گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • *سامان*
    عضو فعال
    • May 2011
    • 4691

    #886
    رقم بر خود به نادانی كشیدی
    كه نادان را به صحبت بر گزیدی


    طلب كردم ز دانایان یكی پند
    مرا گفتند با نادان مپیوند
    مرا گر دولت عالم ببخشند .... برابر با نگاه مادرم نيست


    نظر

    • *سامان*
      عضو فعال
      • May 2011
      • 4691

      #887
      من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی
      یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی


      دلو جانم به تو مشغول و نظر بر چپ وراست
      تا حریفان ندانند که تو منظور منی


      دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
      تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی


      تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ
      باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی
      سعدی
      مرا گر دولت عالم ببخشند .... برابر با نگاه مادرم نيست


      نظر

      • behnam
        عضو فعال
        • May 2011
        • 9603

        #888
        دیر آمدی ای نگار سرمست

        زودت ندهیم دامن از دست

        بر آتش عشقت آب تدبیر

        چندان که زدیم بازننشست

        از روی تو سر نمیتوان تافت

        وز روی تو در نمیتوان بست

        از پیش تو راه رفتنم نیست

        چون ماهی اوفتاده در شست

        سودای لب شکردهانان

        بس توبه صالحان که بشکست

        ای سرو بلند بوستانی

        در پیش درخت قامتت پست

        بیچاره کسی که از تو ببرید

        آسوده تنی که با تو پیوست

        چشمت به کرشمه خون من ریخت

        وز قتل خطا چه غم خورد مست

        سعدی ز کمند خوبرویان

        تا جان داری نمیتوان جست

        ور سر ننهی در آستانش

        دیگر چه کنی دری دگر هست
        افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
        (کوروش بزرگ)

        نظر

        • آمن خادمی
          مدیر
          • Jan 2011
          • 5243

          #889
          سعدی شیرازی شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. شهرت او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.

          ***مهمترین آثار وی


          1- بوستان
          ۲ گلستان
          3- غزلیات
          4- مواعظ
          to continue, please follow me on my page

          نظر

          • آمن خادمی
            مدیر
            • Jan 2011
            • 5243

            #890
            هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
            عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است

            سعدی
            to continue, please follow me on my page

            نظر

            • مصطفی مصری پور
              عضو فعال
              • Mar 2012
              • 6951

              #891
              با جمله برآمیزی و از ما بگریزی.
              جرم از تو نباشد،گنه از بخت رمیدست
              وقتي برنده ميشوي، نيازي به توضيح نداري! وقتي مي بازي چیزی برای توضیح دادن نداری!

              نظر

              • آمن خادمی
                مدیر
                • Jan 2011
                • 5243

                #892
                در اصل توسط آمن پست شده است View Post
                به مناسبت بزگداشت و تولد سعدی بزرگ(یکم اردیبهشت) این تاپیک انتقال داده شد و فردا برش می گردونم به خانه اش
                تولدت مبارک سعدی ...
                فقط برای اطلاع ...
                to continue, please follow me on my page

                نظر

                • رافعی
                  عضو عادی
                  • Apr 2012
                  • 39

                  #893
                  بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی / دشمنی ها کرد با من در لباس دوستی
                  رهی معیری
                  بدون مبارزه تسلیم نشو.[COLOR="#800080"][SIZE=4][/SIZE][/COLOR]

                  نظر

                  • آمن خادمی
                    مدیر
                    • Jan 2011
                    • 5243

                    #894


                    یکی از فانتزی هام اینه که یه پسر داشته باشم اسمش رو بزارم« سعدی».
                    بعد صداش کنم:« سعدی مامان؟؟!!!!!....نکن بتمرگ.............
                    to continue, please follow me on my page

                    نظر

                    • kh25
                      عضو فعال
                      • Jan 2011
                      • 693

                      #895
                      احتكار

                      « بشنو از ني چون حكايت مي كند »
                      درد دل ها را روايت مي كند

                      في المثل درد دل يك محتكر
                      كز هدفمندي شكايت مي كند

                      او كه با عشق به مردم روز و شب
                      حق آن ها را رعايت مي كند

                      او كه در انبارخود اجناس را
                      حفظ تا حد نهايت مي كند

                      اين عمل در روغن و ماش و عدس
                      تا برنج و رُب سرايت مي كند

                      چون كه شد كمياب، آن جنس كذا
                      سوي دكان ها هدايت مي كند

                      مي رساند دست مردم جنس را
                      خدمت خود را به غايت مي كند

                      گر نباشد يك چنين فرد خدوم
                      از شكم ها كي حمايت مي كند؟

                      هر كه مي گويد كه اين خيرالبشر
                      با چنين كاري جنايت مي كند

                      شوخي بي مزه كرده ،بي خيال
                      يك حسود حتماً سعايت مي كند

                      محتكر را ذكر خير ! مردمان
                      مطمئن هستم كفايت مي كند

                      گرچه البته به وضع جيب خود
                      تا حدودي هم عنايت مي كند

                      ليك چون انگيزۀ او خدمت است
                      پس به نوعي هم عبادت مي كند

                      قافيه تغيير دادم چون كه او
                      در عبادت هم درايت مي كند

                      گفت با «جاويد» ابن المحتكر
                      اي كه سر هم مي كني اين شِرّ و ور

                      گر كني اشعار خود را احتكار
                      مي شوي يك عابد سرمايه دار


                      (محمد جاويد)

                      نظر

                      • وحید 20
                        ستاره‌دار(98)
                        • Mar 2011
                        • 29911

                        #896
                        مجموعهي آثار رهي در نمايشگاه كتاب

                        يادي از رهي معيري در سالروز تولدش





                        امروز (يكشنبه، 10 ارديبهشتماه) سالروز تولد رهي معيري ـ شاعر و ترانهسراي معاصر ـ است.
                        به گزارش خبرنگار ادبيات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، چاپ سوم مجموعهي آثار رهي معيري در نمايشگاه كتاب تهران عرضه ميشود. اين مجموعه كه سال 90 در شمارگان 2000 نسخه منتشر شده است، شامل غزليات، غزليات ناتمام، قصايد، مثنويها، رباعيات، قطعات، تكبيتيها، اشعار روز، ترانهها و بخشهايي با عنوانهاي در ستايش رهي و به ياد رهي است كه در 544 صفحه گردآوري و از سوي انتشارات نگاه منتشر شده است.
                        محمد معيري با تخلص «رهي» دهم ارديبهشتماه سال 1288 خورشيدي در تهران متولد شد. پس از پايان تحصيلات، به كارهاي دولتي وارد شد. از آغاز جواني به سرودن شعر پرداخت. علاوه بر غزل و ديگر انواع شعر، يكي از ترانهسرايان معروف معاصر است كه در نقاشي و موسيقي نيز دستي داشت.
                        از آثار او به «سايهي عمر»، «آزاده» و «گلهاي جاويدان» ميتوان اشاره كرد.
                        آثار سياسي، فکاهي و انتقادي رهي با نامهاي مستعار «شاه پريون»، «زاغچه»، «حقگو» و «گوشهگير» در روزنامهي «باباشمل» و مجلهي «تهران مصور» چاپ ميشدند.
                        رهي علاوه بر شاعري، در ساختن تصنيف نيز مهارت کامل داشت. خزان عشق، نواي ني، به کنارم بنشين، کاروان و شب جدايي از ترانههاي مشهور او هستند.
                        اين شاعر در سالهاي آخر عمر در برنامه گلهاي رنگارنگ راديو، در انتخاب شعر با داوود پيرنيا همکاري داشت و پس از او نيز تا پايان زندگي، آن برنامه را سرپرستي ميکرد.
                        رهي بيستوچهارم آبانماه سال 1347 در اثر بيماري سرطان درگذشت.
                        درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                        توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                        نظر

                        • آمن خادمی
                          مدیر
                          • Jan 2011
                          • 5243

                          #897
                          دیدم ترا در فنجان قهوه ام
                          کنار غریبه ای
                          دستانت پر از بهانه بود !
                          چسبیده به بادبادکی
                          که دور می شد از خاطرم ...



                          سعید پویش
                          to continue, please follow me on my page

                          نظر

                          • آمن خادمی
                            مدیر
                            • Jan 2011
                            • 5243

                            #898
                            فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر/ سخن نوآر که نو را حلاوتی است دگر
                            to continue, please follow me on my page

                            نظر

                            • آمن خادمی
                              مدیر
                              • Jan 2011
                              • 5243

                              #899
                              زني كه نيست
                              از پنجره نگاه ميكند
                              به مردي
                              كه در كوچه نيست



                              از علیرضا روشن
                              to continue, please follow me on my page

                              نظر

                              • kh25
                                عضو فعال
                                • Jan 2011
                                • 693

                                #900
                                من مي ترسم پس هستم
                                من زندگي را دوست دارم
                                ولي از زندگي دوباره مي ترسم !
                                دين را دوست دارم
                                ولي از کشيش ها مي ترسم !
                                قانون را دوست دارم
                                ولي از پاسبان ها مي ترسم !
                                عشق را دوست دارم
                                ولي از زن ها مي ترسم !
                                کودکان را دوست دارم
                                ولي از آئينه مي ترسم !
                                سلام را دوست دارم
                                ولي از زبانم مي ترسم !
                                من روز را دوست دارم
                                ولي از روزگار مي ترسم!
                                من مي ترسم پس هستم
                                حسین پناهی

                                نظر

                                در حال کار...
                                X