دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

[roya123]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

شیرازی ها:
کاکو میدونی قشنگترین جواب مثبت دنیا چی چیه؟!
.
.
.
.
.
.
.
اونه که تو تاکسی میگی «آقو میشه از همی در ایوریو پیاده بشم؟»
رانندُو هم میگه: ها کاکو! میشه ،چِر نشه؟ فقط احتیاط کو !!??
ینی انگا دنیا ر بهت میدن!??
او که دم در اووَریو نشسته که دیگه نگو! ذوق مرگ میشه ???

[roya123]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

شيرازيه سرما میخوره ...
بلافاصله پشتش قرص ميخوره،شربت ميخوره،آب نمك غرغره ميكنه،حليم ميخوره،مياد آب جوش بخوره ويروسِ مياد بيرون ميگه: عامو جيگروم لِه كِرديييييييآآآآ،
یه دِقه اَمونوم بده..
بيزو بیبينم از كجو بايد در برم خووووو...
???

[mhjboursy]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

همه چیز درست میشود....
همه چیز اصلا درست است...

همه چیز طبق ارادهی خداوند قهار (و البته رئوف) در حال پیش رفتن است...
و اوست که مهربانتر از هر کس به من و ما است.
و داناتر.
و توانمندتر.
پس نگرانی برای چه؟

از سوی دیگر هم مقصود نهایی پول نیست. هدف نهایی خودش است. که همیشه هست.
پس نگرانی برای چه؟

[CHESTER.2020]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه....

[mhjboursy]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

? پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :


☘️ كسى كه #آخرت همّ و غم او باشد، خداوند دلش را بى نياز مى گرداند و پريشانى اش را رفع می کند و دنيا، بر خلاف میل او، به او روى مى آورد.

? و كسى كه #دنیا همّ و غم او باشد، خداوند فقر را در پيش چشمانش قرار مى دهد و ذهنش را آشفته مى کند و از دنيا جز همان كه برايش مقدّر شده است، نصيب او نمى شود.

[mhjboursy]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

دلدادگان چون ساغر از دلبر گرفتند ?
از غیر دلبر دامن دل بر گرفتند ?

دادند جان تا در بر جانانه رفتند ❤
دادند دل، جا در بر دلبر گرفتند ?

رفتند یاران چابك سواران ?

برخواستند از بستر دنیای فانی ?
زان پس عروس عشق را در بر گرفتند ?

پیمانه تردید بشكستند و زین بار?
از دست حق جام می باور گرفتند ?

ناخوانده علم آموزگار عشق گشتند?
نارفته مكتب درس بی دفتر گرفتند?

رفتند یاران نیزه سواران

سرمست از عشق خدا از سر گذشتند ?
سرمشق از آن كشته ی بی سر گرفتند?

بستند چشم از چشم و دست از دست شستند ?
???????? این شیوه از عباس نام آور گرفتند ????????

رفتند یارن مهمل سواران

بهر نثار جان به قربانگاه رفتند?
با حنجر خود بوسه از خنجر گرفتند?

از جان و دل یك یا علی گفتند و رفتند?
جام ولا از ساقی كوثر گرفتند?

[roya123]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

[MOSTAFAVI]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

صل الله علیک یا اباعبدالله

عرق کهنه ی شیراز مرا مست نکرد
چایی تازه دم روضه زمین گیرم کرد
----------------------------------------
چای بعد از روضه آب زندگیست

خضر گویا اهل هیأت بوده است
---------------------------------------

[mhjboursy]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!

۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مباركه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.

۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*» (سوره مباركه انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)

۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مباركه غافر آیه ۴۴) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)

۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» (سوره مباركه كهف آيه 39) پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»

[mhjboursy]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد هر کس حکایتی به تصور چرا کنند چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن به که کار خود به عنایت رها کنند بی معرفت مباش که در من یزید عشق اهل نظر معامله با آشنا کنند حالی درون پرده بسی فتنه میرود تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند پیراهنی که آید از او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش قبا کنند بگذر به کوی میکده تا زمره حضور اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان خیر نهان برای رضای خدا کنند حافظ دوام وصل میسر نمیشود شاهان کم التفات به حال گدا کنند

[mhjboursy]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

خدایا به من کمک کن نسبت به بندگانت و انسانهای دیگر خوشبین باشم.
نسبت به مخلوقاتت از میان جانداران خوشبین باشم.
نسبت به همهی موجودات و حوادث و رویدادها و پیشآمدها خوشبین باشم.
نسبت به سرنوشتم خوشبین باشم. نسبت به تو و عملت خوشبین باشم.
چشمانم را زیبابین کن.
-----------------
خدایا به من کمک کن با رفق (رفاقت و مدارا) با مردم و حوادث برخورد کنم.
و مرا از شر خودم در امان دار. و از شر دیگر مخلوقاتت.
-----------------
خدایا کمکم کن، کسی از دست من آزاری نبیند. موجود بیگناهی را از بین نبرم، به مال کسی آسیب وارد نکنم. با خانوادهام با تلخی/ترشرویی برخورد نکنم.
----------------
خدایا، مهرت را در دلم بگذار.
بخواه که بخواهمت. دوست داشته باش که دوستت داشته باشمت.
و کاری کن که دنیایم رنگ (آخرت) تو را گیرد.

[MOSTAFAVI]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

بدانید یکی از نعمت ها ثروت است. یعنی پول داشته باشی، بخوری و بخورانی. به زیاد و کم آن کار نداریم. همین قدر که هر وقت می خواهی مصرف کنی، داشته باشی و بریزی و بپاشی و بخوری. این هم به درد دنیایت می خورد هم آخرتت. رفع احتیاج زن و بچه ات هم هست.
حضرت امیر علیه السلام ثروت را تعریف نمی کند، نعمت را تعریف می کند که یکی از شعباتش ثروت است.

بالا تر از ثروت چیست؟ سلامت بدن. به صورتی که اگر بدن من، خدای ناخواسته مریضی داشته باشد، هر چه پول دارم را مصرف این کنم. معلوم می شود که این افضل است.

بالا تر از سلامت بدن چیست؟ صحت روح، که بخیل و حسود و متکبر نباشد. این سه غنا و نعمت است.

برای هر کدام از آن ها به اندازه قیمتش وقت صرف کنید. برای پول یک مقدار، برای صحت بدن یک مقدار، برای صحت روح هم یک مقدار. هر چند اگر حق دو نعمت پایینی را ادا کنی آن ها هم متعلق به آخری هستند.

پس نعمت را بشناس و هر وقت خواستی غصه بخوری، نگاه کن که برای کدام غصه می خوری. هر وقت ناراحت شدی حساب کن. ببین کدام اهمیتش بیشتر است و حرفش را می زنی و گله اش را می کنی و برای آن التماس دعا می گویی.

حاج محمد اسماعیل دولابی

[sooroosh1315]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم

در چشم مست من نگر کز کوی خمار آمدم




سرمایه مستی منم هم دایه هستی منم

بالا منم پستی منم چون چرخ دوار آمدم




آنم کز آغاز آمدم با روح دمساز آمدم

برگشتم و بازآمدم بر نقطه پرگار آمدم




گفتم بیا شاد آمدی دادم بده داد آمدی

گفتا بدید و داد من کز بهر این کار آمدم




هم من مه و مهتاب تو هم گلشن و هم آب تو

چندین ره از اشتاب تو بیکفش و دستار آمدم




فرخنده نامی ای پسر گر چه که خامی ای پسر

تلخی مکن زیرا که من از لطف بسیار آمدم




خندان درآ تلخی بکش شاباش این تلخی خوش

گلها دهم گر چه که من اول همه خار آمدم




گل سر برون کرد از درج کالصبر مفتاح الفرج

هر شاخ گوید لاحرج کز صبر دربار آمدم

[mhjboursy]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

اشعار هوشنگ ابتهاج

نقش دیگر

خداوندا دلی دریا به من ده // در او عشقی نهنگ آسا به من ده
حریفان را بس آمد قطره ای چند // بگردان جام و آن دریا به من ده
نگارا نقش دیگر باید آراست // یکی آن کلک نقش آرا به من ده
ز مجنونان دشت آشنایی // منم امروز، آن لیلا به من ده

به چشم آهوان دشت غربت // که سوز سینه ی نی ها به من ده
تن آسایان بلایش بر نتابند // بلی من گفتم، آن بالا به من ده
چو با دریا دلان افتی، قدح چیست // به جام آسمان دریا به من ده
گدایان همت شاهانه دارند // تو آن بی زیور زیبا به من ده
غم دنیا چه سنجد با دل من // از آن غم های بی دنیا به من ده
چه دل تنگ اند این آیینه رویان // دلی در سینه بی سیما به من ده
به جان سایه و دیدار خورشید // که صبری در شب یلدا به من ده


----------------------
محمد حسین: چه کرده این جناب هوشنگ ابتهاج! خیلی قدر بود این شعر. خیلی.

[sooroosh1315]

پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالودهام به بد دیدن


وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن


به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات

بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن


مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست

به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن


به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب

که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن


به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه

کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن


عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس

که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن


ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب

که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن


مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ

که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن