پاسخ : کارگاه
برای اندیشه
=======
پاک کردن صورت مسئله
=============
سلام؛
در پی تفکرهایی که پیشتر با هم اینجا داشتیم...
می خواهم باز هم به این بیاندیشم که چرا یک سری از نمودارها این گونه اند. چرا استاندارد و بهنجار نیستند؟
در حقیقت من با این تفکر می خواهم صورت مسئله را عوض کنم... آری... چه اشکالی دارد؟ گاهی پیش می آید اصلا خود مسئله مشکل دارد... نه پاسخ... آخر هر کاری می کنی می بینی هیچ پاسخی با نمودار ما درست از آب در نمی آید...
بگذار واضح تر و مشخص تر صحبت کنم...
پیش تر گفته بودم که برخی از نمودارها هستند که مریض هستند... و اگر خاطرتان باشد برنامه ای نوشتم (و شاید کدش را هم اینجا گذاشتم) که شمع های معیوب را نشان می داد... (دست کم خاطرم هست که شمع های معیوب را در چند نمودار نشانتان دادم... و عرض کردم که نشانگر ها روی این شمع های معیوب اشتباه می کنند...)
علاوه بر شمع های معیوب دست کاری حقوقی ها هم هست... یا بازیگران بزرگ حقیقی...
علاوه بر اینها گونه ی بورس ما هم هست... یعنی اینکه بورس ما به خاطر کم عمق بودنش و اینکه نقدینگی درست و حسابی توی آن پخش نشده مشکلات خاص خودش را دارد که توضیح داده ام و دیگر اطاله ی کلام نمی کنم...
علاوه بر اینها وضع ولوشو اقتصادی میهن عزیزم هم هست... (اگر کسی خواست بیشتر توضیح می دهم چگونه ممکن است تحریم ها و نفت محور بودن اقتصاد و ارگان محور یا دولتی بودن اقتصاد ما باعث می شود نمودارها از حالت استاندارد خودشان خارج شوند)
علاوه بر اینها قوانین من درآوردی و مسخره ی سازمان بورس ما هم هست... مثلا عدم اجازه ی اصلاح یا رشد بیش از 5 درصدی به نمودارها راحت می تواند نمودارها را خراب کند. در حقیقت چرخه ی معمولی ای که باید یک نمودار قیمتی داشته باشد با این قوانین احمقانه دچار تغییر حالت می شود... و بیشتر یا کمتر و نیز کوتاه مدت تر یا بلند مدت تر از حالت اصلی، نمودار افت و خیز خواهد کرد... (دیگر از یک ماه، شش ماه یا یک سال بسته بودن نمادها چیزی نمی گویم یا از قوانین احمقانه ی نیم ساعت بازگشایی اول صبح و حجم مبنا و قیمت پایانی و یک روز در میان بودن خرید و فروش یک سری سهام و و و )
همه ی اینها به من می گوید که ممکن است اصلا صورت مسئله مشکل داشته باشد... یعنی پاسخ و راه حل درست است ولی صورت مسئله اشتباه است...
(اکثر اینها البته مربوط به کشور خودمان می شود... ولی احتمالا یا بهتر است بگویم حتما در سهام تمام کشور ها یا حتی در سطح بزرگی مانند فارکس و کالاها هم احتمالا برخی از این موارد هست... (البته هر موردی باشد احتمالا آنها قوانین من درآوردی را دیگر ندارند و این تنها مختص بازار بورس ایران است و بس!))
این موارد را گوشه ی ذهنتان داشته باشید...
بر می گردیم به راه حل هایی که داریم... یادتان باشد چندین بار در این جستار از گاز و ترمز و تاب و تاب سوار صحبت کرده ام...
شما می آیید یک نمودار را بررسی می کنید... می بینید به زیبایی ماشین رفته ته دره و از آنجا قشنگ زده دنده یک و دنده دو و بعد دنده سه و خیلی قشنگ هم گاز داده و دارد سرعت زیاد هم می شود و الان است که از دره بیاید بیرون و یک راست راهش را به سمت قله طی کند و ... که یک باره روند خراب می شود!
چه شد؟ چه شد؟ جریان چیست؟
جریان این است که یکی از آن موارد بالا وجود دارد و هر چند راه حل درست است و در حالت عادی می بایست این راه حل جواب می داده... ولی به خاطر اینکه خود صورت مسئله مشکل دارد کار خراب شده...
یعنی طبق معمول تاب به آن بالا که می رسد باید بیاید پایین... یعنی هر جور فکر کنی این طبیعی است... طبیعت تاب است... طبیعت خودرو این است که با گاز دادن راه بیافتد... این طبیعت ماشین است... ولی چرا راه نمی افتد؟؟؟؟
خوب معلوم است... برای اینکه یک چیزی اینجا غیر طبیعی است!
به طور طبیعی تاب باید بعد از اینکه بالا رفت و مکس کرد بیاید پایین... اگر نیاید پایین خوب... صورت مسئله اشکال دارد. یعنی اینکه ما تفسیر کرده ایم و راه حل ارائه کرده ایم که «هرگاه تاب بالا بود و دیگر بالا نرفت باید بیاید پایین» درست است. حتی با صرف دید طبیعی یک راه حل جامع و کامل هم هست! منتها مسئله اینجا است که غیر طبیعی بودن را ما در نگر نگرفته ایم...
حالا باید چه کار کرد؟
خوب... راه حل هایی که به ذهن من می رسد یکی این است که نمودار را با مشاهده و بررسی های میدانی و غیر خودکار خودمان ترکیب کنیم...
یعنی نمودار امروز به ما می گوید طبیعتش این است که بالا برود... ولی ما یک نگاه به مسائل سیاسی و وضعیت اقتصاد و وضعیت همگروهی ها و خواست بازیگر (که حدس زده ایم) و قوانین من درآوردی شاپور و دوستان بیاندازیم... بعد در کل ببینیم به حرف نمودار عمل بکنیم یا نه...
خوب... این کار هم سخت است و هم باب میل من نیست...
راه حل اصلی این است که داده ها را (به صورت خودکار و نه دستی) از دل نمودار بکشیم بیرون و نسبت به (طبیعی یا) غیر طبیعی بودن نمودار دو تا کار انجام دهیم:
یکی اینکه نمودار را بهنجار کنیم! یعنی اصلا مسئله و صورت مسئله را عوض کنیم! یعنی روش هایی اتخاذ کنیم که منجر به از بین بردن موارد اشتباه شود... خود به خود برخی جاهای نمودار را نادیده بگیرد یا برخی جاها را به نمودار اضافه کند! یا کلا قیافه نمودار را برایمان طوری عوض کند و طوری نمودار را تفسیر کند که همه چیز خوب شود...
یکی دیگر اینکه ببینیم کدام قسمت ها خراب است... چه مشکلی دارد... جریانش چیست... و طبق وضعی که پیش آمده بررسی و تصمیم مجزا داشته باشیم...
مورد اول شبیه آن کاری است که گفتیم... یعنی فشرده سازی درصدی...
مورد دوم شبیه این است که نمودار یک نماد را با نمودار ِ نماد ِ گروه ِ صنعتی ِ شامل آن ادغام کنیم... حالا یا در سطح بررسی یا در سطح تصمیم (پیشنهاد/Signal).
ایده در این خصوص فراوان است... بگذار چندتایش که اکنون به ذهنم می رسد را عرض کنم:
برای اندیشه
=======
پاک کردن صورت مسئله
=============
سلام؛
در پی تفکرهایی که پیشتر با هم اینجا داشتیم...
می خواهم باز هم به این بیاندیشم که چرا یک سری از نمودارها این گونه اند. چرا استاندارد و بهنجار نیستند؟
در حقیقت من با این تفکر می خواهم صورت مسئله را عوض کنم... آری... چه اشکالی دارد؟ گاهی پیش می آید اصلا خود مسئله مشکل دارد... نه پاسخ... آخر هر کاری می کنی می بینی هیچ پاسخی با نمودار ما درست از آب در نمی آید...
بگذار واضح تر و مشخص تر صحبت کنم...
پیش تر گفته بودم که برخی از نمودارها هستند که مریض هستند... و اگر خاطرتان باشد برنامه ای نوشتم (و شاید کدش را هم اینجا گذاشتم) که شمع های معیوب را نشان می داد... (دست کم خاطرم هست که شمع های معیوب را در چند نمودار نشانتان دادم... و عرض کردم که نشانگر ها روی این شمع های معیوب اشتباه می کنند...)
علاوه بر شمع های معیوب دست کاری حقوقی ها هم هست... یا بازیگران بزرگ حقیقی...
علاوه بر اینها گونه ی بورس ما هم هست... یعنی اینکه بورس ما به خاطر کم عمق بودنش و اینکه نقدینگی درست و حسابی توی آن پخش نشده مشکلات خاص خودش را دارد که توضیح داده ام و دیگر اطاله ی کلام نمی کنم...
علاوه بر اینها وضع ولوشو اقتصادی میهن عزیزم هم هست... (اگر کسی خواست بیشتر توضیح می دهم چگونه ممکن است تحریم ها و نفت محور بودن اقتصاد و ارگان محور یا دولتی بودن اقتصاد ما باعث می شود نمودارها از حالت استاندارد خودشان خارج شوند)
علاوه بر اینها قوانین من درآوردی و مسخره ی سازمان بورس ما هم هست... مثلا عدم اجازه ی اصلاح یا رشد بیش از 5 درصدی به نمودارها راحت می تواند نمودارها را خراب کند. در حقیقت چرخه ی معمولی ای که باید یک نمودار قیمتی داشته باشد با این قوانین احمقانه دچار تغییر حالت می شود... و بیشتر یا کمتر و نیز کوتاه مدت تر یا بلند مدت تر از حالت اصلی، نمودار افت و خیز خواهد کرد... (دیگر از یک ماه، شش ماه یا یک سال بسته بودن نمادها چیزی نمی گویم یا از قوانین احمقانه ی نیم ساعت بازگشایی اول صبح و حجم مبنا و قیمت پایانی و یک روز در میان بودن خرید و فروش یک سری سهام و و و )
همه ی اینها به من می گوید که ممکن است اصلا صورت مسئله مشکل داشته باشد... یعنی پاسخ و راه حل درست است ولی صورت مسئله اشتباه است...
(اکثر اینها البته مربوط به کشور خودمان می شود... ولی احتمالا یا بهتر است بگویم حتما در سهام تمام کشور ها یا حتی در سطح بزرگی مانند فارکس و کالاها هم احتمالا برخی از این موارد هست... (البته هر موردی باشد احتمالا آنها قوانین من درآوردی را دیگر ندارند و این تنها مختص بازار بورس ایران است و بس!))
این موارد را گوشه ی ذهنتان داشته باشید...
بر می گردیم به راه حل هایی که داریم... یادتان باشد چندین بار در این جستار از گاز و ترمز و تاب و تاب سوار صحبت کرده ام...
شما می آیید یک نمودار را بررسی می کنید... می بینید به زیبایی ماشین رفته ته دره و از آنجا قشنگ زده دنده یک و دنده دو و بعد دنده سه و خیلی قشنگ هم گاز داده و دارد سرعت زیاد هم می شود و الان است که از دره بیاید بیرون و یک راست راهش را به سمت قله طی کند و ... که یک باره روند خراب می شود!
چه شد؟ چه شد؟ جریان چیست؟
جریان این است که یکی از آن موارد بالا وجود دارد و هر چند راه حل درست است و در حالت عادی می بایست این راه حل جواب می داده... ولی به خاطر اینکه خود صورت مسئله مشکل دارد کار خراب شده...
یعنی طبق معمول تاب به آن بالا که می رسد باید بیاید پایین... یعنی هر جور فکر کنی این طبیعی است... طبیعت تاب است... طبیعت خودرو این است که با گاز دادن راه بیافتد... این طبیعت ماشین است... ولی چرا راه نمی افتد؟؟؟؟
خوب معلوم است... برای اینکه یک چیزی اینجا غیر طبیعی است!
به طور طبیعی تاب باید بعد از اینکه بالا رفت و مکس کرد بیاید پایین... اگر نیاید پایین خوب... صورت مسئله اشکال دارد. یعنی اینکه ما تفسیر کرده ایم و راه حل ارائه کرده ایم که «هرگاه تاب بالا بود و دیگر بالا نرفت باید بیاید پایین» درست است. حتی با صرف دید طبیعی یک راه حل جامع و کامل هم هست! منتها مسئله اینجا است که غیر طبیعی بودن را ما در نگر نگرفته ایم...
حالا باید چه کار کرد؟
خوب... راه حل هایی که به ذهن من می رسد یکی این است که نمودار را با مشاهده و بررسی های میدانی و غیر خودکار خودمان ترکیب کنیم...
یعنی نمودار امروز به ما می گوید طبیعتش این است که بالا برود... ولی ما یک نگاه به مسائل سیاسی و وضعیت اقتصاد و وضعیت همگروهی ها و خواست بازیگر (که حدس زده ایم) و قوانین من درآوردی شاپور و دوستان بیاندازیم... بعد در کل ببینیم به حرف نمودار عمل بکنیم یا نه...
خوب... این کار هم سخت است و هم باب میل من نیست...
راه حل اصلی این است که داده ها را (به صورت خودکار و نه دستی) از دل نمودار بکشیم بیرون و نسبت به (طبیعی یا) غیر طبیعی بودن نمودار دو تا کار انجام دهیم:
یکی اینکه نمودار را بهنجار کنیم! یعنی اصلا مسئله و صورت مسئله را عوض کنیم! یعنی روش هایی اتخاذ کنیم که منجر به از بین بردن موارد اشتباه شود... خود به خود برخی جاهای نمودار را نادیده بگیرد یا برخی جاها را به نمودار اضافه کند! یا کلا قیافه نمودار را برایمان طوری عوض کند و طوری نمودار را تفسیر کند که همه چیز خوب شود...
یکی دیگر اینکه ببینیم کدام قسمت ها خراب است... چه مشکلی دارد... جریانش چیست... و طبق وضعی که پیش آمده بررسی و تصمیم مجزا داشته باشیم...
مورد اول شبیه آن کاری است که گفتیم... یعنی فشرده سازی درصدی...
مورد دوم شبیه این است که نمودار یک نماد را با نمودار ِ نماد ِ گروه ِ صنعتی ِ شامل آن ادغام کنیم... حالا یا در سطح بررسی یا در سطح تصمیم (پیشنهاد/Signal).
ایده در این خصوص فراوان است... بگذار چندتایش که اکنون به ذهنم می رسد را عرض کنم:
- فشرده سازی درصدی.
- بررسی نمودارهای هفتگی و ماهانه.
- مکدی 1-500 یا مکدی 1-all گرفتن از نمودار اصلی.
- به جای شکاف های زمانی خط صاف افقی گذاشتن. یا خط مورب.
- یا به جای شکاف های قیمتی، زمان اضافه کردن و خط مورب گذاشتن.
- بررسی نمودارهای مرتبط (به صورت خودکار) یعنی نمودار کالاها و بورس های جهانی و نسبت های نرخ ارزها و قیمت نفت (به عنوان آتش ِ زیر دیگ ِ اقتصاد ایران) و نمودار صنایع مختلف و نمودار شاخص کل.
- مربع های گن گذاشتن و تمام حرکات (زیگزاگ های) مثلا 10 درصدی را در بازه های زمانی یک واحدی (مثلا ده روزه) قرار دادن.
- حذف شمع های بیمار یا ادغام چندین شمع بیمار پشت سر هم.
- حدف یا ادغام روزهایی که افت و خیز آنها خیلی کم یا خیلی زیاد است. («خیلی کم» اشاره به عدم پویایی بازار ناشی از کم حجمی یا پر حجمی (شناوری زیاد) در آن نماد دارد و افت و خیز «خیلی زیاد» هم اشاره به قوانین احمقانه ی سازمان بورس و سرکوب میل بازار به تغییر و ممانعت سازمان بورس دارد که مثل فنر جمع می شود و از یک جا (مثلا گره معاملاتی یا پس از توقف بلند مدت) خودش را نشان می دهد).
- حذف و یا ادغام و یا حتی تکثیر و بسط دادن شمع هایی که به صورت خط افقی (دوجی بدون سایه) هستند و به خاطر قوانین بورس تهران درآمده اند.
- حذف پیشنهادهایی که در زمان شناسایی اشکال و بیماری و غیر استاندارد بودن صادر می شوند.
- استفاده از نشانگرها یا راهبردهایی که ورای این مسائل بتوانند حرکت کنند و کلا بهنجار بودن یا نبودن نمودار برایشان مهم نباشد.
نظر