اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[مگنوس کارلسن]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام عزیز

اره کتاب خیلی خوب است

شما بهتر بود اول کتابهای اقتصادی می خواندید

که با یک تیر دو نشان بزنید@};-

هم دانش بره بالا هم پول

اما کتابهای که خواندید خودشان هم ثروت هستند

نه جناب اوراسیا...اتفاقا شما یه پست واقعا ارزشمند ...تویکی از تاپیکها زده بودین...درباره مزایای نادانی....از اون روز که این پست رو خوندم...کلی دو دوتا...چهارتا کردم....به این نتیجه رسیدم که....نادانی گوهر کمیابی بوده...که من تمام عمر سعی در فرار ازش داشتم....

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

نه جناب اوراسیا...اتفاقا شما یه پست واقعا ارزشمند ...تویکی از تاپیکها زده بودین...درباره مزایای نادانی....از اون روز که این پست رو خوندم...کلی دو دوتا...چهارتا کردم....به این نتیجه رسیدم که....نادانی گوهر کمیابی بوده...که من تمام عمر سعی در فرار ازش داشتم....

خواهش می کنم جناب کارلسن
نادانی یک جور سلب مسئولیت با خودش میاره که سبب راحتی فرد است
اما دانستنی ها و به خصوص از نوع عمیقش مثل فلسفه
شخص را بسیار حساس و اسیب پذیر می کند
همچنین دانایان دوستان کمی دارند و تا حدودی منزوی می شوند

[davoo]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

واقعا چرا؟دانایان دوستان کمی دارن؟

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

کتاب لذت فلسفه یا کاخهای فلسفه

نوشته فیلسوف و تاریخ نویس برجسته ویل دورانت و همسرش اریل
را پیشنهاد می کنم بخوانید

با ادبیات بسیار شیرین
و مباحث جذاب نوشته شده در سال 1927

ان موقع ویل دورانت پیش بینی کرده بود تا قرن اینده چین اقای دنیا خواهد شد

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

واقعا چرا؟دانایان دوستان کمی دارن؟

سلام

اوائل تصور می شد به این دلیل دوستان کمتری دارند که زیاد در جامعه نیستند و مهارتهای ارتباطی شان کم است و ان هم به دلیل اینکه بیشتر با کتاب خوش هستند.

سپس متوجه شدند نه دلایل مهمتری دارد

1- وقتی دانا می شوی ادمهای شبیه به خودت خیلی کمتر هستند پس به صورت ریاضی احتمال پیدا کردن دوستی کمتر است

2- دلیل دیگرش این است که دانایان به قول لئوناردو داوینچی وقت و زمان را برای خودشان به گذاراندن وقت با دیگران ترجیح می دهند

یعنی به مرور متوجه می شوند اگر در تنهایی بیاندیشند و یا کتاب بخوانند بیشتر مطلب یاد می گیرند

3-دلیل دیگرش این است که کتاب خواندن به مرور زمان جذابیت های فیزیکی افراد را کاهش می دهد و انها در مکانهایی که جذابیت و ... شرطش است احساس ناخوشی دارند

4-باز هم علت دیگرش این است که انسان ها دوست دارند مورد تایید قرار گیرند و ستایش شوند
اما دانایان چون خیلی از مطالبی که دیگران می گویند انها نه تنها خود بلد هستند بلکه بسیار بیشتر از ان در بحث اگاه هستند و در نتیجه شخص مقابل را تایید نمی کنند و نتیجه ان میشه که از نگاه دیگران ان فرد مهربان نیست یا خودخواه است و محبوبیت وی بسیار کاهش پیدا می کند

[Auschwitz]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[QUOTE=EURASIA;1044378]کتاب لذت فلسفه یا کاخهای فلسفه

نوشته فیلسوف و تاریخ نویس برجسته ویل دورانت و همسرش اریل
را پیشنهاد می کنم بخوانید

با ادبیات بسیار شیرین
و مباحث جذاب نوشته شده در سال 1927

ان موقع ویل دورانت پیش بینی کرده بود تا قرن اینده چین اقای دنیا خواهد شد[/QUOTE

به به لذت بردم از مشارکت دوستان
آره کم دونستن نعمت بزرگیه و شکر خدا من ازون بهره مندم
جناب یوریشیا ارشد ک میخوندم یک استاد داشتیم توصیه ای کرد مبنی بر این که هر دانشجویی باید یک کتاب الفبای فلسفه بخونه فرقی هم نمیکنه رشتش فیزیک باشه یا ادبیات, معماری, پزشکی و غیره
ایشون چنتا کتاب رو هم معرفی کردن به زبان انگلیسی ولی گذشت سالها و بی توجهی اون دوران منجر به مطالعه این مبحث نشد. حالا سپاسگزارمیشم اگر شما یا هر دوستی همچین کتابی رو سراغ داره معرفی کنه

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[QUOTE=Auschwitz;1044396]

کتاب لذت فلسفه یا کاخهای فلسفه

نوشته فیلسوف و تاریخ نویس برجسته ویل دورانت و همسرش اریل
را پیشنهاد می کنم بخوانید

با ادبیات بسیار شیرین
و مباحث جذاب نوشته شده در سال 1927

ان موقع ویل دورانت پیش بینی کرده بود تا قرن اینده چین اقای دنیا خواهد شد[/QUOTE

به به لذت بردم از مشارکت دوستان
آره کم دونستن نعمت بزرگیه و شکر خدا من ازون بهره مندم
جناب یوریشیا ارشد ک میخوندم یک استاد داشتیم توصیه ای کرد مبنی بر این که هر دانشجویی باید یک کتاب الفبای فلسفه بخونه فرقی هم نمیکنه رشتش فیزیک باشه یا ادبیات, معماری, پزشکی و غیره
ایشون چنتا کتاب رو هم معرفی کردن به زبان انگلیسی ولی گذشت سالها و بی توجهی اون دوران منجر به مطالعه این مبحث نشد. حالا سپاسگزارمیشم اگر شما یا هر دوستی همچین کتابی رو سراغ داره معرفی کنه

سلام عزیز

من هم خوشحالم که با شما و باقی دوستان هم کلام هستم

باید ببینیم تعریف فلسفه چیست؟

فلسفه یعنی دوستدار دانایی

هر کس که دانایی را دوست داشته باشه ( نه لزوما برای پول یا هر چیز دیگری) یک جور خودش فیلسوف است

کتاب های زیر برای شروع خیلی خوب هستند

1- خوداموز فلسفه نوشته مل تامپسون
2-بزرگان فلسفه نوشته هنری توماس
3-دنیای سوفی نوشته هرمس
4- تاریخ فلسفه غرب نوشته برتراند راسل
5- تاریخ فلسفه سیاسی نوشته حسین بشریه
6- لذات فلسفه نوشته ویل دورانت

[M.DALAHOO]

پاسخ : جــــو بــــازار

داستان ملی شدن نقت ایران را نمیتوان جدا از مبارزه ایرانیان برای برقراری حکومت مشروطه مورد بررسی قرار داد. مبارزه ای که هدف اصلی آن از میان برداشتن قدرت مطلقه پادشاهانی مستبد بوده که یکی از اعمال خود سرانه آنان را اعطای امتیاز به بیگانگان، برای انتفاع شخصی تشکیل میداده است.
یک صحنه قابل تذکر وبه یاد ماندنی از دادگاه که نویسنده کتاب، خود شاهد آن بوده لحظه ای بوده که مصدق گفته عدم توافق او با شاه منحصر به مواردی بود که شاه ملاحظه و رعایت قانون اساسی را نمیکرد اما به طور قطع بدانید که عدم توافق میان پادشاهان و نخست وزیران چیز تازه ای نیست و برای مثال اشاره به اختلافاتی کرد که میان ادوارد هشتم پادشاه انگلیس و استانلی بالدوین نخست وزیر آن کشور پیش آمد. اما قبل از اینکه سخنان مصدق به پایان برسه دادستان فریاد کشید:( خفه شو و سرجایت بنشین. چطور ممکن است نخست وزیری بخودش اجازه دهد با نظریات پادشاه مخالفت کند!!!!!؟؟؟؟؟ چنین چیزی به هیچ وجه نمی تواند اتفاق بیفتد) مصدق نشست، ودر حالی که گویی در وضعی است که میخواهد چرتی بزند سر خود را روی شانه وکیل مدافعش گذارد . رییس دادگاه چندین بار به او اخطار کرد که بلند شو وبه مدافعات خود ادامه بده، اما مصدق با لحنی پر از کنایه جواب داد: ( چون من از فرمایشات آقای دادستان نظامی لذت میبرم ترجیح میدهم تمام مذاکرات دادگاه توسط ایشان انجام شود.)...............

مک گی مینویسد:سئوالی که باقی می ماند این است که آیا مداخله آمریکا در ایران- در دراز مدت - به نفع آن کشور بوده است؟ آن طور که جرج مک گی می نویسد: ( نتایج کودتا در ایران از دست رفتن چشمگیر اعتمادی بود که قبلآ ملل جهان به آمریکا بسته بودند. بویژ ملتهایی که در راه کسب آزادی و استقلال خود مبارزه میکردند) ( وقتی آمریکا در ایران روشی متضاد با گذشته در پیش گرفت، مللی که به آن کشور به عنوان مدافع آزادی ودمکراسی می نگریستند، بکلی سرخورده شدند و از توهم بیرون آمدند. ) آن طور که ویلیام دو گلاس قاضی سرشناس آمریکایی آظهار نظر می کند: ( مصدق که افتخار دارم او را دوست خود بدانم، براساس تعریفی که لافولت- نوریس از دمکراسی به دست میدهد، یک دمکرات واقعی بود. مابا انگلیسیها همدست شدیم تا اورا خرد کنیم. گرچه در این کار موفق گردیدیم اما از آن پس دیگر در خاور میانه ( آمریکایی ) اطلاق شرافتمندانه ایی محسوب نشد.)
ایالات متحده آمریکا موفق شد مصدق را، که توانسته بود برای نخستین بار پس از دهها سال به مردم کشورش احساسی از غرور ملی بدهد، و اساسی برای یک دمکراسی مشروطه واقعی بریزد، در هم بشکند. بدتر از این آمریکا ایفای نقش حامی و محافظ یک شاه خود کامه را به عهده گرفت، ولی تا سال 1978، یعنی وقوع انقلاب در ایران متوجه نشد که سیاستش از اساس نادرست بوده است. امروز پل نیتز یکی از سیاستمداران فراوانی در آمریکاست که عقیده دارند ایالات متحده آمریکا با مقید کردن خود به حفط چیان-کای- شک در چین و شاه در ایران مرتکب خطای فاحشی شد.

[b4city]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

مهم نبست جناب بیفور، وقتی خود آمریکایها میگن ما در مورد کودتا در ایران اشتباه کردیم و بذر انقلاب 1978 را در ایران کاشتیم و عذر خواهی میکنند و یکی میگوید نه، این حز بی سوادی پر رویی و بی اطلایی و...... چیز دیگری نیست و مردم ایران بعد از جریان آقای هالو فهمیدن که دشمن واقعی ملت ایران همین شاه پرستان هستند و خیلی از حزب الهی ها را رو سفید کردند. همین ها ییکه این چند روز بمن توهین کردند، با اطمینان به شما عرض میکنم که در عمرشان هزینه خرید کتابشان صفر بوده و به عمرشان پولی به کتاب نداده اند و تآتری نرفته اند و اساسآ هزینه فکری و خود سازی برای اینها مفهمی ندارد . و.....یکشون که دلال ماشینه، این جماعت معلومه که فکر و اندیشه اش در چه سطحی است و انتظاری هم از اینها نمیشه داشت، خوش بحال جمهوری اسلامی برای دشمناش. که البته شهامت دشمنی هم ندارند و فقط لاف میزنند و فحاشی و توهین میکنند، چون اینها جماعت بز دل و راحت طلبی هستند که حتی در یک راه پیمایی هم شرکت نمیکننند، چه رسد به..........که آنها کار مردهاست.

درود جناب دالاهو
دلخوری شما را درک میکنم
کوچک تر از اونی هستم که بخوام به شما روش کار یا پندی دهم هرگز چنین نیست شما بزرگوارید
ولی مطلبی دارم که با فروتنی تمام میگم

توافقی با شخصی کردن موضوع بر اساس ایدی خاصی از دوستان ندارم . اختلاف نظرها نباید با ادبیات تند پاسخ بگیرد و این مورد باید بصورت متقابل باشد
عملکردهای این طیف سیاسی که نام بردید تعریفی نداره و منم قبلا از گفتار و کردار ها شکوه داشتم ولی در این حدی که دشمن مردم بنامیم !! قابل بحث و تامل است

در مورد دوستان این جستار ، حداقل از طرف خودم میتونم بگم که بنده با هر دوستی مجازی در این تاپیک هر اختلاف عقیده ای داشته باشم ولی از صمیم قلب ارادت ها بدون کم و کاست باقی است

با ایدی گنجشک گرامی هم چندی قبل تنش داشتم و شاید در مورد عقایدشون قضاوت نه چندان صحیحی هم داشتم و بابت نقل قولهائی که احیانا باعث دلخوریشون شده عذر خواهی میکنم . البته همین الان هم با ایشون هیچ مشکلی در این فضای مجازی ندارم

امیدوارم در چنین مباحثی ارامش و احترام متقابل بیش از پیش برقرار باشد هر چند در کلیت فضای مجازی چه همین جستار و چه شبکه های اجتماعی ، وضعیت برخورد های متقابل چندان جالب نیست و قبلا هم گفتم در بدترین شرایط خودش در چند دهه گذشته قرار دارد

من از شما و دیگر دوستان خواهش میکنم نقدها را ارام تر و ملایم تر بیان کنیم . الته برای چندمین بار میگم بصورت متقابل

[مایکل داگلاس]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود و ارادت
هر چند ممکنه از این کامنتم دلخور شوید ولی ناچارم به زبان بیارم . نظر کلی است به شما بزرگوار هرگز منظوری ندارم
چپ در دنیا نمرده
شاید بشه گفت اون چپ عصیانگر و دگرگون خواه که بخشی از دنیای غرب را مالیخولیا میدانست و برایش شمشیر از رو بسته بود مرده باشد

چپ سوسیال اتفاقا الان مد است و خیلی هم کارامد که در کل دنیای متمدن و دمکرات هم طرفدار دارد و هم کار امدی و انواع و اقسام احزابش در دنیا فعال هستند و بعضا در مقاطعی صاحب قدرت شده اند
حرف بهرام خودمون پیش اومد ، ایشون در اون حدی که فکر میکردیم نبود و حالا که نیستش بهتر است بنده نوعی براش هر کجا هستند ارزوی روزهای خوش و سلامتی داشته باشم و در مورد بخشی از قضاوتها و تند روی های خودم در دیالوگ دو طرفه ام هر چند نیستنش ولی عذر خواه هستم

از جمله همون تزی که داشت ، ای کاش همون مرداد 32 سلطنت به تاریخ پیوسته بود . ما الان گرفتار وضعیت کنونی نبودیم . از نظر من حرف درستی بود . همه این تضادهای عقاید من و شما و دیگران از اینجا ناشی میشه که همه گرفتاری ها را از تز 57 و عوامل 57 میدانیم که در کامنتت قبلی توضیح مفصل داده شد و به نقش و اثر این مصائب تحمیل شده فعلی برای خود پهلوی ها قائل نیستیم یا خیلی کم بهش بها میدیم و بیشتر به دنبال تطهیر انها هستیم

تز 57 نواختن چیست من متوجه نمیشم چرا بخشی از طرفدار پادشاهی اینجا و اونجا مطرح میکنند

اتفاقا چشم و گوشها باز شده و این تزها برای اینه که از یه سوراخ بازم گزیده نشی . این گزیده شدن بیش از پیش رنگ و بویش به مشمام میرسد
رفتار و گفتار و کردار پادشاهی خواهان خارج نشین در این خیزش سال گذشته تا کنون بهتر از قبل عیان شده اینو باید پذیرفت . تمامیت خواهی ، خود شیفتگی و خود برتر بینی که فقط ما خوبیم و ما ملی و وطن پرست هستیم و چی و چی ... ، و بقیه را باید ریخت داخل دریا به هیچ دردی نمیخورند ، خواهان استقرار تمرکز قدرت مرکزی و روز از نو روزی از نو ... دوری از هر گونه گفتگو و سازش و پذیرش تکثر و ادامه ماجرا

اصلا چیزهائی و رفتاری و گفتاری در حال شهود است که دمکراسی و حقوق بشر و سایر موارد فقط بازی با واژه هاست ، هدف چیز دیگری است

در ضمن همه مخالفان این جریان را نمیشه تز 57 ای تلقی کرد و همچون صندوقچه برچسب زنی در سیستم فعلی مدام برچسب زد . اینطور نیست که هر کی با پهلوی ها نیست مشمول نقدهای مشابه باشد

سلام بیفور جان
لپ مطلب و تمام مشکلات مملکت همان قسمت از نوشته شما که بدرستی هم بهش اشاره کردی.فقط چند لغت را جا انداختی

تمامیت خواهی ، خود شیفتگی و خود برتر بینی عده ای اقلیت که خود را اکثریت میبینند و اکثریت را اقلیت میبینند.

[b4city]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود بیفور جان
ممنون بابت مشارکت در بحث
فکر میکنم شما پستهای قبلی بنده رو نخوندید لذا سوءتفاهم میشه
من در پستی از لغت روشنفکر اسم بردم ،
فلان دوست ، یک سری افراد رو وارد موضوع کردند که موضوع بحث من نبود
ظاهراً معنی روشنفکر از دید هر یک از ما با دیگران تفاوت داره
همه هم داریم بحث سیاسی میکنیم خیر سرمون !
لذا برای رفع سوءتفاهم از همه دوستان خواهش کردم تعریف خودتون رو از روشنفکری ایراد بفرمایند
شما هم لطف کردید مطلب بالا رو ارسال کردید ممنون تشکر
ولی تعریف خودتون از روشنفکری رو نگفتید بلکه بنده بی سواد هم چیزی یاد گرفته باشم

بیفور جان ، اونها رو ولش کن ، تعریف خودت از روشنفکری چیه ؟

ایضاً گفتم بهتره قبل از شروع بحثهای سیاسی ،
یک تعریف و تفاهمی از مفهوم لغات و اصطلاحات مورد بحث داشته باشیم تا سرمون کلاه نره

یا برعکس ، اینکه بی جهت با همدیگه دعوا نکینم
که دست آخر معلوم بشه قضیه مولوی
انگور و عنب و ازم و استافیل ، منظور همگی یک چیز بوده !

درود
شما دو کامنت در مورد روشنفکری داشتید و من برداشتم این بود و هست که این کنایه ای باشد به مخالفان رژیم گذشته که در اون مقطع زمانی اصطلاح روشنفکر به بخشی از انها اطلاق میشد بجز قشر مذهبی
هر چند همون بخش مذهبی هم از دید خودشون روشنفکر بودند و هستند !!! /:.negaran.:/

به همین دلیل من در کامنتهای قبلی مباحث را بر اساس قیاس مخالف و موافق بر اساس روشنفکری شون بیان کردم و معتقد بودم و هستم مفاهیم روشنفکری کنونی در جامعه مدیون بخشی از همان مخالفان است در این تردیدی نیست . بخشی از مخالفان گذشته انسانهای شریفی بودند و تا اخر عمر شریف زیستند و این شرافت را به اثبات رساندند و از دنیا رفتند

و اما روشنفکری چیست و به کی روشنفکر میگن

تعاریف را برخی دوستان گفتند و نکات خوبی اشاره کردند و تکرارش دیگه لزومی نداره

من فقط مواردی غیر تکراری را اضافه میکنم خلاصه کلام اصول انسانی و اخلاقی مد نظرش باشد و در یک کلام انسانی نیکو سرشت باشد . روشنفکر وجدان بیداری دارد یا باید داشته باشد
بینش انتقادی سر لوحه کارش است
از انواع و اقسام نقدهای سیاسی اجتماعی مذهبی اقتصادی و ... هراسی ندارد و البته متقابلا نقد پذیر هم باشد

فقط در بیان زیبا سخن گفتن کفایت نمیکنه . وجدان بیدار جامعه باشد . درد شناس جامعه باشد و در پی دردمان دردها

در تزریق و ارمغان اوردن پیامی خاص ، نگرش ، عقیده و فلسفه برای جامعه ، پیشرو باشد

منافع مادی و شخصی را بر جمعی ارجح نداند این موضوع خیلی مهم است
روشنفکر بیشتر کارش القای حس مثبت و نیکوی فکری است و تولید اندیشه و کمتر عملی ، ولی در عمل هم باید پایبند به تفکراتش باشد با کمترین تناقض

اندیشه و عملکردش با مبانی حقوق بشری فعلی که بولد جهانی است به قول معروف بخونه و تضادی نشون نده

دوستی گفتند روشنفکر نمیتونه پیابندی به هیچ دینی داشته باشد . به نظر من روشنفکر الزاما نباید بدون هیچ اعتقادی به دین و مذهب باشد . در کنارش عقاید دینی هم مشکل زا نیست به شرطی که فقط شخصی و زندگی شخصی باشد باشد نه اینکه روشنفکری را با دین توجیه کنیم

منم معتقدم روشنفکری دینی بی معناست ولی این مشکل از اینجائی اغاز میشه که فرد دیندار قصد داشته باشد مفاهیم روشنفکری را با دین توجیه کند و براش توجیه مدهبی بیاره که مثلا فلان دین با فلان مورد روشنفکری تضادی نداره

البته اینم باید گفت کمتر انسانی یافت میشه که جمیع این خصوصیات را همراه داشته باشد . باید نسبی قیاس کرد

[b4city]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

در جوانی کسانی هستند که برات بت میشن،حالا هر نوع بتی،برای بنده یه زمانی شریعتی،مصدق ،بهجت،حسن زاده املی،مطهری و...خیلی مقام بالایی داشتن ،ولی وقتی کم کم سنی میگذره و تجربه روزگار به موهات میشینه تقریبا تمام این بت ها برات شکسته میشه (حتی بت های اعظم)،کوتاه و مختصر بنده هم تا سالها فکر میکردم کار شاه در عزل مصدق به نوعی کودتا یا مخالفت با مردم بوده ولی در این سن و سال به این نتیجه رسیدم اگر شاه مصدق رو سرنگون نمیکرد بی تردید ایران زیر دست عوامل توده و کمونیست میفتاد وایران زودتر از دوران امروز تحت سیطره شوروی قرار میگرفت،شاید از معدود مواقعی که روحانیت درست فکر کرد و عمل کرد همین حمایت کاشانی از شاه بود

لطف کنید بگید چطور به این نتیجه رسیدید ؟ اینها حدس و گمان است . همون استدلالی است که برخی دلیل دخالت امریکا در کودتا را همین مورد عنوان میکنند
هر چند حزب توده در اون مقطع زمانی فعال و پر سر و صدا بود ولی دست بالا را ملی ها داشتند که هرگز توافقی با تاثر و نفوذ شوروی قرار گرفتن دستور کارشون نبود

فرض کنیم این حدس شما به وقوع می پیوست اونم برای مقطعی خاص و کوتاه ، تا ابد که نبود ، ایا بازم به حکومت اسلامی کنونی میرسیدیم ؟

[b4city]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

طبق اصل ۵۰ قانون مشروطه اختیارات قشون با پادشاه هست...اختیار جنگ هم با پادشاه هست...یکبار برای گرفتن اختیارات بیشتر در سال ۱۳۳۱ قهر کرد و استعفا داد...خود شاه به توصیه کاشانی و مردم حتی مخالف نظر سنا حکم نخست وزیری مصدق رو امضا کرد...مصدق گفت افزایش اختیارات برای اصلاح امور مملکت نیاز دارم...همون هم مجلس برای ۶ ماه بهش اعطا کرد...مگه مصدق ادعای مشروطه خواهی نداشت؟؟؟پس چرا این همه مخالفت داشت!!!!
فضا هم در نظر بگیرید که تازه یک مملکت مثل یک کودک نوپا داره رشد میکنه...این آقا همه چیز رو یک شبه میخاست اصلاح بکنه و این هم نه با روش قانونی!!!

درود
هر چند باید شرایط زمانی 117 سال پیش را در نظر گرفت که شاید ملاحضه کاری شده و اختیارات شاه را در قانون اساسی مشروطه مثلا قرار بوده محدود کنند ولی بازم قانون عزل و نصب نخست وزیر دست شاه بوده . این چه مشروطه ای بوده !!! یا قشون نظامی بازم باید تحت فرمان شاه باشند و دستور جنگ هم با شاه !!! اون وقت به این میگفتند کاهش اختیارات شاه /:.negaran.:/

عرض کردم احیانا کمتر از این اختیارات را پیشنهاد میکردند توسط مظفر سلطان امضا و توافق نمیشد وگر نه احتمال زیاد روشن اندیشانی که برای این هدف مبارزه کردند بیش از این قصد داشتند اختیارات شاه کاهش یابد . شاید گفتند فعلا همینم غنیمته
عزل و نصب نخست وزیر باید به دست وزرا می بود

مشروطه در همون حدی هم که قانونی بود بازم اجرا نشد و نقض شد . اولین سفر و نشست و حضور ایران در شورای ملل اون زمان ( سازمان ملل کنونی ) را چرا باید شاه میرفت و نباید نخست وزیر بره ؟ شاه یک ماه به بهانه نشست شورای ملل بلند شد رفت امریکا

نخست وزیر باید اختیار بیشتری میداشت و به نظر من حق با مصدق بود
بی تعصب ، ایا سیاستمداری 72 ساله با نیم قرن سابقه کار سیاسی و حقوقی که عنوان نخست وزیری را هم یدک میکشید !!! باید بشینه تا یه جوان 30 ساله به اسم شاه بهش دستور بده چیکار بکن و نکن ؟

اگر شاه همون سال 31 تن داده بود و رفته بود نشسته بود تو کاخش و زندگیش را میکرد و اجازه میداد مملکت را سیاسی ها و کارکشته ها اداره کنند ، شاید همین الان هم شاه بعدی در کاخش بود و مملکت را سیاسی ها اداره میکردند و این همه بدبختی پشت بندش نبود

[b4city]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود ....بنای ادامه نداشتم ..چون بحث و سوال اصلی به حاشیه رفت ..ولی میان این بحث ها عیار افراد و دیدگاه ها معلوم شد ..اما در مورد به اصطلاح کودتا یا هرچی که اسمش رو بذاریم یک مثلی هست و البته در مثل هم چندان جای مناقشه نیست به این مضمون"خوم ندیمه سی ولی خالوم شنفتیه مردم له دیواخان خواردنه!"الانم جناب دالاهو در مورد کودتا همچی نظری را دارند که نمیدانند آنچه روز ۲۸مرداداتفاق افتاد چه بود اما شخصی را می شناسند که جایی شنیده شخص دیگری از آن به نام کودتا یاد کرده !!!...یک چماقی برداشتن هرکسی را که مثل ایشون فکر نمی کند با عنوان بیسواد و سلطنت طلب می کوبند!!!من نمیدانم نسل شما و شمای نوعی با چه رویی به سواد ومدرکتان می بالید وقتی شماهای غرب رفته و به قول خودتان روشنفکر و انتلکتوئل وبا سواد اختیارتان را دادید دست آخوندهای دوزاری و چپول های رنگارنگ و این بلا رو سرمملکت اوردید تازه دو قورت و نیمتان هم باقی هست و چیزی هم طلبکار؟؟؟دیگه دری به تخته خورد همین محمدرضاشاهی که از اسمش مانند بسم الله فراری هستین یه انقلاب سفید نصفه نیمه ای انجام داد نسل شما رو ازون شکل سنتی زندگی وارد مدار مدنیت کرد..وبه جایی رسوند ..دیگه حالا از برکت انقلاب !!غنایم و حاصل دسترنج دیگران رو تصاحب کردید و به الاف و اولوفی رسیدید.حق دارید بقیه رو دلال بخونید ..دیگه هرچی ساخت ریزپردازنده هسته ای و مونتاژ شاتل و تولید کامپیوترهای کوانتومی بود رو شما قبضه کردید!!کاری برا ماها نموند..دیگه منابعی نموند به اسم صادرات با رانت و واسطه بهش چوب حراج بزنیم !این یه فقره رو شما به بزرگی خودتون ببخشید!!در ضمن ما بلد نیستیم مثل بعضی ها با مشروب و منقل خودسازی کنیم!!نمیدانم اولین بار این جمله سواد و مدرک شعور نمیاورد را چه کسی گفته ولی به نظرم پر بیراه نگفته ..حداقل در عملکرد تحصیلکرده ها و فرنگ رفته های پنجاه و هفتی ها صدق می کند ..اما سخن اخر ...نسل شما وتاریخ ایران به عملکرد و تصمیم شاه در ۲۸ مرداد مدیون است .. حیات و ممات نسل شما مدیون آن اقدام بود ..اینکه انقلابی شد..علت آن به اصطلاح مرد بودن نسل شما نبود که الان سینه جلو دادید...علت ان قصور و ترحم و ملاحظه کاری نظام وقت بود و اشتباهات دیگری که شاه داشت وگرنه میباید شما را به جای دادن پاسپورت و اجازه خروج بغل دست رفقای شهیدتان دراز می کردند و نامتان میان صفحات جز تبهکاران وتروریست ها ضبط میشد ..اما در نهایت ..با این انقلاب شکوهمند اسلامی که واقع شد نسل شما یک عذرخواهی به نسل ما بدهکار است البته اگر از وجدان تاریخی چیزی در نسل شما موجود باشد..

ای بابا باز رسیدیم به این کامنت . ما را باش داشتیم از احترام متقابل حرف میزدیم
این نگاه افراطی و سراسر بعض و کینه اگر دردی از کسی دوا میکند بگید تا روشن بشیم . دقیقا چه دردی جز نفرت پراکنی و افزودن به بغض و کینه ها ؟
قبلا هم گفتم ، بنی امیه و بنی عباس با استوخان پوسیده قبلی ها چه میکردند . چطوره بریم استخوان های مرده ها را بیرون بکشیم و به اتش بکشیم ؟

شما ( کلی میگم . این تیپ فکری منظورمه ) نشستید اش سپیده دم تا انتهای شب فقط و فقط بد و بیراه و انواع اهانتها نثار انقلابی ها میکنید و همه بدبختی های چند دهه گذشته را با یقه گیری از انها خواهان جبران هستید . چه توقعی دارید طرف مقابل هم ارامشش حفظ شود .
دوست خوب بد جوری زدی به صحرای کربلا
اینطوری نیست که فکر میکنیم یه شاهی اومد و یه مشت بدبخت بیچاره را ادم کرد و به قول خودتون از فلان جا اورد بیرون و چی و چی . این نگاه 100% بدبختی است و رعیتی . این نوعی خاک بر سری ما بوده و هست که همواره خود را رعیت کسی بدانیم که اره اون ارباب ما را ادم کرد و اگر اون نبود ما الان داشتیم کهیر میز دیم و علف میخوردیم

این دیگه چه مدل تفکری است ؟ مگه شاه حالا هر شاهی میخواد باشه قبلی یا چند تا قبلتر ... از خزانه خودش یا باباش اورده و یا مال و منال شخصی خودشو به کسی بخشیده ؟ چرا یه کشور را صاحب ارباب میدونید که به رعیتش هاش رحم کرده پاسپورت داده و فلان ...
جای تاسف است این نوع نگرش دوست خوب . دقیقا این نوع نگرش یعنی پذیرش رعیتی و امادگی برای تکرار ان

و اما قسمت بولد شده انتهای ان که الان بهش رسیدم . سطر سطر خوندم و رسیدم بهش و بولد کردم واووووووووووووو /:.negaran.://:.negaran.:/
شرم اور است این نوع نگاه و ادبیات حالا برای هر کی میخواد باشه مقصر یا غیر مقصر

انبوهی از انقلابی های اون زمان نه بهره ای از سفره انقلاب بردند و نه هرگز شامل چیزی که شما نوشتید نیستند و نبودند و همانطور که کامنت قبلی هم گفتم شریف به تمام معنا بودند و شریف از دینا رفتند . این چه طرز حرف زدنه ؟ خیلی از اونا از ما در این تاپی خیلی خیلی انسان تر بودند که ماها انگشت کوچیکه اونا هم نستیم

دیگه شورش را دراوردید اقا
خب سلطنت طلبی همینه که شما نمایش خوبی دادید و خارج از کشور هم به خوبی در حال نمایش است . بازگشت استبداد و حکمرانی تفکرات فاشیستی

بوی فایشست محض میده این نگاه و لایک های زیرش . لایک شدنش دیگه واقعا ... چی بگم والا . شرم اور و مایه ننگ است زیر چنین مطالبی را لایک کردن
دمکراسی و حقوق بشر و عدالت اجتماعی و کوفت و زهر مار های خوش اب و رنگ و شعارهایی که سر داده میشه با این نوع نگاه میخواد بیاد ؟ ننگ به این دمکراسی

دیگه در این جستار شبه فاشیستی مطلبی ندارم ( شبه را بخاطر این گفتم که به همه برنخوره )

[علیرضا۱۲۳]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود
هر چند باید شرایط زمانی 117 سال پیش را در نظر گرفت که شاید ملاحضه کاری شده و اختیارات شاه را در قانون اساسی مشروطه مثلا قرار بوده محدود کنند ولی بازم قانون عزل و نصب نخست وزیر دست شاه بوده . این چه مشروطه ای بوده !!! یا قشون نظامی بازم باید تحت فرمان شاه باشند و دستور جنگ هم با شاه !!! اون وقت به این میگفتند کاهش اختیارات شاه /:.negaran.:/

عرض کردم احیانا کمتر از این اختیارات را پیشنهاد میکردند توسط مظفر سلطان امضا و توافق نمیشد وگر نه احتمال زیاد روشن اندیشانی که برای این هدف مبارزه کردند بیش از این قصد داشتند اختیارات شاه کاهش یابد . شاید گفتند فعلا همینم غنیمته
عزل و نصب نخست وزیر باید به دست وزرا می بود

مشروطه در همون حدی هم که قانونی بود بازم اجرا نشد و نقض شد . اولین سفر و نشست و حضور ایران در شورای ملل اون زمان ( سازمان ملل کنونی ) را چرا باید شاه میرفت و نباید نخست وزیر بره ؟ شاه یک ماه به بهانه نشست شورای ملل بلند شد رفت امریکا

نخست وزیر باید اختیار بیشتری میداشت و به نظر من حق با مصدق بود
بی تعصب ، ایا سیاستمداری 72 ساله با نیم قرن سابقه کار سیاسی و حقوقی که عنوان نخست وزیری را هم یدک میکشید !!! باید بشینه تا یه جوان 30 ساله به اسم شاه بهش دستور بده چیکار بکن و نکن ؟

اگر شاه همون سال 31 تن داده بود و رفته بود نشسته بود تو کاخش و زندگیش را میکرد و اجازه میداد مملکت را سیاسی ها و کارکشته ها اداره کنند ، شاید همین الان هم شاه بعدی در کاخش بود و مملکت را سیاسی ها اداره میکردند و این همه بدبختی پشت بندش نبود

درود بیفور جان
ببینید در مورد چه فضایی صحبت میکنیم...در اون مقطع زمانی بعد از سالها ما رسیدیم به پادشاهی مشروطه...همین دو خط قانون مشروطه هم که شما بهش ایراد میگیرید در اون مقطع و از تاریخ امضای مشروطه تا همان سال ۳۱ چند بار نقض شد...اصلا در مقطع کنونی مگه اختیار قشون الان با چه کسی هست در مملکت ما...چه برسه به اون موقع...با اون جامعه و با اون سطح سواد که از دو تا جنگ جهانی هم آسیب دیده بود...اون موقع مشکل فقط در اختیار داشتن وزارت جنگ بوده؟؟؟؟
خوب یا بد بعد سالها به چهار تا خط قانون رسیده بودیم...همین لازم الاجرا بوده...شاید ده سال بعدش این قوانین متمم میخورند و اصلاح میشدند...شاید ۲۰ سال بعد از همون سال ۳۱ ما مجلس به مراتب قویتر و فضای رسانه ای پویاتر...اقتصاد محکمتر داشتیم...در فضایی آرامتر تصمیمات بهتر گرفته میشد...الان خوب شده بعد از ۷۰ سال هنوز اختیار قشون با همون یک نفر هست؟؟؟؟ علاوه بر اختیار قشون یک شورا نگهبان هم داریم هر کسی از فیلترش میخاد رد بشه وکیل یا وزیر بشه باید آدم همون یکنفر که اختیار قشون رو داره تایید صلاحیتش کنه؟؟؟
۷۰ سال پیش مصدق مدارا کرده بود و از همون قانون نیم بند تمکین میکرد...خیلی مسایل به مرور زمان حل میشد