فلسفه سیاسی

[EHSANI]

کفار ملعون معتقدند که :

جای ایدئولوژی توی حکومت نیست !

یک حکومت ایدئولوژیک ، برای تحقق اهداف و آرمانهای خودش
نیازمند اینه که مرتب سهم قابل توجهی از بودجه مملکت رو مصرف کنه

از جنگهای مذهبی گرفته تا بذل و بخشش غرامت و مطالبات

از ساخت عبادتگاه گرفته تا مدرسه های دینی

از انصراف از حق ملت به بهانه ممنوعیت شرعی گرفته

تا سازمانهای اجرای احکام دینی و ارشاد و منکرات و...

در این صورت مردم باید 100 درصد از مالیات و منابع ملی را تقدیم کنند
ولی فقط کمتر از 50 درصد اون در اقتصاد و زندگی برمیگرده
( بقیه اش ذخیره آخرت مردم میشه )

انگار که بدنی از بیرون خونریزی داشته باشه
یا از داخل انگل داشته باشه
انگار که تیوب چرخی سوراخ شده باشه
انگار که مخزنی نشتی داشته باشه
انگار که در انبار غله ، موش باشد !

هرچه بدن تغذیه کنی و تیوب باد کنی و مخزن رو پر کنی
هیچ فایده نداره بلکه نشان دهنده حماقت شخص است
کار درست و عاقلانه اینه که
اول جلوی نشتی رو بگیرید
البته اگر میل و انگیزه و اراده ای برای پیشگیری باشه
اما اگر
« مردمِ ما خودشون انتخاب کردند که اینطوری زندگی کنند »
به عبارتی ،
اگر مردم خودشون از حکومت میخوان که آخرتشون رو آباد کنه !
این یه بحث دیگه است...


شاعر میفرماید:

گر نه موش دزد در انبار ماست
گندمِ اعمالِ چهل ساله کجاست ؟!
اول از انبار ، دفع موش کن
بعد در انبارِ گندم ، کوش کن !

[EHSANI]

اگر مردم کشوری از حاکمان خود ناراضی باشند
واکنش عقلانی ملت در برابر حمله خارجی چه باید باشند ؟


تاریخ جواب این سوال رو داده ، فقط کافیه تاریخ بخونیم
در تاریخ بارها دشمن خارجی به کشور حمله کرده
و در بسیار موارد ، مردم از حاکمان خود ناراضی بودند
و در یک تفکر کودکانه ، موافق حمله خارجی هستند
تا با آن خود را از شر حاکم ظالم نجات دهند.
این وقتی اتفاق میافته که ملت ضعیف هستند
و نمیتونند خواسته خود را به حاکمیت تحمیل کنند
نه اینکه دموکراسی برقرار بشه ، بلکه به حاکم تفهیم کنند
که کمی هم به درد دل مردم کشور خودت برس !
شعر زیر هم از همین تفکر نشأت گرفته است :

رستمی دیگر نمیآید پدید
ای دریغا آمدی اسکندری

از اسکندری که قراره کشور و پایتخت را به آتش بکشه ،
استقبال میکنند و آرزوی آمدنش را دادند
درست شبیه بعضی کاربران اینجا در استقبال از بیبی و ترامپ !
و نیز بسیاری دیگر از ایرانیان در دنیای واقعی .

در کتیبه بیستون آمده است که
وقتی کمبوجیه در کشورگشایی در اروپا و آفریقا
برای تامین هزینه آن به کشاورزان فشار آورد
مردم از او برگشتند و به او پشت کردند

در حمله اعراب به ایران ، گفته میشه
مردمی که از دخالت عالمان دینی در دربار ساسانی
به ستوه آمده بودند ، از اعراب استقبال کردند !

در جنگ جهانی دوم ،
ملتِ شعر و شراب و عرفان و مذهب ...
از مدرنیته و نظم نوین اجتماعی پهلوی به ستوه آمده ،
خوشحال بودند که متفقین ایران را اشغال کنند
بلکه ما از شر مدرنیته رضا قلدر ! نجات یابیم
(اون زمان به دیکتاتور میگفتن : قلدر ! )

و چندین مثال دیگه

[EHSANI]

من میگم این رفتار بسیار کودکانه است

وقتی عمو میخواد سهم ارث بابا را بالا بکشه
فرزند ، بی توجه به اینکه این ارثیه ، نهایتاً به او خواهد رسید
صرفاً به خاطر اختلافاتی که با پدر دارد ،
با عموی خود ، در قتل پدر خود همدستی میکنه
تا عمو بتونه ارثیه پدربزرگ را بالا بکشه
و سهم او از این مشارکت ، آزادی از سرزنشهای پدر است !

اما اگر واژه « فرهنگ » را معادل عقلانیت گذشتگان بدانیم
که با آزمون و خطای چند هزار ساله از پدیده های مختلف
تونسته راه درست زندگی کردن رو یاد بگیره
و اون رو به نسلهای بعد منتقل کنه ،
لذا باید گفت یک جامعه با فرهنگ
جامعه ای هست که در مواجهه با پدیده های اجتماعی
رفتاری عقلایی و آزموده و مجرب نشان دهد.

حالا سوال اینه که
به فرض که حاکمیت در سالها و دههای گذشته
به خواسته های مردم مظلوم ، بیتوجهی کرده ،
یک جامعه مدعی فرهنگ چند هزار ساله
و نیز مدعی عقلانیت ،
مخصوصاً در نسل تحصیلکرده 50 میلیونی ،
در مواجهه با حمله خارجی ، چه موضعی میگیرد
که فرهنگ و عقلانیت را به جا آورده باشد ؟؟؟

من از نزدیک افراد زیادی رو میشناسنم
که علیرغم تحصیلات دانشکاهی تا دکتری
از ترامپ و بیبیگل استقبال میکنند !
و توجیهشون ، همون توجیه اسلاف خود
در زمان کمبوجیه و یزدگرد و رضاشاه است.

میگن برنامه های حاکمیت باعث شده حق ما ضایع بشه
و ما در جایگاه مطلوب دل خودمون ، قرار نگرفتیم
لذا برای انتقامِ عمر تلف شده خود
آرزوی سرنگونی حاکمیت ظالم به دست دشمن خارجی را دارند

در این که حاکمیت در مثالهای فوق ، دموکراتیک نبوده
و به حرف دل مردم خودش بی توجهی کرده
بنده ذره ای شک و شبهه و مناقشه ندارم
وگرنه ارسال این پستها ، توجیه منطقی نداشت.

هرچند ، در این مورد قضاوت بسیار سخته
و ممکنه کسی اینو حق خودش بدونه که بگه
دیگی که برا من نجوشه ، میخوام کله سگ توش بجوشه !
حکومتی که برای اون ، چیزی فراتر از زجر نداشته باشه
گویی که اونو به بردگی گرفته باشه
و این حق مسلم هر برده ای هست که
که برای آزادی خود تلاش کنه
و در این راستا آرزوی مرگ ارباب خود
به دست دزد اموال خانه ، بعید و عجیب نیست !

[EHSANI]

ولاکن تاریخ ، معلم انسانهاست

در این مورد تاریخ چی میگه ؟

تاریخ میگه در حمله خارجی اگر حاکمیت شکست بخوره
اتفاقی که میافته اینه که
پادشاه ، طلاها رو برمیداره و فرار میکنه
اگه قِصِر در رفت که با اون طلاها تا آخر عمرش راحت زندگی میکنه
و اگر کشته شد ، حداقل نیمی از عمرشو
شاهانه عشق و حال کرده و ارزششو داشت.

در این مرحله که همان روزهای اول است
مردم از شنیدن خبر رفتن یا مردن پادشاه خوشحال میشوند
درست شبیه کسی که از قاتلی انتقام گرفته باشه
به خیابون میاند و رقص و پاکوبی میکنند
این خوشحالی حداکثر چند روز ادامه پیدا میکنه و تمام !

حالا وقتشه که به سر کار و زندگی خود برگردند
و ادامه زندگی را با حاکم جدید به سر برند
البته حاکمی که فاتح جنگ است
و این ملت رو به چشم اسیر و برده میبینه
اولین اقدام انتقال ذخایر طلا به کشور خود است
بعدش نوبت آذوغه و سایر ذخایر و منابع است
و بعد نوبت وضع قوانین جدید است
و بعد تجاوز و دست درازی به خانه ها و خانواده ها...

به هر حال ، شما ملت شکستخورده هستید
بعد از غارت منابع ، قوانین استثماری وضع میکنند
و این شما هستید که باید تاوان شکست را بپردازید نه پادشاه فراری

[EHSANI]

پادشاه طلاها رو برداشت و فرار کرد

از محمدرضاشاه و رضاشاه و احمدشاه گرفته
تا فرار یزدگرد سوم ساسانی و شاید قبل از او نیز
همگی ، طلاها رو برداشتند و رفتند
دیگه در مورد پادشاه بحثی نداریم، تمام

این ، مردم بودند که باید در این مملکت زندگی میکردند

بعد از اسکندر چه بر سر مردم آمد ؟
بعد از حمله اعراب چه بر سر مردم آمد ؟
بعد از حمله متفقین ، چه بر سر مردم آمد ؟
بعد از انقلاب هم خودتون بهتر میدونید...


در جنگ جهانی دوم
ملتِ شعر و شراب و عرفان و مذهب ...
از مدرنیته و نظم نوین اجتماعی پهلوی به ستوه آمده ،
خوشحال بودند که متفقین ایران را اشغال کنند
بلکه ما از شر مدرنیته رضا قلدر ! نجات یابیم
(اون زمان به دیکتاتور میگفتن : قلدر ! )

فاتحان وارد ایران شدند
انبارهای آذوغه را غارت کردند
و برای سربازان خود در سراسر منطقه ارسال کردند
و این باعث قحطی گسترده در ایران شد
و در نتیجه نصف جمعیت ایران به انحاء مختلف ، کشته شدند.
در اون سالها ، مردم برای اولین بار در تاریخ ،
200 درصد تورم را تجربه کردند
این در حالی بود که مردم همه پسانداز زندگی شون رو
به شکل پول نقد توی صندوقچه یا توی تشک و بالشت نگهداری میکردند
(الان مردم خیلی زرنگ شدند و پساندازشون رو
تبدیل به طلا و دلار و رمزارز و زمین میکنند )
فاتتان ، حاکم بعدی را خودشون تعیین کردند
قاتحان قانون استعماری کاپیتولاسیون وضع کردند
وقتی حاکم بخواست جلوی خواسته های اونها بایسته
عین آب خوردن ، اونو برداشتند و یکی دیگه رو آوردند...

[EHSANI]

جمع بندی :
حاکمان ، به دلیل نادانی و حماقت و مستی قدرت ،
توجه خود را معطوف به اهداف آرمانی خود میکنند
و از توجه به حال دل رعیت غافل میمانند
جامعه ضعیف که نتونست خواسته خود را از پادشاه بخواهد
و در حالت انفعال ، دست به آسمان برده و آرزوی مرگ حاکم را دارند
و از حمله دشمن خارجی برای برداشتن آن ، استقبال میکنند
این باعث رویگردانی رعیت از پادشاه میشه

دشمن خارجی از نارضایتی مردم به عنوان فرصت حمله استفاده میکنه
مردم با تمام توان جلوی حمله خارجی ایستادگی نمیکنند
و چه بسا با دشمن همکاری و خیانت کنند
درست مثل اینها که امروز از نقاط انفجار فیلم میگیرند
و برای رسانه دشمن ارسال میکنند

و در نهایت پادشاه شکست میخوره

پادشاه ، طلاها رو در چمدان میریزه و فرار میکنه
و باقی عمر خود را مخفیانه ولی در رفاه میگذرونه
یا اینکه بعد از اینکه حسابی از زندگیاش لذت برده ، کشته میشه
این از عاقبت پادشاه ... تمام

و اما مردم
آنکه انبارهای آذوغه شون غارت میشه ، مردم هستند
آنکه منابع و ذخایر کشورشون غارت میشه ، مردم هستند
آنکه حاکمان جدید برشون تحمیل میشه ، مردم هستند
آنکه قوانین استثماری برشون تحمیل میشه ، مردم هستند
آنکه باید بیشتر کار کند و بیشتر خراج بدهد ، مردم هستند
آنکه ناموس شان مورد دست درازی قرار میگیرد، مردم هستند
آنکه فرهنگ و آئین و آداب و رسوم شان نابود میشود ، مردم هستند
آنکه زیر چکمه فاتحان تحقیر میشوند ، مردم هستند
آنکه سرزنش آیندگان را در پی دارند ، مردم هستند

همگی مردم هستند نه شخص پادشاه ظالم قبلی
در صورت زنده فرار کردن پادشاه با طلاها
وضع پادشاه از همه مردم بهتر خواهد بود
و این مردم هستند که به هر حال دوشیده میشوند

و این چرخه ادامه دارد تا روزی که مردم به آگاهی واقعی برسند
و در نتیجه این آگاهی به قدرت برسند و دولت مردمی تشکیل دهند
و خودشون به خواسته های خودشون توجه کنند
که باعث بشه حکومت را از خودشون بدونند
و در برابر تهدیدات خارجی ، متحد ایستادگی کنند.

تجربه نشون داده ، پادشاهان وقتی قدرتشون خیلی زیاد میشه
به فکر کشورگشایی یا اهداف آرمانی و ایدئولوژیک میافتند
و این باعث میشه مردم تضعیف و فراموش شوند
مردم باید قوی شوند تا بتونند قدرت حکومت را کنترل کنند
تا حکومت آنقدر سرمست نشه که مردم را فراموش کند

چون وقتی حکومت مردم را فراموش کرد ؛
هم پادشاه و حکومت و هم مردم و میهن ، همگی به فنا خواهد رفت

و این وظیفه مردم است که اجازه ندهند حکومت اونها رو نادیده بگیره.
پس هروقت حس کردند حکومت به خواسته مردم توجه نداره
با تمام توان اعتراض کنند
و این در درجه اول به نفع خود پادشاه و بقای نظام است.


وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

[EHSANI]

اصلا کی به حکومت همچین اجازه ای داده؟
آیا رای گرفتید نصف بیشتر مردم ایران گفتند
هر چی سرمایه هست بریز به پای خط مقاومت؟


اون حکومتهای که برای اجرای برنامههاشون
نیازمند اجازه و رای نصف بیشتر مردم هستند
پس لابد پیدایش حکومت هم بر اساس خواست مردم بوده
و این یعنی با یک ملت قدرتمند طرف هستیم
یعنی قدرت در دست مردم است
و مردم به حاکمیت رای دادند یا وکالت دادند
که فلان برنامه را اجرا کند
یا فلان هزینه را از جیب ملت بپردازد

ولاکن اگر ارباب قدرت ، مردم نباشند
یعنی منشاء قدرتِ حاکمیت، مردم نیستند
لذا حاکم چون قدرتشو از خود یا دیگری داره
مردم رو جزء آدم محسوب نمیکنه !
چرا باید به رعایا و بردگان خودش
که زیردست و تحت کنترل خودشه ، جواب پس بده ؟!

بنابراین در جایی که مردم حق رای ندارند
ادعای تقاضای رفراندوم ، خیلی مسخره است
مثل اینه که هماسایگان آپارتمانی به اشخاص بگویند
برای فرزندآوری نیازمند اجازه همسایگان هستید
همین قدر مسخره و مضحک !

به طور عقلی
مردم نمیتونند به حاکمیت بگویند چرا از ما رایگیری نکردی !
بلکه باید با افزایش آگاهی ، قدرت خود را تقویت کنند
تا جایی که با قدرت ، حاکمیت را در کنترل خود درآورند

به زبان ساده تر اینکه مردم اگر خواهان
لحاظ کردن آرای خود در تصمیمات حکومت هستند
قبلش باید خواهان حق رای باشند
البته حق رای واقعی و موثر نه صندوقهای نمایشی...

این حق رای هم مجانی به دست نمیاد
هیچ ملتی مجانی نگرفتند و هیچ حکومتی مجانی نداده
چرا که این حق رای ، دقیقاً مصداق مشارکت در قدرت سیاسی است
هیچ حکومتی یا بهتره بگم هیچ ارباب قدرتی
هرگز با دست خودش از قدرت انصراف نمیده
قدرت چیزی نیست که کسی به دیگری هدیه دهد
حتی پدر به پسر

معروفه که میگن : « الملکُ یتیم »
یعنی قدرت حتی پدر و فرزند هم نمیشناسد
و چه بسیار پدران یا فرزندانی که در تصاحب قدرت
پدر یا فرزند خود را کشته یا کور کرده بودند...

دوست عزیز ؛
آیا شما حس میکنید فعلا در تصمیمات حاکمیت
در قضیه حمایت از فلسطین ، حق رای دارید ؟؟؟!!!

مردم برای گرفتن حق رای واقعی یا همون دموکراسی
باید هزینه آن را پرداخت کنند
مردم دو دو تا چهارتا کردند دیدند نمیصرفه
حاضر نیستند به خاطر در دست گرفتن سیاست خارجه ،
بچه شون شلاق بخوره و کور یا کشته بشه
(هرچند ممکنه سیاست خارجه ، نهایتاً باعث کشته شدن همه بچه هاش بشه )

این حتی در کشور ما ریشه فرهنگی داره
به عنوان مثال ، معروفه که میگن :
- پا توی کفش بزرگان کردن ، عاقبت خوبی نداره
- صلاح مملکت خویش ، خسروان دانند
- سری که درد نمیکنه را دستمال نمیبندند
- زبان سرخ ، سر سبز را میدهد بر باد
- به اسب شاه گفتند یابو
- انگشت توی لونه مار یا زنبور کردن
- و...

همه این موارد از یک فرهنگ چند هزار ساله نشأت گرفته
که در اون نظام سلطنتی حاکم بوده نه دموکراسی
و به مردم یاد داده که نباید پا توی کفش حاکمیت بکنه
باید رعیت خوبی باشه تا بتونه به زندگی عادی خودش ادامه بده
وگرنه زندگی سختی خواهد داشت
و چه بسا نسلش منقرض خواهد شد.
پس منفعت شخصی خودشو در این میبینه
که در تصمیمات حکومت دخالت نکنه

از طرفی
اساس دموکراسی، بر منافع شخصی است
در مردم سالاری تصمیماتی میگیرند که
متضمن منافع جمعی و ملی باشه
در حالی که منافع ملی هم نهایتاً
متضمن منافع تک تک آحاد و اشخاص است.
اگر تصمیمی به نفع من نباشه ، بهش رای نمیدم
و در نهایت منافع شخصی افراد تامین میشه


حالا نکته در اینجاست که
برای گذار از اون منفعت شخصی قبلی
به این منفعت شخصی دموکراتیک
نیازمند افزایش سطح آگاهی آحاد ملت است
که فرق این دو رو درک کنند
و بتونند اولی رو رها کنند و دومی را مطالبه کنند.

اولی راحته ، چون اصولا منفعتی برای خودش قائل نیست
حداکثر منفعتش حق حیات و بقای نسل و امنیت و معیشت !
ولی رسیدن به دومی هزینه داره ، زحمت داره ، ریسک داره

از قدیم گفتند :
هرکه طاووس خواهد، جور هندوستان کشد !

ولی اگه مردم نخواهند جور هندوستان کشند ، تکلیف چیه ؟!
آیا میشه مردم رو به زور ببریم هندوستان تا طاووس ببینند ؟!
چون من تشخیص دادم دیدن طاووس به صلاح مردم است ؟!

دیگری تشخیص داده بهشت رفتن به صلاح مردم است
به زور مردم را به کارهایی وادار میکنه که بروند بهشت !

و دیگری تشخیص داده دموکراسی به صلاح مردم است
به زور مردم را وادار میکنه که بروند دنبال دموکراسی.

این دموکراسی دقیقاً مثل اون بهشت یا طاووس است
من تشخیص دادم صلاح مردم در این است که فلان کنند

خب اینکه من نوعی بگویم
من تشخیص دادم که صلاح مردم چیست ،
این خودش عین دیکتاتوری است !

در حالی که دموکراسی واقعی وقتی هست که
مردم خودشون بگن ما چی نیاز داریم

هرچند خروجی تصمیم آنها ، با عقل خیرخواه ما ، معقول نباشه


و تلاش شما برای ایجاد دموکراسی ، صرفاً یک راه دارد :
تلاش برای افزایش آگاهی مردم ... و لاغیر .
تا اینکه خروجی تصمیم مردم ، معقول و منطقی شود

[EHSANI]

و در نهایت پادشاه اگه شکست بخوره

پادشاه ، طلاها رو در چمدان میریزه و فرار میکنه
و باقی عمر خود را مخفیانه ولی در رفاه میگذرونه
یا اینکه بعد از اینکه حسابی از زندگیاش لذت برده ، کشته میشه
این از عاقبت پادشاه ... تمام

توی یکی از کانالها زرد دیدم زده بودند
نت.ان.یاهو ویدئو داده بیرون و گفته
فلانی... ، چمدونشو بسته و آماده رفتنه
🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣
این یارو هنوز آخوندها رو نشناخته
🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣
بیبی شما خودت هم چمدونتو ببندی ، بد نیستاااا

حاجی در مورد اون 60 تن طلا گم شده خبری نداری ؟!

[EHSANI]

جهانیان بدانند
ایران هرگز شروع کننده جنگ نبود

این اسرائیل بود که ابتدا به ایران حمله کرد
کما اینکه صدام ابتدا به ایران حمله کرد

لاکن از آنجا که حدیث داریم :
حق را بگو وگر به تلخی زهر باشد ؛
لذا باید گفت
این ما بودیم که
سربازان ارتش عراق را دعوت به قیام کردیم
و صدام احساس تهدید کرد
و حمله پیشگیرانه را آغاز کرد
ایضاً
این ما بود که
اسرائیل را تهدید به نابودی کردیم
یک روز نبود که از محو شدنش حرف نزنیم
اسرائل هم احساس تهدید کرد
و حمله پیشگیرانه را آغاز کرد

شاعر میفرماید :

ماهی از سر گنده گردد نِی زِ دُم
فتنه از منبر بخیزد نِی زِ خُم


پینوشت :
کرم از خودمونه !

[EHSANI]

ممکنه کسی بگه ، هم جنگ قبلی و هم جنگ فعلی
در اتاقهای در بسته در واشنگتن و لندن طراحی شدند
و نسبت دادن آن به منش رهبران ، کوته نگری باشد ،
تصمیمات جهانی در سطوح بالا گرفته شده بود
و رهبران ، بازیچه دست برنامه ریزان شدند
OK- قبول
ولاکن انصافا بازیکنهای خوبی بودند !
و خیلی خوب در جهت اجرای برنامههای مذکور حرکت کردند

بالاخره چه قبول کنیم ، چه انکار کنیم
حجم عظیمی از منابع انرژی جهان در اینجاست
و طبیعی هست که به زودی سر و کله رقبا پیدا میشه
کما اینکه هرجا گله گوسفندی رها شده باشه
به زودی سر و کله گرگها پیدا میشه
و هرجا زباله ای رها شده باشه
به زودی سر و کله مگسها پیدا میشه

عقل میگه وقتی شما چیز مهمی برای از دست دادن دارید
باید در رفتار و گفتار خود بسیار احتیاط کنید
تا بهونه دست کسی ندید
نه اینکه خودت در مسیر دشمنان قدم برداری
و هلمنمبارز بطلبی !

به عنوان مثال ؛
من اگر با یک کیف پر از طلا از بازار به طرف خونه برمیگردم
اون روز اگه یه رهگذر اسکلی بهم تیکه یا متلک انداخت ،
کظم غیظ میکنم و جوابشو نمیدم
چون عقل حکم میکنه حفظ طلاها اوجب واجبات است .
نه اینکه کیف طلا رو بندازم کنار و با رهگذر درگیر بشم !
فرضاً پیروز هم شدم و مادر رهگذر را هم عنایت کردم...
بعد که دعوا تموم شد ، متوجه میشم کیف طلاها گم شده
حالا برا هرکس تعریف میکنم که
بعععله... زدم دهنشو سرویس کردم...
طرف منو تحسین میکنه
ولی بعد که میفهمه در این بین کیف طلاها گم شد
مرا به حماقت و خریت محکوم میکنه

و بعدتر ، وقتی که معلوم شد که
طلافروشی که از محتوای کیف خبر داشت
اون رهگذر را دنبال من فرستاده بود که
با تحریک من ، دعوا راه بندازه
تا در این شلوغی ، کیف طلای منو بدزده
تازه دوزاریم میافته که من چقدر احمق بودم !

در کشور ، « طلا » هایی ، با ارزشتر از معادن طلا و نفت و گاز و... هست
و اون زندگی و آرامش و رفاه نسلهاست
در تاریخ ، بعضی حاکمان سودایی مزاج
در اثر غلبه شهوتِ قدرت ،
برای آرامش و آینده زندگی مردمان ،
پشیزی ارزش قائل نبودند .


شاعر میفرماید :

زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو بنگری همه پند است
زمانه گفت مرا ، زبان خویش دار نگاه
که هرکه نه زبانش به بند ، پای در بند است !

[EHSANI]

پستی که دیروز توی اون تاپیک نوشتم
ولی به دلایلی... ارسال نکرد

-----------------------------------------

با توجه به زخمهای کاری که دو طرف به همدیگه زدند
روابط ایران و اسرائیل هرگز به قبل از 23 خرداد برنمیگرده
این جنگ به صلح و روبوسی ختم نمیشه ، دیگه دیر شده

اما در نگاه اول (جنگ کلاسیک) ظاهراً ایران دست بالا رو داره !

شاعر میفرماید :
ذوالفقار علوی بود ، برون شد ز نیام
مرحبا ، دست مریزاد سپاه اسلام !

ولی خواهشاً دیگه ادامه ندید ☠
چون کمکم نزدیکه همه مون رو چوخ بدید
اگه ایران باید پیروز میدان باشه
این یعنی تحقق وعده محو شدن اسرائیل از روی نقشه
و تشکیل دولت اسلامی فلسطین در سراسر سرزمینهای اشغالی
تا اینجا ، کار نظامیان ما خوب بوده
ولی الان توپ توی زمین رهبران است !
رهبر باید تصمیم بگیره میخواد اسرائیل رو محو کنه یا نه...
و هنوز چند سال از اون 25 سال باقی مونده رو بهش فرصت بده

اگه رهبر کوتاه بیاد ، احتمال اینکه اونها
به ما رودست بزنند و اسلام عزیز رو به چوخ بدهند وجود داره
یادآوری میکنم که حفظ نظام از اوجب واجبات است !

به هرحال تا اینجای داستان ، هنوز در فاز جنگ کلاسیک هستیم

در دنیای قدیم آخرین چیزی که متصور میشه اینه که
اینها نتانیاهو رو میکشند
و یکی از خودشون رو میذارند حاکم فلسطین
و مردم یهودی تحت سلطه نظام اسلامی فلسطین قرار میگیرند
و به مسلمانان جزیه پرداخت میکنند.
و تمام ...

اما در اینجا محو شدن اسرائیل مطرحه (اهداف ایدئولوژیک)
و اخراج یهودیان به کشورهای زادگاه پدربزرگ هاشون !
در دنیای امروز چیزی به نام بازدارندگی اتمی وجود داره
یعنی اگه واقعاً قصد نابودی اونها رو داری
اونها هم مجبور میشوند در دفاع برای بقای خود
متوسل به بمب اتم بشوند

فلسفه این بازدارندگی اتمی اینه که
دشمن از ترس حمله اتمی ، اصلاً جلو نیاد
هیچ حاکم عاقلی حاضر نیست که مورد حمله اتمی قرار بگیره
چون اولین چیزی که متلاشی میشه ، حکومت خودش است
البته حاکمان جنگ طلب ، الزاماً رفتار عاقلانه ندارند
ظاهراً ایشون تصمیم گرفته بره تا آخر خط
در این سن و سال ، ترسی از ، سقوط حکومت و مرگ نداره !
بنابراین تهدید بازدارندگی حمله اتمی را جدی نگرفته است !

در کجای دنیا رهبری به این شجاعت سراغ دارید
که حتی از انفجار اتمی در پایتختش هم نمیترسد ؟!!!


من نمیگم اونها بمب اتم روی سر ما میریزند مثل هیروشیما
بلکه ممکنه سایت اتمی خودمون رو منفجر کنند مثل چرنوبیل
اون هسته ای که 3 دهه براش تلاش کرده بودیم
تبدیل بشه به قتلگاه خودمون...

ممکنه یک کاربری پست منو ریپلای کنه که
نخیر آقا ، جمع نبندید لطفاً... حساب مردم از حاکمیت جداست...
جواب من به این عزیز گرامی اینه که
اوسکل جان ، بمب که فرود میاد ،
به روابط شما با حاکم اهمیتی نمیده
ایضاً تشعشعات نشت رادیواکتیو ، سوال نمیپرسه .
اون باباهه ، چند دهه عشق و حال خودشو کرده
الان هم جاش امن هست...
اونکه به چوخ میره نسل من و شما هستیم

[EHSANI]

تا اینجا ، کار نظامیان ما خوب بوده
ولی الان توپ توی زمین رهبران است !
رهبر باید تصمیم بگیره که میخواد چکار کنه...

قبلاً بارها گفتم
برنامه ترامپ برای ایران ،
همون قضیه امپراطور ژاپن در جنگ جهانی است
هیروهیتو قبل از تسلیم ، ادعای خدایی داشت !
ولی بعدش دیگه اون امپراطور سابق نبود
اما بعدش ژاپن افتاد توی مسیر رشد و ترقی
تا جایی که پول ژاپن ، ین جزء ارزهای جهانی شد

لاکن نکته در اینجاست که
هیروهیتو در سن 45 سالگی، ژاپن را تسلیم کرد
چون هنوز خیلی امید به آینده داشت...
و تا پایان عمر خود در 86 سالگی ! به سلطنت خود ادامه داد
و رکورد طولانی ترین دوران سلطنت ژاپن (63 سال) را به ثبت رسوند !

حضرت آقا همین الان 87 ساله هست
و این در تصمیمی که خواهد گرفت بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

...

[EHSANI]

اعلامیه انسانیت !

پس از جنگ، هیروهیتو با صدور «اعلامیه انسانیت» (Ningen-sengen) در سال ۱۹۴۶، موجودیت خود را به عنوان یک انسان و نه یک موجود الهی اعلام کرد و به آغاز دوره جدیدی در تاریخ ژاپن کمک کرد.

[EHSANI]

پس از جنگ:
پس از تسلیم ژاپن، هیروهیتو به دلیل جنایات جنگی تحت تعقیب قرار نگرفت. داگلاس مک آرتور، فرمانده نیروهای متفقین، معتقد بود که وجود امپراتور برای برقراری یک اشغال صلح آمیز و تحقق اهداف ایالات متحده پس از جنگ ضروری است.

تغییر وضعیت امپراتور:
در سال ۱۹۴۶، هیروهیتو مجبور شد از مقام خدایی خود چشم پوشی کند. قانون اساسی جدید ژاپن که توسط مقامات آمریکایی تهیه شد، نقش او را به عنوان «نماد دولت و اتحاد مردم» تغییر داد.