اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[ریسعلی دلواری]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

میدونم برام گرون تموم می شه اما خواهشا یك رای گیری كنند در مورد تیر باران چند تا دزد و اختلاسگر چرا این كار رو نمی كنند خدا داند

[ریسعلی دلواری]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

خاوری و امثالهم رو بیارید ایران محاكمه كنید و در صورتی كه حكم به اعدام دادند در میدان آزادی یا انقلاب تیر باران كنید
و گرنه اختلاس و دزدیهای خواهیم دید كه تاریخ به چشم خود ندیده است

[ریسعلی دلواری]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

كسانی كه در كانداد یا اروپا هستند اینجا كسی احتیاج ندارد امثال شما شبكه بزنید یا تظاهرات برگزار كنید یا .......

اطف كرده اگر جرات دارید چند تا دزد و اختلاس گر را به درك واصل كنید بقیه اش نمایشی بیش نیست مفت خوران خارج نشین

[ریسعلی دلواری]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

كسانی كه در كانداد یا اروپا هستند اینجا كسی احتیاج ندارد امثال شما شبكه بزنید یا تظاهرات برگزار كنید یا .......

اطف كرده اگر جرات دارید چند تا دزد و اختلاس گر را به درك واصل كنید بقیه اش نمایشی بیش نیست مفت خوران خارج نشین

ببینم كسی جرات فرار دارد یا برادر تتودرو نخست وزیر كانادا جرات می كنه به دزدان ایرانی اجازه ورود بدهد آره دایی

[ریسعلی دلواری]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

كسانی كه در كانداد یا اروپا هستند اینجا كسی احتیاج ندارد امثال شما شبكه بزنید یا تظاهرات برگزار كنید یا .......

اطف كرده اگر جرات دارید چند تا دزد و اختلاس گر را به درك واصل كنید بقیه اش نمایشی بیش نیست مفت خوران خارج نشین

لخت كردن مدرك داشتن و پروفسفور بودن و زندگی راحت و لاكچری داشتن هم برای خودتان برای ما كمتر پز بدهید توانستید كاری كنید جای تقدیر دارید
و گرنه مفت خوری بیش نیستند كه دنبال جاده صاف كن می گردید

و اینجا هم كسی برای امثال شما جاده صاف نمی كند بیلاخ بیلاخ بیلاخ

[امیدازاد]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

در زمان جنگ جهانی دوم ؛
اون زمان مردم هنوز زرنگ نشده بودند که
سرمایه شون رو به صورت دلار و سکه و پراید ! نگهداری کنند
زمینهای کشاورزی در دست خانها بود ،
املاک مسکونی ارزش سرمایه ای نداشت
تجهیزات نگهداری بلندمدت مواد غذایی وجود نداشت
هرکسی توانایی خرید و نگهداری احشام و دام و طیور نداشت
نهایتاً پولهاشون رو به شکل اسکناس توی بالشت و متکاء نگهداری میکردند
در سالهای 1320 ، 21 و 22 جمعاً 515.342% تورم ناشی از جنگ جهانی ایجاد شد
یعنی یک اسکناس 19% قبل قدرت خرید داشت.

در ضمن ، قحطی بزرگی رخ داد و حدود نیمی از جمعیت فوت کرد...

--------------------

اما توجه داشته باشید که اینها در سال 1320 رخ داده
اصلاحات شاه در دهه 30 و 40 بوده
و جالب اینکه اصلاحات انقلاب سفید ، همراستا با آرمانهای چپی بوده

قبلاً گفتم "لغو نظام ارباب-رعیتی" ، یک خدمت به بشریت بود
دادن زمین به زارع ، و سهام به کارگر و...
در ضمن رشد و توسعه دهه 50 ...

همه اینها رو که میذارم کنار هم ، فقط به یک نتیجه میرسم :

"روشنفکر ، باید روشنفکر باشد . روشنفکری که روشنفکر نباشد ، روشنفکر نیست."

به عقیده بنده در مفهوم لغت روشنفکر ، سوءتفاهم شده
اینها همگی فریب خورده یِ دشمنان خارجی و داخلی بودند
فرضاً بنده نوعی ، دکتری جغرافیا از دانشگاه تهران دهه 50 داشته باشم ،
فرضاً چندین کتاب و مقاله هم نوشته باشم... دلیل بر روشنفکری نیست


با این وجود :

" گر باوَرَت نمیشود از بنده این حدیث،
از گفتهٔ کمال، دلیلی بیاورم

گر بَرکَنَم دل از تو و بَردارم از تو مِهر
آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟! "


شما برای سنجش میزان روشنفکری این آقایون فقط نگاه کتید
آیت الله بهشتی ، فقط یک عدد آخوند بود
همه سران احزاب و روشنفکران و تحصیلکرده ها و فرنگ رفته ها و...
را ، جمع کرد و براشون سخنرانی کرد که بیایند تحت رهبری امام خمینی اتلاف کنند
و بعد از پیروزی انقلاب ، هر یک به تناسب بدنه اجتماعی خودشون ، سهمی از قدرت داشته باشند

اما بعد از انقلاب ، همه رو پخ پخ کردند ، بقیه دستخالی ، فرار کردند !

همه این روشنفکران دهه 50 ، با یک سخنرانی یک آخوند ، فریب خوردند !

پس دوباره تکرار میکنم :

"روشنفکر ، باید روشنفکر باشد . روشنفکری که روشنفکر نباشد ، روشنفکر نیست."

.

درود..
در ابتدای همین بحث ها چند وقت قبل دوست عزیز وهمولایتی !!!که احترام ریش سپیدش را داشتیم وقتی سمبه انتقاد رو پرزور دید نه گذاشت نه برداشت !!گفت هم اون زمان! هم الان !هم صد سال دیگه هرچی سلطنت طلب ومخالف انقلاب !!هست از بیخ عرب تشریف دارند !!وبیسواد !!تو عمرشون نه سینما رفتن نه تیاتر!!میدونن چی هست تا الان نه کتاب خوندن !!نه روزنامه ورق زدن !!..اصلا نمیدونن تو این مملکت چی گذشته ..
ما هم گفتیم ..صحیح می فرمایید این بار را به جاهلیت و جوانی ما ببخشید ! به هرحال ما که نمیتونیم توفرمایشات کسی که همپیاله بیژن جزنی و خسرو گلسرخی بوده ان قلت بیاریم !!
اما شما بفرما ..این طبقه خودخوانده روشنفکر !!با اون همه اهن و تلپ !که لولهنگ افتابه شون آب توش واینمیستاد و کلمه "ارتجاع "!!از دهنشون نمی افتادچطور شد !!پابرهنه و سرلخت افتادن دنبال این آخوند ها افتادن؟؟سروشکل اینا به مدنیت میخورد؟ افکارشون مدرن بود خدا وکیلی چی داشتن که سرتر از ادمای نظام سابق باشن ؟په ایده و نظر نوینی داشتن ؟اینا یعنی همین روشنفکران !!که کلی زبان خارجه بلد بودن خیلی هاشون تو دانشگاه های ایران و غرب تحصیل کرده بودن !!به قول استاد عزیزما که وصفشون رفت کلی کتاب از اهل فرنگ خوانده بودن !!وبا کمتر از اساتید و فیلسوف و سیاستمدار پالوده نمیخوردن !!چرا به خودشون زحمت خوندن کتاب ولایت فقیه و تحریرالوسیله مرحوم امام رو ندادن؟؟؟اصلا تونستن بفهمن چی نوشته تو این کتاب ها؟؟
اگر خوندن چطور اختیارشون رو دادن دست این جماعت ؟تازه افسار عده ای رو هم گره زدن به دم خودشون وافتادن دنبال اینا ؟اگر هم نخوندن و عکس اقا رو تو ماه دیدن و شیفته و واله کمال و جمال ایشون شدن که دیگه چه آشی چه کشکی ..چه روشنفکری ؟؟
تازه یکی از اینا که برمیدارد خطاب به حضرت امام نامه می نویسد که بنده رفیق شفیق جلال و علی شریعتی بودم !!ها!!اگر نمیدانستی بدان !!
دیگه کسی که جلال و شریعتی را روشنفکر بداند و خودش را هم روشنفکرتر و در ردیف ان ها ..دیگه چی میشه بهش گفت ؟؟!!
تازه همینا خودشون اولین کسایی بودن که میوه انقلاب رو چشیدن و هرکدوم در رفتن یه جایی .و بازی کی بود کی بود من نبودم را انداختن ...هر کی هم به اسبشون بگه یابو بهش براق میشن !!
خلاصه که "روشنفکر باید روشنفکر باشد روشنفکری که روشنفکر نباشد روشنفکر نیست "
داغ دل ما رو تازه نکن احسانی جان ...

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود..
در ابتدای همین بحث ها چند وقت قبل دوست عزیز وهمولایتی !!!که احترام ریش سپیدش را داشتیم وقتی سمبه انتقاد رو پرزور دید نه گذاشت نه برداشت !!گفت هم اون زمان! هم الان !هم صد سال دیگه هرچی سلطنت طلب ومخالف انقلاب !!هست از بیخ عرب تشریف دارند !!وبیسواد !!تو عمرشون نه سینما رفتن نه تیاتر!!میدونن چی هست تا الان نه کتاب خوندن !!نه روزنامه ورق زدن !!..اصلا نمیدونن تو این مملکت چی گذشته ..
ما هم گفتیم ..صحیح می فرمایید به هرحال ما که نمیتونیم توفرمایشات کسی که همپیاله بیژن جزنی و خسرو گلسرخی ان قلت بیاریم !!
اما شما بفرما ..این طبقه خودخوانده روشنفکر !!با اون همه اهن و تلپ !که لولهنگ افتابه شون آب توش واینمیستاد و کلمه "ارتجاع "!!از دهنشون نمی افتادچطور شد !!پابرهنه و سرلخت افتادن دنبال این آخوند ها افتادن؟؟سروشکل اینا به مدنیت میخورد؟ افکارشون مدرن بود خدا وکیلی چی داشتن که سرتر از ادمای نظام سابق باشن ؟په ایده و نظر نوینی داشتن ؟اینا یعنی همین روشنفکران !!که کلی زبان خارجه بلد بودن خیلی هاشون تو دانشگاه های ایران و غرب تحصیل کرده بودن !!به قول استاد عزیزما که وصفشون رفت کلی کتاب از اهل فرنگ خوانده بودن !!وبا کمتر از اساتید و فیلسوف و سیاستمدار پالوده نمیخوردن !!چرا به خودشون زحمت خوندن کتاب ولایت فقیه و تحریرالوسیله مرحوم امام رو ندادن؟؟؟
اگر خوندن چطور اختیارشون رو دادن دست این جماعت ؟تازه افسار عده ای رو هم گره زدن به دم خودشون وافتادن دنبال اینا ؟اگر هم نخوندن و عکس اقا رو تو ماه دیدن و شیفته و واله کمال و جمال ایشون شدن که دیگه چه آشی چه کشکی ..چه روشنفکری ؟؟
تازه یکی از اینا که برمیدارد خطاب به حضرت امام نامه می نویسد که بنده رفیق شفیق جلال و علی شریعتی بودم !!ها!!اگر نمیدانستی بدان !!
دیگه کسی که جلال و شریعتی را روشنفکر بداند و خودش را هم روشنفکر و در ردیف ان ها ..دیگه چی میشه بهش گفت ؟؟!!
تازه همینا خودشون اولین کسایی بودن که میوه انقلاب رو چشیدن و هرکدوم در رفتن یه جایی .و بازی کی بود کی بود من نبودم را انداختن ...هر کی هم به اسبشون بگه یابو بهش براق میشن !!
خلاصه که "روشنفکر باید روشنفکر باشد روشنفکری که روشنفکر نباشد روشنفکر نیست "
داغ دل ما رو تازه نکن احسانی جان ...

امید جان چرا فقط توی بحث چپ و روشنفکری، یه تعدا خاصی رو اسم می برید و می برن؟
لاجوردی هرندی بخارایی نیک نژاد نوای صفوی مسعود رجوی و رجوی ها، ربیعی مشکین فام و عسکر اولادی .........
این ها چپ نبودند؟
توی ج.ا قدرت دستشون نیافتاد تا خودشون رو نشون بدن وگرنه همشون یه لاجوردی توی خونشون بود که نشونش بدن.

جناب دکترسوالتون اینه دیگه؛ چرا مخالف شاه شدن؟ چرا شاه به اینها میدون نداد؟
واقعا باید به یه همچین جانورانی میدون میداد؟
توسعه سیاسی رو واسه همچین آدمایی پیگیری کرد که کار به اینجا کشید.

طرف 25 مرداد 1332 جلوی مجلس اعلام کرده که باید نوع حکومت رو به جمهوری تغییر بدیم وپیرو اون با تعداد از نیروی های ارتشی، اقدام به کودتا کرده و تعدادی از مردم و نظامیان رو کشته!!!!
دادگاه حکم اعدام واسش صادر کرده به جرم کودتا بر علیه حکومت وقت.
الان ازش یه قهرمان ساختن که با وجود داشتن تب و مریضی، اعدام شده؟
.

[b4city]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام بر شما

از این نظر حق با روشنفکران است

اما یک سوال؟

هدف واقعی یک روشنفکر چیست؟

سهم داشتن در قدرت یا خوشبختی مردم ان کشور؟

روشنفکر اول از همه باید صادق باشد

منظور کوچک کردن مردم و خداوند کردن حکومت نیست ولی قدر ناشناسی جامعه سبب عدم انگیزه دولتمردان می گردد@};-

درود و سپاس بابت پاسخ مفصل
پاسخ شما را در این کامنت کم کردم تا صفحه را کمتر اشغال کند
سهم داشتن در قدرت نیم نگاهی برای همه گروه ها و فعالان سیاسی میتونه باشه و نمیشه انتظار گاندی و نلسون ماندلا داشت که بیشتر هدفشون رهائی بخشی بود نه قدرت
نلسون و گاندی تک نفرهای استثنائی زمان خود بودند ولی مبارزه سیاسی وقتی گروهی و دار و دسته ای شد قطعا سهم در قدرت به میزان درصدی نامشخص ، غیر قابل انکار است . اینکه چقدر خوشبختی مردم را اولویت قرار دهد باید به شعارها و رفتارها نگریست

از سال 32 به بعد رفته رفته فضای سیاسی که بسته شد دیگه محاسن هم رفت زیر سوال . فقط جبهه ملی بود که رادیکال نشد . چپ عرض کردم رادیکال شد
محاسن را زمانی در نظر میگیرند که فرصت و زمینه گفتگو و اصلاح باشد . ایا چنین فضائی بود ؟ وقتی این فرصت و زمینه را از دست رفته ببینی محاسن هم دیگه کمرنگ میشه

حالا یه چیزی بی رو در بایسی بگم ؟
اینو قبلش بگم که کسی فکر نکنه فضای مجازی با اهانت و متلک یا برعکس تحسین و افرین هاش برای من مهم است . بارها گفتم فضای مجازی فلان ... به مفهوم یک بخش حاشیه ای زندگی . زندگی دنیای حقیقیش مهم است
ولی خب حالا در همین مجازی ...

من محاسن داشتم یا نه ؟ اگر داشتم پس هنوزم دارم . من همون ادم قبلی ام
شما دیر زمانی است مرا میشناسی و کامنتهای سال ها قبل مرا میخونی . اقا من همون ادمم

تا وقتی را راستای خوش آیندی خیلی ها حرف میزدم به گونه ای بود و از وقتی نقد به رژیم گذشته شروع شد و نگاه رو به اینده و ... و بخصوص حمایت از مردم غزه و .... تبدیل شدم به یک تیکه دستمال به درد نخور تا حدی که طرفدار حماس شدم . مرگ ارمیتائی که خودم نفر اول اینجا اعلام کردم به زعم انها برام مهم نبود . اصلاح طلب شدم . طرفدار رژیم هم شدم . فلانم و بهمان شدم . نظراتم به حدی مسخره شد که باید برم سایت و وبلاگ بزنم برا خودم و با کنایه و نیش در این زمینه مواجه شدم . ادمی که هارت و پورت میکنم ، یه چیزی تو سرم خورده ، شیزوفرنی پزشک لازم شدم . و و و و و ... حتما موارد دیگری هم هست که الان خاطرم نیست

تا رسیدیم به دیشب که دیدم یکی گفته محاله اینا رو بدون پول بنویسم پول میگیرم و مینویسم !!!! و جالبه این کامنت چندین لایک هم خورده /:.ohno-smiley.://.:blinksmiley.://.:blinksmiley.://.:blinksmiley.://:.nono.://:.nono.://:.nono.:/:.thumbsdownsmileyan:.thumbsdownsmileyan:.thumbsdo wnsmileyan
جای بسی تاسف است
فضای مجازی اهمیتی نداره . ممکنه لحظه ای شما را تحت تاثیر بگذاره ولی چند دقیقه بعد با خودت میگی مجازیه دیگه مهم نیست هر کی هر چی میخواد بگه . اینو به این دلیل میگم که براتون مثال زده باشم فقط همین

محاسن من کجا رفت و چی شد ؟ خیلی در مورد من منصفانه قضاوت میشه اینجا ؟؟؟؟
حالا جالبه با نظر دادن در فضای مجازی با زاویه ای متفاوت از دید دیگران به این گونه از چشم می افتی وای به حال اون روزی که در دنیای حقیقی خسرانی به کسی زده باشی اون وقت شما انتظار در نظر گرفتن محاسن دارید ؟
اقا طرف داره زندان و اعدام میشه . شمشیر براش از رو بسته شده و فضای گفتگو و اصلاح هم قفل قفل است . دیگه محاسن کجا پیدا میشه ؟ در واقع هست ولی دیده نمیشه یا اگر دیده میشه چشم ها به رویش بسته میشه

حالا فرض کنیم یکی هم میخواست از محاسن بگه . از طرف دیگران طرد میشد . داش ناصر گل اقا داستان پیچیده تر از این حرفهاست
بله میدونم شما نقد هائی به رژیم قبلی و شخص شاه داشتید و اتفاقا عرض کردم میخواستم در موردش حرف بزنیم و لزومی ندیدم چون تکراری میشد . اینو در نظر دارم و اتفاقا شما را در این زمینه منصف هم میدونم و دمتون هم گرم است

یک نکته دیگر هم در نظر بگیریم
در ایران قبل از 57 ، انقلاب مشروطه داشتیم و از اونجا کنترل شاه و زیر ذره بین رفتنش کلید خورد . 72 سال قبل از واقعه 57 خواسته روشن فکران ان زمان کاسته شدن از قدرت شاه بود . اگر مشروطه نبود شاید موضوع متفاوت بود
ولی مشروطه رخ داد و متعاقبش نقض شد و نارضایتی های سیاسی ها را دوچندان کرد

اگر همان مشروطه خواهان یک بار دیگر زنده میشدند همونا هم انقلابی ظغیانگر میشدند و میگفتند اقا ما 72 سال پیش برای این انقلاب ( مشروطه و کاستن از قدرت شاه ) کلی خون دادیم و ظاهرا بی نتیجه بوده . پس باید شاه و سلطنت را کلا بر اندازی کنیم

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

امید جان چرا فقط توی بحث چپ و روشنفکری، یه تعدا خاصی رو اسم می برید و می برن؟
لاجوردی هرندی بخارایی نیک نژاد نوای صفوی مسعود رجوی و رجوی ها، ربیعی مشکین فام و عسکر اولادی .........
این ها چپ نبودند؟
توی ج.ا قدرت دستشون نیافتاد تا خودشون رو نشون بدن وگرنه همشون یه لاجوردی توی خونشون بود که نشونش بدن.

جناب دکترسوالتون اینه دیگه؛ چرا مخالف شاه شدن؟ چرا شاه به اینها میدون نداد؟
.

سلام و عرض ادب و سپاس خدمت جناب داور عزیز...
داور جان؛ بله حق با شماست هم اینهایی که شما فرمودید چپ بودند هم آنهایی که بنده عرض کردم...
اما اینکه میفرمایید همه دیگرانی هم یک لاجوردی در وجودشان داشته اند خب باز میشود یک فرض ذهنی غیر قابل اندازه گیری...
مثل فرض دیگری که دوستان خیلی به عناوین مختلف تکرار میکنند :
اینها ظاهرا روشن فکر و آگاه بودند، چون اگر واقعا بودند، انقلاب نمیکردند...
خب اینهم صرفا یک فرض است اما چرا؟
انقلاب رخ داده و نتایج اندازه گیری شده یک واقعه پس رویدادی است...
و همه دوستان بهتر از بنده میدونند که در تحقیق مقایسه پس رویدادی شما نمیتوانید نتیجه علی-معلولی بگیرید (مثلا بگویید چون نادان بودند، انقلاب کردند)!
چون شما همه متغیرها را قبل از وقوع انقلاب کنترل نکرده اید که بشود از خروجی انقلاب نتیجه علی گرفت....
.................................................. ..
اما فرض بفرمایید این نظر دوستان را ما هم 100 درصد بپذیریم :

-اینها صرفا روشنفکرنما بوده اند و نادان و فقط در جامعه پیش از انقلاب کمی بیش از دیگران تحصیل کرده بودند!
-بعد هم بپذیریم بخش ضعیف و بیسواد جامعه فریب وعده و وعید آخوندها رو خوردند...
-بخش کمی تحصیلکرده تر هم فریب جامعه رویایی و دروغین که برخی چپی ها وعده میدادند...
همه اینها تا اینجا قبول...

سوال بنده راجع به نقش حکمرانی در وقوع این انقلاب با محوریت شکل گیری گرایش های چپ؛ بالاخص در قشر فقط کمی باسوادتر جامعه بوده است...

تا جایی که بنده مطالعه کردم، دوستان دو فرضی را مرتبا تاکید میکنند :
1.رفاه؛ آزادی و رشد و پیشرفت بصورت ناگهانی و یکباره و بالاتر از ظرفیت مردم (به قول قدیمی خوشی زد زیر دل بخشی از مردم)...
2.یا دخالت دولت های بیگانه...
البته این 2 فرض هم به نظر بنده منطقی میاد...

اما غیر از این 2 فرض به نظر دوستان دلایل گرایش های چپی و یا در مرحله بالاتر گرایش های انقلابی در بعد حکمرانی چه بوده است؟
یعنی ما به جز (لطف، رفاه و آزادی زیادی) هیچ نقش دیگری را برای (شاه و مجموعه حکمرانی) نباید در نظر بگیریم؟؟؟
سپاس از همگی دوستان...
.................................................. .....
جناب بیخبر هم در صورت تمایل لطفا مشارکت بفرمایند...

[امیدازاد]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

امید جان چرا فقط توی بحث چپ و روشنفکری، یه تعدا خاصی رو اسم می برید و می برن؟
لاجوردی هرندی بخارایی نیک نژاد نوای صفوی مسعود رجوی و رجوی ها، ربیعی مشکین فام و عسکر اولادی .........
این ها چپ نبودند؟
توی ج.ا قدرت دستشون نیافتاد تا خودشون رو نشون بدن وگرنه همشون یه لاجوردی توی خونشون بود که نشونش بدن.

جناب دکترسوالتون اینه دیگه؛ چرا مخالف شاه شدن؟ چرا شاه به اینها میدون نداد؟
واقعا باید به یه همچین جانورانی میدون میداد؟
توسعه سیاسی رو واسه همچین آدمایی پیگیری کرد که کار به اینجا کشید.

درود ...داورخان ...
مساله اینه ...دوستان ما جایی که بخوان از حقانیت این انقلاب دفاع کنند خودشون رو پشت سر این چهره هایی که ظاهر موجه تری داشتن پنهان می کنن و ازونا مایه می ذارن ..
بدترین آیتم های نظام سابق رو با موجه ترین ایتم ها و شخصیت های انقلابی و مخالف مقایسه می کنن البته از نظر خودشون ..
این هایی که نام بردید لومپن و اراذلی بیش نبودن ..جنون و عشق آدمکشی و سادیسم داشتن ..
امثال اسمال تیغ زن و دارودسته اصغر وصالی ..و کلی ادم دیگه که به هوای ارضای عقده ها و جبران محرومیت و محدودیت هاشون دنبال اینا را افتادن
اینارو کمتر گردن می گیرند ..چون لات و چاقوکشی بیش نبودن..حالا یه لول بالاتر در رده تروریست ها بودن
..تازه کلی مشکلات دیگه هم داشتن ....برید خاطرات فکر کنم سپهبد مبصر رو درباره اینا بخونید
...شاه متاسفانه ...یک اشتباهی که کرد این بود که سیاست مشت اهنین و بختیار رو کنار گذاشت ..خواست بوسیله این ها چپ ها رو کنترل کنه که اشتباه بود ...
نسل ما چوب تسامح شاه در برابر این جنایتکاران را خورد ...شاه برای جلب نظر غرب و مافیای رسانه ای چپ وقت ...ان چنان که باید با این ها برخورد نکرد ..
تازه همین الانش هم خیلی ها از اون شدت عمل ساواک تو اون دوره انتقاد می کنن...

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی



تیپیکال مدیر جمهوری اسلامی، کسب درآمد اینجا، تفریح و صفا اونجا.
فقط نمیدونم اینا چقدر درآمد ریالی دارن که میتونن از پس مخارج زندگی تو کشوری عین سوییس بر بیان.
ایران رو به چنان جایی تبدیل کردن که حتی مدیران خودشون حاضر نیستن اینجا زندگی کنن
.

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی



در کشوری که به آتش زدن یک سطل آشغال میگن محاربه و مجازاتش اعدامه اما به سارق ۲ میلیون تومان از جیب ۸۸ میلیون نفر

میگن "شرکت خاص"!!!!!!!!!!

یعنی مشتی دزد و آدمکش حکومت میکنن!

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

یکی از راه حل های کلیدی آلودگی هوا و ترافیک تهران، گسترش شبکه متروست.

هزینه احداث هر کیلومتر مترو شامل حفاری و احداث و تجهیز ایستگاهها ۵۰ میلیون دلار است.

با ۳.۷ میلیارد دلاری که برای واردات چای تخصیص داده شد، میشد

خطوط ۹ و ۱۰ مترو تهران را ساخت.

[vion]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود و سپاس بابت پاسخ مفصل
پاسخ شما را در این کامنت کم کردم تا صفحه را کمتر اشغال کند
سهم داشتن در قدرت نیم نگاهی برای همه گروه ها و فعالان سیاسی میتونه باشه و نمیشه انتظار گاندی و نلسون ماندلا داشت که بیشتر هدفشون رهائی بخشی بود نه قدرت
نلسون و گاندی تک نفرهای استثنائی زمان خود بودند ولی مبارزه سیاسی وقتی گروهی و دار و دسته ای شد قطعا سهم در قدرت به میزان درصدی نامشخص ، غیر قابل انکار است . اینکه چقدر خوشبختی مردم را اولویت قرار دهد باید به شعارها و رفتارها نگریست

از سال 32 به بعد رفته رفته فضای سیاسی که بسته شد دیگه محاسن هم رفت زیر سوال . فقط جبهه ملی بود که رادیکال نشد . چپ عرض کردم رادیکال شد
محاسن را زمانی در نظر میگیرند که فرصت و زمینه گفتگو و اصلاح باشد . ایا چنین فضائی بود ؟ وقتی این فرصت و زمینه را از دست رفته ببینی محاسن هم دیگه کمرنگ میشه

حالا یه چیزی بی رو در بایسی بگم ؟
اینو قبلش بگم که کسی فکر نکنه فضای مجازی با اهانت و متلک یا برعکس تحسین و افرین هاش برای من مهم است . بارها گفتم فضای مجازی فلان ... به مفهوم یک بخش حاشیه ای زندگی . زندگی دنیای حقیقیش مهم است
ولی خب حالا در همین مجازی ...

من محاسن داشتم یا نه ؟ اگر داشتم پس هنوزم دارم . من همون ادم قبلی ام
شما دیر زمانی است مرا میشناسی و کامنتهای سال ها قبل مرا میخونی . اقا من همون ادمم

تا وقتی را راستای خوش آیندی خیلی ها حرف میزدم به گونه ای بود و از وقتی نقد به رژیم گذشته شروع شد و نگاه رو به اینده و ... و بخصوص حمایت از مردم غزه و .... تبدیل شدم به یک تیکه دستمال به درد نخور تا حدی که طرفدار حماس شدم . مرگ ارمیتائی که خودم نفر اول اینجا اعلام کردم به زعم انها برام مهم نبود . اصلاح طلب شدم . طرفدار رژیم هم شدم . فلانم و بهمان شدم . نظراتم به حدی مسخره شد که باید برم سایت و وبلاگ بزنم برا خودم و با کنایه و نیش در این زمینه مواجه شدم . ادمی که هارت و پورت میکنم ، یه چیزی تو سرم خورده ، شیزوفرنی پزشک لازم شدم . و و و و و ... حتما موارد دیگری هم هست که الان خاطرم نیست

تا رسیدیم به دیشب که دیدم یکی گفته محاله اینا رو بدون پول بنویسم پول میگیرم و مینویسم !!!! و جالبه این کامنت چندین لایک هم خورده /:.ohno-smiley.://.:blinksmiley.://.:blinksmiley.://.:blinksmiley.://:.nono.://:.nono.://:.nono.:/:.thumbsdownsmileyan:.thumbsdownsmileyan:.thumbsdo wnsmileyan
جای بسی تاسف است
فضای مجازی اهمیتی نداره . ممکنه لحظه ای شما را تحت تاثیر بگذاره ولی چند دقیقه بعد با خودت میگی مجازیه دیگه مهم نیست هر کی هر چی میخواد بگه . اینو به این دلیل میگم که براتون مثال زده باشم فقط همین

محاسن من کجا رفت و چی شد ؟ خیلی در مورد من منصفانه قضاوت میشه اینجا ؟؟؟؟
حالا جالبه با نظر دادن در فضای مجازی با زاویه ای متفاوت از دید دیگران به این گونه از چشم می افتی وای به حال اون روزی که در دنیای حقیقی خسرانی به کسی زده باشی اون وقت شما انتظار در نظر گرفتن محاسن دارید ؟
اقا طرف داره زندان و اعدام میشه . شمشیر براش از رو بسته شده و فضای گفتگو و اصلاح هم قفل قفل است . دیگه محاسن کجا پیدا میشه ؟ در واقع هست ولی دیده نمیشه یا اگر دیده میشه چشم ها به رویش بسته میشه

حالا فرض کنیم یکی هم میخواست از محاسن بگه . از طرف دیگران طرد میشد . داش ناصر گل اقا داستان پیچیده تر از این حرفهاست
بله میدونم شما نقد هائی به رژیم قبلی و شخص شاه داشتید و اتفاقا عرض کردم میخواستم در موردش حرف بزنیم و لزومی ندیدم چون تکراری میشد . اینو در نظر دارم و اتفاقا شما را در این زمینه منصف هم میدونم و دمتون هم گرم است

یک نکته دیگر هم در نظر بگیریم
در ایران قبل از 57 ، انقلاب مشروطه داشتیم و از اونجا کنترل شاه و زیر ذره بین رفتنش کلید خورد . 72 سال قبل از واقعه 57 خواسته روشن فکران ان زمان کاسته شدن از قدرت شاه بود . اگر مشروطه نبود شاید موضوع متفاوت بود
ولی مشروطه رخ داد و متعاقبش نقض شد و نارضایتی های سیاسی ها را دوچندان کرد

اگر همان مشروطه خواهان یک بار دیگر زنده میشدند همونا هم انقلابی ظغیانگر میشدند و میگفتند اقا ما 72 سال پیش برای این انقلاب ( مشروطه و کاستن از قدرت شاه ) کلی خون دادیم و ظاهرا بی نتیجه بوده . پس باید شاه و سلطنت را کلا بر اندازی کنیم

درود
مشروطه در جزیره بریتانیا شکل گرفت و قوام و دوام یافت..مدل مشروطه ایرانی الگو برداری از مشروطه بریتانیست..که برای کسور پیچیده ای چون ایران ،قوام و دوامش مشمول زمان خواهد شد.نظام حال نیز مشروطه است و نظام گذشته نیز تا حدودی..خط روند مشروطه را باید پیش از پاگیری تمدن ایرانی و از مادها تا انقلاب مشروطه در نظر گرفت..به عبارت دیگر مشروطه هم پروژه است و هم پروسه.و صد البته جمهوری ها هم هر کدام به نوعی مشروطه هستند..
ارادت

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود ...داورخان ...
مساله اینه ...دوستان ما جایی که بخوان از حقانیت این انقلاب دفاع کنند
خودشون رو پشت سر این چهره هایی که ظاهر موجه تری داشتن پنهان می کنن و ازونا مایه می ذارن ..

سلام و عرض ادب...
به شخصه امیدجان، نه برای انقلاب 57 و نه هیچ انقلاب دیگری به دلیل هزینه های بالا (در بعد عملکردی و نه در بعد ارزشی) حقانیتی قائل نیستم...
ارادت...