******موشكافي هاي بنيادي ******

[behnam]

سایر اجزای حقوق صاحبان سهام

برخی اقلام که ماهیت درآمد یا هزینه دارند،طبق استانداردهای حسابداری یا قوانین و مقررات در صورت سود و زیان منغکس نمی شوند و به طور مستقیم در بخش حقوق صاحبان سهام گزارش می شوند
مازاد تجدید ارزیابی داراییهای ثابت مشهود،داراییهای نا مشهود و سرمایه گذاریهای بلند مدت از این گونه اقلام هستند

تعاریف مربوط به ترازنامه به پایان رسید

[*سامان*]

سایر اجزای حقوق صاحبان سهام

برخی اقلام که ماهیت درآمد یا هزینه دارند،طبق استانداردهای حسابداری یا قوانین و مقررات در صورت سود و زیان منغکس نمی شوند و به طور مستقیم در بخش حقوق صاحبان سهام گزارش می شوند
مازاد تجدید ارزیابی داراییهای ثابت مشهود،داراییهای نا مشهود و سرمایه گذاریهای بلند مدت از این گونه اقلام هستند

تعاریف مربوط به ترازنامه به پایان رسید

خسته نباشي بهنام جان

[behnam]

خسته نباشي بهنام جان

سلامت باشی،ساده جان ;)

[*سامان*]

سلامت باشی،ساده جان ;)

حالا كجا ميخاي در بري هنوز باهات كار دارم......اقلام صورت سود وزيانم بايد تعريف بكني....فك كردي تمومه...نه داداش...ازين خبرا نيست:d

[behnam]

حالا كجا ميخاي در بري هنوز باهات كار دارم......اقلام صورت سود وزيانم بايد تعريف بكني....فك كردي تمومه...نه داداش...ازين خبرا نيست:d

قول نمیدم چون ممکنه نرسم

[*سامان*]

قول نمیدم چون ممکنه نرسم

باشه بهنام جان بيشتر از اين مزاحمت نميشم...بازم دستت درد نكنه...نميدونم با چه زبوني ازت تشكر كنم

[behnam]

باشه بهنام جان بيشتر از اين مزاحمت نميشم...بازم دستت درد نكنه...نميدونم با چه زبوني ازت تشكر كنم

خواهش میکنم،ساده جان
کاری نکردم
چهار خط نوشته که دیگه این حرفها رو نداره ;)
حالا هر وقت بحث صدرا شد من میام :d

[*سامان*]

معاملات ارزي

شناخت اوليه

8 .معامله ارزي معاملهاي است كه به ارز انجام ميشود يا مستلزم تسويه به ارز است. نمونههايي از معاملات ارزي به شرح زير است:

الف.خريد و فروش كالاها و خدماتي كه قرار است بهاي آنها به ارز پرداخت يا دريافت شود،

ب .استقراض يا اعطاي تسهيلاتي كه قرار است تسويه آنها به ارز صورت گيرد،

ج .معاملات ناشياز قراردادهاي ارزي اجرا نشده كه يك طرف آن واحد تجاري باشد

د .معاملات مربوط به تحصيل يا فروش داراييها و تقبل يا تسويه بدهيها به ارز.



9 .معامله ارزي در زمان شناخت اوليه بايد براساس نرخ تسعير در تاريخ انجام معامله به ريال ثبت شود.

10.منظور از نرخ تسعير در تاريخ معامله (اعم از نرخهاي برابري رسمي يا قراردادي وغيره) نرخ ارز در لحظه انجام معامله است. از آنجا كه تعيين نرخ لحظهاي ارز دشوار است، بنابه ملاحظات عملي از نرخي استفاده ميشود كه تقريبي از نرخ تسعير در تاريخ انجام معامله باشد. براي مثال، كليه معاملاتي كه طي يك هفته يا يك ماه انجام ميشود براساس نرخ ميانگين هفتگي يا ماهانه تسعير ميشود. ليكن چنانچه نوسانات نرخ ارز قابل توجه باشد، استفاده از نرخ ميانگين براي تسعير معاملات ارزي انجام شده طي دوره، قابل اتكا نخواهد بود.


تسعير اقلام ارزي در تاريخ ترازنامه

11 .در تاريخ ترازنامه:

الف.اقلام پولي ارزي بايد با استفاده از نرخ تسعير در تاريخ ترازنامه تسعير شود،

ب .اقلام غير پولي كه به بهاي تمام شده تاريخي برحسب ارز ثبت شده است بايد بااستفاده از نرخ تسعير در تاريخ انجام معامله تسعير شود، و

ج .اقلام غيرپولي كه بهارزش منصفانه برحسب ارز ثبت شده است بايد با استفاده از نرختسعير در تاريخ تعيين ارزش منصفانه تسعير شود.

12 .درمورد اقلام پولي بلندمدت، اگر چه نرخ تسعير در تاريخ سررسيد به سهولت قابل پيشبيني نيست، ليكن لازم است بهمنظور تسعير اين اقلام در تاريخ ترازنامه، عينيترين براورد ممكن در پرتو اطلاعات موجود بهعمل آيد. در شرايط معمول، تسعير به نرخ تاريخ ترازنامه بهترين براورد را به دست ميدهد، به ويژه اگر واحد پول مربوط در بازارهاي ارزي روز و سلف آزادانه معامله شود. با اين حال هرگاه در رابطه با قابليت تبديل يا قابليت خريد و فروش ارز مورد نظر ترديد وجود داشته باشد، لازم است از نرخ تسعيري استفاده گردد كه در پرتو اطلاعات موجود بهترين براورد معادل ريالي اقلام پولي ارزي بلندمدت را در تاريخ ترازنامه بهدست دهد.

13 .در شرايط چند نرخي بودن ارز كه در آن، تخصيص ارز براي برخي معاملات يا واحدهاي تجاري مشمول مقررات خاص است، ثبت اوليه و تسعير اقلام ارزي در تاريخ ترازنامه براساس نرخ ارز تعيين شده طبق مقررات ارزي مربوط انجام ميشود.

14 .مبلغ دفتري اقلام براساس استانداردهاي حسابداري مربوط تعيين ميشود. براي مثال ممكن است برخي سرمايهگذاريها يا داراييهاي ثابت مشهود به بهاي تمام شده تاريخي يا ارزش منصفانه اندازهگيري شود. مبلغ دفتري اقلام ارزي، چه براساس بهاي تمام شده تاريخي تعيين شده باشد و چه برمبناي ارزش منصفانه، طبق اين استاندارد به ريال تسعير ميشود.

[*سامان*]

تو پست بعدي مثال نمونه اي از نحوه تسعير ارز خدمتتون عرض ميكنم

[*سامان*]

به عنوان مثال شصفها رو بررسي ميكنيم

[*سامان*]

نحوه محاسبه تسعير ارز در صورتهاي مالي

شصفها

خب دوستان شصفها با 3 ارز دلار يورو و درهم كارميكنه و يك شركت صادر كننده محسوب ميشه

ورودي دلار در حسابهاي شركت 17 ميليون دلار ورودي درهم 378 ميليون درهم و ورودي يورو 5 ميليون يورو هست......اعداد رو گرد كردم كه محاسبات راحت باشه

دلار رو تو بودجه 1066 ديده يورو رو 1458 تومن و درهم رو 293 تومن

خب حالا ورودي هاي هر ارز رو در قيمتهاي بالا ضرب ميكنيم و با هم جمع ميكنيم و به عدد 135 ميلياردتومن ميرسيم....خب شركت با اين قيمتها در بودجه 135 ميلياردتومن وارد حسابهاش ميشه......اما الان كه قيمت ارز بالا رفته اين رقم 135 ميليارد تومن تفاوت زيادي خواهد كرد.....الان تو بازار دلار 1900 يورو 2400 و درهم 450 تومن هست....شركتها نميتونن دقيقا به نرخ بازار ارزشونو بفروشن واسه همين ارزشونو احتمالا با نرخي بين مرجع و بازار ميفروشن بنابر اين ما

دلارو ميگيريم 1500 يورو رو ميگيريم 2000 تومن و درهم رو ميگيريم 350 تومن

حالا اون وروديها رو در نرخهاي جديد ضرب ميكنيم و بعد باهم جمع ميكنيم و به عدد 168 ميليارد تومن ميرسيم

حالا 168 ميليارد رو منهاي 135 ميليارد ميكنيم و عدد 33 ميليارد رو بدست مياريم

در پايان اين 33 ميليارد تومن رو تقسيم بر تعداد سهام شركت ميكنيم كه در شصفها 300 ميليون تا هست

بنابراين تسعير ارز 110 تومن سود شركت رو افزايش خواهد داشت

[*سامان*]

نحوه محاسبه تسعير ارز در صورتهاي مالي

شصفها

خب دوستان شصفها با 3 ارز دلار يورو و درهم كارميكنه و يك شركت صادر كننده محسوب ميشه

ورودي دلار در حسابهاي شركت 17 ميليون دلار ورودي درهم 378 ميليون درهم و ورودي يورو 5 ميليون يورو هست......اعداد رو گرد كردم كه محاسبات راحت باشه

دلار رو تو بودجه 1066 ديده يورو رو 1458 تومن و درهم رو 293 تومن

خب حالا ورودي هاي هر ارز رو در قيمتهاي بالا ضرب ميكنيم و با هم جمع ميكنيم و به عدد 135 ميلياردتومن ميرسيم....خب شركت با اين قيمتها در بودجه 135 ميلياردتومن وارد حسابهاش ميشه......اما الان كه قيمت ارز بالا رفته اين رقم 135 ميليارد تومن تفاوت زيادي خواهد كرد.....الان تو بازار دلار 1900 يورو 2400 و درهم 450 تومن هست....شركتها نميتونن دقيقا به نرخ بازار ارزشونو بفروشن واسه همين ارزشونو احتمالا با نرخي بين مرجع و بازار ميفروشن بنابر اين ما

دلارو ميگيريم 1500 يورو رو ميگيريم 2000 تومن و درهم رو ميگيريم 350 تومن

حالا اون وروديها رو در نرخهاي جديد ضرب ميكنيم و بعد باهم جمع ميكنيم و به عدد 168 ميليارد تومن ميرسيم

حالا 168 ميليارد رو منهاي 135 ميليارد ميكنيم و عدد 33 ميليارد رو بدست مياريم

در پايان اين 33 ميليارد تومن رو تقسيم بر تعداد سهام شركت ميكنيم كه در شصفها 300 ميليون تا هست

بنابراين تسعير ارز 110 تومن سود شركت رو افزايش خواهد داشت

دوست عزيزي ايراد به جايي به اين 4 خط گرفتن و گفتن شما كه 110 بدست ؟آورديد پس ماليات چي؟درستم هست ماليات بايد كسر بشه و چيزي حدود 75 بدست مياد....از اين دوستم ممنونم

[*سامان*]

خب قبل اینکه دو تا نسبت نقدینگی رو بگم اینو به بقیه مقدمه اضافه کنم در کل مدیر دنبال اینه که ثروت سهامداران رو زیاد کنه یا به عبارتی ارزش شرکت رو بالا ببره

خب سمت چپ تراز نامه (بدهی +ح ص س)منابع شرکت هستند و سمت راست تراز نامه مصارف شرکت پس مدیر دنبال اینه که بازدهی سمت راست یعنی دارای ها رو تا میتونه بالا ببره و سمت چپ تراز رو به حداقل برسون یا به عبارتی npv رو تا میتونه مثبت کنه هدف کلی یه مدیر باید این باشه که در ایران برعکسه

بعضی از نسبت ها تحلیلشون نسبی هستند یعنی نمیشه گفت زیادش یا کمش خوبه در حالت های مختلف فرق میکنه مثل نسبت های نقدینگی ولی بعضی مثل حاشیه سود تحلیل(بعدا به اون میرسیم) یه طرفه است هر چه بیشتر باشه بهتره

حال 2 نسبت نقدینگی
1-نسبت جاری:از تقسیم داری جاری به بدهی جاری به دست میاد این نسبت نشون میده به ازای هر ریال بدهی جاری چقدر دارای جاری داریم عیب این نسبت اینه که همه ی اقلام دارای جاری رو درجه نقدینگیشون رو یکی میگیره

خب حالا تحلیلش اول که یه حالت استاندارد برای این نسبت حداقل 1 است چون اگه از یک کمتر باشه سرمایه در گردش شرکت(دارای جاری منهای بدهی جاری) منفی میشه این خوب نیست

این نسبت مقدارش به سیاست مدیر برمیگرده و باید با متوسط هم گروه های شرکت سنجیده بشه و گذشته شرکت

3 نوع مدیر معرفی کردیم یکی جسور بود که از بدهی جاری زیادی و دارای جاری کمتری استفاده میکرد پس نسبت جاری برای مدیران جسور اصولا کمه این کار اینگونه مدیران عیب و نقص های خود رو داره عیبش اینه که ممکنه شرکت نتونه به فرض چکی رو پاس کنه در نتیجه اعتبارش از بین میره به عبارتی ریسک شرکت رو بالا میبره و نقاط قوتش اینه وقتی از دارای های جاری کمتری استفاده میکنه هزینه فرصت رو کم میکنه و بازدهی رو بالا میبره(دوستان همیشه همه جا ریسک وبازده با هم هست و رابطه مستقیم داره)

مدیری که محافظه کاره از دارای جاری بیشتری استفاده میکنه و از بدهی جاری کمتری استفاده میکنه در واقع ریسک رو پایین میاره در واقع دارای های جاری شرکت رو از بیشتر از طریق بدهی بلند مدت و ح ص س تامین میکنه و نسبت جاری بیشتری رو داره

مدیری که بینابین عمل میکنه تو یکی از موارد دارای جاری یا بدهی جاری محافظه کارانه و دیگری جسورانه عمل میکنه به فرض مثال دارای های جاری زیاد و بدهی های جاری زیاد یا به عکس و نسبت جاری متعادلی رو داره

برای بهتر فهمیدن این موضوع یه نمودار بکشید محور عمودی درصد بدهی های جاری از بدهی ها و محور افقی درصد دارای جاری از کل دارای ها از 1%تا 10 % تقسیم کنید محور هارو
حال این نمودار را به چهار قسمت تقسیم کنید به عبارتی از 50% محور عمودی و افقی خطی به هم وصل کنید

به فرض شرکت بافق الان بنده درش اوردم برای سال 89 درصد بدهی جاریش 65%و دارای های جاری 95% استفاده کرده این یعنی شرکت یه جورای محافظه کاره
برای بهتر فهمیدن سیاست های شرکت سال های بیشتری رو در نظر بگیرید مثلا 8 یا 10 سال و این نمودار رو بکشید و درصد بدهی جاری از کل و دارای جاری از کل رو برای چند سال که در نظر گرفتید مد نظر قرار بدید روی محور نقاط برای هر سال رو تعین کنید بعد تحلیل کنید اگه نقاط بفرض در در طول چند سال یک جا تقریبا متمرکز بود سیاست شرکت رو بهتر میتونید تشخیص بدید یا مثلا چند سال اول در یه سمت از چهار قسمت و چند سال بعد اومده طرف دیگر نمودار این نشون میده سیاست شرکت تغییر کرده اما بعضی شرکت ها این نقاط رو در میاری میبینی وای پراکنده است این یعنی شرکت سیاست خاصی نداره هر سال عشقش میکشه .....

[*سامان*]

2-نسبت انی:دارای های جاری منهای موجودی کالا تقسیم بر بدهی های جاری .این نسبت تا حدود زیادی اون عیب نسبت جاری رو میپوشونه که درجه نقدینگی رو یکی میگرفت کاربرد این نسبت بیشتره تحلیلش تقریبا مثل همون نسبت جاری هست فقط حالت استانداردش رو 1 و بیشتر از یک میدونن به عبارتی عدد 1 رو مرزی بین قدرت نقدینگی کافی وقدرت نقدینگی ناکافی میدونند

اینجا چون موجودی کالا نقدینگیش پایین هست از صورت کم میشه در شرکت های خدماتی موجودی کالا نداریم پس 2 تا نسبت برابر هست در این گونه شرکت ها اما این نسبت در شرکت های تولیدی بسیار اهمیت داره کلا 3 نوع موجودی کالا دارند یکی کالای درجریان ساخت یکی کالای تکمیل شده و دیگری مواد خام که اون کالا های که در جریان ساخت هست نقدینگی موجودی کالای در شرکت های تولید رو پایین میاره چون نمیتونه بفروشه به فرض یخچال نصفه که نمیشه فروخت پس نتیجه در شرکت های تولید خیلی مهمه این نسبت اما شرکت های بازرگانی موجودی کالاشون همون کالای که خریدن به قصد فروش اما در انباره پس نقدینگی موجودی کالای شرکت های بازرگانی هم زیاده پس در کل در شرکت تولیدی نسبت انی خیلی مهمتر از شرکت های خدماتی و بازرگانیست

خب باز 3 تا سیاست شرکت ها میاد وسط بعضی موجودی کالا زیاد نگه میدارن که محافظه کارن و این نسبت براشون کمتره
با این کارشون هزینه نگهداری و انبار داری رو بالا میبرند و از طرفی شرکت از طرف موجودی خیالش راحته(همون هزینه فرصت که کمش میکنند)
شرکتی هم که جسوره م.جودی کمی استفاده میکنه نسبت انی بیشتری داره این سیاست هزینه نگهداری رو کم میکنه از طرفی هزینه فرصت رو بالا میبره

شرکتی هم که متعادله از موجودی متعادل اسفاده میکنه و نسبت متعادلی داره و هزینه فرصت ونگهداریش متعادله

در کل شرکت باید سعی کنه موجودی رو در حدی نگه داره که مجموع هزینه فرصت ونگهداری حداقل بشه

[rajabnejad]

سایر اجزای حقوق صاحبان سهام

برخی اقلام که ماهیت درآمد یا هزینه دارند،طبق استانداردهای حسابداری یا قوانین و مقررات در صورت سود و زیان منغکس نمی شوند و به طور مستقیم در بخش حقوق صاحبان سهام گزارش می شوند
مازاد تجدید ارزیابی داراییهای ثابت مشهود،داراییهای نا مشهود و سرمایه گذاریهای بلند مدت از این گونه اقلام هستند

تعاریف مربوط به ترازنامه به پایان رسید

آقا بهنام دست شما درد نکنه،تمام مطالبی که نوشتین می دونم چقدر زحمت داشت و وقت گرانبهاتونو سر این کار گذاشتید نمی دونم چه جوری تشکر کنم تمام مطالبی که شما گفتید نوشتم و بالاش اسم شما رو نوشتم تا هیچ وقت یادم نره ،انشاالله هر چی می خواید خدا بهتون بده