همراه با همدم

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آمن خادمی
    مدیر
    • Jan 2011
    • 5243

    #136
    سه راه برای انجام شدن یه کار وجود داره:

    1. خودتون انجامش بدین.
    2. یه نفر رو استخدام کنید تا براتون انجامش بده.
    3. بچه‏ هاتون رو از انجامش منع کنید.
    to continue, please follow me on my page

    نظر

    • آمن خادمی
      مدیر
      • Jan 2011
      • 5243

      #137
      شنیدین میگن چون خوک حیوون بی غیرتیه، خوردن گوشتش آدم رو بی غیرت میکنه؟ الان دارم به تاثیر گوشت گوسفند و گاو تو این فرهنگ فکر می کنم.............:d:d:d
      to continue, please follow me on my page

      نظر

      • hamed89
        Banned
        • Aug 2025
        • 617

        #138
        در اصل توسط آمن پست شده است View Post
        شنیدین میگن چون خوک حیوون بی غیرتیه، خوردن گوشتش آدم رو بی غیرت میکنه؟ الان دارم به تاثیر گوشت گوسفند و گاو تو این فرهنگ فکر می کنم.............:d:d:d
        خوک مدفوع خودش رو میخوره! گوسفند و گاو باز یه جو عقل دارند این کار رو نمیکنند.

        نظر

        • mrt1364
          عضو عادی
          • Dec 2010
          • 85

          #139
          کی گفته تهران نا امنه!!!

          نظر

          • mrt1364
            عضو عادی
            • Dec 2010
            • 85

            #140
            آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهی خدای من (به سبک مدیری)


            نظر

            • FENCER
              عضو فعال
              • Aug 2025
              • 601

              #141
              در اصل توسط آمن پست شده است View Post
              هر چند که یوسفی، زلیخا نشوم
              مجنون هم اگر شوی تو ، لیلا نشوم
              یک بار ، تو یک بار فقط آدم شو
              نامَردم اگر دوباره حَوا نشوم....
              یوسُفِ مجنون ترینم در رهت فرهاد کُش !

              خوب میدانم که این را نیز حاشا میکنی
              شخصیت مرد سرنوشت اوست

              نظر

              • samin
                عضو عادی
                • Jan 2011
                • 130

                #142
                در اصل توسط آمن پست شده است View Post
                داداشم رفته خواستگاری. دختره گفته. توی زندگی من دو تا اصل خیلی مهمه. یکی این که مطمئن بشم همسر آینده ام قبلا با هیچ زنی ارتباط نداشته. دومیش هم داشتن صداقته در همه امور زندگی.

                شما باید وضعیت خودتون رو در این دو مورد برای من شرح بدین.

                داداشم اومده خونه. می گه: ! هر جور که بهش جواب می دادم، یکی از اصول زندگی ش خدشه دار می شد.

                باید همین سوالا رو از خود دختره میکرد
                به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x

                نظر

                • مصطفی مصری پور
                  عضو فعال
                  • Mar 2012
                  • 6951

                  #143
                  در اصل توسط samin پست شده است View Post
                  باید همین سوالا رو از خود دختره میکرد
                  =D>
                  وقتي برنده ميشوي، نيازي به توضيح نداري! وقتي مي بازي چیزی برای توضیح دادن نداری!

                  نظر

                  • samin
                    عضو عادی
                    • Jan 2011
                    • 130

                    #144
                    ****************************************

                    در زمانی های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش (لگنش) از جایش در میرود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش میبرد، دختر اجازه نمیدهد کسی دست به باسنش بزند هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمیگذارد کسی دست به باسنش بزند. به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوانتر میشود تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم پدر دختر با خوشحالی زیاد قبول میکند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ حکیم میگوید برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم شرط من این هست که بعد از جا انداختن باسن دخترت گاو متعلق به خودم شود؟ پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی میخرد و گاو را به خانه حکیم میبرد حکیم به پدر دختر میگوید دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید. پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند... از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهد که تا دوروز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند. شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد. حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود. دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود . خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم می آورد حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمیبینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند .حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند؟ همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم بهشاگردانش دستور میدهد برای گاو کاه و علف بیاورند گاو با حرص و ولع شروع میکند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهد که برای گاو آب بیاورند؟ شاگردان برای گاو آب میریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحطه تنگ و کشیده تر میشود دختر از درد جیغ میکشد
                    حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند گاو با عطش بسیار آب مینوشد حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن باسن دختر شنیده میشود. جمعیت فریاد شادی سر میدهند دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود. حکیم دستور میدهد پاهای دختر را باز کنند و او را بر روی تخت بخوابانند. یک هفته بعد دختر خانم مثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود .آن حکیم ابوعلی سینا بوده است.
                    به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x

                    نظر

                    • آمن خادمی
                      مدیر
                      • Jan 2011
                      • 5243

                      #145
                      از شیطان پوزش می طلبم ٬
                      نباید فراموش میکردم که ما فقط یک طرف داستان را شنیده ایم ،
                      چون تمام کتابها را خدا نوشته است !....
                      to continue, please follow me on my page

                      نظر

                      • آمن خادمی
                        مدیر
                        • Jan 2011
                        • 5243

                        #146
                        بیخود بهانه نیاور که راه دور و خانه ما یکی مانده به آخر دنیاست....
                        to continue, please follow me on my page

                        نظر

                        • Captain Nemo
                          مدیر
                          • Dec 2010
                          • 2934

                          #147






                          یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                          دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                          شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                          مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                          نظر

                          • FENCER
                            عضو فعال
                            • Aug 2025
                            • 601

                            #148
                            بعضی ها خرشون از پل گذشته٬ بعضی ها خرشون داره از پل می گذره. بعضی ها دارن خرشونو راضی
                            می کنن که بره رو پل!! بعضی ها هم اصلا خر ندارن. بعضی ها هم خر دارن ولی نمی دونن پل کدوم طرفیه !
                            شخصیت مرد سرنوشت اوست

                            نظر

                            • به امید رشد
                              عضو عادی
                              • Apr 2011
                              • 106

                              #149
                              سلام. همدم بودن کار هر انسانی نیستٰ خیلیا مدعی همدم بودن هستند ولی وقت همدم بودنٰ میشن دشمن جان. امیدوارم شما واقعا همدم باشید نه مدعی

                              نظر

                              • mrt1364
                                عضو عادی
                                • Dec 2010
                                • 85

                                #150

                                نظر

                                در حال کار...
                                X