پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1
مبنای ایران برای پافشاری بر خواستهها در مذاکرات هستهای چیست؟
شهیر شهیدثالث
روزنامهنگار و تحلیلگر ساکن کانادا
3 ساعت پیش
به اشتراک گذاری
مقامات ارشد حاضر در مذاکرات هستهای در وین
با وجود تلاش جانانه در بالاترین سطوح دیپلماتیک ایران و کشورهای ١+۵ حتی چندین دور مذاکره مستقیم جواد ظریف و جان کری، وزیران امور خارجه ایران و آمریکا، در نهایت دو طرف نتوانستند در موعد مقرر یعنی روز بیستوچهارم نوامبر (سوم آذر) به توافق برسند.
اما آیا اصولا ایران بر خواستههای خود در مذاکرات هستهای پافشاری میکند و نرمشی نشان نمیدهد؟
دو روز پس از تمدید مذاکرات هستهای، آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفت: "هیات ایران حقا و انصافا در مقابل حرف زور ایستادگی میکند و برخلاف طرف مقابل، حرفش را هر روز عوض نمیکند." چنین اظهارنظری این پرسش را پیش میآورد که اگر قرار است هیات ایرانی حرفش را عوض نکند، پس هدف از مذاکره و یافتن یک راهحل میانه چیست؟ چون از این سخنان میتوان چنین برداشت کرد که هیات ایرانی بر خواستههای خود پافشاری کرده و نرمش چندانی نشان نمیدهد.
به تازگی، مکاتباتی با یکی از متخصصان ایران در کنگره آمریکا (کارمند و نه نماینده) در ارتباط با موضع ایران در مذاکرات هستهای داشتم. او برای من نوشت: "باید به اظهارنظرهای قبلی خود اضافه کنم که در جریان ماهها مذاکره (بین ایران و ١+۵) من با بسیاری از کارشناسان آمریکایی و غیرآمریکایی صحبت کردهام. (پیش از این) احساس آنها این بود که زیادهخواهی آمریکا از ایران و کلهشقی آمریکا (obstinance) مانع رسیدن به یک توافق است. اما این بار صحبتهای آن افراد کاملا متفاوت است. آنها یک صدا می گویند که ایران بیش از حد نگران آن است که ضعیف به نظر برسد. این ایران است که مانع رسیدن به توافق است. پیش از این، آنها وقت را برای ملامت کردن آمریکا در اتخاذ مواضع سرسختانه تلف نمیکردند، اما اینک همگی تغییر موضع دادهاند و ایران را مانع حصول یک توافق معرفی میکنند. این تنها من نیستم که این نظر را ابراز میکنم، بلکه یک یک افراد (کارشناسان) یک صدا چنین میگویند."
طرفهای مذاکرات قرار است مدت بیشتری را به گفتوگو درباره برنامه هستهای ایران بگذرانند
از آنجا که جزئیات محتوای مذاکرات افشا نشده است، مشکل بتوان گفت که آیا پافشاری ایران بر خواستههایش منطقی است یا نه. اما آنچه مسلم به نظر میرسد و نیز با کنار هم قرار دادن اظهارات آیتالله خامنهای و این کارشناس کنگره، میتوان نتیجه گرفت که ایران در این مرحله، رویکردی انعطافناپذیرتر اتخاذ کرده است.
یک عامل روانشناسانه و چند عامل حسابگرانه را میتوان ریشه این رویکرد دانست.
عامل روانشناسانه؛ بیم از دادن امتیاز تحت فشار
یکی از مهمترین عواملی که باعث شده است که بحران هستهای ایران به یک گره کور تبدیل شود، ترس حکومت ایران از عقبنشینی تحت فشار تحریمهاست. از جمله رهبر ایران بارها تاکید کرده است که اگر آمریکا از سازکار اعمال فشار از طریق تحریمها به خواستههای خود برسد، به این جمعبندی خواهد رسید که حربه مزبور حربه موثری است و در نتیجه، بلافاصله با طرح موضوعات دیگری مانند حقوق بشر و حمایت از تروریسم، به استفاده دوباره از تحریمها دست خواهد زد.
به نظر میرسد که آیتالله خامنهای معتقد است که عقبنشینی در مورد مساله هستهای باعث خواهد شد که آمریکا برای سرنگونی رژیم ایران و یا تغییر ماهیت انقلابی آن از حربه تحریمها استفاده کند. اما اگر چنین استدلالی صحیح باشد، قاعدتا آمریکا نباید وارد هیچگونه مذاکره و معاملهای شود که نهایتا کاهش، تعلیق و یا حذف تحریمهای ایران را به دنبال داشته باشد.
کشورهای غربی میگویند که در صورت تعدیل فعالیتهای هستهای ایران حاضرند از شدت تحریمها کم کنند
عوامل حسابگرانه
صرفنظر از عامل روانی، ظاهرا ایران به دلایلی، معتقد است که در موقعیتی قرار دارد که میتواند خواستههای خود را به آمریکا (و غرب) تحمیل کند.
الف: ظهور داعش
یکی از مسائلی که از آغاز شکلگیری جمهوری اسلامی در ایران همواره به عنوان معضلی در رابطه آن کشور با آمریکا خودنمائی کرده است، سوءبرداشت دو طرف از حرفها و مواضع یکدیگر بوده است.
قرائنی وجود دارد که نشان میدهد آمریکا به طرق مختلف برای مبارزه با داعش، ایران را دعوت به همکاری کرده است. از جمله آیتالله خامنهای به پیغامی که سفیر آمریکا در عراق به سفیر ایران در آن کشور داده و نیز طرح درخواستی مشابه جان کری در دیدار با جواد ظریف اشاره کرده است، آمریکا هم این موضوع را به صراحت انکار نکرد. مهمتر از همه، افشاگری والاستریت ژورنال در مورد نامه اخیر باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، به رهبر ایران در همین خصوص بود.
این اقدامات آمریکا باعث شده است این تحلیل در ایران شکل بگیرد که براساس آن، آمریکا با وجود ایجاد یک ائتلاف بینالمللی، به دلیل در اختیار نداشتن یک نیروی زمینی موثر در مبارزه با داعش و نیز با در نظر داشتن پایگاه و نفوذ ایران در عراق، چارهای ندارد جز آن که دست یاری به سوی ایران دراز کند.
این وضعیت از دیدگاه ایران، موقعیتی را فراهم آورده است که به آن کشور امکان میدهد که در مذاکرات هستهای تهاجمیتر شرکت کند.
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران هم عنوان کرده است که "حل مساله هستهای، شرایط ایران و آمریکا را متحول خواهد کرد. پس از موضوع هستهای میتوان در خصوص مبارزه با تروریسم و تلاش برای استقرار ثبات و امنیت در خاورمیانه همکاری کرد."
اظهارنظر سوزان مالونی، از کارشناسان مسائل ایران و یکی از اعضای ارشد موسسه بروکینگز در این زمینه قابل توجه است. وی مینویسد: "نامه اوباما سوءبرداشت عمیقی را در ذهن رهبری ایران ایجاد خواهد کرد و به احتمال قوی، به جای آنکه کمکی به حل مساله هستهای باشد، مانعی در این راه خواهد شد."
یک کارشناس آمریکایی مسائل ایران نیز که خواست نامش فاش نشود، به من گفت: "گروه دولت اسلامی به نزدیکی مرزهای ایران رسیده است. دشمنی این گروه در درجه نخست با شیعیان و بعد با آمریکاییهاست. گروه مزبور توسط رقبای ایران در منطقه حمایت شده و به این ترتیب، جدیترین خطر را برای ایران آفریده است. بین ایران و آمریکا اگر یک کشور در خطر باشد، آن ایران است. چرا باید ایرانیها فکر کنند که آمریکا حاضر است برای جنگی که آنها ملزم هستند، با آمریکا و یا بدون آمریکا، تا انتها پیش ببرند، به آنان امتیاز بدهد؟"
طبق برخی گزارشها، مقامات اروپایی هشدار دادهاند که ممکن است در مذاکرات با ایران، راه خود را از آمریکا جدا کنند
ب: شکسته شدن ساختار تحریمها
این اعتقاد در ایران پدیدار شده است که ظرف یکسال گذشته تحریمهای آمریکا متزلزل شده و بازگشت به دوران قبل از توافق موقت ژنو دیگر میسر نیست. از این رو ایران خود را در این جایگاه میبیند که به دلیل فروپاشی استحکام تحریمها میتواند بر خواستههایش مصرانه بایستد.
این تحلیل از یک نظر صحیح است. طبق برخی گزارشها، مقامات اروپایی به کنگره آمریکا هشدار دادهاند که اگر مسبب شکست مذاکرات باشند، اروپا راه خود را از آمریکا جدا خواهد کرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آمریکا در شرایط دشواری قرار خواهد گرفت.
اما روی دیگر سکه آن است که اگر آمریکا از خود نرمش نشان دهد و ایران حاضر به هیچ نوع سازشی نباشد، در آن صورت قضیه معکوس خواهد شد. چون مذاکرات احتمالا به شکست میانجامد و اروپا در حمایت از آمریکا تحریمهای ایران را باز هم تشدید خواهد کرد. در واقع، رویکرد سازشناپذیر ایران متضمن ریسک بزرگی است که میتواند به شکست مذاکرات بیانجامد و هزینههای سنگینی به بار آورد.
رویکرد سازشناپذیر ایران متضمن ریسک بزرگی است که میتواند به شکست مذاکرات بیانجامد و هزینههای سنگینی به بار آورد
ج: اقتصاد مقاومتی
رهبر جمهوری اسلامی بارها بر نقش اقتصاد مقاومتی در مقابله با تحریمها تاکید کرده است. از جمله روز ششم آذر در جمع بسیجیان گفت: "برخلاف آمریکا، اگر مذاکرات به توافق نرسد برای ما آسمان به زمین نمیآید، چون راهحلی داریم به نام اقتصاد مقاومتی."
اینکه ایران باید در دراز مدت اقتصاد رانتی سرچشمه گرفته از نفت را ترک کند و به دیگر منابع تولید ثروت، بخصوص نیروی کار جوان، تحصیلکرده و متخصص خود که در منطقه کمنظیر است، متکی شود نظر درستی است. اما بحث بر سر این است که در صورت شکست مذاکرات و احتمالا محاصره "تقریبا" کامل نفتی، که پیشنویس لایحه آن از ماهها پیش در سنای آمریکا تهیه شده است، ایران تا چه حد قادر به مقاومت در برابر شوکهای وارده خواهد بود؟ آیا در چنین صورتی، ارز که بر اثر تحریمهای شدید و دورنمای تاریک قیمت نفت، به کالایی کمیاب مبدل خواهد شد، به طور تصاعدی افزایش قیمت نخواهد یافت؟ تاثیر این وضعیت بر اقتصاد وابسته به واردات ایران (حتی در مورد مواد اولیه صنایع داخلی) چه خواهد بود؟
رهبر ایران در تبیین اقتصاد مقاومتی، صاحبان سرمایه را به فعالیتهای تولیدی دعوت میکند. اما آیا در فضای مبهم اقتصادی ناشی از شکست مذاکرات، کسی حاضر به سرمایهگذاری درازمدت خواهد بود؟ تولیدات داخلی تا چه حد جوابگوی مصرف خواهند بود و بر اثر کمبود ارز و کاهش واردات، قیمت کالاها به کدام سمت میل خواهند کرد؟
مبنای ایران برای پافشاری بر خواستهها در مذاکرات هستهای چیست؟
شهیر شهیدثالث
روزنامهنگار و تحلیلگر ساکن کانادا
3 ساعت پیش
به اشتراک گذاری
مقامات ارشد حاضر در مذاکرات هستهای در وین
با وجود تلاش جانانه در بالاترین سطوح دیپلماتیک ایران و کشورهای ١+۵ حتی چندین دور مذاکره مستقیم جواد ظریف و جان کری، وزیران امور خارجه ایران و آمریکا، در نهایت دو طرف نتوانستند در موعد مقرر یعنی روز بیستوچهارم نوامبر (سوم آذر) به توافق برسند.
اما آیا اصولا ایران بر خواستههای خود در مذاکرات هستهای پافشاری میکند و نرمشی نشان نمیدهد؟
دو روز پس از تمدید مذاکرات هستهای، آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفت: "هیات ایران حقا و انصافا در مقابل حرف زور ایستادگی میکند و برخلاف طرف مقابل، حرفش را هر روز عوض نمیکند." چنین اظهارنظری این پرسش را پیش میآورد که اگر قرار است هیات ایرانی حرفش را عوض نکند، پس هدف از مذاکره و یافتن یک راهحل میانه چیست؟ چون از این سخنان میتوان چنین برداشت کرد که هیات ایرانی بر خواستههای خود پافشاری کرده و نرمش چندانی نشان نمیدهد.
به تازگی، مکاتباتی با یکی از متخصصان ایران در کنگره آمریکا (کارمند و نه نماینده) در ارتباط با موضع ایران در مذاکرات هستهای داشتم. او برای من نوشت: "باید به اظهارنظرهای قبلی خود اضافه کنم که در جریان ماهها مذاکره (بین ایران و ١+۵) من با بسیاری از کارشناسان آمریکایی و غیرآمریکایی صحبت کردهام. (پیش از این) احساس آنها این بود که زیادهخواهی آمریکا از ایران و کلهشقی آمریکا (obstinance) مانع رسیدن به یک توافق است. اما این بار صحبتهای آن افراد کاملا متفاوت است. آنها یک صدا می گویند که ایران بیش از حد نگران آن است که ضعیف به نظر برسد. این ایران است که مانع رسیدن به توافق است. پیش از این، آنها وقت را برای ملامت کردن آمریکا در اتخاذ مواضع سرسختانه تلف نمیکردند، اما اینک همگی تغییر موضع دادهاند و ایران را مانع حصول یک توافق معرفی میکنند. این تنها من نیستم که این نظر را ابراز میکنم، بلکه یک یک افراد (کارشناسان) یک صدا چنین میگویند."
طرفهای مذاکرات قرار است مدت بیشتری را به گفتوگو درباره برنامه هستهای ایران بگذرانند
از آنجا که جزئیات محتوای مذاکرات افشا نشده است، مشکل بتوان گفت که آیا پافشاری ایران بر خواستههایش منطقی است یا نه. اما آنچه مسلم به نظر میرسد و نیز با کنار هم قرار دادن اظهارات آیتالله خامنهای و این کارشناس کنگره، میتوان نتیجه گرفت که ایران در این مرحله، رویکردی انعطافناپذیرتر اتخاذ کرده است.
یک عامل روانشناسانه و چند عامل حسابگرانه را میتوان ریشه این رویکرد دانست.
عامل روانشناسانه؛ بیم از دادن امتیاز تحت فشار
یکی از مهمترین عواملی که باعث شده است که بحران هستهای ایران به یک گره کور تبدیل شود، ترس حکومت ایران از عقبنشینی تحت فشار تحریمهاست. از جمله رهبر ایران بارها تاکید کرده است که اگر آمریکا از سازکار اعمال فشار از طریق تحریمها به خواستههای خود برسد، به این جمعبندی خواهد رسید که حربه مزبور حربه موثری است و در نتیجه، بلافاصله با طرح موضوعات دیگری مانند حقوق بشر و حمایت از تروریسم، به استفاده دوباره از تحریمها دست خواهد زد.
به نظر میرسد که آیتالله خامنهای معتقد است که عقبنشینی در مورد مساله هستهای باعث خواهد شد که آمریکا برای سرنگونی رژیم ایران و یا تغییر ماهیت انقلابی آن از حربه تحریمها استفاده کند. اما اگر چنین استدلالی صحیح باشد، قاعدتا آمریکا نباید وارد هیچگونه مذاکره و معاملهای شود که نهایتا کاهش، تعلیق و یا حذف تحریمهای ایران را به دنبال داشته باشد.
کشورهای غربی میگویند که در صورت تعدیل فعالیتهای هستهای ایران حاضرند از شدت تحریمها کم کنند
عوامل حسابگرانه
صرفنظر از عامل روانی، ظاهرا ایران به دلایلی، معتقد است که در موقعیتی قرار دارد که میتواند خواستههای خود را به آمریکا (و غرب) تحمیل کند.
الف: ظهور داعش
یکی از مسائلی که از آغاز شکلگیری جمهوری اسلامی در ایران همواره به عنوان معضلی در رابطه آن کشور با آمریکا خودنمائی کرده است، سوءبرداشت دو طرف از حرفها و مواضع یکدیگر بوده است.
قرائنی وجود دارد که نشان میدهد آمریکا به طرق مختلف برای مبارزه با داعش، ایران را دعوت به همکاری کرده است. از جمله آیتالله خامنهای به پیغامی که سفیر آمریکا در عراق به سفیر ایران در آن کشور داده و نیز طرح درخواستی مشابه جان کری در دیدار با جواد ظریف اشاره کرده است، آمریکا هم این موضوع را به صراحت انکار نکرد. مهمتر از همه، افشاگری والاستریت ژورنال در مورد نامه اخیر باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، به رهبر ایران در همین خصوص بود.
این اقدامات آمریکا باعث شده است این تحلیل در ایران شکل بگیرد که براساس آن، آمریکا با وجود ایجاد یک ائتلاف بینالمللی، به دلیل در اختیار نداشتن یک نیروی زمینی موثر در مبارزه با داعش و نیز با در نظر داشتن پایگاه و نفوذ ایران در عراق، چارهای ندارد جز آن که دست یاری به سوی ایران دراز کند.
این وضعیت از دیدگاه ایران، موقعیتی را فراهم آورده است که به آن کشور امکان میدهد که در مذاکرات هستهای تهاجمیتر شرکت کند.
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران هم عنوان کرده است که "حل مساله هستهای، شرایط ایران و آمریکا را متحول خواهد کرد. پس از موضوع هستهای میتوان در خصوص مبارزه با تروریسم و تلاش برای استقرار ثبات و امنیت در خاورمیانه همکاری کرد."
اظهارنظر سوزان مالونی، از کارشناسان مسائل ایران و یکی از اعضای ارشد موسسه بروکینگز در این زمینه قابل توجه است. وی مینویسد: "نامه اوباما سوءبرداشت عمیقی را در ذهن رهبری ایران ایجاد خواهد کرد و به احتمال قوی، به جای آنکه کمکی به حل مساله هستهای باشد، مانعی در این راه خواهد شد."
یک کارشناس آمریکایی مسائل ایران نیز که خواست نامش فاش نشود، به من گفت: "گروه دولت اسلامی به نزدیکی مرزهای ایران رسیده است. دشمنی این گروه در درجه نخست با شیعیان و بعد با آمریکاییهاست. گروه مزبور توسط رقبای ایران در منطقه حمایت شده و به این ترتیب، جدیترین خطر را برای ایران آفریده است. بین ایران و آمریکا اگر یک کشور در خطر باشد، آن ایران است. چرا باید ایرانیها فکر کنند که آمریکا حاضر است برای جنگی که آنها ملزم هستند، با آمریکا و یا بدون آمریکا، تا انتها پیش ببرند، به آنان امتیاز بدهد؟"
طبق برخی گزارشها، مقامات اروپایی هشدار دادهاند که ممکن است در مذاکرات با ایران، راه خود را از آمریکا جدا کنند
ب: شکسته شدن ساختار تحریمها
این اعتقاد در ایران پدیدار شده است که ظرف یکسال گذشته تحریمهای آمریکا متزلزل شده و بازگشت به دوران قبل از توافق موقت ژنو دیگر میسر نیست. از این رو ایران خود را در این جایگاه میبیند که به دلیل فروپاشی استحکام تحریمها میتواند بر خواستههایش مصرانه بایستد.
این تحلیل از یک نظر صحیح است. طبق برخی گزارشها، مقامات اروپایی به کنگره آمریکا هشدار دادهاند که اگر مسبب شکست مذاکرات باشند، اروپا راه خود را از آمریکا جدا خواهد کرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آمریکا در شرایط دشواری قرار خواهد گرفت.
اما روی دیگر سکه آن است که اگر آمریکا از خود نرمش نشان دهد و ایران حاضر به هیچ نوع سازشی نباشد، در آن صورت قضیه معکوس خواهد شد. چون مذاکرات احتمالا به شکست میانجامد و اروپا در حمایت از آمریکا تحریمهای ایران را باز هم تشدید خواهد کرد. در واقع، رویکرد سازشناپذیر ایران متضمن ریسک بزرگی است که میتواند به شکست مذاکرات بیانجامد و هزینههای سنگینی به بار آورد.
رویکرد سازشناپذیر ایران متضمن ریسک بزرگی است که میتواند به شکست مذاکرات بیانجامد و هزینههای سنگینی به بار آورد
ج: اقتصاد مقاومتی
رهبر جمهوری اسلامی بارها بر نقش اقتصاد مقاومتی در مقابله با تحریمها تاکید کرده است. از جمله روز ششم آذر در جمع بسیجیان گفت: "برخلاف آمریکا، اگر مذاکرات به توافق نرسد برای ما آسمان به زمین نمیآید، چون راهحلی داریم به نام اقتصاد مقاومتی."
اینکه ایران باید در دراز مدت اقتصاد رانتی سرچشمه گرفته از نفت را ترک کند و به دیگر منابع تولید ثروت، بخصوص نیروی کار جوان، تحصیلکرده و متخصص خود که در منطقه کمنظیر است، متکی شود نظر درستی است. اما بحث بر سر این است که در صورت شکست مذاکرات و احتمالا محاصره "تقریبا" کامل نفتی، که پیشنویس لایحه آن از ماهها پیش در سنای آمریکا تهیه شده است، ایران تا چه حد قادر به مقاومت در برابر شوکهای وارده خواهد بود؟ آیا در چنین صورتی، ارز که بر اثر تحریمهای شدید و دورنمای تاریک قیمت نفت، به کالایی کمیاب مبدل خواهد شد، به طور تصاعدی افزایش قیمت نخواهد یافت؟ تاثیر این وضعیت بر اقتصاد وابسته به واردات ایران (حتی در مورد مواد اولیه صنایع داخلی) چه خواهد بود؟
رهبر ایران در تبیین اقتصاد مقاومتی، صاحبان سرمایه را به فعالیتهای تولیدی دعوت میکند. اما آیا در فضای مبهم اقتصادی ناشی از شکست مذاکرات، کسی حاضر به سرمایهگذاری درازمدت خواهد بود؟ تولیدات داخلی تا چه حد جوابگوی مصرف خواهند بود و بر اثر کمبود ارز و کاهش واردات، قیمت کالاها به کدام سمت میل خواهند کرد؟
نظر