کارگاه

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

حقیقتش نظرسنجی بورس را من بیشتر قبول دارم. (یعنی سبزی و قرمزی بورس)
چون اینها به منابع رانت وابسته هستند. به منابع نظرسنجی های بزرگ در حد صدا سیما و دستگاه ها و نهاد ها و ... اگر احتمال آقای روحانی را بیشتر می دانستند امروز خودرویی ها باید سبز تر از چهارشنبه پیش از مناظره می بود... :(

به هر حال... من که طرفدار آقای روحانی نیستم... :) حالا دو روز هم سبدم قرمز شود... فوقش می فروشم... البته طرفدار بقیه شان هم نیستم! :d کلا من این دوره با هیچ کس حال نمی کنم. :|

یک استادی داشتیم می گفت بررسی کردن آمار اشتغال و تورم و رشد اقتصادی و ... که توسط دولت های مختلف در جهان ارائه می شود احمقانه است!
می گفت برای اینکه ببینید یک دولت چقدر رشد اقتصادی داشته است بروید آمار مصرف برق در آن دولت/کشور را نگاه کنید. اگر رشد خوبی کرده بود معلوم است که چرخ کارخانه ها و خانه ها دارد می چرخد... وگرنه خبری هم از رشد اقتصادی و رفاه و عدم فلاکت و... نیست.
==========
روی همین حساب من گفتم نظرسنجی واقعی به نگرم در قیمت های خودروسازان باید خودش را نشان بدهد...
==========
و به همین منوال است وقتی یک مدیرعامل خبری بنیادی و نو و عالی از شرکتش ارائه می دهد ولی از آن طرف نه پیش از خبر و نه پس از خبر هیچ تحرکی در سهام نمی بینیم... معلوم است که یک جای کار می لنگد!

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

سلام و صبح به خیر؛

خودرویی ها دارند حمایت می شوند پس فروشی نیستند.

حتی اگر دولت هم عوض شود به احتمالی یک بالای دیگر خواهند داشت تا اعضای دولت قبلی که وارد شده اند بتوانند کامل خارج شوند.

خاذینح گزینه ی خوبی است.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

الان یادم افتاد هم رئیسی و هم قالیباف خیلی خیلی خیلی روی کشاورزی تاکید داشتند...
اگر روحانی رای خوبی نیاورد بد نیست به کمباین و تراکتور و کل گروه زراعت و ... فکر کنیم. (کمباین و تراکتور مهم تر از خود زراعتی ها هستند! مانند رتکو که همیشه جلوتر و بیشتر از پتروشیمی ها باید حرکت کند.)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

همین جوری... خاطرات...
==============

برخی وقت ها برخی ها را که می بینم حسادتم می آید... حسادت که نه... ولی یک جورهایی غبطه می خورم... وقتی می بینم برخی خیلی موفق شده اند (به خصوص در بورس) با خودم می گویم حتما حتما حتما من هم باید به آنجا یا بالاتر از آنجا برسم و خودم را از اینکه تا کنون نتوانسته ام به آنجا برسانم و اینکه تلاشم را و تمرکزم را به خوبی معطوف به هدفم نکرده ام سرزنش می کنم.
که این حسم ناشی از کمال گرایی ام است... که البته می دانم کمال گرایی در مورد مسائل دنیوی اشتباه است...
حالا بگذریم از اینکه این کار اشتباه است یا درست...
مقدمه ای شد که بگویم دیروز در مجمع یکی از عزیزان ِ همکار را دیدم (آقای س پ ا ه ی) که خیلی آدم موفقی است... خیلی... خیلی خیلی... من تا الان گمان می کردم از این بچه مایه دار ها است که بابایش به او پول داده بیاورد تو بازار... بورس بازی!... ولی وقتی با یکی دیگر از دوستان درباره اش صحبت می کردیم (کسی که چندین سال است می شناسدش) و او به من گفت که ایشان در قدیم یکی از ما بوده و توانسته به واسطه ی درایت و زکاوت و سوادش خودش را به اینجا برساند... یک مقدار غبطه خوردم...
البته خیلی خوب هم شد... این آقا یک مثال عملی است از اینکه «می شود». شدنی است.
می دانید چیست؟ پول یک چیز است... موفقیت یک چیز دیگری است...
و من الان از ته ته ته دلم آرزو می کنم یک روزی به این سطح از موفقیت برسم. :x
یکی از دلایلی که هنوز از بورس نرفته ام هم در همین ارتباط است... نمی خواهم نصفه ولش کنم... من پروژه های زیادی در زندگی ام داشته ام... شغل های متفاوتی هم در زندگی ام داشته ام... ول کردن یک پروژه و نیمه کاره گذاشتن آن، آن قدر بار منفی به آدم منتقل می کند که نگو و نپرس... از طرف دیگر اگر یک پروژه ی آدم به ثمر بنیشیند انگار تمام دنیا را به آدم داده اند! /:.Heart.:/ >:D<
البته حماقت است آدم روی یک چیزی که آینده ندارد، یا آینده ی چندان خوبی ندارد، سرمایه گذاری زمانی بکند... ولی بورس انگار آینده دارد...
مهلت یک ساله ام تمام شد... عیب ندارد... باز هم می خواهم وقت بگذارم... هنوز به جایی نرسیده ام که احساس کنم «نمی شود».

[gholamk]

پاسخ : کارگاه

همین جوری... خاطرات...
==============

برخی وقت ها برخی ها را که می بینم حسادتم می آید... حسادت که نه... ولی یک جورهایی غبطه می خورم... وقتی می بینم برخی خیلی موفق شده اند (به خصوص در بورس) با خودم می گویم حتما حتما حتما من هم باید به آنجا یا بالاتر از آنجا برسم و خودم را از اینکه تا کنون نتوانسته ام به آنجا برسانم و اینکه تلاشم را و تمرکزم را به خوبی معطوف به هدفم نکرده ام سرزنش می کنم.
که این حسم ناشی از کمال گرایی ام است... که البته می دانم کمال گرایی در مورد مسائل دنیوی اشتباه است...
حالا بگذریم از اینکه این کار اشتباه است یا درست...
مقدمه ای شد که بگویم دیروز در مجمع یکی از عزیزان ِ همکار را دیدم (آقای س پ ا ه ی) که خیلی آدم موفقی است... خیلی... خیلی خیلی... من تا الان گمان می کردم از این بچه مایه دار ها است که بابایش به او پول داده بیاورد تو بازار... بورس بازی!... ولی وقتی با یکی دیگر از دوستان درباره اش صحبت می کردیم (کسی که چندین سال است می شناسدش) و او به من گفت که ایشان در قدیم یکی از ما بوده و توانسته به واسطه ی درایت و زکاوت و سوادش خودش را به اینجا برساند... یک مقدار غبطه خوردم...
البته خیلی خوب هم شد... این آقا یک مثال عملی است از اینکه «می شود». شدنی است.
می دانید چیست؟ پول یک چیز است... موفقیت یک چیز دیگری است...
و من الان از ته ته ته دلم آرزو می کنم یک روزی به این سطح از موفقیت برسم. :x
یکی از دلایلی که هنوز از بورس نرفته ام هم در همین ارتباط است... نمی خواهم نصفه ولش کنم... من پروژه های زیادی در زندگی ام داشته ام... شغل های متفاوتی هم در زندگی ام داشته ام... ول کردن یک پروژه و نیمه کاره گذاشتن آن، آن قدر بار منفی به آدم منتقل می کند که نگو و نپرس... از طرف دیگر اگر یک پروژه ی آدم به ثمر بنیشیند انگار تمام دنیا را به آدم داده اند! /:.Heart.:/ >:D<
البته حماقت است آدم روی یک چیزی که آینده ندارد، یا آینده ی چندان خوبی ندارد، سرمایه گذاری زمانی بکند... ولی بورس انگار آینده دارد...
مهلت یک ساله ام تمام شد... عیب ندارد... باز هم می خواهم وقت بگذارم... هنوز به جایی نرسیده ام که احساس کنم «نمی شود».

آقا محمد حسین عزیز سلام
من پروژه های زیادی در زندگی ام داشته ام... شغل های متفاوتی هم در زندگی ام داشته ام... ول کردن یک پروژه و نیمه کاره گذاشتن آن، آن قدر بار منفی به آدم منتقل می کند که نگو و نپرس... از طرف دیگر اگر یک پروژه ی آدم به ثمر بنیشیند انگار تمام دنیا را به آدم داده اند!
این جمله ات واقعا به دلم نشست.
اتفاقا من هم بجز معلمی چند تا کار دیگه هم امتحان کردم اما هیچ کدوم مثل بورس تو جون من نیفتاده که آدم هی طرفش کشیده بشه. یعنی یه جوری آدمو جذب خودش میکنه.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

آقا محمد حسین عزیز سلام
من پروژه های زیادی در زندگی ام داشته ام... شغل های متفاوتی هم در زندگی ام داشته ام... ول کردن یک پروژه و نیمه کاره گذاشتن آن، آن قدر بار منفی به آدم منتقل می کند که نگو و نپرس... از طرف دیگر اگر یک پروژه ی آدم به ثمر بنیشیند انگار تمام دنیا را به آدم داده اند!
این جمله ات واقعا به دلم نشست.
اتفاقا من هم بجز معلمی چند تا کار دیگه هم امتحان کردم اما هیچ کدوم مثل بورس تو جون من نیفتاده که آدم هی طرفش کشیده بشه. یعنی یه جوری آدمو جذب خودش میکنه.

سلام و عرض ادب؛ @};-

خیلی ارادت داریم. @};-

===============

در ارتباط با همین حرف هایی که زده شد...

دو تا حس است (برای من که دو تا حس است برای بقیه را نمی دانم.) :

یکی اش عشق به کار کردن است. یکی اش عشق به این گونه از کار کردن است... یکی اش عشق به چیزی است به نام قمار. یکی اش هم عشق به پول است. یکی دیگرش هم... :d (کلا دو تا شد! نه؟ :d )

به هر حال... عشق به قمار خیلی بد است. دقیقا آدم (موقع خرید و فروش) می شود مانند این کسانی که می روند بلیت بخت آزمایی ملی می خرند! انگار تخم مرغ شانسی می خواهیم بخریم...

آهان! یادم رفت بگویم... یک عشق دیگر هم هست. (که با آن قبلی ها کلا می شود دو تا! :) ) عشق به اینکه ببینی تهش چه می شود! مانند بازی رایانه ای... مانند فیلم سینمایی... مانند تخمه شکستن... آدم هی خرید و فروش می کند ببیند تهش بدبخت می شود یا خوش بخت؟ :d


به شخصه دوست دارم و تلاشم را می کنم که تنها عشقم در بورس «پول» بشود. و البته پول هم برای چیزهای دیگر می خواهم... (رفاه... تامین بودن... در مراحل بالاتر کمک به بقیه... کمتر مشغول بودن و وقت پیدا کردن برای سایر کارها...)

عشق به این کار هم بد نیست... ولی وقتی می بینم کسی که یک عمر زندگی اش را گذاشته (حالا موفق شده یا ناموفق مانده) و یک جور اعتیاد به بورس پیدا کرده... خوشم نمی آید مانند او باشم...
ولی خوب به این کار علاقه هم دارم...

کلا من به هر کاری که تو زندگی ام کرده ام علاقه داشته ام... (الحمد لله) واقعا لذت می بردم... یک دوره ای مغازه دار بودم! انصافا انصافا این قدر حال کردم که نگو و نپرس! یک قران هم در نمی آوردم ها! ها ها ها ها ها laughingsmiley ولی خیلی علاقه داشتم... خیلی هم تلاش می کردم... رفتم سفارش دادم برای آنجا تراکت ساختند و بعد خودم رفتم تراکت ها را پخش کردم... خیلی برای آنجا کار کردم... و خیلی لذت هم داشت... پله های موفقیت را برای خودم ترسیم کرده بودم... که مثلا راه و چاهش را یاد بگیرم... برای خودم یک مغازه اجاره کنم... بعد پولم که زیاد شد دو تا مغازه اجاره کنم... بعد یواش یواش بروم در کار واردات و و و (حیف... که در این کار به نتیجه نرسیدم و به در بسته خوردم... واقعا فکر می کنم اگر یک مقدار دیگر رویش کار می کردم می شد از دلش یک چیزی در بیاورم... حیف...)

خلاصه اینکه در هر کاری و هر پستی که بودم به کارم علاقه داشتم... الان هم به این بورس علاقه مندم.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

می دانید چیست؟

بعدا که ان شاء الله موفق شدیم یک نفر می آید می گوید... ببین طرف چقدر راحت دارد پول در می آورد... کاش آن یک نفر بیاید و الان ما را نگاه کند... که سر و چشم و گردن و کمر و شکم و پا و کلا حال و زندگی مان را گذاشته ایم و داریم زحمت می کشیم و به جایی نمی رسیم... و در بیم و امید این هستیم که آیا راه را درست رفته ایم یا اشتباه؟
نمی داند... که چقدر فشار و استرس و اضطراب به آدم وارد شده...
نمی داند که چند بار به خاطر همین درگیری های کاری (روحی و بدنی) آدم دچار افسردگی شده...
نمی داند که از 24 ساعت روز 25 ساعت وقت گذاشتن و نرفتن دنبال تفریح و کارهای معمولی چقدر سخت است...
و نشستن های بلند مدت پشت رایانه و پیگیری هزار عامل چقدر اذیت کننده می تواند باشد...
نمی داند که پای هر ارسال از برگه های این جستار مقداری از عمر آدم رفته...
نمی داند که با هر سخن رئیس جمهور و معاون و وزیر و مدیر عامل و روسای جمهور کشورها و بلکه با هر حرکت سفته بازان چه استرس هایی که به آدم وارد نشده...
نمی داند که اینکه اطرافیان این کار را یک شغل حساب نکنند و زمانی که روز و شب داری تلاش می کنی را وقت تلف کردن بدانند چقدر می تواند در آدم تاثیر گذار باشد...

نمی داند...

ولی من می دانم...
من می دانم که هر کالایی یک بهایی دارد.
(و بهایش را سنجیده ام و حاضر شده ام آن را بپردازم. حاضر شده ام بخشی از عمر و جوانی و تفریحات و لذت هایم را بدهم و امیدوارم که ان شاء الله کالایی به ازای آن از خدای رزاق دریافت کنم.)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

یکی اش عشق به کار کردن است. یکی اش عشق به این گونه از کار کردن است... یکی اش عشق به چیزی است به نام قمار. یکی اش هم عشق به پول است. یکی دیگرش هم... :d (کلا دو تا شد! نه؟ :d )

برخی ها را در بورس می بینی...
می بینی 400 سال است طرف تو بورس است! (از این 400 سال من خودم 500 سال کاملش را به خاطر دارم!)
حضور دارد... آن هم چه حضوری؟؟؟ حضوری پر رنگ و موثر!
طرف یک اعتماد به نفسی هم دارد که بیا و ببین...
و جالب است که عقایدش بعد از این 400-500 سال همان عقاید قدیم است و هنوز گول بازی های بازار را می خورد و هنوز راهبرد داد و ستدی خاصی ندارد و هنوز از روی دست دیگران خرید و فروش می کند و با اخبار اشتباه گول می خورد و می خرد... هنوز در قله ها و در صف همراه خانم های خانه دار می خرد و در کف ها با زیان و اعصاب ناراحت می فروشد و و و
یکی باید بیاید به او بگوید آخر عزیز من! فازت چیست دقیقا؟
اگر قرار نیست پیشرفت کنی... اگر همان هستی که بودی... دقیقا بفرما ببینیم این بودنت به خاطر چیست؟

تو که نه ماهی گیر خوبی هستی و نه قلاب ماهی گیری می سازی... کلا هدفت چیست؟

انصافا بد نیست آدم هر چند وقت یک بار بنشیند با خودش دو دو تا چهار تا بکند ببیند اصلا کیست؟ اینجا چه می کند؟ می خواهد چه کند؟ یک حسابی بکند ببیند آیا راهش را درست رفته یا نه؟ و از این به بعد می خواهد چه کند؟

باز صد رحمت به این پیرمردهای مجمعی... می روند مجامع به قصد شیرینی و چای! و گرفتن هدیه ی ناچیز مجمع! و چانه زدن سر یک قران این ور آن ور کردن سود!

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

برخی ها را در بورس می بینی...
می بینی 400 سال است طرف تو بورس است! (از این 400 سال من خودم 500 سال کاملش را به خاطر دارم!)
حضور دارد... آن هم چه حضوری؟؟؟ حضوری پر رنگ و موثر!
طرف یک اعتماد به نفسی هم دارد که بیا و ببین...
و جالب است که عقایدش بعد از این 400-500 سال همان عقاید قدیم است و هنوز گول بازی های بازار را می خورد و هنوز راهبرد داد و ستدی خاصی ندارد و هنوز از روی دست دیگران خرید و فروش می کند و با اخبار اشتباه گول می خورد و می خرد... هنوز در قله ها و در صف همراه خانم های خانه دار می خرد و در کف ها با زیان و اعصاب ناراحت می فروشد و و و
یکی باید بیاید به او بگوید آخر عزیز من! فازت چیست دقیقا؟
اگر قرار نیست پیشرفت کنی... اگر همان هستی که بودی... دقیقا بفرما ببینیم این بودنت به خاطر چیست؟

تو که نه ماهی گیر خوبی هستی و نه قلاب ماهی گیری می سازی... کلا هدفت چیست؟

انصافا بد نیست آدم هر چند وقت یک بار بنشیند با خودش دو دو تا چهار تا بکند ببیند اصلا کیست؟ اینجا چه می کند؟ می خواهد چه کند؟ یک حسابی بکند ببیند آیا راهش را درست رفته یا نه؟ و از این به بعد می خواهد چه کند؟

باز صد رحمت به این پیرمردهای مجمعی... می روند مجامع به قصد شیرینی و چای! و گرفتن هدیه ی ناچیز مجمع! و چانه زدن سر یک قران این ور آن ور کردن سود!

سلام و وقت به خیر؛

این حرف هایی که من می زنم همه اش به خودم است ها... (یک وقت به کسی بر نخورد...)
از عملکرد خودم هم ناراضی نیستم...
الان ابتدای جستار را نگاه می کنم (حدودا 1.5 سال پیش) خیلی وضعم بهتر شده...
ابتدای جستار اصلا با فن نمودارکاری آشنا نبودم... الان نمودار هایی که بررسی می کنم به دلم می نشیند. روی برخی چیزها در نمودارکاری مسلط شده ام... و دارم برنامه نویسی ام را می کنم...
ناراضی نیستم...
و البته باید این روند متوقف نشود بلکه بهبود یابد.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

کهمدا
====

علیکم السلام @};-
ارادتمندم؛
درباره ی کهمدا: برای من نامعلوم است. ولی در میان احتمالات بیشترین احتمال به این است که یک مقدار اصلاح زمانی داشته باشد (در همین حدود قیمتی) بعد از آن شروع به رشد کند:

اگر اجازه بدهید در باره ی فاذر در جستار کارگاه مفصل بررسی داشته باشم. (ممکن است صاحب جستار راضی نباشد.)
@};-

نکاتی در مورد کهمدا:
* حجم بسیار کم است. کلا نماد کوچکی است. (و بررسی نمادهای کوچک سخت است. چون نقش بازیگرهای کوچک پررنگ تر می شود و شمار این بازیگرها هم زیاد است... هر عامل کوچکی تاثیر گذار می شود....)
* قیافه ی اکثر امواج اصلاحی است. به طور مشخص می خواهم به این موج آخر اشاره کنم که معلوم است موج 1 و 2 نیست و موج a , b است. و معمولا ما می گوییم وارد امواج اصلاحی نباید شد. چون بررسی امواج اصلاحی هم سخت است و ذات این امواج حالتی «نامعلوم» و «مبهم» دارد. هم از نگر زمانی و هم از نگر ریالی.
* الان روی یک خط حمایت فووووق العاده خوب قرار داریم. شاید به آن بتوان گفت کف کانال... ولی دلایل زیادی نداریم که آیا این حمایت را می شکند یا از آن بر می گردد...
* وضعیت تزلزل به وضوح قابل مشاهده است که البته در کل بازار و نمادهای مختلف هم قابل رویت است و مربوط به این نماد نیست.
* وضعیت متزلزل در نشانگر ها هم انعکاس داده شده... اگر دقت کنیم هم بخت و هم مکدی و هم دی تی آن حالت سابق خودشان را ندارند و یک دست سبز یا قرمز نمی شوند. منفی و مثبت خوب نمی خورند و بسیار بالا پایین می پرند

روی همین حساب من گمان کنم «نامعلوم» بهترین واژه ای باشد که به این نماد (الان) بچسبد.

ولی محتمل ترین حالت چیست؟
محتمل ترین حالت این است که یک b و c کوچک الان بزند. یعین یک اصلاح زمانی داشته باشد. ولی خط روند را نشکند. یا اینکه بشکند و تا 7200 ریال بیاید... سپس شروع کند به رشد و باز در قالب امواج اصلاحی یک a-b-c دیگر بزند. این جوری:



نتیجه:
نامعلوم است و پیشنهاد خرید و فروش نیست.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

دولت پیشین را درست در خاطرم نیست... ولی در این دولت تا جایی که یادم است همه ی نمادها با هم می رفتتند بالا و می آمدند پایین...
خوب... این اصلا برای من خوب نیست... یعنی راهبرد من و گونه ی داد و ستد ایده آل من این است که در بازار همیشه یک سری سهام مثبت و یک سری منفی و یک سری متزلزل پیدا شود و من مدام در حال جا به جایی (Switch) بین اینها باشم... ولی وقتی با سیگنالی که روی خودرو داده می شود یک سری نمادها در گروه انبوه سازی هم صف خرید می شوند... دیگر این راهبرد (این بخش از راهبرد) به درد نمی خورد...
البته بررسی کردن یک مقدار راحت تر می شود... چون شاخص کل را بررسی می کنی و تمام... یا 10 تا نماد را با هم بررسی می کنی و از نتایج میانگین گیری می کنی و به عنوان نتیجه ی کل بازار اعلام می کنی...
ولی کلا این مدلی خیلی گند است...

الان هم اگر دقت کنید تمام بازار با هم در حالت گیج و نوسانی به سر می برند...

[rasam]

پاسخ : کارگاه

با سلام بر استاد گرامی
بازحمت من و ممنون
گامی میشه یه بروز رسانی از نمودار کیسون راهنمایی بفرماییید و
به نظر شما وقت خرید خگستر شده ؟ممنون
با تشکر

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

خصدرا
====

نکات:

• دو سه تا فیبوناچی گسترش (Extension) افتاده با هم روی دره ی پیشین. یعنی 8600 ریال. این چیز خیلی خوبی است. یعنی کلی می توانیم به بازگشت از این سطح امیدوار باشیم...
• یک حجم خوب امروز خورد. و دیروز هم حقوقی 1.5 میلیون جمع کرده.
• ولی متاسفانه این حجم با نسبت خریدار/فروشنده ی بسیار بدی همراه بود... یعنی شاید بتوان این گونه برداشت کرد که گردن کلفت ها انداختند به ضعیف ضعفا...
• وضع بخت و مکدی فوق العاده بد است. ولی وضع دی تی عالی است. با توجه به اینکه بخت اصلاح های زمانی را هم نشان می دهد به نگر می رسد چند روز اصلاح زمانی داشته باشیم. (مثلا 10 روز)
• یک احتمال وجود دارد که در 13 ام اردیبهشت یک موج 5 ناقص تجربه شده باشد...
• متاسفانه نکات همه اش همین بود و دستاویز دیگری ندارم که با آن از تحولات نمودار با خبر شوم...

با این تفاسیر نتیجه می گیریم:
نامعلوم است ولی محتمل ترین حالت (مثلا 60 درصد احتمال...) این است که یک اصلاح زمانی به مدت مثلا 10 روز داشته باشیم... بعد رشد شروع شود.
اگر سهامدار هستیم کف پیشین خیلی اهمیت دارد. یعنی ما آستانه زیان را باید روی 8700 تا 8400 قرار بدهیم و اگر این را شکست بفروشیم.
برای کسانی هم که نقد هستند پیشنهاد خرید نمی شود. مگر اینکه ببینیم واکنش نمودار به حمایت (8555 ریالی) خوب باشد.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

فاذر
===


ببینید... هدف اول را زده. ولی از آن طرف دو تا آستانه زیان را شکسته.
بگذارید به صورت نکته ای بگویم:

• یک رشد خوب داشته (هدف اول)
• فیبوناچی هایی که برای بازگشت نیاز داشته را شکسته.
• خطوط حمایت که به عنوان آستانه زیان اعلام کرده بودیم را هم شکسته. (از شما چه پنهان من خودم به این آستانه زیان ها پای بند نبودم :( در وقوام هم نبودم :( در خیلی جاهای دیگر هم نبودم... :( )
• یک حمایت عالی دیگر به عنوان آخرین حمایت و آخرین آستانه ی زیان در 3270 ریال دارد.
• دو شمع امروز و دیروز فوق العاده بد بود.
• نسبت خریدار به فروشنده بد نیست.
• مکدی و بخت و دی تی به وضوح وارد شدن به فاز منفی (اصلاح-کاهشی) را نشان می دهند.
• از نگر زمانی مدت زمان بسیار زیادی از رشد بزرگ می گذرد و الان باید دیگر زمان رشد جدید شده باشد.
• این موج اخیر بسیار به نگر می رسد که موج 1 بوده باشد. (چرا؟ 1- اندازه اش با اندازه ی ریز موج های اصلاح های اخیر جور نیست. 2- شبیه موج 1
• فروشنده در این قیمت ها زیاد نیست.
• هدف اولی که زده کافی نیست و نیاز دارد تا 50 درصد فیبو دست کم رشد کند.

خلاصه اینکه اگر وضع نشانگر های مکدی و دی تی و بخت نبود (و البته حمایت 3500 نشکسته بود) اوضاع خیلی خوب بود... ولی الان اوضاع متزلزل شده است...

نتیجه:
نامعلوم با احتمال اصلاح زمانی و بعد بازگشت عالی از روی خط حمایت 3360 ریال (احتمال حدود 70 درصد) + برای ما سهامداران آستانه زیان 3360 ریالی بسیار مهم است.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

خگستر
====

با سلام بر استاد گرامی
بازحمت من و ممنون
گامی میشه یه بروز رسانی از نمودار کیسون راهنمایی بفرماییید و
به نظر شما وقت خرید خگستر شده ؟ممنون
با تشکر

سلام و عرض ادب و احترام؛ @};-
از لطفتان سپاسگزارم @};-

(دیدید من هم گیر کردم تو قندی ها؟! :D عیب ندارد.. به قول آن رئیس مجمع فن آوا: جوانیم، کار می کنیم، جبران می کنیم...)

مختصر و مفید:

خگستر پیشنهاد خرید نیست.

دقیقا هم روی آستانه زیان قرار دارد. (برای سهامداران) 3580 ریال

یک آستانه ی خرید هم آن بالا است. (اگر خوب شکستش پیشنهاد خرید می شود.) 4020 ریال