کارگاه

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

پیشنهاد خرید
========

ثغرب
قیمت خرید: 830 ریال
قیمت آستانه زیان: 820 ریال (استثنائا آستانه زیان کمی پایین تر است :( که البته زیاد جالب نیست.)
هدف اول: 1000 ریال.




پی نوشت:
اینهایی که من می گویم آستانه زیانشان مهم است ها! شاید از هر سه تا پیشنهاد دوتایش را باید با آستانه زیان بیرون آمد! و البته با آن یکی که مانده سود برد!

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

با احترام به جناب محمد حسین خان / استاد من چون حتی از شما هم ریسک گریز تر هستم / و اولویت اول و آخرم حفظ سرمایه

مو مراقبت شدید از آن هست / ثمسکن را هر وقت از 99 ت عبور کرد میخرم با هدف فروش در حوالی 118 ت / از 99 ت اگه عبور نکرد

هرگز نمیخرم !!!! / چیزی که بازار زیاد هست سهم خوب که د رجای خوب هستند !!!!! / مخلص استاد هم هستیم !!!!!!

می دانید چیست؟
همان گونه که پیش تر گفتم تفاوت این سبک های کاری کلا مانند این است که دو نفر در یک دانشگاه نشسته اند و در یک رشته هم دارند درس می خوانند ولی یکی یک گرایش برداشته و آن دیگری گرایشی دیگر...
اکنون این گونه خرید بالاتر و مطمئن تر را من اصلا نمی فهمم!
خیلی جالب است ها!
این همه در موردش این ور و آن ور مطلب خوانده ام و دیده ام و چند تا فیلم و ویدئو و چند تا مقاله بالا پایین کرده ام... ولی از آنجا که دیدگاهم مشخصا چیز دیگری بوده (گرایش کف یابی بوده) اصلا یاد نگرفته ام که بالا و مطمئن بخرم... یا چگونه بالا و مطمئن بخرم... اصلا نمی دانم خوب است یا نه؟ و حتی روش هایش را آزمایش (Back Test) هم نکرده ام.
احتمالا شما و اکثر دوستان دیگر هم همین حالت را نسبت به بررسی ها و پیشنهادهای من دارید.
حتما بسیاری از دوستان اصلا تعجب کنند که روی چه حسابی من فلان نقطه را روی یک نماد در حالی که روند منفی و کاهشی دارد پیشنهاد خرید اعلام کرده ام...


جالب است.

[امام قلی خان]

پاسخ : کارگاه

[QUOTE=mhjboursy;734841]سلام دوستان
موضوعی برای بنده پیش آمده و احتمالا چند روزی در خدمتتان نخواهم بود.
از دوستان اگر کسی تمایل دارد این مدت (دو سه روز احتمالا) مسابقه را برگزار کند به مدیریت سایت (از طریق پیام خصوصی یا از طریق جستار ارتباط با مدیران) اطلاع دهد.
یا علی



=====================
سلام محمدحسین خان
نکند آخر گولت زدند و داری آن مطلبت(ازدواجت) را درست می نمایی؟
یک نوشته هم دیدم از عشق و این چیزها نوشته ای. امیدوارم گول نخورده باشی و در چاه ضلالت با مغر فرو نروی.
هر چه می باشد خیر باشد.

[abed]

پاسخ : کارگاه

همین جوری
========
ممنون از انتخاب مطلب و در میان گذاشتن ان با ما. واقعا که مطلبی که از دل برامده چه درست اثر میکند. بلی اگر با بزرگترین مشاور عالم (مرگ) مشاوره کنید سلامتی و کلا زندگی را را قدر میدانید.
نقل قول
======

http://i66.tinypic.com/214y2kw.jpg

آخرین جملات استیو جابز

من در دنیای کسب و کار، به قله ی موفقیت رسیدم. به چشم دیگران، زندگی من مظهر موفقیت است. اما جدای از کار، انسان چندان شادمانی نیستم. به هر حال، ثروت یک حقیقت زندگی است که من به آن عادت کرده ام.

در این لحظه و در حالی که روی بستر بیماری قرار دارم و کل زندگی ام را به یاد می آورم، در می یابم که تمام شهرت و ثروتی که اینقدر به آنها افتخار می کردم رنگ باخته اند و در مواجهه با مرگ قریب الوقوع من، معنای خود را از دست داده اند.

در تاریکی، به چراغ های سبز رنگ دستگاه های کمک حیاتی بالای سرم نگاه می کنم و به سر و صداهای ماشینی آنها گوش می دهم و می توانم نفس خدای مرگ را، که هر لحظه نزدیک تر می شود، حس کنم.

حال می دانم، وقتی به اندازه ای ثروت اندوختیم که تا آخر عمرمان را کفاف بدهد، باید به مسائل دیگری بپردازیم که ربطی به ثروت ندارند. این مسئله باید چیز مهم تری باشد: شاید روابطمان، شاید هنر، شاید رؤیایی که در سال های جوانی در سر داشته ایم. مدام در پی ثروت بودن تنها نتیجه اش این است که فرد تبدیل به موجودی رنجور می شود؛ درست مثل من.

خداوند حس هایی در وجود هر یک از ما قرار داده است تا بتوانیم عشق را در قلب هر کسی احساس کنیم، نه توهماتی که ثروت برایمان به ارمغان می آورد.

من نمی توانم ثروتی که در زندگی ام کسب کرده ام را با خودم ببرم. تمام آنچه می توانم با خود ببرم خاطراتی هستند که به واسطه ی عشق ثبت شده اند.

این آن ثروت حقیقی است که شما را همراهی خواهد کرد، با شما خواهد ماند و به شما توان و روشنایی لازم برای ادامه ی مسیر را خواهد بخشید.

عشق می تواند هزاران مایل مسافت را دربنوردد. زندگی محدودیتی ندارد. هر جا که می خواهید بروید. به هر قله ای که می خواهید صعود کنید. تمام اینها در قلب و در دستان خود شماست.

گران قیمت ترین تختخواب جهان کدام است؟ تخت بیمارستانی…

شما می توانید کسی را استخدام کنید که به جای شما اتومبیلتان را براند، یا برای شما پول در بیاورد. اما نمی توانید کسی را استخدام کنید تا رنج بیماری را به جای شما تحمل کند.

مادیات را می توان به دست آورد. اما یک چیز هست که اگر از دست برود دیگر نمی توان آن را بدست آورد و آن زندگی است.

آدم وقتی وارد اتاق عمل می شود، پی می برد که هنوز یک کتاب باقی مانده که آن را نخوانده است، و آن کتاب زندگی سالم است.

ما در این لحظه در هر مرحله ای از زندگی خود هم که باشیم، با گذر زمان، بالاخره روزی خواهد رسید که پرده ی نمایش زندگی مان پایین کشیده خواهد شد.

[Mehdi1400]

پاسخ : کارگاه

سلام دوستان
موضوعی برای بنده پیش آمده و احتمالا چند روزی در خدمتتان نخواهم بود.
از دوستان اگر کسی تمایل دارد این مدت (دو سه روز احتمالا) مسابقه را برگزار کند به مدیریت سایت (از طریق پیام خصوصی یا از طریق جستار ارتباط با مدیران) اطلاع دهد.
یا علی

درورد بر محمدحسین عزیز

هر کجا هستی برات بهترینها را آرزو میکنم
امیدوارم موضوعی که برات رخ داده خیر باشه همچون موضوع با خیر و برکت ازدواج
برای خنثی کردن حمله امام قلی خان گل، مطلب زیر را تقدیمت میکنم

امیدوارم هر چه زودتر ازدواج کنی و حداقل 5 فرزند خوب و نازنین تقدیم جامعه کنی


===========================
آهکلان, [26.10.17 22:53]
[Forwarded from Systems Thinking (Mohammad Ali Esmaeilzadeh)]
#زندگی_اصیل
#اصالت
#خاطرات_محمدعلی

بیست سال پیش با گروهی از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علم و صنعت، به صورت متمرکز گفتگوهایی در زمینه فلسفه و برنامه زندگی شروع کردیم. هر شب در این موارد گفتگو میکردیم و پیشفرضهایمان در مورد زندگی را به بوته نقد میگذاشتیم.

نتیجه آن گفتگوها و مطالعات همراه آن، دو تغییر عمده در مسیر زندگی من بود که هنوز هم این تغییرات را درست میدانم:
۱- تصمیم به ازدواج در همان زمان دانشجویی و ترویج ازدواج در جوانی
۲- تصمیم به داشتن حداقل چهار فرزند و ترویج فرزندآوری

نتیجه تصمیم اول این شد که با وجود مخالفت تمام اعضای خانواده در ۲۱ سالگی ازدواج کردم.
نتیجه تصمیم دوم هم این شد که با وجود تمام مخالفتها و زخم زبانهای دیگران، تا به امروز همراه رشد و بالندگی شش فرزندمان هستیم.

نتیجه تصمیم اول این شد که افراد زیادی از اطرافیانمان به ازدواج در جوانی ترغیب شدند و راحتتر توانستند در این مسیر پیش روند.
نتیجه تصمیم دوم این شد که افراد زیادی در اطرافمان ترغیب شدند و جرات کردند فرزند دوم و سوم و چهارم داشته باشند.

نتایج ارزشمندی که این تصمیمها در زندگی ما و دیگران داشتهاند، به راحتی به دست نیامدهاند.
عمقی از تفکر برای شکلگیری باورها و ارادهای محکم برای مبارزه با موانع مختلف و مشکلات پیش رو منجر به پایداری و تحقق این باورها شده است.

در تمام این سالها افراد زیادی هم با این تصمیمها مخالفت کردهاند و تمام تلاششان را کردهاند تا در این زمینهها و زمینههای دیگر، مسیر زندگی ما را تغییر دهند.
بسیاری از این مخالفتها از سر دلسوزی بوده است.
افرادی که مخالفت و حتی تلاش برای مداخله میکردهاند، باورهای متفاوتی داشتهاند که عمدتا ناشی از پیشفرضهای تجویزی جامعه بوده است.

پیشفرضهای جاری در جامعه، به غلط تاخیر در سن ازدواج و سختگیری بیش از حد در شرایط ازدواج را تجویز میکند.
پیشفرضهای جاری در جامعه، به غلط تاخیر در سن فرزندآوری و محدود شدن به یک یا دو فرزند را تجویز میکند.

این پیش فرضها آسیبهای بزرگی برای جامعه و جوانان ما داشتهاند.
افراد کمی هستند که جرات کنند پیشفرضهای جامعه را مورد سوال قرار دهند و افراد کمتری جرات میکنند، در صورت رسیدن به نتایج متفاوتی از مسیرهای تجویزی جامعه، در مسیرهای جدید حرکت کنند.

افرادی که پیشفرضهای جامعه را بدون سوال میپذیرند و مسیر زندگی خود را بر اساس نُرمهای جامعه طی میکنند، دچار یک زندگی عاریتی میشوند.
زندگیای که در آن، مسیر زندگی و اهداف زندگی توسط دیگران تعیین میشوند.
تنها افرادی میتوانند زندگی اصیل را تجربه کنند، که پیشفرضهای زندگیشان را مورد بازنگری قرار دهند و مسیر زندگی و اهداف زندگیشان را خودشان تعیین کنند.

این روزها تصمیم دیگری را هم عملی کردهایم.
تصمیم گرفتیم از تهران به یک روستا مهاجرت کنیم و مدتی است در روستای آهکلان در استان گیلان ساکن شدهایم.
این تصمیم جدید هم مخالفتهای دیگرانی را به همراه داشته است.
دیگرانی که باز از سر دلسوزی، هر روز مخالفتشان را به شیوهای جدید ابراز میکنند و با بستن راه گفتگو، با پیشفرضهای خودشان زندگی ما را قضاوت میکنند.
با این حال، این مسیر جدید برای زندگی هم بر پایه باورهای عمیقی طراحی شده و به امید خدا با ارادهای محکم ادامه پیدا خواهد کرد.

از شما هم دعوت میکنم در مورد پیشفرضهای زندگیتان گفتگو کنید.
پیشفرضهایی در مورد چرایی زندگی و این که چرا تحصیل میکنید و چرا کار میکنید و چرا تشکیل خانواده و چرا فرزندآوری و چرا زندگی در شهر بزرگ و چرا این زمینه تحصیلی و این کار و این مکان زندگی و چرا این روش زندگی...

در ساختن مسیر زندگی اصیل بر مبنای باورهایی عمیق، برایتان آرزوی موفقیت میکنم...

پی نوشت: تجربه این روزهای زندگی در روستا را در این کانال به اشتراک میگذارم: @ahakelan

https://t.me/systemsthinking

[Abad]

پاسخ : کارگاه

جناب محمد حسین درود بر شما
موافقم ، بنده هم عرض کردم باید مدتی آزمایش شود ، من خودم فکر می کنم 2 سال دیگر زمان می برد که از مرحله آزمایشی به مرحله اجرای مقدماتی تبدیل شود .( که البته هم اکنون هم دست یابی به سود بالای 50 درصدی بسیار بالا است. و احتمالا با زیان خدا حافظی خواهم کرد ، مگر اینکه فروش با زیان برای تبدیل آن به فرصتی بهتر باشد )
اما سیستم کار من بر مبنای موفقیت در رکود بازار است ، و به همین دلیل دارم به ان امید وار می شوم .
مثلا الان به شما می گویم طولی نخواهد کشید که احتمالا کطبس شاهد صف خرید خواهد بود. حالا اگر این اتفاق نیفتاد تا علت آن را پیدا نکنم دست بر نمی دارم و این زنجیره برای بهینه کردن سیستم لازم است.
مثلا در همین کطبس تجربه جدیدی حاصل شد که می توان حتی در قیمت های کمتر هم خرید و این تجربه مدام اضافه می شود .

کطبس صف خرید 5 میلیونی تشکیل داد در 314 تومان

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

پاسخ مسابقات باشگاه کارگزاری آگاه
=================

960914
====


سوال : سیاست پولی انقباضی ...
پاسخ گزینه 4 یعنی باعث افزایش نرخ بهره می شود.



سوال : کدامیک از گزینههای زیر جزو تاریخهای مربوط به فرایند پرداخت سود سهام نیست؟
گزینه 1 یعنی تاریخ شناسایی.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

سلام دوستان
موضوعی برای بنده پیش آمده و احتمالا چند روزی در خدمتتان نخواهم بود.
از دوستان اگر کسی تمایل دارد این مدت (دو سه روز احتمالا) مسابقه را برگزار کند به مدیریت سایت (از طریق پیام خصوصی یا از طریق جستار ارتباط با مدیران) اطلاع دهد.
یا علی

=====================
سلام محمدحسین خان
نکند آخر گولت زدند و داری آن مطلبت(ازدواجت) را درست می نمایی؟
یک نوشته هم دیدم از عشق و این چیزها نوشته ای. امیدوارم گول نخورده باشی و در چاه ضلالت با مغر فرو نروی.
هر چه می باشد خیر باشد.

سلام بر رفیق دیرین و گرامی؛ @};-
آقا آن چاه ظلالتی که شما می فرمایی، بنده از خدایم است در آن فرو بروم. فقط شما یک چاه خوب نشانم بده (یعنی کیس مناسب ازدواج) ببین بنده چقدر باحال گول می خورم و در آن ظلالتی که گفتید فرو می روم...

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

درورد بر محمدحسین عزیز

هر کجا هستی برات بهترینها را آرزو میکنم
امیدوارم موضوعی که برات رخ داده خیر باشه همچون موضوع با خیر و برکت ازدواج
برای خنثی کردن حمله امام قلی خان گل، مطلب زیر را تقدیمت میکنم

امیدوارم هر چه زودتر ازدواج کنی و حداقل 5 فرزند خوب و نازنین تقدیم جامعه کنی


===========================
آهکلان, [26.10.17 22:53]
[Forwarded from Systems Thinking (Mohammad Ali Esmaeilzadeh)]
#زندگی_اصیل
#اصالت
#خاطرات_محمدعلی

بیست سال پیش با گروهی از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علم و صنعت، به صورت متمرکز گفتگوهایی در زمینه فلسفه و برنامه زندگی شروع کردیم. هر شب در این موارد گفتگو میکردیم و پیشفرضهایمان در مورد زندگی را به بوته نقد میگذاشتیم.

نتیجه آن گفتگوها و مطالعات همراه آن، دو تغییر عمده در مسیر زندگی من بود که هنوز هم این تغییرات را درست میدانم:
۱- تصمیم به ازدواج در همان زمان دانشجویی و ترویج ازدواج در جوانی
۲- تصمیم به داشتن حداقل چهار فرزند و ترویج فرزندآوری

نتیجه تصمیم اول این شد که با وجود مخالفت تمام اعضای خانواده در ۲۱ سالگی ازدواج کردم.
نتیجه تصمیم دوم هم این شد که با وجود تمام مخالفتها و زخم زبانهای دیگران، تا به امروز همراه رشد و بالندگی شش فرزندمان هستیم.

نتیجه تصمیم اول این شد که افراد زیادی از اطرافیانمان به ازدواج در جوانی ترغیب شدند و راحتتر توانستند در این مسیر پیش روند.
نتیجه تصمیم دوم این شد که افراد زیادی در اطرافمان ترغیب شدند و جرات کردند فرزند دوم و سوم و چهارم داشته باشند.

نتایج ارزشمندی که این تصمیمها در زندگی ما و دیگران داشتهاند، به راحتی به دست نیامدهاند.
عمقی از تفکر برای شکلگیری باورها و ارادهای محکم برای مبارزه با موانع مختلف و مشکلات پیش رو منجر به پایداری و تحقق این باورها شده است.

در تمام این سالها افراد زیادی هم با این تصمیمها مخالفت کردهاند و تمام تلاششان را کردهاند تا در این زمینهها و زمینههای دیگر، مسیر زندگی ما را تغییر دهند.
بسیاری از این مخالفتها از سر دلسوزی بوده است.
افرادی که مخالفت و حتی تلاش برای مداخله میکردهاند، باورهای متفاوتی داشتهاند که عمدتا ناشی از پیشفرضهای تجویزی جامعه بوده است.

پیشفرضهای جاری در جامعه، به غلط تاخیر در سن ازدواج و سختگیری بیش از حد در شرایط ازدواج را تجویز میکند.
پیشفرضهای جاری در جامعه، به غلط تاخیر در سن فرزندآوری و محدود شدن به یک یا دو فرزند را تجویز میکند.

این پیش فرضها آسیبهای بزرگی برای جامعه و جوانان ما داشتهاند.
افراد کمی هستند که جرات کنند پیشفرضهای جامعه را مورد سوال قرار دهند و افراد کمتری جرات میکنند، در صورت رسیدن به نتایج متفاوتی از مسیرهای تجویزی جامعه، در مسیرهای جدید حرکت کنند.

افرادی که پیشفرضهای جامعه را بدون سوال میپذیرند و مسیر زندگی خود را بر اساس نُرمهای جامعه طی میکنند، دچار یک زندگی عاریتی میشوند.
زندگیای که در آن، مسیر زندگی و اهداف زندگی توسط دیگران تعیین میشوند.
تنها افرادی میتوانند زندگی اصیل را تجربه کنند، که پیشفرضهای زندگیشان را مورد بازنگری قرار دهند و مسیر زندگی و اهداف زندگیشان را خودشان تعیین کنند.

این روزها تصمیم دیگری را هم عملی کردهایم.
تصمیم گرفتیم از تهران به یک روستا مهاجرت کنیم و مدتی است در روستای آهکلان در استان گیلان ساکن شدهایم.
این تصمیم جدید هم مخالفتهای دیگرانی را به همراه داشته است.
دیگرانی که باز از سر دلسوزی، هر روز مخالفتشان را به شیوهای جدید ابراز میکنند و با بستن راه گفتگو، با پیشفرضهای خودشان زندگی ما را قضاوت میکنند.
با این حال، این مسیر جدید برای زندگی هم بر پایه باورهای عمیقی طراحی شده و به امید خدا با ارادهای محکم ادامه پیدا خواهد کرد.

از شما هم دعوت میکنم در مورد پیشفرضهای زندگیتان گفتگو کنید.
پیشفرضهایی در مورد چرایی زندگی و این که چرا تحصیل میکنید و چرا کار میکنید و چرا تشکیل خانواده و چرا فرزندآوری و چرا زندگی در شهر بزرگ و چرا این زمینه تحصیلی و این کار و این مکان زندگی و چرا این روش زندگی...

در ساختن مسیر زندگی اصیل بر مبنای باورهایی عمیق، برایتان آرزوی موفقیت میکنم...

پی نوشت: تجربه این روزهای زندگی در روستا را در این کانال به اشتراک میگذارم: @ahakelan

https://t.me/systemsthinking

سلام و درود بر مهدی عزیز؛ @};-

ابتدا از نقل قول خوب و خواندنی تان تشکر می کنم.

اما در مورد ازدواج و فرزند...
ای آقا... سنم دارد می رود بالا... دو تا که سهل است... گمان کنم اگر بتوانم یک فرزند (خوب) هم داشته باشم باید کلاهم را بیاندازم هوا! (این را هم بگویم که من عاشق بچه ام!)
.
.
.
.

موضوع اصلی (برای من) این است که کیس ازدواج خوب کم است.
و من در این زمینه سخت گیر هستم و سخت گیری را هم کار درستی می دانم. چون حرف یک عمر زندگی است. همسر چیزی نیست که آدم بخواهد عوضش کند. برای همین باید موقع انتخاب تلاش کند یکی را انتخاب کند که پس فردا دوباره از انتخابش پشیمان نشود.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

آموزشی
=====

هیکن آشی
======

هیکن آشی یک نشانگر/سامانه عالی است. و توصیه می شود.
همین.
نکته آموزشی همین بود. :)

البته... اگر بخواهم کشش بدهم و توضیح اضافه و الکی بدهم... باید عرض کنم که... این سامانه به تنهایی نمی تواند کاری کند. یعنی اگر شما برنامه نویس باشید و بیایید کارکرد هیکن آشی را در ۱۵ سال داده ی بورس ایران مرور کنید می بینید نه تنها سود ده نبوده بلکه زیان قابل توجهی هم به بار می آورد! ولیکن به این نشانگر یا سامانه کلا به چشم یک سامانه ی تنها و مستقل نباید نگاه شود. بلکه این سامانه می تواند مکمل و بهبود دهنده ی سامانه های دیگر باشد. در یک مقاله انگلیسی اگر اشتباه نکنم دیده بودم که نوشته بود برای حذف نویز (اغتشاش) می توان از آن استفاده کرد. که حرف درستی هم بوده. بعدها درباره ی این نشانگر بیشتر خواهم نوشت.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

تصمیم های خرید و فروش روی سبدم
=====================


این دو سه روزه که من نبودم سیمانی ها آستانه زیانی که برایشان شکسته بود را شکستند و باید پیشنهاد فروش می دادم.
البته بنده هنوز با سکرد و سجام و اندکی سدور هستم. و طبیعتا چون نبودم نمی توانستم بفروشم.
احتمالا در اولین فرصت اینها را یک بار دیگر نگاه کنم و اگر مناسب نبودند بفروشم.
خدا را شکر چون قیمت های خرید مناسبی را انتخاب می کنم می توانم بدون زیان خارج شوم.
خگستر هم باز دوباره یک حرکتی زده. باز دوست دارم نگاه کنم برای خرید. خرید در 2700 ریال.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

ادامه از بالا...

Heikin-Ashi (平均足, Japanese for 'average bar') candlesticks are a weighted version of candlesticks calculated with the following formula

• Close = (open + high + low + close) / 4
  
• Open = (open of previous bar + close of previous bar) / 2
• High = maximum of high, open, or close (whichever is highest)
  
• Low = minimum of low, open, or close (whichever is lowest)
  

Heikin-Ashi candlesticks must be used with caution with regards to the price, since the body does not necessarily sync up with the actual open/close. Unlike with regular candlesticks, a long wick shows more strength, whereas the same period on a standard chart might show a long body with little or no wick. Depending on the software or user preference, Heikin-Ashi may be used to chart the price (instead of line, bar, or candlestick), as an indicator overlaid on a regular chart, or as an indicator plotted on a separate window.

• اول این را بگویم که در نقل قول بالا ویکی پدیا به اشتباه جای high , low را وسط گذاشته بود که من چون برنامه ی این را نوشته ام و تغییر داده ام می دانستم جریان چیست و آوردم این دو تا را زیر.
  
• بعد اینکه... الان که دارم این را نگاه می کنم به ذهنم می آید که ای بسا بتوان جای محاسبه ی «پایانی» و «آغازین» را هم با هم عوض کرد! ای بسا نتیجه ی بهتری بدهد. یا اصلا محاسبه ی پایانی را آورد زیر همه تا به جای استفاده از چهار عامل قیمتی اصلی از سه عامل قیمتی دیگر هیکن آشی به علاوه ی قیمت پایانی اصلی استفاده کند.
  
• بعد اینکه... هر کدام از این چهار مورد یک قدرت و قابلیت دارند! یک راهبرد این است که شما اصلا به آن سه تای دیگر کار نداشته باشید و فقط با قیمت پایانی سامانه بسازید!!! (البته بهتر است بگویم سامانه ی خودتان را بهبود بخشید.) یعنی هر جا شمع سبز و مثبت شد پیشنهاد خرید بدهید و هر جا شمع نسبت به روز گذشته (پایانی پیشین) منفی بود پیشنهاد فروش بگذارید.
  
• بعد اینکه باز به خاطر اینکه بنده برنامه نویس هستم عرض می کنم که محاسبه ی قیمت آغازین یک مقدار ظریف کاری دارد. اگر شما آغازین و پایانی را که در این فرمول آمده از نوع معمولی بگیرید یک نتیجه می گیرید. اگر از نوع هیکن آشی بگیرید نتیجه ی بهتر می گیرید. اگر هیکن آشی ای بگیرید که باز آغازینش از همین فرمول به دست آمده باز نتیجه ی بهتری می گیرید. همین جور اگر تعداد روزهایی که هیکن آشی بوده اند را افزایش دهید می بینید که همین جور نتایج شما بهتر می شود و حالت نرم تر و میانگین تری به شما ارائه می کند. البته تاثیر همین جور به تدریج کم می شود. در مشاهدات خودم دیدم حلقه ای با 19 روز تقریبا نتیجه ی عالی ای می دهد و به حد کمال می رسد. ولی راه بهتر این است که یک نفر بیاید و اصلا یک حلقه بزند از ابتدا تا انتهای داده های موجود از آن نماد. برخی هم میانگین گیری می کنند (اما/اما2) که اگر شما خواستید این کار را بکنید روی 19 روز بگذارید نتیجه ی خوبی خواهید گرفت.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

یادآوری-نقل قول
=========

http://i68.tinypic.com/2qdzz8n.jpg

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

یادآوری - نقل قول - از نیما آزادی
===============

?اگر روزی شخصی از سهمی که داری، تحلیل کاهشی زد، اون آدم دشمن تو نیست، اگر نسبت به اون آدم حس منفی گرفتی باید دنبال حل مشکل درونی خودت در معامله گری باشی. بطور کلی تغییرات حس معامله گری ،متاثر از عوامل محیطی عارضه عمومی است که اکثر معامله گران به آن بی توجه هستند، اگر این مشکل مرتفع نشود قطعاً معامله گر خوبی نخواهید شد.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

همین جوری- نقل قول
=============

چرا نبايد بيش از پانزده درصد از سرمايه مورد نياز بوسيله سرمايه گذار اصلي تامين شود ؟
=================================================

✍️ محمد حسين اديب
============

?چرا نبايد ٨٥ درصد باقي مانده را وام گرفت و روش تامين ٨٥ درصد باقي مانده بدون وام كدامست ؟

?٨٥ درصد خودرو دنيا را ده كمپاني توليد مي كند و يكي از آن ده كمپاني فولكس واگن است اما فولكس واگن با ٢٠٠ هزار شركت كوچك قرارداد دارد

?فولكس واگن هيچ قطعه اي را خود توليد نمي كند ، در اين كمپاني قطعه پس از ورود به كارخانه طي يك هفته به خودرو تبديل شده و از كارخانه خارج ميشود ، پول قطعه ساز را هم فولكس واگن ده روز پس از ورود قطعه به كارخانه پرداخت مي كند ، فولكس واگن يك كارخانه بدون نياز به نقدينگي است ، در تسامح مي گويند فقط ١٥ درصد از نقدينگي مورد نياز را فولكس واگن تامين مي كند

?فولكس واگن كارخانه نيست فقط مجموعه اي از قرارداد است

?٨٥ درصد شركتهاي غربي فقط مجموعه اي از قراردادند لذا حد اكثر ١٥ درصد از سرمايه مورد نياز را خود تامين مي كنند

?نسبت بدهي بانكي به فروش سالانه، نسبت خوبي است كه نشان مي دهد تا چه اندازه مدير عامل يك شركت ، مفهوم تبديل كردن شركت به مجموعه اي از قرارداد را مي داند ، در اسفند ٩١ نسبت بدهي به بانك و بازار شركت هاي بورسي ٣٠ درصد فروش سالانه آنها بود و اين نسبت در اسفند ٩٤ به ٧١ درصد افزايش يافت ، اين نشان مي دهد شركتهاي بورسي به جاي تبديل كردن شركت به مجموعه اي از قرارداد و تامين مالي شركت بوسيله امضاء كنندگان قرارداد ، از بانكها استقراض كرده اند

?معدل شركتهاي بورسي تامين مالي نمي دانند و رمز سقوط بسياري از سهام ، استقراض از بانك و بازار است شركتهاي بورسي اگر شركت را به مجموعه اي از قرارداد تبديل مي كردند نياز چنداني به وام نداشتند مثل همه دنيا !

?سهام شركتهاي بورسي كه شركت را به مجموعه اي از قرارداد تبديل كرده اند را بخريد

?در ٨٠ درصد موارد فعالين اقتصادي مي توانند مدل فولكس واگن را در ايران پياده كنند، فقط ١٥ درصد از سرمايه مورد نياز را سرمايه گذار خود بايد خود تامين كند بدون اينكه وام بگيرد

?اگر شماي خواننده اين مطلب غرق در بدهي به بانك و بازاريد توانائي تبديل كردن شركت خود به مجموعه اي از قرارداد را نمي دانسته ايد

?انبوه ساز موفق ، كسي است كه زمين مورد نياز پروژه را در مشاركت با مالك زمين تامين مي كند ، بسياري از اقلام مورد نياز براي ساخت پروژه را تهاتر مي كند ( مثل واگذاري چند واحد آپارتمان به درب و پنجره ساز در ازاي تامين درب و پنجره پروژه ) و پيش فروش تعدادي از واحد ها به قيمت تمام شده براي ايجاد انگيزه در خريدار و تامين مالي در حوزه هايي كه با تهاتر تامين مالي ممكن نيست ، انبوه سازي كه بيشتر ١٥ درصد هزينه ساخت را خود تامين كند ، نمي داند تبديل كردن شركت به مجموعه اي از قرارداد چگونه بايد تحقق يابد

?آيا شما ، بله شما! شركت يا بيزنس خود را به مجموعه اي از قرارداد تبديل كرده ايد ؟ يا همچنان به دنبال استقراض از بانك و بازاريد؟