کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
پیکر مطهر یکی از شهدا که در عملیات آذر ماه 1360 حضور داشت. پیکر این شهید، تیر ماه 1361 در ارتفاعات تنگه کورک سر پل ذهاب، پس از عقب نشینی دشمن بعثی پیدا میشود.
در اولین نگاه که تو را دیدم دلم لرزید و اشک هایم سرازیر شد ولی با این حال نمی دانستم بخندم از شوق دیدارت یا گریه کنم به حال خودم که جا مانده ام. ولی هر چه بود عظمت خدا را می دیدم ، راستین بودن دینش را و اخلاص شما فرزندان خمینی کبیر را.
دیدم هنوز بند پوتینت برای دفاع از اسلام محکم و کوله پشتی ات پر از توشه ی تقوا است که پیامبر اکرم فرمود : بهترین توشه برای انسان تقوا است .
و چه زیبا پیام مقاومت را برای نسل های بعد از خود به یادگار گذاشتی. آری سرو نشانه ی ایستادگی است و این ایستادگی نشان از قدم های آهنین تو در دفاع از ولایت و حریم دینت بوده. و تو آیه ی وحی را به اثبات رساندی که : شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.
شهدا ما زمینیان را هم شفاعت کنید.
عشق را بـا خـون خـود کردی تـو معنـا ای شهیـد
خـویـش را بـردی بـه اوج عـرش اعـلا ، ای شهید
زنـدگی تسلیم ِ تـو شد ، مــرگ خــالی از عــدم
زنـده تــر از تـو نمی بینـم بـه دنیــــا ای شهیـــــد!
مثـل دریــائی کـه از تـو مـــــی وزد حُـجب و حیــا
مثــل گلزاری کــــه می بینـم مصفّــا ای شهیــد « راه صد ساله به یک شب... » یعنی اینکه تا خدا
در صف ِ مستان شدی یک عمر شیدا ای شهید
در کـلاس عشـق تــو ، استــادهــا بنشستــه اند کـــز تـو آمـوزنــد ســــرمشق ِ الفبـــا، ای شهید
عکس یادگاری آقاها و آقازاده ها :
امروزه مردم ما به کسانی «آقا زاده» می گویند که به اعتبار پدرشان شهرتی و نفوذی و جایگاهی دارند. معمولاً هم «آقا» زاده ها در دل خلق الله جایی ندارند . انقلاب اسلامی آقازاده هایی را به تاریخ معرفی کرد که پدرانشان ، به معنای رایج «آقا» نبودند اما فرزندانشان «آقازاده» شدند. جوانانی که غالباً یا گرد یتیمی روی صورتشان نشسته بود یا پدرانشان کارگر و کارگرزاده بودند. به اعتبار لقمه نان برآمده از عرق جبینِ آنان که بر نفس خود «آقا» بودند ، «آقا» زاده هایی سربرآوردند که فخر اسلام و ایران شدند و نام و یادشان دل هر ایرانی را گرم و منور می کند.
امروز برخی از آن «آقا» ها به «آقازاده» های شهیدشان پیوسته اند و سایه جمعی از آنان نیز هنوز بر سر مردم ایران است و بی ادعا و هیاهو و سهم طلبی ، در انتظار وصال «آقازاده » های خویشند. خدا رفته گانشان را بیامرزد و مانده گانشان را سلامت و مستدام دارد.
حاج غلامحسین موحد دانش ، در کنار آقازاده اش ، حاج علی رضا موحد دانش ، بنیانگذار و اولین فرمانده لشکر 10سیدالشهدا
مرحوم حاج علی اکبر همت، در کنار آقازاده اش ، حاج محمدابراهیم همت، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله
مرحوم حاج مجید افشردی ، در کنار آقازاده اش ، غلامحسین افشردی بنیانگذار و فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران
حاج علی اصغر نجفی رستگار ، در کنار آقازاده اش ، حاج کاظم نجفی رستگار ، فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا
تاکنون وزارت رفاه، شورای شهر تهران و بنیاد ایثارگران، برنامه هایی برای تقدیر از هوشنگ شهبازی را اعلام کردند
پس از آنکه رسانه های داخل و خارج نسبت به فرود هواپیمای بوئینگ 727 در فرودگاه، آن هم بدون چرخ، واکنش نشان دادند و این ماجرا یکی دو روزی، تیتر یک رسانه ها شد، اکنون پس از گذشت 20 روز مقامات دولتی به این فکر افتاده اند تا از کاپیتان شهبازی، خلبان این هواپیما تقدیر کنند.
این هواپیما با 93 مسافر روس ایرانی و 19 خدمه پرواز از مقصد مسکو به سمت تهران در حرکت بود که به دلیل باز نشدن چرخهای دماغه، مجبور به فرود بدون چرخ در فرودگاه مهرآباد شد.
این تقدیرها از زمانی آغاز شد که این خلبان 55 ساله در گفتگو با خبرآنلاین درباره عدم تشویق خود، حرف زده بود. شهبازی گفته بود: "تشویق نشده ام و ممکن است به دلیل بررسیهای فنی، یکی دو ماه در خانه بمانم و حقوق دریافت نکنم."
هر چند، ظرف یک هفته، این خلبان به پروازهای بین المللی بازگشت، ولی نتایج بررسی نشان داد مشکل باز نشدن چرخ هواپیما، مربوط به نیروی انسانی نبوده است. اکنون مسئولان می خواهند از این خلبان ماهر، تقدیر کنند.
شروع این تقدیرها، با سخنرانی احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران آغاز شد و پس از آن، بنیاد امور ایثارگران و هم اکنون وزارت راه در صدد است تا از شهبازی تقدیر کند.
در جلسه سه شنبه گذشته شورای شهر تهران، احمد مسجد جامعی درباره عملکرد خلبان شهبازی در فرود بدون چرخ پرواز 743 مسکو به تهران گفت: " اگر این اتفاق در هر جای دیگری از دنیا میافتاد از روی آن فیلم ها ساخته می شد چرا که اساس بسیاری از فیلمهای حادثهای این است که یک خلبان می تواند با مهارت و دانش جان صدها نفر انسان را نجات دهد."
وی با انتقاد از مسئولانی که در قبال این حرکت، سکوت کرده اند، اظهار کرد: "ظاهرا برای تشویق هم مسئولی وجود ندارد و دیگر قهرمان ملی در جاهای دیگری معنا میشود و برای خلبانی که توانسته شجاعانه جان انسانها را حفظ کند معنا ندارد."
به گفته مسجد جامعی، فرود بدون چرخ هوشنگ شهبازی که توانست جان مسافران پروازش را نجات دهد قابل تقدیر است و از شورای شهر خواست از این خلبان تقدیر کند.
تقدیر، فراتر از وزارتخانه
از سوی دیگر، وزیر راه و شهرسازی نیز رخت تقدیر از خلبان شهبازی را به تن کرده است. نیکزاد در گفتگو با خبرگزاری دولت، اظهار کرد: " این خلبان شجاع در شرایط اضطراری توانست با مهارت جان مسافران خود را نجات دهد و بدون خسارت جانی و مالی هواپیما را بر زمین بنشاند.
علی نیکزاد همچنین از تقدیر خلبان، "فراتر از سطح وزارتخانه" نیز یاد کرد و گفت: "به دنبال این هستیم تا فراتر از سطح وزارتخانه هم از ایشان تجلیل شود که به محض جمع بندی تصمیمات به اطلاع می رسد."
80 درصد از مسافران این هواپیما روس و بقیه ایرانی بودند.
حماسه سايت سوباشي در پنجم مرداد سال 1367 پس از شكست رژيم بعث عراق در عمليات مرصاد و همچنين پس از اعلام رسمي آتش بس اتفاق افتاد كه در آن نيروي هوايي ارتش بعث عراق با حملات غافلگيرانه 20 نفر از بهترين افسران كنترل شكاري پدافند هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران را به شهادت رساند.
سايت رادار پدافند هوايي «سوباشي» واقع در ارتفاعات همدان، به عنوان يكي از مهمترين سايتهاي راداري كشور در زنجيره عظيم پدافند هوايي (رادارهاي پيش اخطار، رادارهاي كنترل آتش، سامانه هاي موشكي زمين به هوا، شبكه ديده باني، توپ هاي ضدهوايي و ...) نقش ويژه و موثري در مقابله با تهاجمات هوايي عراقي ها در زمان جنگ تحميلي ايفا نمود.
سايت راداري فوق ضمن رهگيري هواپيماهاي دشمن، كنترل و هدايت هواپيماهاي ورودي و خروجي به مرزهاي غرب كشور، كنترل آتش سايت هاي موشكي ارتش و سپاه، كنترل آتش پدافند هوايي مستقر در منطقه (زميني، هوايي و...)، اعلام وضعيت (سفيد، زرد يا قرمز) به 13 استان كشور را برعهده داشت.
در حقيقت رادار سوباشي با تغذيه چندين سايت راداري، سايت هاي موشكي زمين به هواو سامانه هاي توپ ضدهوايي آسمان كل منطقه غرب، بخشي از شمال غرب و جنوب غرب را تحت پوشش خود داشت.
با توجه به اهميت مناطق ياد شده به عنوان معابر نفوذ هواپيماها و هليكوپترهاي دشمن (يا هرنوع هواگرد ديگر)، از وجود قويترين نفرات در سطح آموزش بالا و مهارت بي نظير باشند در سايت راداري فوق استفاده مي شد. به دليل عملكرد مناسب اين سايت راداري كه همچون يك دژ مستحكم در برابر حملات هوايي عراقي ها ظاهر مي شد خلبانان عراقي همواره از نزديك شدن به سايت راداري سوباشي و مواضع ضد هوايي فوق وحشت داشتند.
براين اساس آنها در برخي مواقع حريم دفاعي سايت فوق را دور زده و از ساير قسمت ها (جنوب يا شمال كشور) وارد حريم هوايي جمهوري اسلامي ايران مي شدند و اين مسئله زحمت عراقي ها را جهت دستيابي به اهداف خود سخت تر مي كرد. لذا عراقي ها شديدا در تلاش بودند كه اين سايت راداري را مورد حمله مستقيم و انهدام قرار دهند.
157 مرحله حمله عراقي ها به سايت و استفاده آنها از موشكهاي ضد رادار و ناكامي در مختل نمودن عملكرد سايت گواهي بر هوشياري دليرمردان پدافند هوايي است. اين ناكامي ها و استمرار موفقيت كاركنان غيور سايت سوباشي منجر به بروز كينه اي عميق از عملكرد پدافند هوايي خصوصا سايت راداري در دل فرماندهان نيروي هوايي عراق شد. به گونه اي كه ژنرال "سعيد شعبان" فرمانده وقت نيروي هوايي عراق در مصاحبه اي با بخش فارسي راديو بغداد با عصبانيت عنوان مي كند كه "به هر طريق ممكن افتخار نابودي پايگاه سوم شكاري همدان و سايت راداري سوباشي (حتي اگر خلبانان عراقي نتوانستند) بايد نصيب خودم شود".
عمق كينه توزي عراقي ها نسبت به عملكرد اين سايت راداري از آنجا مشخص مي شود كه علي رغم پذيرش قطعنامه 598 در 27 تيرماه 1367 حمله ناجوانمردانه عراقي ها در 5 مرداد همان سال (حدود يك هفته پس از پذيرش قطعنامه) انجام شد.
در حقيقت عراقيها با از ميان برداشتن سايت راداري سوباشي در پي دستيابي به 2 هدف اصلي بودند با انهدام سايت سوباشي عراقي ها سعي در پاسخگويي به عقده سالها حقارت در برابر اراده پدافند هميشه بيدار جمهوري اسلامي ايران با ناجوانمردانه ترين شيوه نبرد داشتند.
هدف دوم تسخير آسمان منطقه عمومي نبرد جهت تسهيل پيشروي نيروهاي سطحي منافقين بود. در اين راستا مرور خاطرات سرلشكر "وفيق السامرايي" (از مديران اصلي استخبارات عراق در آن زمان) خالي از لطف نيست.
وي مي گويد: درعمليات مرصاد ماموريت هاي مشخصي براي نيروهاي هوايي و هوانيروز عراق به منظور پشتيباني از عمليات تعيين گرديد و اهداف از طريق عكس هاي هوايي و اطلاعات استخباراتي شناسايي گرديد...هواپيماهاي جنگنده "ميگ 23، ميراژ اف-1 عراقي" به منظور حفاظت از نيروهاي عمل كننده در برابر دخالت احتمالي نيروي هوايي ايران، اقدام به پروازهاي گشتي مسلحانه و برقرار نمودن پشتيباني هوايي نزديك نمودند.(ويرانه دروازه شرقي-ص 131 الي 133)
پس از شروع تجاوز منافقين كوردل به خاك پاك كشورمان در 03/05/67 و آغاز عمليات مرصاد متعاقب يكي از تجاوزات هوايي عراقي ها در 04/05/67 رادار سوباشي مورد اصابت بمبي قرار مي گيرد كه در محوطه سايت منفجر شده و بر اثر انفجار فوق سقف اتاق عمليات دچار ريزش شده و تكه اي از آهن سقف بر سر شهيد دستنبو اصابت كرده و منجر به مجروح شدن وي مي شود اما اين شهيد بزرگوار در آن روز با سر باند پيچي شده همچنان به ادامه ماموريت خود مشغول مي شود.
روز 05/05/67 شرايط منطقه آنچنان حاد بود كه كليه مسئولان ستاد پدافند هوايي در سايت سوباشي به سر مي برند. باتوجه به حجم بالاي كار تقريبا هيچ كدام از كاركنان سايت موفق به صرف نهار نمي شوند. تعدادي از كاركنان نيز با توجه به اينكه در شيفت شب قبل به سر مي بردند داوطلبانه همچنان مشغول به انجام وظيفه بودند.
هواپيماهاي عراقي در دسته هاي پروازي 30 الي 40 فروندي پي در پي منطقه عمومي نبرد را مورد بمباران قرار مي دادند تا در اراده پولادين شجاع مردان ارتش اسلام خللي ايجاد كرده و موفقيت را نصيب منافقين بي تعصب نمايند.
زهي خيال باطل تا اينكه در ساعت 16 روز 05/05/67 هواپيماهاي عراقي كه در دستيابي به اهداف خود در بمباران شهرهاي غربي كشور و تسهيل پيشروي منافقين ناتوان مانده بودند در بازگشت از ماموريت شكست خورده خود به وسيله موشك هوا به زميني كه از فاصله اي دور شليك شده بود اتاق عمليات سايت سوباشي را منهدم كرده و 19 نفر از كاركنان را در همان لحظه به شهادت مي رساندند.
حضور آگاهانه كاركنان سايت تا آخرين لحظه (علي رغم اينكه تعدادي از آنها در زمان استراحت خود و داوطلبانه در محل عمليات حضور پيدا كرده بودند) و با توجه به وجود امكان خروج از سايت و عدم استفاده از امكان فوق و اطلاع از عاقبت حضور و شهادت و پايمردي و انجام وظيفه تا آخرين لحظه منجر به اين شد كه نام سايت سوباشي در تاريخ ثبت شده و حضور كاركنان سايت حماسي و عاشورايي تعبير گردد.
اگرچه سايت راداري سوباشي با اين حمله ناجوانمردانه مورد اصابت قرار مي گيرد اما عراقي ها در دستيابي به هدف دوم خود كه تسخير آسمان منطقه عمومي عمليات مرصاد بود ناتوان ماندند زيرا دليرمردان پدافندهوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران دوش به دوش هوانيروز قهرمان و نيروي هوايي سرافراز ارتش آنچنان در برابر بعثي ها و منافقين ظاهر شدند كه نيروي هوايي عراق جز فرار و شكست طرح پشتيباني منافقين چاره اي ديگر نداشتند و شكست سنگين منافقين درس عبرتي شد براي كركسان و لاشخوران كه ديگر چشم طمع به اين خاك دليرپرور ندوزند.
در حقيقت عملكرد پدافند هوايي ارتش در عمليات مرصاد و حتي پس از شهادت زبده ترين كاركنان خود در سوباشي نشان دهنده اين مطلب است كه شجاع مردان پدافند هوايي هرگز در برابر هيچ نوع تهديدي هراسي نداشته و در راه دفاع از آرمانها و اعتقادات خود هر شهيد پدافندي را سند افتخار و برگ زريني بر عملكرد خود دانسته و با تبديل تهديدها به فرصت به هر طريق ممكن اجازه حضور ناپاك دشمن در آسمان مقدس كشور را نخواهند داد.
ارتشبد محمد خاتمي فرمانده نيروي هوايي ايران (1354-1337) فرزند محمود خاتمي و خواهرزاده سيدحسن امامي (امام جمعه تهران) در سال 1297ش در شهر رشت به دنيا آمد. پس از تحصيلات ابتدائي، دوره متوسطه را در كالج آمريكايي (دبيرستان البرز) گذراند. در سال 1318 وارد اولين دوره رسته هوايي در دانشكده افسري شد و با درجه ستوان دومِ هوايي فارغالتحصيل گرديد. سپس در سال 1323 براي تكميل فن خلباني به كشور انگليس رفت. پس از بازگشت به ايران در سال 1325 خلبان مخصوص محمدرضا پ ه ل و ي و بعد به آجوداني وي منصوب گرديد.
خاتمي در سال 1324 با پرويندخت خديوي ازدواج كرد از وي يك دختر به نام صبريه داشت كه از موارد مهم اختلاف خانوادگي او و فاطمه پ ه ل و ي همسر دوم خود بود.
ارتشبد محمد خاتمي دوره تكميلي خلباني با جت را در انگليس و آلمان غربي (پایگاه ناتو) و دوره ستاد هوايي را در سال 1330 در آمريكا با موفقيت به پايان رساند و به عنوان اولين خلبان جت و يكي از اعضاي مؤسس تيم آكروجت نيروي هوايي شا هنشاهی ايران شناخته شد. او خلباني هواپيماي محمدرضا پ ه ل و ي را در روز 25 مرداد سال 1332 ابتدا به عراق و سپس به ايتاليا، برعهده داشت. با بازگشت محمدرضا پ ه ل و ي به ايران، كار خاتمي رونق گرفت به درجه سرهنگي ارتقاء يافت و فرمانده تيپ شكاري نيروي هوايي شد. خاتمي در بدو ورود به نيروي هوايي مشاغل ” هنر آموزگاري، سرهنر آموزگاري“ خلباني و فرمانده يگانهاي شكاري را برعهده داشت و از فرماندهان مورد اعتماد ش ا ه بود. او در سال 1336 در يك سانحه هوايي همسر اول خود را از دست داد و از اين موقعيت استفاده نمود و به فاطمه پ ه ل و ي خواهر صلبي محمدرضا پ ه ل و ي پيشنهاد ازدواج داد كه مورد موافقت ش ا ه قرار گرفت، اين وصلت در روز سيام مرداد 1338 به وقوع پيوست، بدین ترتیب، وي يكي از اعضاي مؤثر خاندان پ ه ل و ي گرديد و به سرعت مدارج ترقي نظامي را طي نمود و ارتشبد شد.
محمد خاتمي (سمت چپ) به هنگام آموزش خلباني در آمريکا
محمدرضا پ ه ل و ي در سال 1337 دست به تصفيه بزرگي در نيروي هوايي زد و كليه امرای قدیمی را بازنشسته و يا به واحد ديگر ارتش انتقال داد، تنها سرتيپي كه باقي ماند خاتمي بود. او را فرمانده نيروي هوايي كرد اختيارات زيادي به وي تفويض نمود. او درجات نظامي را سريعاً طي نمود به افسران شایسته، خارج از آييننامه و مقررات درجه ميداد و اكثر افسران و امرا از سرسپردگان وي بودند. همچنين اعتبارات سنگيني براي خريد هواپيما، آموزش خلبانان و تأسيس پايگاههاي هوايي در سرتاسر ایران در اختيار گرفت و نيروي هوايي بسیار قدرتمندي تشكيل داد.
از راست : عليمحمد خادمي، ايرن پاپاس، ارسطو اوناسيس، ژاكلين (همسر اوناسيس) و محمد خاتمي (تهران، فروردين 1351)
خاتمي مورد توجه فوقالعاده مستشاران نظامي آمريكا بود به طوري كه آمريكايي ها در يك طرح اضطراري، او را كانديداي جانشيني محمدرضا پ ه ل و ي كرده بودند، اين طرح محرمانه به اطلاع ش ا ه رسيد و موجبات سوء ظن شاه نسبت به خاتمي را ساخت.
ارتشبد خاتمي علاوه بر فعاليت نظامي در بخشهاي اقتصادي، تجاري و كشاورزي نيز بسیار فعال بود. و از سهامداران عمده شركتهاي بورت، سيمان شمال، سيمان فارس، بانك اعتبارات، بانك عمران و كارخانه قند كرج به شمار ميرفت.
زنده یاد محمد خاتمي در 21 شهريور سال 1354 ضمن يك پرواز تفريحي با كايت (بال پرنده) در دریاچهء سد دز سقوط كرد و جان سپرد.
كايت (بال پرنده) محمد خاتمي پس از سقوط
خاتمي از همسر خود فاطمه پ ه ل و ي داراي دو پسر به نامهاي كامبيز متولد 1341 و رامين متولد 1346 ميباشد.
درمراسمی با حضور وزیر راه و شهرسازی از خلبان پرواز 743 مسكو- تهران كه 26 مهرماه جاری هواپیمای بوئینگ 727 را بدون باز شدن چرخ جلو به سلامت بر زمین نشاند،تجلیل شد.
به گزارش ایرنا ، روز یكشنبه در مراسم تقدیر از كاپیتان هوشنگ شهبازی علاوه بر وزیر راه و شهرسازی،'رضا نخجوانی' رئیس سازمان هواپیمایی كشوری و مسئولان شركت هواپیمایی ایران ایر'هما' حضور داشتند.
یادآورمی شود پرواز 743 هواپیمایی جمهوری اسلامی كه در ساعت 11.50 دقیقه مسكو را به مقصد فرودگاه بین المللی امام خمینی ترك كرده بود ، به هنگام فرود در فرودگاه امام خمینی متوجه باز نشدن چرخ جلو هواپیما شده و با اجرای دستور العمل های مقرر در نهایت بدون اینكه چرخ دماغه بوئینگ 727 باز شود این هواپیما را به سلامت در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشاند.
این اقدام كاپیتان شهبازی با انعكاس گسترده ای در رسانه های داخلی و خارجی مواجه شد. 80 درصد از مسافران این پرواز روس و بقیه ایرانی بودند.
آخرین ویرایش توسط Captain Nemo؛ 2011/11/06, 21:34.
جام جم آنلاين: تنديس ماكت هواپيما و پيكره نخستين خلبان ايراني در تبريز رونمايي شد.
به گزارش فارس از تبريز، از تنديس ماكت هواپيمای كلنل محمد تقي خان پسيان، نخستين خلبان تاريخ ايران ظهر امروز با حضور نوادگان وي و جمعي از مردم و مسئولين شهر تبريز در سه راهي فرودگاه تبريز پردهبرداري شد.
شهردار تبريز در آيين رونمايي از اين يادمان با اشاره به اهميت اين اقدام فرهنگي، تبريز را به لحاظ ويژگيهاي خاصي كه دارد، متمايز از ديگر مناطق كشور دانست و گفت: خطه آذربايجان حماسهساز ترين خطه ايران است.
عليرضا نوين با بيان نقش تبريز در وقايع يك صد ساله اخير جايگاه آن را با وجود ادبا و شعرا و همچنين ديگر چهرههاي تاريخي با ارزش شمرد و بر ضرورت حفظ نام آنها تاكيد كرد.
اين تنديس توسط برادران رضا و يعقوب سرابي اقدم به همراه يك گروه هنرمند ? نفره در تبريز به طول شش متر و عرض هشت متر از جنس فايبر گلاس ساخته شده كه ساخت آن با احتساب مطالعات صورت گرفته هفت سال زمان برده است.
اين سازه در محل سه راهي فرودگاه تبريز توسط شهرداري منطقه شش اين شهر با يك ميليارد و يكصد ميليون ريال اعتبار نصب شده است.
رضا سرابي اقدم، سرپرست اين گروه هنري به خبرنگار فارس در تبريز درباره هدف آنها از ساخت اين ماكت و پيكره گفت: بسياري از مشاهير و بزرگان ايران زمين به دليل عدم توجه و معرفي به نسل جوان كشور رو به فراموشي نهادهاند.
وي با ذكر اين نكته كه جوانان همواره به دنبال الگو هستند، افزود: متاسفانه به دليل كمكاري و عدم توجه كافي براي معرفي پيشينه درخشان اين سرزمين، جوانان ما به سوي الگوبرداري از قهرمانان كاذب غرب و شرق روي آوردهاند.
سرابي در ادامه اظهار داشت: سرزمين ايران با پيشينه تمدن چند هزار ساله گنجينهاي عظيم از مفاخر و مشاهير بزرگي در اختيار دارد كه براي معرفي آنها تنها كمي همت و عزمي بلند ميخواهد.
يعقوب سرابي اقدم، برادر ديگر و عضو اين گروه اعتقاد دارد: براي معرفي افتخارات ايران، تنها نبايد از دستگاههاي دولتي انتظار داشت. به نظرم علاوه بر شهروندان، هنرمندان نيز در اين ميان وظيفه مهمي بر عهده دارند.
وي ميگويد: ما به عنوان عضوي كوچك از اين جامعه تلاش كرديم با ساخت يادمان يكي از مشاهير معاصر كشور، دين خود را در اين راه ادا كنيم.
محمدتقي خان پسيان كه بود
در سال 1309 هجري قمري در محله سرخاب تبريز طفلي پا به عرصه وجود نهاد كه محمدتقي ناميده شد. پدرش ياور محمدباقرخان پسيان از ايلات كرد منطقه و مادرش فاطمه سلطان عزتالحاجيه از همان كودكي در تربيت فرزند كوشيدند.
دوران تحصيلات ابتدايي خود را در تبريز به پايان برد و در سال 1324 هجري قمري براي تكميل تحصيلات به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد. او در سال 1329 هجري قمري با درجه نايب دومي وارد خدمت شد و مدارج ترقي را يكي بعد از ديگري پيمود. در سال 1331 هجري قمري وارد مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمري شده در سال 1332ق در جنگي كه با الوار در بروجرد داشت شجاعانه جنگيد و مجروح شد.
وي پس از پيروزي از سوي ستاد ژاندارمري به درجه ياوري رسيد. در 20 رجب 1332ق به رياست باطاليان همدان منصوب گشت. هنگام جنگ جهاني اول همراه ملّيون به مبارزه پرداخت و از خود شجاعت بسيار نشان داد به طوري كه آوازه شجاعت او در جنگ با روسها حتي به خارج از ايران رسيد.
او پس از عقب نشيني مليون به ناچار به آلمان رفت، اما پس از اتمام جنگ به ايران بازگشت و اندكي بعد به سمت رياست ژاندارمري خراسان رسيد. در آن زمان قوامالسلطنه حاكم خراسان بود و كلنل به محض ورود مشغول به اصلاح امور و برقراري امنيت شد و با سختگيري بر كارپردازان دستگاه والي، قوامالسلطنه را از خود رنجاند.
پس از كودتاي سوم اسفند 1299 و روي كار آمدن دولت سيد ضياالدين طباطبايي، كلنل پسيان طبق دستور رئيس دولت اقدام به دستگيري قوامالسلطنه كرد (13 فروردين 1300خ) و او را تحت الحفظ به تهران فرستاد اما پس از مدتي سيد ضياالدين متواري شد و قوامالسلطنه خود به نخستوزيري رسيد و كشمكش ميان كلنل و قوام شروع شد. قوامالسلطنه، نجدالسلطنه را به حكومت خراسان گمارد اما كلنل كه از حكومت قوامالسلطنه بيمناك شده بود به فكر طغيان افتاد و مصمم شد كه خود زمام امور خراسان را در دست بگيرد. بدين نيت هنوز چند روزي از كفالت نجدالسلطنه نگذشته بود كه بدون بهانه و بي مقدمه شخص نامبرده را توقيف كرده، اداره حكومتي را خود در دست گرفت و جمعي از ارباب نفوذ شهر كه مخل امنيت ميشمرد توقيف و تبعيد كرد.
در مرداد 1300 دولت بار ديگر صمصامالسلطنه بختياري را به حكومت خراسان منصوب كرد و صمصامالسلطنه نيز براي دلجويي يا فريب كلنل محمدتقي خان پسيان با آگاهي از محبوبيت و نفوذ او در خراسان او را طي حكمي به كفالت ايالت خراسان منصوب نمود و با او مدارا نمود.
اما در اواخر مرداد 1300شمسي قوامالسلطنه با كلنل علناً مخالفت كرد و بدو پيشنهاد نمود تحت شرايط زير كشور ترك كند:
1. كلنل حقوق دو ساله خود را برداشته به اروپا مسافرت كند.
2. محاسبات را ظرف 15 روز بسته و امور ايالت را به توليت آستانه واگذار كند.
3. به تمام افسران ژاندارم و اهالي محل دولت تأمين دهد.
4. از طرف دولت به قواي ايليات توصيه خواهد شد كه با كلنل مدارا كرده او را به سرحد برسانند.
اما كلنل اين پيشنهاد را نپذيرفت و قوام طي تلگرافهايي براي حاكمان و خوانين منطقه كلنل را ياغي و متمرد خواند و دستور شورش عليه او را صادر كرد. بدين ترتيب سردار معزز والي بجنورد، شجاعالملك رئيس ايل هزاره، شوكتالسلطنه و سيد حيدر رؤساي طوايف سريري و سالار خان بلوچ جهت جنگ با كلنل بسيج شدند.
امير شوكتالملك خواهان خاتمه قضيه با صلح و آشتي بود و در حالي كه شرايط ملاقاتي را با كلنل در گناباد فراهم نمود، سردار معزز با كردهاي قوچاني به شهر قوچان حمله كرده ژاندارمري را خلع سلاح نموده و قوچان را متصرف شدند.
كلنل به محض شنيدن اين خبر گناباد را ترك كرد و راهي قوچان شد و در جعفرآباد دو فرسنگي قوچان جنگ سختي بين قواي كلنل و كردهاي قوچاني شروع شد و كلنل شخصاً در تپههاي جعفرآباد با تفنگ و شصت تير جنگيد و به دليل محاصره شديد و اتمام مهمات، ناجوانمردانه كشته شد. سر كلنل توسط كردهاي قوچاني از بدن جدا گشت.
پس از رسيدن خبر شكست ژاندارمري و مرگ كلنل، محمودخان نوذري بلافاصله دولت را از قتل كلنل آگاه ساخت و خود نيز اظهار اطاعت نمود. جنازه و سر كلنل در 15 ميزان هجري شمسي1300 با تجليل و احترامات نظامي فراوان به مشهد وارد شد و عده بسياري از اهالي شهر و افراد ژاندارم در حالي كه گريه ميكردند آن را مشايعت كردند.
سران ژاندارمري و بعضي از هواخواهان كلنل نطقهاي پر حرارتي ايراد كردند و در حالي كه جمعيت بسياري گرد آمده بود و احساسات شديدي از خود بروز ميداد سر و جنازه او را در مقبره نادرشاه دفن كردند و پس از شهادت او نيز هر ساله به مدت پنج سال عزاداريهاي مفصلي در مشهد انجام شد تا اينكه پس از به قدرت رسيدن سلسله پهلوي انجام مراسم عزاداري و سالگرد به مناسبت اين فاجعه ممنوع گشت.
پی نوشت :
این خبر مال اسفند ماه 1387 میباشد .
آخرین ویرایش توسط Captain Nemo؛ 2011/11/07, 00:29.
تصاویر جالب از باند فرودگاهی که بر ۱۸۰ ستون ساخته شده است
باند فرودگاهی در پرتغال با طول ۲۷۸۱ متر وجود دارد که ۱۰۰۰ متر از آن بر روی ۱۸۰ ستون ساخته شده است. هر کدام از این ستونها ۵۰ متر بلندی دارند که تقریبا برابر با یک ساختمان ۱۷ طبقه میباشد. جالب اینجاست که این باند برای هواپیماهای غول پیکر بوئینگ ۷۴۷ ساخته شده است. به وسعت سطح زیرین باند فرودگاه و تعداد خودرو های پارک شده در آنجا توجه کنید …
اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش
نظر