Tweet
مشکل مملکت، احمدی نژاد نیست
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فواد صادقی در بازتاب نوشت:
ابتدای سال 1387 و در فاصله یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری 1388، باربارا اسلاوین، خبرنگار مشهور آمریکایی که برای مصاحبه با مقامات ارشد جمهوری اسلامی به ایران آمده بود، درخواست کرد دیداری داشته باشیم تا به نوعی تحلیل غیر رسمی از شرایط پیش روی ایران را نیز به دست آورد.
ملاقات در دفتر سایت تابناک انجام شد، در آن زمان تحلیل من این بود که احمدی نژاد ماموریتی که برای آن برگزیده شده بود، بعنی قلع وقمع طیف اصلاح طلبان وهاشمی را به انجام رسانیده و با توجه به هزینه های روزافزونی که برای نظام از طریق انکار هولوکاست و ایجاد تنش در رابطه با همسایگان و ... ایجاد می کند ، به احتمال عقلایی کاندیدای مورد حمایت ویژه برای انتخابات ریاست جمهوری آینده، احمدی نژاد نخواهد بود.
اسلاوین از گزینه بعدی سوال کرد و من غلامعلی حدادعادل را به عنوان کاندیدای مورد حمایت ویژه برای دور بعد نام بردم که وی با تعجب پرسید: چگونه احمدی نژاد که با این همه امکانات و تبلیغات در حال قدرت نمایی است، از صحنه کنار می رود، که در پاسخ به وی گفتم، احمدی نژاد مانند تصویر بزرگی است که برروی یک بالن حک شده و با باد کردن و به هوا فرستادن این بالن، تمامی فضای شهر و نقطه توجه مردم را اشغال کرده است، اما یک بالن به همان آسانی که پرمی شود، خالی هم می شود وهمان هایی که این بالن را باد کرده و به هوا فرستاده اند ، باد این بالن راخالی می کنند و بالن بعدی را به هوا خواهند فرستاد.
البته خوشبختانه یا متاسفانه پیش بینی من دقیقا به وقوع نپیوست ، ظاهرا ماموریت احمدی نژاد تمام نشده بود و رخ داد آنچه که در سال 1388 به وقوع پیوست، اما ظاهرا مهمترین اشکال این پیش بینی، در زمان آن یعنی چهار سال جلوتر از زمان مورد نظر بود و اکنون همان اتفاقات در حال وقوع است.
بادی که به پرچم احمدی نژاد می وزید، در حال قطع شدن است و همان گونه که بی مقدمه و استدلال و منطق، جریانی احمدی نژاد را تبدیل به قدیس و رجایی زمان، منجی اسلام و ایران و مدیر آینده جهان کرده بود، در حال حاضر با تمام قدرت از او در حال ساختن تصویری فاسد، قدرناشناس، بی مسئولیت، غیرولایی و... می باشد.
اگرچه سایت «بازتاب» افتخار آن را داشت که نخستین رسانه منتقد احمدی نژاد باشد و از انتقاد صریح درباره کابینه نخست وی در شهریور سال 1384 تا نمایش فیلم هاله نور وی در آبان همان سال و سپس طرح موضوع هولوکاست و ابهامات مالی شهرداری و ده ها موضوع منتقدانه نسبت به وی در اوج اقتدار دولت نهم و حمایت نهادهای خاص از این دولت را در کارنامه دارد و به همین خاطر نیز تحت فشار شدیدی قرار گرفت و با اقدام غیرقانونی و بی سابقه دولت نهم ابتدا فیلتر و سپس با اقدام غیرقانونی دادستان وقت تهران، جناب مرتضوی در سال 1386 پلمپ شد.
اما بعد از گذشت 5 سال و تغییر شرایط کشور، از جمله وضعیت احمدی نژاد صراحتا نوشتیم: «این احمدی نژاد دیگر زدن ندارد» چرا که تدبیر باید زمانی اندیشیده می شد که مخالفان امروز و حامیان دیروز وی سرسختانه مشغول کوبیدن مشت محکم بر دهان منتقدین دولت بودند و رویه احمدی نژاد را به خطر انداختن نظام، فساد اقتصادی وهدر دادن منابع وترویج بی قانونی می دانستند؛ نه الان که جناب ایشان خود نیز به نتایج بسیاری از اشتباهات خود واقف شده والبته می خواهد با زرنگی آن را به گردن حامیان دیروزش بیاندازد.
مشکل مملکت، احمدی نژاد نیست
اما آنچه که به نظر می رسد در این شرایط باید مورد توجه قرار گیرد، خطر احمدی نژادی بودن و یا همان به اصطلاح گفتمان احمدی نژادی ها یا سوم تیر است که البته هیچ یک از شرایط گفتمان را در خود ندارد.
گفتمان سوم تیر یا جریان احمدی نژادی ها، اگرچه اکنون احمدی نژاد را در میان خود ندارد و از او اعلام برائت می کند، اما به اندازه گذشته می تواند برای کشور خطرناک باشد.
جریانی که مهمترین خطرات آن را می توان در دو محور خلاصه کرد:
کسب و حفظ قدرت به هر قیمت
بی محابا هزینه کردن از اسلام و انقلاب
براین اساس، جریانی که روزی برای به قدرت رساندن و برکشیدن احمدی نژاد ، از گفتن هیچ دروغ و زدن هیچ تهمتی به رقبا و منتقدین احمدی نژاد خودداری نمی کرد، امروز حاضر است به هر دروغ و تهمتی دست بزند تا احمدی نژاد را از قدرت پایین بکشد.
همان کسانی که هشت سال قبل و چهار سال قبل هر روز پیامبر و امامان(ع) را درخواب می دیدند تا از آنها برای رییس جمهور کردن احمدی نژاد توصیه بگیرند، امروز همان خوابها را برای تخریب احمدی نژاد و به قدرت رساندن دیگری می بینند.
همان جریانی که در دولت نهم با اقدامات نسجیده ای همچون طرح موضوع هولوکاست و زیر سوال بردن توافق ژنو میان لاریجانی و سولانا تهدیدات بین المللی را برای نظام سوغات آوردند، اکنون با حمله به سفارت انگلیس و رفتارهای ناسنجیده ای که دیگر مورد تایید دولت محبوبشان نیست، برای نظام هزینه افزایی می کنند.
مشکل مملکت، احمدی نژاد نیست
و سرانجام همان کسانی که با تحدید مخالفان و تعطیل کردن سایت ها و روزنامه ها، بستن بازوهای نظارتی کشور و ورود به مسایل اقتصادی، زمینه ساز بروز مفاسد بی سابقه مالی در کشور شدند، اکنون چوب مفاسد مالی این دولت را بر سر احمدی نژاد می کوبند و خود را به عنوان مخالف فساد معرفی می کنند.
واقعیت آن است که مشکل اصلی کشور این جریان است که در نظام رخنه کرده است و اگر احمدی نژاد هم مشکل بود، به خاطر قرار گرفتن در برنامه این جریان مشکل آفرین شد و اگر قرار است این جریان دوباره برای کشور نسخه ای بپیچد، حال این نسخه از نوع فرهنگستانیش باشد و یا از نوع تکنوکرات ، دیپلمات باشد و یا سردار، تفاوت چندانی نمی کند. چرا که در واقع این جریان به قدرت خواهد رسید.
اگرچه موضوع آشکارتر از آن است که نیاز به اشاره مستقیم داشته باشد، اما جستجوی عناوینی نظیر گفتمان سوم تیر و یا مرور اخبار سال 1388 به خصوص دو هفته قبل از انتخابات، مصادیق این آسیب را واضح تر خواهد کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فواد صادقی در بازتاب نوشت:
ابتدای سال 1387 و در فاصله یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری 1388، باربارا اسلاوین، خبرنگار مشهور آمریکایی که برای مصاحبه با مقامات ارشد جمهوری اسلامی به ایران آمده بود، درخواست کرد دیداری داشته باشیم تا به نوعی تحلیل غیر رسمی از شرایط پیش روی ایران را نیز به دست آورد.
ملاقات در دفتر سایت تابناک انجام شد، در آن زمان تحلیل من این بود که احمدی نژاد ماموریتی که برای آن برگزیده شده بود، بعنی قلع وقمع طیف اصلاح طلبان وهاشمی را به انجام رسانیده و با توجه به هزینه های روزافزونی که برای نظام از طریق انکار هولوکاست و ایجاد تنش در رابطه با همسایگان و ... ایجاد می کند ، به احتمال عقلایی کاندیدای مورد حمایت ویژه برای انتخابات ریاست جمهوری آینده، احمدی نژاد نخواهد بود.
اسلاوین از گزینه بعدی سوال کرد و من غلامعلی حدادعادل را به عنوان کاندیدای مورد حمایت ویژه برای دور بعد نام بردم که وی با تعجب پرسید: چگونه احمدی نژاد که با این همه امکانات و تبلیغات در حال قدرت نمایی است، از صحنه کنار می رود، که در پاسخ به وی گفتم، احمدی نژاد مانند تصویر بزرگی است که برروی یک بالن حک شده و با باد کردن و به هوا فرستادن این بالن، تمامی فضای شهر و نقطه توجه مردم را اشغال کرده است، اما یک بالن به همان آسانی که پرمی شود، خالی هم می شود وهمان هایی که این بالن را باد کرده و به هوا فرستاده اند ، باد این بالن راخالی می کنند و بالن بعدی را به هوا خواهند فرستاد.
البته خوشبختانه یا متاسفانه پیش بینی من دقیقا به وقوع نپیوست ، ظاهرا ماموریت احمدی نژاد تمام نشده بود و رخ داد آنچه که در سال 1388 به وقوع پیوست، اما ظاهرا مهمترین اشکال این پیش بینی، در زمان آن یعنی چهار سال جلوتر از زمان مورد نظر بود و اکنون همان اتفاقات در حال وقوع است.
بادی که به پرچم احمدی نژاد می وزید، در حال قطع شدن است و همان گونه که بی مقدمه و استدلال و منطق، جریانی احمدی نژاد را تبدیل به قدیس و رجایی زمان، منجی اسلام و ایران و مدیر آینده جهان کرده بود، در حال حاضر با تمام قدرت از او در حال ساختن تصویری فاسد، قدرناشناس، بی مسئولیت، غیرولایی و... می باشد.
اگرچه سایت «بازتاب» افتخار آن را داشت که نخستین رسانه منتقد احمدی نژاد باشد و از انتقاد صریح درباره کابینه نخست وی در شهریور سال 1384 تا نمایش فیلم هاله نور وی در آبان همان سال و سپس طرح موضوع هولوکاست و ابهامات مالی شهرداری و ده ها موضوع منتقدانه نسبت به وی در اوج اقتدار دولت نهم و حمایت نهادهای خاص از این دولت را در کارنامه دارد و به همین خاطر نیز تحت فشار شدیدی قرار گرفت و با اقدام غیرقانونی و بی سابقه دولت نهم ابتدا فیلتر و سپس با اقدام غیرقانونی دادستان وقت تهران، جناب مرتضوی در سال 1386 پلمپ شد.
اما بعد از گذشت 5 سال و تغییر شرایط کشور، از جمله وضعیت احمدی نژاد صراحتا نوشتیم: «این احمدی نژاد دیگر زدن ندارد» چرا که تدبیر باید زمانی اندیشیده می شد که مخالفان امروز و حامیان دیروز وی سرسختانه مشغول کوبیدن مشت محکم بر دهان منتقدین دولت بودند و رویه احمدی نژاد را به خطر انداختن نظام، فساد اقتصادی وهدر دادن منابع وترویج بی قانونی می دانستند؛ نه الان که جناب ایشان خود نیز به نتایج بسیاری از اشتباهات خود واقف شده والبته می خواهد با زرنگی آن را به گردن حامیان دیروزش بیاندازد.
مشکل مملکت، احمدی نژاد نیست
اما آنچه که به نظر می رسد در این شرایط باید مورد توجه قرار گیرد، خطر احمدی نژادی بودن و یا همان به اصطلاح گفتمان احمدی نژادی ها یا سوم تیر است که البته هیچ یک از شرایط گفتمان را در خود ندارد.
گفتمان سوم تیر یا جریان احمدی نژادی ها، اگرچه اکنون احمدی نژاد را در میان خود ندارد و از او اعلام برائت می کند، اما به اندازه گذشته می تواند برای کشور خطرناک باشد.
جریانی که مهمترین خطرات آن را می توان در دو محور خلاصه کرد:
کسب و حفظ قدرت به هر قیمت
بی محابا هزینه کردن از اسلام و انقلاب
براین اساس، جریانی که روزی برای به قدرت رساندن و برکشیدن احمدی نژاد ، از گفتن هیچ دروغ و زدن هیچ تهمتی به رقبا و منتقدین احمدی نژاد خودداری نمی کرد، امروز حاضر است به هر دروغ و تهمتی دست بزند تا احمدی نژاد را از قدرت پایین بکشد.
همان کسانی که هشت سال قبل و چهار سال قبل هر روز پیامبر و امامان(ع) را درخواب می دیدند تا از آنها برای رییس جمهور کردن احمدی نژاد توصیه بگیرند، امروز همان خوابها را برای تخریب احمدی نژاد و به قدرت رساندن دیگری می بینند.
همان جریانی که در دولت نهم با اقدامات نسجیده ای همچون طرح موضوع هولوکاست و زیر سوال بردن توافق ژنو میان لاریجانی و سولانا تهدیدات بین المللی را برای نظام سوغات آوردند، اکنون با حمله به سفارت انگلیس و رفتارهای ناسنجیده ای که دیگر مورد تایید دولت محبوبشان نیست، برای نظام هزینه افزایی می کنند.
مشکل مملکت، احمدی نژاد نیست
و سرانجام همان کسانی که با تحدید مخالفان و تعطیل کردن سایت ها و روزنامه ها، بستن بازوهای نظارتی کشور و ورود به مسایل اقتصادی، زمینه ساز بروز مفاسد بی سابقه مالی در کشور شدند، اکنون چوب مفاسد مالی این دولت را بر سر احمدی نژاد می کوبند و خود را به عنوان مخالف فساد معرفی می کنند.
واقعیت آن است که مشکل اصلی کشور این جریان است که در نظام رخنه کرده است و اگر احمدی نژاد هم مشکل بود، به خاطر قرار گرفتن در برنامه این جریان مشکل آفرین شد و اگر قرار است این جریان دوباره برای کشور نسخه ای بپیچد، حال این نسخه از نوع فرهنگستانیش باشد و یا از نوع تکنوکرات ، دیپلمات باشد و یا سردار، تفاوت چندانی نمی کند. چرا که در واقع این جریان به قدرت خواهد رسید.
اگرچه موضوع آشکارتر از آن است که نیاز به اشاره مستقیم داشته باشد، اما جستجوی عناوینی نظیر گفتمان سوم تیر و یا مرور اخبار سال 1388 به خصوص دو هفته قبل از انتخابات، مصادیق این آسیب را واضح تر خواهد کرد.
بنیامین نتانیاهو اعلام کرد : اسرائیل ممکن است به لبنان حمله کند.
نظر