پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد
"سریعتر از ارتش ناپلئون و هیتلر"
? مالک رضایی، کارشناسارشد علومسیاسی :
✍ از وقتی که سیاست دولت دونالد ترامپ و بدنبال آن جوزف بایدن بر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان قرارگرفت و زلمای خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان، دست در دست طالبان با آنها در دوحه قطر عکس یادگاری گرفت؛ کاملا مشخص بود که این گروه در حال تبدیل شدن به آینده افغانستان است.
✍ صرفا با محاسبات جنگی و نظامی، ارتش هیتلر و ناپلئون هم با این سرعت به سوی اهداف نظامی خود پیشروی نکردند که چند موتورسوار طالب، اکنون با کلاشینکف و آرپیجی، دروازههای ایالتهای افغانستان را یکی پس از دیگری به روی خود میگشایند.
✍ بعد از سقوط طالبان بهدست آمریکا و ترور عبدالحق به دست طالبان، در یک تعویض اجباری حامد کرزای به گزینه سیاست آمریکا در بازی افغانستان تبدیل شد و مسیر رستورانداری تا کاخ ریاستجمهوری افغانستان را یکشبه پیمود. از همان زمان، کشور افغانستان دولتی مقتدر و کارآمد برای مواجهه و مقابله با طالبان نداشته است.
✍ این ناکارآمدی با روی کارآمدن تقلبی اشرف غنی و تقسیم ملوکالطوایفی قدرت میان خود و دکتر عبدالله عبدالله، به اوج خود رسید.
✍ اکنون در خلاء حضور آمریکا، عملا دولتی در کابل وجود ندارد که در هیچ نقطهای از افغانستان به مقابله با طالبان برخیزد. آنچه که اکنون میان طالبان و حکومت بییالودم افغانستان میگذرد؛ جنگ" نیست، بلکه "تسلیم ذلیلانه" افغانستان به طالبان است.
✍ از قهرمان پرافتخار دره پنجشیر، مزاری بیش نمانده است و جنگسالارانی مانند ژنرال دوستم و یا اسماعیل خان و... هم که روزگاری لقب شیر هرات و بلخ و... را با خود به یدک میکشیدند و اسلحه به دوش، جمعیتی را پشت سر خود بسیج میکردند؛ اکنون به رانت و اشرافیگری روی آوردهاند.
✍ تجملات خانههایی که در آن سکونت دارند، بر کاخسفید پهلو میزند و صدای طالبانستیزی آنها برای مردم افغانستان، پشیزی ارزش ندارد. بیدلیل نیست که قوای طالب در خانه اشرافی اسماعیلبیگ، عکس میگیرند تا به مردم افغانستان نشان دهند دل در چنین اشرافیتی نبندید، آنها بدون جنگ تسلیم ما خواهند شد.
✍ اشرف غنی قریب به ده سال است که بیش از آنکه به فکر مقابله با طالبان باشد، در یک بازی موش و گربه با عبدالله عبدالله، هر صبح علیالطلوع مترصد هم هستند که کدامیک زودتر به کاخ ریاستجمهوری برسند و مطامع آن روز را نصیب خود کنند.
✍ و این بی کفایتی و فساد نه از دید طالبان پنهان مانده است و نه مردم افغانستان. وگرنه، چطور ممکن است که دروازههای ایالتها یکی پس از دیگری به روی طالبان گشوده شود و مردم هر ایالت بگویند به ما چه؟!
✍ حال در میان این همه خلاء و فساد، آیا نباید طالبان را یک واقعیت غیرقابلانکار در آینده افغانستان دانست؟
✍ در این سالها، محافل پشتون کراچی و کویته پاکستان تا حد امکان، طالبان را در افغانستان لجستیک کردهاند و طرفه آنکه دولت غنی با چشم بستن بر این واقعیت، در یک نمکنشناسی آشکار، بیشترین زهر خود را در کام ایران ریخته است و بیشترین مزاحمت و فضولیها را در مرزهای ایران داشته است.
✍ درحالیکه بالغ بر پنجاه درصد آب افغانستان بدون هیچ مانعی به سمت پاکستان میرود، برخلاف معاهده بینالمللی۱۳۵۱ با موذیگری هرچه تمام، راه آب هیرمند را به روی ایران بسته است و بزرگترین پروژههای سدسازی خود را در این سالها و در مسیر این رودخانه اجرا کرده است.
✍ سد "کجکی" را بر روی هیرمند به بالاترین ارتفاع ممکن رسانده و سد "کمالخان" و "سلما" را هم بر آن افزوده تا با کمال وقاحت و گستاخی، و با بی.اعتنایی آشکار به تعهد بینالمللی افغانستان در تامین ۸۵۰ میلیون مترمکعب آب سالیانه ایران از هیرمند، بگوید: "...اگر ایران آب میخواهد، باید از همان مسیری که آب میرود، لولههای نفت خود را بهصورت معکوس و به سمت افغانستان بارگذاری کند؛ وگرنه از آب، خبری نیست...".
✍ باری؛ آنچه که امروز در افغانستان میگذرد، به خود مردم افغانستان مربوط است. به ما نیامده که برای سقوط یک دولت فاسد و نمکنشناس و یا جایگزینی یک بد با بد دیگر در آنجا، عزا بگیریم تا بیگانه کند در غم ما خنده، ولی ما با چشم خودی بر غم بیگانه بگرییم.
✍ اگر طالبان بد است برای همه دنیا بد است و قرار نیست برای بر کندن همه بدیها و شرها در عالم، فقط ایران هزینه بدهد. آنچه از میل و دماغ شعارهای دهنپرکن میگذرد، رزق و روزی صد ساله ماست. درک این مفهوم برای کسانی که با الفبای "منافعملی" (national interest) آشنایند، چندان دشوار نیست.
"سریعتر از ارتش ناپلئون و هیتلر"
? مالک رضایی، کارشناسارشد علومسیاسی :
✍ از وقتی که سیاست دولت دونالد ترامپ و بدنبال آن جوزف بایدن بر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان قرارگرفت و زلمای خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان، دست در دست طالبان با آنها در دوحه قطر عکس یادگاری گرفت؛ کاملا مشخص بود که این گروه در حال تبدیل شدن به آینده افغانستان است.
✍ صرفا با محاسبات جنگی و نظامی، ارتش هیتلر و ناپلئون هم با این سرعت به سوی اهداف نظامی خود پیشروی نکردند که چند موتورسوار طالب، اکنون با کلاشینکف و آرپیجی، دروازههای ایالتهای افغانستان را یکی پس از دیگری به روی خود میگشایند.
✍ بعد از سقوط طالبان بهدست آمریکا و ترور عبدالحق به دست طالبان، در یک تعویض اجباری حامد کرزای به گزینه سیاست آمریکا در بازی افغانستان تبدیل شد و مسیر رستورانداری تا کاخ ریاستجمهوری افغانستان را یکشبه پیمود. از همان زمان، کشور افغانستان دولتی مقتدر و کارآمد برای مواجهه و مقابله با طالبان نداشته است.
✍ این ناکارآمدی با روی کارآمدن تقلبی اشرف غنی و تقسیم ملوکالطوایفی قدرت میان خود و دکتر عبدالله عبدالله، به اوج خود رسید.
✍ اکنون در خلاء حضور آمریکا، عملا دولتی در کابل وجود ندارد که در هیچ نقطهای از افغانستان به مقابله با طالبان برخیزد. آنچه که اکنون میان طالبان و حکومت بییالودم افغانستان میگذرد؛ جنگ" نیست، بلکه "تسلیم ذلیلانه" افغانستان به طالبان است.
✍ از قهرمان پرافتخار دره پنجشیر، مزاری بیش نمانده است و جنگسالارانی مانند ژنرال دوستم و یا اسماعیل خان و... هم که روزگاری لقب شیر هرات و بلخ و... را با خود به یدک میکشیدند و اسلحه به دوش، جمعیتی را پشت سر خود بسیج میکردند؛ اکنون به رانت و اشرافیگری روی آوردهاند.
✍ تجملات خانههایی که در آن سکونت دارند، بر کاخسفید پهلو میزند و صدای طالبانستیزی آنها برای مردم افغانستان، پشیزی ارزش ندارد. بیدلیل نیست که قوای طالب در خانه اشرافی اسماعیلبیگ، عکس میگیرند تا به مردم افغانستان نشان دهند دل در چنین اشرافیتی نبندید، آنها بدون جنگ تسلیم ما خواهند شد.
✍ اشرف غنی قریب به ده سال است که بیش از آنکه به فکر مقابله با طالبان باشد، در یک بازی موش و گربه با عبدالله عبدالله، هر صبح علیالطلوع مترصد هم هستند که کدامیک زودتر به کاخ ریاستجمهوری برسند و مطامع آن روز را نصیب خود کنند.
✍ و این بی کفایتی و فساد نه از دید طالبان پنهان مانده است و نه مردم افغانستان. وگرنه، چطور ممکن است که دروازههای ایالتها یکی پس از دیگری به روی طالبان گشوده شود و مردم هر ایالت بگویند به ما چه؟!
✍ حال در میان این همه خلاء و فساد، آیا نباید طالبان را یک واقعیت غیرقابلانکار در آینده افغانستان دانست؟
✍ در این سالها، محافل پشتون کراچی و کویته پاکستان تا حد امکان، طالبان را در افغانستان لجستیک کردهاند و طرفه آنکه دولت غنی با چشم بستن بر این واقعیت، در یک نمکنشناسی آشکار، بیشترین زهر خود را در کام ایران ریخته است و بیشترین مزاحمت و فضولیها را در مرزهای ایران داشته است.
✍ درحالیکه بالغ بر پنجاه درصد آب افغانستان بدون هیچ مانعی به سمت پاکستان میرود، برخلاف معاهده بینالمللی۱۳۵۱ با موذیگری هرچه تمام، راه آب هیرمند را به روی ایران بسته است و بزرگترین پروژههای سدسازی خود را در این سالها و در مسیر این رودخانه اجرا کرده است.
✍ سد "کجکی" را بر روی هیرمند به بالاترین ارتفاع ممکن رسانده و سد "کمالخان" و "سلما" را هم بر آن افزوده تا با کمال وقاحت و گستاخی، و با بی.اعتنایی آشکار به تعهد بینالمللی افغانستان در تامین ۸۵۰ میلیون مترمکعب آب سالیانه ایران از هیرمند، بگوید: "...اگر ایران آب میخواهد، باید از همان مسیری که آب میرود، لولههای نفت خود را بهصورت معکوس و به سمت افغانستان بارگذاری کند؛ وگرنه از آب، خبری نیست...".
✍ باری؛ آنچه که امروز در افغانستان میگذرد، به خود مردم افغانستان مربوط است. به ما نیامده که برای سقوط یک دولت فاسد و نمکنشناس و یا جایگزینی یک بد با بد دیگر در آنجا، عزا بگیریم تا بیگانه کند در غم ما خنده، ولی ما با چشم خودی بر غم بیگانه بگرییم.
✍ اگر طالبان بد است برای همه دنیا بد است و قرار نیست برای بر کندن همه بدیها و شرها در عالم، فقط ایران هزینه بدهد. آنچه از میل و دماغ شعارهای دهنپرکن میگذرد، رزق و روزی صد ساله ماست. درک این مفهوم برای کسانی که با الفبای "منافعملی" (national interest) آشنایند، چندان دشوار نیست.
نظر