پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
درود جناب دالاهو
همه چیز کاملا قانونی هست
اینکه من را چرا تعلیق کردن و هم داستان داره و قانونی هست ، اصلا بودن ما تو این صندوق هم خودش .... بگذریم
ولی خوب پول دادیم دیگه
وکلا هم قبول نمی کردن خوباشون ، و مشورتشون همین مشورت های دوستان بود ، که از هیئت مدیره و نفراتی که هئیت مدیره رو میشناسن و ارتباط نزدیک تری دارن کانال بزنم ، که البته از همین طریق رفتم جلو ، ولی خوب قانون داخلی صندوق دقیقا بنده را تعلیق کرده ، صراحتاً و شفاف جای هیچ بحثی نذاشته
نهایتا گفتن خیلی شیک صحبت کن ( التماس کن ) ان شاء الله درست میشه ، ( به مراجع هم حتی نامه زدم ، بلکه از باب فقه و اصول گشایشی بشه ، یک مشت ایشالا ماشالا جواب دادن ، چنتا نامه دیگه نوشتم جوری که ایشالا ماشالا نشه جواب بدی ، آخرش آرزوی توفیق کردن ! ) قرار شد که بشکل غیر رسمی یک چیزی به ما بدهند ، یکسری نامه نگاری ها ، ما هم خوشحال که گرفتیم دیگه ، یک مقدار بدو بدو ، و تو ذهن خودمون که اگر این رو دادن بگیریم اگر اون رو دادن بگیم نه و ناز کنیم ، خلاصه از وسط هاش احساس کردم دارن می پیچوننم ، معترض شدم ، گفتن بنا به قانون این هم شدنی نیست ! خداحافظ شما ، گفتم خوب از بالا نامه آوردم ، گفتن اگر می خواستن ! خودشان با ما تماس می گرفتن و یک اقدام بفرمایید و یک سریعا چیز گرددی چیزی به ما می گفتن ، هیچ دیگه درخواست جدیدمون هم که اینجور پاسخ دادن که قانون همینه که هست قصد تغییر قانون هم که هیچی ، اصلاح قانون هم فعلا تو برنامه امون نیست و خدانگهدار شما ، و من الله توفیق!
والا زمستون تو فکر بودم با شمشیر برم وحشی بازی در بیارم ، شده اعدامم بکنن حداقل حقم رو گرفته باشم
قبل عید تو فکر بودم برم خودسوزی کنم با یک پلکارد که اینا حقم را خوردم
تهش کارمون کشید به التماس ( خوبم التماس کردم ، مدل های مختلف داره التماس ، کلی مشاوره کردم سر اینکه چی بگم چی نگم چطور التماس کنم تاثیر گذار باشه )
============
میدونی جناب دالاهو
یک رودخانه ای بود ، ما پایینش داشتیم کشاورزی می کردیم ، یک عده ای اومدن شروع کردن به سد ساختن ، ما هم از شیر دام می دوشیدیم میدادیم بهشون بندگان خدا بودن ، حتی تو ساختن سد هم کمکشون می کردیم ، با مزد اندک ، میگفتن این سد را داریم برا شما میسازیم !
سد ساخته شد
گفتن آب پشتش برای مردم شهر هست ! راست هم میگن ، قانونی هم هست ، نمیشه هم بری ادعا کنی مردم یک شهری معترضت میشن ، مگه جمعیت دهات ما گنجشکا چند نفره
گفتیم آقاجان قبل از اینکه شما بیاین اینجا دشت و مزرعه ما بود ، داشتیم زندگیمون رو می کردیم ، بعدش شما اومدین ، حالا از آب رودخونه خودمون به خودمون نمی دین ؟
ما چیکار کنیم ، زمینمون آب می خواد مگر بدون آب میشه کشت و زر کرد
میگن تو قانون ما چیزی در مورد کشت و زر شما ننوشته ، فقط نوشته آب پشت سد را باز نکنید خکشسالی هست ( پاسخ زشتی هم امروز بهم دادن که این همه جا ، چرا نمیری جای دیگه ، بهش هم بگم د آخه بی وجودان قبل از اینکه تو بیای تو این صندوق ما سهم دار بودیم تو این خراب شده ، ناراحت میشه )
===========
با اینجور قوانین چه میشه کرد جناب دالاهو ؟ این آب حق زمین های من بود که دارن میگیرن میدن به شهرها و... جد در جد ما رو این زمین ها بودن
در اصل توسط M.DALAHOO پست شده است
View Post
همه چیز کاملا قانونی هست
اینکه من را چرا تعلیق کردن و هم داستان داره و قانونی هست ، اصلا بودن ما تو این صندوق هم خودش .... بگذریم
ولی خوب پول دادیم دیگه
وکلا هم قبول نمی کردن خوباشون ، و مشورتشون همین مشورت های دوستان بود ، که از هیئت مدیره و نفراتی که هئیت مدیره رو میشناسن و ارتباط نزدیک تری دارن کانال بزنم ، که البته از همین طریق رفتم جلو ، ولی خوب قانون داخلی صندوق دقیقا بنده را تعلیق کرده ، صراحتاً و شفاف جای هیچ بحثی نذاشته
نهایتا گفتن خیلی شیک صحبت کن ( التماس کن ) ان شاء الله درست میشه ، ( به مراجع هم حتی نامه زدم ، بلکه از باب فقه و اصول گشایشی بشه ، یک مشت ایشالا ماشالا جواب دادن ، چنتا نامه دیگه نوشتم جوری که ایشالا ماشالا نشه جواب بدی ، آخرش آرزوی توفیق کردن ! ) قرار شد که بشکل غیر رسمی یک چیزی به ما بدهند ، یکسری نامه نگاری ها ، ما هم خوشحال که گرفتیم دیگه ، یک مقدار بدو بدو ، و تو ذهن خودمون که اگر این رو دادن بگیریم اگر اون رو دادن بگیم نه و ناز کنیم ، خلاصه از وسط هاش احساس کردم دارن می پیچوننم ، معترض شدم ، گفتن بنا به قانون این هم شدنی نیست ! خداحافظ شما ، گفتم خوب از بالا نامه آوردم ، گفتن اگر می خواستن ! خودشان با ما تماس می گرفتن و یک اقدام بفرمایید و یک سریعا چیز گرددی چیزی به ما می گفتن ، هیچ دیگه درخواست جدیدمون هم که اینجور پاسخ دادن که قانون همینه که هست قصد تغییر قانون هم که هیچی ، اصلاح قانون هم فعلا تو برنامه امون نیست و خدانگهدار شما ، و من الله توفیق!
والا زمستون تو فکر بودم با شمشیر برم وحشی بازی در بیارم ، شده اعدامم بکنن حداقل حقم رو گرفته باشم
قبل عید تو فکر بودم برم خودسوزی کنم با یک پلکارد که اینا حقم را خوردم
تهش کارمون کشید به التماس ( خوبم التماس کردم ، مدل های مختلف داره التماس ، کلی مشاوره کردم سر اینکه چی بگم چی نگم چطور التماس کنم تاثیر گذار باشه )
============
میدونی جناب دالاهو
یک رودخانه ای بود ، ما پایینش داشتیم کشاورزی می کردیم ، یک عده ای اومدن شروع کردن به سد ساختن ، ما هم از شیر دام می دوشیدیم میدادیم بهشون بندگان خدا بودن ، حتی تو ساختن سد هم کمکشون می کردیم ، با مزد اندک ، میگفتن این سد را داریم برا شما میسازیم !
سد ساخته شد
گفتن آب پشتش برای مردم شهر هست ! راست هم میگن ، قانونی هم هست ، نمیشه هم بری ادعا کنی مردم یک شهری معترضت میشن ، مگه جمعیت دهات ما گنجشکا چند نفره
گفتیم آقاجان قبل از اینکه شما بیاین اینجا دشت و مزرعه ما بود ، داشتیم زندگیمون رو می کردیم ، بعدش شما اومدین ، حالا از آب رودخونه خودمون به خودمون نمی دین ؟
ما چیکار کنیم ، زمینمون آب می خواد مگر بدون آب میشه کشت و زر کرد
میگن تو قانون ما چیزی در مورد کشت و زر شما ننوشته ، فقط نوشته آب پشت سد را باز نکنید خکشسالی هست ( پاسخ زشتی هم امروز بهم دادن که این همه جا ، چرا نمیری جای دیگه ، بهش هم بگم د آخه بی وجودان قبل از اینکه تو بیای تو این صندوق ما سهم دار بودیم تو این خراب شده ، ناراحت میشه )
===========
با اینجور قوانین چه میشه کرد جناب دالاهو ؟ این آب حق زمین های من بود که دارن میگیرن میدن به شهرها و... جد در جد ما رو این زمین ها بودن
نظر