پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
.
?داستانی دلنشین با یک نتیجهگیریِ قابل تامل
از بهبهان تا پاریس
ایرج پزشکزاد
در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم. روستایی که با یک رودخانه فصلی.
روستا دو تکه شده بود،
اینور رود و اونور رود!
ما کودکان روستا نسبت به اینور رود تعصب شدید داشتیم! مرتب با بچههای اونور رود دعوا میکردیم! در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی اونوریها پسرخاله و پسردایی و … اقوام نزدیک ما بودند. اما ملاک برای ما ( رود ) بود!
بزرگتر که شدیم به دبستانی رفتیم که اتفاقاً بچههای روستای کناری هم اونجا میاومدن!
حالا ما خط مرزی (رود) رو فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز با بچههای روستای کناری بحث و نزاع داشتیم
القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
اون روزا روستای ما و روستای کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتیم
میرفتیم روستای دورتر
جایی که ما و بچههای روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچههای روستای دورتر!
آری، با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و برعلیه روستای دورتر متحد شدیم
بزرگتر شدیم و رفتیم دبیرستانی در بهبهان!
اونجا بود که فهمیدیم که ایبابا ما و روستای کناری و روستای دورتر و…، همه «لر » هستیم و برادریم!!
دشمن مشترک ما، «بهبهانیها» هستن!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان میشدیم و البته بهبهانیها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما میاومدن.
بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! اونجا بود که فهمیدیم، عربها اصل دشمن ما هستن و اونا فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستن و در نتیجه، ما و بهبهانیها متحد شدیم برعلیه اعراب!
بهبهانیها جُک میساختن علیه عربها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده میخواستن ما لرها حامی اونا بودیم!
عربها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری میکردیم!
تا اینکه خدمت سربازی پیش اومد و ما افتادیم آذربایجان غربی!
میان یک مشت ترک! آنجا بود که ما لرها و بهبهانیها و عربها و دزفولیها و …،
را یک کلمه خطاب میکردن؛ «خوزستانیها».
دیگر ما لرها و بهبهانیها با عربهای اهواز و شادگان برای هم شده بودیم برادر و همپیمان،برعلیه ترکها.اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم!
القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریباً ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم اون طرفتر روی چمنها گرفتم خوابیدم!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آروم به من میزنه! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشه.
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمنها ممنوعه!
با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدی من ایرانیام؟
طرف خودش رو معرفی کرد. از ترکهای ارومیه بود. میگفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمیخوابه! فقط ایرانیها اهل چرت بعد از ظهرند!
تازه کسی روی چمن دراز نمیکشه، اون هم فقط کار ایرانیهاست!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به هم شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
اکنون که به سن پنجاه سالگی رسیدیم،
حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشتهایم و درک میکنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...، همه «انسان» هستند و مثل خود ما.
تعصب نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی اوست. هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشه، خودبخود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بیارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانیتر و انسانیتر میاندیشه.
باز هم درک خودم را بالاتر برده و همه دینها رو در هم ادغام کردم و دینی ساختم بنام انسانیت و با بی دینها هم کنار آمدم تا با ابزاری بنام دانش کره زمینی پر از انسانهای صلح دوست و شرافتمند داشته باشیم .
به راستی گام و قدم بعدی چیست؟
تکنیکال ( بهرام و رفقا )
Collapse
این تاپیک بسته شد.
X
X
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بورسفام پست شده است View Postپس دزد کسیه که فکرش را نمیکنی نه کسی که متهمش میکنی
بانوان این کشور از قدیم حجاب داشتند
اما این روزها بلوای حجاب ساختند تا چند صباحی در سیاست باشند
خوب میدونند که اگر موضوع حجاب یا فیلترینگ را پیش نکشند جایگاهی ندارند
زنهای مردم را لخت و بی حجاب میکنند تا رای بیارند
چه میکنه این سیاست و قدرت طلبی
اینکه در پیش از انتخابات از ناهنجاری ها در تمامی عرصه های آن سوئ استفاده میشه تا رای بیشتری بیاورند کاملا درست است و تمامی کاندیداها در این نظام از این موارد سوئ استفاده کرده اند
بعضی هاشون در مورد تورم و گرانی و فساد قبل از انتخابات داد میزدند وبعد از انتخابات بیشترین گرانی و تورم را بوجود آوردند مثل رییسی و دولت فعلی
موضوع اصلی ساختارهای کشور ماست که وضعیت فعلی را بوجود آورده است و وضعیت فعلی دقیقا به عملکردهای صاحبان قدرت وابسته است
کاملا عامدانه و مهندسی شده رفتار میکنند
پوشش تمامی افراد جوامع بشری چه زن و چه مرد موضوعی شخصی است و کاملا اختیاری است و هیچ حکومتی حق دخالت در امور شخصی مردم را ندارد
این حکومت عامدانه به درک و شعور مردم توهین میکند و همیشه دخالت از بالا به پایین داشته
مردم با شعور میفهمند که این وضعیت فعلی را همین نظام بوجود آورده است و بهمین دلیل تمرد را در تمامی عرصه ها انجام میدهند و خواهند داد
ارادت
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
خفنرمدارک و مستندات درخواست #افزایش_سرمایه شرکت #فنر_سازی_خاور سرمایه فعلی: 2,500,000 میلیون ریالتعداد سهام قابل انتشار: 1,500,000,000 سهم درصد افزایش سرمایه: 60 درصدمبلغ افزایش سرمایه: 1,500,000 میلیون ریال موضوع افزایش سرمایه: اصلاح ساختار مالی و جلوگیری از خروج نقدینگیمحل تأمین افزایش سرمایه:▫️ مبلغ 1,500,000 میلیون ریال از محل سود انباشته سهم بنیادی خشک بعد از اصلاح خودرو این پیشتاز است
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
یگان گشت ارشادزنان تشکیل شد...البته نه باچادر...بلکه بامانتوشلوار!!!!...چون گفته شده زنان بامحدودیت چادر نمیتونن !!!ماموریت جمع کردن بدحجابهارا انجام دهند...یعنی حاضرن زنهاشونو لخت بفرستند وسط خیابون تا حکومتشون سرپا بمونه...
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بورسفام پست شده است View Postپس دزد کسیه که فکرش را نمیکنی نه کسی که متهمش میکنی
بانوان این کشور از قدیم حجاب داشتند
اما این روزها بلوای حجاب ساختند تا چند صباحی در سیاست باشند
خوب میدونند که اگر موضوع حجاب یا فیلترینگ را پیش نکشند جایگاهی ندارند
زنهای مردم را لخت و بی حجاب میکنند تا رای بیارند
چه میکنه این سیاست و قدرت طلبی
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
پس دزد کسیه که فکرش را نمیکنی نه کسی که متهمش میکنی
بانوان این کشور از قدیم حجاب داشتند
اما این روزها بلوای حجاب ساختند تا چند صباحی در سیاست باشند
خوب میدونند که اگر موضوع حجاب یا فیلترینگ را پیش نکشند جایگاهی ندارند
زنهای مردم را لخت و بی حجاب میکنند تا رای بیارند
چه میکنه این سیاست و قدرت طلبی
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
هر روز روز مادرست!
سه خاطره
اول) مادرم دیپلمش را که گرفت از گیلان رفت تهران. دهه پنجاه. دانشجو بود و در یک آموزشگاه کنکور گرامر انگلیسی و ریاضی درس داد برای تامین مخارجش. از آن سال تا روزی که مادربزرگ شد، در موسسات مالی، دانشگاه و وزارتخانه کار کرد. بیست سال بعد در دهه هفتاد، من را برده بود شلوار جین بخرم. صاحب مغازه مرد جوانی بود. یادم نیست سوال مادرم در مورد جنس پارچه جین چه بود که فروشنده مارک داخل آستر را گرفت طرف من و با نیشخند گفت:
«بیایید این رو برای مادرتون بخونید که مطمئن بشند جنسهای ما مستقیم از ماوی ترکیه میاد!»
خشکم زده بود. گفتم: من برای ایشون بخونم؟
مادرم نگاهش میکرد. با صدای بسیار آرامی که مخصوص وقتهای بسیار عصبانی شدنش بود گفت:
«پسر جان، روزی که من بلد شدم انگلیسی بخوانم شما دنیا نیامده بودی. کاش یاد بگیری که هر زن ساده بدون آرایش میانسالی دیدی، پیشفرض نداشته باشی بیسواد و پرت است آنقدر که از پس خواندن مارک تقلبی روی آستر شلوارجین بچهاش برنمیآید.»
کیف کرده بودم از این جواب! ?
دوم) داشتیم با تاکسی میرفتیم خانه مادربزرگم. مادرم مثل همیشه مودبانه گفت:
«آقا خیلی ممنون. همینجا نگه دارید لطفآ، بفرمایید»
و پول را داد. راننده هم باقی پول را گرفته بود سمت مادرم «باقی پولتون حاج خانم!»
جوان و خوشپوش بود. مادرم گفت:
«من مکه نرفتم!»
راننده گفت: «خیلهخب، مادر. بقیه پولت!»
مادرم برگشت نشست. درِ خودرو باز بود و من وسط خیابان ایستاده بودم. مادرم بلند و شمرده گفت:
«یک اتفاق بدی روزی در این مملکت افتاد که فرهنگ حرفزدن ما از آقا و خانم رسید به حاجی و حاجیه. ببین؛ من خواهر، مادر یا حاج خانم نیستم. من وقتی به کسی میگویم آقا، باید به من بگوید خانم. من میگویم بفرمایید آقا. من یک خانمم. تو باید بگویی بفرمایید خانم. محترمانه هم بگویی»
سوم) کنار خانهمان فروشگاه صنایع دستی باز شده بود. مرد آرام وخجول هنرمندی کارهای دستسازش را همانجا میساخت و همسر سر و زباندارش مسئول فروش بود. فروشگاهشان آب نداشت. همیشه وقت و بیوقت زنگ خانه ما را میزد برای برداشتن آب.
آن سالها مادرم پستی داشت که ساعتهای زیادی باید بین چند ساختمان اداری دانشگاهها رفت و آمد میکرد. رانندگانی میآمدند دنبالش (برخوردش کلآ نگاه از بالا به پایین کارفرما و راننده نبود هیچوقت. هر وقت برای ما شیرینی یا غذا میخرید؛ یک جعبه جدا برای رانندهاش سفارش میداد و میگذاشت روی صندلی عقب چون خودش همیشه کنار دست راننده مینشست.) امتحان حسابدار رسمی دادگستری را داده بود. گزینش اخلاقی مرحله آخر بود. آمده بودند از دادگستری تحقیق و رسیده بودند به فروشگاه صنایع دستی. خانم فروشنده در توصیف اخلاق خانواده ما گفته بود:
آقاشون مرد مهربان خوبیه. دخترشون به موقع میره میاد. خود خانمه ولی سوار ماشین مردهای غریبه است همیشه. با یه مدل ماشین صبح میره، با یه مدل ماشین شب دیروقت میاد ... معلوم نیست با کدومشونه!
مادرم که طبعا آن سال امتیاز ممیز مالی رسمی دادگستری را گرفت و روسیاهی هم به ذغال ماند. آخرین باری که خانم فروشنده به عادت همیشگی صبح بیوقت جمعه زنگ خانه ما را زد برای آب، مادرم رفت پایین و باهاش گپی دوستانه زد. بهش گفت: «عزیز، این رانندهها که شما میبینی معشوق من نیستند. کارمند منند! هر زنی که شبی از خودرویی پیاده میشود لزوما خدمات جنسی نداده که پول بگیرد! گاهی اینجور هم فکر کن که شاید خودرو را اجاره کرده صاحبش را هم استخدام کرده و بخاطر رانندگی بهشان حقوق هم میدهد. مثالش؟ من.سلامت باشی»
آن روز آخرین صبح جمعه بود که کسی زنگ خانه ما را زد برای بردن آب ...
سالها از آن روزها گذشته. هنوز مطمئن نیستم که کلیشهها به حد مطلوب اصلاح شده باشند. که هنوز مردها علیه زنها و زنها علیه خودشان به ستیز برنخیزند. اما مطمئنم با همه قلبم که نسلی داریم جوان و جسور ؛ نسلی نو ایستاده روی شانه غولهای پیش از خود که بسیار بهتر میبینند.
بهیاد و برای مادربزرگم رخساره خانم. که به بچههایش میگفت:
درس بخوانید تا برای خودتان کسی باشید و مثل من مجبور نباشید حرف بخورید.
بهیاد و برای مادرم آتیه خانم. که آنقدر زحمت کشید تا برای خودش همان زنی شد که دخترش به او اقتدا کند.
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
هنوز فکر میکنندمیتوانند شاخص مقاومتی سر راه ندارد تمام شد زیردستان عشقی خاندوزی وامام صادقیها تمام شد باختید
بد باختید کامعه بورس کشور از دوران شما به سیاهی یاد میکند ننگ بر شما که ربا خوار و ذلیل بودید ذلیلآخرین ویرایش توسط بهرام خان حانان؛ 2024/12/23, 21:03.
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط طيب پست شده است View Post♦️پاسخنامه امتحان میانترم درس تاریخ ایران - کلاس ۱۲
(فصل هفتم: حکومت جمهوری اسلامی)
نوع امتحان: تستی
آذرماه ۱۵۰۲ شمسی
****
۱. یکصد سال پیش در حکومت جمهوری اسلامی کدام یک از موارد زیر از موضوعات حیاتی محسوب میشد؟
الف) تمامیت ارضی کشور□
ب) مساله تولید□
ج) جان و مال مردم□
د) موی سر زنان■
۲. در حکومت جمهوری اسلامی چه چیزی اسلام را به خطر میانداخت؟
الف) مواد مخدر□
ب) اختلاس و ارتشا□
ج) دزدی و راهزنی□
د) موی سر زنان■
۳. بزرگترین دغدغه حکومت برآمده از انقلاب سال ۵۷ چه بود؟
الف) مهاجرت نخبگان از کشور□
ب) خشک شدن دریاچهها و رودخانهها و تالابها□
ج) مرگ و میر مردم در اثر کمبود دارو و واکسن□
د) موی سر زنان■
۴. در حکومت جمهوری اسلامی چه چیزی بطور رسمی در ملاءعام آزاد نبود؟
الف) کشیدن تریاک وسط میادین شهر□
ب) دست کردن توی جیب دیگران در خیابانها□
ج) اخذ یا پرداخت رشوه با نام و نشان□
د) نبودن شال بر سر زنان در خیابانها■
۵. در عصر جمهوری اسلامی چه چیزی باعث بوجود آمدن سیل میشد؟
الف) گرمایش زمین□
ب) بیتوجهی به محیط زیست و کچل شدن جنگلها□
ج) بیتوجهی به زهکشی و کانالکشی خیابانها و آبراهها□
د) بیحجابی خانمها■
۶. در حکومت جمهوری اسلامی زنان از چه کاری در ملاءعام بشدت منع بودند؟
الف) حمل کوکایین با کامیون□
ب) جابجایی اورانیوم غنیشده□
ج) خرید و فروش کلاهک هستهای□
د) به باد سپردن موی سر خود■
۷. در حکومت جمهوری اسلامی کدام عامل موجب اخراج زنان از محل کار و ممنوعیت از خدمات دولتی میشد؟
الف) نداشتن سواد خواندن و نوشتن□
ب) داشتن سوءسابقه در زمینههای مختلف□
ج) پرونده اختلاس و یا کیفقاپی□
د) بیتوجهی به فرهنگ حجاب■
۸.در حکومت جمهوری اسلامی مقامات حکومت از چه چیزی بشدت در رنج بودند؟
الف) از گرسنگی مردم□
ب) از کمبود دارو بیماران خاص□
ج) از شیوع فساد مالی و اداری□
د) از بیحجابی زنان■
۹. تهدید معروف به "روز شنبه" از سوی فرماندهی نیروی انتظامی در حکومت جمهوری اسلامی خطاب به چه گروهی بود؟
الف) خطاب به قمهکشها و زورگیرها□
ب) خطاب به اراذل و اوباش□
ج) خطاب به دزدها و راهزنها□
د) خطاب به زنان بیحجاب■
۱۰. در نظام جمهوری اسلامی قحطی و کمآبی در اثر چه چیزی پدید میآمد؟
الف) سوءمدیریت□
ب) بیتوجهی به مصرف بهینه آب□
ج) خشک شدن دریاچهها و سدها□
الف) عدم توجه زنان به شرعی حجاب■
۱۱. امت حزبالله در حکومت جمهوری اسلامی از چه چیزی رگ گردنشان بشدت متورم میشد؟
الف) در اثر نیش عقرب یا رُتیل□
ب) اختلاس هزاران میلیارد تومانی مسوولان حکومتی□
ج) از بین رفتن میلیاردها دلار از منابع کشور□
د) از بیتوجهی زنان به مساله حجاب و عفاف■
۱۲. در حکومت جمهوری اسلامی از کدام گروه از جمعیت کشور به سالنها و سمینارها و همایشها جلوگیری میشد
الف) از مردان دارای ریش بلند□
ب) از دزدها و اختلاسگرها□
ج) از چاقوکشها و لاتها□
د) از خانمهای بیحجاب■
۱۳. چه کسانی در جمهوری اسلامی با جریمههای سه مرحلهای مواجه بودند؟
الف) عرقفروشها□
ب) ورقفروشها□
ج) قماربازها□
د) بیحجابها■
۱۴. کدام عمل در جمهوری اسلامی هم حرام شرعی بود هم حرام سیاسی؟
الف) اختلاس□
ب) ارتشا□
ج) متجاوزان به زندانیان□
د) بیحجابی■
۱۵. در حکومت جمهوری اسلامی کدام بخش از موی بدن زنان مشکلساز بود؟
الف) موی صورت□
ب) مویرگ□
ج) موی گوش□
د) موی سر■
۱۶. چه چیزی در حکومت جمهوری اسلامی توسط امام جمعه استان البرز به دیوار برلین تشبیه شده بود؟
الف) شکاف شدید طبقاتی و گسترش فقر□
ب) نابودی منابع طبیعی و آلودگی هوا□
ج) بحران بیکاری□
د) حجاب زنان■
۱۷. بطور کلی مهمترین مساله حکومت جمهوری اسلامی چه مسالهای بود؟
الف) مساله فقر□
ب) مساله فرار مغزها□
ج) مساله نابودی محیط زیست□
د) مساله حجاب■
۱۸. در حکومت جمهوری اسلامی تمام ارزش زن به چه چیزی بستگی داشت؟
الف) به متانت و دانش و تحصیلات□
ب) به شخصیت و وارستگی و راستگویی□
د) به سلامت روحی و تربیت خانوادگی□
ج) به حجاب زن■
۱۹. در حکومت جمهوری اسلامی چه ویژگی زن از همه چیز مهمتر بود؟
الف) امانتداری او□
ب) نجابت و شرافت او□
ج) راستگویی و شفافیت او□
د) پوشش سر او■
۲۰. در حکومت جمهوری اسلامی بیرون بودن کدام قسمت از موی سر زن مشکل ایجاد میکرد؟
الف) قسمت جلو و پشت سرش□
ب) قسمت جلوی سرش□
ج) دو طرف سرش□
د) تمام سرش■
خدا رحمتشون کنه! عجب مملکتی بوده!
100 سال دیگر حتی کلمه ای در کتابی نیست....
بعید میدانم مذهبی باشد...
بچه های 70 به بعد هیچ اهمیتی نمیدهند...
مثل دهه ما 20 و30 ها تا 60 ترسو نیستند...
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
♦️پاسخنامه امتحان میانترم درس تاریخ ایران - کلاس ۱۲
(فصل هفتم: حکومت جمهوری اسلامی)
نوع امتحان: تستی
آذرماه ۱۵۰۲ شمسی
****
۱. یکصد سال پیش در حکومت جمهوری اسلامی کدام یک از موارد زیر از موضوعات حیاتی محسوب میشد؟
الف) تمامیت ارضی کشور□
ب) مساله تولید□
ج) جان و مال مردم□
د) موی سر زنان■
۲. در حکومت جمهوری اسلامی چه چیزی اسلام را به خطر میانداخت؟
الف) مواد مخدر□
ب) اختلاس و ارتشا□
ج) دزدی و راهزنی□
د) موی سر زنان■
۳. بزرگترین دغدغه حکومت برآمده از انقلاب سال ۵۷ چه بود؟
الف) مهاجرت نخبگان از کشور□
ب) خشک شدن دریاچهها و رودخانهها و تالابها□
ج) مرگ و میر مردم در اثر کمبود دارو و واکسن□
د) موی سر زنان■
۴. در حکومت جمهوری اسلامی چه چیزی بطور رسمی در ملاءعام آزاد نبود؟
الف) کشیدن تریاک وسط میادین شهر□
ب) دست کردن توی جیب دیگران در خیابانها□
ج) اخذ یا پرداخت رشوه با نام و نشان□
د) نبودن شال بر سر زنان در خیابانها■
۵. در عصر جمهوری اسلامی چه چیزی باعث بوجود آمدن سیل میشد؟
الف) گرمایش زمین□
ب) بیتوجهی به محیط زیست و کچل شدن جنگلها□
ج) بیتوجهی به زهکشی و کانالکشی خیابانها و آبراهها□
د) بیحجابی خانمها■
۶. در حکومت جمهوری اسلامی زنان از چه کاری در ملاءعام بشدت منع بودند؟
الف) حمل کوکایین با کامیون□
ب) جابجایی اورانیوم غنیشده□
ج) خرید و فروش کلاهک هستهای□
د) به باد سپردن موی سر خود■
۷. در حکومت جمهوری اسلامی کدام عامل موجب اخراج زنان از محل کار و ممنوعیت از خدمات دولتی میشد؟
الف) نداشتن سواد خواندن و نوشتن□
ب) داشتن سوءسابقه در زمینههای مختلف□
ج) پرونده اختلاس و یا کیفقاپی□
د) بیتوجهی به فرهنگ حجاب■
۸.در حکومت جمهوری اسلامی مقامات حکومت از چه چیزی بشدت در رنج بودند؟
الف) از گرسنگی مردم□
ب) از کمبود دارو بیماران خاص□
ج) از شیوع فساد مالی و اداری□
د) از بیحجابی زنان■
۹. تهدید معروف به "روز شنبه" از سوی فرماندهی نیروی انتظامی در حکومت جمهوری اسلامی خطاب به چه گروهی بود؟
الف) خطاب به قمهکشها و زورگیرها□
ب) خطاب به اراذل و اوباش□
ج) خطاب به دزدها و راهزنها□
د) خطاب به زنان بیحجاب■
۱۰. در نظام جمهوری اسلامی قحطی و کمآبی در اثر چه چیزی پدید میآمد؟
الف) سوءمدیریت□
ب) بیتوجهی به مصرف بهینه آب□
ج) خشک شدن دریاچهها و سدها□
الف) عدم توجه زنان به شرعی حجاب■
۱۱. امت حزبالله در حکومت جمهوری اسلامی از چه چیزی رگ گردنشان بشدت متورم میشد؟
الف) در اثر نیش عقرب یا رُتیل□
ب) اختلاس هزاران میلیارد تومانی مسوولان حکومتی□
ج) از بین رفتن میلیاردها دلار از منابع کشور□
د) از بیتوجهی زنان به مساله حجاب و عفاف■
۱۲. در حکومت جمهوری اسلامی از کدام گروه از جمعیت کشور به سالنها و سمینارها و همایشها جلوگیری میشد
الف) از مردان دارای ریش بلند□
ب) از دزدها و اختلاسگرها□
ج) از چاقوکشها و لاتها□
د) از خانمهای بیحجاب■
۱۳. چه کسانی در جمهوری اسلامی با جریمههای سه مرحلهای مواجه بودند؟
الف) عرقفروشها□
ب) ورقفروشها□
ج) قماربازها□
د) بیحجابها■
۱۴. کدام عمل در جمهوری اسلامی هم حرام شرعی بود هم حرام سیاسی؟
الف) اختلاس□
ب) ارتشا□
ج) متجاوزان به زندانیان□
د) بیحجابی■
۱۵. در حکومت جمهوری اسلامی کدام بخش از موی بدن زنان مشکلساز بود؟
الف) موی صورت□
ب) مویرگ□
ج) موی گوش□
د) موی سر■
۱۶. چه چیزی در حکومت جمهوری اسلامی توسط امام جمعه استان البرز به دیوار برلین تشبیه شده بود؟
الف) شکاف شدید طبقاتی و گسترش فقر□
ب) نابودی منابع طبیعی و آلودگی هوا□
ج) بحران بیکاری□
د) حجاب زنان■
۱۷. بطور کلی مهمترین مساله حکومت جمهوری اسلامی چه مسالهای بود؟
الف) مساله فقر□
ب) مساله فرار مغزها□
ج) مساله نابودی محیط زیست□
د) مساله حجاب■
۱۸. در حکومت جمهوری اسلامی تمام ارزش زن به چه چیزی بستگی داشت؟
الف) به متانت و دانش و تحصیلات□
ب) به شخصیت و وارستگی و راستگویی□
د) به سلامت روحی و تربیت خانوادگی□
ج) به حجاب زن■
۱۹. در حکومت جمهوری اسلامی چه ویژگی زن از همه چیز مهمتر بود؟
الف) امانتداری او□
ب) نجابت و شرافت او□
ج) راستگویی و شفافیت او□
د) پوشش سر او■
۲۰. در حکومت جمهوری اسلامی بیرون بودن کدام قسمت از موی سر زن مشکل ایجاد میکرد؟
الف) قسمت جلو و پشت سرش□
ب) قسمت جلوی سرش□
ج) دو طرف سرش□
د) تمام سرش■
خدا رحمتشون کنه! عجب مملکتی بوده!
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
یلدا که طولانی ترین شب سال است،،که یاد آورد امید است ،که میتوان در سردترین روزها به بهاری دلنشین اندیشید و روزهای خوبی که در انتظار سرزمین ماست در پس این ایام . روزهایی که نان را و چکمه های لاستیکی را و سینمای فردین را و چراغ زنبوری را میتوان قسمت کرد.
یلدا که شروعی است بر روشنایی و پایان تاریکی بر عزیزان جان مبارک.
ارسال نظر:
-
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
تو اگر دغدغه ات مردم شام و یمن است *
من دلم پیشِ غریبی ست که نامش وطن است *
گندمی را که تو از کیسه ی ما می بخشی *
سهم نانی ست که در سفره ی امثالِ من است*
دستِ بخشندگی ات قسمت ما نیست،ولی *
تا به ما میرسی افسوس که دستت بزن است *
هر کجا حقِّ کسی خورده شود،غمگینی *
تا دم از حق بزنم،مشت نثارِ دهن است *
باغ همسایه به تدبیرِ شما آباد است *
باغِ بی حاصل ما لانه ی زاغ و زغن است*
دیگران لایق آزادی محض اند،ولی *
خوابِ آزادی ما ختم به کابوسِ ون است *
بین گفتار و عمل بس که تناقض دارید *
نَقلتان بابترین صحبت هر انجمن است *
شاعر این قصه چنان دور و دراز است که بحث *
خارج از حوصله ی شعر و مجال سخن است. *
ارسال نظر:
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
برو تو پیج خودت مطلب بزن
پیجت اینجا است
@#4هچچ521777عهخ77غثثص799نذر99
گزارشت کردم پیش مدیر تا مسدودت کنن:D
ارسال نظر:
ارسال نظر: