داده پردازي ايران ( مداران )

[وحید 20]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

با تماسی که با شرکت داشتم گفته شد که ثبت افزایش سرمایه احتمالا تا اوایل خرداد طول میکشه و مبلغ حق ها هم بعد از اون واریز خواهد شد
بنابراین این ماه نباید منتظر واریز مبلغ حق های استفاده نشده شد

[طلوع پیروزی]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

بنام خدا
با سلام خدمت دوستان

خوب بر اساس نشست صمیمانه این هفته حقوقی های شرکت(کمیته و ملی) این نشان از تفاهمات بین این حقوقی ها می باشد، که نشانه خوبی می باشد، چون این جریان می تواند مسیر شرکت را از جنجال آفرینی دور کند.
خوب حال بعد از این جریان می رسیم به مسیر این چند ماه و سناریوهای مختلف این چند ماه گذشته، در این بین این شرکت علاوه بر حقوقی ها سهامداران دیگری را دارد، که می توان گفت حدود و یا حتی بالاتر از 2000 سهامدار حقیقی دارد،
***آیا این سهامداران حق ندارند بدانند اینگونه عملکردها برای چه چیزی می باشد؟
***آیا این سهامداران نباید بدانند چرا حقوقی می تواند از رانت داخل شرکت بخوبی استفاده کند و همچنین از ابزارهای خودش و هرگونه دوست دارد عمل کند و اما سهامداران حقیقی باید در این مسیر از همه چیز بی اطلاع باشند؟
***سهامدار حقوقی چون همه ابزار در دستش می باشد و همچنین تمام اطلاعات را دارد می تواند هر گونه بخواهد عمل کند و سهامش را بفروشد و سهام را پایین بیاورد و حتی حساب سازی و یا تغییر در قراردادها ایجاد کند! اما سهامدار حقیقی بی اطلاع و بازیچه موج های حقوقی باشد و حتی مدیران شرکت هم در مسیر سکوت و تماشاگر بازیها باشند؟
***آیا این خیل عظیم سهامدار حقیقی نامحرمان می باشند؟ آنهم این خیل عظیمی که تماما با خون و دل سرمایه ای بدست آوردند و این سرمایه را بجای اینکه وارد جریانات دیگر کنند وارد یک کار اقتصادی کرده اند، آیا باید حقوقی ها هرگونه دوست دارند با این افراد بازی کنند؟
***واقعا آیا نمی شود بهتر عمل کرد، و آیا شفافیت و رانت اطلاعاتی و سود کردن فقط برای حقوقی ها می باشد و تمام؟
***آیا سهامداران حقیقی فقط باید در این مسیر پُر کننده جیبهای حقوقی ها باشند؟
***آیا واقعا اگر کسی بر جریانی سلطه داشته باشد باید به هرگونه دوست دارد عمل کند؟ واقعا جریان استکبار و ظلم همیشگی و همه جا می باشد، حال یا در بین کشورها و یا میان حقوقی و حقیقی در بازار سرمایه ما؟
***آیا حرکت حقوقی شرکت بین سهامداران حقیقی مداران و حتی نسبت به شرکت داده پردازی با شرکتهای دیگرش یک روش استکباری نمی باشد؟
***آیا سهامدار حقیقی فقط باید در مجمع عمومی بتواند آنهم تا حدودی از اطلاعات شرکت مطلع شود، اما فلسفه برای حقوقی ها به گونه ای دیگر باشد؟

حال چندی دیگر مجمع عمومی شرکت می باشد و سهامداران حقیقی زیادی مشتاق به این مجمع می باشند و همچنین مشتاق به شنیدن سخنان.

سالها سخن از استکبار ستیزی می کنیم، اما آیا این کارها خودش عمل استکباری علیه مردم نیست؟

امید به روزی که بجای منش استکباری به منش ظلم ستیزی روی آورده شود

[طلوع پیروزی]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

بنام خدا

با سلام خدمت دوستان

3 کلمه را نام می برم که واقعا بر سر شرکت و سهامدارش ایجاد می کنند.

استکبار و استعمار و استضعاف

رفتار استکباری، یعنی سلطه جویی
رفتار استعماری، یعنی به تاراج بردن استعدادها و جلوی رشد را گرفتن
و در آخر استضعاف شدن یعنی ضعیف نگه داشته شدن

---

اینها برخی رفتارهای می باشد که با این شرکت میشود، اما چرا این رفتار با شرکت خدمات انفورماتیک(رانفور) نمیشود، سود این شرکت به تنهای فراتر از قیمت شرکت داده پردازی ایران می باشد.
در این سالها اگر به رفتاری که با این شرکت شده است نگاهی کنید متوجه خیلی از این جریانات می شوید

[طلوع پیروزی]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

بنام خدا

با سلام خدمت دوستان
4 کلمه را نام بردیم ، که واقعا بر سر شرکت و سهامدارش ایجاد می کنند.

استکبار و استعمار و استثمار و انحصار و استضعاف

رفتار استکباری، یعنی سلطه جویی
رفتار استعماری، یعنی به تاراج بردن استعدادها و جلوی رشد را گرفتن
رفتار انحصاری، بخاطر اینکه شرکت ملی شرکت خدمات انفورماتیک را دارد و خدمات هم شرکتهای زیر مجموعه خود را دارد و چون خدمات نور چشم ملی می باشد، پس به راحتی می تواند در مسیر انحصار حرکت کند و از طریق این شرکت سودهای خود را ایجاد کند و شرکت داده پردازی را هر گونه دوست داشته باشد بازی دهد
استضعاف شدن یعنی ضعیف نگه داشته شدن
رفتار استثماری، یعنی بهره کشی یعنی نگذاری ثمره کار به خود شرکت برسد و بخواهی این ثمره را به دیگری بدهی.
این رفتارهای ملی انفورماتیک در حق شرکت داده پردازی ایران می باشد،رفتار استکباری و استثماری این سهامدار عمده را علیه شرکت داده پردازی در بخش گزارش هیت مدیره شرکت خدمات انفورماتیک(نور چشمی ملی انفورماتیک) به واضحات می بینیم
اگر دوستان در بخش اهم طرح ها و پروژه های شرکت خدمات در سال 1393 نگاه کنند صفحه 38 این گزارش در 2 بند 18 و 19
در این دو بند در مورد انتقال پروژه های نماد و نهاب از شرکت داده پردازی به شرکت خدمات صحبت شده است، به این می گویند رفتار استکباری و استثماری به نفع نور چشمی و به این می گویند انحصار در اطلاعات که تماما در دست حقوقی ها می باشد و حقیقی ها کلا بی اطلاع از این جریانات و در اینجا نقش مدیریت شرکت خودش را نشان می دهد، که مدیریت باید در همه جا شفاف عمل کند.
تا امروز شرکت داده پردازی تمامی زحمات این پروژه ها را کشید و به نتیجه رساند و حالا اینگونه این پروژه را ملی انفورماتیک می گیرد، تا امروز حمالیش برای شرکت بوده، و درست می باشد که تا امروز سود از این محل برای خودش ایجاد نکرده بود، اما این اعمال رفتار شرکت ملی را چگونه باید تقسیر کرد، آیا چیزی بجز رفتار استکباری و استثماری می توان این اعمال را نام گذاشت.

[جعفرزاده]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

با تماسی که با شرکت داشتم گفته شد که ثبت افزایش سرمایه احتمالا تا اوایل خرداد طول میکشه و مبلغ حق ها هم بعد از اون واریز خواهد شد
بنابراین این ماه نباید منتظر واریز مبلغ حق های استفاده نشده شد

وحید جان برای هر 1 عدد سهم تقدمها چند تومان میدهند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ . فکر کنم بالای 150 باشه

[وحید 20]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

وحید جان برای هر 1 عدد سهم تقدمها چند تومان میدهند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ . فکر کنم بالای 150 باشه

با سلام
سوال کردم اتفاقا این رو گفت تقریبا 150 تومان ولی دقیق رو نگفت البته میانگین فروش رو میشه براحتی حساب کرد یه مقدار هم کسر کارمزد و... ولی نکته اینجاست این پولی که الان در حساب شرکت هست و سود بانکی میگیرن این سود چرا به دارندگان حق ها نرسد!

[جعفرزاده]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

شرکت داده پردازی ایران طی اطلاعیه ای اعلام نموده است باتوجه به مذاکرات شفاهی با مدیران شرکت ملی انفورماتیک به نظر نمی رسد پروژه امضای دیجیتال این شرکت درپایان مدت قرداد تمدیدگردد.

اما میزان سود پیش بینی شده درسال 93 ازاین بابت تااتمام قرارداد(پایان شهریور ماه) محقق خواهد شد ولذا عدم تمدید قردادمذکور تاثیری بر سود هرسهم اعلام شده نخواهد داشت .

[aligoldday]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

با سلام
دوستان من حق تقدم داشتم ک اشتباه کردم خریدم و بسته شد و الان چند ماهه امروز فردا میکنن و پولم رو به حسابم نمیریزن.
قرار بود آخر فرئردین بریزن ک باز شرکت گفت باید با بورس صحبت کنن و این معلوم نیست چقد طول میکشه.
میشه راهنماییم کنین که چیکار میتونم بکنم...مرسی :(

[جعفرزاده]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

[QUOTE=aligoldday;494394]با سلام
دوستان من حق تقدم داشتم ک اشتباه کردم خریدم و بسته شد و الان چند ماهه امروز فردا میکنن و پولم رو به حسابم نمیریزن.
قرار بود آخر فرئردین بریزن ک باز شرکت گفت باید با بورس صحبت کنن و این معلوم نیست چقد طول میکشه.
میشه راهنماییم کنین که چیکار میتونم بکنم...مرسی :([/QU
فقط صبر / اوایل خرداد واریز میشود . به محض تایید ثبت افزایش سرمایه توسط سازمان از فردای ان روز واریز میشود

[طلوع پیروزی]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

بنام خدا

تکرار تاریخچه ای از زبان مدیریت گذشته شرکت داده پردازی، این سخنان دارای نکاتی می باشد، البته قبلا گفته شده است

http://www.ictna.ir/report/archives/009837.html
گفتوگو با مسیح قائمیان
میگوید: «جوانیام را پشت میزهای كامپیوتر بانك مركزی جا گذاشتهام». به شوخی میگویم پس میتوانید همه ایرادهای شبكه بانكی را گردن بگیرید. از قطع و وصلهای مكرر خودپردازها تا خطاهای ثبت ورود و خروج پولها. نیم ساعت توضیح میدهد كه این گونه نیست و كلی اصطلاح و فرمول نشانم میدهد كه ایرادها كجا است. من اما توضیح میدهم كه برای انتقاد از شبكه یكپارچه بانك ملی و خودپردازهای بانك صادرات نیامدهام و از او خواهش میكنم در مورد «استارت» اتوماسیون بانكی ایران صحبت كند و اینكه چه كسی برای نخستین بار كلید «اینتر» اتوماسیون شبكه بانكی را فشار داد. او از سال 1359، به نوعی مدیریت امور انفورماتیك بانك مركزی را بر عهده داشته است. گذشته از آن، او عضو تیمی بوده است كه دادهپردازی ایران را پس از خروج رسمی IBM، راهاندازی كرد. تیمی كه به آمریكاییها، نام IBM را پس داد و مقدمات ثبت شركت ایرانی DPI را فراهم كرد. «مسیح قائمیان» در مورد آن روزها میگوید: «آمریكاییها پس از انقلاب قصد داشتند از ایران خارج شوند. آنها حاضر شدند شركت را با همه داراییهایش ترك كنند و در عوض از ایرانیها درخواست 3میلیون دلار كردند به اضافه اینكه ما متعهد شدیم نام شركت را تغییر دهیم. بعدها شنیدم، آنها (آمریكاییها) 3میلیون دلاری را كه گرفته بودند، به دولت ایران پس دادند تا خرج چاپ كتابهای درسی برای دانشآموزان شود». مسیح قائمیان در این گفتوگو از اتوماسیون بانكی میگوید و آثاری كه تحریم در طولسالهای گذشته بر بانكداری ایران گذاشته است. در ضمن او وعده داده است كه در یك گفتوگوی دیگر، به پرسشهای من در مورد مشكلات خودپردازها و ایرادهای شبكه بانكی هم پاسخ بدهد.

از IBM بگویید، ظاهرا بخشی از تاریخ IT ایران به این شركت آمریكایی گره خورده است.

بله. IBM یكی از بزرگترین شركتهایی بود كه آن روزها در ایران فعالیت میكرد. من در جریان نحوه ورود آن به ایران نبودم اماخروج IBM را به یاد دارم.

IBM كه خارج نشد، فقط كاركنان آمریكایی آن ایران را ترك كردند، این طور نیست؟

درست میگویید. اما كمی بعد از خروج آمریكاییها، نام IBM هم از ایران خارج شد. نام شركت تغییر كرد.

جریان رفتن مدیران و مهندسان آمریكایی IBM را تعریف كنید.

بعد از این كه انقلاب به پیروزی رسید، ما با روسای آمریكایی شركت وارد مذاكره شدیم. مذاكره برای اینكه آنها سهم خود را بگیرند و از ایران خارج شوند. البته مدیران آمریكایی IBM خیلی راحت مذاكره كردند و شركت را تحویل دادند.

بدون هیچ انتظاری؟

بدون هیچ انتظاری. یا بهتر بگویم با حداقل انتظار. انتظار این بود كه مطابق درخواست آنها، كارمندان را بازخرید كنیم. آمریكاییها مایل بودند ما كارمندان را با سخاوت بازخرید كنیم و ما هم قبول كردیم. زمانی كه به كارمندان و كارگران شركت موضوع بازخرید را مطرح كردیم، فقط چند نفر معدود پذیرفتند و اكثریت مطلق ترجیح دادند باز هم در شركت بمانند. آنها در هر صورت كارمند IBM بودند و «كارگر ماركدار» محسوب میشدند. میتوانستند به شعبههای دیگر IBM در كشورهای دیگر بروند اما نرفتند. آنها حاضر شدند شركت را با همه داراییهایش ترك كنند و در عوض از ایرانیها درخواست 3میلیون دلار كردند به اضافه اینكه ما متعهد شدیم نام شركت را تغییر دهیم. بعدها شنیدم، آنها (آمریكاییها) 3میلیون دلاری كه گرفته بودند را به دولت ایران پس دادند تا خرج چاپ كتابهای درسی برای دانشآموزان شود.

آنها كه رفتند ایرانی بودند یا آمریكایی؟

آمریكاییها كه همان اول شركت را ترك كردند، اما چند كارمند ایرانی هم بودند كه دومیلیون تومان گرفتند و شركت را ترك كردند. من آن روزها عضو هیات مدیره شركت بودم و 5هزار تومان حقوق میگرفتم. مشاور رییس بانك مركزی هم بودم.

از تجهیزات آن روزهای بانك مركزی بگویید. من فكر میكنم شاید همه چیز آن روزها دستی بسته میشد.

متناسب با شرایط روز كشور بود. در بانك مركزی یك ماشین IBM مدل 145 داشتند كه بد ماشینی نبود. بعدها این ماشین تبدیل شد به 370. از مدل سرور 145 بانك مركزی، آن روزها فقط در دو جای دیگر استفاده شده بود. ماشین كوچكی تلقی نمیشد. ما چند ماه بعد همین سرور راتبدیل كردیم به دو ماشین 158 كه هر كدام 10برابر ماشین قبلی ظرفیت داشت. یادم هست كه این ماشینها را از اروپا خریدیم، البته دست دوم بودند.

نیروی زیادی از دست داده بودید، موج مهاجرتها و بعد تحریمها. سوال این است كه كار در بانك مركزی قفل نشده بود؟ اصلا كسی وجود داشت كه با سرور بانك آشنا باشد؟

ناهماهنگی و جابهجایی بود، اما كسی خارج نشده بود. عرق ملی در همه همكاران وجود داشت. همانطور كه شما میگویید، تحریم ایران در سطح گستردهای آغاز شد. ما سعی كردیم تجهیزات را ترمیم كنیم. شركتهای كامپیوتری حاضر در بازار ایران خیلی زود، بازار را ترك كردند. آنها حاضر به همكاری نمیشدند و در نهایت شاید موافقت میكردند كه قطعه را تعویض كنند. ما دستورالعملی تهیه كردیم مبنی بر اینكه قطعات را دور نیاندازند تا بتوانیم شیوه تعمیر آن را یاد بگیریم. چند ماه اول خیلی سخت بود ولی بعدها توانستیم شیوه تعمیر قطعات را یاد بگیریم.

هنوز میشود در مورد IBM صحبت كرد؟

مانعی وجود ندارد.

كار IBM در ایران چه بود؟

ماشینهای بزرگ میساخت و قسمت بزرگی از بازار ایران را در اختیار داشت.

دیگر شركتها چطور؟ سرنوشت آنها چه شد؟

خیلی از شركتها، در دادگاهها علیه ایران شكایت كرده بودند. رابطه قطع شده بود. خیلی از آنها در ناهماهنگیهای اول انقلاب پولهای كلانی گرفته بودند. ساختمان این شركتها خالی شده بود و چیزی باقی نگذاشته بودند. اما تنها شركتی كه در چنین فضایی، با ایرانیها رابطه خوبی داشت، شركت IBM بود. IBM حتی زمانی كه ایران راترك كرد، باز هم به ایران پشت نكرد. آنها با تفاهم و قبول شرایط تازه حاكم بر ایران كشور ما را ترك كردند و زمانی كه ایران مجبور به تحمل روزهای تحریم بود، قطعات موردنیاز را برای ما ارسال میكردند.

اسم IBM چه زمانی تغییر كرد؟

درست چند هفته بعد از رفتن آمریكاییها از ایران مدیر عامل آن روزهای IBM، شخصی بود به نام آقای «بن» كه مسوول مذاكره با ما هم بود. دو طرف چند موضوع را مورد تفاهم قرار دادند. مثلا طرف ایرانی تعهد داد كه در اسرع وقت نام شركت را تغییر دهد و موضوع باز خرید هم كه پیش از این به آن اشاره كردم.

چرا فقط همین دو خواسته مطرح شده بود؟

آنها نگران آبروی شركت IBM بودند. اول اینكه تمایل نداشتند كاركنان دوره دیده با شرایط سخت مجبور به ترك شركت شوند و در مورد تغییر نام شركت هم آنها نگران بودند كه ما نتوانیم شركت را مطابق استانداردهای مورد قبول آنها اداره كنیم. آنها به نام شركت IBM خیلی حساس بودند.

چرا اسم شركت را گذاشتید دادهپردازی ایران؟

قبل از اینكه شركت را مجددا به ثبت برسانیم، نام آن را گذاشته بودیم IBM سابق، اما بعدها تصمیم گرفتیم كه نام آن را بگذاریم دادهپردازی ایران. فكر میكنم شش ماه بعد از خروج آمریكاییها بود كه اسم شركت تغییر كرد.

شما چگونه وارد شركت شدید؟

قبل از اینكه شركت ایرانی دادهپردازی به ثبت برسد، من از طرف بانك مركزی، عضو تیم مذاكره كننده با آمریكاییها بودم. اما بعد از ثبت شركت، به عضویت در هیات مدیره انتخاب شدم. البته چندی بعد به عنوان مدیر عامل همین شركت كارم را ادامه دادم و فكر میكنم 10سالی در این سمت فعالیت كردم.

در تاریخچه شركت آمده است كه بعد از انقلاب، دادهپردازی به سازمان برنامه و بودجه سپرده شد و شما هم كارمند بانك مركزی بودید. پس احتمالا مامور به خدمت در سازمان برنامه و بودجه شدید

بله درست میگویید، شركت دادهپردازی به سازمان برنامه و بودجه سپرده شد و من از طرف این سازمان مدیر عامل شركت بودم. البته شركت، بعدها برای تسویه بدهی دولت، به صندوق بازنشستگی واگذار شد.

در گوشهای از صحبتهای شما، شنیدم كه گفتید، همه شركتهای خارجی فعالیتهای خود را در ایران متوقف كرده بودند. پس احتمالا دادهپردازی جراحی شده، وظیفه سنگینی بر عهده داشت. سوال من این است كه دوره جدید فعالیت شركت IBM استحاله شده چگونه آغاز شد؟

در سوال شما مقدمه پاسخ من نهفته است.كشور در یك اتفاق انقلابی، از حضور دهها شركت بزرگ و كوچك ایرانی و خارجی خالی شد. شركت IBM هم به قول شما استحاله شده بود. دید عمومی شاید این بود كه شركت تازه به ثبت رسیده كه كاملا ایرانی است نمیتواند به وظایف خود عمل كند. اما بدون اغراق میگویم، كار بزرگی در این عرصه صورت گرفت كه سر و صدای گلولهها و غرش تانكها نگذاشت صدای این سمفونی به گوش مردم برسد. بیم آن میرفت كه همه كامپیوترهای كشور، از كار بیافتد. اما كاركنان دادهپردازی نگذاشتند. كار ما در هیاتمدیره این بود كه اطمینان بدهیم در مورد اینكه نمیگذاریم كارها معطل بماند. آن روزها هنوز كامپیوترهای PC وارد بازار نشده بود. در واقع مدل كوچك كامپیوترهای آن دوره، چیزی بود شبیه سرورهای امروز، بزرگ و جادار. بخش بزرگی از كامپیوترهای موجود در بازار ایران را محصولات IBM پركرده بود كه البته فاصله زیادی هم با دیگر كمپانیها داشت. ما وظیفه سنگینی داشتیم و باید تلاش میكردیم تا كار كشور «لنگ» نماند. ما در وهله اول تصمیم گرفتیم سطح سرعت و كیفیت را در شركت «دادهپردازی» در همان سطح IBM نگه داریم. سعی كردیم سفارشها را در سریعترین زمان ممكن انجام دهیم. دستمان خالی بود اما تلاش زیادی كردیم كه كارها متوقف نشود. ابر تحریم بینالمللی روی اقتصاد ما سایه افكنده بود. تامین قطعهها در فضای جنگی دهه 60 خیلی دشوار بود و ما گاهی در تنگناهای بدی قرار میگرفتیم كه عبور از آن خیلی دشوار بود. گاهی به كامپیوتری بر میخوردیم كه حتی نمیتوانستیم آن را روشن كنیم.

یعنی سطح كارشناسی بازماندگان IBM این قدر پایین بود؟

ربطی به سطح دانش كارشناسان نداشت. همین الان هم اگر كسی بخواهد وارد سیستم یك نفر دیگر شود، باید چند ساعت وقت بگذارد تا به اسم رمز آن دسترسی پیدا كند. ما گاهی نمیتوانستیم یك كامپیوتر را روشن كنیم. در این گونه مواقع مجبور میشدیم ماشین جدیدی جایگزین آن كنیم. نمیشود به همین راحتی زحمتهای آن روزها را زیرسوال برد.

آن روزها با محصول كدام شركتها روبهرو میشدید؟

اگر منظور شما این است كه از چه ماركهایی در سیستم دولت استفاده شده بود، باید بگویم كه به جز IBM، ماركهای «هانیول» و «یونیبگ» هم بازار خوبی در ایران داشتند. تا آنجا كه یادم هست، سیستم مستقر شده در ارتش، محصول «هانیول» بود كه ما تخصص زیادی برای رفع مشكلات آن نداشتیم. سیستم بانك مركزی اما آمریكایی بود و ما نگذاشتیم كار زمین بماند. آن روزها، سیستم كامپیوترها كاملا بسته بود و دسترسی به آن خیلی سخت به نظر میرسید.

كدام ارگان دولتی، آن روزها مكانیزهتر از بقیه بود؟

سیستم وزارت نفت خیلی پیشرفته بود. در ارتش هم بعضی بخشها مثل انبارها و زاغهها، مكانیزه شده بود و فكر میكنم نزدیك به 200 موسسه و ارگان در آن روزها از كامپیوتر بهره برده بودند. در بانك مركزی، محاسبه نرخ بهره كامپیوتری بود. یا شاید بهتر است بگویم كه هسته مركزی ادارهها كامپیوتری بود و بقیه دستی صورت میگرفت. مثلا در بانكها، كار دستی صورت میگرفت اما دادهها به كامپیوتر مركزی منتقل میشد. مردم چون شعبهها را میدیدند، فكر میكردند همهچیز دستی انجام میشود.

وضعیت بانك مركزی چگونه بود؟

بانك مركزی متناسب با آن روزها، سیستم خوب و كارآمدی داشت. سرور بانك مركزی آمریكایی بود و خیلی دقیق طراحی شده بود. بانكها اما خیلی پیشرفته نبودند. برعكس این روزها كه سیستم نصب شده در بانكها از بانك مركزی پیشرفتهتر است، بانكها در آن شرایط نمیتوانستند مكانیزه باشند. كارها دستی انجام میشد اما در شعبه مركزی برای اینكه خیال مدیران راحت شود. بخشی از كارها مكانیزه بود. دادهها شامل یكسری اطلاعات بود كه وارد كامپیوتر میشد.

بیشتر دغدغه نظارتی وجود داشت تا دغدغه ذخیره كردن اطلاعات؟

بله، گزارشها در سرپرستی و قسمتهای نظارتی شعبه مركزی كنترل میشد.

این روند تا چه زمانی ادامه داشت؟

ما در روزهای جنگ، با این روند مواجه بودیم اما بعد از پایان جنگ، جهشی در همه فعالیتها بهوجود آمد. در حوزه اقتصاد به طور مثال، بانكها شروع به تحقیق گستردهای برای بالا بردن میزان رضایت مشتریان از خدمات بانكی كردند. بحث خودپردازها، دادوستدهای روزانه بانكی، شبكه یكسان بانكی و یا روزآمد كردن سیستم معاملات بورس در اوایل دهه70 مطرح شد.

در زمان ریاست آقای عادلی بر بانك مركزی؟

شروع خیلی كارها با ایشان بود. مثل روزآمدسازی سیستم بورس یا شبكهای كردن عملیات بانكی.

و مرحوم نوربخش چطور؟

جدا از اقدامهای مهم آقای عادلی نقش دكتر نوربخش خیلی مهم بود. خدا رحمت كند آقای نوربخش را، به شدت به سیستم مكانیزه بانكها اعتقاد داشت. برای پیوستن ایران به كشورهای دارای سیستم مكانیزه بانكی، بیتابی میكرد.

و بیتابی ایشان در شرایطی بود كه تعداد شركتهای فعال در حوزه IT زیاد شده بود و كار دادهپردازی تمركز بیشتری روی امور بانكی پیدا كرده بود. این طور نیست؟

بعد از جنگ شركت دادهپردازی رشد زیادی كرد. رفت به سوی تولید و توسعه بیشتر. اما در مورد اینكه امور بانكی در قالب یك شبكه ساماندهی شود، در زمان دكتر عادلی، شركتی تاسیس شد با نام «شركت ملی انفورماتیك». این شركت بعدها مورد حمایت آقای نوربخش قرار گرفت و رشد كرد.

اما این شركت جزو شركتهای دادهپردازی محسوب میشد؟

بله، جزو شركتهای زیرمجموعه دادهپردازی بود. اما پرداختن به امور بانكداری و طراحی سیستم و شبكه بانكی به ملی انفورماتیك سپرده شد.

موافق هستید كه وارد دنیای «ملی انفورماتیك» و خدمات انفورماتیك شویم؟

بله، میخواهم به جملهای اشاره كنم كه در ابتدای بحث از طرف شما مطرح شد. گفتید بخشی از تاریخ IT كشور وابسته است به دادهپردازی. در همین راستا اگر میخواهید تحولات بانكداری ایران را بررسی كنید، باید نقش ویژهای برای «شركت ملی انفورماتیك» در نظر بگیرید.جریان برمیگردد به روزهایی كه «مجید قاسمی» مدیرعامل بانك ملی بود. ایشان خیلی به «اتوماسیون» اعتقاد داشت. چون حرفهای بود، به این نكته رسید كه راه بانكداری حرفهای از اتوماسیون میگذرد. زمانیكه مذاكره «دادهپردازی» با مدیران بانك ملی به جای خوبی رسید، دیدیم اگر بخواهیم از توان دادهپردازی استفاده كنیم، بعدها به مشكل خواهیم خورد. آن روزها «دادهپردازی» 200مشتری ثابت داشت كه حجم عظیمی از توان ما را گرفته بود. به این نتیجه رسیدیم كه باید در دل دادهپردازی، شركتی ایجاد كنیم كه بر امور بانكی ما تسلط داشته باشد. به این ترتیب شركتی تاسیس شد كه 51درصد سهام آن وابسته به دادهپردازی بود و 49درصد آن به نام بانك ملی.

در مورد تعیین هیات مدیره چه تفاهمی صورت گرفت؟

طبق قانون تجارت مدیرعامل و چند عضو هیات مدیره را دادهپردازی انتخاب كرد و دو عضو را بانك ملی.

شما چه نقشی داشتید؟

من مدیرعامل شدم. آقایان گیو و بشارتیان از طرف دادهپردازی در هیات مدیره ملی انفورماتیك عضو شدند و از طرف بانك ملی هم نامها را از یاد بردهام. در همین شرایط بانك مركزی وارد شد و چون قرار بود اتوماسیون بانكی به صورت جدی دنبال شود، بانك مركزی هم به شركت ملی انفورماتیك پیوست. مشاور امور انفورماتیك بانك مركزی شخصی بود به نام «دكتر الهی». ایشان هم به جمع ما پیوستند.

به این ترتیب سیاستی كه قرار بود از بانك ملی آغاز شود به كل سیستم بانكی منتقل شد.

بله، اتوماسیون بانكی ایران با تولد شركت ملی انفورماتیك در سال 1371 آغاز شد.

این موضوع اهمیت مضاعفی پیدا كرد چرا كه همزمان با تدوین این سیاست، ایران وارد دور تازهای از تحریمهای بینالمللی شد. در حالیكه دانش تولید ماشینهای بزرگ اتوماسیون بانكی در ایران وجود نداشت. میخواهم بدانم با وجود این مشكلات كار اتوماسیون سیستم بانكی چگونه آغاز شد؟

به نكته مهمی اشاره كردید. من ترجیح میدهم شما را برگردانم به دادهپردازی و همان IBM معروف. بعد از انقلاب ارتباط دادهپردازی با شركت مادرش تا یك دوره خاصی قطع نشد.

حتی در شرایط وقوع جنگ؟

ما در قراردادمان نوعی محدودیت داشتیم كه در آن محدوده اجبار به ادامه فعالیت داشتیم. رابطه ما كم شد اما قطع نشد. در رشتهای مثل كامپیوتر هر روز تغییرات گستردهای صورت میگیرد. با آمدن یك محصول، محصول قبلی دیگر مورد استفاده نیست. اما قراردادی كه ما نوشته بودیم بر دورهای خاص دلالت داشت و همزمان با این كه ماشینهای IBM هر روز جدیدتر و جدیدتر میشد، ماشینهای موجود در ایران قدیمیتر و فرسودهتر میشد. فكر میكنم بعد از خروج IBM از ایران، حدود 50ماشین بزرگ از این مارك در ایران به جا مانده بود كه بزرگترین مدل آن مدل 158 بود. شركت مادر، تعهد داشت برای این مدلها قطعه ارسال كند. حتی قطعههایی ارسال میكرد كه مخصوص ایران بود اما برای مدلهای بالاتر هیچ تعهدی داده نشده بود. بنابراین، با گذشت سالها، قرارداد دادهپردازی و IBM لغو شد.

پس قطعات مدلهای بالاتر چگونه تامین میشد؟

ما اصل را بر تعمیر قطعهها گذاشته بودیم، اما گاهی كه در تنگنا قرار میگرفتیم، دستگاههای دست دوم، تهیه میكردیم و قطعههای آن را مورد استفاده قرار میدادیم. آن روزها دستگاهها آن قدر بزرگ بودند كه برای نگهداری از آنها باید اتاقهای بزرگی اختصاص مییافت. دیسكهای بزرگ كه برای نگهداری از آنها باید فضای زیادی اختصاص مییافت. باور میكنید اگر بگویم برای استفاده از كامپیوتر در یك سازمان باید كفپوش كاذب نصب میشد و برق سهفاز هم تامین میشد. علاوه بر آن باید برای خنككردن دستگاه از فنهای بسیار قوی استفاده میكردیم. این دستگاهها كه قدیمی شد، ما روشهای دیگری برای تامین قطعهها استفاده كردیم. به هر طریقی كه میشد باید تامین میكردیم. گاهی از طریق خرید دستگاههای دست دوم و گاهی از طریق واسطهها.

الان چی؟

بازار كامپیوتر آن قدر مدرن است كه تحریم اثری بر آن ندارد. از IBM دیگر خرید نداریم. از بازارهای مختلف اما آن چه را كه میخواهیم تهیه میكنیم.

با این مقدمه اگر مایل هستید برگردیم به اولین جرقههای اتوماسیون بانكی.

تا آن جا پیش رفتیم كه شركت ملی انفورماتیك به ثبت رسید. بعد از تهیه مقدمات، بانك مركزی با ابلاغ بخشنامهای، همه بانكها را موظف كرد كه با مكانیزه كردن شعب خود، مقدمه راهاندازی شبكه یكپارچه بانكی را فراهم كنند. بانك ملی آمادگی اجرای این بخشنامه را داشت و كار از همین بانك آغاز شد. تعداد شعب این بانك زیاد بود و بسیار قدیمی و سنتی اداره میشد. كاركنان این بانك، غرور خاصی داشتند. اوایل زیر بار سیستم جدید نمیرفتند. آن روزها بانك ملی بیش از 70 سال سابقه فعالیت داشت و اتفاقا قسمت بسیار دشوار ماجرا بود. اگر حمایتهای همهجانبه مرحوم نوربخش نبود، شاید مدیران بانكها تن به ماشینی كردن فعالیتها نمیدادند. بعد از حمایت آقای نوربخش، بقیه مدیران هم حمایت كردند و عزمی ملی برای اصلاح ساختار بانكها به وجود آمد. بعد از تلاش مرحوم نوربخش باید یادی كنم از دكتر الهی كه تا دو سال پیش همچنان مشغول فعالیت بود. این آقای الهی در زمان آقای عادلی وارد كار شد و در كنار رییسكلهای بانك مركزی ماند تا سیستم بانكی به جای قابل قبولی برسد. در حقیقت باید بگویم كه دكتر الهی زحمت زیادی برای تغییر ساختار بورس، بانكها و بانك مركزی كشید.

این آقای دكتر الهی چه كسی است؟ چه سابقهای دارد و الان كجاست؟

استاد دانشگاه بود. بسیار فعال و هوشمند. سالها در سمت مشاور رییس كل بانك مركزی فعالیت كرد و فكر میكنم الان در دبی زندگی میكند.

از سیستم قدیمی بانكها بگویید و مقاومتهایی كه برای اصلاح آن وجود داشت.

شما یادتان نمیآید اما خیلیها یادشان هست كه در همه بانكها، كارتهایی وجود داشت كه اطلاعات موجودی حساب، برداشتها و واریزها را باید در آن به صورت دستی وارد میكردند. همه چیز همین كارتكسها بود و به همین دلیل ممكن نبود، یك شعبه بتواند چك شعبه دیگر را پاس كند. یعنی اگر قرار بود مبادله پول صورت بگیرد، همه چیز باید در همان شعبه صورت میگرفت. پایه این بانكداری پست بود و همه اسناد از طریق پست جابهجا میشد. حتما نیازی نمیبینید كه در مورد فساد این سیستم و زمانبری آن توضیح بدهم.

آقای مهندس میتوانید ادعا كنید كه اتوماسیون یا ماشینی كردن امور دولت، ابتدا از بانكها آغاز شد؟

میشود این را گفت با این توضیح كه دستگاههای دیگری هم مطالعه و كار اجرایی مربوط به این طرح را آغاز كرده بودند.

الگوی این سیستم از كجا بود و در شرایطی كه ایران در تحریم به سر میبرد. از كجا قطعههای سختافزاری و نرمافزاری سیستم را تهیه كردید؟

آن روزها كه اصلاح سیستم بانكی، عملی شد، تحریم هنوز جدی نشده بود. فكر میكنم چند ماه بعد از آغاز برنامهریزی ما، تحریم ایران در سطحی گسترده آغاز شد. الگوی اجرایی ما برای اتوماسیون بانكی ایران، آمریكایی بود. این موضوع خیلی عجیب نبود برای اینكه تجهیزات این طرح آمریكایی بود.

[طلوع پیروزی]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

بنام خدا
با سلام و شهادت امام کاظم (ع) را به همه تسلیت می گویم.

اینکه این روزها سهام شرکت یک حالت فرسایشی دارد و روند قیمتی خوب ندارد، خوب اینهم از بی توجهیهای سهامداران حقوقی، که آنگونه خود دوست دارند عمل می کنند.

---

حال از این مورد بگذریم و نگاهی به ارزش شرکت در بازار سرمایه کنیم و از طرفی دیگر به پولی که در داخل شرکت می آید و وجود دارد کنیم، نکات جالبی در این مورد می باشد.

**شرکت حدود 47 میلیارد تومان از محل افزایش سرمایه پول به داخل شرکت تزریق شده که این پول در این ماه آزاد می شود.
حدود 5 میلیارد تومان پول سود بانکی این افزایش سرمایه می باشد، که حدود 6 ماه در بانک می باشد.
**شرکت حدود 20 میلیارد تومان در حسابهایش بصورت سود انباشته آورده است.
**شرکت حدود 16 میلیارد تومان هم برای سال 1392 سود اعلام کرده و این سود پوشش داده شده است.
**حدود 3 میلیارد تومان سود انباشته در داخل شرکت توسعه ریز کامپیوتر می باشد.
حال این پولها را با هم جمع می کنیم تا ببینیم چقدر می شود.

47+5+20+16+3=91

امروز شرکت حدود 91 میلیارد تومان نقدینگی(پول) در درونش می باشد، یعنی اگر بخواهیم این پول را بر سرمایه شرکت تقسیم کنیم، می شود

91000000000 / 650000000 = 140

یعنی برای هر سهام حدود 140 تومان نقدینگی(پول) داخل شرکت می باشد، به بیان دیگر یعنی حدود 60 درصد از ارزش بازاری 157 میلیارد تومانی که در حال حاضر دارد، فقد نقدینگی و پول داخل شرکت می باشد. در اینجا دارایها و برند شرکت هیچ حساب نشده است.

حقوقی ها چه برنامه ای دارند؟ انشاالله هر چه زودتر مجمع شرکت تشکیل شود و برنامه ها مشخص شود

[طلوع پیروزی]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

بنام خدا
یادی کنیم از آخرین روزهای اسفند و معاملات حق تقدم و تقاضای خریدش و برنامه ابطال این تقاضا در بعد ظهر آن روز توسط سازمان بورس

آخرین معامله	1392/12/25 12:51:08
وضعیت	مجاز-محفوظ

خرید

13:07:37	1,128	56,250,279	1,377
12:26:55	44	2,200,000	1,370
12:27:21	200	10,000,000	1,300
12:27:21	2	60,000	1,275
12:27:21	62	3,051,000	1,270

حالا می بینیم پایین تر از این قیمتهای اینگونه با سهام برخورد می شود، مگر شرکت نابود شده است که اینگونه برخورد می شود.

[صداقت2]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

بنام خدا
یادی کنیم از آخرین روزهای اسفند و معاملات حق تقدم و تقاضای خریدش و برنامه ابطال این تقاضا در بعد ظهر آن روز توسط سازمان بورس

آخرین معامله	1392/12/25 12:51:08
وضعیت	مجاز-محفوظ

خرید

13:07:37	1,128	56,250,279	1,377
12:26:55	44	2,200,000	1,370
12:27:21	200	10,000,000	1,300
12:27:21	2	60,000	1,275
12:27:21	62	3,051,000	1,270

حالا می بینیم پایین تر از این قیمتهای اینگونه با سهام برخورد می شود، مگر شرکت نابود شده است که اینگونه برخورد می شود.

با سلام

به نظرم کمیته قدری به معاملات مداران جو کاذب داد و قیمت سهم تا محدوده 370 تومان هم رفت....ولی بنا به دلایلی ناگهان زیرش را ول کرد

مداران با آماده شدن برگه های افزایش سرمایه... ممکنه قدری فشار فروش داشته باشه.... مگر اینکه سهامدار عمده اش بر خلاف همیشه عمل کنه!!!!

[تمام]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

الان سهم افتاده دست کمیته و انفورماتیک پشت سهمو از نظر قراردادها خالی کرده
این برای سهم خیلی گزان تمام میشه
کمیته بدجور رکب خورده
مدیران کمیته فکر میکردن میتونن قرار داد بگیرن ولی الان میبنن بازار دست انفورماتیک است

این مدیران تازه از الان لابی کنن شاید بتونن برای سال بعدی قرار داد بگیرن؟؟؟
البته شاید برن بیت رهبری و یه قرارداد خرکی و پول ساز بگیرن ولی فعلان اوضاع اصلا خوب نیست

[جعفرزاده]

پاسخ : داده پردازي ايران ( مداران )

پول تقدمها را کسب گرفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟