نبض سیاست

[گیلان]

پاسخ : نبض سیاست

به نظرم دلواپسان مجلس و جامعه امروز در خانه ملت :D له شدند !...مخصوصا آنجا که روحانی به متلک گفته است :دکان اینها نیز از رونق نمی افتد :D
برخی شان که روانه بیمارستان شدند ...
اثبات زوال عقلی و بی کفایتی و افکار متحجر و دگم دلواپسان , نزد افکار عمومی جامعه ضربه مهلکی به ایشان زد , ...مخصوصا کوچک زاده و رسائی و حبیبیان !

[گیلان]

پاسخ : نبض سیاست

به نظرم دلواپسان مجلس و جامعه امروز در خانه ملت :D له شدند !...مخصوصا آنجا که روحانی به متلک گفته است :دکان اینها نیز از رونق نمی افتد :D
برخی شان که روانه بیمارستان شدند ...
اثبات زوال عقلی و بی کفایتی و افکار متحجر و دگم دلواپسان , نزد افکار عمومی جامعه ضربه مهلکی به ایشان زد , ...مخصوصا کوچک زاده و رسائی و حبیبیان !

بنده پیش بینی میکنم کاسبان تحریم به این راحتی ها وا نمیدهند , و احتمال قوی محرم امسال با بساط عربده کشها و هفتیرکشها محرم داغی خواهد شد !

[negarminavi]

پاسخ : نبض سیاست

به نظرم دلواپسان مجلس و جامعه امروز در خانه ملت :D له شدند !...مخصوصا آنجا که روحانی به متلک گفته است :دکان اینها نیز از رونق نمی افتد :D
برخی شان که روانه بیمارستان شدند ...
اثبات زوال عقلی و بی کفایتی و افکار متحجر و دگم دلواپسان , نزد افکار عمومی جامعه ضربه مهلکی به ایشان زد , ...مخصوصا کوچک زاده و رسائی و حبیبیان !

حالا این حبیبیان کی هست؟

اینها حقشونه ! زمانیکه احمدی نژاد این لاریجانی را رسوا کرد ! می پریدند به سر و کول لاریجانی و قربون صدقش می رفتند !

اون موقع که رهبری گفت بصیرت و اینا با کلی ادعا پریدند وسط و داعیه دار بصیرت شدند، به جای اینکه عمال انگلیس را بشناسند، رفتند از دیوار سفارت بالا رفتند ! و همین لاریجانی آن روز نطق آتشین در مجلس می خواند ! که دانشجویان انقلابی چه کردند و .... !!

همین رجا نیوزی ها روزیکه احمدی نژاد در مجلس لاریجانی را رسوا کرد تیتر زدند یکشنبه سیاه ! در حالیکه یکشنبه سیاه اینها دیروز بود ! که تازه الیاس نادران برگشت به نماینده ها گفت شما یا لاریجانی رو نشناختید ! یا ساده لوحی می کنید !!!

حالا هم بسیج دانشجویی نامه نوشته که آقای لاریجانی ! مجلس در راس امور نیست !!!

خدا جای حق نشسته، هر چی آن مرد به شما گفت و شما هی تکفیرش کردید و ضدولایت فقیه و انحرافی و ... بهش چسبوندید ! حالا دارید خودتان همه اونها را تایید می کنید ! از کاهش نرخ سود بانکی بگیرید ! از مجلسی که در راس امور نیست در برید !

قبلا هم گفتم هژمونی لاریجانی ها رو به فروپاشی است ! مخصوصا زمانیکه آملی از قوه قضاییه بیاد پایین !!!

اصولگراهای قلابی مجلس همین عاقبت حقشان است !

[Rudel]

پاسخ : نبض سیاست

نهایت اشتباه هست که کسی خامنه ای رو گل و بلبل بدونه و لاریجانی رو جدا از اون.
آملی لاریجانی به دستور شخص خامنه ای شده رییس قوه قضائیه ما یه بار اینو گفتیم یکی از دلواپسای سایت به ما گفت نفهم
اصغر حجازی و شمخانی از طرف خامنه ای اومدن مجلس گفتن امضا کنید بره والسلام
خنده داره چرا باید کسانی که دیروز به کلیات برجام رای منفی دادن امروز به جزئیات رای مثبت بدهند؟؟؟
قطعا از ترس یا توطئه لاریجانی نبوده بلکه به دستور خود رهبر جا زدند
کسی که فکر کنه لاریجانی بدون دستور خامنه ای رییس مجلس شده سیاست نظام رو نشناخته

[negarminavi]

پاسخ : نبض سیاست

شما قرار بود پستهای منو بذاری تو بلاک لیست !!

حالا کسی که فکر میکنه روحانی با رای مردم شده رییس جمهور چی؟ سیاست نظام رو شناخته؟؟

کسی که در دعوت روحانی به بازار سرمایه فریب خوده ! و نقره داغ شده چی ! سیاست نظام رو شناخته ؟؟

کسی که نه نظام رو قبول داره نه رهبر و دیگر نهادهای مملکت رو و هر روز میاد و در مورد اینها نظر میده و میگه این باشه بهتره اون نباشه بهتره !!! سیاست نظام رو شناخته ؟؟

[Rudel]

پاسخ : نبض سیاست

کسی که فکر می کنه روحانی با رای مردم رئیس جمهور شده هم احمق به تمام معناست این حرفی بوده که من شخصا تو دوران انتخابات تو فروم ها نوشتم و طرفداران روحانی هم فحشم دادن

بنده از دو هفته قبل از انتخابات در فروم آراد سرمایه نوشتم و تا فردای روز انتخابات هم نوشتم مکررا و پستهاش موجوده که آقای خامنهای روحانی رو برای ریاست جمهوری انتخاب کرده هر کی میخاد میتونه بره بخونه. دلیلش هم گفته بودم برای توافق هست و امروز هم اثبات شد که کل توافق هدف خود خامنه ای بوده با این دستوری که به مجلس داد

ولی روحانی مدیرانی رو آورد که نمره اشون 16 از 20 هست. این جانب انصاف هست.

در مورد این جلسه امروز مجلس درسته که با این احمقهای داخل مجلس مخالفم ولی استقلال این مجلس زیر سئواله تا زمانی که یکی مثل خامنه ای رای نماینده ها رو عوض می کنه و این برای آینده دمکراسی در ایران زیان باره چون مردم دارن مجلس رو با طویله مقایسه می کنن در شبکه های اجتماعی و شان مجلس در میان مردم اومده پایین.

در مورد مموتی تنها چیزی که واقعیت داره اینه که راه خودش رو از آخوندها جدا کرد منتهی راهی بسیار خطرناک تر رو رفت وجود ملاها برای ایران اگر 80 درصد مضر باشه روش داعشی های آخر الزمانی مثل مموتی 99 درصد

شما تا زمانی که دروغ ننویسی می تونی طرفدار مموتی یا هر کی دلت خواست باشی ولی وقتی فکر می کنی بقیه احمقن خودت می فهمی و به بقیه تهمت میزنی اونجاست که ادب و احترامی که شامل بقیه میشه در موردت رعایت نشه

بنده اهمیتی نمیدم مردم چی میگن 99 درصد هم به احمدی نژاد رای بدن من در تجربه تحصیلی و کاری خودم یاد گرفتم نگاه کنم ببینم اساتید دانشمندا و اهل علم در مورد یه فرد یا حزب چی میگن برای همین پرسیدم کدوم آدم دانشمند یا متفکری از مموتی تعریف کرده که حتی یک نفر متفکر دانشمند در این هفت میلیارد آدم پیدا نمیشه که از مموتی تعریف کنه
، چراغ راهنمای کورهای کم سوادی مثل من اونها هستن و گرنه رای اکثریت با هیلتر بود رای اکثریت با بناپارات بود و با آقای خمینی هم بود و دیدیم اینها چه کردن

من نگاه نمی کنم که مردم ایلام یا اسلامشهر و بقیه مناطق محروم ممکنه به شوق دیدار مموتی خامنه ای یا هاشمی و روحانی دنبال ماشین این آدم های کوچک می دون و خودشون رو کوچک می کنن این برام پیام مشخص داره که در دوران احمدی نژاد سالی 60 هزار نفر از تحصیل کرده ها مهاجرت می کردن طبق آمار رسمی حکومت در همون زمان.

قطعا اون 60 هزار نفر بهشون خوش نگذشته بود که فرار کردن از این ویران خانه امام زمانی

[negarminavi]

پاسخ : نبض سیاست

کسی که فکر می کنه روحانی با رای مردم رئیس جمهور شده هم احمق به تمام معناست این حرفی بوده که من شخصا تو دوران انتخابات تو فروم ها نوشتم و طرفداران روحانی هم فحشم دادن

ولی روحانی مدیرانی رو آورد که نمره اشون 16 از 20 هست. این جانب انصاف هست.

در مورد این جلسه امروز مجلس درسته که با این احمقهای داخل مجلس مخالفم ولی استقلال این مجلس زیر سئواله تا زمانی که یکی مثل خامنه ای رای نماینده ها رو عوض می کنه و این برای آینده دمکراسی در ایران زیان باره چون مردم دارن مجلس رو با طویله مقایسه می کنن در شبکه های اجتماعی و شان مجلس در میان مردم اومده پایین.

در مورد مموتی تنها چیزی که واقعیت داره اینه که راه خودش رو از آخوندها جدا کرد منتهی راهی بسیار خطرناک تر رو رفت وجود ملاها برای ایران اگر 80 درصد مضر باشه روش داعشی های آخر الزمانی مثل مموتی 99 درصد

شما تا زمانی که دروغ ننویسی می تونی طرفدار مموتی یا هر کی دلت خواست باشی ولی وقتی فکر می کنی بقیه احمقن خودت می فهمی و به بقیه تهمت میزنی اونجاست که ادب و احترامی که شامل بقیه میشه در موردت رعایت نشه

بنده اهمیتی نمیدم مردم چی میگن 99 درصد هم به احمدی نژاد رای بدن من در تجربه تحصیلی و کاری خودم یاد گرفتم نگاه کنم ببینم اساتید دانشمندا و اهل علم در مورد یه فرد یا حزب چی میگن برای همین پرسیدم کدوم آدم دانشمند یا متفکری از مموتی تعریف کرده که حتی یک نفر متفکر دانشمند در این هفت میلیارد آدم پیدا نمیشه که از مموتی تعریف کنه
، چراغ راهنمای کورهای کم سوادی مثل من اونها هستن و گرنه رای اکثریت با هیلتر بود رای اکثریت با بناپارات بود و با آقای خمینی هم بود و دیدیم اینها چه کردن

من نگاه نمی کنم که مردم ایلام یا اسلامشهر و بقیه مناطق محروم ممکنه به شوق دیدار مموتی خامنه ای یا هاشمی و روحانی دنبال ماشین این آدم های کوچک می دون و خودشون رو کوچک می کنن این برام پیام مشخص داره که در دوران احمدی نژاد سالی 60 هزار نفر از تحصیل کرده ها مهاجرت می کردن طبق آمار رسمی حکومت در همون زمان.

قطعا اون 60 هزار نفر بهشون خوش نگذشته بود که فرار کردن از این ویران خانه امام زمانی

بنده نه دروغی نوشتم اینجا نه تهمتی زدم !

شما و دوستان همفکرت بیشترین توهین ها و تهمت ها رو به بنده زدید !

بر فرض که من دروغ نوشته باشم ! بازم دلیل نمیشه که شما یا دیگران بی ادبی کنید یا تهمت بزنید !

شما که به آدمهای اهل فن و دانشمند و عالم توجه داری ببین اونها چی میگن !

انجمن اقتصاد دانان و اکثر اساتید دانشگاهی میگن رکود هست و بیچاره کرده کشور و اقتصادو ! شماها میگید نیست !

میگن نرخ سود باید پایین بیاد تا راه اقتصاد کشور و تولید باز بشه ! شما ها می گید نه !

میگن تورم پایین به خاطر رکوده و بازارها عملا تحرکی ندارن که تورم واقعی رو بشه ! میگید نه دولت با فرمولی پیچیده جلوی تورم رو گرفت !

امثال شما تازه نظرشون با علمای اسلام یکی شده ! مکارم هم مثل شما میگه یارانه بلای خانمان سوزه ! اما نزول بلای خانمان سوز نیست ! هرچی بالاتر برای شما و امثال مکارم بهتر !!

2 زار پول دست مردم میرسه که میگید بی ارزش هست ! اما هزا تا نقشه میکشید که نرسه دست مردم ! یا از چنگشون در بیارید ! همونطور که 1000 تا نقشه میکشید که نرخ سود بره بالا !

نگفتی از تو بلاک لیست چطوری پستهای منو میخونی ؟؟

[گیلان]

پاسخ : نبض سیاست

حالا این حبیبیان کی هست؟

.
.

حسینیان را نوشتم حبیبیان :D


الباقی مطالبت را هم که خودت بهتر میدونی چرتی بیشتر نمینویسی !
حداقل برای شخض شما بیش از 10 بار توضیح دادم و تلویحا قانع شدی بتی را که میپرستی مانند همه بتها خروجی جهالت و نادانی مریدانش میباشد و کاملا در خطایی...(از فرض های بیشماری که جدیدا در پستهایت مینویسی کاملا مشخص است )... یکباری جدیدا نوشته بودی(نقل به مضمون ازشما): بر فرض احمدی نژاد مملکت را جارو کرده و داده به روحانی ! چرا روحانی نمیتواند درستش کند :O ... یعنی به نظر من دختر بچه 5 و نیم ساله از شما بیشتر درک و دانایی دارد !!!! یکیش را هم احمدی نژاد کشف کرده بود در زیر زمین با قابلمه مامانش انرژی هسته ایی میگرفت !!! :D

[negarminavi]

پاسخ : نبض سیاست

حسینیان را نوشتم حبیبیان :D


الباقی مطالبت را هم که خودت بهتر میدونی چرتی بیشتر نمینویسی !
حداقل برای شخض شما بیش از 10 بار توضیح دادم و تلویحا قانع شدی بتی را که میپرستی مانند همه بتها خروجی جهالت و نادانی مریدانش میباشد و کاملا در خطایی...(از فرض های بیشماری که جدیدا در پستهایت مینویسی کاملا مشخص است )... یکباری جدیدا نوشته بودی(نقل به مضمون ازشما): بر فرض احمدی نژاد مملکت را جارو کرده و داده به روحانی ! چرا روحانی نمیتواند درستش کند :O ... یعنی به نظر من دختر بچه 5 و نیم ساله از شما بیشتر درک و دانایی دارد !!!! یکیش را هم احمدی نژاد کشف کرده بود در زیر زمین با قابلمه مامانش انرژی هسته ایی میگرفت !!! :D

از لحاظ املایی نمیشه گفت حسینیان رو اشتباه نوشتم یا اشتباه تایپ کردم حبیبیان !!!

هنوز هم توهین میکنی ! و نمی تونی حرفت رو بدون تمسخر و توهین بزنی !

شما هم برای کسی که فکر میکنی درک و دانایی اون از دختر 5 و نیم ساله هم کمتر هست وقت نذار !

مثل اون رفیقت بذار توی بلاک لیست ! از تو بلاک لیست بخون !!!

هنوز 2 سال نگذشته از رفتن دولت قبل که یکی یکی اقتصاد دانان و سیاسیون به اعتراف افتادن در مورد روش و سیاستهای دولت قبل !

و این روند ادامه داره ! حالا صبر کن تا برجامی که دولت اینهمه براش خودکشی میکنه اجرا بشه ! تازه اونوقت اصل ماجرا رو میشه !

[mjtb]

پاسخ : نبض سیاست

من هم نگفتم تورم 100 درصد باشه یا مردم توی سر و کله هم بزنن میشه رونق !

این برداشت غلط شماست از نوشته من !

حالا که خودت قبول داری که مقداری تورم باید باشه و با تورم پایین و تورم منفی نمی توان رشد یا جهش اقتصادی رو رقم زد ! میشه در مورد میزانش صحبت کرد

به نظر شما توی این کشور که 10 درصد تورمش ساختاری هست ! و حقوق و دستمزد هم هر سال حداقل بالای 10 درصد افزایش پیدا میکنه بصورت سیستماتیک و هزینه های زیربنایی تولید مثل انرژی و آب و برق و خدمات هم حداقل بالای 10 درصد افزایش داره ! چقدر تورم میتونه هم ثبات رو حفظ کنه هم اینکه رونق اقتصادی به همراه داشته باشه !؟

آیا اینکه روحانی و طیب نیا هنوز میگن کاهش تورم و تورم تک رقمی ، با رشد و جهش اقتصادی در این شرایطی که نوشتم و بهتر از من هم می دانید امکانپذیره؟

درضمن مثل همیشه باید بنویسم برات دست از توهین و تحقیر بردار !

من کی قبول کردم که با تورم پایین نمیتوان رشد یا جهش اقتصادی رو رقم زد؟ این برداشت غلط شماست از نوشته من!

یه بارم که شده بیا یه موضوعی رو روشن کن. حالا که برداشت ما غلطه تو برداشت ما رو اصلاح کن. لطف کن بگو که تورم 45 درصدی که تو سبد غذایی مردم به 60 درصد هم میرسید چه نقشی تو رونق داره. یا اینجوری بپرسم بهتره، با این تورم، رقابت مردم برای خرید نشون دهنده رونقه یا خبر از یه قحطی محتمل میده؟ ببینم این سوال رو جواب میدی یا نه!

علاوه بر اون کی گفته و بر چه مبنایی گفته که 10 درصد تورم ساختاری هست؟ سوالی که از تو دل این سوال در میاد اینه که بدون حاشیه تورمی علاوه بر این تورم ساختاری که شما میفرمایید آیا میتوان رشد اقتصادی یا جهش اقتصادی رو رقم زد؟

سوال سوم اینه که وقتی شما ادعا -اعتراف- میکنید که تو دوره ا.ن بزرگ تورم ساختاری 10 درصدی داشتیم و به بهانه رشد یا جهش اقتصادی تورم مازاد بر اون هم به اقتصاد تحمیل شد، کدوم خری میاد پولش رو بذاره تو بانک تا ارزش پولش کم بشه؟
جواب شما به این سوال رو خودم میدم. شما این رو خلاقانه ترین راه برای خروج منابع از بانکها و سرازیر شدنش به سمت تولید و رونق میدونید. صد البته شاخص های اقتصادی دوره ا.ن هم کاملاً گویای همین اتفاق هست! =))
تا گام اول درسته که منابع از بانک خارج میشه، اما با پس اندازهای خرد که مردم نمیتونن برن بیزینس و خط تولید راه بندازن که. پس میرن تو صف خرید ارز، سکه و ... که اونها هم تقصیر فتنه گرانه 8-}

ایراد خانم میناوی اینه که یک سری مقدمات میچینه اما یه نتیجه ای میگیره که هیچ ارتباطی به اونها نداره.

داستان امروز اینه که ...

یه روز یه مادری از برادرش خواهش میکنه که بیاد یه صحبت دایی-خواهرزاده ای با پسرش بکنه، نصیحتش بکنه که خانوم نیاره خونه. داییه میاد خونه شون و نمازش رو که میخونه میشینه رو مبل پسره رو صدا میزنه میگه "دایی جان، این سیب رو میبینی؟" پسره میگه "آره دایی" میگه که "پس دیگه خانوم نیار خونه"

حالا خانوم میناوی هم همینه، میگه این سیب رو میبینی؟ ا.ن خیلی خوبه. روحانی بده!

[خوشبخت]

پاسخ : نبض سیاست

میخواهیم تیتر باشیم!





گزارش آفتاب یزد از اشتراکات محمود احمدی نژاد و حمید رسایی


آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: محمود احمدینژاد در سال ۱۳۳۵ در آرادان گرمسار و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. وی چهارمین فرزند خانواده است و در یکسالگی به همراه خانواده در محله نارمک تهران ساکن شد. پدر او به شغل آهنگری مشغول بود و از این راه خانواده را مدیریت میکرد. وی دوران تحصیلات ابتدایی
و متوسطه خود را در همین محله پشت سر گذاشت و با کسب رتبه ۱۳۲ در کنکور سراسری سال ۵۴ در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت ایران تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. در سال ۱۳۶۵ در مقطع کارشناسی ارشد همین دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۸ به عضویت هیئت علمی آن در آمد. وی در سال ۱۳۷۶ موفق به کسب درجه دکترا در رشته مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل شد. در سال ۱۳۵۹ ازدواج کرده و بعد از مدت کوتاهی به همراه خانواده عازم آذربایجان غربی شد و در دوران تعطیلی دانشگاهها به علت انقلاب فرهنگی به عنوان معاون فرماندار و فرماندار در شهرستانهای ماکو و خوی مشغول به کار شد و در اواخر این دهه به عنوان مسئول پشتیبانی جنگ در استانداری کردستان و بعد به عنوان مشاور استاندار منصوب شد. ابتدا به عنوان مشاور فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی و پس از مدت کوتاهی به عنوان اولین استاندار به اردبیل رفت. سال ۱۳۸۴ شهردار تهران سکان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفت. راه اندازی سفرهای استانی هیئت دولت، توزیع سهام عدالت، سهمیه بندی مصرف سوخت با اجرای طرح کارت سوخت، هدفمندی یارانه ها، مسکن مهر، در پرونده وی دیده میشود.
حمید رسایی در اولین روز مرداد سال 1347 در یکی از محلههای جنوب تهران به دنیا آمد. دوره دبستان و متوسطه را در خیابان ایران که یکی از محلات مذهبی تهران بود، به پایان رساند و قدم در هنرستان نهاد. رفتوآمدها به پایگاه بسیج مسجد سادات اخوی در خیابان ایران او را به جبهههای جنگ تحمیلی کشاند. حضور 16ماهه در جبهههای جنگ و همنشینی با دوست
طلبهای، پس از مدتی او را در کلاس درس حوزه علمیه قم نشاند. مهر 1365 وارد حوزه علمیه قم شد اما به دلیل حضور در دفاع مقدس و کسب افتخار جانبازی، تحصیل دروس حوزوی را به طور جدی از سال 1367 آغاز کرد. دروس مقدماتی حوزه را در مدرسه علمیه کرمانیها و نزد اساتیدی چون حجج اسلام عالی، موسی گرگانی و... آغاز کرد و سپس دروس فقه و اصول را در مدرسه علمیه معصومیه ادامه داد. دوره سطح را نزد اساتید
معظمی چون استادی، سید احمد خاتمی، موسوی تهرانی، مسعودی خمینی و محمدی خراسانی به پایان رساند. با آغاز دوره از درس خارج از آیات عظام مکارم شیرازی، تبریزی، فاضل لنکرانی و علیدوست بهره برد. به دلیل آشنایی با زبان عربی به مدت دو سال برای تدریس دروس دینی و تبلیغ در آفریقا بسر برد و تاکنون به منظور تبلیغ در جمع ایرانیان خارج از کشور در کشورهای لبنان، بلغارستان، فیلیپین، پاکستان، آلمان، یونان، ایتالیا، مکزیک، فنلاند و. .. حضور پیدا کرده است. رسایی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی را به صورت عام و فراگیر از سال 1374 با تالیف اولین کتاب سیاسی اش با عنوان«روحانیت و سلامت انتخابات» آغاز کرد. وی از سال 1388 با راه اندازی هفته نامه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی 9 دی، به خانواده رسانهای کشور پیوست. حمید رسایی با برخی از چهرههای سیاسی و فرهنگی برای حضور در انتخابات هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران ثبت نام کرد و نهایتا جبهه متحد اصولگرایی پس از بررسی کاندیداهای متعدد جریان اصولگرای کشور در تهران، وی را به عنوان یکی از 30 کاندیدای مورد حمایت خود انتخاب کرد و با انتخاب مردم تهران، نماینده مردم شریف تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر و عضو کمیسیون فرهنگی و رئیس کمیته رسانه و هنر این کمیسیون شد. رسایی در انتخابات مجلس نهم نیز بار دیگر کاندیداتوری خود از حوزه انتخابیه تهران را اعلام کرد و این بار جبهه پایداری انقلاب اسلامی از وی حمایت کرد و با انتخاب مردم به عنوان مردم تهران وارد مجلس نهم و در کمیسیون اصل نود و رئیس کمیته ارتقای سلامت اداری و مبارزه با فساد و از سال سوم مجلس نهم به عنوان نایب رئیس کمیسیون اصل نود منصوب شد.
این مختصری بود از زندگی و برخی فعالیتهای سیاسیـ اجتماعی محمود احمدینژاد و حمید رسایی، دو چهره تقریبا خبرسازی که با مداقه در رفتار و گفتارشان درمییابیم شباهتهایی عجیب و قابل تامل با هم دارند. اگر از یک سالگی احمدینژاد به بعد شروع کنیم رسایی و احمدینژاد تهرانی محسوب میشود، یکی ساکن یکی از محلات جنوبی تهران و دیگری ساکن نارمک واقع در شرق تهران و اما هفت شباهتی که بین آقایان رسایی و احمدینژاد وجود دارد؛ هفت شباهتی است که گاهی اوقات احساس میشود رسایی همان احمدینژاد معروفی است که دولتین نهم و دهم را مدیریت کرد.
شباهت نخست: حرکت از فرهنگ
به سوی سیاست
با بررسی زندگانی این دو چهره که فی الحال بر همگان مشخص شده است که از یک آشبخور سیاسی یعنی جبهه پایداری انقلاب اسلامی سر چشمه میگیرند به این نکته پی خواهیم برد که این دو با مجموعهای از فعالیتهای فرهنگی ـ مذهبی که توسط برخی سیاسیون رهبری میشده است قدم به عرصه فعالیتهای اجتماعی گذاشته و در واقع فرهنگ و حرکتهای فرهنگی ـ مذهبی سکوی پرش آنها برای رسیدن به اهداف سیاسی خودشان یا حامیانشان به شمار میرفته است. احمدینژاد قبل از جدی ترین پست سیاسیای که به آن منصوب میشود مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی بوده است و رسایی نیز از چهرههایی است که عمده فعالیتش را در جبهه چهرههای فرهنگی ـ مذهبی پشت سر نهاده است. استفاده از سکوی فرهنگ و استفاده از فضای فرهنگی ـ مذهبی جامعه و پتانسیلهای آن به هر دو چهره برای رسیدن به اهداف سیاسی شان کمک شایانی نموده است.
شباهت دوم: علاقه به روزنامه داری و مقالهنگاری
در معنایی خاص!
محمود احمدینژاد به حکم اجبار یا تقدیر یا حتی علاقه! مدتی را با رسانه زندگی کرده است پس جنس رسانه را به خوبی میشناسد. از سوی دیگر رسایی علاوه بر بودن در متن برخی حرکتهای خاص فرهنگی ـ مذهبی! اصراری عجیب برای داشتن رسانهای مستقل دارد. مدیر مسئولی 9 دی تقریبا همان اندازه برای رسایی کارآیی داشته است که مدیر مسئولی مجموعه انتشارات رسانه همشهری برای احمدینژاد و چه بسا بهرههایی که احمدینژاد از رسانه برده است به دلیل برخورداری از فضای حاکم بر همشهری و شهرت از پیش مهیا شده اش بسیار بیشتر از رسایی بوده است و اما رسایی با نوشتن برخی مطالب و عدم رعایت برخی از قوانین حاکم بر مطبوعات دیده نشدن 9 دی را همواره با حکم توقیفهایی که شامل حالش شده است جبران کرده است.
شباهت سوم: علاقه مندی عجیب به
تیتر یک بودن!
دیده شدن و روی نیم تای بالای روزنامهها بودن هر انسانی را ممکن است وسوسه کند و حتی به دردسر بیندازد اما دیده شدنی که باعث شباهتی دیگر از شباهتهای هفتگانه احمدینژاد و رسایی شده
است از آن دست دیده شدنهایی است که نه انسان را وسوسه میکند و نه خود شخص را به دردسر میاندازد بلکه آتش و میل دیده شدنهایی اینچنینی گاه هزینههایی سنگین دارد که جامعه، مردم و حتی نظام مجبور به پرداخت آن هستند. استفاده از ادبیاتی خاص، بهره بردن از حرف و گفتارهایی بدون پشتوانه و نیز ایجاد شور، هیجان و هیاهو برای آن که بود و دیده شد و در لا به لای تیترهای درشت جا خوش
کرد سر به آن جاهایی مینهد که همه عقلای قوم را هم از گرهگشایی آن درمانده میسازد، هشت سال سخنرانیها و مصاحبههای آتشین احمدینژاد در سفرهای استانی و صدا و سیما و دو دوره سخنرانیها و نطقهای هیجانی حمید رسایی اساسا آدمی را به این ابهام دچار میکند که دلیل این همه شباهت چیست؟
از تیتر بودن که بگذریم تلاشهایی همه جانبه برای جلب نگاه همیشه در این دو چهره دیده ایم از گرفتن ژستهایی خاص تا به دست گرفتن پلاکارد، از بیان جملات و کلماتی خاص با نوع ویژهای از رفتارهایی که هم نگاهها را به سوی خود جلب میکند و همه لنز دوربین عکاسان را و این تلاش مکمل همان تلاش و علاقه مندی برای تیتر بودن است. حمید رسایی بارها و بارها در مجلس و در مواقعی که موضوع مهمی در جریان بوده است پلاکارد به دست بوده. احمدینژاد با درک موقعیت همواره سعی کرده است با اتخاذ گونهای از رفتارهای خاص تا مدتها در اذهان و صفحههای مجازی و دیداری باقی بماند.
شباهت چهارم: برخورداری از قدرت غلبه بر رقیب با نیروی خارق العاده مغالطه!
اصرار بر بودن چیزی که نیست و تاکید بر نبودن چیزی که هست از آن دست قدرتهایی است که نظیر آن را جز در این دو در هیچ شخصیت دیگری ندیده ایم؛ همه ایران زیر بار فشار تورم له شدند و اما احمدینژاد نپذیرفت! همه کارشناسان و متخصصان اقتصادی از ناکارآمدی یارانههای نقدی گفتند و اما احمدینژاد از معجزه گونه بودن یارانهها گفت و این از آن جهت جالب تر هم میشود که دو سال و اندی بعد از ترک پاستور همچنان نیز عقیده دارد در دوران او تورم وجود نداشته است، دولتش پاکدست ترین دولت بوده است و یارانهها جراحی بزرگ اقتصادی محسوب میشود. طرف دیگر ماجرا رسایی است برای نمونه در مسئله برجام همه تلاشش را کرد تا خوبیهای برجام را به بدترین شکل ممکن بد جلوه دهد و اینگونه رفتارها باعث میشود تا وقتی به دنبال نظیر و مانند میگردیم آدرسی جز محمود احمدینژاد نیابیم!
شباهت پنجم: خود مردم پنداری همه جانبه!
این دوچهره بدون هیچ شکی خودشان را همان مردم و مردم را همانا خودشان میدانند یعنی معتقدند آنها هرچه میگویند از زبان مردم میگویند و مردم هر آنچه آنان میگویند را دربست قبول دارند. بارها از رسایی و
احمدینژاد شنیده ایم که مردم کوچه و بازار اینچنین گفتند، مردم کوچه و بازار آنچنان گفتند و این دو تکیهکلام معروف را بیشتر میشود از لابهلای سخنان رسایی و احمدینژاد به دست آورد. خود مردم پنداری، خود همه پنداری و خودمحوری این دو چهره تا آنجا رسیده است که نزدیکان و همفکران آنان را نیز دچار شک و شبهه کرده است که آقایان رسایی و احمدینژاد واقعا از کدام مردم کوچه و بازار سخن میگویند؟ این همه همه همه گفتنها بر اساس کدامین پشتوانه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از تب و تاب نمیافتد و آیا روزی خواهد رسید که این دو چهره تنها از موضع خودشان به عنوان یک شهروند عادی و یکی از میلیونها ایرانی سخن بگویند یا همیشه باید این دوچهره را در مقام و لباس آحاد جامعه مشاهده نماییم؟
شباهت ششم: تاکید بر پیروی از
اصول اولیه انقلاب
خود را از همه مسلمان تر دانستن، خود را از همه انقلابی تر دانستن و خود را تنها عامل به اصول اولیه انقلاب اسلامی دانستن در این مقوله خاص هم احمدینژاد و هم رسایی ید طولایی دارند! از یک سو احمدینژاد خود را تنها و تنها انقلابی میدانست که مراقبت از انقلاب را یک وظیفه میداند و برای آن به میدان آمده است و از سویی دیگر این حمید رسایی است که خود را تنها فردی میداند که مواظب است و فریب نمیخورد و پای انقلاب و آرمانهای آن باقی مانده است. انتقادات دنباله دار از یک تفکر یا حمله به هواداران یک ایده سیاسی ـ اجتماعی بدون آنکه برای طرف مقابل حقی نیز قائل شد از جمله مواردی است که در این دوچهره به وفور دیده ایم.
شباهت هفتم: استفاده از قاعده و ادبیاتی خاص
برای به کرسی نشاندن حرف خود!
حرف حسابی را همه خواهند پذیرفت، استفاده از قاعده استدلال و استناد را نیز همگان باور دارند اما وقتی کار به جار و جنجال میرسد، وقتی کار از قاعده خارج میشود، وقتی پای بر هم زدن قاعده بازی میشود و وقتی پای بیانیه و طومار و پلاکارد و غیره به میان میآید یا یک طرف ماجرا احمدینژاد است یا حمید رسایی و این یعنی رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده.
برای حمید رسایی و محمود احمدینژاد مجموعه شباهتهای دیگری نیز میتوان بر شمرد مثلا این دو چهره به فوتبال علاقه خاصی دارند تا آنجایی که حمید رسایی بسیار کوشید تا جام جهانی را از نزدیک ببیند و محمود احمدینژاد که بارها در اردوهای تیم ملی حاضر شد، پنالتی زد، کارت زرد نشان داد و حتی در عزل و نصب سرمربی تیم ملی نقشی اساسی ایفا نمود یا این چهره برای سفرهای خارجی حساب ویژهای گشوده اند. سفرهای متعدد حمید رسایی به خارج از کشور کم از سفرهای خارجی محمود
احمدینژاد به دورافتاده ترین کشورهای آفریقا و جنوب قاره آمریکا نیست و شباهتهای دیگری که مجال و مکان آماده تری میجوید اما در بخش پایانی این نوشتار برای این دو میتوان وجوه افتراقی نیز مثال آورد یعنی اینگونه نیست که حمید رسایی و احمدینژاد شباهتشان شباهت همه جانبه باشد، زیرا این دو در مواردی خاص اختلافهایی نیز با هم دارند؛ یکی از بزرگترین اختلافات احمدینژاد و رسایی در ایستایی بر حمایت و همراهی است. محمود احمدینژاد اگرچه از سوی اصولگرایان رانده شد و خود او نیز اصولگرا بودن را رد کرد اما این روزها به اثبات رسیده است که حامی اصلی محمود احمدینژاد جبهه پایداری است و اختلاف رسایی و احمدینژاد از همین نقطه آغاز میشود و آن این که رسایی همچنان یک احمدینژادی خالص و خاص است ولی احمدینژاد مدتهای مدیدی است که نه تنها از قطار اصولگرایی خارج شده است که از مسیر جبهه پایداری نیز فاصلهها گرفته است. در عالم سیاست اینگونه تغییر مسیرها اگرچه طبیعی است اما بدون اغراق باید پذیرفت جبهه پایداری با همه هزینههایی که احمدینژاد بر آنان تحمیل کرد اما همچنان این جبهه پای تفکرات احمدینژادی خود ایستاده است و این از جمله وجوه افتراقی است که قابل تامل نیز هست.
این روزها بحث، بحث برجام و خوبیها و بدیهای آن است که نقل هر محفلی است و دقیقا این روزها از جمله روزهایی است که رسایی و احمدینژادیها بیشتر از همیشه دیده میشوند. با دقت بر جریانات سیاسی اخیر کشور بر همگان واضح و آشکار خواهد شد که جبهه پایداری به عنوان شاخه منشعب از اصولگرایان سخت به دنبال نهادینه کردن تفکرات احمدینژادی است که طی سالهای 92-84 اجازه نداد کشور روی راحتی را حتی از دور نیز تماشا کند.

[خوشبخت]

پاسخ : نبض سیاست


طنز/ مگر احمدینژاد حساب شخصی هم داشت؟


پوریا عالمی در شرق نوشت:




وکیلمدافع محمود احمدینژاد، که بعد از رئیسجمهوری اسبق، رئیسجمهوری سابق کشورمان شد، گفت: «مسدودشدن حساب شخصی احمدینژاد واقعیت ندارد و موکلم حساب مسدودشدهای ندارد».

چندتا مسئله وجود دارد. اول اینکه مگر آقای احمدینژاد حساب شخصی داشت؟ چون هر کاری میکرد و هر حرفی میزد، هزینهاش را ما میپرداختیم. واقعا من فکر میکردم دکتر حساب شخصی ندارد که اینقدر بیحسابوکتاب حرف میزند و خرج میکند. چون خود ما که یک حساب شخصی داریم، وقتی میرویم ساندویچی، حسابکتاب میکنیم ساندویچ را با نوشابه بخوریم، کمتر میافتد، یا با آبمعدنی. بعد هم اگر یادتان باشد دکتر مصوب کرد مردم دستبهکار شوند و هر کی بچهدار شود، دولت یکمیلیون تومان به حسابش میریزد و ماهی یکچیزی هم میگذارند توی حساب بچه که وقتی بزرگ شد دستش توی جیب خودش باشد. یادتان است؟ عمرا. ما ایرانیها پدر فراموشی جهان هستیم. خلاصه، مردم دستبهکار شدند و پدر خانواده به دلیل تورمی که وجود داشت فشار روانی زیادی آورد که بچه ششماهه بهدنیا بیاید. بعد بچهه که به دنیا آمد، دولت یکمیلیون تومان پول ریخت به حساب بچه. بابای بچه صبح رفت بانک پول را بگیرد، دولت گفت: «بیا». و یکلیوان آبیخ داد دست مردم و گفت بیا این آبیخ را بخور جوش نیاوری، به این پول نمیتوانی دست بزنی. بعد چی شد؟ بعد از دوماه، شبانه دولت از حساب مردم یکمیلیونتومانها را خارج کرد و ریخت توی یک حساب دیگر. مردم گفتند پس چی شد؟ چرا حساب ما خالی شد؟ دولت گفت «بیا». و یکلیوان آبیخ دیگر داد دست مردم و گفت بیا این را بخور جوش نیاوری.

این حساب مردم. چندتا حساب هم بود که مال دکتر نبود و مال مردم بود و دوروبریهای دکتر مال مردم را خوردند و رفتند بغل سلین دیون همسایه شدند یا مال مردم ناچیز بود، دکل نفتی مردم را هم خوردند و یک لیوان آب هم روش. بگذریم.

دیدید؟ اینطوری بود. یعنی اصولا تا آنجا که ما یادمان است، هیچوقت دکتر دست نکرد جیبش حساب کند و همیشه هرجا رفت و هرچی گفت و هرچی کرد، گذاشتند به حساب ما. وقتی هم که رفت، دیدید که همهچیز را به حساب ما نوشته بودند و کلی تحریم و قطعنامه روی دست ما ماند و قطعنامهدان هیچکسی هم پاره نشد اما جیب و کفش و... ما پاره شد. باز هم بگذریم. خلاصه والا ما فکر میکردیم این از زهد دکتر است و دکتر حساب شخصی ندارد. اصلا هم فکر میکردیم وکیل هم ندارد و فقط رحیمی و مشایی و بقاییاینا وکیللازم هستند. خلاصه که ما ذهنمان درگیر شده که اگر حساب شخصی داشته، چرا از جیب ما رفته و آب و پول رفته هم که به جیب و جوب برنمیگردد. ایبابا.

[B A R A N]

پاسخ : نبض سیاست

تصویری خاص از بشار الاسد و رییس جمهور سابق اوکراین (ویکتور یانوکوویچ)




غلامان حلقه به گوش روسیه در حال نوشیدن ساندیس آب انگور

.

[گیلان]

پاسخ : نبض سیاست

جنتی: دیگر در جلسات عمومی درباره برجام بحث نکنیم

احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، میگوید بحث توافق هستهای را باید تمامشده دانست، اما در عین حال گفته باید در اجرای آن مراقب بود و اعتدال را رعایت کرد. آقای جنتی گفته است: "اگر ما مقاومت نکنیم آنها پس از برجام میگویند که حقوق زن و مرد هم باید مساوی شود."

او امروز، ۲۴ مهر، در نماز جمعه تهران گفته است: "به نظرم میآید که در جلسات عمومی دیگر نباید در مورد برجام بحث کنیم و مطلب را تمام شده بدانیم. اینکه خیر و شر بود، کم یا زیاد و یا خوب و بد بود را باید آن را تمام شده تلقی کنیم و فقط سراغ این برویم که حقی که در این برجام به ما داده شده است به ما پرداخت شود."

دبیر شورای نگهبان هشدار داده است که هم ممکن است در اجرای توافق هستهای مشکلاتی به وجود بیاید و هم اینکه ممکن است قدرتهای غربی به دنبال تحمیل خواستههای دیگری، ورای مساله هستهای باشند.

مجلس ایران روز سهشنبه پس از چند هفتهمجادله بر سر توافق هستهای، طرح "اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام" را تصویب کرد. این جلسه پر تنش بود و از جمله مهدی کوچکزاده درباره چگونگی اداره جلسه گفت: "تصمیم لاریجانی، شمخانی و حجازی است."

اشاره او به جلسهای بود که گفته میشد علی اصغر حجازی، از اعضای دفتر آیتالله خامنهای، با علی لاریجانی، رئیس مجلس و علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی داشته است. بسیاری از نمایندگان حضور آقای حجازی در این جلسه را نشانگر موافقت رهبر ایران با تصویب سریع طرح اجرای برجام تلقی کردند.

مصوبه مجلس به تایید شورای نگهبان هم رسیده است. آقای جنتی امروز در نماز جمعه تهران گفته است: "برجام در شورای عالی امنیت ملی مطرح شده و آنها هم نظر دادند و تایید کردند اما هنوز به امضا و تایید مقام معظم رهبری نرسیده است."

[negarminavi]

پاسخ : نبض سیاست

پیامک امروز :

علی لاریجانی : مجلس با چشم باز برجام را تصویب کرد !

جواد لاریجانی : مصوبه برجام مجلس می توانست بندهای قوی تری داشته باشد/ نفوذ از طریق برجام جدی است !

آملی لاریجانی : برجام حفره های امنیتی فراوان دارد !

احمدی نژاد سال 89 : ما با کسی مشکلی نداریم با پدرسوخته بازی مخالفیم !

اوج پدرسوخته بازی برادران لاریجانی !