فلسفه سیاسی

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • EHSANI
    ستاره‌دار(3)
    • Sep 2020
    • 2213

    #256
    پاسخ : فلسفه سیاسی

    در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
    3 تا بچه در یک مهمانی بالاجبار همنشین هم شدن

    یک پسر بچه عینکی لاغر که هوش خوبی در بازی شطرنج داره
    یک پسر بچه تند و تیز و سریع که فوتبال خوب بازی می کنه
    و یک پسربچه درشت اندام که مهارت کشتی گیر داره

    این سه تا قراره هم بازی بشن و هر کدام هم بازی که مهارت داره را پیشنهاد میده و دلایل خوب و منطقی هم میاره که اون بازی مناسب تره الان


    سوال:
    بنظر شما کدوم بازی را نهایتا انجام خواهند داد ؟ چرا؟
    در اینجا میریم تو فاز FOOL و فریب اذهان عمومی
    هرکس که بهتر بتونه بقیه رو فریب بده
    یعنی اون دو نفر رو قانع کنه که
    چرا انتخاب بازی من بهتره
    یعنی به اون دو نفر تفهیم کنه که سود و لذت و منافع شما در اینه که بازی منو اجرا کنید
    از همون اول نمیگه من در این آیتم قدرت دارم
    و مطمئناً برنده هستم و شما فقط قراره بازیچه من باشید
    بلکه اونها رو تطمیع میکنه که در اینجا برای شما منافع بیشتری هست.

    ------------------------------------

    مثلاً در انقلاب 57 گروه‌های زیادی قصد انقلاب داشتند
    همه هم میخواستند قدرت را در دست بگیرند
    ولی هریک ، در یک آیتم خاص ، امتیاز داشت
    بهشتی ، سایر احزاب و بازیگران سیاسی رو جمع کرد و براشون سخنرانی کرد
    بدون اینکه حرفی از منافع روحانیون بزنه ،
    همه احزاب رو قانع کرد که منافع تک‌تک شما ، متضمن اتحاد تحت رهبری خمینی هست

    اونها هم همگی باسوادهای دهه پنجاه ، صاحب کلی کتاب و مقاله و دیوان شعر و... بودند
    ولی خب اون چیزی که آخوندها داشتند ، هیچ کدوم نداشتند
    و اون همون قدرت و هنر و توان و مهارت FOOL کردن بود
    همه رو قانع کرد که بازی خودتون رو رها کنید و در بازی ما شرکت کنید

    در حکومت کمونیستی ، آخوند حرفی برای گفتن نداره
    در این صورت ممکن بود بعد انقلاب کمونیستی ، آخوندها حذف بشوند
    اما با این ترفند ، دیگران را به بازی خودش کشوند
    یادمه سالها بعد از انقلاب یکی از روزنامه ها در روز یادبود بهشتی تیتر زده بود :
    " روزی که بهشتی به جهان درس سیاست داد "

    که خب نظر شخصی من هم همینه
    سیاست یعنی همین چیزها دیگه !

    ------------------------------

    در اینجا هم مثل همه جا ، بحث عقلانیت مطرحه
    اون 3 بچه در مثال شما ، اصلاً چرا مجبور هستند در بازی شرکت کنند
    اگه اصلا بازی‌ای برگزار نشه مگه چی میشه ؟
    چرا باید خودشون رو به چالش بکشند ؟
    چرا باید در کاری که مهارت ندارند ، مشارکت کنند؟

    به طریق اولی ؛

    در انقلاب 57 ، چپی ها و ملیگرایان ، اصلاً چرا باید انقلاب میکردند ؟!
    مگه پماد ضد خارش مقعد نبود ؟!!!

    چپی‌ها در انقلاب سفید ، کلی دستاورد سوسیالیستی داشتند
    صبر میکردند این لقمه از گلو پایین بره ، هضم بشه
    20 سال بعد فاز دوم اصلاحات سوسیالیستی اجرا میشد
    کم‌کم تبدیل می‌شدیم به سوسیال ترین حکومت جهان !

    ملیگرایان هم دلیل کافی برای حمایت از پهلوی داشتند
    (همون پهلوی که در قم گفته بود دوران مفتخوری تموم شده)
    چرا باید در بازی اسلامگرایان می‌افتادند ؟!

    ولی اسلامگرایان ، با مهارت زایدالوصفی که در FOOL کردن داشتند
    هردو گروه رو قانع کردند که منافع شما در همراهی با ماست
    ظاهراً کلی هم وعده و وعید داده بودند
    مسعود رجوی هنوز که هنوزه میگه رهبری انقلاب ، سهم من بود !

    حتی نظامیان که اخلاق صنفی ایجاب میکنه ملیگرا باشند
    به جز عده کمی ، الباقی فکر می‌کردند که
    منافع وطن و ملت ، در سرنگونی شاه است

    خب پس می‌بینید ، زور و قدرت ، همیشه به معنی اسلحه و دور بازو نیست
    در شطرنج سیاسی انقلاب 57
    انصافاً آخوندها قدرتی داشتند که اون دو دسته نداشتند
    که عین آب خوردن ، هردو دسته رو مچاله کردند و انداختند دور
    نخبگان علمی کشور که اومده بودند انقلاب کنند تا از این نمد کلاهی برای خود درست کنند
    در بهترین حالت تونستند جون‌شون رو بردارند و با دست خالی به خارج فرار کنند.



    پینوشت:
    همچنان اعتقاد دارم عامل اصلی انقلاب ، اراده خارجیها و منافع خارجی‌ها بود
    این مباحث بالا ، همگی در ذیل این علت میاد
    به نوعی ، ابزار اجرای سیاستها و کسب منافع خارجی بود.
    نگرش ، همه چیز است .

    نظر

    • EHSANI
      ستاره‌دار(3)
      • Sep 2020
      • 2213

      #257
      پاسخ : فلسفه سیاسی

      در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
      منم همین را میگم والا
      میگن اشتباه میکنی و...
      ولاکن زور داریم تا زور !

      زور باید زور باشد ، زوری که زور نباشد، زور نیست !

      من FOOL و فریب رو به یک معنی به کار نمی‌برم
      فریب به زودی لو میره و باعث خشم و ناراحتی طرف مقابل میشه
      ولی FOOL یعنی نوع خاصی از فریب بلامنازع در مقیاس ملی .
      طوری که نه تنها نمی‌فهمه سرش کلاه رفته
      بلکه برعکس، کلی هم خوشحاله و لذت میبره
      و معمولاً تا چند نسل یا چند قرن هم لو نمیره
      اصلاً مردم خودشون دوست دارند یا نیاز دارند که
      یک آدم خیّر پیدا بشه اونها رو FOOL کنه.
      ظاهراً اینطوری آرامش بیشتری دارند.

      در مورد زور هم همین قاعده وجود داره
      من زور و قدرت را به یک معنی به کار نمیبرم

      زور ، مال ضعیفهاست ! :D

      زور همونه که آدمها خیلی سخت زیر بارش می‌روند
      زور همونه که باعث ظهور تروریست میشه که قبلا بحث کردیم

      ولی قدرت ، یعنی یک نوع خاصی از زورِ بلامنازع
      یعنی آدم تا چشمش بهش بخوره ،
      حساب کار دستش بیاد و ماستها رو کیسه میکنه
      یعنی بلامنازع ، کسی بحث و مذاکره و... نداره

      وقتی میخوام ماشین رو جلوی پارکینگ یا مغازه پارک کنم
      با واکنش صاحب مغازه یا پارکینگ روبرو میشم
      میدونیم که حق با اونه ، حق داره که مانع پارک من بشه
      ولی چون زور کافی نداره باهاش بحث میکنم
      ازش خواهش میکنم که اجازه بده برم و زود برمیگردم
      حتی ممکنه بخواهم اونو FOOL کنم !
      مثلا یک دلیل یا بهونه بیارم که اونو قانع کنم

      اما اگه در جای ممنوعه پارک کنم و از دور چشمم به پلیس بیفته
      سریع حرکت میکنم ! به عبارتی : ماستها رو کیسه میکنم !
      چون خودم رو در برابر پلیس، صاحب قدرت نمیدونم
      به عبارتی ، پلیس برای من یک قدرت بلامنازع است
      پس میدونم چونه زدن بی‌فایده است
      به محض دیدن پلیس ، بدون حتی یک کلمه حرف یا حتی مکث ، حرکت میکنم.

      -------------------------------

      زور ، مال ضعیف‌هاست !
      زور بازو و اسلحه و... مال اسکول‌هاست !
      چون طرف مقابل میره فکر میکنه ، یه راهی براش پیدا میکنه
      ظهور تروریست رو قبلاً مثال زدم

      کفتارها برای شکار باید با روباه‌ها رقابت کنند
      ولی آقا شیره نیاز به رقابت با کسی نداره
      فقط کافیه خودشو نشون بده تا همگان ، ماستها رو کیسه کنند.
      نگرش ، همه چیز است .

      نظر

      • EHSANI
        ستاره‌دار(3)
        • Sep 2020
        • 2213

        #258
        پاسخ : فلسفه سیاسی

        دوست عزیز و گرامی
        این مطالب صرفاً جهت چند مخاب خاص تنظیم شده
        اگر به هر دلیلی فکر میکنید بنده عقاید عجیبی دارم
        خیلی خیلی ممنون و مدیون میشم که عبور کنید
        لطف بیشتر اینکه منو در لیست چشم‌پوشی قرار دهید.
        با تشکر .

        ------------------------------


        اینجا یک مکان عمومی هست و
        افرار زیادی با ویژگیهای متنوع حضور دارند
        تا میای دو کلمه حرف بزنی باید به صد نفر جواب پس بدی
        که چرا عقاید شما با محتوی کتابهایی که من خوندم همخوانی نداره
        داددش ! شما کاری به من نداشته باش، فرضاً منو از صحنه روزگار حذف کردی...
        ولی انصافاً نباید یه ذره به محتویات کتابی که خوندی شک کنی؟!
        اینقدر که به اون کتاب اعتقاد داره ، مؤمنان با وحیِ منزل اعتقاد ندارند !!!



        و اما بعد...

        در جهان ، قدرت بلامنازع ، تعیین کننده روابط و ساختارهاست
        این ماهیت قدرتِ بلامنازع است که ساختارها رو شکل میده
        بقیه به تناسب اون ، روابط خودشونو تنظیم میکنند

        اگه قراره من تحت سلطه کسی باشم
        که اون شخص ، خودش تحت سلطه یک شخص بالاتری هست
        عقل حکم میکنه که من به این پایینی باج ندم
        مستقیماً برم با اون بالایی مذاکره کنم

        حسن روحانی از اصطلاح کدخدا استفاده میکرد
        ظاهراً توی فرهنگ روستایی قدیم ، همه علاقه داشتند به همدیگه زور بگن :D
        بعد یکی که از بیرون روستا میومد ، برای اینکه نخواد به بقیه باج بده
        مستقیم میرفت پیش کد خدا
        در اینجا کدخدا استعاره از ارباب قدرت بلامنازع است.
        همونی که قدرتهای زیردست ، ازش حساب میبرند
        اتفاقی که در این وسط رخ میده اینه که
        شخص با توسل به قدرت اول ،
        خودشو در برابر زورگویی قدرتهای کوچکتر بیمه میکنه.

        فرضاً کسی توی کوچه ، یکی رو خفت کرده و داره زورگیری میکنه
        اگه گنده لات محله از راه برسه ، اینو ول میکنه و میره
        چون میدونه که برای خفت گیری تو این محله
        یا باید قبلش با گنده لات اون محله سرشاخ بشه و خودشو اثبات کنه
        یا اینکه به ازای هر خفت گیری ، یک شیتیل به گنده لات محل تقدیم کنه
        تا کوتاه بیاد و بهش اجازه بده هر غلطی دلش خواست بکنه

        خب این ضعیف هم با خودش میگه
        عقل حکم میکنه که من مستقیم برم خدمت اون گنده لات
        اون چیزی که تو خفت‌گیری از دست میدم رو
        بخش کوچکی رو به گنده لات تقدیم کنم
        و در این معامله ، ازش امنیت بخرم
        دیگه کسی جرات نمیکنه به من گیر بده
        به عبارتی ، در زیر سایه اون قدرت ، خودم هم مقداری قدرت میگیرم

        بعدها تکنولوژی پیشرفت کرد ، لوطی تبدیل شد به پلیس
        مردم با دادن مالیات به دولت و پلیس
        ازش امنیت میخرند (چتر حمایتی)
        امنیت هم که قاعده هرم مازلو بود (مهمترین نیاز اساسی برای حفظ بقا)
        از فردا هرکس بخواد ما رو خفت‌گیری کنه ،
        سریع زنگ می‌زنیم پلیس بیاد
        دزد هم تا پلیس رو ببینه ، دمش رو میزاره رو کولش و فرار میکنه
        پلیس نقش لوطی محل رو بازی میکنه
        فقط شکلش آپدیت و شیک و متمدنانه‌تر شده

        اگه به گنده لات محل ، باج و شیتیل بدیم ،
        میگن طرف یک ترسوی خاک‌برسر هست !
        اما اگه به پلیس حقوق و دستمزد ندیم چی ؟
        از همون قدیم ضرب‌المثل گفتند :

        هرکه گریزد ز خراجات شاه
        بارکش غول بیابان شود !

        -------------------------------

        در درجه اول بهتره که شما سعی کنی خودت گنده لات بشی
        که مجبور نباشی به یکی دیگه باج بدی

        شاعر می‌فرماید:
        برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
        که در نظام طبیعت ، ضعیف پامال است

        (مثلاً برو اون بمب اتم کوفتی رو بساز دیگه)

        ولی من موکداً از لغت « بلامنازع » استفاده کردم
        یعی فکرشو از سرت بیرون کن که با ایشون سرشاخ بشی
        مگر اینکه خودت ، اون قدرت بلامنازع باشی
        این هم فوقش چند نفر انگشت شمار
        8 میلیارد قدرت بلامنازع که دیگه اسمش بلامنازع نیست
        (پاکستان هم بمب اتم داره ولی هرگز جای آمریکا رو نمی‌گیره )

        ایران وقتی با آمریکا سرشاخ شده
        اگه بتونه پوزه اونو به خاک بماله و خودش بشه قدرت اول که خیلی عالیه
        وگرنه ... وگرنه... وگرنه....
        نتیجه این میشه که
        کره جنوبی پول نفت رو بلوکه میکنه
        هند میگه به جای پول نفت بهت ادویه و دارچین میدم
        عربستان صرفاً به خاطر ضربه زدن به ایران قیمت نفت رو کاهش میده
        امارات ، جزایر سه‌گانه رو برا خودش تیکه گرفته
        آذربایجان، راه ترانزیتی ما رو کنترل میکنه...
        خلاصه که هرکس میرسه ، یکی میزنه تو سر ایران خانم !

        در استعاره زن و شوهر
        زن باید فقط یک شوهر داشته باشه
        اونی که از همه شوهرتره ، شوهرترین شوهرها !
        اگه مردی نتونه زنشو در برابر تهدیدهای امنیتی و معیشتی تامین کنه
        اون زن باید ازش جدا بشه و بره دنبال زندگیش
        دلیل نداره ایران خانم همچنان زن یک مرد بی‌غیرت باقی بمونه


        من برم زره آهنی بپوشم... الان شروع میشه /:.yead.:/
        نگرش ، همه چیز است .

        نظر

        • گنجشک
          ستاره‌دار(3)
          • Jun 2022
          • 1325

          #259
          پاسخ : فلسفه سیاسی

          با یکی از دوستان صحبت می کردم ، پاسخ های جالبی داشت

          به شوخی گفتم زن شوهردار هم نشدیم (آتوسا دختر رشتی) فیلممون بیرون بیاد و پناهندگی بگیریم
          یا ماجراهای بقول داور خان نرگس تپل و زندان vip و...

          گفت اینا مستقیم یا غیر مستقیم مهره های سیستم هستند ،
          که بگن جن.ده ها با ما مشکل دارند و اپوزیسون ما جن.ده ها هستند


          ======
          یک موضوع دیگه هم گفت که بنظرم جالب بود

          گفت وقتی برای یک شخصی یک مشکل پیش میاد که خودش توانایی حل کردنش را نداره
          (مثلا طرف اسکیت سواره میخوره زمین جفت دست و پاهاش قلم میشه ، اصلا قطع نخاع میشه ، خوب این دیگه نمی تونه خودش بلند بشه، یکی باید بیاد از زمین بلندش کنه )

          بهش بگن مشکل خودته

          چیزی که خیلی رسم شده تو مملکت ما ، مخصوصا از طرف سیستم که سیستم پاسخ میده این مشکل خودته


          بعد بنظر شما چیزی به عنوان هم وطن و پرچم و سرود و کرسی شعر باقی می مونه ؟

          بقیه هم بیلاخ نشون میدن و میگن مشکل خودته ، حالا داور خان بیاد کرسی بذاره که وطن یعنی مادر


          =======

          پست سوم

          من و داور خان ، شراکتاً یک مرغ داریم که روزی یک تخم میذاره
          دور هم می شکنیم میزنیم ، خدا رو شکر یک لقمه هست

          داورخان آدم عاقل و سالمی هست ،طرح توسعه داره برای آینده چنتا از تخم ها را بذاره زیر پای مرغه و...

          ولی نظر من اینه که مرغ را امروز سر ببریم به سیخ بکشیم و یک جوجی بزنیم /.:biggrinsmiley.:/


          گنجشک دیوانه است ؟ نه ! دکتر بهش گفته 24 ساعت بیشتر زنده نیست ! حکیم عمر خیام هم که میگه ....


          تفاوته از کجا میاد ؟


          داور خان فرزند داره ، آینده فرزندش براش مهمه
          گنجشگ فرزندی نداره ، لذا دوست داره مرغ را سلاخی کنه




          سوال

          داور چطور گنجشک را راضی کنه که سلاخی نکنه ؟
          گنجشک چطور داور را راضی کنه که سلاخی کنه ؟

          نظر

          • EHSANI
            ستاره‌دار(3)
            • Sep 2020
            • 2213

            #260
            پاسخ : فلسفه سیاسی

            نظر شخصی بنده اینه که :

            « خب دنیا ، دنیایِ زورگویی‌ست
            همه زور میگن
            هرکس بتونه زور بگه ، زور میگه
            بزرگ و کوچیک هم نداره
            شرق و غرب هم نداره
            خارجی و داخلی هم نداره
            یهودی و مسلمان هم نداره
            عرب و عجم هم نداره
            سید و عامی هم نداره
            فارس و ترک هم نداره...
            باید یک ملت بتواند در مقابل زورگویی‌ها مقاومت بکنه
            اینو باید یاد بگیریم از بچگی
            این از نوجوانی باید در ما نهادینه بشه »



            .
            نگرش ، همه چیز است .

            نظر

            • EHSANI
              ستاره‌دار(3)
              • Sep 2020
              • 2213

              #261
              پاسخ : فلسفه سیاسی

              ویدئوی آموزشی
              نگرش ، همه چیز است .

              نظر

              • EHSANI
                ستاره‌دار(3)
                • Sep 2020
                • 2213

                #262
                پاسخ : فلسفه سیاسی

                در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                با یکی از دوستان صحبت می کردم ، پاسخ های جالبی داشت

                به شوخی گفتم زن شوهردار هم نشدیم (آتوسا دختر رشتی) فیلممون بیرون بیاد و پناهندگی بگیریم
                یا ماجراهای بقول داور خان نرگس تپل و زندان vip و...

                گفت اینا مستقیم یا غیر مستقیم مهره های سیستم هستند ،
                که بگن جن.ده ها با ما مشکل دارند و اپوزیسون ما جن.ده ها هستند
                درود گنجشک جان
                من فکر می‌کنم چندین بار این مطلب رو به اشکال مختلف بیان کردم

                تصور کنید در دهه 40 یا 50 هستیم
                یک مهندس یا دکتر و استاد دانشگاه چپی میخواد سعی کنه اسلام زدایی کنه
                از طرفی یک راهب که به ملای متحجر پشمک معروف هستند
                داره سعی میکنه اثر دکتر چپی رو در جامعه خنثی کنه
                به نظر شما کدوم پیروز میشه ؟!
                دکتر خودشو بکشه ، به سختی میتونه حداکثر قشر دانشجو و تحصیلکرده رو چپی کنه
                راهب ، سایر اقشار جامعه رو در تسخیر خودش داره که هیچ
                اکثر اون دانشجوهای چپی رو هم با یک سخنرانی ، مجدداً اسلامی میکنه

                من در این زمینه خیلی بررسی کردم ببینم اصولا رمز موفقیت اینها چیه !!!

                قبلاً گفتم ، معابد ، دانشکده های علوم‌انسانی جهان باستان بودند
                گام اول در سیاست ، انسان‌شناسی و مردم‌شناسی هست
                کسی که درک درستی از حقیقت انسان داره اعم از فردی و اجتماعی
                عین آب خوردن میتونه با یک اشاره ، توده های جمعیت رو با خودش همراه کنه
                یا برعلیه دیگری بشورونند
                طوری که مردم بریزند سرش اونو با چنگ و دندون تکه‌تکه کنند

                فکر نکنید میانگین سواد جامعه رسیده به دانشگاه
                پس لابد ملت همگی بیدار و آگاه شده اند ... هرگز !
                انسان ، هنوز همان انسان هست
                و علوم انسانی هم هنوز همونه و فرقی نکرده
                و صد البته راهب هم هنوز همون راهب هست و زرنگ‌تر هم شده.

                افراد زیادی از تحصیل کرده ها و باسوادها ،
                حرفهای جناب داور را باور میکنند (نرگس تپل ، مهره خودشونه و...)

                قدیمها که سطح سواد و عقل و هوش بشر خیلی تکامل پیدا نکرده بود
                راهب‌ها وقتی این ترفندها رو روی مردم اجرا میکردند ،
                می‌گفتند معجزه شده ، ملت هم باور میکردند....
                نمیدونم دقت کردید یا نه ؟ گاهی وقتها جناب مگنوس کارلوسن یک اشارات خفیفی میکنه... بگذریم

                اون دکتر و مهندس استاد دانشگاه چپی میتونه عقاید خودشو برای دانشجوها بیان کنه
                ولی درکی از علوم انسانی به عنوان یک علم نداره
                به عنوان مثال راهب که طی چندین قرن
                تونسته اذهان عمومی رو در تسخیر خودش در بیاره
                فقط کافیه بگه با دخترهای چپی ازدواج نکنید ، به پسرهای چپی زن ندید...
                و مثالهای دیگه... عین آب خوردن زندگی اجتماعی رو بر رقیب تنگ میکنه
                طوری که راهی برای اون شخص نمی‌مونه جز اینکه برگرده به دامان اسلام !

                اما خب از شانس بد ، این وسط یک اتفاق غیرمترقبه رخ داد
                امروز اگر زنی پوششی شبیه یک زن نجیب غربی داشته باشه
                مثلا طرز لباس پوشیدن زنان استاد دانشگاه و محقق و پزشک و نویسنده و... در غرب (مرکل، کلینتون، رایس، اشتون ... یا مثلا مرحوم میرزاخانی و...
                طوری که نشه بهش برچسب لوندی و فساد چسبوند

                دیگه هیچ راهبی نمیتونه از این ترفند استفاده کنه
                که با برچسب‌زنی فساد جنسی اونو حذف کنه
                (قبلاً در مورد تکنیک راهبها در برچسب فساد جنسی پست زدم)
                ولی...
                امروز بی‌حجابی (روسری) و رنگ شاد و صدای خنده و رقص و آواز و...
                برای زن ، حداقل در شهر تهران ، دیگه متراف فساد و فحشا نیست

                هزاران سال جامعه سلطنتی مردسالار مذهبی باعث شده بود
                دختران دانشجو به شدت مجذوب اندیشه های چپی در دانشگاه ها بشوند
                راهب‌ها هم با هر سه مورد دموکراسی، زن‌سالاری و لائیک مشکل جدی داشتند
                طوری که بقا و هستی خودشون رو در خطر می‌دیدند
                طبیعی بود که ساکت ننشینند و اقدام تخربی انجام دهند

                زمان شاه ، خیلی از خانواده های ایرانی حاضر نبودند که
                دختر بی‌حجاب با روابط اجتماعی خوب رو برای پسرشون بگیرند
                از بس که به مردم گفته بودند این دخترها که در میتینگ‌های سیاسی شرکت میکنند
                دارای روابط جنسی باز و بی‌بندباری هستند
                طوری که جامعه به دختر دانشجوی چپی ، به چشم یک فاحشه نگاه میکردند
                و این باعث میشد اینها نتونند عقاید خودشون رو در جامعه تبلیغ کنند و گسترش بدند
                و اینطوری با این تکنیک ، یک دسته از رقیبهای خودشون رو آچمز می‌کردند

                من قبلاً در مورد FOOL زیاد بحث کردم
                دقیقاً به همین دلیل مردم‌شناسی و تسلط بر اذهان عمومی
                همه پادشاهان روابط خوبی با راهب‌ها داشتند
                و از خدمات مستشاری اینها برای کنترل مردم استفاده میکردند.
                به جز پهلوی ، هرچند در ابتدا روابط خوبی داشت
                ولی چون اونها رو سد راه توسعه و پیشرفت کشور می‌دیدند
                کم‌کم به مقابله جدی با اونها برخواستند
                رضاشاه میخواست با کتک زدن اونها ،
                حرمت اجتماعی اونها رو خرد کنه
                و محمدرضاشاه هم گفت دوران مفتخوری تموم شده...


                قیلَ : به من میگن راهب نه برگ چغندر
                شما دکترها و مهندسهایِ دموکرات و چپی و غیراسلامی
                توی خواب هم نمی‌تونید با من رقابت سیاسی داشته باشید !






                .
                نگرش ، همه چیز است .

                نظر

                • MOSTAFAVI
                  Banned
                  • Jun 2012
                  • 5636

                  #263
                  پاسخ : فلسفه سیاسی

                  انقلاب‌های غرب در ابتدای قرن نوزدهم
                  سال‌های پایانی سده هجدهم، دوران انقلاب‌ها و دگرگونی‌های سیاسی در اروپا و آمریکای شمالی است. از ۱۷۷۵ میلادی در آمریکای‌شمالی جنگ داخلی برای استقلال از بریتانیا، به فرماندهی «جرج واشنگتن» آغاز شد. پس از ۸ سال درگیری خونین، انگلستان در سال ۱۷۸۳ طی معاهده پاریس، استقلال آمریکا را به‌رسمیّت شناخت.
                  اندکی بعد، در سال ۱۷۸۹ انقلاب فرانسه آغاز شد. در ۱۷۹۲ سلطنت منتفی اعلام شد، و در ۲۱ ژانویه ۱۷۹۳ لویی شانزدهم پادشاه فرانسه، با گیوتین اعدام گردید. شرایط ناپایدار فرانسه ادامه یافت تا در ۱۷۹۹ «ناپلئون» کودتایی ترتیب داد. وی که اصالتاً اهل جزیره «کرس» ایتالیا بود، در ۲۴ سالگی در ارتش انقلابی فرانسه به درجه ژنرالی رسید، ناپلئون پس از تصرف ایتالیا و واتیکان، و همچنین شکست ارتش قدرتمند اتریش، و سیطره بر مصر و سوریه، توطئه کودتا در داخل فرانسه را نیز به شکست کشانید و یکی از بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ را بنا نهاد.

                  ظهور روچیلدها

                  تاریخچه اقتصاد و سیاست جهان با نام خانواده متمول یهودی «روچیلد» آمیخته است. نیای این خاندان، «مایر آمشل روچیلد» صرّافی آلمانی‌تبار بود، که ۵ فرزند پسر داشت. پسر بزرگتر با نام «آمشل» در «بانک فرانکفورت» جانشین پدر شد؛ «سالومون» ) در «وین» مستقر شد؛ «ناتان» ، که قدرتمند‌ترین برادر بود فعالیت‌های خود را در «لندن» پی گرفت؛ «کارل» (کالمان) در «ناپل» و «جاکوب» (جیمز) در «پاریس» متمرکز شدند. به این ترتیب شبکه اختاپوسی این خاندان به تمامی اروپا گسترش یافت.
                  «در زمان صعود ناپلئون بناپارت «مایر آمشل روچیلد» نه یک یهودی معمولی بلکه یکی از صرّافان سرشناس اروپا بود.»

                  در سال ۱۸۱۵ ناتان مایر روچیلد اعلام می‌کند:

                  «برای من اهمیتی ندارد که چه دست‌نشانده‌ای در تخت پادشاهی انگلستان قرار بگیرد و بر این امپراتوری که خورشید در آن هرگز غروب نمی‌کند، حکمرانی نماید. فردی که کنترل عرضه‌ی پول در انگلستان را به‌دست داشته باشد، کنترل امپراتوری انگلستان را نیز به دست دارد و کنترل عرضه‌ی پول در انگلستان، در دستان من است.»

                  در این زمان هرجا جنگی بزرگ وجود دارد ردّی از این خانواده می‌توان یافت؛ «اندرو کارینگتن هیچکاک» در کتاب خود به نام «صهیونیسم در مسیر سلطه» می‌نویسد:

                  «روچیلدها عاشق جنگ هستند؛ زیرا جنگ‌ها مولد عظیمی برای «بدهی بدون ریسک» می‌باشند. این بدهی‌ها از این لحاظ بدون ریسک تلقی می‌شوند که از سوی حکومت یک کشور و در نتیجه بر پایه‌ی تلاش و جهد جمعیت آن کشور تضمین می‌شوند؛ علاوه بر این، مهم نیست که کدام کشور در جنگ مغلوب می‌شود، زیرا وام‌ها به این تضمین اعطا شده‌اند که فاتح جنگ بدهی‌های شکست‌خورده را پرداخت خواهد کرد.»
                  سیر تشکیل بانک‌های مرکزی آمریکا قبل از «فدرال رزرو»؛ ۱۷۹۱ تا ۱۹۱۳

                  سیطره‌ی اولیه روچیلدها بر آمریکا در اواخر قرن هجدهم هم از طریق اقتدار سیاسی اقتصادی شبکه اروپایی این خانواده، و هم از کانال یکی از اعضای مستقیم خانواده آنان در آمریکا به نام «شونبرگ» یا «بلمونت» میسّر شده بود. روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ درباره او می‌نویسد:

                  «“آگوست بلمونت” زیر بال و پر روچیلدها قرار گرفت و به‌سرعت در عرصه‌ی سرمایه‌گذاری بسیار بزرگ شد. وی ادعا می‌کند از خانواده یهودیان پرتغالی “بلمونت” است؛ اخیراً نام این خانواده در آلمان به “شونبرگ” معروف شده که مانند بلمونت به‌معنی “کوه زیبا” است.»

                  در سال ۱۷۹۱ این خانواده موفق شدند مجوز فعالیت بیست‌ساله اولین بانک مرکزی در ایالات متحده را اخذ کنند. این مهم از کانال «الکساندر همیلتون» – پایه‌گذار و اولین وزیر خزانه‌داری آمریکا – میسّر شد که او را عامل روچیلدها در کابینه‌ «جرج واشگتن» می‌دانند. قرض‌های هنگفت دولت آمریکا از این نهاد تازه‌تأسیس موجب تورّم فزاینده در آن مقطع شد.
                  در سال ۱۸۱۱ اعتبار مجوز این بانک به اتمام رسید و کنگره به تمدید مجوز آن رأی نداد. «ناتان مایر روچیلد» از این موضوع عصبانی شد و به‌صراحت گفت:

                  «اگر درخواست تمدید امتیاز پذیرفته نشود، ایالات متحده خود را درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد دید.»

                  بنابراین در پی پافشاری و مخالفت کنگره، به تحریک روچیلدها، انگلستان در سال ۱۸۱۲ میلادی به ایالات متحده اعلان جنگ داد، اما از آن‌جایی که در جبهه‌ای دیگر مشغول نبرد با ناپلئون بود، از این جنگ باز ماند؛ این جنگ در سال ۱۸۱۴ بدون شکست آمریکا به پایان رسید. در عین حال در سال ۱۸۱۶ کنگره مجدداً مجوز بیست‌ساله دومین بانک مرکزی آمریکا را به یکی دیگر از اعضاء خانواده روچیلد اعطا کرد.

                  در ادامه در سال ۱۸۲۸، «اندرو جکسون» رئیس‌جمهور آمریکا شد و طی هشت سال بعد، چنان به روشنگری و فعالیت علیه این بانک پرداخت که مجوز آن در سال ۱۸۳۶ تمدید نشد. اندرو جکسون در سال ۱۸۴۵ از دنیا رفت و به‌عنوان سند افتخار و آنچه او «بزرگترین خدمتش به بشریّت» نامید، وصیّت کرد روی سنگ قبرش بنویسند: «من بانک را از بین بردم».

                  کشمکش روچیلدها با دولت‌های گوناگون ایالات متحده ادامه داشت تا در ۲۳ دسامبر ۱۹۱۳، این خانواده سومین بانک خود در آمریکا، فدرال رزرو، را این بار به‌صورت دائمی تأسیس کردند.
                  به این ترتیب بیش از ۱۲۰ سال مبارزه‌ی آن‌ها با دولت‌ها و مردم آمریکا برای تأسیس این نهاد خاص به بار نشست و این خانواده با فراز و نشیب فراوان و با جنگیدن با چند نسل از رؤسای جمهور آمریکا، و پس از اخذ مجوز موقّت چند بانک مرکزی، موفق شدند نهایتاً مجوز دائمی فدرال رزرو را دریافت کنند. اما نمی‌شد سرمایه‌داران و متموّلان آمریکایی را نادیده گرفت، لذا بعد از این تاریخ، طی پروسه‌ای بخشی از این بانک به گروهی از این بانکداران آمریکایی واگذار شد.

                  اندرو کارینگتن هیچکاک در کتابش می‌نویسد:

                  «در پی تصویب حکم تأسیس بانک فدرال رزور در ۲۳ دسامبر، «چارلز لیندبرگ» نماینده‌ کنگره آمریکا گفت: این حکم بزرگترین امتیاز انحصاری روی زمین را ایجاد خواهد کرد. زمانی که رئیس‌جمهور این لایحه را امضا می‌کند، یعنی به دولت نامرئی قدرت پول مشروعیت می‌بخشد … این لایحه‌ بانکی و پولی، بزرگترین جرم و جنایت این سالیان را مرتکب خواهد شد.»

                  نظر

                  • EHSANI
                    ستاره‌دار(3)
                    • Sep 2020
                    • 2213

                    #264
                    پاسخ : فلسفه سیاسی

                    در اصل توسط MOSTAFAVI پست شده است View Post
                    ظهور روچیلدها

                    «روچیلدها عاشق جنگ هستند؛ زیرا جنگ‌ها مولد عظیمی برای «بدهی بدون ریسک» می‌باشند. این بدهی‌ها از این لحاظ بدون ریسک تلقی می‌شوند که از سوی حکومت یک کشور و در نتیجه بر پایه‌ی تلاش و جهد جمعیت آن کشور تضمین می‌شوند؛ علاوه بر این، مهم نیست که کدام کشور در جنگ مغلوب می‌شود، زیرا وام‌ها به این تضمین اعطا شده‌اند که فاتح جنگ بدهی‌های شکست‌خورده را پرداخت خواهد کرد.»
                    درود و تشکر بابت این پست مفید

                    از قدیم گفتن :

                    زر دار ، زور دار است ( money is power )

                    اما یک سوال ؛
                    فرض کنیم فاتح جنگ از دستاوردهای جنگ ، بدهی های خودش را بپردازد تا فشاری بر گرده مردم وارد نشود، این قبول ...

                    ولی چه تضمینی هست که فاتح جنگ بدهی طرف مغلوب را بپردازد ؟!
                    به عنوان مثال ؛
                    در جنگ فعلی روسیه و اوکراین
                    الان غرب داره میلیاردها دلار خرج حمایت از اوکراین میکنه
                    اگر در نهایت روسیه پیروز و به قول شما فاتح شد ،
                    آیا آمریکا انتظار دارد که روسیه اون وام رو پس بده ؟!
                    همه اون پولی که با اوکراین قرض داده بودند که با روسیه بجنگه و روسیه رو نابود کنه ،
                    حالا انتظار دارند روسیه پس بده ؟؟؟!!!

                    با فرضِ فاتح شدن روسیه ؛
                    چه اینکه خاک اوکراین تسخیر بشود و دولت دست نشانده روسیه در اوکراین مستقر شود
                    چه اینکه خاک اوکراین به روسیه ملحق و ضمیمه شود
                    و چه اینکه به نفع روسیه صلح شود و همین دولت فعلی اوکراین استمرار پیدا کند (و مجبور به پرداخت خسارت و باج با روسیه شود)

                    در هر 3 حالت فوق
                    بعید می‌دونم پوتین به آمریکا چیزی بیشتر از یک بیلاخ بدهد !

                    در بهترین حالت ، اوکراینِ مغلوب مجبور میشه بدهی خودش رو پس بده
                    که به قول نویسنده متن :
                    «...از سوی حکومت یک کشور و در نتیجه بر پایه‌ی تلاش و جهد جمعیت آن کشور تضمین می‌شوند»

                    اصلاً اوکراین اگه نخواهد مقاومت کنه ،
                    اگه به وام گرفتن بابت ادامه جنگ اعتقاد نداشته باشه
                    اگه بخواهد حداکثر به اندازه پول خودش بجنگد و در صورت شکست تسلیم بشه ، تکلیف چیه ؟
                    آمریکا اگه میخواد مانع شکست اوکران بشه ، باید خودش هم هزینه اون رو بده .

                    ولی بعید می‌دونم در هر دو صورت، آمریکا از اون پولی که داده ، چشم پوشی کنه

                    نظرتون ؟
                    نگرش ، همه چیز است .

                    نظر

                    • MOSTAFAVI
                      Banned
                      • Jun 2012
                      • 5636

                      #265
                      پاسخ : فلسفه سیاسی

                      در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                      درود و تشکر بابت این پست مفید

                      از قدیم گفتن :

                      زر دار ، زور دار است ( money is power )

                      اما یک سوال ؛
                      فرض کنیم فاتح جنگ از دستاوردهای جنگ ، بدهی های خودش را بپردازد تا فشاری بر گرده مردم وارد نشود، این قبول ...

                      ولی چه تضمینی هست که فاتح جنگ بدهی طرف مغلوب را بپردازد ؟!
                      به عنوان مثال ؛
                      در جنگ فعلی روسیه و اوکراین
                      الان غرب داره میلیاردها دلار خرج حمایت از اوکراین میکنه
                      اگر در نهایت روسیه پیروز و به قول شما فاتح شد ،
                      آیا آمریکا انتظار دارد که روسیه اون وام رو پس بده ؟!
                      همه اون پولی که با اوکراین قرض داده بودند که با روسیه بجنگه و روسیه رو نابود کنه ،
                      حالا انتظار دارند روسیه پس بده ؟؟؟!!!

                      با فرضِ فاتح شدن روسیه ؛
                      چه اینکه خاک اوکراین تسخیر بشود و دولت دست نشانده روسیه در اوکراین مستقر شود
                      چه اینکه خاک اوکراین به روسیه ملحق و ضمیمه شود
                      و چه اینکه به نفع روسیه صلح شود و همین دولت فعلی اوکراین استمرار پیدا کند (و مجبور به پرداخت خسارت و باج با روسیه شود)

                      در هر 3 حالت فوق
                      بعید می‌دونم پوتین به آمریکا چیزی بیشتر از یک بیلاخ بدهد !

                      در بهترین حالت ، اوکراینِ مغلوب مجبور میشه بدهی خودش رو پس بده
                      که به قول نویسنده متن :
                      «...از سوی حکومت یک کشور و در نتیجه بر پایه‌ی تلاش و جهد جمعیت آن کشور تضمین می‌شوند»

                      اصلاً اوکراین اگه نخواهد مقاومت کنه ،
                      اگه به وام گرفتن بابت ادامه جنگ اعتقاد نداشته باشه
                      اگه بخواهد حداکثر به اندازه پول خودش بجنگد و در صورت شکست تسلیم بشه ، تکلیف چیه ؟
                      آمریکا اگه میخواد مانع شکست اوکران بشه ، باید خودش هم هزینه اون رو بده .

                      ولی بعید می‌دونم در هر دو صورت، آمریکا از اون پولی که داده ، چشم پوشی کنه

                      نظرتون ؟
                      ........
                      1- روسیه

                      ایالات متحده و متحدانش حدود 300 میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی روسیه را از سال 2022 در راستای تحریم‌های مربوط به اوکراین بلوکه کرده‌اند.
                      این دارایی‌ها که در مرکز تسویه‌حساب مستقر در بروکسل به نام یوروکلیر (Euroclear) نگهداری می‌شوند، میلیاردها دلار سود بانکی ایجاد کرده‌اند که اتحادیه اروپا تصمیم گرفته از آن برای تأمین بودجه مورد نیاز دولت اوکراین استفاده کند.
                      مدیرعامل دومین بانک بزرگ روسیه یعنی وی‌تی‌بی VTB، پیش‌بینی کرده است که غرب هیچ‌کدام از دارایی‌های دولتی این کشور را که به‌دلیل تحریم‌های مرتبط با جنگ اوکراین بلوکه شده‌اند، باز نخواهد گرداند.


                      2-اوکراین
                      حدودا سه هفته قبل، (در 19 سپتامبر2023)، رئیس جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی و رئیس و مدیر عامل بلک راک، بزرگترین مدیر سرمایه گذاری جهان، لری فینک در مورد چگونگی هدایت سرمایه‌گذاری های دولتی و خصوصی به اوکراین بحث کردند. این دیدار، در هیاهو و اخبار داغ مناقشه نظامی روسیه و اوکراین، شاید چندان نظر افکار عمومی را جلب نکرد، اما از یک منظر بسیار راهبردی، این دیدار حائز اهمیت بود.
                      برای درک اهمیت بسیار بسیار زیاد این دیدار، لازم است خبری را که مربوط به سه روز پیش از این دیدار، یعنی در 16 سپتامبر توسط رویترز منتشر شد، مرور کنیم. رویترز گزارش داد کمیته تعیین مشتقات اعتباری در وبسایت خود اعلام کرد، «حراجی» برای تسویه «مبادله نکول اعتبار» (Credit Default Swap) یا CDS در 28 سپتامبر برگزار خواهد شد.

                      اما مبادلۀ نُکول اعتبار چیست؟

                      نوعی مبادله موافقتنامه‌های مالی است که فروشنده تبادل، در صورت زیان در وام یا هر اتفاق اعتباری دیگر، زیان خریدار را جبران نماید. خریدار CDS یک سری از پرداخت‌ها را (به عنوان مبلغ CDS یا توسعه‌ی آن) به فروشنده انجام می‌دهد، در برابر اگر در وام ضرر کند مابه التفاوت را دریافت می‌کند.

                      اما به زبان ساده، زمانی که یک کشور توان بازپرداخت بدهی‌های خارجی خود را ندارد، برای احتراز از ورشکستگی، حراجی تحت عنوان Credit Default Swap یا CDS برای آن برگزار می شود. در واقع، به دلیل ناتوانی قطعی اوکراین از پرداخت بدهی‌ها و وام‌های خارجی(که البته بخش عمده آن به جیب مافیای عمیقا فاسد حاکم بر این کشور رفته است)، طلبکاران خارجی، منابع ملی اوکراین را به عنوان طلب خود تقسیم می‌کنند. البته، گردن‌کلفت‌ترین نام در میان این طلبکاران، همین ابرهلدینگ اقتصادی فراملیتی، یعنی «بلک راک» است.. بلک راک در واقع یک بلوک عظیم سیاسی-نظامی-امنیتی-اقتصادی است که بیشترین میزان دارایی و سهام را در بین همه شرکت‌های دنیا در اختیار دارد.
                      در واقع، موتور محرکه‌ی ابرپروژه‌ای به نام «نظم نوین جهانی»، همین شرکت بلک راک است که در همه‌ی لشکرکشی‌های آمریکا و متحدان آن در قرن جدید میلادی، نقش خط دهنده، هادی و حامی اصلی را ایفاء کرده است.
                      این شرکت عظیم سرمایه گذاری با مدیریت دارایی معادل 5.7 تریلیون دلار، بزرگترین شرکت ارائه دهنده خدمات مالی در جهان است. این در حالی است که برخی منابع خبری این سرمایه را 12 تریلیون دلار می دانند. این رقم نجومی موجب گشته تا از آن به عنوان بزرگترین بانک در سایه جهان یاد شود. سرمایه در گردش این شرکت از بزرگترین بانک های جهان نیز بیشتر است.

                      قدرت تاثیر گذاری این شرکت در بازار اقتصادی جهان آنقدر زیاد است که حتی وزارت خزانه داری آمریکا در بحران 2008 مالی، از نظرات این شرکت برای بهبود وضعیت اقتصادی استفاده کرد. اقتصاد برخی نقاط جهان مانند سنگاپور و ابوظبی به این شرکت وابسته است. شرکت مذبور در 30 کشور جهان دفتر رسمی دارد و مشتریانش در 100 کشور دنیا پراکنده هستند.
                      مدیریت این شرکت در اختیار یک یهودی با نام لری فینک است که بر اریکه قدرت بزرگترین شرکت سرمایه گذاری جهان تکیه دارد. در حالی که غالب مردم آمریکا او را نمی شناسند، صاحب نظران او را مرد اول اقتصاد جهان می دانند. وی همچنین در هیات امنای دانشگاه نیویورک، مرکز پزشکی «NYU Langone»، باشگاه دختران و پسران نیویورک و بنیاد رابین هود عضویت دارد. این یهودی سرمایه دار در سال 2009 شرکت «UCLA Anderson» را تاسیس کرد و خود رئیس هیات مدیره آن شرکت شد. لری فینک از اینکه نامش در جهان مطرح شود، اجتناب می کند
                      شرکت سرمایه گذاری بلک راک در بیش از 4800 شرکت سهام دارد که برخی از مهمترین آنها عبارت است از: اپل، مایکروسافت، آمازون، فیسبوک، جانسون و جانسون، بانک مورگان و چیس، اگزون موبایل، آلفابت، برکشیر هت وی، بانک آمِر و اینتل

                      حراج سی دی اس اوکراین در نهایت در 28 سپتامبر(6 مهر) در لندن برگزار شد. نگاهی به فهرست 9 درخواست‌دهنده اصلی، نشان می دهد که بخش عمده‌ی آن‌ها گروه‌های اقتصادی و شرکت‌های سرمایه‌گذاری هستند که سهامدار اصلی یا یکی از سهامداران بزرگ آن‌ها، هلدینگ بلک راک است که در راس آن‌ها گروه سرمایه‌گذاری جی پی مورگان و گروه اقتصادی بارکلیز و دویچه بانک هستند.
                      در حالی که مافیای اقتصادی-سیاسی حاکم بر اوکراین، با هدایت زرسالاران گلوبالیست در یک دهه گذشته با سیاست تحریک مخاصمه و در پیش گرفتن سیاست‌های افراطی ضد روس‌تباران این کشور و فدراسیون روسیه، در نهایت در چاه جنگ افتاد و اکنون حدود 100 هزار کیلومتر از خاک خود را از دست داده است(که به احتمال قریب به یقین دیگر هم به خاک اوکراین برنخواهد گشت) و هزاران میلیارد دلار دارایی بالقوه این سرزمین‌ها هم از کف مردم اوکراین رفته است

                      نظر

                      • EHSANI
                        ستاره‌دار(3)
                        • Sep 2020
                        • 2213

                        #266
                        پاسخ : فلسفه سیاسی

                        در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                        ... یک موضوع دیگه هم گفت که بنظرم جالب بود

                        گفت وقتی برای یک شخصی یک مشکل پیش میاد که خودش توانایی حل کردنش را نداره
                        (مثلا طرف اسکیت سواره میخوره زمین جفت دست و پاهاش قلم میشه ، اصلا قطع نخاع میشه ، خوب این دیگه نمی تونه خودش بلند بشه، یکی باید بیاد از زمین بلندش کنه )

                        بهش بگن مشکل خودته

                        چیزی که خیلی رسم شده تو مملکت ما ، مخصوصا از طرف سیستم که سیستم پاسخ میده این مشکل خودته


                        بعد بنظر شما چیزی به عنوان هم وطن و پرچم و سرود و کرسی شعر باقی می مونه ؟

                        بقیه هم بیلاخ نشون میدن و میگن مشکل خودته ، حالا داور خان بیاد کرسی بذاره که وطن یعنی مادر
                        درود مجدد

                        چرا یک کمونیست به سختی میتونه یک مسلمون رو کمونیست کنه ؟؟؟!!!
                        چون اون مسلمون ، توسط یک راهب مسلمون شده
                        به قول شما ، توسط یک سوپر نخبه علوم انسانی
                        یعنی وقتی داره مغز طرف رو شستشو میده
                        به دلیل تسلطی که در شناخت انسان و خواص اون داره
                        دقیقاً بلده چطوری حرف بزنه که حرفهاش
                        در تک‌تک سلولها و گوشت و پوست و خون طرف جا بیفته

                        هر مکتب فکری یک سری فیلسوف و مبلغ داره
                        که قسمتی از کارشون مربوط میشه به
                        نفی مکاتب رقیب و پاسخ به شبهات و...
                        که خب راهبها این کار رو به نحو احسن انجام میدند...

                        اما میلیگرایی و ناسیونالیسم هم فیلسوف های خودشو داره
                        به عنوان یکی از قدیمی ترین مکاتب رایج در سراسر جهان
                        مطمئناً از یک فلسفه و منطق محکم و استوار برخورداره
                        که تونسته در طی هزاره ها ، بقای خودشو حفظ کنه

                        ولی اینکه امروز ما سرسری از این مسئله عبور می‌کنیم
                        و گاهی مثل شما اونو به چالش می‌کشیم و...
                        به این خاطر هست که ما بزرگ شده و تربیت شده در دامان جمهوری اسلامی هستیم
                        مغز ما رو طوری شکل دادند که ملیگرایی رو خوب نفهمیدیم

                        (معنی لغت اغفال = آنکه از سود و ضرر چیزی بی‌خبر بماند )
                        ما را از سود و فلسفه ملیگرایی بی‌خبر نگه داشته اند

                        فاتحان ! علاوه بر اینکه تاریخ و قانون را تعیین میکنند
                        ایدئولوژی مردم رو هم فاتحان تعیین میکنند




                        صحیفه امام خمینی » جلد 13 » صفحه 78

                        کلیدواژه: #اسلام #ملی‌گرایی

                        « اسلام آمده است که این حرفهای نامربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمی‌خورند، افراد مسلم به درد ما می‌خورند. اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را می‌خواهیم، ملیت را می‌خواهیم، و اسلام را نمی‌خواهیم. آن مردتیکه (شاهپور بختیار) در خارج گفت که اول من ایرانی هستم، ملی هستم، دُیُّم ایرانی هستم، سِیُّم اسلامی. این اسلام نیست، تو سِیُّم هم اسلامی نیستی...»
                        نگرش ، همه چیز است .

                        نظر

                        • MOSTAFAVI
                          Banned
                          • Jun 2012
                          • 5636

                          #267
                          پاسخ : فلسفه سیاسی

                          سست شدن پایه‌های پوند استرلینگ

                          یکی از فواید جنگ اول سست شدن پایه‌های پوند استرلینگ، برای جایگزینی «دلار» با این ارز قدرتمند بود. در قرن نوزدهم، پوند استرلینگ به‌صورت گسترده در خارج از بریتانیا به‌عنوان ارز مرجع جهانی پذیرفته شده و مورد استفاده بود و پایداری و ثبات این ارز طی بیش از یک قرن ادامه داشت. تنها یک جنگ تمام‌عیار به طرفیت انگلیس می‌توانست شیشه عمر این ارز را بشکند. لذا بریتانیا با فاصله‌ی کوتاهی از تشکیل فدرال رزرو، در سال ۱۹۱۴ میلادی درگیر جنگ اول شد.
                          در این سال به‌دلیل ناپایداری‌های اقتصادی ناشی از جنگ اول، انگلستان در اثر انتشار بیش از حد اسکناس و عدم وجود طلای کافی، به‌ناچار نرخ برابری استاندارد طلا با پوند استرلینگ را متوقف کرد؛ به این معنا که اعلام شد پوند استرلینگ دیگر مقدار استاندارد و معینی از طلا را نمایندگی نمی‌کند. البته پس از جنگ، باز هم انگلستان تلاش کرد پوند استرلینگ را به نرخ استاندارد و برابری آن با طلا بازگرداند، اما باز هم در ۲۱ سپتامبر ۱۹۳۱، در پی مشکلات ناشی از «رکود بزرگ» ارزش آن ۲۵درصد کاهش یافت. همین نوسانات و ناپایداری‌های ارزِ مبنای انگلیسی، بهانه‌ای شد تا تحولات مهم بعدی رقم بخورد.

                          در سال ۱۹۴۴ در «برتون وودز» هیئت آمریکایی، به‌رهبری یکی از اعضای شبکه یهود به نام «هری دکستر وایت» ، که از دانشمندان یهودی علوم مالی و فارغ‌التحصیل هاروارد بود، ناپایداری پوند استرلینگ طی سه دهه را بهانه کرد و با تضمین نرخ برابری هر اونس طلا با ۳۵ دلار، و با استفاده از فشار ناشی از بدهی‌های اروپا به شبکه بانکداران روچیلد و فدرال رزرو، پوند را از رده خارج کرد و حاکمیت اختاپوسی دلار را به‌عنوان ارز مرجع جهانی و به نفع فدرال رزرو به تصویب رساند.

                          حاکمان فدرال رزرو و رکود بزرگ

                          رکود بزرگ در سال ۱۹۲۹ و در پی سقوط یا کاهش آنی ارزش سهام «وال استریت» رخ داد؛ این سقوط ناشی از شوکی بود که متموّلان و صحنه‌گردانان وال استریت -خصوصاً صاحبان فدرال رزرو- بر این بازار وارد کردند.
                          دو ماه پیش از «پنج‌شنبه سیاه» فدرال رزرو عرضه‌ی‌ پول را محدود کرد. سپس در ۲۴ اکتبر، بانکداران بزرگ نیویورک هم‌زمان طی ۲۴ساعت از کارگزاران درخواست وصول مطالبات آنی کردند. این به معنی نیاز شدید به نقدینگی (در شرایط کاهش عرضه) و در نتیجه هجمه برای فروش سهام بود. اندکی قبل، غول‌های وال استریت –مانند جان دی راکفلر ، جی. پی. مورگان پسر ، جوزف کندی ، برنارد باروخ و دیگران– از این بازار خارج شده بودند. بنابراین در شوک افزایش عرضه، بازار سقوط کرد.

                          «لوئیس توماس مک فادن» در سال‌های طولانی و حساس ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۱ ریاست کمیسیون بانکداری و ارز کنگره آمریکا را بر عهده داشت. وی جزو متخصص‌ترین سیاسیون در این حوزه بود که منتقد جدّی فدرال رزرو به‌شمار می‌رفت، وی سه بار مورد سوءقصد قرار گرفت و نهایتاً در سوم اکتبر ۱۹۳۶ به‌وسیله‌ی زهر کشته شد.

                          مک‌فادن در تاریخ ۱۰ ژوئن ۱۹۳۲ در سخنرانی ۲۵ دقیقه‌ای در کنگره – که فایل آن هنوز موجود است – آشکارا بیان کرد:

                          «این مسئله به هیچ‌وجه اتفاقی نبود و رویدادی به‌دقت برنامه‌ریزی شده به‌شمار می‌رفت … بانکداران بین‌المللی به‌دنبال ایجاد شرایطی از یأس و ناامیدی بودند تا خود را زمامداران امور نشان دهند.»
                          وی در ادامه همین فایل بانکداران وال‌استریت را به بنیان‌گذاری انقلاب اکتبر روسیه متهم نمود.


                          در خلال رکود بزرگ منافع سرشاری نصیب بانکداران آمریکا شد. برای مثال دارایی جوزف کندی ، پدر جان اف. کندی در خلال رکود بزرگ 1929 از ۴ میلیون به ۱۰۰ میلیون دلار افزایش یافت. جالب است بدانید کندیِ پسر در چهارم ژوئن ۱۹۶۳، دستور اجرایی ۱۱۱۱۰ را امضا کرد که قدرت انتشار پول را از فدرال رزرو به دولت ایالات متحد باز می‌گرداند. وی کمتر از ۶ ماه بعد، در ۲۲ نوامبر، ترور شد، در حالی که پدرش هنوز در قید حیات بود.!!!

                          در ادامه با وجود نیاز اقتصادی جامعه آمریکا به رونق و عرضه پول در تنگنای اقتصادی، فدرال رزرو بین سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ عرضه‌ی‌ پول را ۳۳درصد دیگر کاهش داد. «میلتون فریدمن» (۱۶) برنده‌ جایزه‌ نوبل اقتصاد 1976، در مصاحبه‌ای رادیویی در ژانویه‌ ۱۹۹۶ گفت:

                          «به یقین فدرال رزرو با کاهش یک سوم از مقدار پول در گردش از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳، باعث رکود بزرگ اقتصادی شد.»

                          وی همچنین در مصاحبه‌ی سال ۲۰۰۶ (سال پایانی زندگی‌اش) با «راس رابرتز» استاد اقتصاد «دانشگاه استنفورد» تصریح کرد:

                          «شواهد کاملاً آشکار بودند. از سال ۱۹۲۹ تا سال ۱۹۳۳ شما شاهد کاهش در کمیت پول تا یک سوم بودید و این همزمان بود با کاهش رشد اقتصادی تا حدود نصف.»

                          (ادامه دارد)

                          نظر

                          • EHSANI
                            ستاره‌دار(3)
                            • Sep 2020
                            • 2213

                            #268
                            پاسخ : فلسفه سیاسی

                            صحیفه امام خمینی » جلد 13 » صفحه 77 و 78


                            زمان: 15 مرداد 1359 / 24 رمضان 1400
                            مکان: تهران، جماران
                            موضوع: تشریح گرفتاریهای مسلمین - مبارزه با اشغالگران قدس
                            مناسبت: روز جهانی قدس
                            مخاطب: ملت ایران


                            « ...آقای رئیس جمهور افرادی که به درد جامعه اسلامی ما بخورد، به درد مکتب ما بخورد باید تهیه کند، معرفی کند؛ یعنی، نخست وزیر را [که‌] او تهیه می‌کند باید یک‌ شخصی باشد که همه آن صفاتی که من گفته‌ام درش باشد. از اینکه در رأس همه صفات، مکتبی بودن است. فکر بکند؛ فکر مکتب اسلام. درصدد باشد که اسلام را تقویت بکند.
                            درصدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند، نه درصدد این باشد که ملیت را احیا بکند.

                            آنهایی که می‌گویند: «ما ملیت را می‌خواهیم احیا بکنیم»، آنها مقابل اسلام ایستاده‌اند.

                            اسلام آمده است که این حرفهای نامربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمی‌خورند، افراد مسلم به درد ما می‌خورند. اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را می‌خواهیم، ملیت را می‌خواهیم، و اسلام را نمی‌خواهیم. آن مرتیکه (شاهپور بختیار) در خارج گفت که اول من ایرانی هستم، ملی هستم، دُیُّم ایرانی هستم، سِیُّم اسلامی. این اسلام نیست، تو سِیُّم هم اسلامی نیستی...»
                            نگرش ، همه چیز است .

                            نظر

                            • EHSANI
                              ستاره‌دار(3)
                              • Sep 2020
                              • 2213

                              #269
                              پاسخ : فلسفه سیاسی

                              در اصل توسط MOSTAFAVI پست شده است View Post

                              در این زمان هرجا جنگی بزرگ وجود دارد ردّی از این خانواده می‌توان یافت؛ «اندرو کارینگتن هیچکاک» در کتاب خود به نام «صهیونیسم در مسیر سلطه» می‌نویسد:

                              «روچیلدها عاشق جنگ هستند؛ زیرا جنگ‌ها مولد عظیمی برای «بدهی بدون ریسک» می‌باشند. این بدهی‌ها از این لحاظ بدون ریسک تلقی می‌شوند که از سوی حکومت یک کشور و در نتیجه بر پایه‌ی تلاش و جهد جمعیت آن کشور تضمین می‌شوند؛ علاوه بر این، مهم نیست که کدام کشور در جنگ مغلوب می‌شود، زیرا وام‌ها به این تضمین اعطا شده‌اند که فاتح جنگ بدهی‌های شکست‌خورده را پرداخت خواهد کرد.»
                              خب پس آقای «اندرو کارینگتن هیچکاک» در کتاب خود به نام «صهیونیسم در مسیر سلطه»
                              اشتباه گفته که :
                              مهم نیست کدام طرف مغلوب میشه ، در هر دو صورت ، فاتح جنگ باید هزینه ها رو حساب کنه !

                              و اصولاً روچیلدها هم اینو نگفته اند .
                              بلکه طبق پست بعدی شما
                              این بانکداران بزرگ بین‌المللی هستند که برنده جنگ هستند
                              به کسی وام میدند ، تا وقتی که هنوز کشور سقوط نکرده
                              اون پول رو از طریق حراج دارایی های ملی کشور وام‌گیرنده پس می‌گیرند.

                              و با توجه به خسارتهای هر دو طرف جنگ
                              باید گفت فاتح واقعی این جنگها ، همین بانکها هستند نه کشورها
                              و این بانک فاتح نه تنها چیزی پرداخت نمیکنه بلکه همه چیز هم به دست میاره.

                              اما به هر حال کشور فاتح مجبور نیست وام کشور مغلوب را اعاده کنه
                              نگرش ، همه چیز است .

                              نظر

                              • MOSTAFAVI
                                Banned
                                • Jun 2012
                                • 5636

                                #270
                                پاسخ : فلسفه سیاسی

                                آن سوی جهان در اروپا

                                در خلال رکود بزرگ ایالات متحده، ده‌ها میلیارد دلار از سوی روچیلدها به اقتصاد آلمان تزریق شده بود که صرف شکل‌گیری سریع قدرت آلمان هیتلری بعد از جنگ اول شد. جنگ دیگری در پیش بود…

                                برای این‌که فضای این روزهای آلمان را بهتر درک کنیم رجوع به سخنان افشاگرانه‌ی «مک‌فادن» باز هم راه‌گشاست. وی تصریح کرد:

                                «بعد از جنگ اول جهانی، آلمان به دست بانکداران بین‌المللی آلمانی افتاد. آنان در واقع آلمان را خریدند و هم‌اکنون این کشور در دست آنان است. آنان صنایع این کشور را خریده‌اند، اراضی آن را به رهن گذاشته‌اند، تولیدات آن را کنترل می‌کنند و تمام خدمات عمومی را تحت سلطه‌ی خود دارند.
                                این بانکداران به دولت فعلی آلمان یارانه داده‌اند و نیز تمام هزینه‌های گزاف انتخاباتی آدولف هیتلر را که در جهت تهدید دولت برونینگ به کار گرفته می‌شد، تأمین کردند. زمانی که برونینگ در اطاعت از دستورات بانکداران بین‌المللی آلمان کوتاهی کرد، هیتلر به میدان فرستاده شد تا آلمان‌ها را با ایجاد رعب و وحشت وادار به تسلیم نماید…
                                بیش از سی میلیارد دلار از پول آمریکا از طریق هیئت مدیره‌ی فدرال رزور به آلمان سرازیر شد که قطعاً از صرف بودجه‌های هنگفت، احداث اقامتگاه‌های جدید، آسمان‌نماهای بزرگ، باشگاه‌های ورزشی، استخرهای شنا، بزرگراه‌های فاخر و کارخانه‌های تمام عیار در آلمان باخبر شده‌اید.
                                تمام این موارد با پول ما انجام شد. تمام این مبالغ از طریق هیئت مدیره‌ی فدرال رزرو به آلمان اعطا شد. هیئت مدیره‌ی فدرال رزرو چنان مبالغ هنگفتی را به آلمان سرازیر کرده‌اند که حالا جرأت گفتن مقدار کل این مبالغ را ندارند.
                                »

                                فراموش نکنیم این سخنان از سوی کسی طرح شد که در سال ۱۹۳۶ ترور شد و به قتل رسید. بنابراین جنگ جهانی دوم به یک‌باره در سال ۱۹۳۹ رخ نداد و زمینه‌سازی آن از مدتی پیش از آن در حال پیگیری بود.

                                در بخش بعدی گزارش خواهیم دید باز هم فدرال رزرو نقشِ کلاسیکِ «قرض‌دهنده به طرفین جنگ» را بازی کرده است؛ ضمن این‌که بزرگ‌ترین دستاورد جنگ برای صاحبان فدرال رزرو، نه این بدهی بزرگ، و نه حتی تشکیل اسرائیل، که آغاز حاکمیت دلار از زمان برگزاری کنفرانس «برتون وودز» بود.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X