کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
باز هم خسته شدم. خیلی.
دوست دارم یک جایی برای خودم غر غر کنم بلکه یک مقدار راحت بشوم...
خیلی دارم سخت کار می کنم.
خیلی.
روز و شب دارم کار می کنم.
روز و شب.
و بدی اش اینجا است که از طرف مردم جامعه هم این کار «کار» به حساب نمی آید.
یعنی نه تنها سرمایه گذاری و بازرگانی اوراق بهادار شغل نیست بلکه پژوهش و اختراع هم شغل نیست...
البته حق هم دارند... یک جورهایی...
خودم می نشینم با خودم می اندشیم می بینم خوب پس این همه کار کردی... پس خروجی اش کو؟
آیا جایی هست که من را حمایت کند و این پژوهشم را تامین مالی کند؟
آیا به درآمد پایداری رسیده ام که بتوانم رویش حساب کنم؟
اصلا آیا صبح می روم در یک دفتری بنشینم کار کنم؟
نه. از صبح تا شب تو خانه هستم. از جیب می خورم و خودم فعلا دارم خودم را حمایت می کنم و اینکه معلوم نیست دقیقا در چه بازه ی زمانی ای نتیجه حاصل می شود. (هر چند من خیلی خوش بینم.)
آدم باید در روز 8 ساعت کار کند. این جوری دارم به خودم ظلم هم می کنم.
خوب. راهی هم نیست. جوانم و باید زودتر ازدواج کنم و پیش از ازدواج باید کامل تکلیفم با خانواده ی همسرم که سهل است، با خودم روشن باشد. بالاخره به یک درآمد پایدار (و البته مکفی!) رسیده ام؟ یا اینکه باید بروم سراغ یک شغل دیگر و پول را بردارم و بساط ازدواج را با آن جور کنم؟
پس مجبورم کار کنم. و بیشتر از معمول هم کار کنم. و اگر این وسط به روح و بدنم هم یک کوچولو ظلم شد... دیگر چاره ای نیست.
اما کجای کارم؟
من که خودم گمان می کنم ماهی بالاخره دارد به دمش می رسد. بالاخره خیلی من کار کرده ام. گمان کنم بیش از یک کارمند 30 سال کار کرده من تو این مدت کار کرده ام. کار منظم و سخت و با برنامه هم انجام داده ام. دیگر مگر می شود به نتیجه نرسد. باید به نتیجه برسد. یعنی برایم روشن است که خدا حتما این زحمت را بی پاسخ نمی گذارد. می گذارد؟ من که اگر خدا بودم یک حال اساسی می دادم... :d
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
نقدینگی خوبی توسط حقیقی های بزرگ دارد وارد بازار می شود.
همان گونه که در جستار تدبیر و امید عرض کردم احتمالا این پول همان پول هوشمندی است که از بانک ها آمده بیرون و رفته توی سکه و بعد از آنجا دارد می آید اینجا.
اگر این گونه باشد یک رشد عالی را در کل بورس شاهد خواهیم بود. که هر چقدر هم عرضه اولیه و عرضه غیر اولیه برای آن داشته باشیم بیشتر حکم باد را برای هیزم های در حال سوختن خواهد داشت و نه تنها عطش آن را خاموش نمی کند بلکه شعله ور تر هم می کند!
میسر این نقدینگی کجاست؟
بیشتر این نقدینگی وارد گروه پالایش و گروه معدنی و گروه فلزی شده. پیش تر ما گفته بودیم که وارد گروه فلز و پالایش نشوید. الان با این ورود نقدینگی ممکن است یک رشد خوب از همین جا داشته باشند. ولی باز هم توصیه ی بنده خرید در کف است. بگذارید از همین جا دو برابر شود. نوش جان سهامدارانش. ولی من یکی هرگز در بالا نمی خرم.
یک مقدار گروه خودرو هم مثبت شد. ولی مثبتش چندان به دل نمی چسبد.
ما همچنان تمایل داریم در گروه کم خطر ِ سیمان خرید انجام دهیم. سکرد هم خرید امروز بنده بود.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
خودمان را جای دیگران بگذاریم و از دید آنها اقتصاد را نگاه کنیم.
====================================
چقدر خوب است آدم خودش را بگذارد جای آدم های مختلف. باور بفرمایید اندیشه هایی که در آن هنگام به ذهنش می رسد کاملا متفاوت و بسیار جالب و مفید خواهد بود.
مثلا آدم برخی مواقع خودش را بگذارد جای رئیس یا کارمندان سازمان بورس. و با خودش بگوید اگر جای آنها بود (و مثلا فشار وزیر اقتصاد و نمایندگان مجلس روی سرش بود و از این طرف هم حق و ناحق کردن مطرح بود و از طرف دیگر هم سهامداران و حقوقی ها بودند) چه کار می کرد؟ مثلا در مورد بازگشایی نمادها. یا در مورد درصد نوسان یا در مورد یک نماد خاص...
مثلا آدم خودش را بگذارد جای یک نفر که یک سود بسیار عالی از چند ماهه ی اول سال مالی اش گرفته (مثلا 150 درصد در بهار) و الان دیگر احساس رضایتمندی و حسن انجام کار را دارد و از این به بعد حتی تا آخر سال هم اگر داد و ستدی نداشته باشد چیزی از دست نمی دهد. حالا آدم با خودش بگوید در چنین شرایطی آیا خرید می کنم؟ چه چیزی می خرم؟ دوباره کجا سرمایه گذاری می کنم؟ سرمایه گذاری با خطر بالا و پاداش بالا خواهد بود؟ یا یک سرمایه گذاری کم خطر؟
مثلا آدم خودش را بگذارد جای کسی که چند هزار میلیارد سرمایه دارد. با خودش بگوید در چنین شرایطی کجا سرمایه گذاری می کنم؟ کجا اصلا می توانم سرمایه گذاری کنم؟ کدام بازار است که پول من را آخر سال بیش از 20 درصد افزایش دهد و 20 درصد کاهش ندهد؟ (چون همان گونه که می دانید خطر و پاداش در ارقام بزرگ کلا فرق می کند. گرفتن پاداش بزرگ با پول بزرگ تقریبا ناممکن است و از آن طرف خطر نکردن خیلی مهم است. کلا نگاه ها به سمت بنیاد باید حرکت کند و حرکات آهسته)
مثلا آدم خودش را جای یک بچه مایه دار بگذارد که به مافیایی هم پیوسته و پولش را از بانک در آورده برده سکه را گران کرده و آنجا یک بهره خوب گرفته و آمده بورس و می خواهد با گروه سهم بخرد. از یک طرف بحث سفته بازی و پلیس و ... ممکن است مطرح باشد و از طرف دیگر بحث عرضه شدید حقوقی ممکن است مطرح باشد.
مثلا آدم خودش را بگذارد جای مدیر عامل یک شرکت. ببیند با این اوضاع کارخانه باید چه کار کند؟ اصلا چه گزینه هایی و چه سناریوهایی دارد؟
مثلا آدم خودش را بگذارد جای سهامدار عمده (یا حقیقی یا یک نفر تصمیم گیرنده در حقوقی). ببیند در هنگام سفته بازی باید چه کار کند؟ آیا حاضر است این قدر عرضه کند که بیاید زیر 50 درصد؟ چه زمانی عرضه بکند خوب است؟ آیا با خرید و فروش می تواند سودی برای خودش (یا بنگاهی که در آن کار می کند) بسازد؟ اگر یک کارمند حقوقی است می تواند با زد و بند با برخی کلاهی از این نمد برای خودش بسازد؟ چگونه؟ چگونه کار کند که تابلو نشود؟
و
و
و
اینها همه پایه های اقتصاد خرد و اقتصاد رفتاری است. این که آدم خودش را بگذارد جای شخصیت ها و موقعیت های مختلف و از دید دیگران بازار را نگاه کند.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
نقدینگی خوبی توسط حقیقی های بزرگ دارد وارد بازار می شود.
همان گونه که در جستار تدبیر و امید عرض کردم احتمالا این پول همان پول هوشمندی است که از بانک ها آمده بیرون و رفته توی سکه و بعد از آنجا دارد می آید اینجا.
اگر این گونه باشد یک رشد عالی را در کل بورس شاهد خواهیم بود. که هر چقدر هم عرضه اولیه و عرضه غیر اولیه برای آن داشته باشیم بیشتر حکم باد را برای هیزم های در حال سوختن خواهد داشت و نه تنها عطش آن را خاموش نمی کند بلکه شعله ور تر هم می کند!
میسر این نقدینگی کجاست؟
بیشتر این نقدینگی وارد گروه پالایش و گروه معدنی و گروه فلزی شده. پیش تر ما گفته بودیم که وارد گروه فلز و پالایش نشوید. الان با این ورود نقدینگی ممکن است یک رشد خوب از همین جا داشته باشند. ولی باز هم توصیه ی بنده خرید در کف است. بگذارید از همین جا دو برابر شود. نوش جان سهامدارانش. ولی من یکی هرگز در بالا نمی خرم.
یک مقدار گروه خودرو هم مثبت شد. ولی مثبتش چندان به دل نمی چسبد.
ما همچنان تمایل داریم در گروه کم خطر ِ سیمان خرید انجام دهیم. سکرد هم خرید امروز بنده بود.
بیشتر وقت ها آن چیزی که انتظارش را نداریم رخ میدهد و بهترین کار تشکیل پرتفو میباشد در این بازار مکاره دیگه نباید از این دولت رو دست خورد !!
باز هم خسته شدم. خیلی.
دوست دارم یک جایی برای خودم غر غر کنم بلکه یک مقدار راحت بشوم...
خیلی دارم سخت کار می کنم.
خیلی.
روز و شب دارم کار می کنم.
روز و شب.
و بدی اش اینجا است که از طرف مردم جامعه هم این کار «کار» به حساب نمی آید.
یعنی نه تنها سرمایه گذاری و بازرگانی اوراق بهادار شغل نیست بلکه پژوهش و اختراع هم شغل نیست...
البته حق هم دارند... یک جورهایی...
خودم می نشینم با خودم می اندشیم می بینم خوب پس این همه کار کردی... پس خروجی اش کو؟
آیا جایی هست که من را حمایت کند و این پژوهشم را تامین مالی کند؟
آیا به درآمد پایداری رسیده ام که بتوانم رویش حساب کنم؟
اصلا آیا صبح می روم در یک دفتری بنشینم کار کنم؟
نه. از صبح تا شب تو خانه هستم. از جیب می خورم و خودم فعلا دارم خودم را حمایت می کنم و اینکه معلوم نیست دقیقا در چه بازه ی زمانی ای نتیجه حاصل می شود. (هر چند من خیلی خوش بینم.)
آدم باید در روز 8 ساعت کار کند. این جوری دارم به خودم ظلم هم می کنم.
خوب. راهی هم نیست. جوانم و باید زودتر ازدواج کنم و پیش از ازدواج باید کامل تکلیفم با خانواده ی همسرم که سهل است، با خودم روشن باشد. بالاخره به یک درآمد پایدار (و البته مکفی!) رسیده ام؟ یا اینکه باید بروم سراغ یک شغل دیگر و پول را بردارم و بساط ازدواج را با آن جور کنم؟
پس مجبورم کار کنم. و بیشتر از معمول هم کار کنم. و اگر این وسط به روح و بدنم هم یک کوچولو ظلم شد... دیگر چاره ای نیست.
اما کجای کارم؟
من که خودم گمان می کنم ماهی بالاخره دارد به دمش می رسد. بالاخره خیلی من کار کرده ام. گمان کنم بیش از یک کارمند 30 سال کار کرده من تو این مدت کار کرده ام. کار منظم و سخت و با برنامه هم انجام داده ام. دیگر مگر می شود به نتیجه نرسد. باید به نتیجه برسد. یعنی برایم روشن است که خدا حتما این زحمت را بی پاسخ نمی گذارد. می گذارد؟ من که اگر خدا بودم یک حال اساسی می دادم... :d
بنطر غر غر کاملا طبیعیه. ولی تو ی کار باید محکم و استوار و با صبرو با پشتکار بود. اینها را که میدونستید و لی تایید وتاکیید بشه بهتره. ضمنا کسیکه سخت کار میکنه خود به خود شانس موفقیتش را اضافه میکنه و این را هم خداوند در قوانین اینجا قرار داده. یک موضوع خیلی مهم که باید حتما بهش توجه بشه علاقه ویا بقول یانکیها PASSION است. باید کاری را انجام بدیم که علاقه داریم . اکثر ادمهای موفق یا شانسی یا با تدبیر کار موردعلاقه و عشق خود را پیدا کرده اند. موفق باشید
بنطر غر غر کاملا طبیعیه. ولی تو ی کار باید محکم و استوار و با صبرو با پشتکار بود. اینها را که میدونستید و لی تایید وتاکیید بشه بهتره. ضمنا کسیکه سخت کار میکنه خود به خود شانس موفقیتش را اضافه میکنه و این را هم خداوند در قوانین اینجا قرار داده. یک موضوع خیلی مهم که باید حتما بهش توجه بشه علاقه ویا بقول یانکیها PASSION است. باید کاری را انجام بدیم که علاقه داریم . اکثر ادمهای موفق یا شانسی یا با تدبیر کار موردعلاقه و عشق خود را پیدا کرده اند. موفق باشید
سلام.
متشکرم از شما و سایر دوستان.
و البته از دوستانی که به اینجا سر می زنند هم معذرت می خواهم. خودم خوشم نمی آید یک نفر این جوری غُر (قُر؟) بزند. ولی دیگر چه می شود کرد...
برای همین با عنوان «همین جوری» و «غر غر» هم درجش کردم که اگر کسی مانند خودم بود نخواند.
خوب... می دانید چیست؟ موضوع علاقه داشتن و نداشتن نیست. موضوع زمان و موقعیت است و خستگی ناشی از زور زیادی زدن...
آدم زور زیادی که می زند حکم این ماشین قدیمی ها (مثل ژیان و فولکس) را پیدا می کند که در سر بالایی مانده اند و دیگر رمق ندارند و جوش آورده اند... حالا هر چقدر گاز بدی نتیجه که نمی گیری هیچ... نتیجه ی عکس هم می گیری... ولی چاره ای نیست... مثلا فکر کنید آن بالای سر بالایی هم با کسی قرار گذاشته باشید... چاره ای نیست... باید گاز بدی... نتیجه ی درست بدهد... نتیجه ندهد... نتیجه ی عکس بدهد.... مهم نیست... فقط باید گاز داد... :( :d
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
بسیاری از نمادهایی که در بالا درج شده در موج های 5 قرار دارند. شاید اگر یک نفر اهل خطر باشد و از اینها بخرد بد نباشد. ولی من اهلش نیستم.
بیشتر ترجیح می دهم همچنان نمادهایی که در کف هستند را شکار کنم.
در ادامه یک سری نمادها و گروه ها را که حجم های فوق العاده ای را به عمرشان دارند می بینند را فهرست می کنم.
پیش از آن این را عرض کنم که احتمالا این پول های گنده می روند پیش کارگزاری ها و از آنها می پرسند وارد کدام نماد شوند و آنها این نمادها را به اینها معرفی می کنند. وگرنه کسی که در بازار نبوده یا یکی دو سال در بازار نبوده چه می داند شفن باید بخرد یا خنصیر یا دکوثر یا تاپیکو؟
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
باز هم اضافه می کنم که بد نیست یک نفر که بلد است برود پی گیری کند ببیند از طرف کدام کارگزاری جدیدا پول زیادی وارد بازار شده و حجم داد و ستدهای کدام کارگزاری افزایشی چشمگیر داشته... سپس برود با بچه های آن کارگزاری صحبت کند. با معامله گران و مسئول های سبد و سبدگردان های آنها.
============================== باز هم اضافه می کنم که یادتان هست همیشه می گفتم ان فی ایام دهرکم نفحات؟ الان از آن نفحه ها دارد در بورس می آید. یعنی بویش آمده و انتظار داریم به زودی آن قدر از در و دیوار تقاضا بریزد که اگر سازمان هر آنچه دارد عرضه اولیه کند و حقوقی ها هر چقدر در توان دارند عرضه کنند و فروشندگان خسته هم کامل پیاده شوند باز تقاضا بیاید و جا برای رشد باقی مانده باشد.
اگر آن گروه پیش قراولان خارج شده از بانک که رفته بودند درون سکه بیایند سمت بورس. و پشت بندش هم به تدریج همین جور هی پول از بانک ها بیاید و هی بانک ها عرضه کنند...
ما باید هر کاری می خواستیم بکنیم تا الان کرده بودیم.
الان زمان برداشت دارد می رسد.
دیگر زمان قلاب سازی دارد تمام می شود.
دیگر تکرار مکررات نمی کنم. فقط این را عرض کنم که یکی از راهبردهای بسیار خوب این است که آدم در طول سال یا اصلا در طول دو سال هیچ خرید و فروشی نکند و فقط وقتی حجم و ارزش بازار رفت بالا بیاید و با راهبردی خاص خرید و فروش کند.
==============================
خوب های امروز که تقریبا حجم عمرشان را دارند می زنند:
گروه زراعت (که اکنون نگاه کردم برای زمگسا است که آن هم صرفا در دقایق پایانی دو تا حقیقی غیر درصدی کد به کد کرده اند که احتمالا قیمت برود بالا... ولی مشکوک است. البته ارزش داد و ستدش امروز کلا شده 2500 میلیون ریال که ارزش بررسی ندارد.)
گروه کانه های فلزی (هنوز نشده ولی خیلی احتمال دارد که بیشترین حجم عمرش را به زودی بزند)
محصولات چرمی (که این هم ارزش ندارد)
فرآورده های نفتی (همان گونه که انتظارش را داشتیم)
گروه فلزات اساسی و محصولات فلزی هم می توانند در روزهای آینده مانند نفتی ها شوند.)
============================== شپنا
سخواف (البته این سیمانی ها ربطی به این دو سه روز اخیر و حقیقی های گنده ندارند)
سغرب
سکرد
سکرما
خزر (تقریبا - البته خودرویی ها هم جزء گروه های جذب کننده حقیقی گنده نبودند) کگل
کچاد فالوم و فمراد (در حال افزایش حجم)
فاراک (که البته به خاطر بسته بودن و مسائلش بوده)
حقیقتش از هیچ کدام هم زیاد خوشم نیامد. فقط یک مقدار کچاد خوب بود. شاید هم هنوز زمانش نشده. ولی احتمال اینکه زمانش بشود خیلی بالا است.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
سوال : با توجه به مطلب زیر، کدام گزینه در خصوص امواج الیوت صحیح نیست؟
گزینه 3 یعنی موجهای اصلاحی، موجهایی هستند که در جهت روند حرکت میکنند اما حرکت موجهای جنبشی در خلاف جهت روند است.
سوال : تغییر ساعت شروع و خاتمه و طول جلسه معاملاتی بورس، توسط چه مرجعی و در چه صورتی امکان پذیر است؟
گزینه 3 یعنی مدیر عامل بورس - بروز اشکالات فنی.
سوال : قیمت پایانی سهام پالايش نفت تبريز با نماد "شبریز" در پایان معاملات روز چهارشنبه 8 آذر ماه در چه محدوده ای خواهد بود؟(قیمتهای بازه ها به ریال است.) گزینه 2 یعنی 8200 یا 8600 ریال احتمالا
سوال : عدد شاخص کل در پایان جلسه معاملاتی چهارشنبه مورخ 8 آذر، در چه محدوده ای خواهد بود؟
گزینه 1 یعنی بیش از 90400 واحد
سوال : قیمت پایانی سهام سرمايه گذاري سبحان با نماد "وسبحان" در پایان معاملات روز چهارشنبه 8 آذر ماه در چه محدوده ای خواهد بود؟(قیمتها به ریال است.)
گزینه 1: بالاتر از 1700
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
نظر