تکنیکال ( بهرام و رفقا )

Collapse
این تاپیک بسته شد.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts

  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    مرد عمل...

    عبدالناصر همتی از کاندیدا‌های تایید صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بود که حالا ...


    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    /:.rolleyessmileyani



    تهران- ایرنا- وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: امروز در مسیر پیشرفت کشور و در رقابت منطقه‌ای و جهانی، مهمترین دغدغه سیاسیون باید ثبات‌بخشی به اقتصاد و پیش‌بینی‌پذیر کردن آن برای بسترسازی رشد اقتصادی پایدار باشد.به گزارش خبرنگار اقتصادی ایرنا، عبدالناصر همتی وزیر امور اقتصادی و دارایی روز سه‌شنبه در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: هر مانع و تأخیری در این مسیر به معنی مهر تأیید زدن به کاهش رفاه شهروندان ایران زمین است.
    همتی یادآورشد: به گفته رابرت لوکاس برنده نوبل اقتصاد ۱۹۹۵ وقتی کسی شروع به فکر کردن در خصوص رشد اقتصادی می‌کند، فکر کردن به چیز دیگری دشوار است.


    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    درود...

    اشترانکوه ...

    قله کول جنو ..

    از سمت ازنا روستای
    کمندان ...

    کلبه درویشی است...

    کرم نما و فرود آ

    که خانه خانه توست...
    .




    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    نوشته اصلی توسط بهرام نامدار
    درود ...

    دوره ی خاتمی نه تنها در
    تاریخ 45 ساله ی جمهوری اسلامی بی همتاست ...

    میتونیم تعمیم بدیم به
    تاریخ 200 ساله ی کشور , و در این بازه ی زمانی هم همتایی ندارد و تنها مورد مشابه دوره ی کوتاه حکومت مصدق بود ...




    نوشته اصلی توسط بهرام نامدار

    با محاسبات دکتر جواد صالحی اصفهانی استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا تک آمریکا بر پایه داده‌های طرح هزینه درآمد خانوار مرکز آمار ایران، تغییرات نرخ فقر در دولت‌های مختلف به سادگی قابل مقایسه است.

    بر این اساس
    دولت سید محمد خاتمی که مسعود پزشکیان وزیر بهداشت آن بود،بهترین عملکرد تاریخ را در کاهش نرخ فقر در ایران داشته است ...






    آیا واقعاً رئیس‌جمهور هیچ‌کاره است؟!


    محمد فاضلی، جامعه شناس :


    برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا می‌پرسند: فرق می‌‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد؟ خلاصه پاسخم به این پرسش چند بند است.

    یک. به معترضان حق می‌دهم از نتیجه انتخابات پیشین ناراضی باشند. آن‌ها به اهدافی نرسیده‌اند که در نظر داشتند. اما این در چشم‌انداز تاریخی، ماجرای ۱۲۰ سال تلاش ما ایرانیان بعد از مشروطه است. ما هنوز به «حاکمیت قانون» که از مهم‌ترین شعارهای مشروطه بود نرسیده‌ایم. ماجرا محدود به این ۴۰ سال نیست. شرح مفصلی درباره این ۱۲۰ سال در بازخوانی ایران معاصر ارائه کرده‌ام.

    دو. رئیس‌جمهور، انتخاب‌کننده ۱۸ وزیر و ده‌ها معاون و رئیس دستگاه است، که هر کدام از آن‌ها ده‌ها نفر را انتخاب می‌کنند و بر سرنوشت ما اثر می‌گذارند. رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور یکی از مهم‌ترین رئیس سازمان‌هاست.

    سه. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بر سرنوشت آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانه‌ها، فیلم، تئاتر، موسیقی، هنر و کل بخش فرهنگ و اهالی فرهنگ تأثیر تعیین‌کننده دارد.

    چهار. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که دبیر این شورا را انتخاب می‌کند، و بر حیاتی‌ترین تصمیمات امنیتی، سیاست خارجی و سیاست داخلی، نوع برخورد با رسانه‌ها و ... تأثیر تعیین‌کننده دارد.

    پنج. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی محیط‌زیست است که برخی از مهم‌ترین تصمیمات درباره محیط‌زیست و ظرفیت زیست‌پذیری سرزمین در آن گرفته می‌شود.

    شش. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی آب است که تصمیمات مهم آبی در آن اتخاذ می‌شود و ظرفیت زیادی برای هماهنگی‌های مربوط به مسائل آبی دارد.

    هفت. شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که سیاست‌گذاری و راهبردهای کلان حوزه بهداشت، سلامت و امنیت غذایی را تعیین می‌کند.

    هشت. شورای عالی فضای مجازی نیز به ریاست رئیس‌جمهور برگزار می‌شود. سیاست‌گذاری کلان فضای مجازی نیز در این شورا انجام می‌شود.

    نه. شورای عالی آموزش و پرورش. یکی از مهم‌ترین نهادهای سیاست‌گذاری در امر حیاتی آموزش و پرورش در کشور است.

    ده. برخی دیگر از شوراهای عالی که رئیس‌جمهور ریاست آن‌ها را بر عهده دارد عبارتند از: شورای عالی اداری، شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی کشور.

    یازده. رئیس‌جمهور در تعیین سفرای ایران در کشورهای دیگر نقش تعیین‌کننده دارد.

    دوازده. رئیس‌جمهور در جلسه سران سه قوه شرکت می‌کند و بیشترین ظرفیت برای ارائه مهم‌ترین گزارش‌ها از وضعیت کشور در این جلسه را دارد.

    سیزده. رئیس‌جمهور در جلساتی با رهبری شرکت می‌کند و ظرفیت دارد که گزارش‌هایی درباره وضعیت کشور ارائه کند و مهم‌ترین مسائل مردم را با ایشان طرح کند.

    چهارده. رئیس‌جمهور در انتخاب همه استانداران نقش تعیین‌کننده دارد. اگرچه معتقدم انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها باید بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی صورت گیرد، اما در حال حاضر، انتخاب تمامی رؤسای دانشگاه‌های دولتی تحت تأثیر نظر رئیس‌جمهور (و در قالب تأثیرگذاری رئیس‌‌جمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی) است.

    این‌ها فقط بخشی از اختیارات رسمی رئیس‌جمهور است. آیا فکر می‌کنید آدمی با این همه اختیارات، بی‌اثر است و تفاوتی نمی‌کند چنین اختیاراتی به چه کسی و با چه جهت‌گیری‌ای واگذار شود؟

    آیا واقع‌بینی است که تصور کنیم مقامی با این اختیارات، هیچ‌کاره است؟

    اگر رئیس‌جمهور هیچ‌کاره است، چرا اصولگرایان که دیگر ابزارهای قدرت را دارند، این همه برای به دست گرفتن این سمت
    تلاش می‌کنند؟ برای تصاحب سمت یک هیچ‌کاره؟!

    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    ترامپ امد
    کامینگ وینتر هارد

    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    رمز ارز خرها

    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    Text And Direct Links In UpMusics

    Screenshot 2024 04 15 135152

    آتش در نیستان شهرام ناظری



    یک شب آتش در نیستانی فتاد

    یک شب آتش در نیستانی فتاد

    سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
    سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
    شعله تا سرگرم کار خویش شد
    شعله تا سرگرم کار خویش شد
    هر نیی شمع مزار خویش شد
    هر نیی شمع مزار خویش شد
    شعله تا سرگرم کار خویش شد
    هر نیی شمع مزار خویش شد
    هر نیی شمع مزار خویش شد

    دانلود آهنگ آتش در نیستان شهرام ناظری
    نی به آتش گفت
    نی به آتش گفت
    کین آشوب چیست
    مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
    گفت آتش بی سبب نفروختم
    گفت آتش بی سبب نفروختم
    دعوی بی معنیت را سوختم
    گفت آتش بی سبب نفروختم
    گفت آتش بی سبب نفروختم

    دعوی بی معنیت را سوختم.....

    یک شب آتشی در نیستان می افتد و مانند اشکی که از اعماق وجود خاکستر شده آدمی متبلور می شود، می سوزد.
    می گوییم آتش می سوزد و نمی گوییم که می سوزاند.
    آری شهرام ناظری با صدای آتش گونه خود با نوای سه تار و دف به همراه کلمات و گفتار حضرت مولانا در نیستان وجود ما می سوزد.
    و این راز ماندگاری اوست که در گفتگوی نی و آتش بر ملا می گردد.
    شعله آتش، سرگرم کار خود می شود و هر نی به مانند شمع مزار خود می گردد.
    نی به آتش می گوید: که این آشوب چیست؟ و تو چه لذتی می بری از این سوختن؟
    و آتش می گوید: من بی سبب نیافروخته ام. من ادعاهای بی معنای تو را سوخته ام.
    آن زمانی که به خود می بالیدی که نی هستی با صدها نماد، درست همان زمان در بند منیت خود دچار شده بودی.

    آن قدر که هیچ درد و دغدغه دیگری نداشتی. و اگر در ذات خود نتوانی درد ها را درک کنی ارزشی وجود ندارد.
    و در واقع بی دردی خود دردی بسیار بزرگ است و در انتها آتش می گوید که علاج بی دردی، آتش است.
    برای انسانی کامل بودن باید درد داشت و دردها را فهمید، باید دغدغه داشت و از منیت خود برون شد. شهرام ناظری آتشی است در نیستان انسانهای بی دغدغه تا با صدای گرم او و نوای مرتعش کننده دف، روح های خود را پالایش نمایند و همانند ققنوس از دل آتش یکبار دیگر متبلور گردند. او فقط می سوزد و هیچگاه نمی سوزاند.

    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.
    شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
    مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!
    شمس پاسخ داد: بلی.
    مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
    ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
    ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟!
    ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
    - با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
    - پس خودت برو و شراب خریداری کن.
    - در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
    ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم ،نه صحبت کنم و نه بخوابم.

    مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
    تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند. آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.

    هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید. در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:" ای مردم! شیخ جلال الدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است." آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد.
    مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!" سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند. در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:"ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید،این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هر روز با غذای خود تناول میکند."
    رقیب مولوی فریاد زد:"این سرکه نیست بلکه شراب است."

    شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
    رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت ،دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.
    آنگاه مولوی از شمس پرسید:برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
    شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند. این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت.
    پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.

    ارسال نظر:


  • بهرام خان حانان
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
    تغییرات ارزش یک اسکناس صد دلاری در ⁧ بورس ⁩ تهران :



    رفتار تاریخی بورس تهران از سال 72 تاکنون بر اساس دو طیف سیاسی نشان میدهد اصلاح طلبان بازدهی دلاری و اصول گرایان ریزش دلاری برای بورس تهران رقم زده اند.

    بطوریکه
    یک اسکناس 100 دلاری از سال 72 به دو هزار دلار طی بیست سال در دولتهای اصلاح طلبان تبدیل شده ...

    درحالیکه در
    دولتهای اصولگرایان یک اسکناس صد دلاری را طی یازده سال نهایتا با 68 دلار تحویل سرمایه گذاران داده اند.

    ‏دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد ولی به طور کلی
    خالی بودن این جریان از مدیران تکنوکرات دارای توانمندی سیاستگذاری توسعه گرای اقتصادی و سیاسی و بینش کلی این جریان به امور داخلی و خارجی که خود را در ناکارامدی اداره کشور نشان می دهد دلیل اصلی این موضوع است ...










    اول سال تیم بی سواد حاکم بود ... رفت خوب شد هم رفت

    ماه آینده ممکنه ......... داشته باشیم ...

    پزشکیان ، اهل علم و دانش هست ...

    دلار هم رفت زیر 85

    عبا و عمامه هم نداره ....

    در جناح سرخ و سیاه هم نیست ...

    ارسال نظر:


  • بهرام نامدار
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    برگزیده سخنان سقراط ...


    «بدترین نفرت، گاهی از عشقی عمیق نشات می گیرد.»

    «مراقب بی‌ثمری یک زندگی پرمشغله باشید.»

    «با نادان تواضع کردن هم‌چنان است که حنظل را آب دادن، چندان که آب بیشتر یابد، بار تلخ‌تر دهد.»

    «بهترین راه زندگی شرافتمندانه این است که به همان کسی که تظاهر میکنیم تبدیل شویم.»

    «آنقدر بر مال دنیا حریص مباش که از مفقود شدنش اندوهناک شوی.»

    «ازدواج کنید،اگر زن خوبی نصیبتان شد خوشبخت می‌شوید و اگر زن بد‌اخلاقی نصیبتان شد فیلسوف می‌شوید.»

    «اگر خاموش باشی تا دیگران به‌سخنت آورند بهتر از این است که در حال سخن‌گفتن دیگران خاموشت کنند.»

    «عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می‌برد.»

    «مرد کامل آن است که دشمنان از او در امان زیست کنند نه‌آن که دوستان از او در هراس باشند.»

    «می‌توانی هر آرزویی را که بخواهی داشته باشی، ولی انتظار برآورده شدن همهٔ آنها را نداشته باش.»

    «نزدیک ترین چیزها مرگ، و دورترین چیزها آرزو است.»

    « زمان خود را به بهتر کردن خود با مطالعه نوشته های دیگران اختصاص دهید. بنابراین شما به سادگی آنچه را بدست می آورید که دیگران سخت برای آن زحمت کشیده اند.»

    ارسال نظر:


  • طيب
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    عبارت دولت نظارتی (surveillance state) یا عبارت surveillance capitalism که جاسوسی دولتی از آن زاده می‌شود اساسا در دوران متاخر که سیستم‌های نظارت الکترونیک و شبکه‌های نظارت بر مردم از دوربین‌های مداربسته گرفته تا سایر وسایل الکترونیک نظارتی بسیار گسترده شده‌اند، مفهومی است که خیلی گسترده مورد بحث است. در واقع به واسطه تکنولوژی ابزارهایی در اختیار دولت‌ها قرار گرفته است که جاسوسی‌شان از شهروندان را به سطوح بسیار عمیقتری رسانده است که به نظر ترسناک و رقت‌انگیز می‌رسد و این امکان در دهه‌های پیش وجود نداشته. چامسکی در مقاله آخرش این مطلب را به خوبی باز کرده است.

    ارسال نظر:


  • طيب
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    آقای محرابی عزیز لطفا کمی از خودتان بگویید و اینکه چه کتاب‌هایی را تاکنون تالیف یا ترجمه کرده‌اید؟



    این اولین کتاب چاپ‌شده من است. دو مجموعه مقاله هم دارم که یکی گردآوری مجموعه مقالاتی است که در طی سال‌ها در نشریات مختلف نوشته‌ام ولی هنوز تصمیم برای چاپ به صورت کتاب نگرفته‌ام و یکی دیگر هم مجموعه مقالاتی که ترجمه کرده‌ام در مورد مفهوم روشنفکری که در هیچ نشریه‌ای قبلا چاپ نشده و نیاز به بازبینی و ویرایش قبل از چاپ دارد. پایان‌نامه دکتری‌ام هم به زبان انگلیسی به شکل کتاب درآمده و قرار است در اروپا و ایران منتشر شود.





    کتاب «آنچه می‌توان گفت و آنچه نمی‌توان» در چه چارچوب ادبی تعریف می‌شود؟



    این کتاب یک نوع سفرنامه روشنفکری است که در حوزه روشن فکری عمومی (public intellectual) قرار می‌گیرد. مخاطبش عامه مردم هستند و اتفاقا بحث‌های بسیار جدی به زبانی که برای عامه مردم قابل درک باشد در این کتاب مطرح شده است. اسم این ژانر را اگر بتوان بهش گفت ژانر، سفرنامه روشنفکری گذاشته‌ام و در واقع مجموعه جستارها و بحث‌هایی درباره آزادی، جاسوسی دولتی، آزادی بیان و … است.





    چه چیز شخصیت‌های کتاب برای شما جذاب است؟



    شخصیت‌های این کتاب در حوزه روشنفکری عمومی بسیار فعال هستند. آرونداتی نویسنده هندی است که در حوزه روشنفکری بسیار فعال است و تعداد کتاب‌هایی که در حوزه روشنفکری نوشته از رمان‌هایش بیشتر است. دانیل السبرگ یک افشاگر معروف است که در ایران اصلا نمی‌شناسیمش. اسنودن که در ایران و جهان به علت افشاگری‌هایی که انجام داد بسیار معروف است. و جان کوساک که یک بازیگر معروف است و روحیه آزادی‌خواهی و آزادگی و شجاعتی که دارد برای من خیلی جالب بود.



    دوستان توصیه می‌کردند بهتر است کتاب اولم کتاب تئوریک باشد ولی من فکر کردم این کتاب به علت ارتباط خوبی که با مخاطب برقرار می‌کند به عنوان کتاب اول انتخاب خوبی است، و همین طور طبق بازخورد خواننده‌ها کتاب خوشخوانی است.





    به نظر شما چرا سرنوشت اسنودن و دانیل السبرگ علی رغم شباهت، متفاوت است؟



    سوال بسیار جالبی پرسیدید، در واقع فکر می‌کنم زمان وقوع این افشاگری‌ها اختلاف اصلی است. البته السبرگ هم دادگاهی شد و ممکن بود چندین سال به زندان محکوم شود ولی در نهایت تبرئه شد که داستان مفصلی است. اما اسنودن مسیر دیگری رفت و البته حجم اطلاعاتی که اسنودن عیان کرد خیلی بیشتر بود و این خطر هم برایش وجود داشت که عواقب بدتری برایش داشته باشد.



    السبرگ در رده‌های بالای ساختارهای امنیتی ایالات متحده بود ولی اسنودن یک کارمند جز بود که تصمیم گرفت اطلاعات را منتشر کند. برخورد با آدمی که در مقام بالا باشد، کار راحتی نبوده است. البته از نظر من سرنوشتشان تشابهاتی هم دارد، هر دو خیلی منزوی شدند، تحت فشار قرار گرفتند و سعی شد صدایشان خاموش بشود ولی با شجاعتی که داشتند صدایشان را به گوش مردم رساندند.

    ارسال نظر:


  • طيب
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    همه سوالاتی که پرسیدید جالب بود ولی سوال آخر از همه جالب‌تر و به‌جاتر است. این گونه بحث‌ها در بحث‌های روشنفکری ایران بسیار کم است و حجم کتاب‌های منتشر شده در این زمینه ناکافی است. مباحث کمی در زمینه روشنفکری عمومی مطرح می‌شود و معمولا این مباحث به کتاب‌هایی ارجاع داده می‌شود که خواندنشان برای عموم مردم سخت است.



    این کتاب با ساده‌ترین زبان ممکن می‌تواند این بحث‌های بسیار مهم در روشنفکری امروز جهان را وارد ساحت عمومی جامعه بکند. اگر کتاب دیده و خوب معرفی بشود مخاطب عمومی کتابخوان را با روشنفکرانی آشنا می‌کند که با هرگونه تمامیت‌خواهی در جهان مشکل دارند. اگر نقدی بر آمریکا وارد می‌کنند معنی‌اش موافقت با حکومت‌های دیکتاتوری مخالف آمریکا نیست و از یک موضع آوانگاردی پیروی می‌کنند که من از به‌کار بردن کلمه «چپ» برای آن پرهیز دارم، علی رغم اینکه این لغت در کتاب به کار رفته، استفاده از لغت چپ برای این گونه روشنفکران و تفکر باعث بدفهمی در بافت عمومی جامعه ایران می‌شود.



    این موضع آوانگارد آزادی‌خواهانه و دفاع از آزادی دغدغه‌هایش را در مورد سرنوشت دموکراسی و دفاع از دموکراسی مطرح می‌کند و نقدشان به سیاست‌های توتالیتریستی دولت‌های جهان است که فکر کردم برای خواننده فارسی زبان می‌تواند بسیار جالب باشد. ما الان در بطن این فشار غرب و فشارهای دیگر هستیم و این کتاب در واقع راه‌حل سوم، راه‌حل میانه را پیش پای روشنفکر ایرانی می‌گذارد و همزمان با نقد سیاست‌های دولت‌های غربی در برابر مردم ایران، طعنه خود را به حکومت‌های ارتجاعی هم می‌زند و هر دو سمت را می‌بیند.



    از این جهت برای خواننده فارسی زبان بسیار می‌تواند مفید باشد، نه لزوما به خاطر اطلاعاتی که در کتاب وجود دارد بلکه به واسطه زاویه دید و نگرشی که به خواننده می‌دهد. در واقع این نگرش و زاویه دید است که مهم است و پیدا کردن زاویه دید جدید برای جامعه ایران ضروری است و این زاویه دید اگر نگویم در فضای روشنفکری ایران مفقود بوده، باید بگویم بسیار کم‌رنگ بوده و همین باعث شد که این کتاب را ترجمه کنم.

    ارسال نظر:


  • طيب
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    کتاب «آنچه می‌توان گفت و آنچه نمی‌توان» یک نوع سفرنامه روشنفکری است که در حوزه روشن فکری عمومی (public intellectual) قرار می‌گیرد. این کتاب مجموعه جستارهایی درباره آزادی، جاسوسی دولتی، آزادی بیان و … است که سعی دارد با زبان ساده این مباحث را با مخاطب عام به اشتراک بگذارد. شخصیت‌های این کتاب در حوزه روشنفکری عمومی بسیار فعال هستند. آرونداتی نویسنده هندی است که در حوزه روشنفکری بسیار فعال است. دانیل السبرگ و اسنودن که به خاطر افشاگری‌هایشان در عرصه جهانی شهرت دارند. و جان کوساک که یک بازیگر با روحیه آزادی‌خواهی است. وینش با مترجم این اثر، آقای فرهاد محرابی گفتگویی را ترتیب داده که در ادامه می‌خوانید.

    ارسال نظر:


  • بهرام نامدار
    replied
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    تحلیل کپی شده...

    تکنیکال شاخص جعلی هم‌وزن:

    سیکل های افت و رشد حدود ۱/۵ ساله .....




    ارسال نظر:

در حال کار...
X