییات قرارداد چین

                            تا زیاد نفت ایران را جدی نگیرید جناب ساخت ایران !

                            سوال جناب رادین در مورد وضع موجود

                            پاسخ های مشکل گشایی در حد دانشگاه باید دانشگاه باشد ( شعر کروکدیل خان از کرامات شیخ ما اینست که شیره را خورد و گفت شیرین است : ))

                            نکته مهمی که جناب طیب اشاره فرمودند : (مطالبه گری مردم) که فقط در سایه ارتقا دانش عمومی شکل میگیرد

                            و اعلام نرخ 10 میلیارد ریالی پژو 207 !!!

                            و تبین جناب پورنیکدست که ما چه مسئولین مسولیت پذیر خوبی داریم ! همه اهل توضیح و بیان مشکلات و ارائه نحوه پخت حلوا قند و گلاب : ))
                            در کشوری که جوان مردم به خاطر نداشتن یک سرمایه ی کوچک امکان اشتغال و ازدواج و تهیه ی مسکن را ندارد...
                            شما خیلی غلط میخورید که برای ادامه به اصطلاح استکبارستیزیتان و برای صرفا حفط بقای قدرت؛ مجبور میشوید که سرمایه ی این جوانان را بصورت نامتوازن و مثلا با 30 درصد تخفیف واگذار کنید...



                            چند کلام هم از جناب همسفر :
                            جناب رادین قطعا سیستم فعلی نقایص زیادی دارد در این شکی نیست ! اما شاید..شاید مطالعه مطلب زیر بتواند بخش کوجکی از دلایل چرایی این نقایص و ایرادات را توضیح دهد


                            محسن رنانی هم که ندانم گرا شده ! من نمی دانم کسانی که از تحریم و انزوای ایران سودهای کلان می‌برند تا چه حد در مراکز تصمیم‌گیری نفوذ دارند؛ !!!!!


                            درود جناب علیرضا :
                            یلی جالب هست که راوی و حامی حکومتی در این تاپیک هم آخر سر رسید به مقوله فرهنگ و بحران فرهنگی در جامعه ما

                            البته در کشور ما کارهای فرهنگی بسیاری شده کافیه فقط به تعداد بودجه های فرهنگی که هر سال از جیب ما پرداخت میشه توجه کنیم : ))



                            =================




                            سوالی از دوستان دارم

                            ببینید ، زمانی که داعش سوریه را در دست داشت ، خیلی از شهرها رو اسلامی کرد ! و به بچه های کوچیکی که زنده مونده بودن را می برد سر کلاس قرآن و مثلا چاقو میداد دستشون و یادشون میداد سر عروسک ها رو ببرند !

                            بعد که سوریه آزاد شد یکسری حقوق بشر و اینا اومدن ، گفتن به این بچه ها ظلم شده ، ذهنشان خراب کردن ، الان باید مورد مهر و محبت و ناهار مجانی قرار بگیرند !

                            سوالی که پیش میاد اینه که بهرحال خیلیا تو این سیستم ساندیس خوردن ! الان هم سنی ازشون گذشته ! نمی تونن که سر پیری ساندیس بذارن کنار ! ایا به این نفرات همچان گذشته تا زمان حیاتشان ساندیس مجانی تعلق خواهد گرفت یا نه ؟ ( آخه توان کار دیگه ای هم ندارن واقعا ، حقوق بشر فقط برای کودکان هست یا شامل جنایتکاران جنگی هم میشه ؟! )

                            ========================================
                            سوال دوم
                            قربانی شدن و قربانی کردن به چه نحو خواهد بود ؟

                            یک مسئله ثابت هست در تمام تاریخ و نظام های جهانی


                            بهرحال بحران و کمبود همیشه بوده و هست ، همیشه شرایطی وجود داشته که برای همه جا نبوده ! یکی باید از خودگذشتگی می کرده !


                            در اسلام مثلا طرف میاد گذشت میکنه از حق خودش ( آره در غیر اسلام هم هست ولی در اسلام به واسطه حورالعین آدم های بیشتری طمع می کردند که کار خیر و بخشش و گذشت از مال و دارایی و جان و... انجام بدن )


                            تکلیف این چی میشه ؟ (جناب طیب و پورنیکدست را هم بصورت ویژه به پاسخ به این سوال دعوت می کنم )


                            بهرحال همیشه شرایطی وجود داره که انتظار میره عده ای فدا بشن یا از سهم و مال خودشان بگذرن ( در بورس هم تقریبا همین اتفاق افتاده ، ما نه از سود ریالی برخوردار هسیم مثل اوراق و نه مثل دلال ها از سود رشد دلار بعلت قیمت گذاری های دستوری ، بنحوی ما ( سرمایه ما ) فدا شدیم در سیستم فعلی بازار سرمایه و بورس جمهوری اسلامی ایران )

                            بنیاد شهیدی چیزی فردا روز از ما حمایت میکنه یا نه : ) در واقع سیستم ممکنه
                            ضرر ما رو ببینه ! و ظلمی که به ما شده ، یا فدا شدیم ایشالا اون دنیا با حورالعین باهامون تسویه می کنند : )


                            داستان یخ فروشی که یخش آب میشه چی میشه !!! بعضا بعلت سیاست های غلط موجود بوده که یخش بفنا رفته ! این ظلمی که بهش شده دیده و جبران خواهد شد یا حواله حور العین میدن بهش









                            نظر

                            • bahramkhaliran
                              عضو جدید
                              • Sep 2020
                              • 812

                              #3374
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                              تشکر از دوستان بابت نشر اطلاعات

                              از تمرین دمکراسی جناب داور

                              تا جزییات قرارداد چین

                              تا زیاد نفت ایران را جدی نگیرید جناب ساخت ایران !

                              سوال جناب رادین در مورد وضع موجود

                              پاسخ های مشکل گشایی در حد دانشگاه باید دانشگاه باشد ( شعر کروکدیل خان از کرامات شیخ ما اینست که شیره را خورد و گفت شیرین است : ))

                              نکته مهمی که جناب طیب اشاره فرمودند : (مطالبه گری مردم) که فقط در سایه ارتقا دانش عمومی شکل میگیرد

                              و اعلام نرخ 10 میلیارد ریالی پژو 207 !!!

                              و تبین جناب پورنیکدست که ما چه مسئولین مسولیت پذیر خوبی داریم ! همه اهل توضیح و بیان مشکلات و ارائه نحوه پخت حلوا قند و گلاب : ))
                              در کشوری که جوان مردم به خاطر نداشتن یک سرمایه ی کوچک امکان اشتغال و ازدواج و تهیه ی مسکن را ندارد...
                              شما خیلی غلط میخورید که برای ادامه به اصطلاح استکبارستیزیتان و برای صرفا حفط بقای قدرت؛ مجبور میشوید که سرمایه ی این جوانان را بصورت نامتوازن و مثلا با 30 درصد تخفیف واگذار کنید...



                              چند کلام هم از جناب همسفر :
                              جناب رادین قطعا سیستم فعلی نقایص زیادی دارد در این شکی نیست ! اما شاید..شاید مطالعه مطلب زیر بتواند بخش کوجکی از دلایل چرایی این نقایص و ایرادات را توضیح دهد


                              محسن رنانی هم که ندانم گرا شده ! من نمی دانم کسانی که از تحریم و انزوای ایران سودهای کلان می‌برند تا چه حد در مراکز تصمیم‌گیری نفوذ دارند؛ !!!!!


                              درود جناب علیرضا :
                              یلی جالب هست که راوی و حامی حکومتی در این تاپیک هم آخر سر رسید به مقوله فرهنگ و بحران فرهنگی در جامعه ما

                              البته در کشور ما کارهای فرهنگی بسیاری شده کافیه فقط به تعداد بودجه های فرهنگی که هر سال از جیب ما پرداخت میشه توجه کنیم : ))



                              =================




                              سوالی از دوستان دارم

                              ببینید ، زمانی که داعش سوریه را در دست داشت ، خیلی از شهرها رو اسلامی کرد ! و به بچه های کوچیکی که زنده مونده بودن را می برد سر کلاس قرآن و مثلا چاقو میداد دستشون و یادشون میداد سر عروسک ها رو ببرند !

                              بعد که سوریه آزاد شد یکسری حقوق بشر و اینا اومدن ، گفتن به این بچه ها ظلم شده ، ذهنشان خراب کردن ، الان باید مورد مهر و محبت و ناهار مجانی قرار بگیرند !

                              سوالی که پیش میاد اینه که بهرحال خیلیا تو این سیستم ساندیس خوردن ! الان هم سنی ازشون گذشته ! نمی تونن که سر پیری ساندیس بذارن کنار ! ایا به این نفرات همچان گذشته تا زمان حیاتشان ساندیس مجانی تعلق خواهد گرفت یا نه ؟ ( آخه توان کار دیگه ای هم ندارن واقعا ، حقوق بشر فقط برای کودکان هست یا شامل جنایتکاران جنگی هم میشه ؟! )

                              ========================================
                              سوال دوم
                              قربانی شدن و قربانی کردن به چه نحو خواهد بود ؟

                              یک مسئله ثابت هست در تمام تاریخ و نظام های جهانی


                              بهرحال بحران و کمبود همیشه بوده و هست ، همیشه شرایطی وجود داشته که برای همه جا نبوده ! یکی باید از خودگذشتگی می کرده !


                              در اسلام مثلا طرف میاد گذشت میکنه از حق خودش ( آره در غیر اسلام هم هست ولی در اسلام به واسطه حورالعین آدم های بیشتری طمع می کردند که کار خیر و بخشش و گذشت از مال و دارایی و جان و... انجام بدن )


                              تکلیف این چی میشه ؟ (جناب طیب و پورنیکدست را هم بصورت ویژه به پاسخ به این سوال دعوت می کنم )


                              بهرحال همیشه شرایطی وجود داره که انتظار میره عده ای فدا بشن یا از سهم و مال خودشان بگذرن ( در بورس هم تقریبا همین اتفاق افتاده ، ما نه از سود ریالی برخوردار هسیم مثل اوراق و نه مثل دلال ها از سود رشد دلار بعلت قیمت گذاری های دستوری ، بنحوی ما ( سرمایه ما ) فدا شدیم در سیستم فعلی بازار سرمایه و بورس جمهوری اسلامی ایران )

                              بنیاد شهیدی چیزی فردا روز از ما حمایت میکنه یا نه : ) در واقع سیستم ممکنه
                              ضرر ما رو ببینه ! و ظلمی که به ما شده ، یا فدا شدیم ایشالا اون دنیا با حورالعین باهامون تسویه می کنند : )


                              داستان یخ فروشی که یخش آب میشه چی میشه !!! بعضا بعلت سیاست های غلط موجود بوده که یخش بفنا رفته ! این ظلمی که بهش شده دیده و جبران خواهد شد یا حواله حور العین میدن بهش









                              سلام
                              ازماست که برماست!
                              طمع آردزمردم رنگ زردی اگردست ازطمع برداشتی تومردی!
                              کارابلیس وشیاطین گول زدن است توعاقل باش!
                              اگرخداوندبه گربه توانایی شکارپرنده راداده به پرنده هم توانایی فرارکردن را!
                              و...غیره

                              نظر

                              • Madeiniran
                                Banned
                                • Dec 2022
                                • 390

                                #3375
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                                ...
                                سوالی که پیش میاد اینه که بهرحال خیلیا تو این سیستم ساندیس خوردن ! الان هم سنی ازشون گذشته ! نمی تونن که سر پیری ساندیس بذارن کنار ! ایا به این نفرات همچان گذشته تا زمان حیاتشان ساندیس مجانی تعلق خواهد گرفت یا نه ؟
                                =..]
                                ساندیس که تو خیابون میدن اسمش بد در رفته/.:biggrinsmiley.:/
                                ده ها میلیون نفر در ایران به نوعی ساندیس میگیرند
                                ۳۰ درصد طلاق ها صوری است که خانم حقوق پدر فوت شده رو میگیره
                                اگه یک خانم بازنشسته بشه حقوق خودش و حقوق شوهر فوت شده رو بهش میدن حتی اگه ازدواج کنه حقوق شوهر قبلی رو بهش میدن
                                هزاران نفر فقط در کارخانه سایپا و ایران خودرو ساندیس میگیرن
                                این فقط نمونه کوچکی هست از آنچه در این کشور میگذره

                                نظر

                                در حال کار...
                                X