اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[مگنوس کارلسن]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

آرامکو سودآورترین شرکت دنیا...بالاتراز اپل....
کدوم احمقی میگه عربستان گاوشیرده آمریکا...
گاوشیرده همونجاییه که ایرانخودرو...اعتلای خودکفائیشه

[ریسعلی دلواری]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

بچه ها من شهید شدم
شما ادامه بدهید
به امید روزی كه بنزین گرون بشه

[bahramkhaliran]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

دین = بیزنس
دین= تجارت
دین= راه كسب مقام و قدرت
دین = فر
دین= تحمیل
دین = زور
دین = رر
دین= تسلیم محض
والسلام
بقیه اش دستان سرایی هست

سلام
شیطان هم ازقسم خوردن به الله آدم وحوا رافریب داداین که جای خود دارد!

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

عرفان_قانعی_فرد

روزی که نخست وزیر مملکت به قانون مشروطه، انگشت وسط اش را نشان داد!

چرا به نسل جدید نمی گویند که، اول چه کسی قانون مشروطه را زیرپا گذاشت؟
روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، کشور را بهم ریخت تا ۳ روز بیشتر، نخست وزیر باشد!

ریشه بلوای ۵۷، در همین ضدیت با قانون مشروطه بود!
همین مصدقیون ( طرفداران مصدق) شرکت کننده در بلوای ۵۷، مخالف شخص و فکر شاه بودند و گفتند
چرا شاه به دنبال توسعه اقتصادی و پیشرفت است؟

شاه، حافظ قانون مشروطه و مشوق تحکیم و توسعه مبانی نظری آن بود.
همان کریم سنجانی و جبهه ملی و مهدی بازرگان و نهضت آزادی، درک و فهمی از اصول مشروطه نداشتند!
خودشان متهم در جنایات رژیم اسلامی اند.

هیچ کسی به اندازه خود مصدق السلطنه، و بعدها یارانش در ۵۷، ضد مشروطه نبوده و نیست.
همان کینه توزی با شاه، کشور به بن بست و سیه روزی کشانید.

همین نخست وزیر نالایق، مجلس ۱۷م را لغو کرد و به قول یحیی صادق وزیری:

"مصدق السلطنه علیه نظام قضایی کشور هم کودتا فرمود! ".

یک گردن کشی تمام عیار علیه نظام قانونی کشور دارای قانون مشروطه!

همه این سیه روزی ها در ایران ما، عاقبت و نتیجه همان بلوای ۵۷ است.

همه افسانه ها و روایات دروغ 57تی ها – چه مُصدقی ها ، چه خائنان توده ،

چه چپ های مارکسیستی و چه اسلامی ها - هم به مفت خدا نمی ارزند.

[علیرضا۱۲۳]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود بیفور جان ،
من هم موافقم این بحث انقلاب رو تموم کنیم و در مورد یک موضوع دیگه صحبت کنیم .
نظرت چیه در مورد عدالت صحبت کنیم ؟


نظر شما در مورد عدالت چیه ؟


مسئله 2483

شخص A داشت برا خودش زندگیشو میکرد
شخص B که در جستجوی منافع خودش بود
اومد کاری کرد که مقداری " ناراحتی" به شخص A وارد کرد و رفت
الان شخص A باید چکار کنه ؟
و اصولاً چه کاری میتونه بکنه ؟
فرض کن رفتی دادگاه ، قاضی بهت میگه :
خب حالا اتفاقیه که افتاده دیگه ، بی خیال بابااااا
شما به این قاضی چی میگی ؟

-----------------------------


تصور کنید یک الکترون در اربیتال خودش لَم داده و داره برا خودش حال میکنه
یهویی یک فوتون بیشعور از راه میرسه و مقدار E واحد ، انرژی به این الکترون بدبخت وارد میکنه
الکترون در اثر این ضربه ، برانگیخته میشه ( Excited Stat )
شما حدس میزنید بعدش چه اتفاقی می افته ؟؟؟
هیچی باباااا ، یه فوتون بیشعور یه کاری کرد ، بیخیال ، بخشش از بزرگانه !
به الکترون بگو در همون حالت برانگیختگی ، به زندگی خودت ادامه بده
به الکترونِ برانگیخته بگو سعی کن از گذشته عبرت بگیری


راستی معنی لغات " عبرت " و " نفرت " چیه ؟!



پینوشت :

به قول اون کاربر تالار بورس :

ادموند دانتس از شاتودیف گریخت !


فیلم - کنت مونت کریستو


.

درود
مثالی که در مورد الکترون و فعل برانگیخته شدن زدید جالب بود
بنظر من حداقل انتظار اون الکترون این هست انگیزه اون فوتون رو که زده زندگی الکترون و هم نسل های اون رو تباه کرده مشخص بشه!!!به چه انگیزه ای...آیا فوتون های دیگه هم دست داشتند...در اتاق فکر اوربیتالهای دیگه قبل از اقدام این فوتون در اینجا چه چیزی اتفاق افتاده..اینالکترون الان دنبال شفافیت هست...حالا بیاند به این الکترون بکند ببخش و به آینده فکر کن...خوب اول یک توضیح از گذشته بصورت شفاف باید بهش داده بشه!!!
حالا بیاییم در مورد روزگار خودمون بنویسیم...این موضوع که اصلا برای بنده قابل پذیرش نیست...که اون اصل که آقای منتظری و یا بقول دوستمون بیفور افراد دیگه ای مثل منتظری نقش داشتند کار همین چهار تا شپشو باشه!!!این هم در مملکتی که مستر ایت الله جیکاک ها جولان میدادند...این تاریخ باید شفاف بشه...ما اصلا نمیدونیم از کجا خوردیم...چی رو ببخشیم...مگه نسل های بعد معطل ببخش و گذشت ما هستند...اونها برای عبرت مطالبه شفافیت دارند...نه ببخش و گذشت و نگاه به آینده امثال ما!!!!

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

حکیم خیام نیشابوری یکی از آگاه ترین و داناترین افراد در تاریخ ایران بود.

در یکی از رباعیاتش میگه

گاویست در آسمان ، نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کنی از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین

پی نوشت:
گاویست در آسمان نامش پروین اشاره به صور فلکی خوشه پروین که شکل گاو است.

گاوی نهفته در زیر زمین اشاره به خرافات و روایات قدیمیها و شیادان دین فروش که می گفتتد زمین روی شاخ گاو

خیام میگه اگر بجای اعتقاد و یقین با عقل و خرد نگاه کنیم.
بین ای دو تا گاو ( گاوی که در آسمان بالای زمین و گاوی که نهفته زیر زمین )، مشتی خر می بینیم
اشاره به جاهلان ساده باور روی زمین
که هر خزعبلاتی را باور می کنند.

کاظم نادر علی

[امیدازاد]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

- اگر دکتر مصدق پیروز میشد...


در این هفت دههای که از واقعهٔ بیست و هشت مرداد میگذرد سؤال اصلی این بوده که این واقعه کودتا بود یا قیام ملی؟ اما من میخواهم در اینجا سؤال دیگری مطرح کنم: اگر دکتر مصدق در بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ از صحنهٔ سیاست ایران حذف نمیشد و توفیق مییافت که به حکومت خود ادامه دهد چه بر سر ایران میآمد؟

دوستداران دکتر مصدق و کلاً دموکراسیخواهان معتقدند که یک نظام دموکراتیک ملی در ایران برقرار می شد و کشور در مسیر آزادی و رفاه قرار میگرفت. به نظرم این دیدگاه بیش از حد خوشبینانه است. برقراری یک حکومت دموکراتیک در ایران آن زمان بهنظرم ناممکن بود. دموکراسی پیششرطهایی دارد که در ایران هفتاد سال پیش فراهم نبود. خود دکتر مصدق هم بیش از آن که سیاستمداری دموکرات باشد سیاستمداری انگلیسستیز بود و محبوبیتش هم در واقع بیشتر به خاطر همین به اصطلاح استعمارستیزیاش بود تا دموکراسیخواهیاش.

حالا فرض کنید مصدق موفق میشد شاه را کنار بزند و حاکم کشور شود. بیایید به صحنهٔ سیاسی کشور در آن زمان نگاه کنیم: حزب توده بیهیچ شک و تردیدی قدرتمندترین تشکل سیاسی در کشور است. این حزب با سازماندهی قوی در سراسر کشور نه تنها در بین مردم و کارگران بلکه در بین روشنفکران بیشترین طرفدار را دارد. هیچ عرصهٔ اجتماعی و سیاسی نیست که حزب در آن نفوذ نکرده باشد. از همهٔ اینها مهمتر ، سازمان مخفی نظامی حزب در ارتش بسیار قدرتمند است؛ حداقل هفتصد افسر تودهای در این سازمان عضویت دارند. این در حالی است که نیروهای ملی متفرقند.

با توجه به همهٔ این واقعیتها، دکتر مصدق فقط در صورتی میتوانست به حکومت خود ادامه دهد که با حزب توده وارد یک حکومت ائتلافی شود و حتماً میدانید که حکومت ائتلافی اولین شگرد غصب قدرت توسط کمونیستهاست. به احتمال زیاد در ابتدا چند منصب وزارتی غیر مهم به حزب توده داده میشد اما پس از مدتی، به دلیل آشوبها و آشفتگیهایی که تودهایها در کشور به وجود میآوردند (شگرد دوم کمونیستهای آمادهٔ غصب قدرت) مناصب کلیدی کابینه به تودهایها داده میشد و نهایتاً خود دکتر مصدق هم کنار زده میشد و حکومت کمونیستی ایران برقرار میشد. ناگفته پیداست که سازمان مخفی نظامی حزب هم گسترش بیشتری مییافت و همزمان کلیت ارتش و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی را هم مال خود میکرد و خلاصه نهایتاً ایران تبدیل میشد به یکی از اقمار اتحاد شوروی؛ و خب شما بهتر از من میدانید که این همسایهٔ شمالی ما همیشه به تمامیت ارضی ما بدترین آسیبها را زده است و چشم طمع به خاک ما داشته و باقی قضایا...

نتیجهگیری پایانی بر عهدهٔ خود شما.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

- اگر دکتر مصدق پیروز میشد...


در این هفت دههای که از واقعهٔ بیست و هشت مرداد میگذرد سؤال اصلی این بوده که این واقعه کودتا بود یا قیام ملی؟ اما من میخواهم در اینجا سؤال دیگری مطرح کنم: اگر دکتر مصدق در بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ از صحنهٔ سیاست ایران حذف نمیشد و توفیق مییافت که به حکومت خود ادامه دهد چه بر سر ایران میآمد؟

دوستداران دکتر مصدق و کلاً دموکراسیخواهان معتقدند که یک نظام دموکراتیک ملی در ایران برقرار می شد و کشور در مسیر آزادی و رفاه قرار میگرفت. به نظرم این دیدگاه بیش از حد خوشبینانه است. برقراری یک حکومت دموکراتیک در ایران آن زمان بهنظرم ناممکن بود. دموکراسی پیششرطهایی دارد که در ایران هفتاد سال پیش فراهم نبود. خود دکتر مصدق هم بیش از آن که سیاستمداری دموکرات باشد سیاستمداری انگلیسستیز بود و محبوبیتش هم در واقع بیشتر به خاطر همین به اصطلاح استعمارستیزیاش بود تا دموکراسیخواهیاش.

حالا فرض کنید مصدق موفق میشد شاه را کنار بزند و حاکم کشور شود. بیایید به صحنهٔ سیاسی کشور در آن زمان نگاه کنیم: حزب توده بیهیچ شک و تردیدی قدرتمندترین تشکل سیاسی در کشور است. این حزب با سازماندهی قوی در سراسر کشور نه تنها در بین مردم و کارگران بلکه در بین روشنفکران بیشترین طرفدار را دارد. هیچ عرصهٔ اجتماعی و سیاسی نیست که حزب در آن نفوذ نکرده باشد. از همهٔ اینها مهمتر ، سازمان مخفی نظامی حزب در ارتش بسیار قدرتمند است؛ حداقل هفتصد افسر تودهای در این سازمان عضویت دارند. این در حالی است که نیروهای ملی متفرقند.

با توجه به همهٔ این واقعیتها، دکتر مصدق فقط در صورتی میتوانست به حکومت خود ادامه دهد که با حزب توده وارد یک حکومت ائتلافی شود و حتماً میدانید که حکومت ائتلافی اولین شگرد غصب قدرت توسط کمونیستهاست. به احتمال زیاد در ابتدا چند منصب وزارتی غیر مهم به حزب توده داده میشد اما پس از مدتی، به دلیل آشوبها و آشفتگیهایی که تودهایها در کشور به وجود میآوردند (شگرد دوم کمونیستهای آمادهٔ غصب قدرت) مناصب کلیدی کابینه به تودهایها داده میشد و نهایتاً خود دکتر مصدق هم کنار زده میشد و حکومت کمونیستی ایران برقرار میشد. ناگفته پیداست که سازمان مخفی نظامی حزب هم گسترش بیشتری مییافت و همزمان کلیت ارتش و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی را هم مال خود میکرد و خلاصه نهایتاً ایران تبدیل میشد به یکی از اقمار اتحاد شوروی؛ و خب شما بهتر از من میدانید که این همسایهٔ شمالی ما همیشه به تمامیت ارضی ما بدترین آسیبها را زده است و چشم طمع به خاک ما داشته و باقی قضایا...

نتیجهگیری پایانی بر عهدهٔ خود شما.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ

•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe

همان اتفاقی که 57 براشون رخ داد : ))

بازرگان چند روز در قدرت بود ؟

بختیار چند روز ؟

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

همان اتفاقی که 57 براشون رخ داد : ))

بازرگان چند روز در قدرت بود ؟

بختیار چند روز ؟

احتمالا اولین کاری هم که می کردند، راه آهن سراسری رو منهدم می کردند
مثل برچیدن تاسیسات اتمی بوشهر تنها چند ماه بعد از بلوای 57،
که بیش از 90 درصدش راه اندازی شده بود.

[امیدازاد]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود
قرار شد بحث انقلاب و عواملش را تموم کنیم ولی شما دو مثال اوردی هر دو منظور دار !!! /.:blinksmiley.:/ چرا ؟ این که میشه با دست پیش کشیدن و با پا پس زدن

به همین دلیل من پاسخی به منظورم و مفهوم واژه های عدالت و عبرت و نفرت نمیدهم . عذرم را بپذیرید

مثال اولتون ... طرف رفته دادگاه و قاضی بهش میگه اتفاقی است افتاده ....
واضح است منظورت اینه من دارم میگم انقلابی است که اتفاق افتاده و بی خیال بابا

من نگفتم بی خیال . اندازه کافی سالهای سال است در موردش حرف زده شده و حلاجی شده
بله هنوزم میگم . اتفاقی است افتاده و بخشی از تاریخ است و باید پذیرفت . پذیرش به معنای تائیدش نیست ولی واقعیتی از تاریخ است . نپذیری هم تفاوتی در صورت مساله ندارد
خمینی هم بخشی از تاریخ است . مگه غیر از اینه ؟ تاریخ کره زمین و ایران است . تاریخ کره ماه و مرتبط با ادم فضائی ها که نیست
تاریخ اتفاقی است که افتاده و تموم شده . تاریخ کمتر از نیم قرن پیش را تحریف کنیم ؟

حالا این اتفاق را اگر دوستش نداری و نداشتی باید حلاجی کنی و تکرارش نکنی و برای بازسازی اون اتفاق راه و روش را درست انتخاب کنی و نگاهت به اینده باشه و برای ایندگان
حالا من صبح تا شب اینجا نق بزنیم و غمباره سر دهیم و فحاشی کنیم . این راه حل است ؟ اگر این راه حل است چرا سر سوزنی بعد از سالهای سال نق و غر و فحش ، نه تغئیری صورت گرفته و نه قدمی به هدف نزدیک شده ایم ؟

انواع و اقسام تئوری های جور واجور و اکثرا بی سند و مدرک ارائه بدیم که انقلاب کار خارجی ها بود یا شریعتی پروزه انگلیس بود و دلیل دفنش در سوریه فلان بود ... خب که چی ؟ اینها چه کمکی به چه هدفی میکنه ؟

عاقبت سوال من بی پاسخ می ماند . حاصلش چیست ؟

و مثال دومتون ... اونم مثل اولی دستش گردن همون است
بخشش را بردید زیر سوال و غیر مستقیم نوعی متلک به موضوع مورد بحث من دارید

در ادامه ، نظرم الزاما مرتبط با جناب عالی نیست . میتونه کلیت یابد به تفکری مشابه در کل جامعه

نبخشید مشکلی نیست . گفتم که اصلا کسی دیگه باقی نمونده که ببخشید یا نه
در ضمن من اصلا واژه بخشش بکار نبردم . دوستمون جناب امید ازاد چنین برداشتی داشت و منم شفاف سازی کردم . گفتم فیتیله نفرت و کینه و اعصاب خردی را بکشید پائین اونم برای ارامش خودتون . چون کمک که نمیکنه هیچ ، بازدارنده از هر نوع حرکت و فعلی است و نقطه بن بستی است برای اینده ای روشن بدون در نظر گرفتن ایندگان

حتی هستند کسانی که اگر حرف از بخشش به میون بیاد یا عذر خواهی انقلابی ها از مردم ... از بیان چنین مسائلی دلخور میشوند
از جمله جناب طیب خودمون که یک بار دلخور شد عذر خواهی برای چه ؟ هر چند من موضوع عذر خواهی را مطرح نکرده بودم

مشکلی که نیست . از امشب تا اخر سال 225 روز باقیست
شریعتی و بازرگان و خمینی و منتظری و ... هر انکه میشناسید دستی داشته لیست کنید حداقل لیستی 225 نفره . فکر میکنم میشه به این تعداد نام جستجو کرد
روزی 100 تا کامنت تف و لعنت و ننگت باد برای هر کدام اینجا بنویسیم

چه نتیجه ای داره ؟
مثال ورشکستگی زدیم ...
حالا مثال بیماری میزنم

شمای نوعی ( کلی میگم نه شخصی ) بیمار میشید . حتی خودتون در بیماری نقشی ندارید . سهل انگاری شخصی هم نکردید . بهترین تغذیه را داشتید
بدترین حالت را مثال میزنم . شما ویروس گرفتید ویروسی خطرناک و عامل انتقالش به بدن شما شخص دیگری بوده
همون التکرون لم داده بوده ... فوتون بیشعور از راه میرسه و ویروس را منتقل میکنه به بدن الکترون که من یا شمای نوعی باشی

حتی تعمدی هم در کار نیست . داشته با شما حال و احوال میکرده یا دست داده و خلاصه شما بیمار شدی
الان چه باید کرد ؟ یقه الکترون را گرفت و جد و آبایش را از گور کشید بیرون و فحش کشش کرد ؟ اون وقت دردی درمان میشه ؟ یا به دنیال درمان از طریقی دیگر بود ؟

در همون دوره کرونا چقدر از ما حتی در همین سایت این ویروس را از این و اون گرفتیم ؟ رفتیم یقه گیری از مسبب و ناقلش کنیم ؟
همسر پسر خاله من دقیقا میدونست این ویروس را از کی گرفته . طی بازدید و صرف شام ، بعد از برگشت دختر خواهرش که در سفری به شمال الوده شده بودند و علنی نکرده بودند . رفت بازدید و ... الوده شد و یک هفته بعد فوت کرد

اینارو به نقل بازماندگان میگم

طرف زده یکی دیگه را عمدی کشته . برای رضایت میرن چونه زنی
شما دوستان اینجا اکثرا با واژه هایی از این قبیل موافق نیستید . با انعطاف ، دیدگاهی ملایم ، در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی ،از خودگذشتگی و ...

جان عزیزاتون از حرفم دلخور نشید ولی این چیزی که من دارم در پس تفکر بخشی از دوستان می بینم کمی هراسناک است و البته مختص چند نفر اینجا هم نیست . متاسفانه عملکرد حکومت فعلی به حدی ناگوار بوده که وقتی زور کسی یا زور ما بهش نرسه روی میاریم به نفرت هر چه بیشتر و خشونت کلامی و عدم انعطاف و ... به اونائی که انقلاب کردند

هراسناک به چه دلیل ؟ ظهور و بروز خلخالی دیگر و تفکراتی مشابه
اقای هالو هم بعد از تنش چند ماه قبل در لندن در ویدئوئی همین موضوع را به شکلی دیگر عنوان کرد

از انتقام عده ای از انقلابی ها و ... گفت
این خشم و نفرتها در این حد و اندازه هنر نیست و کمکی نمیکنه . بازدارنده است و هراسناک

...سلام ...نه دوست عزیز ...ناراحتی برای چی ..تو این مدت انگی نمونده به ما نزده باشند !!از سلطنت طلب و بیسواد و فاشیست بودن تا کلی عنوان دیگه ...
ببینید ...پذیرفتن یا نپذیرفتن ...کار اومدن یا رد اونچه که اتفاق افتاد ...تفاوتی در اونچه که اتفاق افتاد رو نداره ..اصلا نخواهیم بپذیریم چی کار میتونیم یا چه کار میشه کرد ..ازین حیث حق با شماست و بحثی درش نیست
اما مساله اینجاست که تا این مسایل حل نشوند ...نمیشه برای اینده کاری کرد
قبلا هم صحبتش شد که این جریان مرداد ۳۲ استخوان لای زخمی بود که هیچ وقت خوب نشد وباور به کودتا مشروعیت سیاسی و کارکردی نظام سابق رو بهش اجازه استقرار نداد و باعث شد کلیه خدمات و دستاوردهاش نادیده گرفته بشه و بستری شد برای سو استفاده پنجاه و هفتی ها
الان هم اگر ما این مسایل رو مرور می کنیم برای این هست که دیگه اشتباهات اون تفکر و اون جریان و اون دوره دیگه آشکار شده و لازم هست که اون پرونده بسته بشه منتهی ذهنیت ها باید یک اجماعی در این مورد داشته باشند ویک ذهنیت غالب و جمعی برای گذر ازین جریان و آغاز یه مرحله جدید داشته باشیم ..

[Davar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

بهرام

خود مصدق در دادگاه، اشتباهش در خصوص، نادیده گرفتن دستور شاه برای عزل نخست وزیر رو پذیرفت و تبعید شد
ولی شما هنوز اندرخم یک کوچه اید، غیر از غرض ورزی! چی می تونه پشت افکارت باشه؟
صفحه بهرام رو چرا بستید؟

[Madeiniran]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

احتمالا اولین کاری هم که می کردند، راه آهن سراسری رو منهدم می کردند
مثل برچیدن تاسیسات اتمی بوشهر تنها چند ماه بعد از بلوای 57،
که بیش از 90 درصدش راه اندازی شده بود.

کی به کیه سال ۵۷ ۹۰ درصد نیروگاه راه اندازی شده بود /.:biggrinsmiley.:/
قرارداد سال ۵۴ با زیمنس آلمان در مورد نیروگاه بوشهر میگه قرار بوده سال ۶۴ تحویل بده

[MOSTAFAVI]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

?ایران بر قله حقوق بشر!

?عفو بینالملل در سال 1976میلادی (1355 شمسی) وضعیت حقوق بشر و آزادی بیان در زمان محمدرضا شاه را این گونه توصیف میکند: تعداد زندانیان سیاسی ایران بین 25 تا 100 هزار نفر برآورد میشوند و هیچ کشور دیگری در جهان از نظر سوءسابقه در حقوق بشر به پای ایران نمیرسد.

?ایران جان فوران، ص466

(۲۳ سال بعد از عزل مصدق )

[MOSTAFAVI]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

?همه را اعدام کنید!

?اسدالله علم وزیر دربار، نخستوزیر و از نزدیکان شاه در خاطراتش مینویسد: عرض کردم: اگر شاهنشاه کسی را اعدام میفرمایید، در حقیقت به خونخواهی این بیگناهان است (که توسط چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق کشته شدهاند). فرمودند: درست میگویی و این چند نفر را که عفو کردهام -البته نمیشناسم- همانهایی است که پس از رسیدگی معلوم شده خیلی مقصر نبودهاند. عرض کردم: خدا به اعلیحضرت همایونی عمر بدهد. اگر واقعاً دست کسی به خون آلوده نباشد چرا باید کشته شود؟

?[برای] صرف همکاری با محرکین، مجازات اعدام زیادی است. شاهنشاه فرمودند: ولی در قانون محاکمات نظامی اینها هم متهم در آشوب و بلوا هستند و باید اعدام شوند. عرض کردم: درست است، ولی وجداناً صحیح نیست. چه بسا که راه بیایند و بعدها اصلاح شوند. فرمودند: مثل این است که تو هم پفیوز شدهای. عرض کردم: ممکن است.

?خاطرات علم، ج2، ص28

[MOSTAFAVI]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

?وقتی پاسپورت و ویزا برای مسافرت داخلی لغو شد!

?گرفتن پروانه مسافرت برای انجام مسافرت های داخلی را باید یکی از عجیب ترین عجایب دوران دیکتاتوری رضاشاه به شمار آورد. مردم مجبور بودند برای انجام مسافرتهای داخلی از اداره شهربانی مجوز دریافت کنند. در یکی از اسناد کفیل اداره شهربانی که مربوط به بعد از سقوط حکومت رضا خان و لغو این پروانه عجیب است می خوانیم:

?«برای رفاه حال عامه از امروز گرفتن پروانه مسافرت از طرف اداره کل شهربانی ملغی شده است و مردم می توانند بدون پروانه در داخله کشور مسافرت نمایند. پاسهای جاده های اطراف شهر نیز که برای بازرسی پروانه مسافرین تاسیس شده بود از امروز برچیده شد»

?منبع: روزنامه ایران، شماره ۶۶۸۳، چهارممهرماه۱۳۲۰