گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • behnam
    عضو فعال
    • May 2011
    • 9603

    #1036
    تا نگذری از جمع به فردی نرسی

    تا نگذری از خویش به مردی نرسی

    تا در ره دوست بی سر و پا نشوی

    بی درد بمانی و به دردی نرسی


    ابوسعید ابوالخیر
    افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
    (کوروش بزرگ)

    نظر

    • bahary
      عضو فعال
      • Dec 2011
      • 2510

      #1037
      سروده فیروز بشیری


      مناظره با جناب خر


      روزی به رهی مرا گذر بود ------ خوابیده به ره جناب خر بود
      از خر تو نگو که چون گهر بود ------ چون صاحب دانش و هنر بود
      گفتم که جناب در چه حالی ----- فرمود که وضع باشد عالی
      گفتم که بیا خری رها کن ------ آدم شو و بعد از این صفاکن
      گفتا که برو مرا رها کن ------ زخم تن خویش را دوا کن
      خر صاحب عقل و هوش باشد ------ دور از عمل وحوش باشد
      نه ظلم به دیگری نمودیم ------ نه اهل ریا و مکر بودیم
      راضی چو به رزق خویش بودیم ----- از سفرۀ کس نان نه ربودیم
      دیدی تو خری کشد خری را؟ ----- یا آنکه برد ز تن سری را؟
      دیدی تو خری که کم فروشد ؟ ------ یا بهر فریب خلق کوشد ؟
      دیدی تو خری که رشوه خوار است؟------ یا بر خر دیگری سوار است؟
      دیدی تو خری شکسته پیمان؟ ------ یا آنکه ز دیگری برد نان؟
      دیدی تو خری حریف جوید؟ ----- یا مرده و زنده باد گوید؟
      دیدی تو خری که در زمانه؟ ------ خرهای دیگر پیش روانه
      یا آنکه خری ز روی تزویر ----- خرهای دیگر کشد به زنجیر؟
      هرگز تو شنیده ای که یک خر؟ --- با زور و فریب گشته سرور
      خر دور ز قیل و قال باشد ----- نارو زدنش محال باشد
      خر معدن معرفت کمال است ----- غیر از خریت ز خر محال است
      تزویر و ریا و مکر و حیله ----- منسوخ شدست در طویله
      دیدم سخنش همه متین است ----- فرمایش او همه یقین است
      گفتم که ز آدمی سری تو ----- هرچند به دید ما خری تو

      نظر

      • bahary
        عضو فعال
        • Dec 2011
        • 2510

        #1038
        پول نان ما . . . . . . . . .!!ا
        سروده خانم دکتر صدیقه وسمقی
        (دکترای حقوق و فقه اسلامی)

        زنی در خیابان
        به یک قرص نان
        خود را می فروشد
        آن سوتر ک مردی
        گرده نانی را
        از دست عابری می رباید
        ما گرسنه
        در کوچه های غربت این شهر
        پرسه می زنیم
        و می دانیم
        که دست های کثیفی
        نان ما را
        از سفره های مان ربوده است
        این پول نان ماست ،
        که در هزار توی دالان های پنهان
        کیک زرد می شود
        برای تزیین بساط بیداد !
        پول نان ما ،
        موشک هائی است
        که به اسرائیل می رسد
        زود تر از آنکه
        آب و نان ،
        به ” ورزقان ” و “اهر” برسد !
        نگاه کن !
        این پوکه های گلوله
        این لاشه های تانک ،
        پول نان ماست ،
        که در خیابان های حمص ریخته است !
        این پول نان ماست ،
        که در ویرانه های دمشق
        در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز
        دفن می شود
        این پول نان ماست ،
        که در کوچه های حلب
        پیش چشم جنازه ها
        برای یک بازنده هزینه می شود
        بازنده ای که قبل از بازی باخته بود !
        پول نان ما ،
        بذرهای دروغ و فساد است
        که بر زمین پاشیده می شود
        تا شاید برزگری خام اندیش
        آرزوهای پوچ خود را
        از آن درو کند
        پول نان ما ،
        هیزم هائیست که در هر سو
        آتش می افروزد
        و در آتش می سوزد
        پول نان ما ،
        تفنگ هائیست
        که هدف های اشتباه را نشانه گرفته است
        پول نان ما ،
        پایگاه اتمی بوشهر است
        که غبار یک عمر سفاهت حاکمان
        بر آن نشسته است
        پول نان ما ،
        باج هایی است
        که در جیب های چین و روسیه
        ورم کرده است !
        پول نان ما ،
        مزد سردارانی است
        که سرها را به دار می کنند
        و لب ها را می دوزند ،
        تا گرسنگان نفهمند گرسنگی تقصیر کیست !
        پول نان ما ،
        منبری است
        که واعظی ابله بر آن نشسته است
        و به ما می آموزد ،
        گرسنگی تقصیر خداوند است
        گرسنگی ،
        بشارت ظهور یک منجی است !
        و ما می دانیم
        این تقصیر ماست
        که ابلهی بر منبر نشسته است
        این تقصیر ماست
        که خیره سری بر مسند نشسته است
        ما می دانیم ،
        محصول بذرهای دروغ و تزویر
        و خارهای ترس و سکوت
        جز قحطی نیست
        پول نان ما را قماربازان ،
        در قمارخانه های سیاست و قدرت
        باخته اند
        اکنون
        ما مانده ایم و فرزندانی ،
        با آرزو های سبز و جوان
        و خانه ای با تیرک نازک
        آنقدر نازک
        که به لرزیدنی فرو می ریزد
        و ما زنده ،
        زیر آوارهای آن می مانیم
        هان !ا
        فردا که از خواب برخیزیم ،
        ما را
        و فرزندان ما را
        و خانه ما را نیز
        باخته اند

        نظر

        • ماهور
          عضو فعال
          • Feb 2011
          • 1239

          #1039
          بر باغ ما ببار
          بر باغ ما که خنده ی خاکستر است و خون
          باغ درخت مردان
          این باغ باژگون.

          ما در میان زخم و شب و شعله زیستیم
          در تور تشنگی و تباهی
          با نظم واژه های پریشان گریستیم.

          در عصر زمهریری ظلمت
          عصری که شاخ نسترن، آنجا،
          گر بی اجازه برشکفد، طرح توطئه ست
          چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
          گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر...

          نظر

          • آمن خادمی
            مدیر
            • Jan 2011
            • 5243

            #1040
            وقتی که تو نیستی
            دنیا
            چیزی کم دارد
            مثل ِ کم داشتن ِ یک وزیدن ، یک واژه ، یک ماه !! ...
            من فکر می کنم در غیاب ِ تو
            همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !
            همه ی ِ پنجره ها بسته است !
            وقتی که تو نیستی
            من هم
            تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !! ...
            واقعا ...
            وقتی که تو نیستی
            من نمی دانم برای گم و گور شدن (!)


            به کدام جانب ِ جهان بگریزم ...


            از: سید علی صالحی
            to continue, please follow me on my page

            نظر

            • behnam
              عضو فعال
              • May 2011
              • 9603

              #1041


              یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم

              محتاج برادران و خویشان نشوم

              بی منت خلق خود مرا روزی ده

              تا از در تو بر در ایشان نشوم


              ابوسعید ابوالخیر
              افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
              (کوروش بزرگ)

              نظر

              • آمن خادمی
                مدیر
                • Jan 2011
                • 5243

                #1042
                خودت بگو:

                زنجیر اگر برای گسستن نبود

                پس این دستهای بسته را

                برای کدام روزِ خسته آفریده اند.



                "سید علی صالحی"
                to continue, please follow me on my page

                نظر

                • behnam
                  عضو فعال
                  • May 2011
                  • 9603

                  #1043
                  نگردد پخته کس با فکر خامی

                  نپوید راه هستی را به گامی

                  تر توش هنر میباید اندوخت

                  حدیث زندگی میباید آموخت

                  ببید هر دو پا محکم نهادن

                  از آن پس، فکر بر پای ایستادن

                  پردن بی پر تدبیر، مستی است

                  جهان را گه بلندی، گاه پستی است


                  پروین اعتصامی
                  افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                  (کوروش بزرگ)

                  نظر

                  • behnam
                    عضو فعال
                    • May 2011
                    • 9603

                    #1044
                    بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

                    بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

                    این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

                    این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل


                    رودکی
                    افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                    (کوروش بزرگ)

                    نظر

                    • behnam
                      عضو فعال
                      • May 2011
                      • 9603

                      #1045
                      نادان همه جا با همه کس آمیزد

                      چون غرقه به هر چه دید دست آویزد

                      با مردم زشت نام همراه مباش

                      کز صحبت دیگدان سیاهی خیزد


                      سعدی
                      افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                      (کوروش بزرگ)

                      نظر

                      • behnam
                        عضو فعال
                        • May 2011
                        • 9603

                        #1046
                        گر کسب کمال میکنی میگذرد

                        ور فکر مجال میکنی میگذرد

                        دنیا همه سر به سر خیال است ، خیال

                        هر نوع خیال میکنی میگذرد


                        وحشی بافقی
                        افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                        (کوروش بزرگ)

                        نظر

                        • ماهور
                          عضو فعال
                          • Feb 2011
                          • 1239

                          #1047
                          هر چه دادم به او حلالش باد
                          غیر از آن دل
                          که مفت بخشیدم!

                          دل من كودكي سبكسر بود
                          خود ندانم چگونه رامش كرد

                          او كه مي گفت دوستت دارم
                          پس چرا زهر غم بجامش كرد!

                          فروغ فرخزاد
                          چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
                          گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر...

                          نظر

                          • غزاله
                            عضو فعال
                            • Apr 2012
                            • 343

                            #1048
                            آری آغاز دوست داشتن است
                            گر چه پايان راه ناپيداست
                            من به پايان دگر نينديشم
                            كه همين دوست داشتن زيباست

                            فروغ فرخزاد

                            نظر

                            • عارف
                              عضو عادی
                              • Jan 2013
                              • 229

                              #1049
                              غیر خدا در دو جهان هیچ نیست

                              هیچ مگو غیر، که آن هیچ نیست

                              این کمر هستی موهوم را

                              چون بگشایی، به میان هیچ نیست

                              اوست گل و سبزه و باغ و بهار

                              غیر در این باغ جهان هیچ نیست

                              ...

                              "مولانا"

                              نظر

                              • behnam
                                عضو فعال
                                • May 2011
                                • 9603

                                #1050
                                مگسی گفت عنکبوتی را

                                کاین چه ساقست و ساعد باریک

                                گفت اگر در کمند من افتی

                                پیش چشمت جهان کنم تاریک


                                سعدی
                                افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                                (کوروش بزرگ)

                                نظر

                                در حال کار...
                                X