پاسخ : فلسفه سیاسی
در اینجا میریم تو فاز FOOL و فریب اذهان عمومی
هرکس که بهتر بتونه بقیه رو فریب بده
یعنی اون دو نفر رو قانع کنه که
چرا انتخاب بازی من بهتره
یعنی به اون دو نفر تفهیم کنه که سود و لذت و منافع شما در اینه که بازی منو اجرا کنید
از همون اول نمیگه من در این آیتم قدرت دارم
و مطمئناً برنده هستم و شما فقط قراره بازیچه من باشید
بلکه اونها رو تطمیع میکنه که در اینجا برای شما منافع بیشتری هست.
------------------------------------
مثلاً در انقلاب 57 گروههای زیادی قصد انقلاب داشتند
همه هم میخواستند قدرت را در دست بگیرند
ولی هریک ، در یک آیتم خاص ، امتیاز داشت
بهشتی ، سایر احزاب و بازیگران سیاسی رو جمع کرد و براشون سخنرانی کرد
بدون اینکه حرفی از منافع روحانیون بزنه ،
همه احزاب رو قانع کرد که منافع تکتک شما ، متضمن اتحاد تحت رهبری خمینی هست
اونها هم همگی باسوادهای دهه پنجاه ، صاحب کلی کتاب و مقاله و دیوان شعر و... بودند
ولی خب اون چیزی که آخوندها داشتند ، هیچ کدوم نداشتند
و اون همون قدرت و هنر و توان و مهارت FOOL کردن بود
همه رو قانع کرد که بازی خودتون رو رها کنید و در بازی ما شرکت کنید
در حکومت کمونیستی ، آخوند حرفی برای گفتن نداره
در این صورت ممکن بود بعد انقلاب کمونیستی ، آخوندها حذف بشوند
اما با این ترفند ، دیگران را به بازی خودش کشوند
یادمه سالها بعد از انقلاب یکی از روزنامه ها در روز یادبود بهشتی تیتر زده بود :
" روزی که بهشتی به جهان درس سیاست داد "
که خب نظر شخصی من هم همینه
سیاست یعنی همین چیزها دیگه !
------------------------------
در اینجا هم مثل همه جا ، بحث عقلانیت مطرحه
اون 3 بچه در مثال شما ، اصلاً چرا مجبور هستند در بازی شرکت کنند
اگه اصلا بازیای برگزار نشه مگه چی میشه ؟
چرا باید خودشون رو به چالش بکشند ؟
چرا باید در کاری که مهارت ندارند ، مشارکت کنند؟
به طریق اولی ؛
در انقلاب 57 ، چپی ها و ملیگرایان ، اصلاً چرا باید انقلاب میکردند ؟!
مگه پماد ضد خارش مقعد نبود ؟!!!
چپیها در انقلاب سفید ، کلی دستاورد سوسیالیستی داشتند
صبر میکردند این لقمه از گلو پایین بره ، هضم بشه
20 سال بعد فاز دوم اصلاحات سوسیالیستی اجرا میشد
کمکم تبدیل میشدیم به سوسیال ترین حکومت جهان !
ملیگرایان هم دلیل کافی برای حمایت از پهلوی داشتند
(همون پهلوی که در قم گفته بود دوران مفتخوری تموم شده)
چرا باید در بازی اسلامگرایان میافتادند ؟!
ولی اسلامگرایان ، با مهارت زایدالوصفی که در FOOL کردن داشتند
هردو گروه رو قانع کردند که منافع شما در همراهی با ماست
ظاهراً کلی هم وعده و وعید داده بودند
مسعود رجوی هنوز که هنوزه میگه رهبری انقلاب ، سهم من بود !
حتی نظامیان که اخلاق صنفی ایجاب میکنه ملیگرا باشند
به جز عده کمی ، الباقی فکر میکردند که
منافع وطن و ملت ، در سرنگونی شاه است
خب پس میبینید ، زور و قدرت ، همیشه به معنی اسلحه و دور بازو نیست
در شطرنج سیاسی انقلاب 57
انصافاً آخوندها قدرتی داشتند که اون دو دسته نداشتند
که عین آب خوردن ، هردو دسته رو مچاله کردند و انداختند دور
نخبگان علمی کشور که اومده بودند انقلاب کنند تا از این نمد کلاهی برای خود درست کنند
در بهترین حالت تونستند جونشون رو بردارند و با دست خالی به خارج فرار کنند.
پینوشت:
همچنان اعتقاد دارم عامل اصلی انقلاب ، اراده خارجیها و منافع خارجیها بود
این مباحث بالا ، همگی در ذیل این علت میاد
به نوعی ، ابزار اجرای سیاستها و کسب منافع خارجی بود.
در اصل توسط گنجشک پست شده است
View Post
هرکس که بهتر بتونه بقیه رو فریب بده
یعنی اون دو نفر رو قانع کنه که
چرا انتخاب بازی من بهتره
یعنی به اون دو نفر تفهیم کنه که سود و لذت و منافع شما در اینه که بازی منو اجرا کنید
از همون اول نمیگه من در این آیتم قدرت دارم
و مطمئناً برنده هستم و شما فقط قراره بازیچه من باشید
بلکه اونها رو تطمیع میکنه که در اینجا برای شما منافع بیشتری هست.
------------------------------------
مثلاً در انقلاب 57 گروههای زیادی قصد انقلاب داشتند
همه هم میخواستند قدرت را در دست بگیرند
ولی هریک ، در یک آیتم خاص ، امتیاز داشت
بهشتی ، سایر احزاب و بازیگران سیاسی رو جمع کرد و براشون سخنرانی کرد
بدون اینکه حرفی از منافع روحانیون بزنه ،
همه احزاب رو قانع کرد که منافع تکتک شما ، متضمن اتحاد تحت رهبری خمینی هست
اونها هم همگی باسوادهای دهه پنجاه ، صاحب کلی کتاب و مقاله و دیوان شعر و... بودند
ولی خب اون چیزی که آخوندها داشتند ، هیچ کدوم نداشتند
و اون همون قدرت و هنر و توان و مهارت FOOL کردن بود
همه رو قانع کرد که بازی خودتون رو رها کنید و در بازی ما شرکت کنید
در حکومت کمونیستی ، آخوند حرفی برای گفتن نداره
در این صورت ممکن بود بعد انقلاب کمونیستی ، آخوندها حذف بشوند
اما با این ترفند ، دیگران را به بازی خودش کشوند
یادمه سالها بعد از انقلاب یکی از روزنامه ها در روز یادبود بهشتی تیتر زده بود :
" روزی که بهشتی به جهان درس سیاست داد "
که خب نظر شخصی من هم همینه
سیاست یعنی همین چیزها دیگه !
------------------------------
در اینجا هم مثل همه جا ، بحث عقلانیت مطرحه
اون 3 بچه در مثال شما ، اصلاً چرا مجبور هستند در بازی شرکت کنند
اگه اصلا بازیای برگزار نشه مگه چی میشه ؟
چرا باید خودشون رو به چالش بکشند ؟
چرا باید در کاری که مهارت ندارند ، مشارکت کنند؟
به طریق اولی ؛
در انقلاب 57 ، چپی ها و ملیگرایان ، اصلاً چرا باید انقلاب میکردند ؟!
مگه پماد ضد خارش مقعد نبود ؟!!!
چپیها در انقلاب سفید ، کلی دستاورد سوسیالیستی داشتند
صبر میکردند این لقمه از گلو پایین بره ، هضم بشه
20 سال بعد فاز دوم اصلاحات سوسیالیستی اجرا میشد
کمکم تبدیل میشدیم به سوسیال ترین حکومت جهان !
ملیگرایان هم دلیل کافی برای حمایت از پهلوی داشتند
(همون پهلوی که در قم گفته بود دوران مفتخوری تموم شده)
چرا باید در بازی اسلامگرایان میافتادند ؟!
ولی اسلامگرایان ، با مهارت زایدالوصفی که در FOOL کردن داشتند
هردو گروه رو قانع کردند که منافع شما در همراهی با ماست
ظاهراً کلی هم وعده و وعید داده بودند
مسعود رجوی هنوز که هنوزه میگه رهبری انقلاب ، سهم من بود !
حتی نظامیان که اخلاق صنفی ایجاب میکنه ملیگرا باشند
به جز عده کمی ، الباقی فکر میکردند که
منافع وطن و ملت ، در سرنگونی شاه است
خب پس میبینید ، زور و قدرت ، همیشه به معنی اسلحه و دور بازو نیست
در شطرنج سیاسی انقلاب 57
انصافاً آخوندها قدرتی داشتند که اون دو دسته نداشتند
که عین آب خوردن ، هردو دسته رو مچاله کردند و انداختند دور
نخبگان علمی کشور که اومده بودند انقلاب کنند تا از این نمد کلاهی برای خود درست کنند
در بهترین حالت تونستند جونشون رو بردارند و با دست خالی به خارج فرار کنند.
پینوشت:
همچنان اعتقاد دارم عامل اصلی انقلاب ، اراده خارجیها و منافع خارجیها بود
این مباحث بالا ، همگی در ذیل این علت میاد
به نوعی ، ابزار اجرای سیاستها و کسب منافع خارجی بود.
نظر