****** زنگ تفريح بورسي ******

[Merita]

خواهرم با ماشينِ مامانم تصادف كرده
اومده خونه به من ميگه :
سعید كمكم كن !!!!!!
من تصادف كردم با ماشين !!!
بابا بفهمه با ماشینش تصادف کردم منو میکشه ترو خدا بذار بگم ماشین دست تو بوده ترو خدا ، جون ابجی
دیدم خیلی ناراحته گفتم : باشه !!
من رفتم بيرون شب اومدم خونه مامانم ميگه :
خاك تو سرِت کنن زلیل مرده جونم مرگ شده کی میمیری از دستت راحت بشم
بابام ميگه : اخه احمق مغزت فلجه به تنت که تبر نخورده پای

صاب مردتو میذاشتی رو ترمز
خواهرم هم با خونسردىِ تمام ابروشو انداخته بالا و با یه لبخند مسخره میگه:
شنیدم رفتی تو باقالیا :))))
من نميدونم به اين اوسگل كى گواهينامه داده !
ترمز وسطی گاز تو اشپز خونه ، بهتره پشت ماشین لباسشویی باشی تا ماشین بابا :|

[Merita]

بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند که ناظم میاد تو با عصبانیت می گه :
اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها می گه : نه آقا اشتباهی اومدید! :)))))

[Merita]

برادر کوچیکم اومده یه بشقاب گذاشته وسط اتاق!!
الان دقیقا یک ساعت و نیمه داره دور اون بشقابه میدوه ، میچرخه و شیهه میکشه :|
من موندم منی که وقتی همسن این بودم
تو همین سه سالگی با کمک انگشتای دستم مشتق ضمنی میگرفتم
شدم ایـــــن!!
این عقب افتاده بزرگشه چی قراره از آب در بیاد:|

[Merita]

دیشب ساعت 2 نصفه شب هندزفری تو گوشم بود جلو تی وی دراز کشیده بودم تی وی هم روشن بود.یه دستم رو ولوم گوشیم بود یه دستم رو ولوم تی وی. چراغارو خاموش کردم چشارو بستم جا اینکه صدای گوشی و زیاد کنم صدای تی وی و تا ته بردم بالا. یهو برقا روشن شد. دیدم اعضای خونواده بترتیب با وینچستر و شلنگ و کفگیر بالا سرم ایستادن. :|
عاشق بابامم هیچی بهم نگفت فقط با لگد زد تو گوشم :|

[بابک 52]

جشنواره فیلم اصفهان:

۱- دو نفر با یک تخم مرغ !

۲- تا حالا موز خوردی؟ !

۳- ۱۰ نفر زیر یک چتر !

۴- من هوشنگ ۱۵ تومان دارم !

۵- دیشب باز هم پیتزا خوردم

[زاپاتا]

.
.
.

مرد روستایی و پسرش روبروی آسانسور ایستاده و با تعجب به آن خیره شده بودند ،

پسر از پدر پرسید: این چیست ؟

پدر که تا بحال در عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، و نمیدانم چیست.

در همین موقع زنی بسیار چاق و معلول را میبینند که با صندلی چرخدارش به آسانسورنزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد،

در نقره ای از هم جدا شد و زن خود را وارد اطاقکی کرد و در بسته شد.

پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی رفت،

هر دو خیلی متعجب تماشا میکردند که ناگهان ، دیدند شمارهها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا دوباره به عدد یک رسید ،

در این وقت در نقرهای باز شد و آنها حیرت زده دیدند، دختری جوان، مو طلایی، بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد.

پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت :

پسرم ، زود برو مادرت را بیار تا بفرستیمش توی این اتاقک!!!

[زاپاتا]

.
.
.

یه دوستی در خواب دیده که پیکان خریده و از ما سوال کرد که تعبیر خرید پیکان در خواب، چه بوده است.

برای اینکه دست خالی نره براش تعبیرش رو می ذارم:

احتمالا شما دوست عزیز، قصد ازدواج دارین.

احتمالا شما با شخصی ازدواج می کنین که خصوصیاتش مثل پیکان خواهد بود!!!!!!!! :d

یعنی نسلش منقرض شده (اشاره به اخلاق و رفتار خاص) در ضمن مصرفش بالاست یعنی اگه زنه حتما خیلی ولخرجه و اگه طرف شما مذکره حتما خیلی پرخوره!

فردی که باهش ازدواج خواهید کرد آیرو دینامیک نیست یعنی آدم خوش فرمی نیست و جلوی باد رو می گیره!

البته به شما مژده بدم که اگرچه این فرد آدم پر مصرف، نافرم و منقرض شده ای است اما در عوض یک آدم کاری، کم استهلاک و سخت جون می باشد.

هر وقت هم که بلایی سرش بیاد شما می تونین در هر جا با یه نخ یا لاستیک و دو تا آچار مشکل رو حل کنین! =))

[زاپاتا]

.
.
.

یک مقام مذهبی اعلام كرد :

از اين به بعد کسی حق نداره عسل و ميرزا قاسمی، را تو يخچال با هم نگه داره ، مگر اينکه در يخچال باز باشه.



یاروه ميشينه تو تاكسي، راننده بهش ميگه: داداش دستت لاي در گير نكنه.

اونم هم مياد آخر مرام بگذاره، ميگه: داداش سرت لاي در گير نكنه.



يارو لنگ بوده با کشتي ميره سفر... وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟؟

ميگه نه بابا همش استرس داشتم، چون همش میگفتن لنگرو بندازین تو آب.



سرهنگه داشته امتحان رانندگي ميگرفته. از يارو ميپرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟

طرف ميگه: برف پاك كن جناب سرهنگ! سرهنگه كف ميكنه ميپرسه: يعني چي؟

يارو ميگه: يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف.

[زاپاتا]

.
.
.

يارو رو برق 3 فاز مي گيره پرت مي كنه. بلند مي شه مي گه : اگه مردين يه فاز يه فاز بياين جلو.



یه بنده خدایی تو هواپیما میره تو کابین خلبان و می گه: آقای عزیز، من می خوام هواپیما رو بدزدم. لطفا هواپیما رو به سمت فرانسه هدایت کن.

خلبان هم که خودش از بچه های پایین بوده و یه پا داش آکل، می گه برو بگیر بشین سر جات وگرنه می زنم لهت می کنم.

هواپیما ربا که می بینه خلبان خیلی یله، میگه خب پس لااقل بزار یه بوق بزنم. =))



يارو داشته راديو پيام گوش ميداده، گزارشگره ميگفته: راه بهارستان به امام حسين بستهاست، راه انقلاب هم به امام حسين بستهاست...

يارو ميگه: باشه بابا بستس كه بستس، ديگه چرا هي قسم ميخوري؟

[زاپاتا]

.
.
.

قورباغه وزنبور با هم ازدواج میکنند.

قورباغه میگه:

قوقوقوقوقوقوربونت برم.

زنبور میگه:

وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته.

[زاپاتا]

.
.
.


به غضنفر می گن دو دو تا چند تا می شه ؟


می گه : بی خیال شو کلمه بگو، جمله بسازم. :d

[زاپاتا]

.
.
.


دو تا جوجه از بچگی عاشق هم بودند اما وقتی بزرگ شدند متوجه شدن هر دو تا شون خروسن.

( نتیجه اخلاقی تا وقتی جوجه ای عاشق نشو )

[زاپاتا]

.
.
.

اگه از من بپرسند بهترین، زیباترین، شجاع ترین، محبوب ترین، داناترین، عاقل ترین ادم کیه؟

انگشتمو به طرف تو دراز می کنم و می گم این نمی تونه باشه!



به خدا حیفه تو این مملکت بمونی. کسی قدر تو رو نمیدونه اگه بری هند اونجا تو رو می پرستن. :d



اونقدر که مار تو آستینمون پرورش دادیم قارچ پرورش داده بودیم الان یکی از کارآفرینای نمونه ی کشور بودیم !

[زاپاتا]

.
.
.

افه جدید دخترای دم بخت : من خودم خواستگار مرغ فروش داشتم رد کردم... :d



یارو میره سمعک بخره فروشنده میگه: همه جورشو داریم از هزار تومنی تا یک میلیون تومنی.

طرف میپرسه: هزارتومنی اش چطوری کار می کنه؟

فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط مردم با دیدنش بلندتر حرف می زنن!!! :))

[زاپاتا]

.
.
.

یکی از دختر خاله هام از وقتی دماغشو عمل کرده همیشه در حالت نیمرخه …

تو ۱۸۰ دقیقه از فیلم عروسیه خواهرش، نیمرخ میومد تو کادر ، نیمرخ از کادر بیرون میرفت !!!



یه فامیل داریم ۲۸ ساله بیکاره !

اگه دو سال دیگه بیکار بمونه، بازنشسته میشه ؟