جک بگیم ... بخندیم

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • کیان
    کاربر فعال
    • May 2012
    • 634

    #511
    یعنی تخم مرغ بخریم
    21 روز مرخصی بگیریم روش بخوابیم
    جوجه بشه ارزونتر درمیاد

    اینجوری مرغ گرون شده!!!
    علت بروز مشکلات نادانی افراد نیست، بلکه بیشتر دانسته هایی هست که حقیقت ندارند!

    نظر

    • اشکبوس کهنه سوار
      ستاره دار (2)
      • Jul 2012
      • 1281

      #512
      درس شاه عباس به سياستمداران چاپلوس
      نقل است "شاه عباس صفوی" رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیانها بجای تنباکو، از سرگین اسب استفاده نمایند. میهمانها مشغول کشیدن قلیان شدند! ودود و بوی پهنِ اسب فضا را پر کرد، اما رجال - از بیم ناراحتی شاه - پشت سر هم بر نی قلیان پُک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می دادند! گویی در عمرشان، تنباکویی به آن خوبی نکشیده اند!

      شاه رو به آنها کرده و گفت : «سرقلیانها با بهترین تنباکو پر شده اند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است » همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند:« براستی تنباکویی بهتر از این نمیتوان یافت»
      شاه به رئیس نگهبانان دربار - که پکهای بسیار عمیقی به قلیان میزد- گفت: « تنباکویش چطور است؟ » رئیس نگهبانان گفت:«به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان میکشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده ام!»

      شاه با تحقیر به آنها نگاهی کرد و گفت: مرده شوی تان ببرد که به خاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه بَه و چَه چَه کنید.
      در کوتاه مدت صداهاي بلند مي مانند و در بلند مدت افکار بلند.

      نظر

      • مسعود
        عضو عادی
        • Feb 2011
        • 128

        #513
        به بابام گفتم سوئيچ ماشينو بده ...... گفت : مي خواي جايي بري ؟ ... گفتم : بله پدر عزيزم :d
        (ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)

        نظر

        • مسعود
          عضو عادی
          • Feb 2011
          • 128

          #514
          به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟ گفتم اگه سختت ميشه تو بگيرش من نردبون و ميچرخونم :d
          (ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد مرام)

          نظر

          • مسعود
            عضو عادی
            • Feb 2011
            • 128

            #515
            رفتم خونه سالمندان عيادت پدربزرگم،مسئول اونجا ميپرسه:شمام اومدين عيادت؟ميگم بله خونه سالمندان طلبيده اومديم زيارت :d
            (ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد عتبات عاليات)

            نظر

            • مسعود
              عضو عادی
              • Feb 2011
              • 128

              #516
              رفتم ساندويچي، ميگم آقا يه هات داگ با سس مخصوص بدين. ميگه ميل مي كنيد؟ ميگم: بله، دستتون درد نكنه :d
              (گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سيار غذاخوري ها و رستوران ها)

              نظر

              • مسعود
                عضو عادی
                • Feb 2011
                • 128

                #517
                ميخوام مسواك بزنم
                مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟
                ميگم بله مامان جون..
                ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟
                ميگم بله مامان جان..
                ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردي
                منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون :d
                (ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد كنترل نفس اماره)

                نظر

                • مسعود
                  عضو عادی
                  • Feb 2011
                  • 128

                  #518
                  بچه داييم به دنيا اومده. همه خوشحال و اينا. مامان بزرگم برگشته ميگه حالا ميخاين براش اسم بذارين؟ميگم...اگه شما صلاح بدونين :d
                  (ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)

                  نظر

                  • مسعود
                    عضو عادی
                    • Feb 2011
                    • 128

                    #519
                    رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن كنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشيموني كرد. :d
                    (ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهي از منكر)

                    نظر

                    • مسعود
                      عضو عادی
                      • Feb 2011
                      • 128

                      #520
                      تو صف بربري نوبتم شده يارو ميگه بربري ميخواي؟ميگم نون باشه بقيش مهم نيس :d
                      (ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد فروتني)

                      نظر

                      • مسعود
                        عضو عادی
                        • Feb 2011
                        • 128

                        #521
                        از اتاقم اومدم بيرون ،در دستشويي رو باز كردم .مامانم ميگه داري ميري دستشويي؟ميگم نرم؟؟؟ :d
                        (ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد ترويج فرهنگ مشورت)

                        نظر

                        • مسعود
                          عضو عادی
                          • Feb 2011
                          • 128

                          #522
                          ماه رمضوني 6 صبح رفتم سركار، 9 شب برگشتم خونه خسته و كوفته ميپرسم مامان شام چي داريم؟
                          ميگه گشنته ؟ چند ثانيه سكوت ميكنم، چشامو ميبندم و يه نفس عميق ميكشم . آروم و با طمانينه ميگم : بله گشنمه :d
                          (ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد كظم غيظ )

                          نظر

                          • مسعود
                            عضو عادی
                            • Feb 2011
                            • 128

                            #523
                            رفتم سوپري گفتم يك نوشابه زرد بديد
                            فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالي كه نارنجي رنگه؟
                            گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشيد :d
                            (ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگسازي به جاي حاضر جوابي)

                            نظر

                            • کیان
                              کاربر فعال
                              • May 2012
                              • 634

                              #524
                              من هروقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم
                              همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم !
                              یه بار سه ایستگاه دویدم ! :d
                              علت بروز مشکلات نادانی افراد نیست، بلکه بیشتر دانسته هایی هست که حقیقت ندارند!

                              نظر

                              • کیان
                                کاربر فعال
                                • May 2012
                                • 634

                                #525
                                به بابا بزرگم میگم داروهاتو سر وقت میخوری؟
                                گفت پـَـــ نــه پـَـــ نا منظم میخورم میکروبا غافلگیر شن,,,
                                علت بروز مشکلات نادانی افراد نیست، بلکه بیشتر دانسته هایی هست که حقیقت ندارند!

                                نظر

                                در حال کار...
                                X