و گهگاهی دو خط شعری...

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آخرین سامورایی !
    ستاره‌دار(3)
    • Jan 2022
    • 2538

    #16
    پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

    ساقي بده پيمانه اي زان مي كه بي خويشم كند





    ساقی بده پیمانه‌ای زآن می که بی‌خویشم کند

    بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند

    زان می که در شب‌های غم بارد فروغ صبحدم



    غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند





    نور سحرگاهی دهد فیضی که می‌خواهی دهد

    با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند





    سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا

    وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند





    بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی

    یغما کند اندیشه را دور از بداندیشم کند








    رهی معیری مهر ماه ١٣٣٧
    نظرات شخصی و پر از اشتباه بنده است و قطعیتی ندارد.

    گروه سهامداران حرفه ای بورس ! https://t.me/Professional_bourse360

    نظر

    • mohsen55
      عضو فعال
      • Dec 2020
      • 379

      #17
      پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

      از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو زجو

      نظر

      • MOSTAFAVI
        Banned
        • Jun 2012
        • 5633

        #18
        پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

        نظر

        • Davar
          عضو فعال
          • May 2017
          • 3069

          #19
          پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

          ما سرانجام شبی


          مست و مدهوش و کمی ژولیده


          با بدن های به خون غلطیده


          بر مزار نحس شما میرقصیم
          .

          نظر

          • شروع مجدد
            عضو فعال
            • Nov 2020
            • 910

            #20
            پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

            دل منه بر دنیی و اسباب او
            زانکه از او کس وفاداری ندید
            کس عسل بی نیش ازین دکان نخورد
            کس رطب بی خار ازین بستان نچید
            هر که ایامی چراغی برفروخت
            چون تمام افروخت بادش بر دمید
            بی تکلف هر که دل بر وی نهاد
            چون بدیدی خصم خود می پرورید
            شاه غازی خسرو کشور گشای
            آنکه از شمشیر او خون می چکید
            گه به یک حمله سپاهی می شکست
            گه به هویی قلبگاهی می درید
            از نهیبش پنجه می افکند شیر
            در بیابان نام او چون می شنید
            سروران را بی سبب در حبس کرد
            گردنان را بی خطر سر می برود
            عاقبت شیراز و تبریز و عراق
            چون مسخر گشت وقتش در رسید
            آنکه روشن بد جهانبینش بدو
            میل در چشم جهان بینش کشید
            آنکه نامخت از گذشت روزگار
            هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

            نظر

            • آخرین سامورایی !
              ستاره‌دار(3)
              • Jan 2022
              • 2538

              #21
              پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

              پسر کو ندارد نشان از پدر

              تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

              فردوسی
              نظرات شخصی و پر از اشتباه بنده است و قطعیتی ندارد.

              گروه سهامداران حرفه ای بورس ! https://t.me/Professional_bourse360

              نظر

              • Dexterous
                ستاره‌دار(35)
                • May 2012
                • 693

                #22
                پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...




                ظالمی را خفته دیدم نیم‌روز

                گفتم این فتنه است خوابش برده بِه

                وآنکه خوابش بهتر از بیداری است

                آن‌چنان بد زندگانی مرده به







                سعدی علیه الرحمة

                Dexter is to kill killers
                DEXTEROUS too
                من خار به چشمان یک عده قرمساقم

                نظر

                • MOSTAFAVI
                  Banned
                  • Jun 2012
                  • 5633

                  #23
                  پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

                  نظر

                  • eco777
                    عضو فعال
                    • Sep 2014
                    • 676

                    #24
                    پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

                    هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
                    هم رونق زمان شما نیز بگذرد

                    وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
                    بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

                    باد خزان نکبت ایام ناگهان
                    بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

                    آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
                    بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

                    ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
                    این تیزی سنان شما نیز بگذرد

                    چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
                    بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

                    در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
                    این عوعو سگان شما نیز بگذرد

                    آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
                    گرد سم خران شما نیز بگذرد

                    بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
                    هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

                    زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
                    ناچار کاروان شما نیز بگذرد

                    ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
                    تأثیر اختران شما نیز بگذرد

                    این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
                    نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

                    بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
                    بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

                    بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
                    تا سختی کمان شما نیز بگذرد

                    در باغ دولت دگران بود مدتی
                    این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

                    آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
                    این آب ناروان شما نیز بگذرد

                    ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
                    این گرگی شبان شما نیز بگذرد

                    پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
                    هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

                    ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف
                    یک روز بر زبان شما نیز بگذرد


                    سیف فرغانی، دیوان اشعار

                    نظر

                    • MOSTAFAVI
                      Banned
                      • Jun 2012
                      • 5633

                      #25
                      پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

                      نمی دانم پس ازمرگم چه خواهد شد
                      نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
                      چه خواهد ساخت
                      ولی بسیار مشتاقم
                      که ازخاک گلویم سوتکی سازد
                      گلویم سوتکی باشد
                      به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
                      و او یکریز پی در پی
                      دم گرم خودش را بر گلویم سخت بفشارد
                      و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
                      بدین سان بشکند هر دم
                      سکوت مرگبارم را.

                      نظر

                      • Dexterous
                        ستاره‌دار(35)
                        • May 2012
                        • 693

                        #26
                        حالی خوش است حالت آنگوووزمانی ات!





                        خیری نداشت زندگیِ پُرپَکانی ات !
                        دیدی چه گشت عاقبتِ دُم تکانی ات!؟

                        Dexter is to kill killers
                        DEXTEROUS too
                        من خار به چشمان یک عده قرمساقم

                        نظر

                        • MOSTAFAVI
                          Banned
                          • Jun 2012
                          • 5633

                          #27
                          پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

                          مه فشاند نور و سگ وع وع کند

                          سگ ز نور ماه کی مرتع کند

                          شب روان و همرهان مه بتگ

                          ترک رفتن کی کنند از بانگ سگ

                          نظر

                          • Dexterous
                            ستاره‌دار(35)
                            • May 2012
                            • 693

                            #28
                            من به در گفتم ولیکن بشنوند، نکته ها را مو به مو دیوارها





                            دم از زلال خضر زنید و مسلّم است
                            کز این لجن‌کده‌ست همه نان و آبتان

                            بی‌شرم‌تر ز جمع شمایان نیافرید
                            ایزد که آفرید برای عذابتان

                            هنگامِ قول، آمرِ معروف و در عمل
                            از هیچ مُنکَری نبود اجتنابتان

                            تکرارِ یک ترانه و یک شومْ‌نوحه است
                            سر تا به سر تمامِ سطورِ کتابتان

                            گر جمعِ «مادران به خطا»، نامتان نهیم
                            هرگز نکرده‌ایم خطا در خطابتان

                            نی اصلتان به قاعده، نی نسلتان درست
                            دانسته نیست سلسلۀ انتسابتان

                            تسبیح‌تان دعای بقایِ لجن‌کده است
                            بادا که این دعا نشود مستجابتان

                            Dexter is to kill killers
                            DEXTEROUS too
                            من خار به چشمان یک عده قرمساقم

                            نظر

                            • MOSTAFAVI
                              Banned
                              • Jun 2012
                              • 5633

                              #29
                              پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

                              شمع حق را پف کنی تو ای عجوز

                              هم تو سوزی هم سرت ای گنده‌پوز

                              کی شود دریا ز پوز سگ نجس

                              کی شود خورشید از پف منطمس

                              نظر

                              • MOSTAFAVI
                                Banned
                                • Jun 2012
                                • 5633

                                #30
                                پاسخ : و گهگاهی دو خط شعری...

                                ایزدت خر خلق کرد ای کودن شاعر نما

                                رو چراکن تاکی اندرکار حق چون و چرا

                                می‌برازد بر تو عنوان خریت ای وحید

                                همچو وحدانیت مطلق بذات کبر‌با

                                ازتو ابله‌تر نجستم نیک جستم بی‌خلاف

                                از تو ناکس‌تر ندیدم راست گفتم بی‌ر‌یا

                                نظر

                                در حال کار...
                                X