پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
سلام.
درست است.
حالم از همه اینها به هم میخورد.
دقیقا میدانم چه میگویید.
برای همین هم گفتم: در حد توانم...
آدم بالاخره یک مقدار تلاشش را بکند. در حد اینکه بعدا پیش خودش بگوید من آن قدر که لازم بود تلاشم را کردم.
=======================
در مورد رفتار پلیس و بقیه دستگاههای دولتی و حکومتی... خیلی از این مشکلات به خاطر این است که رفتار و عملکرد کارمندان هیچ ربطی به دریافتیشان ندارد!
همه جاهای دولتی هم این چیزها هست... طرف تو اداره چه پایش را بیاندازد روی پایش و با موبایلش بازی کند و چه انسان شریف و بسیار سختکوشی باشد تقریبا روی خروجی و درآمدش تاثیری ندارد. چه ارباب رجوع راضی باشد چه نباشد برایشان فرقی نمیکند. حتی در برخی ادارهها رضایت مدیر شرکت هم مهم نیست... برای همین است که از آبدارچی تا مدیرعامل همه یک جور و در یک سطح هستند و گاهی آبدارچی حرف مدیرعامل را که گوش نمیکند هیچ برایش خط و نشان هم میکشد!... خیلی وقتها دزدیها را در ادارات میبینند ولی کسی به آنها کاری ندارد... برای اینکه اعلام آن فساد هزینه دارد ولی ادامهی آن فساد هزینهای ندارد...
اگر درآمد به کیفیت کار ربط داشت به شما میگفتم یک ساله چه اتفاقی میافتاد... تمام کارمندان بانکهای دولتی مانند کارمندان بانک خصوصی خوشرو و مودب و موقر میشدند... بازده چند برابر میشد... همه «آدم» میشدند/میشدیم. خدا پیغمبر حالیمان میشد... پارتی و رابطه خود به خود (مقداری) تبدیل میشد به ضابطه و وجدان و انصاف و و و
=======================
منظورم از این در حد خودمان تلاش کردن:
منظورم حتی چیزی شبیه همین کاری است که اکنون شما و خانم رویا کردید.... مثلا حتی اگر نمیتوانیم برویم شکایت کنیم به خاطر رفتار اشتباه خود پلیس... میتوانیم اندکی از خود پلیس شکایت کنیم.
مانند کاری که من با سازمان بورس میکنم. مانند کاری که شما با پلیس کردید. مانند کاری که خانم رویا با فرزین ظهوری کرد.
شاید به چشم (در نگاه نخست) کم اهمیت و کم اثر برسد. ولی همینها خیلی کار ساز میتواند باشد.
برای شخص: یک نفر شاید بخواهد با فرزین ظهوری مثلا ازدواج کند یا شراکت کاری داشته باشد یا بخواهند استخدامش کنند... اگر بزند تو اینترنت این نوشتهی خانم رویا هم میآید...
(این نه تنها روی ادامهی اینجور فعالیتهای فرزین ظهوری را میگیرد... بلکه یک تاثیر هم دارد روی فرزین ظهوریهای بعدی... در کسانی که بازخورد این موارد را در اجتماع میبینند و دیگر فرزین ظهوری نمیشوند.)
برای یک اداره/ارگان: نفرات بالادستی زمانی که بازخوردهایی اینچنین از رسانهها و اینترنت از ادارههای پاییندستی میبینند ممکن است به فکر اصلاح بیافتند. چه با اکراه و چه با اختیار.
چیزی شبیه این قوانین مندرآوردی بورس. زمانی که صداها زیاد باشد و قوی باشد افراد بالادستی (یا کسانی که نیاز به رای مردم دارند) شاخکهایشان تیز میشوند و (چه به اکراه و چه به اختیار) به فکر اصلاح میافتند. (البته در مورد بورس... هم سهامداران الان خیلی راضی و در سود هستند و هم اینکه کلا جماعت بورسی یک جماعت محکم و همپیمان نیست کلا! برای همین اگر اتفاق عجیب غریبی نیافتد زیاد کسی صدایش در نمیآید یا اگر در بیاید پس از یک مدت دیگر پیاش را نمیگیرند.)
=======================
در کل...
این تلاشهای ما در جهت استیفای حقوق شخصیمان... (علاوه بر نفس امر که یک موضوع درستی است،) یک جور امر به معروف و نهی از منکر هم هست... یک هشدار (Alarm) اجتماعی است... مانند «تب» در بدن انسان است... اگر در بدن «تب» و «درد» وجود نداشته باشد به هیچ وجه امکان اصلاح و درمان بیماری توسط خود شخص نیست!
میگویند «درد» یکی از بزرگترین نعمتهای خداست.... اگر درد وجود نداشته باشد شخص پس از اینکه بخشی از بدنش کامل از بین رفت میفهمد چه شده!
میگویند اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد جامعه به عذاب خدا دچار میشود (که البته اکنون بررسیاش کردیم.)
اذا امتی تواکلوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیاذنوا بوقاع من الله
لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر او لیسطن الله شرارکم علی خیارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم
در اصل توسط کریس گاردنر پست شده است
View Post
درست است.
حالم از همه اینها به هم میخورد.
دقیقا میدانم چه میگویید.
برای همین هم گفتم: در حد توانم...
آدم بالاخره یک مقدار تلاشش را بکند. در حد اینکه بعدا پیش خودش بگوید من آن قدر که لازم بود تلاشم را کردم.
=======================
در مورد رفتار پلیس و بقیه دستگاههای دولتی و حکومتی... خیلی از این مشکلات به خاطر این است که رفتار و عملکرد کارمندان هیچ ربطی به دریافتیشان ندارد!
همه جاهای دولتی هم این چیزها هست... طرف تو اداره چه پایش را بیاندازد روی پایش و با موبایلش بازی کند و چه انسان شریف و بسیار سختکوشی باشد تقریبا روی خروجی و درآمدش تاثیری ندارد. چه ارباب رجوع راضی باشد چه نباشد برایشان فرقی نمیکند. حتی در برخی ادارهها رضایت مدیر شرکت هم مهم نیست... برای همین است که از آبدارچی تا مدیرعامل همه یک جور و در یک سطح هستند و گاهی آبدارچی حرف مدیرعامل را که گوش نمیکند هیچ برایش خط و نشان هم میکشد!... خیلی وقتها دزدیها را در ادارات میبینند ولی کسی به آنها کاری ندارد... برای اینکه اعلام آن فساد هزینه دارد ولی ادامهی آن فساد هزینهای ندارد...
اگر درآمد به کیفیت کار ربط داشت به شما میگفتم یک ساله چه اتفاقی میافتاد... تمام کارمندان بانکهای دولتی مانند کارمندان بانک خصوصی خوشرو و مودب و موقر میشدند... بازده چند برابر میشد... همه «آدم» میشدند/میشدیم. خدا پیغمبر حالیمان میشد... پارتی و رابطه خود به خود (مقداری) تبدیل میشد به ضابطه و وجدان و انصاف و و و
=======================
منظورم از این در حد خودمان تلاش کردن:
منظورم حتی چیزی شبیه همین کاری است که اکنون شما و خانم رویا کردید.... مثلا حتی اگر نمیتوانیم برویم شکایت کنیم به خاطر رفتار اشتباه خود پلیس... میتوانیم اندکی از خود پلیس شکایت کنیم.
مانند کاری که من با سازمان بورس میکنم. مانند کاری که شما با پلیس کردید. مانند کاری که خانم رویا با فرزین ظهوری کرد.
شاید به چشم (در نگاه نخست) کم اهمیت و کم اثر برسد. ولی همینها خیلی کار ساز میتواند باشد.
برای شخص: یک نفر شاید بخواهد با فرزین ظهوری مثلا ازدواج کند یا شراکت کاری داشته باشد یا بخواهند استخدامش کنند... اگر بزند تو اینترنت این نوشتهی خانم رویا هم میآید...
(این نه تنها روی ادامهی اینجور فعالیتهای فرزین ظهوری را میگیرد... بلکه یک تاثیر هم دارد روی فرزین ظهوریهای بعدی... در کسانی که بازخورد این موارد را در اجتماع میبینند و دیگر فرزین ظهوری نمیشوند.)
برای یک اداره/ارگان: نفرات بالادستی زمانی که بازخوردهایی اینچنین از رسانهها و اینترنت از ادارههای پاییندستی میبینند ممکن است به فکر اصلاح بیافتند. چه با اکراه و چه با اختیار.
چیزی شبیه این قوانین مندرآوردی بورس. زمانی که صداها زیاد باشد و قوی باشد افراد بالادستی (یا کسانی که نیاز به رای مردم دارند) شاخکهایشان تیز میشوند و (چه به اکراه و چه به اختیار) به فکر اصلاح میافتند. (البته در مورد بورس... هم سهامداران الان خیلی راضی و در سود هستند و هم اینکه کلا جماعت بورسی یک جماعت محکم و همپیمان نیست کلا! برای همین اگر اتفاق عجیب غریبی نیافتد زیاد کسی صدایش در نمیآید یا اگر در بیاید پس از یک مدت دیگر پیاش را نمیگیرند.)
=======================
در کل...
این تلاشهای ما در جهت استیفای حقوق شخصیمان... (علاوه بر نفس امر که یک موضوع درستی است،) یک جور امر به معروف و نهی از منکر هم هست... یک هشدار (Alarm) اجتماعی است... مانند «تب» در بدن انسان است... اگر در بدن «تب» و «درد» وجود نداشته باشد به هیچ وجه امکان اصلاح و درمان بیماری توسط خود شخص نیست!
میگویند «درد» یکی از بزرگترین نعمتهای خداست.... اگر درد وجود نداشته باشد شخص پس از اینکه بخشی از بدنش کامل از بین رفت میفهمد چه شده!
میگویند اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد جامعه به عذاب خدا دچار میشود (که البته اکنون بررسیاش کردیم.)
اذا امتی تواکلوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیاذنوا بوقاع من الله
لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر او لیسطن الله شرارکم علی خیارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم
نظر