اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[bahramkhaliran]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

خوب دیگه بورس از شنبه مثبته داعش قبول کرد بین آخوندا و عزرائیل میانجه گری کنه

سلام
الان یک پشت کوهی هم فهمیده که داعش یعنی اسرائیل!
یعنی شما هنوزنمی دانید یا ماراخرتصورکرده اید!؟

[abdollah000]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

دستت درد نکنه دیگه ما را عوام کردی فرستادی بیخ دیفال !!!

اساتیدی مانند شما رو نگفتم
شما جواب رو درست حدس زدیدی

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

/:.rolleyessmileyaniدرود جناب اورسیای بزرگوار
مسایلی رو مطرح فرمایید که عام هم بتونن مشارکت کنن
برای من همچین مسله ای خیلی سنگینه/:.rolleyessmileyani

ممنون از شما

سلام به دوست نازنین اقا عبدالله/:.Heart.:/

اختیار دارید شما هم دانا و بزرگوار هستید

خوب طبیعی کسی که رشته تحصیلی وی برق نباشه نمی دونه

مثل اینکه یک سوال اشپزی از من بپرسه من نمی دونم

خواستم همش در کنار مباحث سیاسی و فلسفی از سایر رشته ها هم بگیم

حق باقی رشته ها پایمال نشه!!

مهندسی برق هم از نظر تئوری مانند رشته مهندسی مکانیک بسیار جذاب است

اما از حق نگذریم رشته های فنی و مهندسی استرس سیاسی ندارند@};-

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

حدس میزدم که همدیگر را خنوی کنند چون موتور مول قلب میمونه ضربان و نبض دارد.

خدا رحمت کند نیکولا تسلا را

من برق نخوندم و راستش با این تعریف و استدلالی هم که توضیح دادی اشنایی ندارم.

ولی کلاً فیزیک موتورها طوری طراحی شدند که برای سرعتهای خاصی باشند.

توانشان مشخصه. اگر بیش از توانشان کار کنند به سرعت مستهلک و خراب میشوند.

الان موتوژن دیگه سر بوشهاش هم دریچه تزریق روغن را حذف کرده .

بله اقای گالیور

تسلا اصل صربستان اولین کسی بود که اتفاقا خودروی برقی را ساخت نه الان ماسک امروزی

اتفاقا تا دهه 1910 خودرو ها برقی بودند و نه بنزینی

اما بعد که راکفلر صنعت نفت را گسترش داد دیدیند خودرو بنزینی اقتصادی تر است خودرو برقی را کنار گذاشتند

اما در فیزیک الکتریسته و مهندسی برق این افراد می درخشند

مایکل فاراده : برترین فیزیکدان اکتریسته جهان و کشف علم مغناطیس و ساخت موتور برق ساده

اندره امپر : فیزیکدان الکتریسته فرانسوی و کشف جریان الکتریسته

ولتا : اسم کوچک وی یادم رفته کشف نیروی الکتریکی یا همون ولتاژ از کشور ایتالیا

زیگموند اهم : از کشور المان کشف مقاومت الکتریکی و ابداع قانون اهم یعنی ولتاژ= جریان ضربدر مقاومت

زیگموندت هرتز : باز هم از المان و کشف پریود برق یا همون فرکانس الکتریکی

ماکسول : فرموله کردن قوانین برق در 4 قانون کلی مانند انچه نیوتون برای قوانین مکانیک در 3 قانون کلی کرد

هانری : از المان کشف عامل خود القا در سیم پیچ

بنجامین فرانکلین : این یکی را حتما تعجب می کنید یک مرد چاقلو که 7 تا زن گرفت و کارگر چاپخانه بود و از پدران بنیانگذاران امریکا و فیلسوف امریکایی اتفاقا فیزیکدان برچسته ایی هم بود و نظریه برقگیر ها یا همون محافظت تاسیسات الکتریکی از رعد برق را ابداع کرد

جیمز وات : هم در مکانیک و هم در التریسته مشهور است است به دلیل ابداع مفهوم قدرت و توان از کشور انگلستان

کیرشهف : نمی دانم از کدام کشور اما بست دهنده بسیاری از مفاهیم مدارههای الکتریکی

اینها از نام اورترین اندیشمندان برق هستند و شناخت انها خوب است

[abdollah000]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام به دوست نازنین اقا عبدالله/:.Heart.:/

اختیار دارید شما هم دانا و بزرگوار هستید

خوب طبیعی کسی که رشته تحصیلی وی برق نباشه نمی دونه

مثل اینکه یک سوال اشپزی از من بپرسه من نمی دونم

خواستم همش در کنار مباحث سیاسی و فلسفی از سایر رشته ها هم بگیم

حق باقی رشته ها پایمال نشه!!

مهندسی برق هم از نظر تئوری مانند رشته مهندسی مکانیک بسیار جذاب است

اما از حق نگذریم رشته های فنی و مهندسی استرس سیاسی ندارند@};-

درود جناب اورسیای عزیز
از لطف و محبت شما سپاسگزارم@};-/:.Heart.:/

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام و عرض ادب و ارادت خدمت همه ی دوستان...

جناب داور عزیز :
با بخش مهمی از تحلیل شما همسو و هم نظر هستم؛ به نظر من هم شرایط ایران با کشورهایی که نگرش چپ در آنها بالغانه و کارآمد در حال اجراست زمین تا آسمان متفاوت است؛ لیکن خب به نظرم اون خودش یک مبحث کاملا مجزا و نیازمند بحث و بررسی مفصل است...
مثلا عنوان فرضش میشه (تحلیل مزایا و معایب اجرایی کردن سیاست های چپ در ایران) فعلا مباحث در سطح کلیات بود و دفاع از اینکه نگرش چپ در نگاه نظریات و اندیشمندان متفاوت؛ اولا بسیار بسیار گسترده و متنوع است؛ ثانیا نمونه های موفق و کارآمد از اجرای این نظریات در جهان وجود داشته است...
سپاس فراوان از تحلیل خوب و مشارکت شما دوست عزیز...
.................................................. .................................
جناب عبدالله عزیز :
-عبدالله جان این چاپیدن چپی ها در ایران به نظرم جای بحث بیشتری دارد اما فعلا از آن گذر میکنیم؛ 2 نکته دیگر در فرمایش شما برای من جلب توجه کرد که خدمتتون عرض میکنم...
فرمودید جوونها چون همگی از پدرانشان شنیده اند که ایران قبل از انقلاب بهشت برین بوده پس یکصدا رضاشاه را فریاد میزنند!!!
همین طور که فرمودید؛ جوانهای ایران چون به پیشرفت دنیا نگاه میکنند؛ احزاب را نمیخواهند!!!

-این یکصدایی جوانهای ایران را بر پایه چه مستنداتی ارائه میکنید؟
-آیا نمونه آماری که به آن استناد میکنید معرف جامعه از لحاظ نیازهای آماری است؟
-آیا با غیر از تعدادی لیدر از جریانات فکری مختلف؛ خیابانهای ایران زمان انقلاب توسط توده ها پر نشده بود؟ آیا در میان تمام آن مردم همین پدرهای امروز نبودند؟ آیا کسی که در حال زندگی در بهشت برین است میل به تغییر دارد؟
(با توجه به اینکه بر اساس یک اصل ثابت شده ی روانشناسی زمانی که نیازهای انسان بصورت متناسب و هماهنگ در حال ارضاست؛ اکثریت انسانها به شدت میل به حفظ حالت موجود دارند و حتی معمولا تغییرش برایشان سخت و هزینه زا است)
-اینکه ما میپذیریم حکومت فعلی یک پسرفت بوده است و به هیچ کدام از شعارهای خود برای انقلاب عمل نکرده است؛ به معنی بهشت برین بودن ایران قبل از انقلاب بوده است؟
فرمودید جوانها به دنیا و پیشرفت نگاه میکنند و احزاب و نگرشهای فکری را نمیخواهند؛ آیا اگر جوانها واقعا به کشورهای پیشرفته نگاه کنند؛ به غیر از احزاب بالغ و قدیمی مثال دیگری برای امکان پیشرفت کشورها میتوانند پیدا کنند؟ (اگر میتوانند لطفا از این کشورهای پیشرفته بدون احزاب و نگگرشهای متنوع فکری چند مثال بزنید)
-سوال آخر فرض بفرمایید جناب رضا پهلوی امروز وجود نداشتند؛ آیا هر ایده ی جایگزینی برای حکومتی بهتر از حکومت فعلی در ذهن دارید؟ لطفا کمی تشریح بفرمایید...

یک دنیا سپاس عبدالله عزیز...

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام به دکتر پورنیکدست گرامی

دکتر شما دیر تشریف اوردید به این تاپیک

در مورد اینده خیلی صحبت شده بود

اینکه ما ها از کلمات تند علیه چپ ها استفاده کردیم منطورم حماقت های انها در سال 57 بوده است.

وگرنه مزایای چپ را خود من بارها ابراز کردم و اگر به مثلا متنی که در مرداد ماه نوشتم و فکر کنم قبل از ان دوستان تفاوت مکاتب چپ را بکدیگر کمتر اگاه بودند نگاه کنید به ان

(((((سلام احسانی اقا
مرسی من خوبم کلا امسال حالم خوب برعگس پارسال
شما هم انشالله خوب سلامت باشید

اره
سوال را کاملا درست پاسخ دادید
و خوشحالم از پاسخ درست تان

اما بهتره به جای توزیع ثروت که البته کاملا درسته از کلمه کلی تر ( برابری) استفاده کنیم که هم توزیع ثروت در اقتصاد را بیان کند و برابری اجتماعی و فرهنگی هم در ان باشد من متن زیر از قبل نوشته بودم و منتظر بودم کسی پاسخ صحیح بدهد تا به اشتراک بگذارم . حالا دیدگاه های مکاتب متخاصم را در مورد برابری در اقتصاد و در جامعه را با هم مرور کنیم.


ان کلمه برابری است


چطور ؟

از راست های افراطی یعنی فاشیست و مذهب گرا ها و نژاد گرا ها ( بسته به نوع مکتب شون)

تقریبا به نابرابری هم در عوامل ذاتی ( مثل نژآد یا مذهب یا جنسیت یا سن ) و همچنین در عوامل اکتسابی مثل دستمزد و طبقه اقتصادی و طبقه اجتماعی و سلسله مراتب شغلی اعتقاد دارند انها بر اساس فلسفه نیچه و فیخته و گوبینو هستند

که بر اساس مکانیزم طبیعت قضاوت می کنند و طبیعت زن و مرد متفاوت خلق کرده و برابری معنی ندارد یا تقسیم کاری در طبیعت وجود داره که نژاد های قوی تر بر نژادهای بی کیفیت مسلط باشند یا اگر مذهبی باشند پیرو مسیح یا اسلام باز افکارشون به جز مخالفت با نژادگرایی در باقی شباهت دارند.

پس نابرابری بسیار شدید است

حالا یک درجه می اییم به چپ

محافظه کاران و ملی گران یان و نئوکان ها قرار می گیرند

انها هم در عوامل اکتسابی به نابرابری اعتقاد دارند اما در عوامل ذاتی ( نژاد و جنسیت و سن ) کمی لطیف تر هستند و به نابرابری نژاد و مذهب اعتقاد ندارند اما نابرابری ملیت و سنت را همراه نابرای عوامل اکتسابی ( اقتصاد و درامد و شغل ) قبول دارند
فلسفه براساس افکار هگل و ادموند برک و در اقتصاد فردریک لیست هستند به اقتصاد بازار معتثد
هستند اما از نوع خرده بورژوازی نه سرمایه داری بزرگ

پس نابرابری کم کمتر شده اما باز قوی است

حالا باز هم می اییم به سمت چپ

اینجا لیبرال دموکرات و نئولیبرال ها قرار می گیرند

تمام لیبرال هر گونه نابرابری در عوامل ذاتی مثل نژاد و جنسیت و مذهب را رد می کنند اما نابرابری در عوامل اکتسابی مثل نابرابری درامدی و اقتصادی و شغلی و مدرسه .. را قبول دارند چون اعتقاد دارند این نابرابری ها سبب انگیزه و تلاش می شود

اما باز بین نئولیبرال ها و لیبرال دموکرات ها دعوا است

نئولیبرال به افکار فردریک هایک در فلسفه و میلتون فریدمن در اقتصاد گرایش دارد و باز توزیع ثروت و دولت رفاه مخالف است و حداقل دستمزد را رد می کند و با گسترش بیمه های درمانی مخالف هستند چون اعتقاد دارند که خیلیها سو استفاده می کنند

اما لیبرال دموکرات ها که در فلسفه پیرو جان رالز و در اقتصاد پیرو جان مینارد کینز هستند کمی به چپ گرایش دارند و حداقل دستمزد و بیمه درمانی را قبول می کنند و با نقش دولت با سیاستهای پولی و مالی موافق هستند ولی باز با دولت رفاه مخالف هستند و از اعتصابات کارگری زیاد حمایت نمی کنند

(باز هم به صورت طیف به سمت برابری بیشتر می رویم)

باز به سمت چپ می رویم و به سو.سیال دموکرات ها می رسیم انها تاکید دارند علاوه بر مطالبات لیبرال در برابری اکتسابی تاکید بیشتری بر دولت رفاه و مسکن های اجاره به شرط تملیک و تبعیض مثبت به نفع زنان ( با استدلال جبران عقب ماندگیی انها) اموزش رایگان و بهداشت رایگان و سندیکای های کارگری و... هستند

ببینید بسیار برابری دارد وزنش بیشتر و بیشتر می شود در حالی ازادی اول بیشتر شد و و الان دارد کم می شود

دوباره به سمت چپ می رویم و می رسیم به کمونیست ها و اشتراک خواهان که اعتقاد دارند مهاجرت باید اسان شود و ناسیونالیست تضعیف شود سرزمین ها مال تمام بشریت است و منابع تولید ثروت باید بین همه تقسیم شود و اصل مالکیت خودش تبعیض است و مکانیزیم بازار که بر رقابت استوار است خود با روحیات مردان سازگاری بیشتری دارد و مکانیزیم بازار در ضدیت با زنان است ( فمنیست های کمونیست اگزیستالیسیم ) و ضد کارگر است.

ببینید تنها چیزی کاملا در افزایش است برابری است و باقی شاخص ها سینوسی هستند یعنی نظم ندارند.

امیدوارم مفید واقع شده باشد. ))))))

اما در مورد اینده ایران و اینکه چپ سیستمی در ان برقرار باشد به متن زیر که در تیر ماه امسال نوشم مشاهده کنید:


((((( شما اول باید یک نظام سکولار و یا لایسیته به وجود بیارید و بیاوریم (سکولار مثل المان و ترکیه و لایسته مثل فرانسه)


بعد در مورد باقی اش می تونیم صحبت کنیم

در مرحله بعد جمهوری یا پادشاهی ( هر دو شان خوب هستند زیاد تو این قسمت انرزی تان را از بین نبرید)

در مرحله بعد اگر پادشاهی بود مطلقه یا پارلمانی ( اینجا بهتر پارلمانی باشه)

یا اگر جمهوری بود ریاستی یا پارلمانی ( ریاستی مانند امریکا پارلمانی مثل فرانسه)

در مرحله بعد فدرال یا متمرکز ( فدرال مثل المان و متمرکز مثل فرانسه)

در مرحله بعد قوه قضائیه تک قاضی یا هئیت ژولی ( تک قاضی مثل فرانسه و ژولی مثل انگلستان)

در مرحله بعد تک زبانی با چند زبان رسمی ( تک زبانی بهتره چون زبان راه ارتباط ما است)

در مرحله بعد بانک مرکزی کاملا مستقل یا نیمه مستقل ( مستقل مثل امریکا و نیمه مستقل مثل سوئد)

در مرحله بعد نظام دو حزبی یا چند حزبی ( دو حزبی مثل امریکا و چند حزبی مثل اکثر اروپایی ها)

در مرحله بعد نوع اقتصاد ( اقتصاد کاملا بازار مثل امریکا یا سپردن قسمتهای ضروری مانند مسکن و اموزش و بهداشت به دولت مانند اروپا یا به صورت تخصصی اقتصاد کینزی یا کلاسیک)

در مرحله بعد ازادی تمام احزاب به جز تجزیه طلب ها ( از کمونیست تا نژاد پرستها از لیبرال تا سوسیالیسم از ملی گرا ها گروه های زنان از اقلیتهای جنسیتی تا محیط زیست )

در مرحله بعد .......

/:.Heart.:/ )))))

خیلی از مسائل گفته شده بود

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام به دکتر پورنیکدست گرامی

دکتر شما دیر تشریف اوردید به این تاپیک

در مورد اینده خیلی صحبت شده بود

اینکه ما ها از کلمات تند علیه چپ ها استفاده کردیم منطورم حماقت های انها در سال 57 بوده است.

وگرنه مزایای چپ را خود من بارها ابراز کردم و اگر به مثلا متنی که در مرداد ماه نوشتم و فکر کنم قبل از ان دوستان تفاوت مکاتب چپ را بکدیگر کمتر اگاه بودند نگاه کنید به ان

(((((سلام احسانی اقا
مرسی من خوبم کلا امسال حالم خوب برعگس پارسال
شما هم انشالله خوب سلامت باشید

اره
سوال را کاملا درست پاسخ دادید
و خوشحالم از پاسخ درست تان

اما بهتره به جای توزیع ثروت که البته کاملا درسته از کلمه کلی تر ( برابری) استفاده کنیم که هم توزیع ثروت در اقتصاد را بیان کند و برابری اجتماعی و فرهنگی هم در ان باشد من متن زیر از قبل نوشته بودم و منتظر بودم کسی پاسخ صحیح بدهد تا به اشتراک بگذارم . حالا دیدگاه های مکاتب متخاصم را در مورد برابری در اقتصاد و در جامعه را با هم مرور کنیم.


ان کلمه برابری است


چطور ؟

از راست های افراطی یعنی فاشیست و مذهب گرا ها و نژاد گرا ها ( بسته به نوع مکتب شون)

تقریبا به نابرابری هم در عوامل ذاتی ( مثل نژآد یا مذهب یا جنسیت یا سن ) و همچنین در عوامل اکتسابی مثل دستمزد و طبقه اقتصادی و طبقه اجتماعی و سلسله مراتب شغلی اعتقاد دارند انها بر اساس فلسفه نیچه و فیخته و گوبینو هستند

که بر اساس مکانیزم طبیعت قضاوت می کنند و طبیعت زن و مرد متفاوت خلق کرده و برابری معنی ندارد یا تقسیم کاری در طبیعت وجود داره که نژاد های قوی تر بر نژادهای بی کیفیت مسلط باشند یا اگر مذهبی باشند پیرو مسیح یا اسلام باز افکارشون به جز مخالفت با نژادگرایی در باقی شباهت دارند.

پس نابرابری بسیار شدید است

حالا یک درجه می اییم به چپ

محافظه کاران و ملی گران یان و نئوکان ها قرار می گیرند

انها هم در عوامل اکتسابی به نابرابری اعتقاد دارند اما در عوامل ذاتی ( نژاد و جنسیت و سن ) کمی لطیف تر هستند و به نابرابری نژاد و مذهب اعتقاد ندارند اما نابرابری ملیت و سنت را همراه نابرای عوامل اکتسابی ( اقتصاد و درامد و شغل ) قبول دارند
فلسفه براساس افکار هگل و ادموند برک و در اقتصاد فردریک لیست هستند به اقتصاد بازار معتثد
هستند اما از نوع خرده بورژوازی نه سرمایه داری بزرگ

پس نابرابری کم کمتر شده اما باز قوی است

حالا باز هم می اییم به سمت چپ

اینجا لیبرال دموکرات و نئولیبرال ها قرار می گیرند

تمام لیبرال هر گونه نابرابری در عوامل ذاتی مثل نژاد و جنسیت و مذهب را رد می کنند اما نابرابری در عوامل اکتسابی مثل نابرابری درامدی و اقتصادی و شغلی و مدرسه .. را قبول دارند چون اعتقاد دارند این نابرابری ها سبب انگیزه و تلاش می شود

اما باز بین نئولیبرال ها و لیبرال دموکرات ها دعوا است

نئولیبرال به افکار فردریک هایک در فلسفه و میلتون فریدمن در اقتصاد گرایش دارد و باز توزیع ثروت و دولت رفاه مخالف است و حداقل دستمزد را رد می کند و با گسترش بیمه های درمانی مخالف هستند چون اعتقاد دارند که خیلیها سو استفاده می کنند

اما لیبرال دموکرات ها که در فلسفه پیرو جان رالز و در اقتصاد پیرو جان مینارد کینز هستند کمی به چپ گرایش دارند و حداقل دستمزد و بیمه درمانی را قبول می کنند و با نقش دولت با سیاستهای پولی و مالی موافق هستند ولی باز با دولت رفاه مخالف هستند و از اعتصابات کارگری زیاد حمایت نمی کنند

(باز هم به صورت طیف به سمت برابری بیشتر می رویم)

باز به سمت چپ می رویم و به سو.سیال دموکرات ها می رسیم انها تاکید دارند علاوه بر مطالبات لیبرال در برابری اکتسابی تاکید بیشتری بر دولت رفاه و مسکن های اجاره به شرط تملیک و تبعیض مثبت به نفع زنان ( با استدلال جبران عقب ماندگیی انها) اموزش رایگان و بهداشت رایگان و سندیکای های کارگری و... هستند

ببینید بسیار برابری دارد وزنش بیشتر و بیشتر می شود در حالی ازادی اول بیشتر شد و و الان دارد کم می شود

دوباره به سمت چپ می رویم و می رسیم به کمونیست ها و اشتراک خواهان که اعتقاد دارند مهاجرت باید اسان شود و ناسیونالیست تضعیف شود سرزمین ها مال تمام بشریت است و منابع تولید ثروت باید بین همه تقسیم شود و اصل مالکیت خودش تبعیض است و مکانیزیم بازار که بر رقابت استوار است خود با روحیات مردان سازگاری بیشتری دارد و مکانیزیم بازار در ضدیت با زنان است ( فمنیست های کمونیست اگزیستالیسیم ) و ضد کارگر است.

ببینید تنها چیزی کاملا در افزایش است برابری است و باقی شاخص ها سینوسی هستند یعنی نظم ندارند.

امیدوارم مفید واقع شده باشد. ))))))

اما در مورد اینده ایران و اینکه چپ سیستمی در ان برقرار باشد به متن زیر که در تیر ماه امسال نوشم مشاهده کنید:


((((( شما اول باید یک نظام سکولار و یا لایسیته به وجود بیارید و بیاوریم (سکولار مثل المان و ترکیه و لایسته مثل فرانسه)


بعد در مورد باقی اش می تونیم صحبت کنیم

در مرحله بعد جمهوری یا پادشاهی ( هر دو شان خوب هستند زیاد تو این قسمت انرزی تان را از بین نبرید)

در مرحله بعد اگر پادشاهی بود مطلقه یا پارلمانی ( اینجا بهتر پارلمانی باشه)

یا اگر جمهوری بود ریاستی یا پارلمانی ( ریاستی مانند امریکا پارلمانی مثل فرانسه)

در مرحله بعد فدرال یا متمرکز ( فدرال مثل المان و متمرکز مثل فرانسه)

در مرحله بعد قوه قضائیه تک قاضی یا هئیت ژولی ( تک قاضی مثل فرانسه و ژولی مثل انگلستان)

در مرحله بعد تک زبانی با چند زبان رسمی ( تک زبانی بهتره چون زبان راه ارتباط ما است)

در مرحله بعد بانک مرکزی کاملا مستقل یا نیمه مستقل ( مستقل مثل امریکا و نیمه مستقل مثل سوئد)

در مرحله بعد نظام دو حزبی یا چند حزبی ( دو حزبی مثل امریکا و چند حزبی مثل اکثر اروپایی ها)

در مرحله بعد نوع اقتصاد ( اقتصاد کاملا بازار مثل امریکا یا سپردن قسمتهای ضروری مانند مسکن و اموزش و بهداشت به دولت مانند اروپا یا به صورت تخصصی اقتصاد کینزی یا کلاسیک)

در مرحله بعد ازادی تمام احزاب به جز تجزیه طلب ها ( از کمونیست تا نژاد پرستها از لیبرال تا سوسیالیسم از ملی گرا ها گروه های زنان از اقلیتهای جنسیتی تا محیط زیست )

در مرحله بعد .......

/:.Heart.:/ )))))

خیلی از مسائل گفته شده بود

سلام و عرض ادب خدمت اوراسیای عزیز...
بله بنده در میان راه همراه دوستان شدم و این تحلیل مثل همیشه عالی و چندوجهی جنابعالی رو نخونده بودم...
ارادت و سپاس...

[EURASIA]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام و عرض ادب خدمت اوراسیای عزیز...
بله بنده در میان راه همراه دوستان شدم و این تحلیل مثل همیشه عالی و چندوجهی جنابعالی رو نخونده بودم...
ارادت و سپاس...

خواهش می کنم دکتر مطالب شما نیز عالی و خواندنی است@};-

اما شما چون استاد روانشناسی هستید

شما و سایر دوستان را به دیدن کلیپ زیر که

دکتر فرهنگ هلاکویی روانشناس

که مجمد رضا شاه را نظر روانشناسی و سایر خصلت ها بررسی کردند دعوت می کنم

نظر دکتر هلاکویی در مورد مجمد رضا شاه

https://www.youtube.com/watch?v=-9yQxj51d5s

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

اگه تحمل جنگ رو نداشته باشی، جنگ میاد سراغت.
این مهمترین و ترسناکترین چیزیه که ممکنه بشنوی، و مدتهاست که دارم بت میگم، اما به جای گرفتن حرف، حواست به نویسندهست، که کیه، کجاست، چشه.
یکی میگفت باید دو نفر از اونها رو کشت، تا اگه اعدام هم بشی، یک جلو باشی. و اگه هر کس این کار رو میکرد، کشور هیچوقت اشغال نمیشد. ذهن اینجوری از کار گنده حرف میزنه، ولی به زمانی در فرداها موکولش میکنه. «یه روز مونده باشه به عمرم این کارو میکنم». که یعنی تحمل جنگی که حرفش رو میزنه، نداره. و چون تحملش رو نداره، تسلیم رو تحمل میکنه. و چون تسلیمه، اشرار جلوتر میان، و وقتی جلوتر میان یه جنگ دیگه بش تحمیل میشه، که توش هیچجوری نمیتونه یک جلو باشه.

در نهایت همهچیز به ذهن آدمها برمیگرده. نه جغرافیا، نه زمان، نه شانس. ذهنی که میگه «اگه قراره سم خورانده شوم، چه فرقی داره خودم سر بکشم، یا به زور بریزند در گلویم؟»، میشینه ببینه بمب بعدی کجا میفته. مثلا صبح پا میشه میبینه اشرار میگن باید طلایی که قبلا خریدید، و پولش رو دادید، و مالیاتش رو پرداخت کردید، پس بدید! و بعد با خودش میگه «عه، پس بمب اینجا هم میتونست بیفته». و مثل گربهای که از هفت دولت آزاده، شب راحت میخوابه، در حالی که برای صبح فرداش هم یه بمب دیگه دارند. چون فکر میکنه آماده بودن، یعنی تعجب نکردن. با شوک بعدی میفهمه که اشتباه فکر میکرده.
اریک

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

امام جمعه شیراز :اگرمیخواهید انتقام بگیرید فرزند آوری کنید

[abdollah000]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام و عرض ادب و ارادت خدمت همه ی دوستان...

جناب داور عزیز :
با بخش مهمی از تحلیل شما همسو و هم نظر هستم؛ به نظر من هم شرایط ایران با کشورهایی که نگرش چپ در آنها بالغانه و کارآمد در حال اجراست زمین تا آسمان متفاوت است؛ لیکن خب به نظرم اون خودش یک مبحث کاملا مجزا و نیازمند بحث و بررسی مفصل است...
مثلا عنوان فرضش میشه (تحلیل مزایا و معایب اجرایی کردن سیاست های چپ در ایران) فعلا مباحث در سطح کلیات بود و دفاع از اینکه نگرش چپ در نگاه نظریات و اندیشمندان متفاوت؛ اولا بسیار بسیار گسترده و متنوع است؛ ثانیا نمونه های موفق و کارآمد از اجرای این نظریات در جهان وجود داشته است...
سپاس فراوان از تحلیل خوب و مشارکت شما دوست عزیز...
.................................................. .................................
جناب عبدالله عزیز :
-عبدالله جان این چاپیدن چپی ها در ایران به نظرم جای بحث بیشتری دارد اما فعلا از آن گذر میکنیم؛ 2 نکته دیگر در فرمایش شما برای من جلب توجه کرد که خدمتتون عرض میکنم...
فرمودید جوونها چون همگی از پدرانشان شنیده اند که ایران قبل از انقلاب بهشت برین بوده پس یکصدا رضاشاه را فریاد میزنند!!!
همین طور که فرمودید؛ جوانهای ایران چون به پیشرفت دنیا نگاه میکنند؛ احزاب را نمیخواهند!!!

-این یکصدایی جوانهای ایران را بر پایه چه مستنداتی ارائه میکنید؟
-آیا نمونه آماری که به آن استناد میکنید معرف جامعه از لحاظ نیازهای آماری است؟
-آیا با غیر از تعدادی لیدر از جریانات فکری مختلف؛ خیابانهای ایران زمان انقلاب توسط توده ها پر نشده بود؟ آیا در میان تمام آن مردم همین پدرهای امروز نبودند؟ آیا کسی که در حال زندگی در بهشت برین است میل به تغییر دارد؟
(با توجه به اینکه بر اساس یک اصل ثابت شده ی روانشناسی زمانی که نیازهای انسان بصورت متناسب و هماهنگ در حال ارضاست؛ اکثریت انسانها به شدت میل به حفظ حالت موجود دارند و حتی معمولا تغییرش برایشان سخت و هزینه زا است)
-اینکه ما میپذیریم حکومت فعلی یک پسرفت بوده است و به هیچ کدام از شعارهای خود برای انقلاب عمل نکرده است؛ به معنی بهشت برین بودن ایران قبل از انقلاب بوده است؟
فرمودید جوانها به دنیا و پیشرفت نگاه میکنند و احزاب و نگرشهای فکری را نمیخواهند؛ آیا اگر جوانها واقعا به کشورهای پیشرفته نگاه کنند؛ به غیر از احزاب بالغ و قدیمی مثال دیگری برای امکان پیشرفت کشورها میتوانند پیدا کنند؟ (اگر میتوانند لطفا از این کشورهای پیشرفته بدون احزاب و نگگرشهای متنوع فکری چند مثال بزنید)
-سوال آخر فرض بفرمایید جناب رضا پهلوی امروز وجود نداشتند؛ آیا هر ایده ی جایگزینی برای حکومتی بهتر از حکومت فعلی در ذهن دارید؟ لطفا کمی تشریح بفرمایید...

یک دنیا سپاس عبدالله عزیز...

درود جناب دکتر عزیز

دکتر عزیز
من صدا و سیمای صد در صد سانسور شده رو نگاه نمیکنم که برام روشن نشده باشه مردم در اعتراضات اخیر چه شعار هایی میدهند
بالاخره تو متن جامعه بودم ازتجمع بازنشستگان برای احقاق حق تا ......
1 .....شما میتونید به من با دلیل بگید که زمان سابق بهشت نبود؟

زمان سابق بجز برای معدود براندازان برای همه مردم علیرغم کمبود پول واقعا بهشت بود
بگفته پدران پول کم بود ولی دلخوش بود

از گفته شما تعجب میکنم اقای دکتر که مستندات میخواهید که یکصدایی جوانها بر چه اساسی هست
امثال مجید رضا رهنورد زیاد هستن که نه آن موقع بودن و نه دیدن و حتی امثال آرمیتا
یعنی جوانهای دهه 80 خودشون یک پا مستندات هستن




اقای دکتر لیدر های فکری یعنی چی؟
منظوروتون این هست کسانی که از آن طرف آب به مردم خط میدن
2.....لیدر های قبل از انقلاب چپها بودن و در داخل کشورولی امروز شما لیدری هایی در داخل کشور میبینید؟
مردم خسته از 45 سال زندگی سخت و مشقت بار به خیابان می ایند و لیدری ندارن و فکر میکنن خاندان پهلوی در ایران فقط در دنیا اعتبار و قابل اعتماد برای برقراری یک حکومت مسالمت آمیز هست
این نظر من


3....حالا شما بفرمایید در صورت جای مردم باشید چه لیدری رو برای اینده ایران شایسته میدانید؟




در مورد سوال تان که فرمودید فرض حکومت فعلی پسرفت و به شعار خود عمل نکرده به معنی بهشت برین هست
100 درصد
امنیت اجتماعی......عین روز مشخص هست
آزادی اجتماعی.....عین روز مشخص هست
امنیت کشوری....عین روز مشخص هست ....اخریش کرمان
امنیت اقتصادی...عین روز مشخص هست
شما برای داشتن یک کشور بهشتی دیگر چه میخواهی
کره ای ها و فرانسوی هایی که سال 1370 بنده صبحت میکردم میگفتن ما قبل از انقلاب به ایران سفر کرده بودیم امروز چقدر عوض شده



بنظر من ایران باید نظام پادشاهی برقرار باشه
مثل زمان سابق منتها هم مجلس سنا برقرار باشه هم مجلس شورای ملی
شاه جنبه سمبولیک داشته باشه و هیچ گونه دخالتی در امور کشور نداشته باشه و تقریبا شورایی باشه
مثل نظام سابق و فعلی که حرف اول و اخر کشور رو یکنفر بزنه و باعث بوجود امدن دیکتاتوری بشه مخالفم بشرطی که در اون شورا چپی نباشه وطن رو سه سوت بفروشه/.:biggrinsmiley.:/




ببخشید یک مقدار دور و برم شلوغه سر فرصت

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود جناب دکتر عزیز

دکتر عزیز
من صدا و سیمای صد در صد سانسور شده رو نگاه نمیکنم که برام روشن نشده باشه مردم در اعتراضات اخیر چه شعار هایی میدهند
بالاخره تو متن جامعه بودم ازتجمع بازنشستگان برای احقاق حق تا ......
1 .....شما میتونید به من با دلیل بگید که زمان سابق بهشت نبود؟

زمان سابق بجز برای معدود براندازان برای همه مردم علیرغم کمبود پول واقعا بهشت بود
بگفته پدران پول کم بود ولی دلخوش بود

از گفته شما تعجب میکنم اقای دکتر که مستندات میخواهید که یکصدایی جوانها بر چه اساسی هست
امثال مجید رضا رهنورد زیاد هستن که نه آن موقع بودن و نه دیدن و حتی امثال آرمیتا
یعنی جوانهای دهه 80 خودشون یک پا مستندات هستن




اقای دکتر لیدر های فکری یعنی چی؟
منظوروتون این هست کسانی که از آن طرف آب به مردم خط میدن
2.....لیدر های قبل از انقلاب چپها بودن و در داخل کشورولی امروز شما لیدری هایی در داخل کشور میبینید؟
مردم خسته از 45 سال زندگی سخت و مشقت بار به خیابان می ایند و لیدری ندارن و فکر میکنن خاندان پهلوی در ایران فقط در دنیا اعتبار و قابل اعتماد برای برقراری یک حکومت مسالمت آمیز هست
این نظر من


3....حالا شما بفرمایید در صورت جای مردم باشید چه لیدری رو برای اینده ایران شایسته میدانید؟




در مورد سوال تان که فرمودید فرض حکومت فعلی پسرفت و به شعار خود عمل نکرده به معنی بهشت برین هست
100 درصد
امنیت اجتماعی......عین روز مشخص هست
آزادی اجتماعی.....عین روز مشخص هست
امنیت کشوری....عین روز مشخص هست ....اخریش کرمان
امنیت اقتصادی...عین روز مشخص هست
شما برای داشتن یک کشور بهشتی دیگر چه میخواهی
کره ای ها و فرانسوی هایی که سال 1370 بنده صبحت میکردم میگفتن ما قبل از انقلاب به ایران سفر کرده بودیم امروز چقدر عوض شده



بنظر من ایران باید نظام پادشاهی برقرار باشه
مثل زمان سابق منتها هم مجلس سنا برقرار باشه هم مجلس شورای ملی
شاه جنبه سمبولیک داشته باشه و هیچ گونه دخالتی در امور کشور نداشته باشه و تقریبا شورایی باشه
مثل نظام سابق و فعلی که حرف اول و اخر کشور رو یکنفر بزنه و باعث بوجود امدن دیکتاتوری بشه مخالفم بشرطی که در اون شورا چپی نباشه وطن رو سه سوت بفروشه/.:biggrinsmiley.:/




ببخشید یک مقدار دور و برم شلوغه سر فرصت

سلام و عرض ادب مجدد...

خب عبدالله عزیز اول اینکه بنده هم صدا و سیما رو کلا ندارم که بخواهم نگاه کنم؛ ثانیا اثبات ادعا بر عهده صاحب ادعاست؛ از همه مهمتر؛ اگر استدلالها صرفا قیاسی یا شهودی و بر اساس مصداقهای شخصی باشد که بحثی شکل نمیگرد!

مثلا بنده هم عرض میکنم جوونهای زیادی رو میشناسم (که واقعا هم میشناسم) که به شدت با حکومت فعلی مشکل دارند اما وقتی صحبت از بازگشت پادشاهی نیز باشد؛ نه تنها مخالفند؛ بلکه احساس میکنند به نوعی بهشون توهین هم شده...

الان ما با اینها باید چه کنیم؟
بگیم شما نمیفهمید قبل انقلاب چه بهشت برینی بوده؟
یا بخواهیم به سبک جمهوری اسلامی اجازه مخالفت بهشان ندهیم؟ا

اما در بحث بهشت برین، شخص بنده در طی چندین پست در سایت سابق و همین جا بسیاری از متغیرهای کلان اقتصادی (تورم؛ بیکاری؛ رشد اقتصادی؛ فاصله طبقاتی؛ اعتیاد و آسیبهای اجتماعی) را با استناد به آمار رسمی؛ به تفصیل با حکومت فعلی مقایسه کردم و تقریبا در تمامی موارد برتری با حکومت قبلی بوده است، اما هیچ کدام از متغیرها نیز در حد بهشت برین نبوده است؛ اصلا به نظرم شرایط جغرافیایی و زمانی اجازه شکل گیری چنین بهشتی رو نمیداده است...
خلاصه کلام؛ به زعم بنده اینکه متغیری افت کرده یا بدتر شده هیچ ربطی به خوب یا بهترین بودن، متغیر قبلی ندارد...

راجع به لیدری هر چند هنوز امیدوار به جوانها هستم؛ اما به شدت در این مورد احساس خلاء میکنم، حتی بنده با خود جناب رضا پهلوی هم مشکلی ندارم اما خب فکر نمیکنم توان این کار رو داشته باشند...

اما نظرم راجع به طرح احتمالی حکومت بعدی، من هنوز در حال یادگیری بدیهیات هستم و طبعا بسیار خام و نابالغ؛ از هر نظریه ای بخشی از آن را میپسندم و با بخشی احساس خوبی نمیگیرم؛ پس قاعدتا صلاحیتی برای ابراز نظر راجع به این مورد ندارم اما علاقه مندی هایم را در سطح اطلاعات بسیار اندک فعلی ام؛ حکومتی است که پایه هایی مثل :

-سکولار بودن حکومت
-عدم وجود هر گونه قدرت متمرکز و مصون از نظارت از هر نوعی و با هر دلیلی که به زعم بنده از مهمترین اصول است
-قوای نظارتی و اجرایی و قانون گذاری کاملا مستقل
-دموکرات بودن به معنای رجوع بی قید و شرط به آرای مردم (البته به شرط مهمی که این فرآیند همواره امکان تکرار داشته باشد)
-اقتصاد آزاد به شرط امکان فعالیتهای تعدیل گرایانه احزاب چپ یا به قول دوستمان جناب اوراسیا برابری طلب
-و در آخر بهره گیری سیستماتیک از نظرات نخبگان بصورت حتی یک قوه مستقل نخبگانی
خلاصه اش این میشه که فعلا کاملا بلاتکلیفم!!! /.:biggrinsmiley.:/

[abdollah000]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سلام و عرض ادب و ارادت خدمت همه ی دوستان...

جناب داور عزیز :
با بخش مهمی از تحلیل شما همسو و هم نظر هستم؛ به نظر من هم شرایط ایران با کشورهایی که نگرش چپ در آنها بالغانه و کارآمد در حال اجراست زمین تا آسمان متفاوت است؛ لیکن خب به نظرم اون خودش یک مبحث کاملا مجزا و نیازمند بحث و بررسی مفصل است...
مثلا عنوان فرضش میشه (تحلیل مزایا و معایب اجرایی کردن سیاست های چپ در ایران) فعلا مباحث در سطح کلیات بود و دفاع از اینکه نگرش چپ در نگاه نظریات و اندیشمندان متفاوت؛ اولا بسیار بسیار گسترده و متنوع است؛ ثانیا نمونه های موفق و کارآمد از اجرای این نظریات در جهان وجود داشته است...
سپاس فراوان از تحلیل خوب و مشارکت شما دوست عزیز...
.................................................. .................................
جناب عبدالله عزیز :
-عبدالله جان این چاپیدن چپی ها در ایران به نظرم جای بحث بیشتری دارد اما فعلا از آن گذر میکنیم؛ 2 نکته دیگر در فرمایش شما برای من جلب توجه کرد که خدمتتون عرض میکنم...
فرمودید جوونها چون همگی از پدرانشان شنیده اند که ایران قبل از انقلاب بهشت برین بوده پس یکصدا رضاشاه را فریاد میزنند!!!
همین طور که فرمودید؛ جوانهای ایران چون به پیشرفت دنیا نگاه میکنند؛ احزاب را نمیخواهند!!!

-این یکصدایی جوانهای ایران را بر پایه چه مستنداتی ارائه میکنید؟
-آیا نمونه آماری که به آن استناد میکنید معرف جامعه از لحاظ نیازهای آماری است؟
-آیا با غیر از تعدادی لیدر از جریانات فکری مختلف؛ خیابانهای ایران زمان انقلاب توسط توده ها پر نشده بود؟ آیا در میان تمام آن مردم همین پدرهای امروز نبودند؟ آیا کسی که در حال زندگی در بهشت برین است میل به تغییر دارد؟
(با توجه به اینکه بر اساس یک اصل ثابت شده ی روانشناسی زمانی که نیازهای انسان بصورت متناسب و هماهنگ در حال ارضاست؛ اکثریت انسانها به شدت میل به حفظ حالت موجود دارند و حتی معمولا تغییرش برایشان سخت و هزینه زا است)
-اینکه ما میپذیریم حکومت فعلی یک پسرفت بوده است و به هیچ کدام از شعارهای خود برای انقلاب عمل نکرده است؛ به معنی بهشت برین بودن ایران قبل از انقلاب بوده است؟
فرمودید جوانها به دنیا و پیشرفت نگاه میکنند و احزاب و نگرشهای فکری را نمیخواهند؛ آیا اگر جوانها واقعا به کشورهای پیشرفته نگاه کنند؛ به غیر از احزاب بالغ و قدیمی مثال دیگری برای امکان پیشرفت کشورها میتوانند پیدا کنند؟ (اگر میتوانند لطفا از این کشورهای پیشرفته بدون احزاب و نگگرشهای متنوع فکری چند مثال بزنید)
-سوال آخر فرض بفرمایید جناب رضا پهلوی امروز وجود نداشتند؛ آیا هر ایده ی جایگزینی برای حکومتی بهتر از حکومت فعلی در ذهن دارید؟ لطفا کمی تشریح بفرمایید...

یک دنیا سپاس عبدالله عزیز...

آقای دکتر بزرگوار
از صبحتهای شما اینطور استباط میکنم که مخالف سر سخت پهلوی هستید و نظرتون قابل احترام
شما عدالت اجتماعی و برابری و تقسیم ثروت در بین تمام مردم بخصوص قشر زحمتکش جامعه مد نظرتون هست و این شعار چپهای دهه 50 بود



در بعضی از کشورهای اروپایی این سوسیال دموکراتی که مد نظر بعضی از دوستان هست همین شعارشون هست...برابری و ....
من میگم حکومت پادشاهی دوای درد ایران هست



شما فرض بگیرید پهلوی وجود نداره
برای خروج از وضعیت فعلی آلترناتیو مد نظر شما چیست؟
اگر چپ جدید که میتونه جایگزینه پادشاهی مد نظر من هست بیان کنید؟

[pournikdast]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

آقای دکتر بزرگوار
از صبحتهای شما اینطور استباط میکنم که مخالف سر سخت پهلوی هستید و نظرتون قابل احترام
شما عدالت اجتماعی و برابری و تقسیم ثروت در بین تمام مردم بخصوص قشر زحمتکش جامعه مد نظرتون هست و این شعار چپهای دهه 50 بود

عرض ادب مجدد...
عبدالله جان چطور از عرایض بنده استنباط کردید بنده مخالف سرسخت پهلوی هستم...
بنده حتی عرض کردم با لیدری جناب پهلوی برای مخالفان هم مشکلی ندارم اما فکر میکنم ایشان توانش رو ندارند نه از لحاظ نفوذ فردی و نه ایجاد هماهنگی...
عرض کردم در بسیاری از متغیرها حکومت قبل بهتر بود اما این بدین معنا نیست که حکومت قبل بهشت برین و بدون اشکال بوده...
عرض کردم من مشکلم با قدرت متمرکز از هر نوعی و به هر دلیلی است چون نظارت را دور میزند و باز یک دیکتاتوری جدید می آفریند...
و مطمئن هم نیستم اگر کسی گفت بگذارید من قدرت را بگیرم؛ دموکرات خواهم بود؛ تشریفاتی خواهم بود؛ معنیش این است که بعد از بدست آوردن قدرت او به این قولها و وعده ها عمل خواهد کرد؟ حتی معنیش این نیست که حتی اگر فرضا بخواهد به وعده هایش عمل کند؛ حتما بتواند عمل کند!
حالا کجای عرایض بنده معنایش مخالفت سرسختانه با پهلوی است؟؟؟
درباره طرح جایگزین در حد فهم اندکم؛ مطالبی را در انتهای پست آخر عرض کردم؛ فکر میکنم مطالعه نفرمودید...
ارادتمند...