اخبار

[negarminavi]

پاسخ : اخبار

رئیس انجمن صنفی سی. ان. جی خبر داد:

جایگاههای سی. ان. جی در اعتراض به عدم تصویب نرخ کارمزد، در ایام نوروز تعطیل میشوند

دادرس گفت: در صورتیکه نرخ کارمزد فروش CNG تا چند روز باقیمانده از سالجاری توسط دولت تصویب و ابلاغ نشود قطعا بخش عمدهای از جایگاههای CNG در شهرهای مختلف کشور تعطیل خواهند شد.

به گزارش «نسیم آنلاین» اردشیر دادرس با اشاره به قوت گرفتن احتمال تعطیلی گسترده جایگاه های عرضه CNG در ایام نوروز، گفت: قطعا تعطیلی و توقف عرضه CNG در جایگاهها منجر به افزایش مصرف بنزین در ایام نوروز خواهد شد.

رئیس انجمن صنفی سی. ان. جی کشور در تشریح مهمترین دلایل توقف جایگاههای عرضه CNG در ایام نوروز، تصریح کرد: در شرایط فعلی جایگاههای CNG با مشکلات شدید مالی دست و پنجه نرم میکنند و به دلیل افزایش بدهی ها برخی از این جایگاهها تعطیل خواهند شد.

وی با اشاره به عدم افزایش نرخ کارمزد فروش CNG و وضعیت بلاتکلیف تصویب کارمزدها، اظهار داشت: در صورتیکه نرخ کارمزد فروش CNG تا چند روز باقیمانده از سالجاری توسط دولت تصویب و ابلاغ نشود قطعا بخش عمدهای از جایگاههای CNG در شهرهای مختلف کشور تعطیل خواهند شد.

این مقام مسئول با تاکید بر اینکه از ابتدای فروردین ماه سال جاری تاکنون هیچ گونه افزایشی در نرخ کارمزد فروش CNG اعمال نشده و این در حالی است که افزایش نرخ کارمزد فروش بنزین در دولت مصوب و ابلاغ شده است، تاکید کرد: بر این اساس شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی تاکنون به وعدههای افزایش نرخ کارمزد عمل نکرده و این موضوع منجر به افزایش بدهی و مشکلات شدید مالی در جایگاههای CNG کشور شده است.

وی با بیان اینکه هم اکنون نرخ کارمزد فروش CNG حدود ۸۰ تومان به ازای هر مترمکعب است، تبیین کرد: این در حالی است که بر اساس وعده شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی قرار بود مطابق با نرخ تورم در طول دو سال گذشته این نرخ حدود ۲۵ درصد افزایش یابد.

مرتضی ابراهیمی انجمن صنفی سی. ان. جی کشور هم با اشاره به تبعیض شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در تثبیت نرخ کارمزد CNG و افزایش کارمزد فروش بنزین، گفت: در ۲ سال گذشته جایگاههای CNG شاهد افزایش هزینههایی همچون تورم سال ۹۳ به میزان ۱۵.۶ درصد (طبق اعلام بانک مرکزی)، تورم سال ۹۴ به میزان ۱۲.۶ درصد (طبق اعلام بانک مرکزی)، افزایش دستمزد به میزان ۲۵ درصد سال ۹۳ و ۱۷ درصد سال ۹۴ و افزایش قیمت برق به میزان ۲۰ درصد بودهاند.

وی تاکید کرد: چنانچه افزایش کارمزد جایگاههای CNG در روزهای باقیمانده اسفند ماه سالجاری عملیاتی نشود، با توجه به هزینههای پایان سال جایگاهها شامل عیدی، دستمزد و پاداش کارکنان و مشکلات مالی موجود، احتمالا جایگاههای CNG قادر به ارائه خدمات به ایام نوروز نخواهند بود.

به گزارش مهر، در حال حاضر تعداد کل جایگاه های عرضه گاز کشور به بیش از دو هزار و 300 ایستگاه افزایش یافته و از ابتدای سال جاری تاکنون مصرف سی.ان.جی با ثبت رشدی پنج درصدی به 21 میلیون مترمکعب در روز رسیده است.

http://nasimonline.ir/Content/Detail/2017296/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%86-%D8%AC%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%AF%D9%85-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%A8-%D9%86%D8%B1%D8%AE-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85%D8%B2%D8%AF%D8%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AA%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%84-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AF

[negarminavi]

پاسخ : اخبار

دولت کدخدادوست تحویل بگیرد

15 متهم 11 سپتامبر، سعودی هستند اما ایران باید 10.5 میلیارد دلار غرامت بدهد!

دولت بهار: در حالی که ۱۵ متهم حملات یازده سپتامبر سعودی بودهاند، عربستان سعودی همچنان متحد آمریکاست اما ایران به پرداخت غرامت به بازماندگان این حملات محکوم میشود.


به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، در شرایطی که از میان 19 نفری که متهم به ترتیبدادن حملات مشکوک یازده سپتامبر شدند، 15 نفر ملیت سعودی، 2 نفر ملیت اماراتی، یک نفر ملیت لبنانی و یک نفر ملیت مصری داشتند و حتی یک ایرانی در میان آنها نیست، دادگاهی در ایالت نیویورک آمریکا ایران را به پرداخت 10.5 میلیارد دلار غرامت به خانوادههای قربانیان حادثه یازده سپتامبر و شرکتهای بیمه متقبل هزینههای آن حادثه محکوم کرده است.

بر اساس حکم «قاضی جورج دانیلز»، ایران باید به خانواده هر یک از قربانیان یا وصی آنها مبلغ 2 میلیون دلار غرامت بپردازد. شرکتهای بیمه هم باید 3 میلیارد دلار غرامت از ایران دریافت کنند. علت صدور این حکم مضحک هم آن است که ایران نتوانسته در برابر اتهاماتی که در خصوص حوادث یازده سپتامبر به این کشور از سوی دادگاه وارد شده، از خود دفاع کند.

در این که این حکم غیرمعقول و طنزگونه هرگز مورد قبول ایران قرار نخواهد گرفت تردیدی نیست، در این هم تردیدی نیست که حتی مقامات آمریکایی هم ادعای محکمی در خصوص دست داشتن ایران در حوادث یازده سپتامبر مطرح نکردهاند. سوال اینجاست که چطور هیچ دادگاهی عربستان سعودی را به پرداخت کمترین غرامتی به بازماندگان یازده سپتامبر محکوم نکرده که هیچ، این کشور متحد آمریکا در منطقه غرب آسیا باقی مانده است اما ایران باید به پرداخت غرامت به بازماندگان آن حوادث مشکوک محکوم شود؟

دانیلز، صادرکننده حکم طنزگونه مزبور، همان کسی است که پیشتر عربستان سعودی را از پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان یازده سپتامبر معاف کرده بود. شبکه خبری راشاتودی گزارش داده که وی چند ماه پیش پس از رد ادعاها درباره حمایت مادی عربستان سعودی از هواپیماربایان 11 سپتامبر این کشور را از پرداخت میلیاردها دلار غرامت به قربانیان 11 سپتامبر معاف کرده بود. حالا همین قاضی ایران را محکوم میکند که به خانوادههای قربانیان حادثه مزبور غرامت بدهد!

این حکم در شرایطی صادر میشود که همچنان 28 صفحه از گزارش سال 2002 سنای آمریکا در خصوص علل و مسئولین حادثه یازده سپتامبر از چشم افکار عمومی پنهان است. گفته میشود این 28 صفحه نشان میدهد که سعودیها در تامین مالی هواپیماربایان نقش داشتهاند.

پنجم ژوئن سال 2015 میلادی، روزنامه انگلیسی دیلیتلگراف گزارشی را منتشر کرد که ادعا کرده بود باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا برای انتشار آن 28 صفحه تحت فشار است. «رند پاول»، سناتور جمهوریخواه ایالت کنتاکی کسی بود که معتقد بود این 28 صفحه باید منتشر شوند. 28 صفحه مزبور، به دستور جورج دابلیو بوش، رئیسجمهور وقت عراق طبقهبندی شدهاند و هنوز از طبقهبندی خارج نگردیدهاند.

«باب گراهام»، سناتور سابق ایالت فلوریدا که در زمان تهیه این گزارش ریاست کمیته اطلاعات سنای آمریکا را برعهده داشت، گفته است که 28 صفحه طبقهبندی شده نشان میدهند که عربستان سعودی «تامینکننده اصلی مالی» حملات بوده است. اتفاقا، همان خانوادههای قربانیان حوادث یازده سپتامبر که بر اساس حکم قاضی دانیلز باید از ایران غرامت دریافت کنند، برای مدتها از کمپینی حمایت کردهاند که خواستار خروج صفحات فوقالذکر از طبقهبندی است.

در ژوئن 2015، سناتور پاول در یک کنفرانس خبری اظهار داشت: «اطلاعاتی که طی سالهای گذشته منتشر شده، سوالاتی را در خصوص حمایت عربستان سعودی از تروریستهای القاعده ایجاد کرده است.»

به نوشته روزنامه دیلیتلگراف، بسیاری از گروههای تشکیل شده توسط خانوادههای قربانیان یازده سپتامبر معتقدند که دولتهای بوش و اوباما بر نقش تمامعیار عربستان سعودی در وقایع یازده سپتامبر سرپوش گذاشتهاند. یکی از این گروهها، گروهی با نام «اتحاد برای عدالت علیه تروریسم» است که «تری استرادا» آن را رهبری میکند. به گفته آقای استرادا، «تقریبا تمام عناصر مهم منجر به حملات 11 سپتامبر، به عربستان سعودی اشاره دارند. بدون پول، این حملات نمیتوانستند رخ دهند.»

تئوری دست داشتن عربستان سعودی در حملات یازده سپتامبر با اعترافات «زکریا موساوی» تقویت هم شد. وی که از عوامل سابق القاعده و در آمریکا زندانی است، اوایل سال گذشته میلادی به وکلای خود گفت اعضای خاندان سلطنتی عربستان سعودی از جمله ترکی الفیصل، بندربن سلطان و الولید بن طلال، در دهه 1990 میلیونها دلار در اختیار این گروه تروریستی قرار دادهاند.

موساوی که پس از حملات 11 سپتامبر و در پی تایید جرائم تروریستی علیه وی در سال 2006 به حبس ابد محکوم شد، تاکید کرد: «شیخ اسامه میخواست نام کسانی را که به گروه کمک مالی میکنند داشته باشد تا بداند باید به سخنان چه کسی توجه کند یا چه کسانی با جهاد همکاری و در آن مشارکت میکنند.» وی را هواپیماربای بیستم خواندهاند که پیش از حملات یازده سپتامبر دستگیر شد و در این حملات مشارکت نداشت.

به این ترتیب، تمام اتهامات در خصوص یازده سپتامبر، متوجه سعودیهاست. با این حال، این کشور نفتخیز همچنان متحد آمریکاست و کسی حاضر نیست آن را به پرداخت غرامت به بازماندگان حملات یازده سپتامبر محکوم کند. در همین شرایط و در شرایط «پسابرجام»، این ایران است که به پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان یازده سپتامبر محکوم میشود!

http://www.dolatebahar.com/view/2312...AF%D9%87%D8%AF!

[خوشبخت]

پاسخ : اخبار

در حاشيه اظهارات واعظي در اعلام برائت از مدير زير مجموعه اش؛
اقاي وزير! پس چرا از اين مدير دولت احمدي نژاد تقدير كرديد؟!








وزير ارتباطات دو هفته پيش و در اوج رقابت هاي انتخاباتي ، در اظهارنظري عجيب ضمن اعلام برائت از مدير بازداشتي زير مجموعه خود در "زير ساخت" گفت كه "اين فرد مدير دولت قبل بوده" و در واقع عملكرد او ربطي به وزير فعلي ارتباطات ندارد!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
وزير ارتباطات دو هفته پيش و در اوج رقابت هاي انتخاباتي ، در اظهارنظري عجيب ضمن اعلام برائت از مدير بازداشتي زير مجموعه خود در "زير ساخت" گفت كه "اين فرد مدير دولت قبل بوده" و در واقع عملكرد او ربطي به وزير فعلي ارتباطات ندارد!

به گزارش خبرنگار «انتخاب»، اين سخن اما، بدليل رقابت هاي انتخاباتي از چشم رسانه ها پنهان ماند، اما اينك فارغ از هيجانات سياسي و انتخاباتي مي توان ميزان صداقت اظهارات وزير را بررسي كرد.

گرچه فرد مذكور در اختيار دستگاه قضاييست و قطعا تمامي تخلفات او به دقت بررسي خواهد شد، اما دقت در فعاليت ها و سخنان پيشين جناب وزير و فرد بازداشتي حكايت از خروج جناب واعظي از دايره انصاف و ورود به وادي "سياسي بازي" دارد، چرا كه حضور مداوم فرد بازداشتي در سفرهاي وزير ارتباطات و بعضاً تمجيدهاي ويژه از او، نشان از ان دارد كه برخلاف گفته وزير، اين فرد، تنها "مدير دولت احمدي نژاد نبوده است"!

برای نمونه اين فرد در سفر استاني آقای وزیر در مرداد ماه سال جاری به لرستان، به عنوان یکی از همراهان وی حضور داشته است.

از سوي ديگر، بررسي ها نشان مي دهد واعظی زبان به تقدیر از او گشوده و از او بعنوان یکی از «مدیران نمونه» کشور یاد کرده است.

البته این ماجرا به تعریف و تمجید ختم نشده است. آقای وزیر در تاریخ 4 شهریور سال گذشته در مراسمی از این شخص تقدیر رسمی کرده است.

[خوشبخت]

پاسخ : اخبار

ناگفتههای صالحی از روزهای با احمدینژاد








دکتر علی اکبر صالحی در گفتگو با ماهنامه دیار از روزهای همکاری و فعالیت با دولت احمدی نژاد گفته است.
دکتر علی اکبر صالحی را همه به عنوان یک شخصیت آکادمیک میشناسند و او را به جناح خاصی متصل نمیکنند. اما یک نقطه در صفحات زندگی شما نقش بسته که به زعم خیلیها آن را تیره کرده است. این نقطه همان پذیرش ریاست سازمان انرژی اتمی در دوره دوّم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد پس از انتخابات 88 است. شما نیز این نقطه و نکته را تصمیمی تیره در سوابقتان نمیدانید؟

من مهندسی هستهای خواندهام و در سال 1356 قبل از پیروزی انقلاب وارد ایران شدم. در آمریکا تمام هزینههای تحصیل و تحقیقاتم از سوی دانشگاه پرداخت میشد و در دورههای مختلف، دستیار تحقیقاتی و دستیار آموزشیدانشگاه بودم. در اواخر حضورم در آمریکا هم با توجّه به شرایط رژیم سابق، قصد بازگشت به کشور را نداشتم و تلاش میکردم به کانادا بروم. تمام اقدامات لازم را نیز انجام دادم امّا توصیه خدابیامرز پدرم در زمینه خدمت به وطن و همچنین موانع عجیبی که ایجاد میشد باعث شد 200 کیلومتر از آمریکا به سمت کانادا نروم و مسیر طولانیتری را بپیمایم و به کشورم بازگردم.

در بدو ورود به کشور وارد سازمان انرژی اتمی شدم اما بعد از حدود یکی دو ماه که شرایط را برای پیشرفت، مساعد نمیدیدم به دانشگاه "صنعتی شریف" که آن روزها دانشگاه "صنعتی آریا مهر" نام داشت منتقل شدم. محیط دانشگاه برای من محیط جذابتری بود ولی در سازمان انرژی اتمی زمان میبرد تا تصمیم بگیرند که موضوعیتحقیقاتی یا مسئولیتی خاص را به من واگذار کنند. الان هم بسیار خوشحال هستم و خدا را شاکرم که اینگونه مقدر کرد و مسیر زندگی من اینگونه تغییر یافت.

بنده به دانشگاه صنعتی شریف رفتم. دانشگاه صنعتی شریفی که بنده هم در کنار برخی دیگر از افراد در تغییر نام آن از "صنعتی آریا مهر" به "صنعتی شریف" دخیل بودم و اقدامات این تغییر نام را انجام دادیم. در ابتدای حضورم در دانشگاه شریف چون این رشته جدید بود تدریس خیلی از دروس را برعهده بنده قرار دادند. افتخار میکردم که در کنار دانشجویان بزرگی چون شهید والامقام شهریاری و سایر مهندسانی که امروز در سازمان انرژی اتمی و صنعت هستهای مشغول فعالیت هستند به کار آموزش و پژوهش مشغول بودم. بنده بارها گفتهام که اگر محصول زندگی من فقط توفیق داشتن دانشجویی چون شهید شهریاری است من دِین خود را ادا کردهام.

حالا با این مقدمه میخواهم به پرسش شما بازگردم. من از سال 84 تا 88 معاون دبیر کل سازمان همکاریهای اسلامی در جدّه بودم. سال 1388 دقیقا مصادف با انتخابات ریاست جمهوری، مأموریتم در جدّه به پایان رسید. زمانی که از جدّه به تهران بازگشتم دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری انتخاب شده بود. من به دانشگاه صنعتی شریف بازگشتم تا دوباره در خدمت دانشگاه و دانشجویان باشم. با توجّه به اینکه مدّتی از تدریس دور بودم خود را برای مهر ماه و آغاز سال تحصیلی آماده میکردم که از دفتر ایشان با بنده تماس گرفتند و گفتند به نهاد ریاست جمهوری بروم. در ملاقاتی که با دکتر احمدی نژاد داشتم اصرار داشت که ریاست سازمان انرژی اتمی را بپذیرم. از او اصرار و از من انکار. من به ایشانتأکید میکردم که بنده 33 سال سابقه کار دارم و بهتر است فردی جوان ریاست سازمان را برعهده بگیرد. اما ایشان باز هم اصرار کرد. برای اینکه بتوانم فضا را تغییر دهم گفتم باید استخاره کنم که در واکنش به این حرفِبنده گفت که استخاره کرده اند.

پس شما با اصرار آقای احمدی نژاد ریاست سازمان انرژی اتمی را قبول کردید در حالی که ترجیح میدادید در دانشگاه بمانید. اگر به سوابق شما توجه شود به طور حتم لایقترین فرد برای ریاست سازمان انرژی اتمی بودید اما نکته مهم،پذیرش این سمت در دولت دوم احمدی نژاد بود. کسی به شما انتقاد نکرد که چرا پذیرفتید؟

من همیشه در کنار فعالیت دانشگاهی، جایگاه دیگری نیز برای فعالیت داشتم. از مدیریت دانشگاه تا معاونت آموزشی وزارت علوم، از نمایندگی دائم ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی تا معاونت دبیر کل سازمان همکاریهای اسلامی. بنابراین به هیچ عنوان تشنه جایگاه و سمت نبودم.

اشخاص در مسئولیت هایی که هستند در واقع خدمتگزار مردم کشورشان هستند و نه خدمتگزارِآقای رئیس جمهور. رئیس جمهور مسؤل عزل و نصب استاما مسؤلیت یک سازمان و یا نهاد در واقع برعهده فردی است که عهده دار سمت میشود. بنده به این فکر کردم کهحال که فرصت خدمتگزاری پیش آمده است فارغ از اینکه رئیس جمهور کیست باید قدم پیش گذاشت و با استعانت از خداوند متعال فعالیّت را آغاز کرد و نسبت به آینده بی تفاوت نبود.

درست میگویید. اتفاقاً خیلی از سوی دانشگاهیان و غیر دانشگاهیها به بنده انتقاد کردند. خیلی زیاد مورد اعتراض واقع شدم که چرا حاضر شدم با آقای احمدی نژاد کار کنم. به آنها گفتم ایشان بالاخره یک نفر را به ریاست سازمان انرژی اتمی منصوب خواهد کرد. حال قرعه به نام بنده زده شده است که امیدوارم با توکل و تلاش خدمتی خدا پسندانه انجام دهم.

ارتباطی بین شما و آقای احمدی نژاد از قبل وجود داشت که تا این اندازه بر حضور شما در این جایگاه تاکید میکرد؟
من اصلاً قبل از اینکه آقای دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور شود توفیق آشنایی از نزدیک با ایشان را نداشتم.اما وی بنده را کاملاً میشناخت و براساس شناختی که داشتند، تأکید میکردند تا این مسئولیت را بپذیرم.

از اینکه سرنوشت شما را به دولت احمدی نژاد کشاند رضایت دارید؟
خدا همیشه مسیری را پیش روی من قرار داده است که با گذشت زمان بیشتر به حکمت آن پی میبرم. از کانادا نرفتن من تا همین الان که در خدمت شما هستم، هر مسیری خدا پیش روی من قرار داده او را شاکرم و خیلی راضی هستم. الحمدالله علی کلّ حال

شما در دولت احمدی نژاد به سازمان انرژی اتمی آمدید. اولین چالشی که با آن روبرو شدید چه بود؟
زمانی که بنده به سازمان انرژی اتمی آمدم به سوخت با غنای 20 درصد نیاز داشتیم. برای بار اول سازمان سوخت 20 درصد را از طریق آرژانتین (سال 1366) - که تصادفاً در آن سال در یک مأموریت علمی در آنجا بودم - فراهم کرد. اینگونه میتوانم بگویم که بعد از حدود 22 سال که توفیق خدمت در سازمان حاصل شد با مأموریت تأمین سوخت 20 درصد روبرو شدم.گویا این 20 درصد باید در سرنوشت بنده باشد و این کمترین باید متوّلی 20 درصدی باشم (خنده).
از مذاکراتی که انجام شد، متوجّه شدم این بار به راحتی به ما سوخت با غنای 20 درصد نمیدهند. شروط زیادی گذاشتند و من این موضوع را به آقای دکتر احمدی نژاد منتقل کردم و تأکید کردم خودمان باید کاری کنیم و این سوخت را در داخل تولید کنیم. ایشان هم گفت هر کاری لازم است انجام شود.

آقای احمدی نژاد حمایت لازم را از شما و تیم سازمان انرژی اتمی انجام داد؟
صد در صد. ما برآورد کردیم که 25 میلیارد تومان بودجه نیاز داریم و آقای دکتر احمدی نژاد تمام این پول را تخصیص دادند.

تأمین سوخت با غنای 20 درصد در داخل کشور برای خیلی از کشورها و متخصّصان هستهای در دنیا غیرقابل باور بود. چگونه با اتکا به نیروی داخلی توانستید این کار بزرگ را به سرانجام برسانید؟

من هم همکاران مورد نظر از جمله جناب آقای مهندس ذاکر -که در آرژانتین در سال 66 متوّلی تأمین سوخت 20درصد بودند- را سریع جمع کردم. در همین اتاق کناری، جلسات خیلی خوبی برگزار کردیم که صورت جلسات واقعاً تاریخی و خواندنی است. شبانه روز کار میکردیم. خارجیها دائما میگفتند که بلوف میزنند و نمیتوانند ولی ما توجّهی به این ادعاها نداشتیم. من به همکارانم گفتم برای اینکه در وقت صرفه جویی شود فهرستی از تجهیزات مورد نیاز تهیه کنیم. بحمدالله کل پروژه به همّت کارشناسان غیور سازمان و دانشگاههای کشور با هزینه حدود 13 میلیارد تومان به اتمام رسید. یعنی تقریباً نصف برآورد اولیّه؛

خیلیها معتقدند مشکلات بعدی که کشور را گرفتار کرد از همین تلاش برای تأمین سوخت 20 درصد آغاز شد. این تفکر به نظر شما درست نیست؟
نه اینطور نیست، بلکه پروژه غرب در ارتباط باایران ستیزی از زمان آغاز انقلاب اسلامی بود. پیش از بحث ورود به پرونده هستهای، راههای دیگر فشار را نیز مورد توجّه قرار داده بودند و چون از طریق این راهها از قبیل جنگ تحمیلی، اختلافات داخلی، بحث حقوق بشر و ... به نتیجه نرسیدند تصمیم گرفتند فشار جهانی با بهانهای بین المللی وارد کنند. بنابراین بحث سلاح هایهسته ای را مطرح کردند و اینگونه فشار آوردند.

13 سالاخیر هم فشار جدّی وارد کردند. اما جمهوری اسلامی به دلیل انسجام در مواضع و فتوای رهبر معظّم انقلاب به مسیر خود ادامه داد. از سال 90 هم تحریمهای فلج کننده آغاز کردند تا مردم را از حکومت جدا کنند اما مردم تسلیم نشدند. این مقاومت و استواری باعث شد تا آنها پای میز مذاکره بیایند. بنده در مجارستان در یک سخنرانی که در فرهنگستان علوم داشتم، تاکید کردم که ارادۀ ملّت ما آنها را وادار به مذاکره کرد.

ملت خیلی محکم مقابل تحریمها و حربه فشار بین المللی ایستاد. اگر شرایطی که برای مردم ایران ایجاد کردند برای مردم هر کشور دیگری فراهم میکردند قدرت ایستادگی نمی داشتند و وادار به عقب نشینی میشدند. البته می پذیرم که تلاش ایران برای تولید سوخت 20 درصد آنها را نگران کرد و لذا تصمیم در تشدید فشارها گرفتند.
برخی دوستان و همکلاسیهای دانشگاهیم در آمریکا در شبکههای مختلف تلویزیونی مصاحبه میکردند که صالحی هیچ وقت دروغ نمیگفت؛ نمیدانم چه شده است که این دفعه چنین دروغی گفته است. من هم به آنها میگفتم منتظر گزارش آژانس بمانید اگر آژانس نیز نظری مثل شما داشت من عذرخواهی میکنم. در غیر این صورت شما باید عذرخواهی کنید.

شما در دوره کوتاهی که در دولت احمدی نژاد در سازمان انرژی اتمی بودید اقدامات قابل توجهی داشتید که سوخت 20 درصد و احیای بوشهر نمونههای مهم آنها هستند. اما باز در مقابل یک پیشنهاد دیگر احمدی نژاد کوتاه آمدید و وزارت خارجه را به سازمان انرژی اتمی ترجیح دادید. شاید پذیرش ریاست سازمان انرژی اتمی توسط شما در دولت احمدی نژاد برای خیلی از منتقدین قابل پذیرش باشد اما پذیرفتن وزارت امور خارجه اصلاً قابل قبول نیست. آن هم در شرایطی که منوچهر متکی به آن اشاره میکرد. عزل یک باره و بدون هماهنگی در سنگال. یعنی اینقدر این عزل پیام منفی داشت که به نظر میرسید شما این سمت را نخواهید پذیرفت.

بحث حضور من در وزارت امور خارجه تنها به همان ایام بازنمیگردد. سال 84 که وارد جدّه شده بودم و جناب آقای احمدی نژاد انتخاب شده بود با بنده تماس گرفته و گفتند بنده را برای وزارت امور خارجه یا وزارت علوم انتخاب کرده است. اما من ضمن احترام به ایشان گفتم که بنده تازه به جدّه آمدهام و در این محیط جا افتادهام. بالاخره به ایران آمدم و با ایشان چند جلسه دیدار داشتم تا در نهایت پذیرفتند که من به جده بازگردم.

اما هنوز یکسال از حضورم در سازمان انرژِی اتمی در سال 88 نگذشته بود که آقای دکتر احمدی نژاد خواستند که به وزارت امور خارجه منتقل شوم. من هم پاسخ دادم کهتازه کارهای سازمان روی روال قابل قبولی قرار گرفته و مسئله تکمیل نیروگاه بوشهر و نیز سوخت 20 درصد اهمیت بسیار زیادی دارند. اجازه دهید مسیر را ادامه دهم. دکتر احمدی نژاد خیلی اصرار میکرد و من هر دفعه موفق میشدم موضوع را مدتی به تأخیر بیندازم. 6 ماه این موضوع اصرار و انکار طول کشید تا اینکه یک روز برای سخنرانی در بزرگداشت شهید عزیز دکتر شهریاری به دانشگاه صنعتی شریف رفتم. هنگامی که آماده سخنرانی میشدم پیامکی رسید که متعجب شدم. در این پیامک نوشته شده بود «علی اکبر صالحی، به سمت سرپرست وزارت امور خارجه منصوب شد». واقعاًنمیدانستم چه بگویم. بنده پاسخ قطعی برای قبول مسئولیت نداده بودم ولی بهرحال آقای دکتر احمدی نژاد تصمیم را گرفته و آنرا عملی کرده بودند. در واقع در مقابل عملِ انجام شده قرار گرفتم.

شما عنوان کردید که غیر از آغاز دولت اول احمدی نژاد، در دولت دوم حدود 6 ماه دائماً به شما وزارت امور خارجه پیشنهاد داده میشد. در واقع میتوان اینگونه برداشت کرد که متکی یک دفعه عزل نشده است و از قبل در جریان بوده اما نحوه اقدام احمدی نژاد در برکناری او قابل بحث است؟

این سوال باید از آقای دکتر احمدی نژاد پرسیده شود که چرا آقای دکتر متکی را در این شرایط عزل کردند اما اینکه یک دفعه این انتصاب صورت گرفته باشد نه اینگونه نبوده است. اصلا مگر میشود بدون هماهنگی و طی مراحل مختلف انتصاب و عزلی آن هم در صدر وزارت امور خارجه صورت گیرد.

شما مدتی به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه و رئیس سازمان انرژِی اتمی بودید تا اینکه رای اعتماد مجلس را بگیرد. اما در مجلس یکی از نکاتی که برخی نمایندگان روی آن دست گذاشتند عدم تطابق تحصیلات و تجارب شما با وزارت امور خارجه بود.

بله من سه ماه هم در سازمان بودم و هم در وزارت امور خارجه تا اینکه در بهمن 90 رای اعتماد مجلس را گرفتم. در رای اعتماد بحث تحصیلات مطرح شد. اما آیا واقعاًکسی که میخواهد وزیر امور خارجه شود حتما باید تحصیلاتش منطبق با این موضوع باشد. نه اینطور نیست اگر اینگونه بود جناب آقای دکتر ولایتی که پزشک هستندنباید وزیر امور خارجه میشدند یا جان کری که حقوقدان است نباید وزیر خارجه آمریکا میشد. حرفه سیاسیدرحقیقت یک نوع هنر است. قرار نیست که الزاماً هر کس درس سیاست خوانده حتماً یک سیاستمدار خوب است. برای مثال بین اقتصاددان و اقتصادخوان فرق است.

اتفاقاً به موضوع خوبی درباره جلسه رای اعتمادم اشاره کردید. نماینده محترمی که خدا حفظش کند آن روز میگفت صالحی رشته MIT خوانده و نمیتواند وزارت امور خارجه را مدیریت کند. گفتم MIT که عنوان رشته یا درس نیست؛ اسم دانشگاه من MIT بوده است و اگر روزی چنین رشتهای آمد من از خواندن آن استقبال خواهم کرد! شما نگاه کنید طرف نمیرود حتی برای نقدِ بنده یک مطالعه کوتاه بکند و بعد به نقد بپردازد. سابقه مدیریتی من در دانشگاه شریف، در آژانس بین المللی انرژی اتمی و در سازمان کنفرانس اسلامی جملگی نشان دهنده سوابق کاری من در عرصه بین المللی بود. این موارد که مربوط به کیهان شناسی نبودند!

اما حضور شما در وزارت امور خارجه با بحرانهای منطقهای همراه شد.
این هم تقدیر بنده است. منطقهای که در آرامش بود یک دفعه بحرانی شد. اتفاق حمله به سفارت انگلیس رخ داد. 48 نفر از ما را در سوریه بازداشت کردند. بحث آمیا و آرژانتین مطرح شد و ... ضمن اینکه به شدت تعداد بازداشتیهای ما در سراسر دنیا افزایش شدید پیدا کرد.. بازداشتهایی که در آمریکا، اروپا و جنوب شرق آسیا رخ داد. تونس و لیبی نیز به هم ریخت.

در ارتباط با موضوع آرژانتین کار بزرگی کردیم. بحث آمیا به نفع کشورمان پیش رفت. رئیس جمهور سابقآرژانتین، خانم کریشنر دو بار در محافل بین المللی درباب حقانیت ایران سخن گفت. مسئول آرژانتین پرونده آمیا به صورت مشکوکی به قتل رسید. الان در سطح افکار عمومی در آمریکای لاتین همه حق را به ما میدهند. معظلسفارت انگلیس در تهران را نیز خیلی سریع رفع کردیم. وضعیت داشت پیچیده میشد. بنده دو الی سه روز بعد از این حادثه، به آلمان رفتم تا موضوع بُعد اعتراض بین المللی بخود نگیرد. با وزیر امور خارجه انگلیس، مسئله را بنحویجمع و جور کردیم تا تبدیل به یک بحران نشود. 48 زندانی که در سوریه داشتیم را نیز توانستیم به لطف الهی در زمانی که قرار بود فردایش اعدامشان کنند، آزاد کنیم.

اما گروهی همیشه به سیاستهای شما در قبال منطقه به ویژه سوریه انتقاد میکردند.
اگر وابستگی به یک جناح سیاسی داشته باشی یک حسن دارد و آن این است که آن جناح حامی شما خواهد بود اما اگر شخصی مثل بنده وابستگی سیاسی به جناحی نداشته باشد همه همزمان منتقد میشوند. مخالفان دولت بنده را نقد میکردند که چرا با احمدینژاد کار میکنی و موافقان دولت هم سیاستهای بنده را مورد نقد قرار میدادند. اما درباره سوال شما باید بگویم که الان به خوبی شاهد هستید سیاستهایی که ما در برابر سوریه به کار بردیم درست بوده است.

در تبادلات مالی نیز به شدّت در مضیقه قرار گرفتید و امکان تبادل به دلیل تحریمها به حداقل رسیده بود. هیچ تلاشی در آن زمان برای کاهش این فشارها از سوی وزارت امور خارجه انجام شد؟

بله. فقط به یک مورد اشاره میکنم. حدود 2 میلیارد یورو از هند میخواستیم و باید میگرفتیم تا قرضهایمان به اروپا را پرداخت کنیم. اما هند از پرداخت این پول به دلیل تحریمها خودداری میکرد. دو خبرنگار آلمانی بازداشتیدر ایران داشتیم. با گیدو وستروله وزیر امور خارجۀ وقتآلمان مذاکرات فراوان انجام گرفت. او را به ایران آوردیم. این دو زندانی آلمانی آزاد شدند. حدود 2 میلیارد یوروی ماتوسط هندیها آزاد و به یک بانک در آلمان واریز شد.قرضهای ما به طرفهای اروپایی پرداخت شد. در واقع ما از این طریق هم پولمان را زنده کردیم و هم تحریم را دور زدیم.

آقای دکتر؛ مسیر به سمتی میرفت که تحریمهای فلج کننده روز به روز عرصه را بر مردم تنگتر میکرد. برای ایستادگی در مقابل این تحریمها چه قدمی برداشتید که قابل توجه باشد؟

به محضر حضرت آقا گزارش مبسوطی از پیش آمدن تحریم فراگیر که در حال رخ دادن بود، نوشتیم و در آنمواردی که باید در اولویت قرار گیرند، ذکر شد. حضرت آقا بزرگوارانه در حاشیه گزارش رضایتشان را از گزارش اظهار نموده و به دولت وقت تذاکرات لازم را دادند. همین پیش بینیها و اقدامات صورت گرفته باعث شد تا علاوه بر تقویت حس مقاومت مردمی، مسیری برای حداقل کردن آثار تحریم، ترسیم شود.

یکی از نقاط روشن کارنامه شما در وزارت امور خارجه بحث عمان بود که جریان مذاکرات را نیز به سمت دیگری برد. اصلاً چه شد که چنین مسیری را انتخاب کردید در حالی که دکتر سعید جلیلی و تیم هستهای مشغول مذاکرات با کشورهای عضو1+5 بودند.
یکی از موارد مورد بحث در زمان من پرونده هستهای بود.بنده از ابتدای مطرح شدن پرونده هستهای کاملاً در جریان امور قرار داشتم. بنده متوجه شدم که پرونده هستهای دیگر از مسیر 1+5 راه به جایی نمیبرد. در آن زمان برای آزادی زندانیان ایرانی از طریق سلطان عمان تلاشهایی انجام دادیم که منجر به نتایج خوبی هم شد. در همین زمان با واسطه گری عمان بین ما و آمریکا، مسیر دوم گفتگو در کنار مسیر مذاکره با کشورهای عضو گروه 1+5 آغاز شد. این مذاکرات در دولت قبل منجر به شناسایی حق غنی سازی کشورمان شد و طی نامه که سلطان به مقام معظّم رهبری نوشتند، این مطلب رسماً منعکس شده است.

شما اجازه مقام معظّم رهبری را برای مذاکره از طریق عمان دریافت کردید. آیا رئیس دولت یعنی آقای دکتر احمدی نژاد را در جریان قرار داده بودید. وقتی آقای احمدی نژاد در جریان قرار گرفتند چه واکنشی نشان دادند. این سئوال را از آن جهت میپرسم که تیم هستهای در حال مذاکره با 1+5 بود.
آن موقع که رایزنی میکردیم به دلیل اینکه هنوز چیزی مشخص نشده بود، ضرورتی ندیدیم که موضوع را با جناب آقای دکتر احمدینژاد مطرح کنیم. اما وقتی از طرف سلطان عمان نامه ارسال شد موضوع را به ایشاناطلاع دادم.
هرچند حضرت آقا بزرگوارانه اجازه مسیر دوّم را داده بودند، اما تازه اول گرفتاری ما از حیث ایجاد هماهنگیشروع شد. فرق دولت یازدهم با دولت دهم در همین بود. در دولت یازدهم در این خصوص انجسامی است که در آن دولت، متأسفانه نبود. البته آقای دکتر احمدی نژاد مانع ما در این مسیر نشدند اما مشوق هم نبودند.

علت اینکه آقای احمدی نژاد مشوق نبود چه بود؟
حقیقتش نمیدانم ولی بنده اصرار داشتم که بگذارید در زمان باقیمانده ریاست جمهوری شما موضوع را حل کنیم اما رغبتی نشان ندادند. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم موافق باز شدن این راه نبود. میگفتند 1+5 هست دیگر چرا این راه را بازکردید.

این مخالفتها یا حداقل عدم حمایتها در حالی بود که رهبر انقلاب تاییدیه مذاکرات را به شما داده بودند.
بله. اعتقاد به ولایتمداری و ولایت پذیری اگر وجود داشته باشد، حرف حضرتِ آقا حجت است. اگر ایشان اجازۀ این مسیر را نمیدادند، یقیناً این مسیر دنبال نمی شد. اما وقتی اجازه دادند، این وظیفه ما بود که مسیر را درست برویم به نحوی که منطبق با امنیت ملی و مصالح نظام و منویّات رهبری باشد.

به خاطر این موضوع در دولت تحت فشار هم قرار گرفتید.
بنده خیلی تلاش کردم اما فشار هم زیاد بود. آقای دکتر عراقچی سیر این تحولات را خیلی خوب می دانند. یک تصوّر هم این بود که بنده این مسیر را برای اغراضِشخصی دنبال میکردم. در حالی که یکسال قبل از انتخابات ریاست جمهوری بارها گفته بودم که من اهل این مسئولیتها نیستم.

البته همانطور که قبلاً گفتم آقای دکتر احمدی نژاد هیچگاه مانع نشدند. حتی در یک مورد که به صورت مذاکرات ایرادی نابجا گرفته شده بود، ایشان به حمایت از آن پرداختند. بهرحال مذاکرات با هزار زحمت پیش رفت و منجر به ارسال نامه دوم سلطان عمان برای آقای دکتر احمدی نژاد که در آن تاکید بر شناسایی حق غنی سازی کشورمان توسط آمریکا شده بود، گردید. این نامه را نیز برخی مورد نقد و تخریب قرار میدادند. میگفتند به چه درد میخورد؟ پاسخ دادم که اگر شما یک دهم این نامه راهم بدست میآوردید کار بزرگی کرده بودید. سلطان یک کشوری نامه نوشته و از آبروی خود مایه گذاشته است و در نامه تأکید شده امریکا غنی سازی هستهای شما را به رسمیّت میشناسد، آیا این موارد کمی است؟ این کار بزرگی بود که در دو جلسه اتفاق افتاد اما اصرار برانکار بود. واقعاً تحت فشار بودیم. اگر بخواهم یک نقطهضعف از دولت سابق بگویم همین غفلت از این فرصتِ پیش آمده، بود. دولت دهم میتوانست به نحو احسن، این مسیر را مدیریت کند. در این میانه به انتخابات دور دوم اوباما رسیدیم و فرصت خیلی خوبی بود اما مقدر نبود که سرانجام کار در دولت قبل علی رغم آماده بودن همه شرایط محقق شود. بندگان خدا تدبیر کردند اما تقدیر این بود که این کار در این دولت انجام شود.

فکر میکنید اگر در زمان مذاکرات صورت گرفته در عمان، رئیس جمهور دیگری به جای جناب آقای احمدی نژاد بود مسیر مذاکرات کوتاهتر میشد؟
به احتمال قوی، بله. نمیدانم چرا آقای احمدی نژاد پا جلو نگذاشت. هیچ وقت هم نپرسیدم چرا؟

بالاخره برجام با تلاش های فراوان و حمایتهای مسئولین به تصویب رسید. انتخابات مجلس ایران از یک سو و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از سوی دیگر نگرانیهایی را ایجاد کرده است که سرانجام برجام چه خواهد شد.

سرانجام برجام مطمئن باشید نیکوست. فکر نمیکنم نه در داخل و نه در آمریکا حرکتی هیجان زده در راستای به هم ریختن برجام انجام نخواهد گرفت. ممکن است کند و تند شدن در مسیر رخ دهد اما برجام از مسیر خارج نمیشود. ما از برجام ضرر ندیدیم. قطعنامهها لغو شدند و تحریمها در حد وسیعی کنار رفتند.

ما یک دفعه توانستیم 40 تا 50 درصد به ذخایر اورانیومکشور اضافه کنیم. قبلاً اصلاً چنین تصوری وجود نداشت که 220 تن اورانیوم به ذخایر اضافه شود.مخالفتهایی که میشد واقعاً یک مقدار ناسپاسی است. با جسارت مذاکره کردیم و شکر خدا هم عزّت ملت حفظ شد و هم اقتدار کشور. همه دنیا میگویند عجب ملتی هستند که این گونه مقابل 6 قدرت جهانی ایستادند و نگذاشتند به حاکمیت و منافع ملیشان کوچکترین لطمهایوارد شود.

اما مخالفان برجام دائماً به محدودیتها اشاره میکنند. میگویند این محدودیتها حرکت هستهای ایران را کند میکند.

بله محدودیتیهایی را پذیرفتیم. یک عده همچنان ما را به خاطر این محدودیتها مورد نقد و تخریب شدید قرار میدهند. اما یقین داشته باشید که محدودیتهایی ایجادشد که بخشی از آن چه ما برجام را میپذیرفتیم و چه نمیپذیرفتیم، عملاً وجود داشت. مثلا گفته شده فلز پلوتونیوم نباید تولید کنید. حالا اگر برجام نبود تولید میکردیم؟ تا مدتها پلوتونیوم نداریم که بخواهیم فلز آنرا تولید کنیم. مثل اینکه بگویند در یک هفته موشکی نسازید که به مریخ برود. بگذارید اول موشکی بسازیم تا به ماه برود. موشکی که به مریخ برود بماند برای بعد.
ما هیچ محدودیتی را ابدی نپذیرفتیم. محدودیتها، محدودیتهایی بوده که لاجرم در این فاصله زمانی انجام نمیدادیم یا باید خودمان حتی بدون محدودیتها هم انجام میدادیم. مثلاً ما یک تعداد از سانتریفیوژها را برداشتیم. اگر برجام هم نبود ما باید همین کار را میکردیم. اگر کسی میخواست سازمان را به درستی اداره کند باید مصاحبه هزینه و فایده را انجام دهد. برای تأمین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر سالی 60 میلیون دلار میدهیم و از روسیه می خریم. اگر قرار بود چندین برابر هزینه کنیم در داخل بسازیم که به صرفه نباشد مردم به حق معترض میشدند. ما باید تولید سوخت کنیم تاضمانت تأمین سوخت را در خود ایجاد کنیم اما با قیمت مناسب.

اگر با 60 میلیون دلار نمیتوانیم تولید کنیم خب 90 میلیون دلار ولی نه چندین برابر. پس باید سانتیفیوژها را عوض میکردیم و نسل جدید میآوردیم. پس ببینید این محدودیتی که در برجام پذیرفتیم اگر بر فرض برجامی همنبود، هر کس دیگری جای بنده بود و میخواست درست سازمان را جلو ببرد باید سانتریفیوژهای نسل قدیم را با نسل جدید جابجا میکرد. محدودیتهای ما از این جنس است. حالا هر چه تلاش می کنم که برخی عزیزان سیاسیرا توجیه کنم متأسفانه صدایم به جایی نمیرسد. گویی در عالم سیاست قرار فقط بر مبارزه و رقابت است و نه الزاماً پذیرش حرف حق!

[negarminavi]

پاسخ : اخبار

گزارش بانک مرکزی از هفته دوم اسفندماه

مرغ و تخم مرغ در صدر افزایش قیمتها

عمده کالاهای خوراکی در هفتههای آخر سال در مقایسه با هفته مشابه سال گذشته با افزایش قیمت همراه شد، اما نسبت به هفته اول اسفندماه تغییرات قیمتی مرغ و تخم مرغ از سایر گروه ها بیشتر بوده است.

به گزارش خبرنگار ایسنا، در هفته منتهی به 14 اسفندماه ،قیمت لبنیات، برنج ، حبوبات، قند و شکر و روغن نباتی در قیاس با هفته ماقبل ثابت بوده است. تخم مرغ و سبزی ارزان شده اما چای، گوشت قرمز و گوشت مرغ با افزایش قیمت همراه بودهاند.

بنا برگزارش بانک مرکزی، در مقایسه تغییرات قیمتی سالانه ، حدود 9 قلم کالا با افزایش قیمت همراه شده اند که در این بین رشد 9.5 درصدی میوه های تازه و 6.8 درصدی گوشت مرغ قابل توجه است. بیشترین کاهش سالانه مربوط به تخم مرغ با 13.1 درصد گزارش شد.

در هفته مورد بررسی در گروه لبنیات قیمت تمام اقلام ثابت بود. تخممرغ 6.7 درصد ارزان شده و شانهای 8500 تا 12 هزار و 500 تومان فروش رفت.

همچنین در گروه برنج قیمت تمام اقلام بدون تغییر مانده است. میوهها و سبزیهای تازه نیز هر کدام به ترتیب 1.4 درصد گران و ارزان شد.

گوشت مرغ 4.1 درصد در هفته گذشته نسبت به هفته ماقبل گران شد و حدود 6100 تومان در سطح شهر فروش رفت. گوشت قرمز که حدود 0.1 درصد گران شده 37 هزار و 300 تومان برای گوشت گوسفند و 36 هزار و 700 تومان برای گوشت گاو و گوساله قیمت خورده است.

در هفته مورد بررسی بهای قند، شکر و انواع روغن نباتی بدون تغییر بوده است. قیمت چای خارجی معادل 0.1 درصد افزایش داشت.

http://isna.ir/fa/news/94122214109/%D9%85%D8%B1%D8%BA-%D9%88-%D8%AA%D8%AE%D9%85-%D9%85%D8%B1%D8%BA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7

[negarminavi]

پاسخ : اخبار

داستان یک نمودار ، داستانی فقط برای ثبت در تاریخ

دولت بهار: همان جوی که اجازه می دهد یک قهرمان ملی به راحتی کنار گذاشته شده و آب از آب تکان نخورد همان عوامل و شرایط هم امکان می دهد که دروغ و فریب و وعده توخالی و دل بستن به چیزهای واهی از جمله امید بستن به کمک و مساعدت خارجی بعضی ها را روی کار آورد و بر سر کار نگهدارد.


دولت بهار/ فواد: داستان یک نمودار داستان یک برهه استثنائی و کوتاه در تاریخ اخیر ایران است که زود پدید آمد و زود هم به پایان رسید. این داستان داستان چگونگی برخورد ما با شخصیت های استثنائی در کشورمان است. این داستان نشان می دهد چطور ما فرصتی را که برای ایجاد یک تحول اساسی در کشور بوجود آمده بود فرصتی را که برای دستیابی به رشد سیاسی واقتصادی مستمر پیداکرده بودیم مثل همیشه به دست خودمان نابود کردیم. داستان نمودار داستان این موضوع است که چگونه دشمنان ما کسانی که مراقب بوده اند کشور ما توقیقی بدست نیاورد چطور اوضاع را بدقت می پایند ، چطور هوشیارند چطور افراد استثنائی را تشخیص می دهند و مراقبت می کنند که پا نگیرند و اگر پا گرفتند هر طور هست از صحنه سیاست و مدیریت ایران کنار گذاشته شوند و چطور به سادگی با استفاده از خصوصیات ما بی تشخیصی نفهمی و محک و معیار درست نداشتن موفق می شوند این چهره ها را کنار زده راه هر توفیق و پیروزی برای کشور را دوباره برای مدت های مدید سد نمایند. چطور از خارج توسط شبکه ها یک هو چوئی راه می افتد و آن هو و چو پژواک خود را در داخل می یابد و به تکفیر و نفرین یک قهرمان مبدل می شود و از واعظ و عامی گرفته تا استاد و دانشگاهی همه فریاد مرگ بر فلانی شان بلند می شود و وقتی هم که طرف معزول یا اعدام می شود چطور آنرا یک رویداد بزرگ تاریخی در دفع بزرگترین خطر از صدر تاریخ تا کنون میشمرند و از برگشت اوضاع به وضعیت قبل بعنوان حماسه نام می برند. این داستان نشان می دهد در گذشته با مردان بزرگ چه رفتاری شده است . همین رفتاری که ما در این برهه در عصر خودمان داشتیم در گذشته هم اتفاق می افتاده است. یعنی رفتار ما با این مرد استثنائی تاریخ کشورمان همان رفتاری است که آنها در آن زمان می کرده اند و رفتار آن زمان آنها عینا مثل رفتار همین زمان ما و توسط خود ما در این زمان بوده است. داستان همان داستان همیشگی است. به قول آن سفیر انگلیسی که گفت وقتی خط دادیم که فلانی را ساحر اعلام کنید دیدیم چه زود پژواک آن به فریاد مرگ بر امیر کبیر مبدل شد و روزی که آن بدبخت عاشق میهن و کشور اعدام شد مردم ناآ گاه و غافل چگونه به پایکوبی و شادمانی در خیابانها پرداختند.

این داستان برای تبلیغ انتخاب مجدد احمدی نژاد به ریاست جمهوری نیست چرا که اصولگرایان چنان بد بازی کرده اند که همه مواضع به اشغال نیروهای سنتی درآمده است و با از دست رفتن خبرگان و مجلس دیگر تنها راه و روزنه باقیمانده برای نجات کشور به توسط احمدی نژاد هم بسته شده است. دیگر همه فرصت ها از دست رفته است و اصولگرایان همان بازیی را کرده اند که خواست و مطلوب دشمنان خارجی بوده است. اینست که این داستان فقط برای ثبت در تاریخ است. برای اینست که دوباره هی راجع به امیرکبیر و کریمخان و هر بزرگ تاریخ ایران کتاب ننویسیم و دم نزنیم. بدانیم که ما ملتی هستیم که بازی می خوریم. و تا بازی میخوریم کلاهمان پس معرکه است.

این نمودار ، آماری است که در کتاب سال 2015 بانک جهانی در مورد تولید ناخالص داخلی ایران Iran GDP World Bank انتشار یافته و امکان مقایسه ای را در یک دوره زمانی از قبل انقلاب تا دوره آقای روحانی فراهم می آورد. من روی این نمودار چند نقطه را با حروف A , B , C , D, E مشخص کرده ام.

A تا B شروع انقلاب تا سوم تیر 1384 زمان روی کار آمدن احمدی نژاد است. در این دوره تولید ناخالص داخلی یا درآمد ناخالص کشور حول و حوش 100 میلیارد دلار بوده است. در دوره دوم اصلاحات تحول ملایمی در جهت رشد تولید ناخالص داخلی آغاز می شود. با توجه به فاصله گرفتن اصلاحاتی ها از خط اصیل انقلاب این رشد را نمی توان به عملکرد موفق انقلاب نسبت داد. فاصله A تا B نشان می دهد در تمام طول این مدت کار مهمی از نظر اقتصادی انجام نگرفته است.

نقطه B آغاز شروع کار احمدی نژاد است. احمدی نژاد تصادفا به رئیس جمهوری ایران انتخاب شد. به خلاف امیر کبیر هیچ نسبت و قرابت فامیلی با حاکمان کشور نداشت. از این زمان ببعد تولید ناخالص داخلی از رکود و خمیدگی کنده می شود و یک رشد پرشتاب غیر منتظره ای را پیش می گیرد.

فاصله B تا D دوره شش ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد است. دو سال آخر چون احمدی نژاد فقط به ظاهر رئیس جمهور بود در عملکرد او محسوب نمی شود. در این فاصله شش ساله تولید ناخالص داخلی از 200 میلیارد دلار در تاریخ سوم تیر به 600 میلیارد دلار در آخر سال 90 افزایش می یابد. یعنی در شرایطی که در طول 27 سال از وقوع انقلاب هیچ تحولی در تولید ناخالص کشور صورت نگرفته در ظرف شش سال یکباره تولید ناخالص در دوره نهم دو برابر شده به 400 میلیارد دلار و در دو سال آخر کار احمدی نژاد در دورع دهم به سه برابر یعنی به رقم 600 میلیارد دلار افزایش پیدا می کند.

چیزی را که افراد عامی نمی فهمند عظمت و سختی این دو برابر و سه برابر شدن تولید ناخالص داخلی ، آن کندن اقتصادی economic take off و حرکت به سمت دستیابی به رشد است. تمام داستان معاصر کشورها ، تمام توفیقات و معیارها و سنجش ها دنبال همین تحولند و توفیق و عدم توفیق کشورها را از همین نظر ارزیابی می کنند.

چیزی را که افراد عامی نمی فهمند اینست که احمدی نژاد چه کرد و چه تفاوتی را ایجاد کرد که توانست وارد این مرحله کندن اقتصادی و افتادن در مسیر رشد پرشتاب شود. همه اش را انسان بخواهد بگوید طولانی است اما به یکی که بخواهیم اشاره کنیم این بود که وقتی رئییس جمهور شد در سازو کار سلطه ثروت و قدرت مسلط بر امور کشور که پشت پرده در جهت منافع خودشان کار می کنند نشد. صاحبان قدرت و ثروت در همه کشورها ، نه صرفا در ایران ، معمولا اجازه هیچ تحولی را نمی دهند. حتی در امریکا هوقتی اقای اوباما با وعده تغییر و امید می آید تا به ریاست جمهوری می رسد دست و بالش بسته می شود و عینا مثل قبلی ها عمل می کند. احمدی نژاد در این زمینه استثنا بود یعنی محکم مانند خود امام مانند رجائی قاطی باند قدرت و ثروت و تبعیت از خواست آنها و پیشبرد کارهایش برابر نظر آنها نشد. به عکس از همه آنها کنار گرفت. حلقه های مدیریت بسته را شکست. کانال های سرریز منافع به جیب گروه های خاص را مسدود کرد. سیاست ها و برنامه های خودش را ریخت و به اجرا درآورد.

سه دید متفاوت موجب حذف مردان بزرگ می شود. ینداشتن محک و معیار درست از کار بزرگ و کار نابزرگ. توانائی و شایستگی همه را یکسان فرض کردن و خود را بر همه سر دیدن دیگران را قبول نداشتن. بحث و موضوع ما این نیست که نباید تملق بگوئیم و نباید کسی را بیخود بزرگ کنیم. بحث ما اینست که محک و معیار درستی داشته باشیم که آنرا که بزرگ نیست بیخود بزرگ نکنیم و آنرا که بزرگ است بزرگ بداریم و قدرشناس باشیم. بله اگر به طرز عامیانه باشد هر کس ممکن است فکر کند من هم از احمدی نژاد خوش تیپ ترم هم با فهم تر هم با عرضه تر ، اما همینطوری یک تصوراتی از خود داشتن و یک مقایسه های اینچنینی بعمل آوردن تصور غلطی از درک بزرگی و نابزرگی است. از نظر من مهمترین معیار سنجش بزرگی یا نابزرگی توانائی یک فرد در بیرون کشیدن کشور از عقب افتادگی تاریخی، ایجاد ملت سازی و تبدیل کشور به یک دولت ملت و استقرار حکومت قانون در کشور است که بر اساس آنها بتوان به تحول اساسی و پایدار در بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی و همتراز شدن و برابر شدن با کشورهای پیشرفته جهان دست یافت. اینها کارهائی بود که احمدی نژاد کرد. هر کس دیگر این کارها را برای کشور انجام دهد باید از او تقدیر و تحسین بعمل آید و او را بزرگ داشت. احمدی نژاد چون این خصوصیات را داشته است چون علاوه بر آنها بدلیل عرفان و معنویش از مسائل روزمره عادی با هوس ها و تمایالات متداول برای مال اندوزی و بهره برداری از فرصت ها عبور کرده بود و مسائل برایش حل بود مورد تقدیر و بزرگداشت است. احمدی نژاد برای این مورد تقدیر است که اثبات خودش برای دیگران و نمایش توفیقش از طریق دست یافتن به یک مال و منالی پس از دوران خدمت ، خانه ای آنچنانی در فلان جا و دفتر مجللی در خیابان وزرا یا یکی از برج های خیابان ولیعصر برایش مطرح نبود. آنچه برایش اهمیت داشت پیشرفت خودش نبود بلکه این بود که ببیند نتیجه کار و زحمتش چه پیشرفتی را برای کشور ببار ی آورد.

به خلاف تصور موجود یا تظاهری که می شد ، نه در اواخر سال 90 ، که از اول روی کار آمدن احمدی نژاد با همه نوع اشکال تراشی و سنگ اندازیها در جهت پیاده کردن اهدافش روبرو بود. چیزهائی گفته می شد اما عملا از روز اول تلاش بر این بود که دست و بال او بسته باشد. بر همین اساس هم آنچه او توانست به انجام برساند تنها سی درصد از اهداف و برنامه هایش برای کشور بود.

نقطه C زمان انتخاب مجدد و شروع دوره دهم ریاست جمهوری از جهت دیگری هم حائز اهمیت است. در این تاریخ در دنیا یک بحران بزرگ اقتصادی روی می دهد که در واقع بدون استثنا همه کشورها را در بر می گیرد. بحران در امریکا آغاز می شود و بعد به اروپا و آسیا میرسد. این بحران جدا از مشکلات اقتصادی جدا از معکوس کردن روند رشد و توسعه کشورها بحران های اجتماعی را در بسیاری کشورها موجب می گردد. آنوقت در مورد ایران می بینید که رشد یک برابری مجدد بعدی تولید ناخالص داخلی ایران در همین زمان به وقوع پیوسته است و با اینکه بسیاری کشورها مجبور شده اند سیاست های تضییقی و اقتصاد ریاضتی را دنبال کنند در ایران طرح تحول اقتصادی و پرداخت یارانه و طرح تحول سوخت و مسکن مهر و وام ها و تسهیلات مختلف به اجرا در می آید و از همه مهمتر رشد اقتصادی سالانه کشور رقم های بالای باور نکردنی ده پانزده درصدی در سال را تجربه می کند.

از A تا B به ما گیر می دادند اما جدی نبود. کشور در وضعیتی نبود که برای کسی نگرانی ای را بر انگیزد. تنها مراقب بودند مبادا کشور جان بگیرد و انقلاب ما بعنوان یک انقلاب موفق جلوه گر شود. از B تا D در ناباوری بودند. اغلب می شنیدیم که گفته می شد امکان ندارد یا ما را متهم به دروغگوئی یا بزرگ جلوه دهی توفیقات خودمان متهم می کردند. در 88 یک تلاشی بعمل آوردند که کل اوضاع ایران را دگرگون کنند اما محبوبیت احمدی نژاد آنرا خنثی کرد. از این زمان ببعد دیگر متوجه قضایا شده بودند و آن برنامه هائی که برای کنار گذاری احمدی نژاد باید شروع می شد شروع شد.

نقطه D زمان تاثیر پذیری توطئه خارجی برای از چشم انداختن و برکنار کردن احمدی نژاد است که اتفاقا با ریاست آقای هاشمی بر مجلس خبرگان و همداستانی آیات متفاوت در طیف های متفاوت و متضاد در هم نظری علیه او جلوه گر شد. در حالیکه احمدی نژاد پر قوت داشت در سه عرصه سیاست و اقتصاد داخلی و سیاست خارجی می جنگید یک باره در تهران تصمیم گیریهای صورت گرفت که ماحصلش مسلوب الاختیار کردن احمدی نژاد بود. احمدی نژاد شگفت زده به صرافت و تیز هوشی در یافت که چه شده است و مردد بود ادامه دهد یا کنار بکشد که به گذشتی وصف ناپذیر تن می دهد و ادامه می دهد اما می داند که دیگر اختیار دار نیست و راهش سد شده است. این تقطه D است.

نقطه D نقطه توافق نظام در کنار گذاشتن احمدی نژاد است. کابینه اش از هم می پاشد راس دولت نامطلوب و بدنه آن کارامد معرفی می شود. پخش صدا و تصویر احمدی نژاد و انعکاس دیدگاه هایش ، آنچه که اسباب ایجاد تحرک و نیرو برای حرکت به جلو بود ، ممنوع می شود. دست و پایش ، نه بسته ، بلکه بریده می شود و در حالیکه در سراشیب سقوط قرارش می دهند از او انتظار کار و تلاش بیشتر و دست برداشتن از حاشیه سازی و فتح قله های جدید طلب می کنند!

نقطه D نقطه سرنگون سازی احمدی نژاد و برکناری او از اختیارات و صلاحیت هایش است که همین نقطه نقطه شروع سرنگون شدن و سقوط تولید ناخالص داخلی ما هم می باشد. احمدی نژاد از قبل این سقوط را پیش بینی کرده بود و مایل بود با سوداگران اقتصادی که در همراهی با خارج به خرید ارز و طلا اقدام می کردند و از این طریق برای کشور مشکلات اقتصادی می آفریدند مقابله شود اما باز این اجازه به او داده نشد و اختیار او برای عزل وزرایش از او سلب شد.

در سال 91 هنوز نیروی باقیمانده رشد اجازه سقوط فوری تولید ناخالص داخلی را نمی دهد اما سال 92 این سقوط شتاب بیشتری می گیرد.

نقطه E نقطه روی کار آمدن دولت یازدهم است. با روی کار آمدن این دولت روند نزولی رشد همچنان با سرعت ادامه می یابد.

درسال 91 میزان درآمد ناخالص ملی هنوز بالا و برابر 587 میلیارد دلار است اما روند صعودی متوقف شده و روند مسیری نزولی را پیش گرفته است.

در سال 92 یعنی آخرین سال ریاست جمهوری احمدی نژاد هنوز درآمد ناخالص ملی بالا ، 511 میلیارد دلار ، است اما شتاب نزولی آن نشان از عملکرد رئیس جمهوری دارد که دست و بالش بسته است.

با کنار رفتن احمدی نژاد در سال اول روی کار آمدن دولت یازدهم سقوط تولید ناخالص داخلی ادامه می یابد و از رقم 511 میلیارد به 425 میلیارد دلار کاهش می پذیرد . چنین کاهشی به معنای کاهشی 17 درصدی در میزان رشد کشور است. اگر این رقم را با رقم مربوط به آخر سال 90 یعنی اوج عملکرد احمدی نژاد ، 592 میلیارد ، مقایسه کنیم با کاهشی به میزان 167 میلیارد دلار یا 28 درصد روبرو می شویم.

ما معمولا درک درستی از ارقام نداریم بر همین اساس هم نمی توان توصیف کرد که برکناریی که به کاهش 167 میلیارد دلار از تولید ناخالص داخلی منجر شود متضمن چه معنائی است. رویگردانی که اگر روی نمی داد شاید به افزایش بازهم بیشتر درآمد ناخاص ملی تا میزان 700 یا 750 میلیارد دلار در آخر دوره احمدی نژاد منجر می گردید.

درآمد ناخالص ملی در سال 2014 ، سال دوم دوره یازدهم ، به میزان 425 میلیارد دلار هنوز به درآمد ناخالص ملی سال اول دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد ، 468 میلیارد دلار ، نرسیده است.

در سال 2015 سقوط یکباره قیمت نفت شکل می گیرد که بر اساس آن مقدار درآمد ناخالص ملی کشور در سال 2015 از رقم 2014 افت بیشتری می پذیرد و شیب آنهم شدیدتر می شود.

داستان نمودار ما مربوط بر آمار سال 2015 مبتنی بود که آمار 2016 و 2017 احتمالا سقوط بیشتری را نشان خواهند داد.
تصویری را که می شود از این بالا و پائین آمدن ارائه داد همانند آنست که ما در مسیر شمال با گذشتن از قله دماوند دوباره در جاده صاف و سرازیر پلور به آمل قرار گرفته باشیم و نمودار تولید ناخالص داخلی خط افقی را حول و حوش 400 میلیارد دلار در سال پیش گرفته باشد. آیا دوباره این رشد روندی صعودی را تجربه خواهد کرد؟ کمتر محتمل است.

درزمانی که در فاصله نقطه B تا D درآمد ناخالص داخلی مشغول دوبرابر و سه برابر شدن بود براساس تئوری مقداری پول لازم می بود حجم پول هم به همان اندازه دو یا سه برابر شود. یک چنین افزایشی حتی بیشتر از آن کاملا معقول و موجه بود و بین رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش مقدار پول یک توزان و تعادل منطقی بر قرار بود.از عوامی ها جماعت ما اینکه در آن تاریخ این افزایش مقدار پول توسط تعدادی برای سیاه نمائی در مورد عملکرد احمدی نژاد مورد استفاده قرار گرفت که با حمله به افزایش سه برابری حجم پول آنرا عامل ایجاد تورم می شمردند حال آنکه وقتی رشد با مقدار پول هم اندازه باشد ما چنین تاثیر تورمی نداریم.

از نقطه E ببعد درآمد ناخالص داخلی دائما در حال کاهش بوده است و از 600 میلیارد دلار آخر دوره فعالیت احمدی نژاد به رقم 400 میلیارد دلار یعنی یک سوم کاهش یافته است که اگر قرار بر رعایت تئوری مقداری پول می بود باید از حجم پول در گردش کشور نیز یک سوم کاسته می شد حال آنکه درست برعکس آن عمل شده است و در حالیکه یکی ـ یعنی تولید ناخالص ملی ـ همچنان راه نزولی خود را میرود دیگری ـ حجم پولی کشور ـ از هزار هزار میلارد تومان هم فراتر رفته است. تولید ناخالص داخلی یک سوم کاهش پذیرفته است جحم پول یک و نیم یا دو برابر افزایش پیدا کرده است!

نهایتا اینکه همان جوی که اجازه می دهد یک قهرمان ملی به راحتی کنار گذاشته شده و آب از آب تکان نخورد همان عوامل و شرایط هم امکان می دهد که دروغ و فریب و وعده توخالی و دل بستن به چیزهای واهی از جمله امید بستن به کمک و مساعدت خارجی بعضی ها را روی کار آورد و بر سر کار نگهدارد.

ما علیرغم ادعای فرهنگی و فهم زیادی که داریم هنوز مثل همیشه درگیر این نوع مسائلیم. تا این حالات تغییر نکند تغییر در وضع و حال ما نخواهد بود.

این داستان صرفا برای ثبت درتاریخ بود و منظور دیگری را دنبال نمی کرد.

http://www.dolatebahar.com/view/231009/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%81%D9%82%D8%B7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE

[خوشبخت]

پاسخ : اخبار

رمز پیروزی در انتخابات به روایت عارف








منتخب مردم تهران گفت: رمز پیروزی ما یکپارچگی بین اصلاح طلبان و حامیان دولت بود که شورای عالی سیاست گذاری هم بر این مساله اصرار داشت.

به گزارش ایلنا، محمدرضا عارف در همایش هم اندیشی برگزیدگان مرحله اول و نامزدهای مرحله دوم انتخابات مجلس دهم به بیان آمارهای مربوط یه نحوه مشارکت مردم در انتخابات اخیر پرداخت.

او در ادامه به مساله استانها پرداخت و گفت: رمز پیروزی ما یکپارچگی بین اصلاح طلبان و حامیان دولت بود که شورای عالی سیاست گذاری هم بر این مساله اصرار داشت.

عارف با تاکید بر اهمیت مرحله دوم انتخابات تصریح کرد: همه شاهد بودند ما به دنبال سهم خواهی نبودیم. ما معتقدیم اهمیت دور دوم بیشتر از دور اول است. اگر بخواهیم پیروزی خود را کامل کنیم و بتوانیم در این مجلس برنامهای را محقق کنیم و به تعهداتمان به مردم عمل کنیم و در مجلس فضای رفاقت باشد باید اکثریت را داشته باشیم. خوشبختانه مطالبات گام اول در گام دوم مورد تاکید قرار گرفته است. اکثریت قابل اعتنای ما در مجلس منوط به دور دوم است.

منتخب مردم تهران گفت: امروز هر موضوعی که فعالیت ما را در دور دوم تحت الشعاع قرار میدهد باید کنار گذاشته شود. همه منتخبان دور اول باید مشارکت کنند. در بد بینانهترین حالت باید حداقل ۴۰ کرسی داشته باشیم.

وی افزود: خواهش بنده این است که در یک ماه آینده هیچ حرف و تحلیل و نقطه نظری که بر این انسجام خدشه وارد کند، نباید زده شود.

رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان ضمن بیان این مساله که قرار است بعد از انتخابات دور دوم آسیبشناسی برای عملکردها کنیم ولی الان وقت آن نیست، گفت: هیچ حزبی نباید فکر کند انحصارا در این بین پیروز شده است. باید نیروهای جوان را با این فضای خوب حفظ کنیم.

او از همه خواهش کرد که تحلیلها و بحثها را برای بعد از دور دوم موکول کنند.

عارف به اهمیت تشکیل فراکسیون اکثریت در مجلس اشاره کرد و گفت: در ارتباط با رایزنی در مورد فراکسیون هم باید به کندی پیش برویم تا آسیبی به مرحله دوم وارد نشود. کار گروهی تشکیل شده که بنا شده این کار گروه با تعامل با شخصیتها قبل از هفت خرداد کارهایی که برای انسجام بخشی به فراکسیون لازم است، انجام دهد اما اینک لازم است با همین انسجام و روحیه که در دور اول داشتیم در دور دوم که عموما مردم کمتر به میدان میآیند و عمدتا رای تکلیفیها حضور دارند حضور درست داشته باشیم.

وی تاکید کرد: باید در فراکسیون به صورت اجماعی بحثها را مطرح کنیم تا در مجلس حضور موثری داشته باشیم.

[خوشبخت]

پاسخ : اخبار


بالاترین درآمد نفتی پایینترین رشد اقتصادی در دولت احمدینژاد







برنامه ششم توسعه، سومین برنامهای است که در راستای تحقق اهداف سند چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران تهیه میشود.
آفتاب :
این برنامه برای دوره زمانی 1399 – 1395 در وضعیتی اجرا خواهد شد که نتیجه بررسی عملکرد برنامههای چهارم و پنجم توسعه طی دوره 1391 – 1384 گویای این واقعیت است که با وجود ایجاد 610 میلیارد دلار درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت و گاز در این دوره، شاخصهای مهم روندی نامطلوب داشته و سیاستهای اقتصادی برای دستیابی به اهداف سند چشمانداز، نیازمند بازنگری است. در چنین شرایطی در تاریخ 29 بهمن 1392 رهبر معظم انقلاب، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ میکنند.

به طور خلاصه عملکرد رشد اقتصادی در دوره 1393- 1384، چندان رضایت بخش نبوده است. طی این مدت متوسط رشد سالانه اقتصاد، به عنوان اصلیترین شاخص عملکرد اقتصاد و تبیین کننده قدرت و بنیه اقتصادی کشور، تنها 6/2 درصد بوده است. همانطور که گفته شد عمده تحولات منفی رشد اقتصادی از اواخر سال 1390 است (نمودار1). در سال 1391 و 1392 رشد اقتصادی کشور به ترتیب منفی 8/6 درصد و منفی 9/1 درصد بود. در سطح بخشهای اقتصادی نیز بخشهای نفت، صنعت بازرگانی، رستوران و هتلداری، خدمات مؤسسات مالی و پولی که به نوعی به خارج وابسته بودند، از تشدید تحریمها آسیب دیدند و مواجه با کاهش ارزش افزوده شدند.

البته با تغییر مدیریت اقتصادی کشور از اواسط اول سال 1392 و اتخاذ مجموعه سیاستها و اقدامات مختلف ایجادکننده فضای اطمینان و ثباتبخش در اقتصاد کشور، روند افول تولید در سال 1392 نسبت به سال 1391 کاهش یافت و در سال 1393 رشد اقتصادی به 3 درصد افزایش یافت. در سال 1393 در سطح بخشهای اقتصادی، بجز بخش ساختمان و مستغلات و همچنین خدمات اجتماعی و خانگی بقیه بخشهای اقتصاد از رشد مثبت برخوردار بودهاند.

تحولات ترکیب تولید ناخالص داخلی در اقتصاد ایران تولید بر عهده چهار بخش کشاورزی، نفت و گاز، صنایع و معادن و خدمات است.

در دوره 1393- 1384، به طور متوسط 51 درصد تولید متعلق به بخش خدمات، 22 درصد متعلق به صنایع و معادن، 20 درصد متعلق به بخش نفت و گاز و بقیه نیز به بخش کشاورزی تعلق داشت. نوسانهای سهم بخشهای نفت و گاز و صنایع و معادن به دلیل تأثیرپذیری بیشتر از عوامل برونزا، محسوستر از سایر بخشها بوده است. سهم بخش خدمات ایران، در یک بازه محدود با نوسانهای کم قرار داشته است.

گروه کشاورزی

تحولات ترکیب تولید ناخالص داخلی در اقتصاد ایران تولید بر عهده چهار بخش کشاورزی، نفت و گاز، صنایع و معادن و خدمات است. در دوره 1393- 1384، به طور متوسط 51 درصد تولید متعلق به بخش خدمات، 22 درصد متعلق به صنایع و معادن، 20 درصد متعلق به بخش نفت و گاز و بقیه نیز به بخش کشاورزی تعلق داشت. نوسانهای سهم بخشهای نفت و گاز و صنایع و معادن به دلیل تأثیرپذیری بیشتر از عوامل برونزا، محسوستر از سایر بخشها بوده است. سهم بخش خدمات ایران، در یک بازه محدود با نوسانهای کم قرار داشته است.

در سطح بخشهای اقتصادی (ترکیب تولید)، متوسط رشد سالانه ارزش افزوده بخش کشاورزی طی دوره ده ساله اخیر (1393- 1384)، بالغ بر 9/1 درصد بوده که کمتر از رشد اقتصادی (6/2) درصد در این دوره بوده است. در چهار سال اول برنامه پنجم، از شتاب رشد بخش کشاورزی نسبت برنامه چهارم توسعه، کاسته شد به طوری که متوسط رشد سالانه نرخ رشد ارزش افزوده این گروه از 3 درصد به 1/1 درصد محدود شد.

در مجموع بررسی رشد ارزش افزوده بخش کشاورزی طی دهه گذشته نشان میدهد که همچنان تولیدات بخش کشاورزی، به میزان زیادی به وضعیت آب و هوایی بستگی دارد که حاکی از این است که روشهای بهرهبرداری همچنان سنتی است. علاوه بر این افزایش هزینههای تولید اعم از نیروی کار، تأمین سرمایه، سموم و بذر و انرژی و افزایش مهاجرت جمعیت فعال بخش کشاورزی، اثر منفی بر تولیدات این بخش بویژه تولیدات کالاهای اساسی و استراتژیک داشته است. زنجیره گسترده واسطهها تا رسیدن محصول به مصرفکننده نهایی نیز از دیگر مشکلات این بخش است.

گروه نفت و گاز

گروه نفت و گاز بهعنوان یکی از استراتژیکترین بخشهای اقتصادی کشور، مواجه با کاهش ارزش افزوده بوده و کاهش متوسط سالانه آن در دوره دهساله اخیر (1393- 1384)، بالغ بر منفی 5درصد بوده است. عمده تحولات مربوط به این گروه مربوط به سالهای اخیر است. ناکافی بودن سرمایهگذاریها و محدودیتهای اعمال شده بینالمللی بر سر راه انتقال سرمایه و دانش فنی از خارج به داخل و قدیمی بودن فناوریهای استخراج و فرآوری نفت خام و گاز طبیعی، در بهوجود آوردن این شرایط مؤثر بودهاند.

کاهش رشد ارزش افزوده گروه نفت و گاز باعث تنزل جایگاه آن در اقتصاد ملی شده است؛ با توجه به اتکای بخشی از منابع درآمدی دولت و حتی واردات کشور به عواید ارزی فروش نفت و گاز، کاهش تولید و به تبع آن کاهش صادرات و درآمد ارزی آن موجب شد که آسیبپذیریهای اقتصاد کشور افزایش یابد، لذا در برنامه ششم توسعه ضمن توجه به کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی، افزایش سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز میتواند موجب رونق گرفتن بخش واسطهای اقتصاد بخصوص فرآوردههای نفتی و پتروشیمی شود.

گروه صنایع و معادن

در گروه صنایع و معادن، تحولات بخش صنعت حائز اهمیتتر است و سهم بیش از 70 درصدی در گروه صنایع و معادن دارد. در این گروه بخش ساختمان در رده دوم و بخشهای آب، برق و گاز و معدن به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند. بخش صنعت در مقایسه با رشد اقتصادی کل کشور رشد بالاتری را تجربه کرده است. متوسط رشد سالانه ارزش افزوده بخش صنعت طی دوره10 ساله اخیر (1393- 1384)، بالغ بر 4 درصد بوده که کمی بیشتر از رشد اقتصادی (9/3درصد) در این دوره بوده است.

از سال1390 به دلیل پدیدار شدن آثار اجرای مرحله اول قانون هدفمندی یارانهها (افزایش قیمت حاملهای انرژی بهعنوان یکی از عوامل تولید در بخش صنعت) و تشدید تحریمها و بنابراین بروز مشکلات برای تأمین ارز واردات کالای واسطهای و سرمایهای مورد نیاز تولید بخش، شرایط خاصی بهوجود آمد. بدین ترتیب، بخش صنعت مواجه با افزایش هزینههای تولید، تأمین مواد اولیه، واسطهای و سرمایهای و تأمین سرمایه در گردش شد.

گروه خدمات
بخش خدمات از سهم 54 درصدی از کل تولید ناخالص داخلی ایران در دوره برنامه چهارم به بیش از 59درصد در چهارسال اول برنامه پنجم افزایش یافته است. این بخش در اقتصاد ایران متأثر از فعالیتهای تولیدی و بازرگانی (خارجی) است و نقش خدمات نوین و اجتماعی که معمولاً در بخشهای مالی و پولی، ارتباطات فعالیتهای کسب و کار (خدمات حرفهای و تخصصی) و خدمات اجتماعی کمتر است. در مجموع بیش از 46 درصد گروه خدمات مربوط به زیربخشهای بازرگانی، رستوران و هتلداری و حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات هستند متوسط رشد سالانه بخش خدمات طی دوره 1393-1384، تقریباً برابر 5/4درصد است که بیش از متوسط رشد سالانه اقتصاد کل کشور (5/4درصد) است.

سیاست های دولت یازدهم برای تحقق رشد حداکثری اقتصادی

از سال1390 به دلیل پدیدار شدن آثار اجرای مرحله اول قانون هدفمندی یارانهها (افزایش قیمت حاملهای انرژی بهعنوان یکی از عوامل تولید در بخش صنعت) و تشدید تحریمها و بنابراین بروز مشکلات برای تأمین ارز واردات کالای واسطهای و سرمایهای مورد نیاز تولید بخش، شرایط خاصی بهوجود آمد. بدین ترتیب، بخش صنعت مواجه با افزایش هزینههای تولید، تأمین مواد اولیه، واسطهای و سرمایهای و تأمین سرمایه در گردش شد.

با ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، مشخص میشود که با وجود تحقق نیافتن نسبی اهداف سند چشمانداز تا سال 1392، احکام این سند همچنان لازمالاتباع بوده و باید با سیاستهای جدید اصلاح و تکمیل شده، اهداف مورد نظر سند چشمانداز، بویژه رشد پویا و بهبود شاخصها، با جدیت بیشتری در دستور کار، حفظ و پیگیری شود.

لذا تهیه برنامههای عملیاتی کوتاه و میان مدت برای اجرای هر یک از بندهای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و همه دستگاههای اجرایی با سازوکاری مناسب از سوی ریاست جمهوری، ابلاغ و پیجویی شد.

از این رو، رویکرد دولت یازدهم بر دو محور «کنترل تورم و انضباط مالی با هدف آرام کردن فضای اقتصادی» و «حرکت به سمت رونق اقتصادی» متمرکز شد. در این راستا،، در طرف عرضه اقتصاد سعی شده است، با کاهش موانع اداری و اعتباری تولید، کاهش نااطمینانیها، مدیریت واردات و ایجاد تحرک در بخشهای مختلف اقتصادی بویژه بخشهای صادراتی به افزایش فعالیتهای اقتصادی کمک شود. همچنین در طرف تقاضای اقتصاد نیز دولت با اعمال سیاستهایی نظیر انضباط مالی و مدیریت مصرف دولتی و افزایش انگیزههای سرمایهگذاری به افزایش تولید کمک کند.

مجموعه اقدامهای دولت به تأسی از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، عمدتاً در قالب مصوبات «رفع موانع تولید و سرمایهگذاری و بهبود فضای کسب و کار»، مجموعه اقدامهای «خروج غیرتورمی از رکود»، اصلاحیه بودجه 1392، قانون بودجه 1393 و 1394 و قانون «رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور» (مصوبه 27/2/1394 مجلس شورای اسلامی) شکل گرفت. در مجموع پیگیری سیاستهای مذکور، دستاوردهایی برای کشور به ارمغان آورد.

تولید، سرمایهگذاری و اشتغال

همواره یکی از محورهای کلیدی و مورد توجه برنامههای توسعه کشور، رشد اقتصادی، سرمایهگذاری و اشتغال است. برآیند تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاستی روی این شاخصها تأثیرگذارند و هم اینکه تغییرات این شاخصها، آثار و تبعات مثبت و منفی بر سایر شاخصهای اقتصادی و اجتماعی دارند. با توجه به اهمیت این شاخصها در سیاستگذاری کلان کشور، در تدوین برنامه ششم توسعه نیز توجه خاصی به این موضوعات شده است.

بند نخست سیاستهای کلی ابلاغی برنامه ششم به تحقق رشد اقتصادی شتابان، پایدار و اشتغالزا به میزان متوسط سالانه 8 درصد اشاره دارد. سه ویژگی برشمرده رشد اقتصادی (شامل شتابان، پایدار و اشتغالزا). به لزوم تغییر در رویکردها و فناوریهای تولید به لحاظ کاربری (سرمایهبری)، منابع تأمین رشد اقتصادی و ترکیب و نقش مناسب بخشها در تأمین رشد تأکید دارد. برنامهریزی برای دستیابی به هدف یاد شده مستلزم شناخت ویژگیهای موجود و مطالعه آسیبشناسانه رشد اقتصادی و به تبع آن سرمایهگذاری و اشتغال به عنوان مهمترین نهادها در امر تولید، در مقاطع مختلف زمانی بویژه برنامههای توسعه است.

بررسی عملکرد گذشته و تبیین وضع موجود رشد

شرایط حال حاضر متغیرهای رشد، سرمایهگذاری و اشتغال، عمدتاً متأثر از تحولات اقتصاد در نیمه دوم دهه 1380 است. از نیمه دوم دهه 1380، درآمدهای کلان نفتی و بیتابی سیاستگذاران برای استفاده از آن بدون توجه به الزامات رشد اقتصادی با کیفیت، ضمن افزایش وابستگی اقتصاد به نفت، از طریق کنترل نرخ ارز زمینه کاهش رقابتپذیری تولیدات داخلی و افزایش واردات را باعث شد و در نهایت ظرفیت اقتصاد برای مقاومت در برابر تکانههای برون زا را محدود کرد.

به طور مشخص از سال 1390، اقتصاد کشور عمدتاً تحت تأثیر «نحوه اجرای هدفمندسازی یارانهها» و «تشدید تحریمهای خارجی» قرار گرفت. عوامل مذکور، باعث افزایش هزینههای تولید و افزایش نااطمینانیها، همچنین خروج بخش قابل توجهی از سرمایههای کشور از فعالیتهای مولد به سمت فعالیتهای غیرمولد شد. در سمت تقاضا نیز، سیاستهای انبساطی مالی و به تبع آن انبساط پولی باعث بروز پدیده «رکود تورمی»، بیثباتی اقتصادی بویژه در مباحث ارزی و تجاری شد. در ادامه، عملکرد رشد اقتصادی، رشد ارزش افزوده بخشهای اقتصادی، رشد سرمایهگذاری و اشتغال به صورت جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.

منبع: ایران

[گیلان]

پاسخ : اخبار

فارس؛طعم قهوه فرانسوی در تالار حافظ /نخست وزیر اسبق فرانسه به بورس تهران رسیدخبرگزاری فارس: طعم قهوه فرانسوی در تالار حافظ /نخست وزیر اسبق فرانسه به بورس تهران رسید
نخست وزیر اسبق فرانسه به منظور آشنایی با بازار سرمایه ایران و انتقال به سرمایه گذاران فرانسوی از بورس تهران بازدید کرد.
به گزارش خبرنگار بورس خبرگزاری فارس، امروز شنبه فرانسیس فیون، نخست وزیر اسبق فرانسه، از بورس تهران بازدید کرد و با حسن قالیباف اصل، مدیر عامل بورس تهران در خصوص بازار سرمایه ایران و بورس اوراق بهادار تهران گفتگو کرد.

در این نشست، فیون ضمن آشنا شدن با ساختار بازار سرمایه ایران، ترکیب بورسها، نحوه حضور سرمایه گذاران خارجی، ترکیب صنایع و شركت ها، وضعیت مالیات بر سود شركت ها و معاملات، در جریان آخرین تحولات بورس تهران قرار گرفت.

همچنین طرفین در مورد نحوه تعامل با سرمایه گذاران اروپایی و فن آوری سامانه معاملات و دیگر موضوعات به مذاكره پرداختند.

[خوشبخت]

پاسخ : اخبار

جهانگیری: افرادی با زد و بند، وامهای چند هزار میلیاردی دریافت کردهاند








- معاون اول رئیسجمهور گفت: افرادی با زد و بند، وامهای چند هزار میلیاردی دریافت کردهاند، در حالی که برخی فعالان بخش خصوصی قادر نبودهاند تا این حد چند صد میلیاردی، تسهیلات دریافت کنند.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور در جلسه شورای عالی پیشکسوتان اتاق بازرگانی، صنایع معادن و کشاورزی ایران افزود: وقتی صحبت از سرمایههای کشور میشود، اکثر افراد به منابع طبیعی کشور فکر میکنند اما سرمایههای انسانی بسیار با ارزشتر از منابع طبیعی هستند که باید از آنها حراست شود. دولت تردیدی ندارد که بخش خصوصی باید میداندار اصلی اقتصاد کشور باشد. دولت به طور کامل آمادگی دارد در یک تعامل سازنده با بخش خصوصی واقعی، موانع پیش روی تولید و سرمایه گذاری در کشور را حل و فصل کند.

اهم سخنان وی از این قرار است:

** اندوختههای تجربی پیشکسوتان و صاحب نظران اقتصاد کشور باید تدوین شود. متاسفانه در تدوین تاریخ اقتصاد ایران ضعیف عمل شده است و اگراین تجربیات به درستی ثبت و مدون شود، بسیاری از خطاها در آینده تکرار نخواهد شد.

در گذشته بخش خصوصی جایگاه مطلوبی در اذهان عمومی نداشت و این ابهام همواره در کشور وجود داشت که بخش خصوصی تا چه میزان اجازه دارد که بزرگ شود. خوشبختانه با ابلاغ سیاستهای اصل 44 از سوی مقام معظم رهبری این ابهامات به طور کامل رفع شد و مشخص شد که هیچ سقفی برای کار و فعالیت بخش خصوصی در کشور وجود ندارد و بخش خصوصی باید بتواند تا هر سطحی که میخواهد، رشد کند. یک موضوع انحرافی که در این میان بوجود آمده این است که عدهای یک شبه بخش خصوصی شدهاند و نمونه آن افرادی هستند که با زد و بند، وامهای کلان چند هزار میلیاردی دریافت کردهاند و این در حالی است که برخی فعالان بخش خصوصی که سالیان سال و در نسلهای مختلف است که فعالیت سالم صنعتی و اقتصادی دارند، قادر نبودهاند تا این حد چند صد میلیاردی، تسهیلات دریافت کنند.

** دولت تدبیر و امید به لحاظ نگرش و رویکرد، هیچ محدودیتی برای توسعه فعالیت بخش خصوصی قائل نیست اما موانعی پیش روی آن وجود دارد که باید مرتفع شود.

** در شرایط اقتصادی حساسی قرار داریم. در سالهای گذشته اقتصاد کشور از مسیر صحیح خارج شد و امروز بنا داریم اقتصاد را به ریل اصلی خود بازگردانیم و سرعت حرکت آن را نیز افزایش دهیم. در سالهای گذشته قدرت خرید مردم در شهرها 15 درصد و در بخش روستایی 29 درصد کاهش یافته و لازم است گام هایی در جهت بهبود وضعیت معیشت مردم و افزایش رفاه آنها برداریم.

** براساس سند چشم انداز بیست ساله قرار بود ایران در جایگاه نخست منطقه قرار گیرد اما امروز که ده سال نخست آن به پایان رسیده است با وجود منابع سرشار و درآمدهای فراوان ولی متاسفانه با اهداف تعیین شده فاصله زیادی داریم

**{ضمن تشکر از نیروهای مسلح کشور به خاطر برقراری اقتدار امنیتی کشور} در شرایطی که هرگوشه از منطقه درگیری و کشتار و ناامنی وجود دارد، با تلاش نیروهای قدرتمند مسلح، امروز ایران کانون ثبات و آرامش در منطقه است و بر ما واجب است که در این شرایط اقتدار اقتصادی کشور را نیز برقرار کنیم.

** در روزهای اخیر بانک مرکزی هیچ دخالتی برای کاهش قیمت ارز نداشته است و دولت نیز هیچگونه دخالت اداری نکرده است. اعتماد مردم نسبت به آینده و مدیریت کشور باعث شده که هیچ اقدام ناگهانی ازسوی مردم سر نزند و اگر این اعتماد در میان مردم وجود نداشت، شاهد افزایش لحظه ای قیمت ارز بودیم. البته به دنبال یکسان سازی نرخ به صورت دستوری نیستیم بلکه می خواهیم نرخ ارز بصورت واقعی و در بازار تعیین شود.

**توسعه صادرات غیرنفتی و جذب سرمایه گذاری خارجی یکی از اولویت های اساسی دولت در سال 95 است ضمن آنکه مصمم هستیم موانع توسعه صادرات غیرنفتی را برطرف کنیم و لازم است نظام بانکی و صندوق توسعه ملی نیز از این اقدام پشتیبانی کنند.

** بیش از 500 هزار میلیارد تومان طرح نیمه تمام در کشور وجود دارد. دولت اهتمام دارد طرح های نیمه تمام را به بخش خصوصی واگذار کند.

** سال 95 باید وضعیت ساخت و ساز و مسکن نیز در کشور رونق جدی پیدا کند و باید همه این اولویت ها ذیل اقتصاد مقاومتی دنبال و پیگیری شود.

**از بخش خصوصی نیز انتظاراتی وجود دارد که یکی از این انتظارات تلاش مضاعف برای توسعه صادرات است و لازم است شرکت های بزرگی برای این منظور تاسیس شود تا فرصت های فراهم شده جهت توسعه صادرات از دست نرود.

[خوشبخت]

پاسخ : اخبار


هیات های ایرلندی در راه تهران/ اراده مثبتی برای پیشبرد مناسبات وجود دارد








'جواد کچوئیان' سفیر جمهوری اسلامی ایران در دوبلین، با اشاره به ابراز تمایل ایرلندی ها برای بازگشایی سفارت خود در تهران، مناسبات سیاسی و اقتصادی دو کشور را در سال گذشته رو به گسترش توصیف کرد و گفت اراده مثبتی برای توسعه هرچه بیشتر این مناسبات در سال 1395 وجود دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سفیر جمهوری اسلامی ایران در دوبلین روز شنبه در گفت وگو با ایرنا گفت: موقعیت و جایگاه کنونی کشورمان در نظام بین الملل شامل توانمندی های ملی، منطقه ای و بین المللی به ویژه پس از توافق هسته ای و دوره پسا تحریم؛ ظرفیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و فناوری و کاربرد آن ها در روابط دوجانبه مورد توجه قرار گرفته است.
وی افزود: روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، طی یک سال مذاکرات منتهی به توافق هسته ای، بر مناسبات دوجانبه با ایرلند واجد اثر بود و حسب سطح تعاملات صورت گرفته میان دو کشور، تبادل هیات های پارلمانی، سیاسی، تجاری و اقتصادی را شاهد بودیم.
کچوئیان اضافه کرد: در ارزیابی کلیات روابط دوجانبه در سال 1394، مناسبات سیاسی - پارلمانی در سطح دیدار رئیس پارلمان ایرلند از کشورمان و دیدار متقابل رئیس محترم مجلس شورای اسلامی از ایرلند (خرداد 94) شاخص تحولی بارز در تعاملات دو کشور بود که دیدارها و گفت وگوهای صورت گرفته در سطوح عالی، میان رئیس پارلمان ایرلند و رئیس محترم جمهوری و نیز ملاقات رئیس مجلس شورای اسلامی با نخست وزیر ایرلند، حاکی از وجود اراده مثبت برای پیشبرد مناسبات در زمینه های مورد علاقه در آینده نزدیک است.
وی افزود: برگزاری «مشورت های سیاسی دوجانبه» در سطح معاونین وزیر امور خارجه دو کشور در سفر معاون اروپا و آمریکا وزارت امور خارجه کشورمان به دوبلین و نیز دیدار رئیس و اعضای گروه دوستی پارلمانی ایرلند از جمهوری اسلامی ایران (اردیبهشت 94) تائید کننده علائمی از اراده برای ایجاد تغییر و تحول در مناسبات سیاسی و پارلمانی محسوب می شود.
کچوئیان اضافه کرد: فرآیند مذاکرات و دستیابی به توافق هسته ای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای گروه 5+1 در تیر ماه 94 متعاقب آن تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل مورد استقبال دولت ایرلند قرار گرفت و وزیر امور خارجه این کشور طی بیانیه ای از این توافق برای تحقق ثبات و امنیت نام برد و دست اندرکاران توافق را مورد تحسین قرار داد.
وی افزود: رئیس پارلمان ایرلند نیز با ارسال دو نامه به ریاست محترم جمهوری و رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، دستیابی به توافق هسته ای را تبریک گفت و از آن استقبال کرد.
کچوئیان همچنین گفت: روابط تجاری ایران و ایرلند در سال 2015 با 65 درصد افزایش نسبت به سال پیش از آن به 78 میلیون یورو رسیده است که از این میزان 76.5 میلیون یورو سهم صادرات ایرلند به ایران و 1.5 میلیون یورو واردات ایرلند از کشورمان بوده است.
وی افزود: مهم ترین صادرات ایرلند به کشورمان را به ترتیب تجهیزات و کالاهای پزشکی و دارویی، اسانس و عطریات و لوازم آرایشی، مواد غذایی و مواد اولیه نوشابه های گازدار، مواد شیمیایی، ماشین آلات، تجهیزات و قطعات صنعتی و همچنین ابزارهای تخصصی کنترلی و علمی تشکیل می دهد. واردات ایرلند از ایران را نیز عمدتاً میوه، سبزیجات و خشکبار تشکیل داده است.
سفیر ایران در دوبلین گفت: مهمترین عرصه همکاری های دو کشور در سال آینده در زمینه خدمات لیزینگ هواپیما، تکنولوژی IT و دانش فنی پیشرفته ترکیبات مواد اولیه فرآورده های غذایی - لبنی، تولیدات محصولات دارویی و تجهیزات پزشکی و همچنین در زمینه تبادل دانشجو و استفاده از دوره های آموزشی زبان و تخصصی حسابداری- مالی است.
وی افزود: گشایش خط پروازی مستقیم از تهران به مقصد آمریکای شمالی از طریق فرودگاه 'شانون' ایرلند نیز یکی دیگر از زمینه های بسیار مهم همکاری است که در صورت تحقق، می تواند زمینه ساز تردد بیشتر ایرانی ها و ایرلندی ها و افزایش تعاملات تجاری دو کشور گردد.
کچوئیان گفت: به دنبال توافق هسته ای و رفع تحریم های سازمان ملل نشانه های تحرک در روابط تهران و دوبلین به وضوح مشاهده می شود. علاوه بر سفر هیات هوانوردی ایرلند متشکل از مقامات هواپیمایی و شرکت های بزرگ خدمات لیزینگ این کشور، سفرهای مستقل دیگری نیز از سوی شرکت های لیزینگ و خدمات فرودگاهی برای گفت وگو با شرکت های هواپیمایی ایرانی صورت گرفته و یا در حال انجام هست.
وی افزود: در راستای گسترش مناسبات دوجانبه اقتصادی نیز قرار است هیاتی متشکل از نمایندگان بیش از 20 شرکت بزرگ تولید کننده فرآورده های لبنی و صنایع غذایی در بهار 1395به کشورمان سفر کنند.
سفیر ایران در دوبلین اضافه کرد: هیأت دیگری نیز شامل نمایندگان شرکت های بزرگ سرمایه گذاری – صادراتی ایرلند در بهار سال آینده به کشورمان سفر خواهند کرد.
وی بیان داشت: نهایی سازی پیش نویس گواهینامه بهداشت گوشت گوسفند ایرلند برای صادرات به ایران یکی از موارد مورد تقاضای طرف ایرلندی است که در صورت انجام آن، صادرات گوشت مرغوب گوسفندی ایرلند به کشورمان نیز محقق خواهد شد.
کچوئیان تصریح کرد: با توجه به ابراز تمایل مقامات ایرلندی برای بازگشایی سفارت شان در تهران، قطعا تحقق این امر بر روند رو به گسترش مناسبات و همکاری های دو کشور تاثیر بسزایی خواهد داشت.
جمهوری ایرلند کشوری واقع در بخش جنوبی جزیره ایرلند است که بخش شمالی آن بخشی از خاک بریتانیا را تشکیل می دهد.
جمعیت ایرلند جنوبی به حدود چهار میلیون و 700 هزار نفر می رسد که با درآمد سرانه حدود 48 هزار دلار در سال، در رده چهاردهم جهانی قرار دارند.
نظام حکومتی این کشور جمهوری پارلمانی است، قوه مجریه از دولت به رهبری نخست وزیر تشکیل یافته و رئیس جمهوری، رئیس تشریفاتی کشور است.
منبع: ایرنا

[ایرج سابق]

پاسخ : اخبار

جهانگیری اعلام کرد:
اولویتهای اقتصادی دولت در سال۹۵/ارز را با دستور تک نرخی نمیکنیم


http://www.mehrnews.com/news/3579285/%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DB%B9%DB%B5-%D8%A7%D8%B1%D8%B2-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%AA%DA%A9-%D9%86%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85

- یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۰

معاون اول رئیسجمهور، توسعه صادرات غیرنفتی،جذب سرمایه گذاری خارجی،اصلاح نظام بانکی،یکسان سازی نرخ ارز،افزایش سرمایه بانکهاواتمام طرحهای نیمهتمام را از اولویتهای دولت در سال ۹۵ اعلام کرد.

[خوشبخت]

پاسخ : اخبار


همزمان با اعلام حکم دادگاه علیه بابک زنجانی
"فساد" یک سبک زندگی در ایران ؟








تنها تعداد معدودی از سیاستمداران نسبت به افزایش میزان شیوع فساد در جامعه ایران و نهادهای دولتی هشدار داده اند. آنان می دانند که تداوم معضل "فساد" می تواند به ناآرامی های اجتماعی بیانجامد.
سرویس بین الملل خرداد: سایت "میدل ایست آی" با اشاره به حکم اخیر صادر شده از سوی دادگاه برای بابک زنجانی می نویسد:"بابک زنحانی میلیاردر مهم ایرانی به فساد محکوم شده است. او به اتهامی 2.8 میلیارد دلاری مجرم شناخته شده است. این میلیاردر 41 ساله به واسطه معاملات نفتی که در دوران احمدی نژاد انجام می داد و تحریم ها را دور می زد توانست ثروت زیادی را برای خود فراهم کند. در واکنش به خبر محکومیت او حسن روحانی رییس جمهوری ایران اعلام کرد که مردم می خواهند بدانند که چه شده و این پول ها در کجا خرج شده است. اظهارات روحانی به طور ضمنی مبنی بر آن است که ظاهرا زنجانی تنها نبوده و در این کار با مقام های نیز در ارتباط بوده است. پس از اعلام حکم دادگاه "امیر عباس سلطانی فر" یکی از اعضای کمیسیون پارلمانی بر رسیدگی به پرونده زنجانی اظهار کرده که ضروری است تا این اطمینان کسب شود که چه کسانی پشت سر او بوده اند و این اطمینان را به او داده بودند که او اعدام نخواهد شد. افشای پشت پرده این واقعیت اهمیت دارد".


به گزارش خرداد، این نشریه می افزاید:"فساد اجتناب ناپذیر است و در همه کشورها وجود دارد و در عین حال مقیاس و میزان آن متفاوت است. "احمد توکلی" اقتصاددان صریح و رک گوی مجلس به تازگی درباره "فساد سیستماتیک" در ایران هشدار داده بود و خاطر نشان کرد که تداوم این روند می تواند منجر به فروپاشی نظام شود. هم چنین، مقام معظم رهبری نیز به طور دائم درباره تداوم فساد هشدار داده و گلایه کرده اند. ایشان از مقام های عالی رتبه کشوری این پرسش را مطرح کردند که چند سال پیش من در مورد فساد صحبت کردم و به سران قوا نامه نوشتم واقعا در عمل چه کاری برای مبارزه با فساد انجام شده و می شود"؟

این نشریه در ادامه اشاره می کند که مفهوم "رانت اقتصادی" مربوط به فساد است و در رسانه های ایران به طور گسترده ای مورد بحث قرار می گیرد. رانت اقتصادی زمانی موضوعیت می یابد ک یک فرد چیز منحصر بفردی را در اختیار می گیرد و تصمیم می گیرد تا با استفاده از موقعیت و یا کسب منافع مادی از مضرف کنندگان بهره ببرد. فعالیت های رانت جویانه در ایران شایع است و در زمره آن ها رشوه، تقلب، اختلاس و دیگر معاملات مشکوک از جمله سوء استفاده از بخش دولتی نیز وجود دارند".

این نشریه در بیان علت همه گیری "فساد" در ایران می نویسد:"دولت ایران بزرگ است. از نفت و گاز تا صنایع از جمله لوازم یدکی خودرو، مواد بهداشتی و غذایی، بانکداری و هواپیمایی می توان حضور دولت را در هر گوشه ای زندگی در ایران مشاهده کرد. براساس برخی برآوردها حدود 80 درصد از نیازهای روزمره زندگی ایرانیان را بخش دولتی تامین می کند. این منجر به ایجاد طیفی از کارکنان در بخش دولتی می شود که به دنبال کسب فرصت برای استفاده از موقعیت خود و بهبود وضعیت معیشتی شان هستند. کمبود دستمزدهای کارکنان بخش دولتی در میان برخی از آنان این انگیزه را ایجاد می کند که برای تامین هزینه های زندگی خانواده خود به فسادروی آورند. در این بین بخش کوچکی از کارکنان حقوق خوبی دریافت می کنند و عامل اصلی ارتکاب فساد در میان آنان حرص و از قلمداد می شد. پاسخگویی و عدم وجود آن یکی دیگر از عوامل تعیین کننده در گسترش فقساد است. هم چنین وجود پارتی بازی و ضعف جامعه مدنی نیز سبب می شود تا سازمان های جامعه مدنی، پژوهشگران و حسابرسان مستقل و رسانه ها نتوانند به حد گسترده ای به موضوع فساد و ابعاد و جزئیات آن در ایران بپردازند".

این سایت در ادامه اشاره می کند که زنجانی صرفا یک فرد و یک نام بود و معلوم نیست چه کسانی در پشت پرده او را حمایت می کردند. این سایت می نویسد:"در سال 2015 میلادی، شاخص فساد که توسط سازمان شفافیت بین المللی منتشر شد نشان می داد که ایران در میان 168 کشور جهان در رتبه 130 قرار دارد. یک عامل مهم و موثر بر شاخص فساد عدم شفافیت در اقتصاد است. کارکنان بخش دولتی با استفاده از فرصت هایی که در اختیار دارند برای ارتقای موقعیت خود ممکن است به رشوه مبادرت ورزند".

میدل ایست ای در ادامه از عواقب و پیامدهای تداوم فساد می نویسد:"تحت یک نظام گسترده از فساد، لذت بردن از رانت اقنصادی توسط عده ای به یک پدیده متداول تبدیل می شود. نتیجه اجتناب ناپذیر ظهور چنین وضعیتی تمرکز ثروت در دست یک اقلیت کوچک است. در آن صورت توزیع درآمد ناهمگون تر و نابرابری تشدید می شود. در چنین شرایطی نرخ فقر افزایش می یابد". این سایت اشاره می کند که یکی از دلایل اصلی دشواری مبارزه با فساد در ایران نبود آمار و داده های قابل اعتماد است و در این باره می نویسد:"برای مثال، حجم گسترده ای از کالاها به طور غیر قانونی و بدون ثبت شماره رسمی صادرات و واردات به ایران وارد می شوند. در نتیجه داده قابل اعتمادی وجود ندارد که بتوان بر پایه آن برنامه ریزی اقتصادی برای اصلاحات را انجام داد. پرداخت رشوه برای کاهش مالیات و عدم شفافیت در عوارض گمرکی همگی از جمله موانع دولت برای مبارزه با فساد هستند. یکی دیگر از اثرات نامطلوب فساد در ایران آن است که بخش بزرگی از استعدادهای کشور که جوانان دارای تحصیلات عالی هستند به جای کار مولد در فعالیت های رانت جویانه شرکت کنند".

این سایت با طرح این پرسش که آیا ایران می تواند فساد را مهار کند می نویسد:"علی لاریجانی رییس مجلس ایران یک بار در مجلس اظهار کرد که هیچ امیدی برای مبارزه با فساد ندارد. واقعیت آن است زمانی که فساد به طور سیستماتیک در کشوری همه گیر می شود این موضوع به یک روش زندگی تبدیل می شود. در ایران بسیاری از مردم در زندگی روزمره با این سیستم فساد سر و کار دارند و سعی می کنند تا خود را با آن انطباق دهند. آنان به سادگی تلاش می کنند تا در بدترین وضعیت ممکن بهترین منافع را کسب کنند. مطمئنا این وضعیت نامطلوب است. اما برای از بین بردن فساد جامعه و دولت باید با یکدیگر اراده لازم را داشته باشند. در این میان تنها تعداد معدودی از سیاستمداران نسبت به پیامدهای تداوم فساد در ایران هشدار داده اند".

[rajabi]

پاسخ : اخبار

خودکشی در پاساژ پایتخت +عکس

جام جم نوشت: جوان 30 ساله ای با پریدن از ساختمان پاساژ پایتخت در خیابان میرداماد به زندگی اش پایان داد.

ساعت 16 عصر امروز جوان 30 ساله ای پس رفتن به طبقات بالایی پاساژ پایتخت در خیابان میرداماد اقدام به پریدن به خیابان کرد.

با حضور نیروهای اورژانس در محل مشخص شد جوان 30 ساله به علت شدت جراحات جانش را از دست داده است.

با اعلام موضوع به پلیس تحقیقات برای مشخص شدن انگیزه خودکشی آغاز شد.

[اروین]

پاسخ : اخبار

فقط برای دارندگان ملی کارتپرداخت پول در خودپردازهای ملی به 500 هزار تومان افزایش یافت

بانک ملی ایران اخیرا سقف برداشت نقدی از عابر بانک های خود را افزایش داده و دو رقم جدید یعنی 300 و 500 هزار تومان را به گزینه های دریافت وجه افزوده است.

از این پس مشتریان بانک ملی می توانند با ملی کارت خود 300 و 500 هزار تومان نیز از خودپرداز ملی برداشت نقدی داشته باشند.

البته این برداشت نقدی فقط به دارندگان ملی کارت ممکن شده و دارندگان کارت سایر بانک ها نمی توانند بیش از 200 هزار تومان برداشت کنند.

چندی پیش نیز خبرهایی از بررسی امکان افزایش برداشت نقدی از خودپرداز های بانک ها مطرح شده بود.