اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • manmehdiam
    ستاره دار (1)
    • Jul 2011
    • 1623

    #4051
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
    آیا اتفاقی که رخ میده و دودش تو چشم تو میره بنا به عرف یا هرچی ، و حقت خورده میشه به هر دلیل


    آیا بعدش باید یک ،بنیاد شهید، وجود داشته باشه و از حق بقیه ( سهمیه کنکور و اشتغال وام و مسکن و غیره ) برداره و بده به تو که ضررت جبران بشه


    یا باخت باخته و باخت دادی رفته دیگه قسمت و قضا و قدرت بوده


    دوست دارم نظرم و دیدگاه تمام دوستان را در این مورد بدونم


    ======
    مثلا همین بورس
    سرمایه و عمر ما در جهت جنگ اقتصادی و تحریم های ناجوانمردانه غرب علیه نظام اسلامی مورد آسیب و تجاوز واقع شد


    جنگ اقتصادی هم مجروح و تلافات داره دیگه ، آیا بنیاد شهید اقتصادی هم باید داشته باشیم که از ما رزمندگان بورسی حمایت بشه یا نه ؟ مثلا بچه های من سهمیه کنکور ایثارگری بورسی بخورن
    جساراتاً این پیش فرضی که شما در نظر گرفتی که در این دنیا باید عدالتی باشه! از کجا میاد؟! :D

    بالاخره جماعتی بر این باورند که یک عدالتی در این دنیا در جریان است اونم عدالتی دقییییقققققق که لامصب مو لای درزش نمیره!!! :D

    حضورتان عارضم در این دنیا هیچ عدالتی وجود ندارد! در کلیات آن هم کمترین عدالتی نیست....چگونه عدالتی در این جهان میتواند باشد که تقریبا تمام موجودات زنده برای زنده ماندن مجبور به کشتن سایر موجودات زنده هستند!!! آنهم فقط برای اینکه زنده بمانند!!! یعنی باورمندان به طراح هوشمند این جهان، عجب هپل هایی هستند!!! نه که طراح این دنیا کارش خیلی درست بوده در زمینه عدالت!!!
    ---------------------------
    حقیقت این است که:
    هیچ عدالتی در این جهان وجود ندارد!

    بلکه انتظار میرود انسان بتواند آنقدر رشد کند که یک عدالت نسبی برقرار کند.

    قرار است انسان این عدالت را (آن هم نسبی) برقرار کند.... که آن هم یک آرمان بشری درازمدت است

    [B]تحلیل ها یا نظرات بورسی و غیربورسی من صرفا محتمل ترین حالتی است که تصور میکنم به وقوع بپیوندد. اگر به دیده نقد نظری دارید بر من منت میگذارید ولی اگر خواندنش شما را آزرده میکند، آن را نادیده بگیرید، حتما نظر شما درست تر است![/B]

    نظر

    • afshinamin
      عضو فعال
      • Jul 2013
      • 4495

      #4052
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در اصل توسط manmehdiam پست شده است View Post
      جساراتاً این پیش فرضی که شما در نظر گرفتی که در این دنیا باید عدالتی باشه! از کجا میاد؟! :D

      بالاخره جماعتی بر این باورند که یک عدالتی در این دنیا در جریان است اونم عدالتی دقییییقققققق که لامصب مو لای درزش نمیره!!! :D

      حضورتان عارضم در این دنیا هیچ عدالتی وجود ندارد! در کلیات آن هم کمترین عدالتی نیست....چگونه عدالتی در این جهان میتواند باشد که تقریبا تمام موجودات زنده برای زنده ماندن مجبور به کشتن سایر موجودات زنده هستند!!! آنهم فقط برای اینکه زنده بمانند!!! یعنی باورمندان به طراح هوشمند این جهان، عجب هپل هایی هستند!!! نه که طراح این دنیا کارش خیلی درست بوده در زمینه عدالت!!!
      ---------------------------
      حقیقت این است که:
      هیچ عدالتی در این جهان وجود ندارد!

      بلکه انتظار میرود انسان بتواند آنقدر رشد کند که یک عدالت نسبی برقرار کند.

      قرار است انسان این عدالت را (آن هم نسبی) برقرار کند.... که آن هم یک آرمان بشری درازمدت است


      فردریش نیچه: عدالت با من چنین می‌گوید: انسان‌ها برابر نیستند و برابر نیز نخواهند شد.
      نیجه : بالاخره این پیرمرد بیچاره باید خدایی داشته باشد


      چه بسا جمله اول بود که در آخر عمر کار نیچه را به جمله دوم رساند و پیرمرد بینوا در حالت نیمه دیوانه از دنیا رفت !!

      البته پدیده هایی مانند هنر و عشق می توانند مرهمی بر بی عدالتی ها در ذهن انسانها باشند

      ولی بقول سعدی : درمان نمی دانم

      --

      این مطلب هم جالبه


      فریدریش نیچه در عدالت و برابری

      فریدریش نیچه در عدالت و برابری: آیا عدالت تنها بین برابر وجود دارد؟

      -------------------

      در مقابل فیلسوفی هم مثل شوپنهاور(که بهش علاقه دارم ) معتقده که نباید وارد مقولات رقابت یا مبارزه برای بقا شد و از آن ها به نوعی احتراز کرد و گریخت، و حتی در زندگی علمی و خصوصی ش هم بهش عمل کرد

      --

      و بالاخره فیلسوف به شدت مورد علاقه خود بنده یعنی اسپینوزا:
      بگذار عدالت وظيفه خود را انجام دهد ولي محبت و عشق بر آن پيروزي گردد.

      اسپینوزا هم به جمله فوق عمل کرد به طوری که در تشییع جنازه این فیلسوف هلندی یهودی( تکفیر شده توسط کنیسه ) مردم از همه ادیان و نحله های فکری با اشتیاق حضور داشتند
      آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/07, 21:19.

      نظر

      • afshinamin
        عضو فعال
        • Jul 2013
        • 4495

        #4053
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post

        فردریش نیچه: عدالت با من چنین می‌گوید: انسان‌ها برابر نیستند و برابر نیز نخواهند شد.
        نیجه : بالاخره این پیرمرد بیچاره باید خدایی داشته باشد


        چه بسا جمله اول بود که در آخر عمر کار نیچه را به جمله دوم رساند و پیرمرد بینوا در حالت نیمه دیوانه از دنیا رفت !!

        البته پدیده هایی مانند هنر و عشق می توانند مرهمی بر بی عدالتی ها در ذهن انسانها باشند

        ولی بقول سعدی : درمان نمی دانم

        --

        این مطلب هم جالبه


        فریدریش نیچه در عدالت و برابری

        فریدریش نیچه در عدالت و برابری: آیا عدالت تنها بین برابر وجود دارد؟

        -------------------

        در مقابل فیلسوفی هم مثل شوپنهاور(که بهش علاقه دارم ) معتقده که نباید وارد مقولات رقابت یا مبارزه برای بقا شد و از آن ها به نوعی احتراز کرد و گریخت، و حتی در زندگی علمی و خصوصی ش هم بهش عمل کرد

        --

        و بالاخره فیلسوف به شدت مورد علاقه خود بنده یعنی اسپینوزا:
        بگذار عدالت وظيفه خود را انجام دهد ولي محبت و عشق بر آن پيروزي گردد.

        اسپینوزا هم به جمله فوق عمل کرد به طوری که در تشییع جنازه این فیلسوف هلندی یهودی( تکفیر شده توسط کنیسه ) مردم از همه ادیان و نحله های فکری با اشتیاق حضور داشتند
        يادي از باروخ اسپينوزا

        افشين تاجييان
        فروردين 78

        بگذار عدالت وظيفه خود را انجام دهد ولي محبت و عشق بر آن پيروزي گردد.
        1- مقدمه:

        بيست و يكم فوريه (دوم اسفند ماه) ياد آور در گذشت متفكر و فيلسوف بزرگ يهودي، باروخ اسپينوزا1 (1677 – 1632) است، مردي كه چكيده اي از حيات پرمشقت و قناعت آميز خود را در قالب انديشه هايي ناب و آثاري اغلب ناتمام براي جهانيان به ميراث گذارد تا بنا به گفته خود راه صعب نيل به حقيقت را برايشان سهل تر گرداند. آنچه در ادامه مي آيد، نيم نگاهي به زندگي و افكار اوست.
        2- زندگي شخصي:
        هنگامي كه مصايب حاصل از ديدگاه ارتجاعي كليساي قرون وسطي در قالب تفتيش عقايد، سوزاندن و قتل عام هاي فجيع، دامنگير يهوديان نيز شد، ميراث كهن «خانه به دوشي» ديگر بار به ايشان رخ نمود. گروهي از اسپانيا و پرتقال به آفريقا عزيمت كردند، به اتهام مخفي كردن جواهراتشان قتل عام شدند. جمع ديگري كه راهي انگلستان و ايتاليا بود، مورد پذيرش قرار نگرفت و شايد تنها بخشي كه امكان استقرار آرامش بيشتر يافتند، رهسپاران كشور هلند بودند، و خانواده «اسپينوزا» از همين دسته بود.
        مهمترين خاطره كودكي «اسپينوزا» صحنه پرخاش مسوولين كنيساي2 آمستردام به مردي به نام «اوريل آكوستا» بود كه از ديدگاه ايشان افكار نادرستي داشت.
        «باروخ» كوچك از پدرش شنيده بود كه آزادانديشي ديني از مشخصات ماندگار تفكر و فلسفه يهود است، و اينان، صرفاً به دليل تأثيرات چندين قرن زندگي در جوار خشونت هاي كليساي قرون وسطائي چنين رفتارهايي آموخته اند.
        باروخ، جواني خود را در آموختن زبان لاتين، ادبيات اسپانيايي، زبان عبري، كتاب مقدس، تلمود3 و آثار مفسران يهودي سپري كرد. از ابتداي جواني به بنياد تفكر فلسفي خود همت گماشت و از همين هنگام بود كه با مخالفت جدي برخي از قشريون انعطاف ناپذير روبرو شد، مخالفتي كه هر روزه مشكل گسترده تري به خود مي گرفت ... جوان بيست و چهار ساله سرسخت، صريحاً بيان كرد كه در مقابل برهان خشونت، از كوچكترين بخشي از افكارش صرف نظر نخواهد كرد، و در نتيحه، در روز 27 ژوئيه سال 1656، طي بيانيه اي رسمي از سوي قشريون يهودي اروپا «باروخ اسپينوزا» تكفير و از بني اسرائيل كنار گذاشته شد، او مستحق تمامي نفرين ها و عذاب هاي الهي دانسته شد و افراد، از گفتگو، مكاتبه يا حتي نزديك شدن به وي يا خواندن نوشته هايش منع شدند ... .
        پس از تكفير، به پاداش ها و پيشنهادهاي مسيحياني كه او را به گرويدن دين جديد و زندگي اجتماعي با آرامش در كنار همكيشان جديد فرا مي خواندند قاطعانه پاسخ منفي داد و با خروج از آمستردام، زندگي منزوي و آرامي را در يك اتاق زير شيرواني آغاز كرد، پس از مدتي، براي امرار معاش به ساخت عدسي هاي دوربين و عينك روي آورد در حاليكه اوقات فراغت خود را صرف تفكر، نوشتن و تماشاي عنكبوت هاي اتاق زير شيرواني مي كرد و عنكبوت ها چقدر شبيه آدميانند: «... آنها هم با نبوغي شگفت انگيز تار مي تنند و خانه بنا مي كنند و سپس در نهايت حماقت، بي سبب و علتي، كار خود را خراب مي كنند ...»
        او بعدها نوشت كه از تكفير كنندگانش هيچ گونه كينه اي ندارد: «... كار من اين نيست كه خرده گيري و نفرين كنم يا كسي را محكوم سازم، بلكه وظيفه من فهميدن و درك كردن است ...».
        او، نه تنها فهم جهان هستي را كه درك تمامي خلايق نهفته در آن –حتي همان مردم عامي- را مدنظر داشت.
        پس از مرگ پدرش، خواهر او در صدد برآمد كه با اغفال او، از ارثيه محرومش سازد. اسپينوزا اين قضيه را به دادگاه كشيد و پس از پيروزي بر خواهر، همه اموال را داوطلبانه به او بخشيد و با پاره كردن حكم دادگاه گفت: «بگذار عدالت وظيفه خود را ايفا كند ولي محبت و عشق بر آن پيروز گردد ...»

        بزرگواري روحي و كرامت اخلاقي اسپينوزا، حتي دشمنانش را به احترام وامي داشت: «بزرگترين پيروزي با قواي قهريه به دست نمي آيد بلكه با ايثار، بزرگواري و نجابت روح حاصل مي شود ...». آنگونه كه معاشرانش بيان كرده اند، وي هرگز در پي تحميل عقيده اش بر ديگران نبود، اما براي داوري خود در بناي عقايد شخصي اش اهميت بسيار قايل بود، او مي خواست كتاب «اخلاق» پس از مرگش، بدون نام او منتشر شود، چرا كه: «... حقيقت به شخصي خاص وابستگي ندارد و مهم اين نيست كه جملات مبين آن، نخست توسط چه كسي گفته يا نوشته شده است. آنجا كه حقيقت جدي گرفته مي شود، حتي مالكيت وجود ندارد ...» در زمان شهرت، پيشنهاد يكي از دولتمردان آلمان را براي اشغال كرسي فلسفه دانشگاه هايدلبرگ در ازاي عدم انتقاد از دين و روش حكومتي آن كشور، و نيز پيشنهاد لويي چهاردهم را مبني بر اين كه با نامگذاري يكي از كتب فلسفي اش به نام او، پاداش هنگفتي دريافت دارد، مؤدبانه رد كرد.
        ... در جريان جنگ هاي استقلال طلبانه مردم هلند عليه فيليپ دوم پادشاه اسپانيا، اسپينوزا به نفع جمهوري خواهان وارد كارزار سياست شد و با انتشار رساله «الهيات و سياست»4 در سال 1670، رسماً به حمايت از سياست هاي ايشان و دوست مقتولش يان دوويت 5 پرداخت6 .
        3- آثار:
        اسپينوزا در ادامه تفكرات سياسي خود، به تشريح نوع آرماني حكومت هاي سلطنتي و اشرافي پرداخت، ولي هنگامي كه شرح و بسط «حكومت دموكراسي» را آغاز كرد، به بيماري لاعلاج و مرگ قريب الوقوع خود پي برد و تكميل ديگر آثارش را ارجح دانست. از مهم ترين آثارش مي توان به «اصول فلسفه دكارت» (1663) اشاره كرد، كه در آن به تبيين رياضي اصول فلسفي دكارت ميپردازد. در دو كتاب «الهيات و سياست» و «سياست»7 به تشريح مباني سياسي پرداخت. البته «سياست» همراه با كتب «اخلاق8 ، اصلاح نامه 9، نامه ها و دستورزبان عبري» 10 همگي پس از مرگ او انتشار يافتند 11، مرگ زود هنگامي كه باعث ناتمام ماندن اغلب اين آثار شد. شايد او در جمله معروفش: «اين نوشته ها، فقط بخشي از حقيقت را در بر خواهد داشت»، ناتمام ماندن آنان را پيش بيني مي كرد.
        ... و ديگر آثار: رساله رنگين كمان 12 شرح كوتاهي بر صفات خداوند13 ، خوب بودن 14 و …
        4- مباني فكري:
        (4-1) «وحدت وجود»15 مشهورترين نظريه اسپينوزا و مهم ترين محصول تلاش فكري او در ارائه تفسيري روشنگرانه از جهان هستي است. در ابتداي اين تئوري كه در كتاب «اخلاق» مورد بحث قرار گرفته، اسپينوزا در پاسخ به پرسش معروف «چه هست؟» پاسخ مي دهد: جوهر 16، صفت 17و حالت جوهر18 .
        «جوهر (مبدأ)» همان علت العلل يا چيزي است كه هستي خود را كه گرو هستي غيري نمي يابد لذا مفهوم جوهر مفهومي جز خود را اقتضا نمي كند و تنها به واسطه خودش دريافته مي شود.
        «وجود» هر موجود، عدمي را هم متصور مي سازد مگر جوهر كه بدون مسلم دانستن وجودش، غير قابل پنداشت مي گردد و به قول اسپينوزا: «طبيعت جوهر فقط به عنوان «موجود» دريافتني است ...» در تعريف اسپينوزا، فرض عدم تجلي جوهر با فرض عدم تجلي هستي را برابر مي داند و اصولاً پذيرش حكم «هستي هست» در مقام يك حقيقت، حكم «جوهر هست» را در مقام واقعيت مي نشاند: و در ادامه، يگانگي هستي، يگانگي جوهر را نتيجه مي بخشد.
        اسپينوزا مقصود خود را از «صفت» چنين بيان مي دارد كه: جوهر، بي نهايت صفت دارد كه بيانگر ماهيت ذاتي جوهرند و ما همه آنهار را نمي شناسيم. اين صفات بايد از طريق انديشيدن (فهم دروني) و درك بعد (فهم بيروني) حاصل شود.
        و بالاخره، «حالت» بعدي از صفت است كه مانند خود آن يا جوهر، سرمدي (لايتناهي) نيست بلكه متناهي و مقيّد به زمان است 19.
        اسپينوزا مي گويد: «يكايك موجودات چيزي نيستند جز تجلّي صفات گوناگون خدا يا «حالاتي» كه از طريق آنها، صفات خدا به نحو خاصي اعلام مي شود، لذا هر چه هست در خداست ...»
        در ادامه، اسپينوزا با تكيه بر مفاهيم جوهر و صفت، به تشريح و استدلال در باب صفاتي از خدا همچون وجود، تا متناهي بودن، تجزيه ناپذير بودن، يگانگي، تعيين ناپذيري، غير جسمانيت و تصورناپذيري مي پردازد ... در تشريح «يگانگي» مي گويد: « هيچ چيز را نمي توان يكي يا يگانه ناميد مگر پس از شناختن چيز ديگري كه با او همسان و برابر است ولي وجود و ماهيت خدا منحصر به فرد است».
        يگانگي جوهر در تفكر اسپينوزا به اين نظر مي انجامد كه نظم و ارتباط ايده ها در عالم، درست مانند نظم و ارتباط اشياء است: زيرا همه صفات به جوهري يگانه تعلق دارند و لذا هر جزيي از طبيعت با كل خود سازگار و با تمام طبيعت پيوسته است.
        (4-2) تئوري «شناسايي» كه بيانگر نتايج پژوهش اسپينوزا در باب «دانستن» مراحل آن و نحوه هاي گوناگون دستيابي به آن است، موضوع اصلي كتاب «اصلاح فاهمه» را تشكيل مي دهد. سه مرحله شناسايي از ديدگاه اسپينوزا عبارتند از: نخست، پندار از حاصل گمان كه توسط آموخته ها و تجربه ها تأييد مي شود، دوم: اعتقاد و سوم: شناسايي روشن و متمايز.
        به عنوان مثال، مسأله اي رياضي همچون x×4 = 5+3 ممكن است به يكي از اين سه شكل حل شود:
        نخست، متد رياضي موجود در حل معادلات، به اين مفهوم كه جمع دو عدد نخست و تقسيم نتيجه آن بر عدد ضريب، مجهول رابه دست خواهد داد. (كاري كه تقريباً به صورت ماشيني و برنامه ريزي شده صورت مي پذيرد و حتي ممكن است حل كننده مسأله دقيقاً نداند كه مسأله و اعمال انجام شده براي حل آن دقيقاً چه مفهومي دارند).
        مرحله ديگر آن است كه با فهم مسأله (اين امر كه طرفين يك تساوي بايد مقادير عددي مساوي باشند) عددي را برگزينيم كه ضرورت موجود را حاصل نمايد، وبالاخره مرحله سوم آنست كه آشنايي با مسأله تا بدان جا حاصل آمده باشد كه با نگاهي به آن، عدد چهارم را «ببينيم» (شهود دروني).
        در شق نخست، قضيه رياضي براي ما حقيقت نيست، بلكه تنها پندار است. در شق دوم، به حقيقت همچون يك نتيجه استنتاجي دست مي يابيم و در شق سوم، حقيقت پيش چشم ما قرار مي گيرد و مي بينيمش.
        اسپينوزا مي گويد: «... شناسايي روشن، آن شناسايي را مي ناميم كه نه از راه اقناع متكي به خرد بلكه در پرتو احساس خود اشياء و شهود دروني آنها روي مي نمايد، اين شناسايي برتر از همه انواع ديگر شناسايي است و در همين نوع است كه شناخت تا مرحله تام ذات و ماهيت اشياء پيش مي رود ... .» 21
        (4-3) مبحث «ايده ها» از ديگر بخش هاي مهم تشكيل دهنده تفكر اسپينوزايي است. از ديدگاه وي، ايده مفهومي است كه روح، چون انديشه است، مي سازد ... ايده ها از ذوات عيني و جزيي از جوهرند، ايده ها يا تام اند يا ناقص، ... ايده هاي تام، فعال و اثربخشند و ايده هاي ناقص، منفعل و اثرپذير...».
        (4-4) اسپينوزا در بخش مهم ديگري از آثارش به تطابق هر يك از مباني مطروحه (اعم از حالات صفات، اراده، شناسايي و ...) با مقوله «انسان» پرداخته و در نهايت، او را موجودي متشكل از جسم و روح معرفي مي كند كه بايد با دقت در طرح زندگي خردمندانه و در نظر داشتن مقولات حساس و مهم «اخلاق» و «عواطف انساني»، به درجه «آزادي روح (آزادي دروني)» برسد، و آن، مرحله اي است كه عشق خدايي به وديعت نهاده شده در وجود انسان، مجدداً از حالت جزئي (يعني محصور در وجود انسان) به حالت كلي و سرمدي، يعني «دربر گيرنده تمامي موجودات» بازگردد (عشق لايتناهي).
        (4-5) شايد بتوان نخستين اثر سياسي اسپينوزا را نوشته اي دانست كه در اعتراض به حكم تكفيرش منتشر نمود . پس از آن، در كتاب سترگ «الهيات و سياست» و همچنين در واپسين اثر ناتمامش «سياست»، به تشريح اصول فكري خود در باب سياست مي پردازد. از جمله اينكه: آدمي با دو نوع قانون مواجه است، يكي قانون ناشي از ارتباط با خدا و ديگري قانون ناشي از ارتباط با آدميان، اگر آدمي از ديگر آدميان كناره گيري كند به دومين نوع قانون نيازي نخواهد داشت، اما براي آدمي هيچ چيز سودمندتر از آدمي نيست ... . فهم ما نمي تواند به درجه كمال برسد اگر روحمان جز خود را نشناسد در آدميان با وجود شباهت هاي بسيار، تفاوت هاي بسيار نيز ديده مي شود، تا آنجا كه مي توان گفت: به عده افراد آدمي، انديشه منحصر به فرد وجود دارد. و از همين رو، وجود نظامي كه ارتباط ميان آدميان را تحت قاعده اي خردمندانه شكل دهد، ضروري مي نمايد، و اين نظام، همان «سياست» است.
        «جامعه، دولت حاكم بر جامعه، نحوه حكومت يا اداره جامعه، اصول ضروري، زندگي اجتماعي، حقوق طبيعي، نمونه هاي دولت، آزادي اجتماعي و ...» از بحث هاي كلي اسپينوزا در زمينه سياست محسوب مي شوند.

        «باروخ اسپينوزا» در بعد از ظهر روز بيست و يكم فوريه 1677، در سن چهل و پنج سالگي بر اثر بيماري سل، كه سال ها او را رنج داد، به آرامي درگذشت. مجسمه سنگي او، مقابل خانه اش در آمستردام در تفكري آرامش بخش، به دور دستي نامشخص خيره است، و دست هاي او، همچنان در حال نوشتن ... شايد در حال نوشتن اثري ناتمام.

        پاورقي
        1 Baruch (benedict) spinoza
        2 كنيسا يا كنيسه: عبادتگاه يهوديان. در فارسي، با واژه «كنشت» هم آمده است.
        3 تلمود، مجموعه تبادل نظر علماي يهود در باب مسائل تورات، جهان آفرينش، زندگي اجتماعي و ...
        4 Tractatuse Theologico-Politicus
        اسپينوزا در اين كتاب از انديشه هاي «ابراهام بن عزرا» هم تأثير گرفته است. در فارسي، اين كتاب را به نام «دين و دولت» ترجمه كرده اند.
        5 شخصيت اول جمهوري خواهان در جريان جنبش هاي استقلال طلبانه بيانيه شديد اللحن اسپينوزاخطاب به قاتلان او كه با عبارت «اي بي فرهنگترين مردمان! ...» آغاز مي شود، معروف است.
        6 البته كتاب «الهيان و سياست» بدون ذكر نام نويسنده منتشر شده است.
        7 Political Treaties
        8 Ethics:ترجمه قابل توجه آن به قارسي توسط دكتر محسن جهانگيري صورت پذيرفته.
        9 On The Improvement Of The Understanding
        10 Hebrew Grammer
        11 كتاب اخلاق در پنج جلد معروف ترين اثر اسپينوزا و اصلاح فاهمه فلسفي ترين آنهاست.
        12 ‏Treatise On The Rainboe
        13 Short Treatise On God
        14Well - Bing
        15 Pantheism مركب از دو واژه يوناني Pam به معني همه چيز و Theos به معني خدا.
        16 Substance
        17Attribute
        18 Modus
        19 خواننده آشنا با برهان وجوب و امكان –كه امروز در كتب درسي هم به آن پرداخته مي شود- به خوبي درمي يابد كه جوهر نزد اسپيوزا تقريباً همان مفهوم واجب الوجود را داراست و ممكن الوجودها در واقع حالت هايي هستند نشأت گرفته از صفات جوهر.
        20 به عنوان مثالي ديگر: هرگاه اين مراحل را درمورد شناسايي و برداشت افراد از مقولات ماوراءالطبيعي به ياد آوريم، وجود انحاء، اقسام و درجات مختلف رد امر دينداري به راحتي توجيه پذير خواهد بود. يكي از انديشمندان ايراني، دينداران را در همين شكل از دسته بندي، به سه گروه يا درجه مصلحت انديشان، معرفت انديشان و تجربت انديشان تقسيم بندي نموده است. براي اطلاع بيشتر مراجعه شود به سلسله سخنراني اصناف دينداري (عبدالكريم سروش، بهار 77)
        21 او در برخي از آثارش به اين نوشته اشاره مي كند، ولي اصل آن از ميان رفته است.
        
        بسیاری معتقدند ، اسپینوزا حرکت جوهری و دیالکتیک ملاصدرا را نیز به نوعی تکمیل کرد و فقط با 45 سال زندگی به اندازه قرنها بر جهان تاثیر گذاشت
        آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/07, 21:30.

        نظر

        • سعید سعیدی
          عضو عادی
          • Oct 2020
          • 248

          #4054
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          در اصل توسط manmehdiam پست شده است View Post
          جساراتاً این پیش فرضی که شما در نظر گرفتی که در این دنیا باید عدالتی باشه! از کجا میاد؟! :D

          بالاخره جماعتی بر این باورند که یک عدالتی در این دنیا در جریان است اونم عدالتی دقییییقققققق که لامصب مو لای درزش نمیره!!! :D

          حضورتان عارضم در این دنیا هیچ عدالتی وجود ندارد! در کلیات آن هم کمترین عدالتی نیست....چگونه عدالتی در این جهان میتواند باشد که تقریبا تمام موجودات زنده برای زنده ماندن مجبور به کشتن سایر موجودات زنده هستند!!! آنهم فقط برای اینکه زنده بمانند!!! یعنی باورمندان به طراح هوشمند این جهان، عجب هپل هایی هستند!!! نه که طراح این دنیا کارش خیلی درست بوده در زمینه عدالت!!!
          ---------------------------
          حقیقت این است که:
          هیچ عدالتی در این جهان وجود ندارد!

          بلکه انتظار میرود انسان بتواند آنقدر رشد کند که یک عدالت نسبی برقرار کند.

          قرار است انسان این عدالت را (آن هم نسبی) برقرار کند.... که آن هم یک آرمان بشری درازمدت است

          سلام

          تو این دنیا هیچ عدالتی وجود نداره. در این دنیا حتی تعادلی هم‌ وجود نداره. شاید اگه انسان بسمت برقراری تعادل حرکت کنه شاید نتیجه بهتری عاید بشه. خلاصه همیشه خیر و شر در این دنیا در جنگ هستن. و ظاهرا متاسفانه این شر هست که در غالب موارد پیروزه. به همین خاطر هیچ وقت عدالتی دیده نمیشه.

          نظر

          • afshinamin
            عضو فعال
            • Jul 2013
            • 4495

            #4055
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            در اصل توسط سعید سعیدی پست شده است View Post
            سلام

            تو این دنیا هیچ عدالتی وجود نداره. در این دنیا حتی تعادلی هم‌ وجود نداره. شاید اگه انسان بسمت برقراری تعادل حرکت کنه شاید نتیجه بهتری عاید بشه. خلاصه همیشه خیر و شر در این دنیا در جنگ هستن. و ظاهرا متاسفانه این شر هست که در غالب موارد پیروزه. به همین خاطر هیچ وقت عدالتی دیده نمیشه.

            درود

            تعادل که تو سیستم ها معمولا ظاهر میشه ولی عدالت خیر

            نظر

            • سعید سعیدی
              عضو عادی
              • Oct 2020
              • 248

              #4056
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
              درود

              تعادل که تو سیستم ها معمولا ظاهر میشه ولی عدالت خیر

              درست می فرمایید. مثلا تو ماشین ها تعادل برقرار میشه که بکار میفتن. مثلا یه ساعت رو در نظر بگیرید. اگه اجزا اون تعادلی نداشته باشه، اساسا کار نمیکنه. اما تو روابط بشری چقدر تعادل داریم؟!

              نظر

              • afshinamin
                عضو فعال
                • Jul 2013
                • 4495

                #4057
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                در اصل توسط سعید سعیدی پست شده است View Post
                درست می فرمایید. مثلا تو ماشین ها تعادل برقرار میشه که بکار میفتن. مثلا یه ساعت رو در نظر بگیرید. اگه اجزا اون تعادلی نداشته باشه، اساسا کار نمیکنه. اما تو روابط بشری چقدر تعادل داریم؟!
                ابتدا باید

                تعریف تعادل در روابط بشری

                مشخص بشه که خود این به نظرم کار آسانی نباشه

                مصداقی(با مثال ) بگید سوتفاهمات آتی احتمالی از یک موضوع واحد کمتر میشه

                ولی تعادل در روابط انسانی هم احتمالا باز برمیگرده به بود و نبود عدالت

                یه جورایی دور فلسفی( مثل مرغ و تخم مرغ )بشه شاید

                نظر

                • کیمیاگر
                  عضو عادی
                  • Apr 2011
                  • 298

                  #4058
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  در اصل توسط manmehdiam پست شده است View Post

                  ....
                  یعنی باورمندان به طراح هوشمند این جهان، عجب هپل هایی هستند!!!
                  ....

                  من یکی از کسانی هستم که شما هپل خواندید

                  شما و یک نفر دیگه در این تاپیک که غرق در تفکرات دایی جان ناپلئونیه، خیییییییلی از مرحله پرتید

                  یه سری از این ور بوم افتاده اند و خدای طالبانی رو دستمایه اثبات مشروعیت شون کرده اند، شما از لج اونها یا هر چیز دیگه، از اون ور بوم افتاده اید و خدا ناباوری رو دستمایه می کنید

                  اصلا هم کاری به اسلام و این چی گفت و اون چی گفت ندارم

                  اما با عقل ناقص آدمیزادی چطور میخواهید سر از کار جهانی به این وسعت در بیاورید یا حکمت خدا رو کشف کنید که عدالت داشته یا نداشته
                  و براش تعیین تکلیف کنید که چطور باید می داشته عدالت رو

                  همین آدمیزادی که در هشتاد سالگی اش، اختیار خودش رو هم حتی نداره
                  هشتاد سال کجا، 13.7 میلیارد سال عمر جهانی که همچنان معلق اما پابرجاست کجا...

                  سفسطه کردن و پز روشنفکری گرفتن که نشد دلیل و برهان

                  نظر

                  • afshinamin
                    عضو فعال
                    • Jul 2013
                    • 4495

                    #4059
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
                    من یکی از کسانی هستم که شما هپل خواندید

                    شما و یک نفر دیگه در این تاپیک که غرق در تفکرات دایی جان ناپلئونیه، خیییییییلی از مرحله پرتید

                    یه سری از این ور بوم افتاده اند و خدای طالبانی رو دستمایه اثبات مشروعیت شون کرده اند، شما از لج اونها یا هر چیز دیگه، از اون ور بوم افتاده اید و خدا ناباوری رو دستمایه می کنید

                    اصلا هم کاری به اسلام و این چی گفت و اون چی گفت ندارم

                    اما با عقل ناقص آدمیزادی چطور میخواهید سر از کار جهانی به این وسعت در بیاورید یا حکمت خدا رو کشف کنید که عدالت داشته یا نداشته
                    و براش تعیین تکلیف کنید که چطور باید می داشته عدالت رو

                    همین آدمیزادی که در هشتاد سالگی اش، اختیار خودش رو هم حتی نداره
                    هشتاد سال کجا، 13.7 میلیارد سال عمر جهانی که همچنان معلق اما پابرجاست کجا...

                    سفسطه کردن و پز روشنفکری گرفتن که نشد دلیل و برهان
                    درود

                    بنده خودم به شدت خداباور هستم و میشه گفت حتی تا حد زیادی مذهبی

                    ولی وقتی بحث نظری پیش میاد باید اعتقادات رو گذاشت بیرون با بحث نظری جلو آمد

                    نشنیدید تو خود حوزه علمیه نماز رو میخونند بعد تو بحث بعد نماز دو گروه یکی شون میشه خدا باور ، دیگری آتئیست ؟!!

                    البینه علی المدعی
                    یعنی ما باید وجود خدا رو اثبات کنیم نه اتئیست ها
                    -------------


                    نکته اصلی و مهم :
                    خدا رو فقط از راه دل میشه شناخت با استدلال به جایی نمیرسیم



                    مولانا خطاب به فلاسفه می گوید :
                    پای استدلالیان چوبین بُوَد * پای چوبین سخت بی تمکین بُوَد
                    آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/07, 22:51.

                    نظر

                    • علیرضا۱۲۳
                      عضو فعال
                      • Sep 2022
                      • 2778

                      #4060
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      در اصل توسط علیرضا۱۲۳ پست شده است View Post
                      البته این پروژه است...کاملا برنامه ریزی شده...احتمال اینکه چند نفر رو بگیرند و صوری محاکمه کنند و اون افراد اعتراف کنند که با جریان اپوزوسیون خارج از کشور در ارتباط بودند هم وجود داره..بحران مشروعیت دارند و میخواند خودشون رو محافظ و مدافع مردم جا بزنند... تا این حد احمق هستند که فکر نمی‌کنند بعد از این همه حوادثی که رخ داده در این سالها واقعا چه کسی این نمایش مضحک رو باور میکنه
                      احتمال این سناریو هم هست
                      دم خروس هم زد بیرون...گفتم اینها دنبال پروژه سازی هستند
                      وزارت کشور درمورد مسمومیت ها:
                      در یکی از تیم‌های دستگیر شده در لارستان، سه نفرشان در اغتشاشات اخیر فعالیت داشتند / یکی از این افراد، مواد تحریک کننده را از طریق فرزند خود به داخل مدرسه منتقل می‌کرد / او پس از بروز بدحالی دانش آموزان بلافاصله از آنان فیلم تهیه و برای رسانه‌های معاند ارسال می‌کرد
                      وزارت کشور در بیانیه‌ای درباره مسائل پیش آمده در مدارس، اعلام کرد: یکی از اعضاء این تیم ضمن انتقال مواد تحریک کننده از طریق فرزند خود به داخل مدرسه و انتشار آن در بین دانش آموزان، پس از بروز بدحالی تعدادی از عزیزان دانش آموز بلافاصله به تهیه فیلم از آنان در داخل مدرسه و بیمارستان اقدام کرده و صحنه بدحالی دانش آموزان را برای رسانه‌های معاند ارسال می‌کند تا در راستای سناریوی ایجاد هراس و دلهره در ملت عزیز و دانش آموزان و به تعطیلی کشاندن مدارس بهره برداری شود

                      نظر

                      • علیرضا۱۲۳
                        عضو فعال
                        • Sep 2022
                        • 2778

                        #4061
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        خیلی جالب هست که دیروز جناب فرزانه باید سخنرانی کنند و زنهار دهند که تمام عوامل باید دستگیر و مجاورت سخت بشوند...و تمام عوامل گوش به فرمان سریعا این افراد رو دستگیر کنند
                        واقعا خودشون احمق هستند ملت هم احمق فرض کردند...از این نمدی که دارید می‌مالید کلاه درست نمیشه...ملت شما رو شناختند...مشروعیت نمی‌تونید کسب کنید...دستتون رو شده

                        نظر

                        • afshinamin
                          عضو فعال
                          • Jul 2013
                          • 4495

                          #4062
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط علیرضا۱۲۳ پست شده است View Post
                          خیلی جالب هست که دیروز جناب فرزانه باید سخنرانی کنند و زنهار دهند که تمام عوامل باید دستگیر و مجاورت سخت بشوند...و تمام عوامل گوش به فرمان سریعا این افراد رو دستگیر کنند
                          واقعا خودشون احمق هستند ملت هم احمق فرض کردند...از این نمدی که دارید می‌مالید کلاه درست نمیشه...ملت شما رو شناختند...مشروعیت نمی‌تونید کسب کنید...دستتون رو شده
                          یاد اون تروریست شاهچراغ افتادم که ساعتش رو نگاه گرد بعد افتاد زمین /.:biggrinsmiley.:/

                          البته در بولتن لو رفته فارس نیوز درباره شاهچراغ که دیگه همه پرده ها افتاد و "تبلی السرائر"ی شد عجیب /:.yead.:/
                          آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/07, 23:13.

                          نظر

                          • گنجشک
                            ستاره‌دار(3)
                            • Jun 2022
                            • 1319

                            #4063
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            در اصل توسط manmehdiam پست شده است View Post
                            جساراتاً این پیش فرضی که شما در نظر گرفتی که در این دنیا باید عدالتی باشه! از کجا میاد؟! :D

                            بالاخره جماعتی بر این باورند که یک عدالتی در این دنیا در جریان است اونم عدالتی دقییییقققققق که لامصب مو لای درزش نمیره!!! :D

                            حضورتان عارضم در این دنیا هیچ عدالتی وجود ندارد! در کلیات آن هم کمترین عدالتی نیست....چگونه عدالتی در این جهان میتواند باشد که تقریبا تمام موجودات زنده برای زنده ماندن مجبور به کشتن سایر موجودات زنده هستند!!! آنهم فقط برای اینکه زنده بمانند!!! یعنی باورمندان به طراح هوشمند این جهان، عجب هپل هایی هستند!!! نه که طراح این دنیا کارش خیلی درست بوده در زمینه عدالت!!!
                            ---------------------------
                            حقیقت این است که:
                            هیچ عدالتی در این جهان وجود ندارد!

                            بلکه انتظار میرود انسان بتواند آنقدر رشد کند که یک عدالت نسبی برقرار کند.

                            قرار است انسان این عدالت را (آن هم نسبی) برقرار کند.... که آن هم یک آرمان بشری درازمدت است

                            تعریف خاطره اس اما شاید جالب باشه

                            کلا 3-4 بار سوار اتوبوس شده بودم اونم تو خلوتی اتوبوس بود
                            اما اولین باری که تنهایی سوار اتوبوس شدم خیلی خیلی شلوغ بود ، انقدر شلوغ که با له کردن چندین نفر رو همین اصل بقا تونستم خودمو داخل جا کنم :D

                            و چونن آدم آگاه و خردمندی بود ، چشم هام رو خوب باز کردم ببینم کدوم صندلی قصد پیاده شدن داره /.:biggrinsmiley.:/

                            و ی صندلی ته اتوبوس بود و من این سر اتوبوس ، مثل پلنگ مازندران رو همین اصل بقا ، ملت را له کردیم رسیدیم به صندلی ، کنارش هم یک پیرمرد پیرزنی وایسده بودن که بشینن ( حقشون هم بود منتها رو اصل عدالت که ، متاسفانه عدالت مغلوب هست /:.yead.:/ )


                            هیچی دیگه ما مثل یک خان نشستیم (چه نسلی مبارک تر از نسل بنده برای بقا )

                            و تمام جامعه اتوبوس چپ چپ همینجور زوم کرد به ما ( هر چند من نگاه های مردم رو دایورت کردم ، اما یک رفیق احمق داشتم که مدام از جمعیت عذر خواهی می کرد اون پیرمرد هم که صندلیش غصب شده بود با تبسم مستضعفانه ای ادای اسپنوزا رو در میاورد میگفت چه اشکال داره عشق و محبت و هنر /.:biggrinsmiley.:/


                            چرا جامعه انقدر متغییر هست ، مگه چند دهه گذشته از اون زمان که تمام اتوبوس یک ساعت به من چپ چپ نگاه کرد میگذره ، چرا الان که من پیر شدم جمعیت منفعل هست چرا اون موقع اصل بقا رو نمی فهمید الان میفهمه ( چرا این نفهمیدن و فهمیدنه هر دوش باید بضرر من باشه :.thumbsdownsmileyan

                            چرا تاریخ و تحولات سمت مخالف بنده ایستاده


                            چی میشد اون موقع می گفتن امید امام به دبستانی هاس صندلی ها برا اینا باشه
                            الانم بگن پیرمردها ارتروز دارن صندلی های اتوبوس فقط و فقط حق پیرمردهاس
                            :D

                            چه وضع عرف و تغییر عرف هست. (همش ضرر )

                            نظر

                            • afshinamin
                              عضو فعال
                              • Jul 2013
                              • 4495

                              #4064
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                              تعریف خاطره اس اما شاید جالب باشه

                              کلا 3-4 بار سوار اتوبوس شده بودم اونم تو خلوتی اتوبوس بود
                              اما اولین باری که تنهایی سوار اتوبوس شدم خیلی خیلی شلوغ بود ، انقدر شلوغ که با له کردن چندین نفر رو همین اصل بقا تونستم خودمو داخل جا کنم :D

                              و چونن آدم آگاه و خردمندی بود ، چشم هام رو خوب باز کردم ببینم کدوم صندلی قصد پیاده شدن داره /.:biggrinsmiley.:/

                              و ی صندلی ته اتوبوس بود و من این سر اتوبوس ، مثل پلنگ مازندران رو همین اصل بقا ، ملت را له کردیم رسیدیم به صندلی ، کنارش هم یک پیرمرد پیرزنی وایسده بودن که بشینن ( حقشون هم بود منتها رو اصل عدالت که ، متاسفانه عدالت مغلوب هست /:.yead.:/ )


                              هیچی دیگه ما مثل یک خان نشستیم (چه نسلی مبارک تر از نسل بنده برای بقا )

                              و تمام جامعه اتوبوس چپ چپ همینجور زوم کرد به ما ( هر چند من نگاه های مردم رو دایورت کردم ، اما یک رفیق احمق داشتم که مدام از جمعیت عذر خواهی می کرد اون پیرمرد هم که صندلیش غصب شده بود با تبسم مستضعفانه ای ادای اسپنوزا رو در میاورد میگفت چه اشکال داره عشق و محبت و هنر /.:biggrinsmiley.:/


                              چرا جامعه انقدر متغییر هست ، مگه چند دهه گذشته از اون زمان که تمام اتوبوس یک ساعت به من چپ چپ نگاه کرد میگذره ، چرا الان که من پیر شدم جمعیت منفعل هست چرا اون موقع اصل بقا رو نمی فهمید الان میفهمه ( چرا این نفهمیدن و فهمیدنه هر دوش باید بضرر من باشه :.thumbsdownsmileyan

                              چرا تاریخ و تحولات سمت مخالف بنده ایستاده


                              چی میشد اون موقع می گفتن امید امام به دبستانی هاس صندلی ها برا اینا باشه
                              الانم بگن پیرمردها ارتروز دارن صندلی های اتوبوس فقط و فقط حق پیرمردهاس
                              :D

                              چه وضع عرف و تغییر عرف هست. (همش ضرر )
                              درود

                              باز به خیر گذاشت این بار از حوری صحبت نکردی(آخه چند هفته قبل در اون طنز بسیار جالب در مورد زیان در بورس هم داشتیم !!)

                              کلا نظرم راجع به کسای که سوار اتوبوس می شوند عوض شد

                              این فکر دائم داره آزارم میده که آیا همه شون دنبال حوری هستند ؟!؟/.:blinksmiley.:/:.thumbsupsmileyanim

                              (البته مزاح بود@};- )

                              ----

                              داستان تون جمعبندی نظرات تقریبا همه دوستان بحث امشب بود

                              این هم فکر کنم تعریض جالبی بود بر بنده
                              /.:biggrinsmiley.:/

                              ولی بنده هنوز پیر مرد نشدما
                              B-)

                              ---
                              قلم خوبی دارید

                              یه سوال : شما داستانهای عزیز نسین رو خوندین ؟؟ چون شبیه بهش مینویسید ؟

                              آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/07, 23:17.

                              نظر

                              • مگنوس کارلسن
                                Banned
                                • Jan 2022
                                • 1647

                                #4065
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                یه تشکر ویژه بکنم از تمام عزیزانی که این چند روزه پست گذاشتن....اینهمه ادم فرهیخته تواین تاپیک هست...اونوقت من کل وقتم را گذاشته بودم برای بحث وفحش با چندتا سایبری بی وجدان....ازصمیم قلب به وجودتان در این فروم افتخار میکنم....امید که جیبهایتان هم به پری مغزهاتون باشه وازبازاری که همگیمان بهش اعتیاد داریم....کسب سودکنیم....

                                نظر

                                در حال کار...
                                X