پاسخ : کارگاه
سیمان
====
به به!
این همه رشد کرده هنوز کف است!
من از ابتدای روند خدا را شکر با این گروه بودم و در این جستار تمام وقت (چندین روز) وقت شد روی اینها در کنار هم بازارخوانی کنیم که فرصت خیلی خوبی بود... (هر چند ماهیگیری بود... و قلاب سازی نبود... ولی ماهیگیری لذت بخشی بود...)
قله های پیشین یعنی 760 و 770 مقاومت هایی هستند که پودر خواهند شد. ان شاء الله.
الگوی دسته ی فنجان (که ما هیچ وقت معتبر ندانستیمش و گفتیم 50 - 50 بگیر نگیر دارد،) ان شاء الله به وقوع خواهد پیوست.
آدم بد یمن و بد شگون همراهمان نشود صلوات بفرست.
(حالا جمله ی بالا که چندان جدی نیست... ولی این را عرض کنم خدمتتان که تا 10 سال پیش هر کسی می گفت بعضی ها بد انرژی هستند من سریع مخالفت می کردم... تا اینکه یک روز یکی از دختران فامیل با ما همراه شد تا با هم برویم یک شهرستانی سفر... پیش از این خدمتتان عرض کنم که این بنده خدا دو سه بار دیگر در ماشین ما نشسته بود که هر بار هم یک بلایی سر ماشین در آمده بود! آقایی که شما باشید... فکر می کنید در آن سفر چه شد؟ هر چه مصیبت و بلا بود از در و دیوار می ریخت! هی ما می خواستیم به خودمان القاء کنیم خبری نیست و این چیزها خرافات است... آقا همین جور حوادث غیر مترتبه به ترتیب از آسمان نازل می شد... خودرو و وسایل خانه را ول کن... تا آنجا پیش رفت که حتی چاه توالت هم گرفت! :-& یعنی آن روز من مدام جاخالی می دادم که احیانا اگر از آسمان صاعقه ای چیزی نازل شد به من نخورد! تریلی ها را هم از دور این جوری می پاییدم: /:.ph34r-smiley.:/ که یک وقت خدای نکرده این بنده خدا جاذبه اش گل کرد آن تریلی نیاید از رویم رد شود. /:.wacsmiley.:/ )
سیمان
====
به به!
این همه رشد کرده هنوز کف است!
من از ابتدای روند خدا را شکر با این گروه بودم و در این جستار تمام وقت (چندین روز) وقت شد روی اینها در کنار هم بازارخوانی کنیم که فرصت خیلی خوبی بود... (هر چند ماهیگیری بود... و قلاب سازی نبود... ولی ماهیگیری لذت بخشی بود...)
قله های پیشین یعنی 760 و 770 مقاومت هایی هستند که پودر خواهند شد. ان شاء الله.
الگوی دسته ی فنجان (که ما هیچ وقت معتبر ندانستیمش و گفتیم 50 - 50 بگیر نگیر دارد،) ان شاء الله به وقوع خواهد پیوست.
آدم بد یمن و بد شگون همراهمان نشود صلوات بفرست.
(حالا جمله ی بالا که چندان جدی نیست... ولی این را عرض کنم خدمتتان که تا 10 سال پیش هر کسی می گفت بعضی ها بد انرژی هستند من سریع مخالفت می کردم... تا اینکه یک روز یکی از دختران فامیل با ما همراه شد تا با هم برویم یک شهرستانی سفر... پیش از این خدمتتان عرض کنم که این بنده خدا دو سه بار دیگر در ماشین ما نشسته بود که هر بار هم یک بلایی سر ماشین در آمده بود! آقایی که شما باشید... فکر می کنید در آن سفر چه شد؟ هر چه مصیبت و بلا بود از در و دیوار می ریخت! هی ما می خواستیم به خودمان القاء کنیم خبری نیست و این چیزها خرافات است... آقا همین جور حوادث غیر مترتبه به ترتیب از آسمان نازل می شد... خودرو و وسایل خانه را ول کن... تا آنجا پیش رفت که حتی چاه توالت هم گرفت! :-& یعنی آن روز من مدام جاخالی می دادم که احیانا اگر از آسمان صاعقه ای چیزی نازل شد به من نخورد! تریلی ها را هم از دور این جوری می پاییدم: /:.ph34r-smiley.:/ که یک وقت خدای نکرده این بنده خدا جاذبه اش گل کرد آن تریلی نیاید از رویم رد شود. /:.wacsmiley.:/ )

نظر