کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
@};- درود به شما
دخل و تصرفی در کائنات که از دستم بر نمیاد، اما آرزو میکنم حالتون بهتر بشه@};-
در مورد "واقف بودن" که حدس زدین، نه راستش، سوالی واقعی بود که مطرح کردم، و خب ممنون که جوابی واقعی گرفتم.
به عبارتی منظورتون اینه که با توجه به ساختارهای موجود و مشکلاتی که پیش میاد و سطحی از مدیریت که در برابرشون ممکن خواهد بود اساسا، نمیشود که نقدینگی دلاری از مثلا 354 واحد بالاتر بره و جهش ارزی مجددی نداشته باشیم؟ درسته؟ به عبارتی مبنای اهمیت یافتن اون سطح 354 واحد این هست که به تجربه دریافته اید اونجا جایی ست که دیگه روال امور از دست خارج میشه، آره؟
کلا وقتی ارز کافی ندارند کدخدامنشی قیمتش را بالا میبرن . در ادامه بازار خودشو تنظیم میکنه. بعضی وقتها هم حاضرن عوارض قاچاق و رانت ارز دستوری را بدن ولی قیمتش رو آزاد نذارن. ولی بالاخره یه جا که دیگه ارزشون تموم میشه راضی میشن. حالا اینکه دقیقا چه عددی؟ خدا میداند. اما نشانه هاش که کاملا مشخصه(بی پولی دولت و رواج مهار نشدنی قاچاق و لذت بخش بودن آن برای کولبران. یعنی تفاوت فاحش قیمت کالا در داخل و خارج)
یعنی به عبارتی آن شیفت رو به بالای بزرگی که در آن 12 سال سیاست "ثبات نرخ ارز" مشاهده کردیم دلیل بنیادینش افزایش GDP بوده؟
خب اگر چنین است (عجالتا فرض میگذارم که درست فهمیده باشم) آنگاه اگر فرضاً GDP به دلیل تغییر در قیمتهای جهانی، یا ادامه تحریمها یا ... کاهش پیدا کند،مثلا به سطح 100 میلیارد دلار( به سطحی که گویا سابقه هم دارد در ایام دور بودنش در آنجا) آنگاه نقدینگی 30 میلیارد دلاری ممکن میشود؟ (به سطح 30 درصد GDP که گمانم آن هم سابقه داشته) یا موانعی الان هست که مثلا بیست سال پیش که نسبتها چنان بودند وجود نداشت؟ (میدانم البته که در آن صورت فلاکت همه جا را خواهد گرفت، اما رخدادهای بیرونی که چشمشان به مفلوک شدن یا نشدن ما نیست که رخ بدهند یا نه که)
من کی گفتم "ثبات نرخ ارز" . گفتم "تثبیت نرخ ارز: یعنی دستوری، ارز را برای مدتی در محدوده ای ثابت نگه داشتن(بین 800 تا 1300 تومان بین 78 تا 1390 ) و درصد زیادی از کارها با این نرخ انجام میشد
. کاش توضیح ولو مختصری هم میدادین که چه طور (طبق چه مکانیسمی) تفاوت زیاد GDP و نقدینگی دلاری عامل ورشکستگی میشود. GDP یعنی تولید ناخالص داخلی یعنی به ساده ترین بیان،ارزش پولی کل تولیدات و خدمات نهایی داخل مرز در سال است.
من گفتم نمیشود GDP حدود 500 میلیارد دلار باشد بعد نقدینگی 30 میلیارد دلار باشد.
آیا این GDP ، صددرصدش سوده؟ هزینه ی تولید نداره؟تعمیرکاری که میاد خونه یخچال تعمیر میکنه ، همه ی پول خدمتش رو میذاره بانک؟ خرج نداره؟
خب چقدرش هزینه هست ؟ چقدرش سوده؟
اگه خوشبینانه الکی یه عددی بگیم مثلا 80% هزینه و 20% سود باشه که معمولا هزینه ها بیشتره.به (پی به ای شرکت ها توجه کنید فرض کرم 5 و بهتر باشند.)
خب اون 80% هزینه باید به صورت نقدینگی در کل جامعه وجود داشته باشه از طرفی سرعت چرخشش هم مناسب باشه تا جامعه لنگ نمونه.
یعنی به ازای مثلا 500 برای GPD، نقدینگی 400 مناسب است
حالا 30 که گفتم کجا 400 که مناسبه کجا ؟
با عدد 30 مثل این میمونه که بنا، سوار تاکسی میشه بعد موقع دادن کرایه تاکسی باید بگه هر وقت خونتون تعمیر داشت درخدمتم.
صاحب شرکت به کارگرهاش باید بگه چی؟ پول از کجا بیاره حقوق بده؟
سعی کردم مسئله رو تا حد اغراق آمیزی ساده کنم و در این حد ساده سازی بسیاری از مسائل لحاظ نشده که باید اساتید ببخشن.
(توانایی من هم محدود همه پر از خطاست)تمام گفته های فوق فرمولهای متعدد ریاضی در نظریه های مختلف دارند که علاقه مند ، یابنده هست. @};- ممنونم
ببخشید جوابها را زیر هر قسمت نوشتم که باعث شد داخل نقل قول شما باشند.
حضرات با جمله ی "خر همه زندگیش اقتصاد است" هنوز مشغولند..
بگذریم....
بنده با موبایل هستم و چارت نمیتونم بزارم. از لحاظ تکنیکالی احتمال اینکه دلار ( صرافی ملی) بیاد زیر ۲۴ تومان بسیار بعیده.
بنده نظر قطعی میدم که به نظرم دلار دیگه زیر ۲۴ تومان نمیاد. این نظر رو چه نقض بشه چه نشه سر فرصت بالا میارم.
GDP یعنی تولید ناخالص داخلی یعنی به ساده ترین بیان،ارزش پولی کل تولیدات و خدمات نهایی داخل مرز در سال است.
من گفتم نمیشود GDP حدود 500 میلیارد دلار باشد بعد نقدینگی 30 میلیارد دلار باشد.
آیا این GDP ، صددرصدش سوده؟ هزینه ی تولید نداره؟تعمیرکاری که میاد خونه یخچال تعمیر میکنه ، همه ی پول خدمتش رو میذاره بانک؟ خرج نداره؟
خب چقدرش هزینه هست ؟ چقدرش سوده؟
اگه خوشبینانه الکی یه عددی بگیم مثلا 80% هزینه و 20% سود باشه که معمولا هزینه ها بیشتره.به (پی به ای شرکت ها توجه کنید فرض کرم 5 و بهتر باشند.)
خب اون 80% هزینه باید به صورت نقدینگی در کل جامعه وجود داشته باشه از طرفی سرعت چرخشش هم مناسب باشه تا جامعه لنگ نمونه.
یعنی به ازای مثلا 500 برای GPD، نقدینگی 400 مناسب است
حالا 30 که گفتم کجا 400 که مناسبه کجا ؟
با عدد 30 مثل این میمونه که بنا، سوار تاکسی میشه بعد موقع دادن کرایه تاکسی باید بگه هر وقت خونتون تعمیر داشت درخدمتم.
صاحب شرکت به کارگرهاش باید بگه چی؟ پول از کجا بیاره حقوق بده؟
سعی کردم مسئله رو تا حد اغراق آمیزی ساده کنم و در این حد ساده سازی بسیاری از مسائل لحاظ نشده که باید اساتید ببخشن.
(توانایی من هم محدود همه پر از خطاست)تمام گفته های فوق فرمولهای متعدد ریاضی در نظریه های مختلف دارند که علاقه مند ، یابنده هست.
برای جدی نگرفتن "بازی کردن با کف نموداز" و رد کردنش شما فرض رو بر این گذاشتین که GDP همون عدد دلاری سال 2018 باقی بمونه، و "نقدینگی به دلار" با بزرگ شدن مخرج کسر، کوچیک بشه (در این صورت هست که GDP پانصد میلیارد دلاری خواهیم داشت و نقدینگی 30 میلیارد دلاری با آن جور نمیشه)
اما این در صورتی رخ میده که کسر بزرگی از (یا به عبارت دقیقتر برای صحت فرض بالا، تمامِ) GDP حاصل از فروش محصول دلاری باشه! و تنها در این صورت هست که GDP به دلارِ بازارِ آزاد، ثابت میمونه!
خب این فرض غلط هست.
البته GDP اعلامی به واحدِ دلار کشور (آنچنان که پیش از 2018 توسط سازمانهای بین المللی اعلام میشد) نباید گولمون بزنه، اون هم نسبتی با مقایسه ی ما نداره، اون هم قرار بوده تغییر تولید به قیمتِ ثابت (تغییر حجم تولید) رو گزارش کنه و لذا اون هم قابل مقایسه با "نقدینگی به دلار" نیست.
به عبارتی اگرچه مقدار تولید ناخالص داخلی با قیمت ثابت یا قیمت معیار از 1396 یا همون 2017 تا اکنون تنها چیزی حدود 12-13 درصد کاهش داشته، و از 600 میلیارد دلار به حدود 500 میلیارد دلار کاهش داشته، اما اگر قراره مقایسه ای بین نقدینگی و GDP بکنیم و بگیم یک تئوری فرضی بنا به اینکه مستلزم اختلاف معنا دار بین این دو خواهد بود (همان تئوری بازی کردن با کفِ نمودار را میگویم) پس شایسته جدی گرفته شدن نیست، لازمه اش این است که واحد اندازه گیری این دو متغیر یکی باشد، یعنی یا واحد هر دویشان ریال باشد یا واحد هردویشان دلار، یعنی نمیشود یکیشان واحدش به دلار بازار آزاد باشد و دیگری به قیمتهای ثابتِ مثلا سال 90 (چنانکه در محاسبات بانک مرکزی رایج است). GDP معیار شما واحدش دلار بازار آزاد نیست، و اگر قرار است با "نقدینگی به دلار" مقایسه شود، لازم است معیار سنجشش دلار بازار آزاد شود. یا اینکه معیار سنجش هردو ریال باشد. که خب این دومی ساده تر است.
راه دور نرویم، طبق نسبتهایی که خودتان قرار دادید:
پارسال نقدینگی اندکی از تولید ناخالص داخلی بیشتر بود (و با توجه به تفاوت GDPی این نمودار با اعداد اعلامی از مراجع رسمی به نظر عدد نمودارتون "با قیمت ثابت" نیست بلکه به ریال روز هست که این مانع پیچیده شدن محاسبه میشه)...حال اگه دلار بشه 20 هزار تومن یا بشه 100 هزار تومن ، تفاوت مهمی بین GDP و نقدینگی ایجاد نمیشه (البته GDP به ریالِ روز ، به دلیل درآمدهای صادراتی رشد میکنه، اما نه اصلا آنچنان که مقایسه GDP 500 میلیارد دلاری با نقدینگی تقسیم بر قیمت روز دلار به ذهن میرسونه. در نبود درآمدهای سرشار نفتی و سهم حدودا 9 درصدی صادرات از GDP، به ازای هر 10 برابر شدن قیمت دلار، GDP به ریالِ روز حدودا دو برابر میشه).
لذا دست کم در بازه های مورد بحث ما، قیمتی از دلار سبب نمیشه بنا بخواد کرایه تاکسیش رو با تهاتر جبران کنه!! همین فردا هم در چشم به هم زدنی نرخ دلار ده برابر بشه و نقدینگی به دلار برگرده به کف سالهای پیشا 90 خودش، تازه نسبت نقدینگی به GDP برمیگرده به نُرم سالهای نه چندان دور خودش. خلاصه کلام اینکه : استدلالتون در اینکه "نقدینگی به دلار" (که قرار بود مبنایی برای پیشبینی نرخ دلار به دست بده) بین سقف و کف 6-7 سال اخیر نوسان خواهد کرد، با توجه به اینکه دلیلی برای رد کردن این فرض که به سمت کف تاریخی بره ارائه نکردین، فاقد مبنای کافی هست.
به زبان ساده تر (دست کم بر مبنای آنچه مطرح کردین) دلیلی بر اینکه جهش ارزی کما فی السابق ادامه پیدا کنه در دست نیست.
الا اینکه ذهن تکنیکال زده ی مخاطب این سایت فرض کنه شما داشتی بر مبنای تکنیکال ادعایی در باب حرکات آینده ی دلار مطرح میکردی، که خب صراحتا منکر این امر شدین@};-.
بنده با موبایل هستم و چارت نمیتونم بزارم. از لحاظ تکنیکالی احتمال اینکه دلار ( صرافی ملی) بیاد زیر ۲۴ تومان بسیار بعیده.
بنده نظر قطعی میدم که به نظرم دلار دیگه زیر ۲۴ تومان نمیاد. این نظر رو چه نقض بشه چه نشه سر فرصت بالا میارم.
سبز باشید
درود. بنده اواخر سال گذشته در جمعی این تحلیل از دلار را گذاشته بودم که در صورتیکه دلار خود را به بالای 24 هزار تومان برساند پس از آن مدتی بالای آن را به تثبیت خواهد گذراند و به آرامی خیز صعودی خود را برخواهد داشت و دلار زیر این قیمت را به سادگی و تا مدتها نخواهد دید.
الانهم اگر از 25400 عبور کند روند رشد بعدی را کلید زده وگرنه یکبار دیگر میتواند تا 24600 الی 24000 تومان نوسان بزند و بعد راه بیوفتد.
ما را به چوب و رخت شبانی فریفته اند ، این گرگ سالهاست که با گله آشناست
پارسال نقدینگی اندکی از تولید ناخالص داخلی بیشتر بود (و با توجه به تفاوت GDPی این نمودار با اعداد اعلامی از مراجع رسمی به نظر عدد نمودارتون "با قیمت ثابت" نیست بلکه به ریال روز هست که این مانع پیچیده شدن محاسبه میشه)...حال اگه دلار بشه 20 هزار تومن یا بشه 100 هزار تومن ، تفاوت مهمی بین GDP و نقدینگی ایجاد نمیشه (البته GDP به ریالِ روز ، به دلیل درآمدهای صادراتی رشد میکنه، اما نه اصلا آنچنان که مقایسه GDP 500 میلیارد دلاری با نقدینگی تقسیم بر قیمت روز دلار به ذهن میرسونه. در نبود درآمدهای سرشار نفتی و سهم حدودا 9 درصدی صادرات از GDP، به ازای هر 10 برابر شدن قیمت دلار، GDP به ریالِ روز حدودا دو برابر میشه).
لذا دست کم در بازه های مورد بحث ما، قیمتی از دلار سبب نمیشه بنا بخواد کرایه تاکسیش رو با تهاتر جبران کنه!! همین فردا هم در چشم به هم زدنی نرخ دلار ده برابر بشه و نقدینگی به دلار برگرده به کف سالهای پیشا 90 خودش، تازه نسبت نقدینگی به GDP برمیگرده به نُرم سالهای نه چندان دور خودش. خلاصه کلام اینکه : استدلالتون در اینکه "نقدینگی به دلار" (که قرار بود مبنایی برای پیشبینی نرخ دلار به دست بده) بین سقف و کف 6-7 سال اخیر نوسان خواهد کرد، با توجه به اینکه دلیلی برای رد کردن این فرض که به سمت کف تاریخی بره ارائه نکردین، فاقد مبنای کافی هست.
به زبان ساده تر (دست کم بر مبنای آنچه مطرح کردین) دلیلی بر اینکه جهش ارزی کما فی السابق ادامه پیدا کنه در دست نیست.
الا اینکه ذهن تکنیکال زده ی مخاطب این سایت فرض کنه شما داشتی بر مبنای تکنیکال ادعایی در باب حرکات آینده ی دلار مطرح میکردی، که خب صراحتا منکر این امر شدین@};-.
خب اول باز کنیم ببینیم شما چه گفتید
1- سهم صادرات غیر نفتی الان عددش خدود 9% از GDP است.پس اگر دلار 10 برابر بشه، GDP حدود 2برابر میشه.پس تعییر عدد دلار رابطه ی خطی با GDP نداره. تازه عدد نقدینگی را از ریال به دلار تغییر دهیم دیگر به جای تقسیم بر 25 هزار باید بر 250 هزار تقسیم کنیم و نقدینگی به دلار، یک دهم می شود.
خب حالا چه داریم GDP دوبرابر شده چه خوب! . نسبت نقدینگی به GDP هم از قبلا ها هم کمتر شده به به !
ولی واقعا اینطور است؟
فرض کنیم شما کارخانه دار.اگه دلار 10 برابر بشه آیا کارگز شما حاضره بادستمزد قبلی کارکنه؟ آیا تجهیزات کارخانه را میتوانید با همان هزینه ها ی قبلی بازسازی کنید؟
اینها یعنی اینکه سهم هزینه در GDP بسیاربسیار فراتر از 2 برابر خواهد رفت طوریکه نه تنها 2برابر شدن GDP چنگی به دل نخواهد زد. بلکه بسیاری از کارخانه ها ورشکست شده ، و آنهایی هم که سرپا می مانند، دیگر از چرخه ی رقابت برای حفظ بازار فروش کنارخواهند رفت.
اگر الان بالا رفتن ارز موجب افزایش سودآوری از صادرات شرکت ها شده بدلیل اینست که هزینه ها بخصوص دستمزدها مطابق با دلار اضافه نشده و کارخانه دار به قیمت بالا رفتن شاخص فلاکت ، دوزار سود بیشتر نصیبش میشود
پس نتیجه اینکه، اگر GDP تابعی از متغیر هایی بود که ربطی به دلار نداشت، آنوقت 10 برابر شدن دلارباعث حدودا دوبرابرشدن GDP میشد.
اما GDP تابعی از هزینه ها هم هست و هزینه ها هم با قیمت دلار بالا و پایین میشوند بنابراین10 برابر شدن دلار ، سود رسانی دوبرابر شدن GDP را تحت تاثیر منفی قرار میدهد.
2- فرمودید دلیلی برای جهش ارزی در آینده ارائه نکردم.
ارائه کردم . گفتم افزایش 25درصدی نقدینگی در چند سال باعث ازدیاد ریال میشود و دلار هم به عنوان یک کالا متقاضی دارد و این متقاضی ها ریال های بیشتری در دست دارند و قانون ساده ی عرضه و تقاضا در نهایت باعث بالا رفتن قیمت آن میشود.اینکه کما فی السابق باشد یا کما فی السابق نباشد بستگی به عملکرد مجموعه حکومت دارد که بنده عرض کردم امیدی به ایشان ندارم
3- فرمودید چه دلیلی دارد که نقدینگی به دلار به کف هایی مانند 30میلیارد دلار برنگرده ؟
فقط یک جمله عرض کنم صادرات غیر نفتی الان سالانه به بیش از 40 میلیارد دلار رسیده . پس آن اعداد تاریخی واقعا تاریخی شده اند.
متشکرم که در مجموع برای ساعتی فکرم را از مسائل شخصی ام دور کردید تشکر
توانایی جسمانی تایپ و بیان پایینی دارم که باعث کندی بسیار میشود معذرت میخواهم.
خب اول باز کنیم ببینیم شما چه گفتید
1- سهم صادرات غیر نفتی الان عددش خدود 9% از GDP است.پس اگر دلار 10 برابر بشه، GDP حدود 2برابر میشه.پس تعییر عدد دلار رابطه ی خطی با GDP نداره. تازه عدد نقدینگی را از ریال به دلار تغییر دهیم دیگر به جای تقسیم بر 25 هزار باید بر 250 هزار تقسیم کنیم و نقدینگی به دلار، یک دهم می شود.
خب حالا چه داریم GDP دوبرابر شده چه خوب! . نسبت نقدینگی به GDP هم از قبلا ها هم کمتر شده به به !
ولی واقعا اینطور است؟
فرض کنیم شما کارخانه دار.اگه دلار 10 برابر بشه آیا کارگز شما حاضره بادستمزد قبلی کارکنه؟ آیا تجهیزات کارخانه را میتوانید با همان هزینه ها ی قبلی بازسازی کنید؟
اینها یعنی اینکه سهم هزینه در GDP بسیاربسیار فراتر از 2 برابر خواهد رفت طوریکه نه تنها 2برابر شدن GDP چنگی به دل نخواهد زد. بلکه بسیاری از کارخانه ها ورشکست شده ، و آنهایی هم که سرپا می مانند، دیگر از چرخه ی رقابت برای حفظ بازار فروش کنارخواهند رفت.
اگر الان بالا رفتن ارز موجب افزایش سودآوری از صادرات شرکت ها شده بدلیل اینست که هزینه ها بخصوص دستمزدها مطابق با دلار اضافه نشده و کارخانه دار به قیمت بالا رفتن شاخص فلاکت ، دوزار سود بیشتر نصیبش میشود
پس نتیجه اینکه، اگر GDP تابعی از متغیر هایی بود که ربطی به دلار نداشت، آنوقت 10 برابر شدن دلار باعث حدودا دوبرابرشدن GDP میشد.
اما GDP تابعی از هزینه ها هم هست و هزینه ها هم با قیمت دلار بالا و پایین میشوند بنابراین10 برابر شدن دلار ، سود رسانی دوبرابر شدن GDP را تحت تاثیر منفی قرار میدهد.
2- فرمودید دلیلی برای جهش ارزی در آینده ارائه نکردم.
ارائه کردم . گفتم افزایش 25درصدی نقدینگی در چند سال باعث ازدیاد ریال میشود و دلار هم به عنوان یک کالا متقاضی دارد و این متقاضی ها ریال های بیشتری در دست دارند و قانون ساده ی عرضه و تقاضا در نهایت باعث بالا رفتن قیمت آن میشود.اینکه کما فی السابق باشد یا کما فی السابق نباشد بستگی به عملکرد مجموعه حکومت دارد که بنده عرض کردم امیدی به ایشان ندارم
3- فرمودید چه دلیلی دارد که نقدینگی به دلار به کف هایی مانند 30میلیارد دلار برنگرده ؟
فقط یک جمله عرض کنم صادرات غیر نفتی الان سالانه به بیش از 40 میلیارد دلار رسیده . پس آن اعداد تاریخی واقعا تاریخی شده اند.
متشکرم که در مجموع برای ساعتی فکرم را از مسائل شخصی ام دور کردید تشکر
توانایی جسمانی تایپ و بیان پایینی دارم که باعث کندی بسیار میشود معذرت میخواهم.
قربان گویا شما فراموش کردید اساسا مطرح کردن فرض "ده برابر شدن دلار" برای چه مطرح شد...و ابتدا وانمود کردید این فرض به عنوان "راه حل مشکلات جاری کشور" مطرح شده و سپس به این نگرش حمله کردید و وانمود کردید با این کار پاسخ استدلال من داده شده.
خیر.
فرض "ده برابر شدن دلار" صرفا از این باب مطرح شد که نشان دهم چنین نیست که اگر نسبت تقدینگی به دلار به اعداد تاریخی 30 واحدی برگردد، آنچنانکه شما در پستهای ابتداییتان مطرح کردید، شکاف عظیمی بین GDP و نقدینگی رخ میدهد و چون این نشدنیست لذا آن سناریو منتفیست. صرفا خواستم نشان دهم آن مبنای محاسباتی ای که به این نتیجه میانجامد خلل دارد. چون انگار فرض را بر این میگذارد که تولید ناخالص داخلی صرفا شامل درآمدهای دلاریست که با تغییر نرخ دلار بی هیچ مقاومتی و اتوماتیک وار رشد میکنند، که نه تنها فرض نادرستیست، بلکه این فقط خصیصه ی 9 درصد از کالاهای شامل در تولید ناخالص است، آن باقی دیگر از کالاها و خدمات ناچارند با کاهش حاشیه سود و افزایش نرخهای در حد وُسع و تحمل مصرف کننده بسازند، اینکه کفه ی ترازوی عرضه و تقاضا در کالای ایکس و ایگرگ در کجا متعادل میشود را من نمیدانم، اما همینکه آن نسبت خطیِ مفروض شما وجود نداشته باشد کافیست کهادعای زیر 100 میلیارد نرفتن نقدینگی را ادعایی بدون پشتوانه بیانگاریم. الاّ که بحث را با آرزو اندیشی مخلوط کنیم و بگوییم چون آن سناریو مستلزم این است که خیلی از صنایع زمین بخورند و وضع اقتصادی مردمان این سرزمین بسی بدتر از حال حاضر شود، پس آن سناریو رخ نمیدهد.
اساسا بحث بر سر این نبود که رخداد آن سناریو مطلوب است یا خیر، که لازم بیاورد شما نشانمان دهید که "خیر! اصلا هم مطلوب نیست".
.
. نیز فرمودید دلیلی برای جهش ارزی بیان کرده اید، اما فراموش کردید که ادعای شما فراتر از صرف رخداد جهش ارزی بود، شما ابتدا برایش یک تاخیر متصور شدید، و سپس حدی برایش قائل شدید (رسیدن نقدینگی به 100 میلیارد) و اختلاف ما بر سر این بود که آیا الگوی این جهش، نوسان نقدینگی به دلار بین سقف و کف 6 سال اخیر است یا خیر...به تعبیری واضحتر، شما مدعی این هستید که نقدینگی به دلار کف 100 میلیارد دلاری را نخواهد شکست (به چه حساب؟)...ادعای من در ما نحن فیه بسیار حداقلیست (اصراری ندارم، دست کم فعلا اصراری ندارم، که میشکند) صرفا میگویم دلیلی برای این امر ارائه نکرده اید. پست قبلی من محکی بود برای دلیل پیشتر ارائه شده ی شما برای رد این سناریو، و پس از رد آن دلیل، ادعا کردم دلیلی ارائه نکردید. اما حالا دلیلی تازه ارائه کردید: "بزرگتر بودن صادرات غیر نفتی از 40 میلیارد دلار". این دلیل بررسی میطلبد، اما خودِ ارائه شدنش نشان میدهد که واقفید تاکنون برای آن ادعای پست ابتداییتان مبنی بر عدم شکست کف 100 میلیارد دلاری، دلیلی ارائه نکرده بودید. البته این فکتها (اگر البته فکت باشند) چه شما به آنها استناد کنید یا خیر وجود دارند، اما وقتی ادعایی مطرح میشود شنونده ناگزیر است از جستجوی دلایل و محک زدن آنها.
و اما بررسی دلیل اخیرا ذکر شده ی تان در باب اینکه چرا آن اعداد تاریخیِ نقدینگی به دلار، تاریخی شده اند:
فرمودید صادرات غیر نفتی الان به بیش از 40 میلیارد دلار رسیده. اما ایرنا میگوید این عدد تازه به 26.7 میلیارد دلار رسیده.
اما نکته مهمتر این است که این اعداد هم در محاسبات پست قبلی من لحاظ شده اند پیشاپیش، یعنی وقتی میگوییم سهم صادرات (اعم از نفتی و غیر نفتی) از GDP تنها 9 درصد است، یعنی این عدد مورد ادعایتان (حال چه 40 باشد چه 26 باشد) را یک بار لحاظ کرده ایم دیگر. چه جای دوباره بررسی کردنش؟؟؟
البته به نظر، میخواستید به تلویح بگویید چون صادرات غیر نفتی 26 میلیارد دلار است (و حدس میزنم آن 40 میلیارد دلاری که ذکر کردید مجموع صادرات نفتی و غیر نفتی باشد)، لذا نمیشود که نقدینگی به زیر 26 میلیارد دلار (یا اصلا همان 40 میلیارد دلاری که ذکر کردید) برسد. سوالم این است که "طبق چه قاعده ای؟؟"
و این سوال وقتی جدی تر مطرح میشود که بدانیم در نه یک یا دو مورد بلکه در 8 سال از 11 سال اخیر نقدینگی کمتر از GDP بوده. به استناد سخن خودتان بعضا حتا فقط 65 درصدِ GDP. لذا از این باب هم استبعادی ندارد که فرضا درآمد صادرات کشور 40 میلیارد دلار باشد و نقدینگی بشود فرضا 30 میلیارد دلار.
.
.
. گویی علی رغم آنچه تصریحا خلافش را ذکر کردید، مبنای این تلقی که رشد دلار فعلا متوقف شده، چیزی نبوده جز fancy های تکنیکالیستی آغشته به اندکی آرزو-اندیشی!
Dexter is to kill killers
DEXTEROUS too
من خار به چشمان یک عده قرمساقم
خدا خواست و ما توانستیم
تمام مطالب نوشته شده توسط بنده نظرات شخصی است که میتواند اشتباه باشد پس به استناد مطالب من به هیچ عنوان سهمی را نخرید. فقط با بررسی خودتان معامله کنید
نظر