تکنیکال ( بهرام و رفقا )

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

دوست ندارم این بحث رو ادامه بدم
یه مشت دری وری سر هم میکنی
گوش رو ربط میدی به شقیقه
میگم زندانیش نکرده میگی چرا از زندان آزادش نکرد!!!!!!!!!
بابا تو دیگه کی هستی.


شاه
خاتمی
هویدا
رشد اقتصادی
نوری
اصلا بحث در این موارد و مقایسه اینها کسر شان دوران طلایی پهلوی هست
شما باش با همین تفکراتت.

هیچوقت دوران طلایی پهلوی را کتمان نکرده ام ...

همچنان که شما هم نخواهید توانست دوران طلایی خاتمی را کتمان کنی ، اما سعی بیهوده می کنی ...

فرق بنده با شما اینجاست ...

پهلوی در راستای منافع ملی حرکت می کرد ( ایضا خاتمی )

نقد داشتی به اصلاحات ، بنده هم پاسخ دادم ... همین

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

مردم میگن شخصیت هر آدمی تغییر ناپذیره
ولی اغلب این نقابه که بدون تغییر باقی میمونه و نه شخصیت؛

و در زیر این نقاب غیرقابل تغییر، موجودی هست که دیوانهوار در حال تکامله و به شکل غیر قابل کنترلی ماهیتش تغییر میکنه.

هر کسی که ادعا میکنه یکی از دوستانش در طول سالها هیچ تغییری نکرده، فرق نقاب و چهرهی واقعی رو نمیفهمه!



(جزء از کل
استیو تولتز)

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

باید به او بفهمانم که نباید از آندست کسانی باشد که چون چنگال ندارند، خود را خوب تصور میکنند.

باید بتوانیم ظالم باشیم و آنموقع ظلم نکنیم.

ظالم نبودن هنگامی که توانایی آن را نداریم هنر نیست ...



(وقتی نیچه گریست
اروین دی یالوم )

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

زنبورها را مجبور کردهایم از گلهای سمی عسل بیاورند

و گنجشکی که سالها بر سیم برق نشسته
از شاخههای درخت میترسد

با من بگو چگونه بخندم هنگامی که دور لبهایم را مین گذاری کردهاند

ما کاشفان کوچههای بن بستیم
حرفهای خستهای داریم

این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند ...



(گروس عبدالملکیان )

[shdoosti]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

زنبورها را مجبور کردهایم از گلهای سمی عسل بیاورند

و گنجشکی که سالها بر سیم برق نشسته
از شاخههای درخت میترسد

با من بگو چگونه بخندم هنگامی که دور لبهایم را مین گذاری کردهاند

ما کاشفان کوچههای بن بستیم
حرفهای خستهای داریم

این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند ...



(گروس عبدالملکیان )

چه خبر از جام خودرو؟

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

چه خبر از جام خودرو؟

وقتی میمیرید، نمیفهمید که مردهاید.
تحملش فقط برای دیگران سخت است.

بیشعور بودن هم مشابه همین وضعیت است ...

(فیلیپ گلوک)

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

برای پیمودن راه زندگی، صلاح آدمی در این است که توشهی بزرگی از دو چیز را به همراه داشته باشد:
یکی «احتیاط» و دیگر «مدارا»؛

اولی ما را از آسیب و زیان در امان میدارد و دومی از مشاجره و نزاع.

هرکس که ناگزیر در میان دیگر انسانها زندگی میکند، نباید هیچکس را به علت ذاتی که دارد مطلقا مردود بشمارد، حتی اگر بدترین، فلاکت بارترین یا مضحکترین فرد باشد، بلکه باید فردیت او را به منزله واقعیتی تغییرناپذیر قبول کند که بر پایه اصلی ابدی و متافیزیکی باید چنانکه هست باشد.

در موارد وخیم بهتر است به خود بگوییم: «چنین انسانهای غریبی هم باید وجود داشته باشند»




(در باب حکمت زندگی
آرتور شوپنهاور )

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

با همه ی زاویه ای که با داور دارم ، اینجا روی آب و خاک سنگر یکی است ....

اما داور ...

نوسانات شما زیاد شده ...

یه جایی با تجزیه طلب بر علیه بنده هم پیاله شدی ...

اما در مرام بنده نیست هم پیاله شدن با تجزیه طلب

حتی اگر جانم در خطر باشه ....

چرچیل سیاستمدار و نویسنده ی بریتانیایی (۱۸۷۴-۱۹۶۵) در کتاب خاطرات خود می نویسد: زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم، روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند و پول من را هم به زور از من گرفتند، وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم، پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت:

''من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم. واقعا که مایه ی شرم است که از سه پسر بچه ی پاپتی و نادان کتک بخوری. فکر میکردم پسر من باید زرنگ تر از اینها باشد. ولی ظاهرا اشتباه می کردم. بعد هم سری تکان داد و گفت این مشکل خودته باید خودت حلش کنی''.

چرچیل می نویسد، وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم، اول گفتم یکی یکی می توانم از پس شان بر بیایم ،آنها را تنها گیر می آورم و حسابشان را میرسم.

اما بعد گفتم نه، آنها دوباره با هم متحد میشوند و باز من را کتک می زنند، ناگهان فکری به خاطرم رسید. سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم، وقتی مدرسه تعطیل شد به آرامی پشت سر آنها حرکت کردم، آنها متوجه من نبودند. سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم '' هی بچه ها صبر کنید'' بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم.

آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند و تشکر کردند. من گفتم "چطوره با هم دوست باشیم؟!" بعد قدم زنان با هم به طرف خانه رفتیم.

معلوم بود که کار من آنها را خجالت زده کرده. پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه می رفتیم و با هم برمی گشتیم. به واسطه ی دوستی من و آنها تا پایان سال همه از من حساب می بردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرأت نمی کرد با من بحث کند. روزی قضیه را به پدرم گفتم. پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت:

''آفرین نظرم نسبت به تو عوض شد
اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم
تو چه داشتی؟
یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان
عصبانی و انتقام جو
اما امروز تو چه داری؟!

یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست
جوان و قدرتمند:D

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

اژدرخان ...

به نظرت همتی خوبه یا خاندوزی ؟!!

اختلاف زمین تا آسمان است .....

یه همتی رای اعتماد بگیره ، همه چی درست میشه .... چون اقتصاد درست میشه ....

اژدرخان ...

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

من ذوب در خاکم هستم
درکش واسه تجزیه طلب ها سنگینه.

داورشاه:D

این ترازو قضاوت که تورا گشته نصیب

چه کسی داده به دستت که چنین خوش جهت است/:.yead.:/

[بهرام نامدار]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

داورشاه:D

این ترازو قضاوت که تورا گشته نصیب

چه کسی داده به دستت که چنین خوش جهت است/:.yead.:/

حاج اژدر ...

با اون آیدی تراختور بیا و جواب داور بده

خوب تو این آیدی ها نقش بازی میکنی ... خوب

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

گفت فرمانده خنثی سازی تحریم بودم اما دستش خورد و یهو منفجر شد و همه چیز رفت روهوا
به نظرم فرمانده نمیتوانم باید بهش گفت

دوستانی که اینجا از همتی طرفداری میکنند و میگن ایشون اقتصاد را از فروپاشی نجات داده یه ذره پل پشت سرشون را نگهدارند چون یه وقت رقیبش میاد اوضاع بهتر میشه و اونوقت همه حیثیت شما نه بلکه همه حیثیت علم اقتصاد و دانشگاه میره زیر سوال.
چون خیلی از دوستان تک بعدی نگاه میکنند و گویا نظرشون اینه که راهی جز آن راههای آشنایی که لابلای کتابها خواندهاند وجود ندارد در حالیکه پدیدههای انسانی تحت تاثیر عوامل بیشمار هست که خیلیهاش را ما نمیدونیم

کامنت ۳ سال پیش یک پایداری چی سایت ...

چطور رقیب بیاد بهتر میشه؟ .

دیدیم که بهتر نشد

حیثیت ما و حیثیت علم اقتصاد زیر سوال رفت ؟ یا چای دبش ظهور کرد ؟!

اقتصاد هم یک علم هست ...

ایران را تبدیل به موش آزمایشگاه کردید با تحمیل هزینه ی سنگین به کشور ...

البت احمدی نژاد اولین تان بود که تحریم را کاغذ پاره می دانست ...

امیدوارم ایرانی ها دیگر فریب نخورند و شبیه سال ۸۴ مصطفی معین ها را گم نکنند ....

[عباس انصاری]

پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

همیشه اصلاح طلبان سپر بلا بودند

[vion]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

کامنت ۳ سال پیش یک پایداری چی سایت ...

چطور رقیب بیاد بهتر میشه؟ .

دیدیم که بهتر نشد

حیثیت ما و حیثیت علم اقتصاد زیر سوال رفت ؟ یا چای دبش ظهور کرد ؟!

اقتصاد هم یک علم هست ...

ایران را تبدیل به موش آزمایشگاه کردید با تحمیل هزینه ی سنگین به کشور ...

البت احمدی نژاد اولین تان بود که تحریم را کاغذ پاره می دانست ...

امیدوارم ایرانی ها دیگر فریب نخورند و شبیه سال ۸۴ مصطفی معین ها را گم نکنند ....

درود بهرام خان
رییس جمهور منتحب که ما نیز تاییدیش کردیم روخوانی ساده را نیز بلد نیست.. چگونه میتونه از عهده الیگارش ها بر بیاد که هر یک منافع شون در عدم ثبات هست

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

درود بهرام خان
رییس جمهور منتحب که ما نیز تاییدیش کردیم روخوانی ساده را نیز بلد نیست.. چگونه میتونه از عهده الیگارش ها بر بیاد که هر یک منافع شون در عدم ثبات هست

بنده هم امیدی به این رییس جمهور ندارم اما به همتی و ظریف که اطرافیان او هستند امید بسیار دارم ( همتی اقتصاد و ظریف پشت صحنه ی سیاست خارجی )

امید دیگرم به اصلاحات از راس هرم قدرت هم هست ظاهرا از همان جا هم کلید خورده ( پورمحمدی نماینده ی راس هرم بود )

اگر جلیلی رای می آورد یحتمل اصلاحات مورد نظر احتمالی , در نطفه خفه می شد ...